آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

مسخ شدن بدعتگزاران در دین

پنجشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۶ ق.ظ

از جمله حوادث بسیار عجیبی که در آخرالزمان روی خواهد داد، مسخ شدن برخی عالمان بدعتگزار در دین است. هنگامی که زمان قیام امام مهدی(علیه ‏السّلام) نزدیک شد، گروهی از دست ‏اندرکاران امور دینی و فرهنگی، بر اثر ترویج نوآوری های غیر دینی و به بازی ‏گرفتن دین، در صورت و سیرت بوزینه و خوک می‏ گردند، و بدین گونه، در میان مردم رسوا می‏ شوند(1).
رسول خدا(صلّی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله) فرمود:

در آخر این امّت، خسف، مسخ و قذف خواهد بود...(2).

مراد پیامبر اسلام(صلّی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله) از «آخر این امّت»، مسلمانانی است که در آخرالزمان زندگی می کنند(3).
خَسْف، فرورفتن چیزی در زمین یا غرق‏ شدن آن در آب است. مَسْخ، دگرگونی صورت و سیرت چیزی است به شکلی جز آنچه هست؛ مانند مبدّل‏ شدن انسان اهلی دوپا به حیوان وحشی چهارپا. قَذْف، پرتاب‏ کردن چیزی از مکانی به مکانی دیگر است؛ مانند سنگ‏باران، بمب‏ باران و موشک‏ باران(4).
محمّد بن مُسلِم گفت: مردی از امام صادق(علیه‏السّلام) پرسید: قیام‏ کنندۀ شما کی ظاهر می شود؟ فرمود:

 

هنگامی که گمراهی زیاد و هدایت کم شود؛ ستم و تباهی بسیار
و درستی و راستی اندک گردد؛ مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند؛
فقها به دنیا روی آورند و بیشتر مردمان به شعرها و شاعران گرایند؛
گروهی از اهل بدعت ها مسخ شوند، به‏ گونه‏ای که بوزینه و خوک گردند...(5).

بر اساس احادیث اسلامی، حادثۀ مسخ شدن در آخرالزمان، هم در بغداد و نیز در تهران رخ می دهد.
حُذَیفَه از رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، در بارۀ وقوع عذاب مسخ در بغداد، چنین نقل کرده است:

 

در زوراء رویدادی خواهد بود. گفتند: ای رسول خدا، زوراء چیست؟
فرمود: شهری است در مشرق، میان رودها که شرورترین
آفریدگان خدا و زورگویانِ امّت من در آنجا ساکن می شوند و چهار
نوع عذاب می شود؛ با شمشیر، خسف، قذف و مسخ شدن(6).

ابن عبّاس نیز از حادثۀ مسخ شدن بعضی از دانشمندان دین در زوراء، در پیِ وزیدن بادی سرخ در این شهر، خبر داده است:

باد سرخی در زوراء می وزد که مردم نمی شناسندش. پس به
عالمانشان پناه می برند و چنین می یابند که آنان بوزینگان و خوکانی
گشته اند که صورتهاشان سیاه و چشمهاشان کبود است(7).

هرچند به طور قطعی نمی دانیم که مراد از «زوراء» در کلام ابن عبّاس، شهر بغداد یا منطقۀ «پشت ری» (بخش شمالی تهران جدید) است، از دو سخن امام صادق(علیه السلام) هویداست که عذاب مسخ، در پشت ری (تهران) هم واقع خواهد شد.
اَعمَش از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است:

... اهل شهری که «ری» نامیده می شود. ایشان دشمنان خدا،
دشمنان رسول او و دشمنان خاندان وی هستند و جنگ با خاندان
رسول خدا(صلّی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله) را جهاد و مال ایشان را غنیمت
می پندارند و برای ایشان (اهل ری) عذاب خوارشدن در زندگی
دنیا و آخرت بوده و برای ایشان عذابی ماندگار است...(8).

ابو بصیر می گوید:

به ابو عبدالله(علیه السلام) گفتم: سخن او (خداوند) عزّوجلّ:
«عذاب خوارشدن در زندگی دنیا...»(9)، آن عذاب خوارشدن در دنیا
چیست؟ فرمود:« ای ابا بصیر، چه خواری ای سخت تر از آنکه
مرد در خانه، سراپرده، کنار برادرانش در میان خانواده اش باشد
و ناگهان اهل خانه بر او گریبان چاک داده و یاری طلبند.
مردم بپرسند: چه شده؟! گفته شود: فلانی همین الآن مسخ شد!
پس گفتم: [مسخ] پیش از قیام قائم یا پس از آن [خواهد بود]؟
فرمود: نه، بلکه پیش از آن [خواهد بود] (10)
.

