آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

پخش ‎شدن دود از آسمان در آخرالزّمان

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۱۴ ب.ظ


پخش شدن دود از آسمان از نشانه‎ های نزدیک‎ شدن زمان قیام امام مهدی(علیه السلام) است.

خداوند متعالی فرمود:

چشم به راه روزی باش که آسمان دودی آشکار بیاورد* که مردم را فرامی‎گیرد، این شکنجه‌ای دردناک است*.(1)

بنا بر آن‎چه هویداست، مراد از «دودی آشکار» در این آیه، دودی است که در آسمان پخش می‎شود، در پی برآمدن بزرگ‎ ستاره‎ای دنباله‎ دار در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی (علیه ‎السّلام)، پس از رفتنش درون پوشش گازی زمین و سوختن و شعله‎ ورشدن و فروافتادنش در مشرق، و دود از نشانه‎ های رستاخیز نیست، ولی برخی روایات اسلامی که از آنها گمان می‎رود دود پس از قیام قائم و فرود عیسی مسیح(علیهماالسّلام) خاهد بود، از درهم ‎آمیختگی یا پیش‎ و پس ‎کردن برخی بخشهایشان تهی نیستند، و خداوند داناتر است. 
 
از حُذَیْفَة ابن اَسِید روایت شده است که گفت: رسول خدا(صلّى‌ الله ‎علیه [وآله] و سلّم) نزد ما آمد و ما در بارۀ «ساعت» گفتگو می‎کردیم، فرمود:

هرگز ساعت برپا نخاهد شد، تا آن‎که ده نشانه را ببینید: پس، یاد کرد دجّال، دود، یأجوجوج و مأجوج، برآمدن خُرشید از غروبگاهش، جنبنده، فرود عیسی پسر مریم(علیه‌السّلام)، فروبردنی در مشرق، فروبردنی در مغرب، فروبردنی در جزیرۀ عربها و آتشی که مردم را می کوچاند.(2)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه‌السّلام) می‌باشد.

از حذیْفَه روایت شده است که رسول خدا(صلّى‌ الله‎ علیه [وآله]و سلّم) فرمود:

... پس، عیسی به بیت المقدس بازمی‎گردد و مؤمنان با وی‎ اند، در آن هنگام، دود آشکار می‎شود. گفتم: ای رسول خدا نشانۀ دود چیست؟ فرمود: برای آن سه صدای بلند شنیده می‎شود و دودی میان مشرق و مغرب را پُر می‌کند؛ ولی مؤمن سرماخُردگی‌ای به او می‌رسد، ولی کافر مانند مست می‎شود، دود در دو سوراخ بینی، دو گوش، دهان و پشتش می رود... .(3)

... «چشم به راه روزی باش که آسمان دودی آشکار بیاورد»(4)

... از رسول خدا(صلّى‌ الله ‎علیه [وآله]و سلّم) روایت شده است:

نخستین نشانه‎ ها دود است ... حذیفه گفت: ای فرستادۀ خدا، دود چیست؟ پس، رسول خدا(صلّى‌ الله ‎علیه [وآله]و سلّم) آیه را خاند و فرمود: میان مشرق و مغرب را پُر می‎کند، چهل روز و شب می‎ماند... .(5)

از اَرْطَاَه روایت شده است که گفت:

آتشی یا دودی در مشرق چهل شب خاهد بود.(6)

چنین می‎نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى ‎الله‎ علیه ‎و آله) یا بهره‎ گرفته‎ شده از آنها باشد، اگرچه اَرْطَاَة ابن مُنْذِر تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

بنا بر آن‌چه هویداست، آغاز پخش‌شدن دود از آسمان در چهل شب، پس از برآمدن بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار از مشرق در ماه رمضان پیش از ظهور امام مهدی(علیه‎ السّلام) و پایانش در ماه شوّال خاهد بود.
-------------------------------------------------------

1. قرآن کریم، سورۀ دخان، آیۀ 11-۱٠؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2.  الزهد و الرقائق، ابن مبارک، ص 60-559، ح 1606؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
3. السنن الواردة فی الفتن، ص 276، الجزء 5، ب 103، دنبالۀ ح 597؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
4. قرآن کریم، سورۀ دخان، آیۀ ۱٠؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
5. الکشّاف، ج 4، ص 272، سورۀ دخان؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
6. الفتن، ص 428، الجزء 9، دنبالۀ ح 1360؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

