آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

جنگهای خونین و آشوبهای فراگیر از صفر تا صفر

سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۱۱ ق.ظ

صفر دومین ماه از ماههای دوازده گانۀ سال هجری قمری است، و از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می شود که بی گمان، هر گاه خدای متعالی بخواهد امام مهدی(علیه السّلام) را بر جهانیان چیره کند، میان آنان، به ویژه مسلمانان، جنگهایی خونین و آشوبهایی فراگیر را در یک سال پیش می اندازد که از صفر پیش از قیام امام آغازیده، و در محرّم سال قیامش پایان داده می شوند، و چنین می نماید که آغاز جنبشهای اصهب مروانی در عراق و اعرج کندی در لیبی و عثمان سفیانی در سوریه همان آغاز آشوبها و جنگهایی باشند که در این بازۀ زمانی روی می دهند، و خداوند داناتر است.

شایان یادآوری است که بی گمان، ماه صفر در روزگار نادانی عربها به بدشگونی شناخته شده بود، و عربها باور داشتند که صفر ماه فرود آمدن ناشادمانیها و ناخوشایندهاست، و افسوس اینکه آن باور نادرست میان مسلمانان تا روزگار کنونی ما نیز پخش شده است، به گونه ای که بسیاری از ایشان می گویند که صفر ماهی بدشگون است، به ویژه واپسین روز چهار شنبۀ آن. پس، از سفرکردن در صفر یا پیوند زناشویی در آن خودداری می کنند، در حالی که از پیامبر و خاندانش(صلوات الله علیهم) چیزی که نشانگر ناخجستگی این ماه یا برخی روزهایش باشد، به ما نرسیده است.

ابو جعفر -صادق-(علیه السّلام) فرمود:

هر گاه صفر بی کاستی و  آسیب باشد، سال بی کاستی و  آسیب خواهد بود...(1).

از کتاب عبدالله پسر بَشّار، شیرخورده(2) با حسین(علیه السّلام)، نقل شده است:

هر گاه خداوند بخواهد خاندان محمّد را چیره گرداند، جنگ را از صفر تا صفر

پیش می اندازد، و آن رویداد در آستانۀ قیام مهدی(علیه السّلام) است(3).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه عبدالله پسر بَشّار، شیرخورده با حسین پسر علی(علیهما السّلام) آن را به وی نسبت نداده است.

ابو هُرَیْرَه از پیامبر(صلّی الله علیه و سلّم) نقل کرده است که فرمود:

مرگی(4) در صفر خواهد بود...(5).

ما به روشنی نمی دانیم مرگی که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) از روی دادنش در ماه صفر خبر داده است، برای چه و در کجا روی می دهد، و شاید آن رویداد از درگیریهای خونین در شام برمی خیزد، و خداوند داناتر است.

بنا بر آنچه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگ ستارۀ شکنجه ای که «گیسوی شیطان» نامیده می شود، از ماه صفر تا رجب سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، در کرانه های آسمان می گردد تا آنکه میان خورشید و زمین جای می گیرد و در ماه رمضان همان سال به زمین نزدیک می شود و گردش می چرخد و اندک اندک درون هوای فشردۀ پیرامونش می رود و می سوزد و شعله ور می شود و سه یا هفت شبِ پیاپی برای زمینیان نورافشانی می کند، و تندبادی سرخ پدید می آورد و شهابهای بسیاری بر روی زمین فرو می باراند و مایۀ سختیها و ناخوشیهایی برای مردم می شود.

پسر مسعود گفته است: 

در ماه صفر نشانه ای خواهد بود،

و ستاره ای که برای وی دنباله هایی اند، پدیدار(6) می شود(7).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه عبدالله صحابی پسر مسعود آن را به وی نسبت نداده است.

از روایت وَلِید پسر مُسْلِم بهره گرفته می شود که بی گمان، ترکها و رومیان، هنگام گردش ستاره ای دنباله دار در کرانه های آسمان از صفر تا رجب سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، به سرزمینهای عربی می آیند.

ولید گفته است:

... بی گمان، ستاره ای که از نشانه هاست، ستاره ای می باشد که در صفر و در دو ربیع

یا در رجب در کرانه ها می گردد، و هنگام آن رویداد، خاقان با ترکها می رود،

و در پیِ او رومیان اند که با پرچمها و صلیبها آشکار می شوند(8).

«خاقان» واژه ای ترکی است که در روزگاران کهن لقب پادشاه ترکان بود، و بنا بر آنچه هویداست، بی گمان، در این حدیث، مراد از «خاقان» همان رئیس جمهوری کشور ترکیه است که نیروهای ترکش از مرزهای جنوب شرقی این کشور می گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق کشور سوریه جای دارد، می روند، و مقصود از «رومیان»، نیروهایی مسیحی اند که از سرزمینهایی مانند اروپا، امریکا و استرالیا به اسکندریّه در شمال مصر، رَمْلَه در شمال فلسطین، حِمْص در غرب سوریه و دشت عُمْق، میان حَلَب و اَنْتاکِیَه، در شمال غربی سوریه و قَرْقِیسِیا در شرق این کشور می آیند.