گفتنی است، اگرچه در روایات اسلامی به زمان دقیق وقوع عذاب مسخ اشاره نشده است، به نظر می رسد این حادثۀ شگفت در ماه رمضان سال پیش از قیام امام مهدی(علیه‏ السّلام) رخ خواهد داد.
نیز شایستۀ یادآوری است، چنان که در قرآن کریم، آمده، قوم عاد از جملۀ امّتهایی است که در گذشته گرفتار عذاب مسخ شده اند:

امّا قوم عاد، پس به ناحق در زمین تکبّر ورزیدند ... در نتیجه، در روزهایی
شوم، تندبادی بر آنان فرستادیم تا به ایشان عذاب خوارشدن در زندگی
دنیا را بچشانیم، و بی گمان، عذاب آخرت خوارکننده تر خواهد بود...(11).

--------------------------------------------------------
1. مژذۀ ظهور، ج 2، ص 168، پ 1، با حذف، تصرّف و تکمیل.
2. کنز العمّال، ج 7، جزء 14، ص 123، ح 38714.
3. نگارنده.
4. روزگار رهائی، ج 2، ص 854، بخ 17، با حذف و تصرّف اندک.
5. گزیدۀ کفایة‏ المهتدی، ص 286، ذیل ح 39.
6. عقد الدرر، ص 117، ب 4، ف 2. 7. التشریف بالمنن، ص 283، ب 72، ح 410، فتن سُلَیلی.
8. بحار الأنوار، ج 57، ص 206، ب 36، ح 5 .
9. سورۀ فصّلت، آیۀ 16.
10. الغیبة، ص 269، ب 14، ح 41.
11. سورۀ فُصّلت، آیۀ 6- 15.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۵۶
خادم گمنام

آتشی از آذربایجان

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ

                                                   

براساس روایات متعددجنگی در آخرالزمان وآتشی مخوف از آذر بایجان به پا می خیزد که هیچ چیز یارای مقابله با آن را ندارد ونمی توان جلوی آن را گرفت که شیعه وظیفه اش در این نبرد عدم حمایت از هیچ طرف در گیر و سکوت است تا زمانی که بین رکن و مقام امام عصر عج الله تعال فرجه ظهور کند.

روایت اول

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّهُ قَالَ لِی أَبِی ع‏ لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ‏ءٌ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ‏ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا  فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً  وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ قَالَ وَیْلٌ لِطُغَاهِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[۱]

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «پدرم- امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشى از ناحیه آذربایجان زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد، چون چنین شود خانه ‏نشین باشید (بى ‏طرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشسته‏ ایم شما نیز خانه‏ نشین باشید و چون کسى که از طرف ما حرکت مى ‏کند فعّالیت خود را آغاز کرد به سوى او بشتابید (به هر نحو ممکن) اگر چه بر دست و زانو. به خدا سوگند گوئى هم اکنون به او می ‏نگرم که میان رکن و مقام به فرمانى جدید از مردم بیعت مى‏ گیرد، فرمانى که بر عرب سخت گران است، و (پدرم) فرمود:واى بر سرکشان عرب از شرّى که روى نموده است».

روایت دوم

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا صَعِدَ الْعَبَّاسِیُّ أَعْوَادَ مِنْبَرِ مَرْوَانَ أُدْرِجَ مُلْکُ بَنِی الْعَبَّاسِ وَ قَالَ ع قَالَ لِی أَبِی یَعْنِی الْبَاقِرَ ع لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ‏ لَهَا شَیْ‏ءٌ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ قَالَ وَ وَیْلٌ لِلْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[۲]

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «هنگامى که‏ عبّاسىّ از چوب هاى (پله‏ هاى چوبین) منبر مروان بالا رود، حکومت بنی عبّاس ترقّى و رونق خواهد یافت و فرمود: پدرم- یعنى امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: لا جرم باید آتشى از آذربایجان برافروزد که چیزى در برابرش نتواند ایستاد، پس چون چنین شود در خانه‏ هاى خود بمانید و تا زمانى که ما آرام هستیم شما نیز آرام باشید، و چون حرکت ‏کننده ما به فعّالیت پرداخت به سوى او بشتابید اگر چه بر سر زانوان، به خدا سوگند گوئى من هم اکنون بدو مى ‏نگرم که در میان رکن و مقام از مردم بر فرمانى جدید که بر عرب سخت گران است بیعت مى‏گیرد، فرمود: و واى بر عرب از شرّى که به زودى فرا مى‏رسد».

روایت سوم

… إِنَّ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ ع لَهُ غَیْبَهٌ کَغَیْبَهِ یُوسُفَ وَ رَجْعَهٌ کَرَجْعَهِ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ثُم‏ یَظْهَرُ بَعْدَ غَیْبَتِهِ مَعَ طُلُوعِ النَّجْمِ الْأَحْمَرِ وَ خَرَابِ الزَّوْرَاءِ وَ هِیَ الرَّیُّ وَ خَسْفِ الْمُزَوَّرَهِ وَ هِیَ بَغْدَادُ وَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّهٍ وَ آذَرْبِیجَانَ‏ تِلْکَ حَرْبٌ یُقْتَلُ فِیهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ کُلٌّ یَقْبِضُ عَلَى سَیْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَیْهِ رَایَاتٌ سُودٌ تِلْکَ حَرْبٌ یَشُوبُهَا الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ وَ الطَّاعُونُ الْأَغْبَر[۳]