کانال آخرالزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۱۴
خادم گمنام

بسته‌شدن راههای پیونددهنده میان سرزمینها در پی جنگها و آشفتگیها، و بازداشتن بسیاری از مسلمان از رفتن به مکّه برای انجام کارهای حجّ واجب، از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) فرمود:

... آگاه باشید که بی‏گمان، خشکی ‏سمت‌وسوی خُد را می‏بندد، و دریا سوارِ خِیش را بازمی‏دارد... .(1)

کعب گفته است:

نزدیک است که دریا دشوار گردد، به گونه‌ای که کشتی‌ای در آن شناور نشود، و خشکی دشوار گردد، به گونه‌ای که کسی نتواند به خانه‌ای پناه برد.(2)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

حسن بَصْرِی گفته است:

... راهها بسته می‌شوند؛ پس، کسی از شهری به شهری نمی‌رود.(3)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه حسن بصری تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

ابو سعید خُدْرِی گفته است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه[وآله]‌وسلّم) فرمود:

ساعت (زمان قیام قائم) برپا نمی‌شود، مگر آن‌که خانۀ خدا (کعبه) حج‌گزارده نشود.(4)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد.

از عبدالله ابن عُمَر روایت شده است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

... هر گاه مسجد بُراثا ویران گردد، حج از دست می‌رود. به او گفته شد: این مسجد براثا کجاست؟ فرمود: در غرب زورا از سرزمین عراق است که هفتاد پیامبر و سفارش‌شده(5) در آن‌جا نماز گزارده‌اند، و واپسین کسی که در آن‌جا نماز می‌گزارد، این است. و با دستش سوی سرور ما علی پسر ابو طالب(علیه‌السّلام) اشاره کرد.(6)

بنا بر آن‌چه هویداست، مقصود از «زَوْرا» در این حدیث، دجلۀ بغداد است(7)، و «بُراثا» کویی در غرب دجله و شمال بغداد کنونی، میان کَرْخ و کاظِمَیْن، می‌باشد، و از روایات اسلامی بهره گرفته می‌شود که آن‌جا در روزگاران کهن جایگاه پرستش بسیاری از پیامبران و سفارش‌شدگانشان، مانند نوح و ابراهیم و امام علی(صلوات‌الله‌علیهم) بود، و خانۀ مریم و زادگاه عیسی(علیهما‌السّلام) در آن‌جاست، و در دوران اسلامی، با فرمان امام علی(علیه‌السّلام)، در آن‌جا مسجد براثا ساخته شد که از مسجدهای کهن در عراق می‌باشد، و همواره نزد شیعیان دارای جایگاهی ویژه بوده است، و آنان به دیدارش می‌روند و در آن نماز می‌گزارند، و بی‌گمان، مسجد گرامی براثا چند بار ویران گردیده است، و واپسین ویرانی‌اش با دستان پیروانش اصهب مروانی، در ماه ذی‌‌قعدۀ پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، خاهد بود، و در پی این رویداد ناگوار، راه حج بر بسیاری از مسلمانان، به ویژه عراقیها، بسته می‌شود.(8)
 
جابر ابن عبدالله انصاری گفته است: اَنَس پسر مالک که خدمتگزار رسول خدا(صلّی‎الله‎علیه‎وآله) بود، برای من حدیث گفت:

هنگامی که امیر مؤمنان علی پسر ابو طالب(علیه‎السّلام) از کارزار نَهْرَوانیان(9) بازگشت، در بُراثا فرود آمد و در آن‎جا ترسایی مسیحی که حُباب نام داشت در دیرش بود ... پس، امیر مؤمنان(علیه‎السّلام) به وی فرمود: در کجا پناه می‎گیری؟ گفت: در دیری که برای من است، این‎جا، می‌باشم. امیر مؤمنان(علیه‎السّلام) به وی فرمود: پس از این روزت، در آن‌جا نمان، ولی در این‎جا مسجدی بساز ... هشدار ای حباب، به‌زودی کنار این مسجدِ تو شهری ساخته می‎شود و بسیارزورگویان در آن‌جا فراوان می‎شوند و گرفتاری در آن شهر سخت می‌گردد تا آن‎که هر شب جمعه‎ای در آن‎جا هفتاد هزار شرمگاه حرام آمیزش شوند. پس، هر گاه گرفتاریشان بزرگ شود، با کمک پلی بر مسجد تو یورش می‌برند(10) [و آن را ویران می‌کنند](11) ... جز کافری ویرانش نمی کند. هر گاه آن کار را کنند، از حج بازداشته می‌شوند ... و سبزیهایشان می سوزند... .(12)