ذی قَرَبات(9) گفته است:

مردم در صفر ناسازگاری می کنند، و به چهار تن می گرایند: مردی در مکّه پناهنده،

و دو مرد در شام که یکی از آن دو سفیانی و دیگری کبودچشم و زردی آمیخته

با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم می باشد، و مردی از زیندگان مصر که

[کوتاه قدّی](10) بسیارزورگو است، پس، آنان چهارتای اند. مردی از کِنْدیان خشمگین

می شود و سوی کسانی که در شام اند، می رود و سپاه را به مصر می آورد.

پس، آن بسیارزورگو کشته می شود و مصر چون پاشیده شدن سرگین شتر پاشیده

می شود. سپس [سفیانی سپاهی را](11) سوی کسی که در مکّه است، می فرستد(12).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه ذو قَرَبات حِمْیَری صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «مردی در مکّه پناهنده» در این حدیث، همان امام مهدی(علیه السّلام) است که پس از پنهان شدنی دراززمان، در مدینه آشکار می شود، و هنگامی که سپاه سفیانی به این سرزمین می رسد، و می خواهند وی را دستگیر کنند و بکشند، او بر جان خویش نگران می شود و سوی مکّه می گریزد و در ماه محرّم به کعبه پناه می برد.

بدان که بی گمان، «پناهنده» از ویژگیهای امام مهدی(علیه السّلام) می باشد، و بر کسی که از زبان عربی آگاه است، پوشیده نیست که پناهنده در اینجا معنایش «پناهنده به کعبه در آینده» می باشد، و از این حدیث و دیگر احادیث اسلامی بهره گرفته می شود که پیروان امام مهدی(علیه السّلام) هنگامی که برخی نشانه های ظهورش را در ماه صفر می بینند، با برخی نشانه هایی که پیشتر دیده اند، چشم به راه قیامش در ماه محرّم سال آینده می شوند.

«سفیانی» همان عُثْمان شامی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در ماه صفر سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) رهبری برخی جنبشهایی را که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند، می پذیرد، و در ماه رجب همان سال در درۀ خشک قیام می کند، و در ماه رمضان بر دمشق و سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می برد.

و «دیگری کبودچشم و زردی آمیخته با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم» همان اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر زیندگان جزیره(13) و عراق(14) و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار پسر محمّد پسر مروان پسر حکم پسر ابو عاص پسر اُمیّه در آخرالزّمان است که در ماه صفر سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) رهبری جنبشی را که پیشتر در سرزمینهای جزیره آغازیده شده بود، می پذیرد، و نزدیک ماه رجب همان سال بر بغداد و سپس بر بیشتر سرزمینهای کشور عراق چیره می شود، و با هاشمی شَیْصَبانِی شورشگر در کوفه پیمان می بندد، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می جنگد، و بر سوریه یورش می برد، و برخی پژوهشگران باور دارند که اصهب مروانی همان عزّت ابراهیم دُورِی صدّام دوم در عراق می باشد.

بنا بر آنچه هویداست، «مردی از زیندگان مصر که کوتاه قدّی بسیارزورگو است» همان عبدالفتّاح سِیسِی رئیس جمهوری کنونی مصر می باشد که نماد زمامداران سکولار(15) ستیزه گر با گروههای تروریستی مانند داعش است، و با دست سپاه قیسیان، بربرها و سیاهان افریقایی یا با دست گروهی از مصریان سَلَفی یا اخوانی ای که به این سپاه می پیوندند، کشته می شود.

«مردی از کِنْدیان» همان اَعْرَج کِنْدِی رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان افریقایی است که در آغازه های سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) رهبری برخی جنبشهایی را که پیشتر در لیبی آغازیده شده بودند، می پذیرد، و در ماه رجب همان سال در آنجا قیام می کند، و سپس سپاهش را به مصر می آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی برای نبرد سوی فلسطین، اُردن و سوریه می فرستد.

امیر مؤمنان علی پسر ابو طالب(علیه السّلام) فرمود:

سه پرچم ناسازگاری می کنند: پرچمی در مغرب، وای بر مصر از آنچه(16) در آنجا

فرود می آید از آنان (مغربیها)، و پرچمی در جزیره، و پرچمی در شام؛

آشوب یک سالی میان آنان پایدار می شود...(17).

بی گمان، امام علی(علیه السّلام) در این روایت از روی دادن آشوبهایی یک ساله میان نیروهای اعرج کندی از لیبی و نیروهای اصهب مروانی از جزیره و نیروهای عثمان سفیانی از سوریه خبر داده است، و از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می شود که آشوبها در میان پرچمداران سه گانه از صفر سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) آغازیده می شوند و در محرّم سال قیام وی پایان می یابند.