همانا قائم از فرزندان علىّ علیه السّلام داراى غیبتى است همچون غیبت یوسف، و بازگشتى همانند بازگشت عیسى بن مریم، پس از غیبتش با طلوع ستاره سرخ آشکار خواهد شد. همزمان با ویرانى زوراء که شهر رى است، و فرو رفتن مزوره که همان بغداد باشد، و خروج سفیانىّ، و جنگ فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان چنان جنگى که هزاران و هزاران نفر در آن کشته مى‏ شوند، هر جنگجو شمشیرى زیور یافته به دست مى‏گیرد، پرچمهاى سیاه بر آن به اهتزاز در مى‏آید، آن جنگى است که به مرگ سرخ و طاعون بسیار خطرناک آمیخته است».

روایت چهارم

… یَخْرُجُ الشَرُوسِیُّ مِنْ أَرْمِینِیَّهَ وَ آذَرْبِیجَانَ‏ یُرِیدُ وَرَاءَ الرَّیِّ الْجَبَلَ الْأَسْوَدَ الْمُتَلَاحِمَ بِالْجَبَلِ الْأَحْمَرِ لَزِیقَ جَبَلِ طَالَقَانَ فَیَکُونُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَرْوَزِیِّ وَقْعَهٌ صَیْلَمَانِیَّهٌ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَهْرَمُ مِنْهَا الْکَبِیرُ وَ یَظْهَرُ الْقَتْلُ بَیْنَهُمَا فَعِنْدَهَا تَوَقَّعُوا خُرُوجَهُ إِلَى الزَّوْرَاء…[۴]

از ارمنستان و آذربایجان شروسی «سروسى» به شورش برخیزد و قصد سرزمینهاى وراى  رى را داشته باشد هم آنجا که آن کوه سیاه به آن کوه سرخ بهم پیوسته و نزدیک به کوه طالقان است و میان او و مروزى نبرد سختى درگیرد که کودکان در آن پیر شوند و بزرگان در آن به نهایت پیرى رسند و کشتار در میان آنها ظاهر گردد، در چنین هنگامى منتظر خروج  او باشید تا به «زوراء» درآید.

روایت پنجم

زید بن واقد عن أبیه عن مکحول عن النبیّ صلّى اللّه علیه و سلّم قال: «یکون للترک خرجتان: خرجه یخرجون من آذربیجان‏، و الثانیه یربطون خیولهم بالفرات لا ترک بعدها»[۵]

زیدبن واقد از پدرش که مکحول از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود:

طایفه ترک دو مرتبه خروج میکنند، مرتبه اول: از آذربایجان خروج میکنند و مرتبه دوم: سوارى های خود را به فرات می بندند و بعد از آن، ترکى نخواهد بود.

روایت ششم

عن مکحول، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم: «للترک خرجتان: إحداهما یخربون آذربیجان‏، و الثانیه یشرعون على ثنی الفرات».[۶]

یزید بن جابر و غیر او از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: طایفه ترک را دو خروج خواهد بود اول آنکه آذربایجان را خراب می کنند دوم آنکه بسوى نهر فرات سرعت می نمایند.

روایت هفتم

مکحول عن النبی صلّى اللّه علیه و سلّم: «للترک خرجتان: خرجه منها خراب آذربیجان‏، و خرجه یخرجون فی الجزیره، یحتقبون ذوات الحجال، فینصر اللّه المسلمین، فیهم ذبح اللّه الأعظم، لا ترک بعدها».[۷]

مکحول از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: قوم ترک را دو خروج خواهد بود: یکى آنکه آذربایجان را خراب می کنند و دیگرى آنکه در جزیره خروج می نمایند و مالهاى سوارى حجاز را پنهان خواهند کرد، و خدا مسلمین را یارى می کند، قربانى بزرگ خدا در میان آن گروه است و ترکى بعد از آنها نخواهد بود.

البته برخی روایت دیگر هم است که اشاره هایی به این موضوع یعنی نبردترک با بنی عباس دارد.

نکات روایی

۱-بلندآتش که می تواند جنگ باشد ازآذربایجان حتمی است

۲-هیچ کس نمی تواند جلو دار آن باشد

۳-وظیفه شیعه تاظهورحضرت عدم حمایت از هیکدام طرف درگیر وسلامتی شیعه درهمین است

۴-عدم حرکت برای حمایت از هر کدام مورتایید اهل بیت نیست

۵-حرکت وحمایت زمان ظهور است حتی اگرسینه خیز باشدبرای یاری امام عصر

۶-آن کسی را که تنها باید او را یاری کنیم بین رکن ومقام بیعت می میشود نه جای دیگر مثلا در بصره یاشام

۷-باید هرچه گفت پذیرفت چون کتاب جدیدوروش جدید دارد

۸-پذیرش حضرت از سوی عرب بسیار سخت است

۹-این ظهور برای عربهانوعی امتحان واگر حمایت نکنندشرخواهد بود

۱۰-ابتداحاکم بنی عباس مروانیان را از بین می برد وباعث قدرت یابی بنی عباس می شود

۱۱-بعد ازقدرت بنی عباس ترکها بربنی عباس می شورند

۱۲-نبردترکهابابنی عباس قدرت بنی عباس را می گیرد

۱۳-البته برخی روایات این جنگ جوانان ارمنیه وآذربایجان باهم گفته شده است.