شایان یادآوری است، اصهب مروانی و پیروانش، پس از آن‎که بر کشور عراق چیره می‌شوند، با برخی سران شیعه و پیروانشان، به‌ویژه کسانی که در کوفه می‌زیند، همپیمان می‌شوند، و برای همین، مروانیها سوی شیعه و جایگهای مقدّس آنان دست اندازی نمی‎کنند، ولی هنگامی که گرفتاری بر آنان سخت می‎شود، پیمانهای پیشینشان را می‎شکنند و دشمنیهایشان در بارۀ شیعیان را آشکار می‌کنند و برخی جایگاههای مقدّس نزد آنان، به‌ویژه مسجد براثا، را ویران می‌کنند. پس، هر گاه آن کار را بکنند، خداوند با دستان سفیانی و پیروانش آنان را از حج بازمی‌دارد و شکنجه‎شان می‎کند و می‌کشد.

مراد از شهری که در کنار مسجد براثا ساخته می‌شود، بغداد است که ابو جعفر منصور، دومین پادشاه بنی عبّاس، به پدیدآوردن آن در غرب دجله و جنوب براثا، از 145 تا 147 هـ.ق برابر 762 تا 764 م، فرمان داد، و آن‎جا را پایتخت دولت عبّاسیان کرد.
 
بنا بر آن‌چه هویداست، پلی که مروانیان ناصبی (ستیزه‎خو) از آن می‎گذرند و بر مسجد براثا یورش می‌برند و ویرانش می‌کنند، «پل صَرّافیّه» کنونی در شمال بغداد است که کوی وزیریّۀ سنّی‎نشین در شرق دجله را به کوی عُطَیْفیّۀ شیعه‎نشین در غرب آن پیوند می‎دهد.
 
سدِیر صَیْرَفِی گفت که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهماالسّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:

حج گزارید، پیش از آن‌که حج نگزارید(13)، حج گزارید، پیش از آن‌که خشکی ‏سمت‌وسوی خُد را ببندد، حج گزارید پیش از ویران‌کردن مسجدی در عراق که میان درخت خرما و رودهاست، حج گزارید پیش از آن‌که در زَوْرا درخت سِدری (کُناری) بریده شود که بر بالای(14) ریشه‌های درخت خرمایی روییده است که مریم(علیهاالسّلام) از آن خرمای تازۀ چیده‌شده برداشت؛ پس در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شوید... .(15)

مقصود از «مسجدی در عراق» مسجد گرامی بُراثا در غرب دجله است، و «زَوْرا» در این‎جا همان زورای کهن یا بخش غربی بغداد کنونی پایتخت عراق است، و «درخت خرما» همان درخت خرمایی است که مریم(علیهاالسّلام)، هنگام زاییدن عیسی(علیه‎السّلام) و گرفتن درد زایمان، زیر آن رفت و تنه‎اش را تکان داد؛ پس، خرمایِ ترِ تازه‌چیده‌شده‌ای بر وی فروریخت و از آن خُرد(16).
 
از محمّد ابن معروف هِلالی روایت شده است که ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهما‏السّلام) فرمود:

گریختن با شتاب و ترس، گریختن با شتاب و ترس، هر گاه عربها افسارهایشان را بَرکنند و خشکی ‏ سمت‌وسوی خُد را ببندد و جلو حج گرفته شود. سپس فرمود: حج گزارید، پیش از آن‌که حج نگزارید، و با انگشتِ شست خِیش به قبله اشاره کرد و فرمود: در این سو هفتاد هزار تن یا بیشتر کشته می‌شوند.(17)

کندن عربها افسارهایشان را همان شورشهای برخی مردمان عرب بر فرمانروایانشان و کندن آنان ریسمان پادشاهان از گردنهایشان است، چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه‎السّلام)، مانند شورش پیروان اَعْرَج کِنْدِی در لیبی و پیروان اَبْقَع فِهْرِی در مصر و پیروان اَصْهَب مَرْوانِی در عراق و پیروان سُفْیانِی شامِی در سوریه، و گمانی نیست در آن‎که این شورشها و جنبشها مایۀ جنگها و آشفتگیها و روی‎دادن کشتار، ویرانی و تاراج در سرزمینها می‌شوند. بنا بر این، از نمونه‎های آشوبهای آخرالزّمان به شمار می‎آیند، و پرهیز از آنها بایسته است.
   