شَهْر پسر حَوْشَبْ گفته است:

... در صفری از صفرها هر بسیارزورگویی در جایگاه گردآمدن رودها کشته می شود(18).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه شهر تابعی پسر حوشب آن را به وی نسبت نداده است.

مقصود از «صفری از صفرها» در این روایت، همان صفری است که در پیِ محرّمی می آید که امام مهدی(علیه السلام) در آن ماه در مکّه قیام می کند، و مراد از «جایگاه گردآمدن رودها»، سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو می باشد که کشتارگاه بسیاری از بسیارزورگویان در آخرالزّمان است.

ابو بَصِیر از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) نقل کرده و گفته است:

از او در بارۀ رجب پرسیدم؟ فرمود: آن ماهِ یادآوری است که عربهای روزگار نادانی آن را بزرگ

می داشته اند، و آن را ماه ناشنوای خدا می نامیده اند(19). گفتم: شعبان؟ فرمود: کارها

در آن شاخه شاخه می شوند. گفتم: رمضان؟ فرمود: ماه خداست، و در آن به نام زمامدارتان

و نام پدرش بانگ زده می شود. گفتم: پس شوّال؟ فرمود: کار گروه در آن پراکنده می شود.

گفتم: پس ذی قعده؟ فرمود: در آن می نشینند(20). گفتم: پس ذی حجّه؟ فرمود: آن ماه خون

است. گفتم: پس محرّم؟ فرمود: در آن حلال حرام، و حرام حلال کرده می شود. گفتم:

صفر و ربیع؟ فرمود: در آن دو رسوایی ای سخت زشت و کاری بزرگ است. گفتم: جمادی؟

فرمود: در آن گشودن است از آغازش تا پایانش(21).

مراد از «زمامدارتان» در این حدیث، همان امام مهدی(علیه السّلام)، و مقصود از «گروه»، فرمانروایان بنی عبّاسی اند که در آخرالزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می شوند.

---------------------------------------------------------

1. سرور أهل الإیمان، ص 45 (ترجمۀ نویسنده).

2. در هیچ روایت و تاریخی یافت نمی شود که عبدالله پسر بشّار و امام حسین(علیه السّلام) از یک پستان شیر خورده باشند، مگر در این سخن، و شاید مراد گوینده اش آن باشد که آن دو را یک دایه پرورش داده است.

3. الصراط المستقیم، ج 2، ص 285، ب 11، ف 11 (ترجمۀ نویسنده).

4. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الفتن، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «صوت» یافت می شود که سازگار با آنچه در المستدرک علی الصحیحین آمده است، به «موت» اصلاح و ترجمه گردید.

5. الفتن، ص 149، الجزء 3، ح 611 (ترجمۀ نویسنده).

6. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الفتن، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «یبتدأ» یافت می شود که به «یتبدّی» اصلاح و ترجمه گردید.

7. الفتن، ص 148، جزء 3، ح 609 (ترجمۀ نویسنده).

8. الفتن، ص 152، جزء 3، دنبالۀ ح 620 (ترجمۀ نویسنده).

9. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «ذی قریات» یافت می شود که به «ذی قربات» اصلاح و ترجمه گردید.

10. میان دو کروشه از افزوده های ما هست، و آن را از روایت دیگری همانند این روایت گرفته ایم که در کتاب الفتن آمده است.

11. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.

12. الفتن، ص 198، جزء ۴، ح 806 (ترجمۀ نویسنده).

13. جزیره بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است، و مراد از «جَزِیرَه» در اینجا، همان بیشتر سرزمینهای جزیره می باشد که درون کشور عراق جای دارد، و از مَوْصِل در شمال تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات کشیده می شود (بهره گرفته شده از: برخی منابع).

14. مقصود از «عِراق» در اینجا، همان بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو است که از سامَرا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می شود (بهره گرفته شده از: برخی منابع).

15. زمامداران سکولار کسانی اند که نه باورهای دینی را پشتیبانی و نه با آنها ناسازگاری می کنند.

16. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از عقد الدرر، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «و ما» یافت می شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.

17. عقد الدرر، ص 7-126، ب 4، ف 2 (ترجمۀ نویسنده).

18. الملاحم، ص 166، ب 18، ح 97 (ترجمۀ نویسنده).

19. هنگامی که به تاریخ روزگار نادانی عربها می نگریم، می بینیم که آنان واژۀ «الله» را به کار می بردند و او را باور داشتند، ولی ایشان برای «الله» همبازانی می گرفتند و بتها را در کنار «الله»می پرستیدند.

20. در نسخۀ چاپی سرور أهل الإیمان پشتوانۀ ما، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «یقاعدون» یافت می شود که سازگار با آنچه در بحار الأنوار آمده است، به «یقعدون» اصلاح و ترجمه گردید.

21. سرور أهل الإیمان، ص 46 (ترجمۀ نویسنده).

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۰۹:۱۱
خادم گمنام