۱۴-این نبردهمراه ستاره دنباله داری است که از علائم نابودی بنی عباس آخرالزمان می باشد.

۱۵-به علت قدرت هر دو این نبرد سنگین است که جوانها پیر می شوند.

۱۶- از مصادیق قتل سرخ وطاعون(مرگ براثربیماری وآلودگیها) است.

۱۷-بیش از یک میلیون نفردر این جنگ کشته می شوند.

۱۸-پرچم های سیاه در این جنگ به اهتزازدرآمده(البته برخی روایات دو پرچم سیاه در آخرالزمان نام برده شده یکی بزرگ یکی کوچک که کوچک متصل به ظهور خواهد شد)

۱۹-این جنگ در وراء ری(به احتمال زیاد تهران) می باشد.

۲۰-ترکها بعد از نبرد ری به عراق حرکت می کنند و با سفیانی می جنگند

۲۱-محدوده مرکزی ایران درگیر این نبرد است.

۲۲-رهبری لشکر ترکها باشروسی(عصبی وبی رحم وبداخلاق)

۲۳-بنی عباس قبل از این جنگ دارای بلندگو و منبری در منطقه هستند.

۲۴-تمام این درگیری های منطقه با ظهور آقا برطرف می شود.

۲۵-محدوده آذربایجان استانهای شمال غربی ایران ،وکشورهای همسایه این استانها می تواند باشد.

 

 

[۱] – الغیبه( للنعمانی) / النص / ۱۹۴

[۲] – الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۲۶۴

[۳] – الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۱۴۷

[۴] – کمال الدین و تمام النعمه / ج‏۲ / ۴۶۹ / ۴۳ باب ذکر من شاهد القائم ع و رآه و کلمه …..  ص : ۴۳۴

[۵] – التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن سیدبن طاووس   / ۹۹

[۶] -همان

[۷] -همان ص۱۹۱

۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۳۰
خادم گمنام

ساختن مناره های دراز و کاخهای برافراشته

چهارشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ

       

ساختن مناره های دراز و کاخهای برافراشته از نشانه های نزدیک شدن زمان قیام امام مهدی(علیه السّلام) است.

شایان یادآوری است که بی گمان، اکنون این دو نشانه در سرزمینهای اسلامی، به ویژه در حجاز، به دست آل سعود، آشکار شده اند؛ زیرا آنان در این سالهای واپسین، مناره های بلند و کاخهای برافراشته ای در مکّه و مدینه ساخته اند، مانند برجهای ساعت بر بلندایِ حرم خدای متعالی و خانۀ گرامی اش، به گونه ای که برخی پژوهندگان در بارۀ احادیث بیانگر رویدادهای آخرالزّمان می گویند که برجهای ساعت(1) از نشانه های ساعت می باشند!
از ابو هُرَیْرَِه نقل شده است که رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) فرمود:

ساعت (زمان قیام قائم) بر پا نمی شود،
مگر آنکه مردم در بلندسازی از هم پیشی گیرند(2).

بدان که بی گمان، مراد از «ساعت»، در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، همان زمان قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.
نیز از ابو هریره روایت شده است که گفت:

رسول الله(صلّى الله علیه و سلّم)  روزی میان مردم بود که مردی نزدش آمد و گفت:
ای فرستادۀ خدا، ساعت (زمان قیام قائم) کی خواهد بود؟ فرمود: پرسش شدۀ از آن،
داناتر از پرسشگر نیست، ولی تو را از نشانه هایش آگاه می سازم؛ ... هر گاه
گوسفندچرانان در بلندسازی از هم پیشی گیرند، پس، آن از نشانه هایش است...(3)
.

مقصود از «گوسفندچرانان» در این روایت، همان بیابان نشینانی اند که بر سرزمینهای اسلامی و داراییهای مردم چیره می شوند و در ساختن سازه های بلند بر دیگران می بالند، و بر کسی پوشیده نیست که بی گمان، در روزگار کنونی فرمانروایان خاندان سعود از این گروه اند.
از ابو موسی اَشْعَری نقل شده است که بی گمان، رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) فرمود:

ساعت (زمان قیام قائم) بر پا نمی شود ...،
مگر آنکه خانه ها ساخته و برافراشته شوند...(4).

از عبدالله پسر مسعود روایت شده است که رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در سفارشهایش به وی فرمود:

... ای پسر مسعود، به زودی پس از من گروههایی می آیند ... که آنان دورویان این
مردم (مسلمانان) در آخرالزّمان اند ... خانه ها می سازند و کاخها برمی افرازند...(5).