بنا بر آن‎چه هویداست، کشتن هفتاد هزار تن در پی ناسازگاری سخت و درگیری خونینی خاهد بود که میان حجگزاران در ماه ذی‎حجّه در مکّه، پس از پخش‌شدن خبر کشته‌شدن پادشاه حجاز و سرزمینهای پیرامونش، روی می‌دهد.
  
از حَمْران روایت شده است که ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) فرمود:

... پس، هر گاه ... ببینی که خانۀ خدا بی‌گمان، بسته شد و فرمان داده می‌شود به رهاکردنش، پس، بپرهیز، و از خداوند(عزّ و جلّ) رهایی بخاه... .(18)

شایان یادآوری است، پس از روی‎دادن درگیری‌ای خونین میان حجگزاران در مکّه و کشتن بسیاری از آنان، کعبه بسته و پردۀ ارزشمندش تاراج می‎شود، و نیز سفیانی شامی پیش از آن، به رهاکردن خانۀ خدا فرمان می‎دهد و سوریها و عراقیها و مصریها را از حجگزاردن بازمی‎دارد و سپاهی را به مدینه می‎فرستد، پس، آن‎جا را تاراج می‎کنند و بسیاری از زیندگانش را می‌کشند، سپس هنگامی که می‌خاهند به مکّه بروند و کعبه را ویران کنند و امام مهدی(علیه‌السّلام) را دستگیر کنند و بکشند، ناگهان در بیدای مدینه فروبرده می‎شوند.
 
اصْبَغ ابن نُباتَه از امیر مؤمنان-علی-(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های شورش قائم(علیه‌السّلام)، روایت کرده است:

بهوش که بی‌گمان، برای شورش او(19) ده نشانه است: نخستین آنها «شکافتن کُنجها(20) در کوچه‌های کوفه»، «بستن مسجدها»(21)، «بازماندن حاجیان»، «فروبردنی»(22)، «پرتاب‌کردنی در خراسان»(23)، «برآمدن بزرگ‌ستارۀ دنباله‌دار»، «همراستایی ستارگان»، «کارزاری و آشفتگی‌ای»، «کشتاری» و «تاراجی»؛ آنها نشانه‌هایی ده‌گانه‌اند، و از نشانه تا نشانه شگفتی‌ای است. پس، هر گاه نشانه‌ها به پایان برسند، قائم ما، گیرندۀ حق(24)، قیام می‌کند.(25)

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های قیام قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

... از شام خبری می‌آید که بی‌گمان، جلو حجگزاران گرفته شده است. در آن هنگام، حاجیان از سمت‌وسوی حج بازداشته می‌شوند؛ پس، کسی از شام و از عراق حج نمی‌گزارد، و حج‌گزاری از مصر خاهد بود، و سپس، در پی آن، جلو حج گرفته می‌شود... .(26)

ابن مَهْزِیار اهوازی، در بارۀ دیدارش با امام مهدی(علیه‌السّلام)، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، در روزگار پنهان‌شدن کوتاه‌مدّتش، گفته است:

... آن گاه که او را دیدم، خِرَدم در خوبی و ویژگی‌اش سرگردان شد. پس، به من فرمود: ای پسر مهزیار، چگونه برادرانت را در عراق پشتِ سر گذاشتی؟ گفتم: در تنگیِ زندگی و ناخُشی، در حالی که بی‌گمان، شمشیرهای بنی شَیْصَبان پی‌درپی بر آنان بوده است. فرمود: خدا بکشد ایشان را، چگونه [از راستی](27) بازداشته می‌شوند! گویا این گروه را می‌بینم که در خانه‌های خِیش کشته شده‌اند، و فرمان خداوند آنان را شب یا روز فراگرفته است. گفتم: ای پسر فرستادۀ خدا، آن رویداد کی خاهد شد؟ فرمود: هنگامی که میان شما و راه کعبه، با دست گروههایی که بهره‌ای از خوبی برایشان نیست و خدا و پیامبرش از آنان بیزارند، بسته شود، و سه [روز](28) سرخی در آسمان پدیدار شود که در آن، ستونهایی مانند ستونهای نقره‌ای‎اند که نورانی می‌درخشند، و شَرُوسِی، با هدفِ کوه سیاه در پشتِ ری که پیوسته به کوه سرخ و چسبیده به کوههای تالِقان است، از اَرْمَنِسْتان و آذَرْبایْجان بیرون می‌آید. پس، میان او و میان مَرْوَزی نبردی نابودگر و ریشه‌برانداز خاهد بود که در آن، خردسال سپیدمو، و از آن، بزرگسال پیر می‌شود، و میان آن‌دو کشتار آشکار می‌شود. پس، در آن هنگام، رفتن وی سوی زَوْرا را پیشبینی کنید، و در آن‌جا درنگ نمی‌کند تا به ماهان و سپس به واسِط عراق برود، و در آن‌جا، شش(29) [روز](30) یا کمتر می‌ماند. آن ‏گاه، به کوفان می‏‌رود، و میان آنان(31)، نبردی از نجف به حِیرَه تا غَرِی خاهد بود، نبردی سخت که در پی آن خِرَدها از یاد برده می‌شوند. پس، در آن هنگام، نابودی هر دو گروه می‌باشد، و بر خداوند است دروکردن بازماندگان... .(32)

«شَیْصَبان»، بنا بر آن‌چه از برخی فرهنگهای واژگان عربی هویداست، از نامهای شیطانِ رانده‌شده‌ای می‌باشد که در قرآن کریم با نام اِبْلِیس یاد شده است(33)، و مراد از «بنی شیصبان» در این حدیث، بنی عبّاس‌اند که شیطان هنگام بستن نطفه‌شان همبازشان است و آنان همدست شیطان‎اند در فریب‎دادن مردم و گمراه‎کردنشان، و دو بار بر مسلمانان چیره می‌شوند: بار نخست همان بود که پس از فروپاشی دولت بنی اُمیّه، سرزمینهای اسلامی را فرمانروایی کردند، و بار دوم آن است که در آخرالزّمان، بخشی از سرزمینهای مشرق را فرمانروایی می‌کنند، و اندکی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) نابود می‌شوند.

چنین می‌نماید که مراد امام مهدی(علیه‌السّلام) از گروههایِ بی‌بهره از خوبی، مانند دین و انسان‎بودن، که راه حج را بر بسیاری از مسلمانان، به ویژه عراقیها، می‌بندند، همان سفیانی و پیروانش باشند که به مردم می‌گویند: بی‌گمان، ما خداباوران و پیروان روش پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشیم، ولی هنگامی که کارهایشان دیده می‌شوند، آشکار می‌شود که آنان کفرورزان به خدا و دشمنان فرستاده‌اش و بیرون‌روندگان از دین و انسانیّت می‌باشند.

سرخی که در آسمان پدیدار می‌شود، سرخی‌ای است که در پی برآمدن بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار و وزش تندبادی سرخ در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) پدید می‌آید، و ستونهای درخشنده مانند ستونهای نقره‌ای همان سنگهای آسمانی‌اند که درون پوشش گازی زمین می‌روند و می‌سوزند و شعله‌ور می‌شوند و برخی از آنها بر روی زمین می‌افتند.

بنا بر آن‌چه از برخی محاسبه‌های جفری و روایات اسلامی آشکار می‌شود، «شَرُوسِی» مرد روسیِ یهودی نژاد و ناصبی روشی است که نیروهای خَزَری را فرماندهی می‌کند که در قَفْقاز جنوبی گرد می‌آیند، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) بر ایران یورش می‌برند، سپس به عراق می‌روند و در آن‌جا نابود می‌شوند.

«مَرْوَزِی» (مَرْوِی) مردی هاشمی است که نیاکان کهن وی در مَرْو که از شهرهای خراسان می‌باشد، می‌زیسته‌اند، و سومین رهبر انقلاب ایران است، و ایرانیانِ پایداری‌کننده در برابر یورش شروسی و نیروهایش را رهبری می‌کند، و شاید آن مرد همان «جَحّافی» (نیشابوری) یادشده در برخی احادیث اسلامی باشد، و خداوند داناتر است.(34)

«اَرْمَنِسْتان» سرزمینی است که میان جمهوری آذربایجان در شرق و ترکیه در غرب و گرجستان در شمال و رود اَرَس در جنوب جای دارد، و «آذَرْبایْجان» سرزمینی در شمال غربی ایران است که میان دریای خزر در شرق و ترکیه در غرب و رود اَرَس در شمال جای دارد، و آن جدای از جمهوری آذربایجان می‎باشد که نادرست به این نام نامیده شده است.