عبدالله پسر عبّاس گفت که با رسول خدا(صلّى الله علیه وآله و سلّم) حج گزاردیم، واپسین حجّ وی. پس حلقۀ در کعبه را گرفت و به ما رو کرد و فرمود: آیا شما را از نشانه های «ساعت» آگاه نکنم؟ و در آن روز، سلمان از همۀ مردم به او نزدیکتر بود، گفت: بله ای فرستادۀ خدا. فرمود:

... بی گمان، هنگام آن نشانه ها ... مناره ها برافراشته می شوند...(6).

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) در پاسخ صَعْصَعَه پسر صُوحان که از وی پرسید: دجّال کی برمی شورد، فرمود:

پس بی گمان، نشانۀ آن هنگامی است که ...
ساختمانها را برافرازند ... و مناره ها دراز شوند...(7).

امام علی پسر ابو طالب(علیهما السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

 

... هنگامی که ... ساختمانها در حجاز برافراشته شوند...(8).

از روایات اسلامی حرام بودن ساختن ساختمانهای برافراشته و مناره ها و اذان گاههای بلند بهره گرفته می شود؛ زیرا بر بلندای خانه های مسلمانان جای گرفتن روا نمی باشد، و چنان که امام علی(علیه السّلام) در زمامداریش مناره ای را که بالاتر از بام مسجد بود، ویران کرد، امام مهدی(علیه السّلام) نیز مناره های بلند و کاخهای برافراشتۀ بر جای مانده از دوران پادشاهان بسیار زورگو را در فرمانروایی اش ویران می کند.
از سَکونی، از جعفر، از پدرش، از پدرانش، از علی(علیه السّلام) نقل شده است که:

بی گمان، علی(علیه السّلام) از کنار مناره ای دراز گذر کرد، پس، به ویران کردنِ آن
فرمان داد، سپس فرمود: مناره بلند نمی شود، مگر با بام مسجد(9).

از داود پسر قاسم جعفری روایت شده است که گفت: نزد ابو محمّد -حسن عسکری-(علیه السّلام) بودم، فرمود:

هر گاه قائم قیام کند، منارها را ویران می کند(10)...(11).

----------------------------------------------------------
1. برجهای ساعتِ ساخته شده برابر کعبۀ گرامی در پیرامون مسجد حرام از هفت برج به هم چسبیده پدید آمده اند که درازایِ بزرگترینشان که ساعت در آن جای گرفته است، به 601 متر می رسد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
2. المسند، ج 3، ص 627 ، ح 10860 (ترجمۀ نویسنده).
3. سنن ابن ماجه، ص 901، ب 25، ح 4044 (ترجمۀ نویسنده).
4. تاریخ مدینة دمشق، ج 21، ص 274 (ترجمۀ نویسنده).
5. مکارم الأخلاق، ج 2، ص 344، ب 12، ف 4 (ترجمۀ نویسنده).
6. تفسیر القمّیّ، ج 2، ص 82- 279، سورۀ محمّد-صلّی الله علیه وآله- (ترجمۀ نویسنده).
7. کمال الدین، ص 476، جزء 2، ب 47، ح 1 (ترجمۀ نویسنده).
8. إلزام الناصب، ج ۲، ص 183، خطبۀ بیان 2 (ترجمۀ نویسنده).
9. تهذیب الأحکام، ج 3، ص 227، ب 25، ح 30 (ترجمۀ نویسنده).
10. در نسخۀ چاپی الغیبة، توسی، تکیه شده بر آن، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «المنار» یافت می شود که سازگار با دنبالۀ حدیث و آنچه در بحار الأنوار آمده است، به «المنائر» اصلاح و ترجمه گردید.
11. الغیبة، توسی، ص 206، ف 1، ح 175 (ترجمۀ نویسنده).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۱۸
خادم گمنام

از روایات اسلامی برمی آید که در ماههای جمادی و رجب از سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) رویدادهای شگفت و سرنوشت سازی در جهان، به ویژه خاورمیانه، روی می دهند که مایۀ پند برای مردمان می باشند و از خواب فراموشی بیدارشان می کنند، و بی گمان، از بزرگترین آن رویدادها یورش شروسی بر ایران، قیام اصهب مروانی در بغداد، قیام ابقع قیسی در لیبی، قیام سفیانی شامی در دمشق، قیام حسینی یمانی در صنعا و قیام هاشمی خراسانی در سمرقند می باشند.
از ابو هُرَیْرَه نقل شده است که پیامبر(صلّی الله علیه وسلّم) فرمود:

... شگفتی و سراسر شگفتی میان جمادی و رجب. سپس شتر ماده پالان شده ای
 بهتر خواهد بود از آبادیِ بزرگی که درآمد آن سد هزار است(1).

این حدیث به روی دادنِ برخی رخدادهایی شگفتی آور در جمادی و رجب و به ارزش همه گونه ابزارهای جا به جایی، از شتران، اسبان، خودروها، کشتیها و هواپیماها، در دورۀ آخرالزّمان اشاره دارد؛ به ویژه پس از ماههای یادشده، برای گریختن از سپاه سفیانی سوی بخشهای آرام، یا رفتن سوی مکّه، برای پیوستن به مهدی(علیه السّلام) و یاری اش.
امام مهدی(علیه السّلام) در نامه ای که برای دانشمند شیعی شیخ مفید(رحمه الله) فرستاده است، فرمود:

... ما شما را به حال خود رها نمی ‏کنیم، و یاد شما را از خاطر نمی‏ بریم.
و اگر آن نمی ‏بود، سختی و رنج بر شما فرود می ‏آمد، و دشمنان، شما را
ریشه کن می کردند ... به پنهان ورزی چنگ زنید از شراره کشیدن آتشی
که گروههایی اَمَوی آن را برمی افروزند و با آن گروهی هدایت شده را
می ترسانند ... هر گاه جمادی اوّل از این سالِ شما (سال ظهور)
فرا رسد، از آنچه در آن روی می دهد، پند بگیرید، و برای آنچه در پی اش
خواهد بود، از خواب فراموشیِ خود بیدار شوید. به زودی برای شما از آسمان
نشانه ای روشن آشکار می شود، و همانندِ آن در زمین خواهد بود، و در
مشرق زمین چیزی اندوهبار و آشفته کننده روی می دهد، و پس از آن،
گروههایی بیرون رونده از اسلام بر عراق چیره می شوند که با کارهای
بدشان روزیها بر مسلمانان تنگ می شوند. سپس در پیِ آن،
اندوه و سختی با نابودی سرکشی از بدان از میان می رود،
و با مرگش پرهیزکارانِ بسیار خوب شادمان می شوند...(2).

بر کسی پوشیده نیست که بی گمان، امام مهدی(علیه السّلام) در این نامۀ ارزشمند به رویدادهای بزرگ پیاپی ای اشاره می کند که در سال ظهورش در جهان، به ویژه در سرزمینهای اسلامی، روی می دهند، و مراد از «گروههایی اُمَوی»، همان بنی مروان و بنی سفیان و دنباله های آنان اند، و مقصود از «گروهی هدایت شده»، همان شیعیان علی(علیه السّلام) می باشند، و نشانۀ روشن آسمانی همان صدایِ بلند جبرائیل(علیه السّلام) است که هنگام دمیدن سپیدۀ سحر در مکّه، شب جمعه 23 ماه رمضان، نام قائم(علیه السّلام) را از آسمان فریاد می زند، و نشانۀ زمینیِ همانند نشانۀ آسمانی همان صدای ابلیس(لعنه الله) می باشد که پس از ناپدیدشدن خورشید در مکّه، در پایان روز جمعه 23 ماه رمضان، نام عثمان را از زمین فریاد می زند، و چنین می نماید که سخنش «در مشرق زمین چیزی اندوهبار و آشفته کننده روی می دهد» به رویدادن برخی رویدادها در کشور ایران، مانند درگیری درونی یا یورش بیرونی، اشاره دارد، و در پیِ رخدادهای ایران، چیره شدن اَصْهَب مروانی و پیروانش، از بر جای مانندگان حزب بعث و گروه داعش، بر سرزمینهای جزیره و عراق، خواهد بود، و گمانی نیست در اینکه این گروههایِ ستمکارِ بیرون رونده از اسلام، پس از آنکه بر کشور عراق چیره می شوند، راه رسیدن ایرانیان از آنجا به سوریه را می بندند، و دایرۀ تنگنای دولتهای غربی بر سوریها را تنگتر می کنند، و در پیِ این کارهای دشمنانه، بی گمان، ایرانیان بر بصره یورش می برند و آنجا را می گیرند و عراقیها را در تنگنا می افکنند و از فرستادن کالاهای خوراکی و دیگر چیزها از کشورشان و از بندر بصره به عراق پیشگیری می کنند، و بدین گونه، مسلمانان در عراق و سوریه دچار تنگناهای اقتصادی دشواری می شوند، و بنا بر آنچه هویداست، مراد از «سرکشی از بدان»، همان سفیانی ای است که بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می برد، و با نابودی اش، مؤمنان در جهان شادمان می شوند.
امام علی(علیه السلام) فرمود:

ای شگفتا و سراسر شگفتی بین ماههای جمادی و رجب،
از فراهم آمدن پراکنده ها و دروشدن روییدنیها و صداهایی پس از صداها(3).

از این روایت چنین بر می آید که مقصود از شگفتی میان ماههای جمادی تا رجب، روی دادن جنگهایی بزرگ در سرزمینهای اسلامی است که با گردآوری نیروها و دروشدن آنها و صداهای پیاپیِ شلّیک و ترکیدن توپها، بمبها و موشکها همراه اند.
کعب الأحبار گفته است:

... و شگفتی سراسر شگفتی بین ماه جمادی و رجب. گفته شد:
آن شگفتی چیست؟ گفت: شورش مغربیهاست، در حالی که بر اسبهای
ناعربی خاکستری سوارند و با کمک شمشیرهایشان اسیر می گیرند
تا آنکه به لَجّون برسند، و قیام سفیانی است...(4).