«پشتِ ری» همان بخش بلند جای‎گرفته در شمال شهر ری کهن است، و مراد از آن در این‎جا، بخش شمالی از شهر کنونی تهران می‎باشد، و «کوه سیاه» همان کوه تُوچال است که از دور سیاه دیده می‌شود و بر بخش تجریش و پیرامونش در شمال شهر تهران سایه می‌افکند و در بخش جنوبی کوههای اَلْبُرْز مرکزی جای دارد، و «کوه سرخ» همان کوه سرخی است که در بخش کرج، میان کوه سیاه در تهران و کوههای تالقان، جای دارد، و اکنون از آن سنگهای سرخ که در ساختمان کاربرد دارند، برداشته می‌شود، و مقصود از «تالِقان» در این حدیث، سرزمینی است که میان کَرَج و قَزْوِین، در 120 کیلومتری شمال غربی تهران جای دارد، و «زَوْرا» در این‎جا همان زورای نو یا بخش شمالی تهران کنونی پایتخت ایران می‎باشد.

«ماهان» دو تاییِ «ماه» است، و ماه در زبان فارسی کهن یا دَرِی به معنای شهر یا بزرگترین شهر هر سرزمینی می‎باشد، و عربها پس از گشودن دو شهر «دِینَوَرِ» و «نَهَاوَنْد»، نخستین را به کوفه وابسته کردند و «ماه کوفه» نامیدند، و دومین را به بصره وابسته کردند و «ماه بصره» نامیدند، و اکنون دینور در استان کِرْمانْشاه و نهاوند در استان هَمَدان جای دارد.

«واسِط» شهری است که اکنون کُوت نامیده می شود، و در راه بصره به بغداد، نزدیک مرزهای ایران جای دارد، و به این نام نامیده شده است؛ زیرا دوری آن تا بصره و کوفه نزدیک میانه می‌باشد.

«کُوفان» یا «کُوفَه» در روزگاران کهن سرزمینی شنزار و سرخ بر کنارۀ غربی رود فُرات بود که شهر کوفه در مشرق، و بخشهای بلند جای‎گرفته در پشت آن‎جا در مغرب، مانند ثَوِیَّه، غَرِی و نَجَف، را در بر می‌گرفت، و «غَرِی» جایگاهی در پایانه‎های پشت کوفه می‌باشد که پس از ثَوِیَّه، در جنوب حَنّانَه تا جنوب نُخَیْلَه در گورستان وادیِ سلام، جای دارد، و آرامگاه امام علی(علیه‌السّلام) در آن‎جا است، و «نجف» بلندی‌ای در پایانۀ پشت کوفه بر کنارۀ دریای نجف در مغرب می‌باشد که نزدیک 1 کیلومتر از آرامگاه امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) دور است، و این نام با گذر زمانها شناسه‎ای شد برای شهری که در کنار همان بلندی پدید آمد، و «حِیْرَه» شهری کهن در جنوب شهر کوفه و پشت آن‌جا و نزدیک 7 کیلومتر از آن دور بود، و اکنون ویرانه‎هایی از آن در غرب شهری کوچک که ابو صُخَیْر نامیده می‎شود، مانده‎اند.(35)

از ابو سعید خُدْرِی روایت شده است که پیامبر(صلّی‎الله‎علیه‎[وآله]وسلّم) فرمود:

سوگند که بی‎گمان، خانۀ خدا، پس از شورش یأجُوج و مأجُوج، حج گزارده و عمره گزارده می‎شود.(36)

«حَجّ» دیدار خانۀ خدا در مکّه است با کارهایی ویژه در روزهایی ویژه از ماه ذی‎حجّه، و عُمْرَه دیدار خانۀ خدا در مکّه است با کارهایی ویژه در هر زمانی که باشد.
  