گفتنی است، طبق روایات اسلامی، پیش از قیام سفیانی در ماه رجب در دمشق، نیروهای بربر زینده در شمال افریقا از غرب مصر وارد این کشور می شوند و سپس به فلسطین و اردن می آیند تا آنکه به بخش لَجُّون در شمال غربی این کشور برسند و از آنجا سوی دمشق در سوریه پیش می تازند.
نیز شایستۀ یادآوری است، مراد از «اسبهای ناعربی خاکستری» در این گونه احادیث، خودروهای نظامی امروزی می باشند که در کشورهای ناعربی ساخته و برای کارهای ارتشی در خاورمیانه، به ویژه کشورهای عربی، به کار گرفته می شوند. از آنجا که خاورمیانه بیشترش بیابانی و خاکی است، برای پوشاندن خودروهای ارتشی از دید دشمن، از رنگهای گراینده به رنگ خاک، مانند خاکستری، بهره می گیرند.


رویدادهای شگفت پنددهنده یا بیدار کننده

1. بروز برخی ناسازگاریها در زمامداران مشرق زمین
2. هم پیمانی عربها با ترکها
3. مرگ کسان و خویشان
4. گریختن پادشاه یمن
5. درگیری یمنیها با پادشاه یمن و سربازانش
6. ویران شدن سرزمین یمن
7. چیره شدن پادشاه یمن بر کشورش
8. کشته شدن پادشاه عراق
9. چیره شدن اصهب مروانی بر عراق
10. آشکارشدن شیصبانی در کوفه
11. چیره شدن جُرْهُمی بر بخشی از سوریه
12. یورش ترکها و خزرها بر کشوری در مشرق
13. مرگ پادشاهی بزرگ در مشرق
14. به قدرت رسیدن پادشاهی در مشرق
15. یورش هند بر پاکستان
16. یورش چین بر هند
17.  پیوستن نیروهای مسلمان چینی به هاشمی خراسانی
18. پیاده شدن نیروهای ترک در جزیره
19. فرودآمدن  نیروهای رومی در رملۀ فلسطین
20. یورش بربرهای مغربی بر مصر، فلسطین، اردن و سوریه
21. کشته شدن پادشاه مصر
22. درگیری سه پرچم در سوریه
23. فروبرده شدن حرستای دمشق با 100 هزار تن کشته
24. قیام هاشمی خراسانی در سمرقند
25. قیام سفیانی در دمشق
26. قیام حسینی یمانی در صنعا
27. یورش پادشاه یمن بر سوریه
28. کشته شدن پادشاه یمن
----------------------------------------------------
1. الفتن، ص 149، جزء ۳، ح ۶۱۱ (ترجمۀ نویسنده).
2. الاحتجاج، ج ۲، ص 9-598، ش ۳۵۹ (ترجمۀ نویسنده).
3. شرح نهج‏ البلاغة، ج 3، ص 7-266، جزء 6 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
4. السنن الواردة فی الفتن، ص 1021، جزء 5، ح 543 (ترجمۀ نویسنده).

منیع http://akheruzzaman.blogfa.com

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۲۳
خادم گمنام

تاریخچه غیبت

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ق.ظ

یکی از مسائل بسیار حساس در حیات آخرین امام شیعیان، بحث غیبت ایشان و دوران آن می باشد؛ اما جالب است بدانید که انبیاء و پیشوایان قبل ازاین امام همام نیز هر یک دارای دورانی از غیبت و سپس بازگشت به سوی امت خویش بوده اند.
بنا به آیات و روایات برجای مانده مسأله ی غیبت مختص به امام عصر (ارواحنا فداه) نیست، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات فراوان، تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: صالح، یونس، موسی، عیسی، خضر- علیهم السلام- و… به عللی و جهاتی از جمله امتحان امتش، غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان می شدند!
حضرت خضر (ع): به تصریح قرآن کریم، حضرت موسی در زمان غیبت حضرت خضر (ع) از علم او بهره مند می شد، او با اینکه از دیدگان پنهان بود، هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشت. ولایت و اختیاراتی که از جانب خداوند به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرف می کرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری می نمود، چنانچه داستان وی با حضرت موسی (ع) در قرآن (آیات ۵۹ تا ۸۲ کهف) ذکر شده است.
غیبت حضرت موسی بن عمران (ع): طبق تصریح قرآن حضرت موسی چهل روز تمام از بنی اسرائیل دوری گزید. تا اینکه این مدت سپری شد و دوباره به سوی قومش برگشت. (بقره: آیه ۵۱؛ اعراف: آیه ۱۴۲)

یونس (ع): وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش کردند، حضرت یونس (ع) از میان آن ها بیرون رفت به طوری که هیچ کس نمی دانست او کجاست!
طبق تصریح قرآن کریم حضرت یونس مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امت خود پنهان بود. (انبیاء: آیه ۸۷؛ صافات: آیه ۱۴۰)
خداوند او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید!

غیبت عیسی (ع): یهود و نصاری بر کشته شدن وی اتفاق دارند، اما خداوند می فرماید: «و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آن ها مشتبه شد و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشتند». (نساء: آیه ۱۵۶)
عیسی بن مریم هم اکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور حضرت مهدی روحی فداه از آسمان به زمین فرود می آید. چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: «مهدی متوجه می شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گویی از موهای سر و صورتش آب می ریزد، مهدی روحی فداه به او می گوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی (ع) می گوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می خواند.

غیبت حضرت صالح (ع): حضرت صالح از پیامبران عظیم الشأن است و نام مبارکش «نُه» بار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح و قبل از ابراهیم (ع) بوده است.
حضرت صالح بر قوم ثمود که مردمی بت پرست بودند مبعوث شد. ایشان مدتی از نظر قومش غایب شد، صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای اندامی زیبا، و محاسنی انبوه، و گونه های کم گوشت، میانه بالا و متوسط القامه بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند:
۱- دسته اول منکر وی شدند؛ ۲- دسته دوم مشکوک بودند؛ ۳- دسته سوم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است.
صالح (ع) نخست به دسته ای که درباره ی وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من صالح هستم، ولی مردم او را تکذیب کرده دشنامش داده و آزار رسانده گفتند: ما از تو به خدا پناه می بریم، صالح پیغمبر شکل تو نبود.
سپس به نزد دسته ی منکرین آمد، آن ها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند!
آنگاه از کنار گروه سوم که اهل یقین بودند گذشت، و به آن ها گفت: من صالح هستم، آن ها گفتند: راست می گویی خبری به ما ده که بدان وسیله دباره ات شک نکنیم! و بدانیم تو صالح هستی، چه ما تردید داریم که خالق متعال قادر است انسان را در هر صورتی که می خواهد تغییر دهد!
صالح گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست می گویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علایمی داشت؟!
صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور می رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می گذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آن چه تو از نزد او آوردی ایمان داریم.

غیبت لاوی بن برخیا: داستان مشروحی درباره ی نعثل یهودی در تشرف به خدمت رسول اکرم (ص) نقل شده که تفصیل آن چنین می باشد: نعثل چون پاسخ همه ی سؤالاتش را از پیامبر عظیم الشأن اسلام دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت:
من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیغمبری می آید که نامش «احمد» و «محمد» است، و او خاتم الانبیا بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم (ص) به نعثل می فرماید: آیا اسباط را می شناسی؟
نعثل گفت: آری، آن ها دوازده نفرند که نخستین آن ها لاوی بن برخیا است. او مدتی از بنی اسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت، و دین خدا را پس از اِندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با پادشاه ستمگری به نام «قرسطیا» جنگید و او را کُشت.
حضرت فرمود: آنچه در میان بنی اسرائیل واقع شده در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب می شود به طوری که دیده نمی شود!
وقتی به طرف امت بازگشت می کند از اسلام اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج می دهد! و خدا اسلام را به وسیله ی او ظاهر کرده و تجدید می نماید.
خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته و از او پیروی کنند، و بَدا به حال کسانی که او را دشمن داشته و با او مخالفت نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامه های هدایت و راهنمایی او متمسک شوند.

غیبت ذوالقرنین: قرآن کریم در سوره کهف آیات ۹۶- ۸۳ داستان مشروحی درباره ی ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان می کند اما این که ذوالقرنین کیست بیان نشده است. و از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه معصومین (ع) نقل شده می خوانیم که: او پیامبر نبود بلکه بنده ی صالحی بود.
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم می فرمود: همانا ذوالقرنین بنده ی صالح خدا بود، و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود، ذوالقرنین مردم را به طرف خدا دعوت کرده و آن ها را به تقوا و پرهیزکاری امر می کرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند، و او مدت ها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده، یا هلاک شده، و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است! اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به طرف قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند! سپس حضرت فرمود: آگاه باشید، که در میان شما کسی است که همان روش و سنت ذوالقرنین را دارد، خدای عزوجل سبب و امکانات همه چیز را برای ذوالقرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید. اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد، و قائم شرق و غرب عالَم را زیر فرمان حکومت خود می آورد. در اطراف جهان کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم ننهاده باشد مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت، (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید) همه گنج ها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می کند، و او را به وسیله ترسی (که در دل دشمنانش می افکند) یاری خواهد کرد. قائم جهان را پُر از عدل و داد می کند، همان طوری که از ظلم و جور پُر شده است.

پی نوشت ها:
۱- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج۵۱: ۱۴۶، ۲۱۵٫
۲- شیخ صدوق. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲: ۳۴۵٫
۳- یوسف بن عبدالعزیز الشافعی. عقدالدرر فی اخبار المنتظر: ۳۸٫
۴- شیخ سلیمان قندوزی. ینابیع المودة: ۹۷٫

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۳
خادم گمنام