بدان که یأجوج و مأجوج، بنا بر پژوهش نویسنده در آیه‎های قرآنی و روایات اسلامی، نیروهایی از گروههای خَزَر رام‎نشده‌اند که در قَفْقاز جنوبی گرد می‌آیند، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، با فرماندهی شَرُوسِی بر ایران یورش می‌برند، سپس به عراق می‌روند و در آن‌جا نابود می‌شوند.

مقصود پیامبر(صلّی‎الله‎علیه‎وآله) از سخنش: «سوگند که بی‎گمان، خانۀ خدا ... حج گزارده و عمره گزارده می‎شود» آن است که در دورۀ زمانی میان شورش یأجوج و مأجوج و قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، دیدار خانۀ خدا در مکّه به گونه‎ای سراسری رها نمی‎شود، بلکه برخی مسلمانان حجّ و عمره می‎گذارند.

در پایان یادآور می‎شویم، از برخی احادیث اسلامی هویدا می‌شود که امام مهدی(علیه‌السّلام) در روزگار پنهان‌شدنش، در هر سالی در روزهای برگزاری حج به مکّه می‎آید، ولی در واپسین حجّ پیش از قیامش که در آن ناسازگاری و یورش و کشتار میان حاجیان می‌افتند، امام در میانشان نمی‎آید و با آنان حج نمی‌گزارد؛ پس حجّشان پذیرفته نمی‎شود.

عبَیْد ابن زُرارَه گفته است که شنیدم ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) می‎فرمود:

مردم، امام خُد را از دست می‎دهند، پس، در جایگاه گردآمدن حاجیان هست و آنان را مى‌‏بیند، و آنان وی را نمی‎بینند.(37)

علی ابن محمّد رازی روایت کرده است از کسی که ابو عبدالله-صادق-(علیه‎السّلام) فرمود:

سالی که دارندۀ این فرمان در جایگاه گردآمدن حجگزاران نیست، از مردم حجّشان پذیرفته نمی‌شود.(38)
 
«فرمان» در این حدیث همان فرمان خداوند به برپاکردن راستی و برابری است، و «دارندۀ این فرمان» امام مهدی(علیهالسّلام) می‌باشد.

🔻عبدالله ابن عَمْر گفته است:

مردم، بی‎امام، با هم حج مى‌گزارند و با هم در عرفات می‎مانند... .(39)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‎الله‎علیه‎وآله) باشد، اگرچه عبدالله ابن عَمْر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.
---------------------------------------------------------------- 

1. إلزام ‏الناصب، ج 2، ص 185، خطبة البیان 2؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
2. الفتن، ص ۴۴، الجزء 1، ح 149؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
3. التشریف بالمنن، ص 2۵۴، الفتن للسُّلَیْلیّ، ب ۴۱، ح ۳۷۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
4. المستدرک علی الصحیحین، ج 5، ص 365، کتاب الفتن و الملاحم، ح 8570؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
5. مقصود از «سفارش‌شده» در این‌جا، کسی است که پیامبر به جانشینی‌اش پس از خُدش سفارش می‌کند.
6. التشریف بالمنن، ص 261، الفتن للسُّلَیْلیّ، ب 48، ح 379؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

7. یاقوت حَمَوِی گفته است: «... دجلۀ بغداد زورا نامیده شده است»؛ معجم البلدان، ج 3، ص 155، درگاه «زوراء». 
8. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
9. «نَهْرَوانیان» همان خوارج (شورشیان) می‎باشند که بر امام علی(علیه‎السّلام) شوریدند. پس، میان آنان و سپاه امام نبردی در سرزمین نَهْرَوان -میان واسِط و بغداد-، در سال 38 هـ.ق، روی داد؛ بهره‎گرفته‎شده از: برخی منابع.
10. در همۀ نسخه‎های چاپی الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «سدّوا» یافت می‎شود که سازگار با آن‎چه در بحار الأنوار آمده است، به «شدّوا» اصلاح و ترجمه گردید.
11. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
12. الیقین، ص 3-421، ب 157؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
13. در نسخۀ چاپی الأمالی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «لایحجّوا» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در بحار الأنوار آمده است، به «لاتحجّوا» اصلاح و ترجمه گردید.
14. در نسخۀ چاپی الأمالی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «عسل» یافت می‌شود که به «عسقل» اصلاح و ترجمه گردید.
 15. الأمالی، مفید، ص 5-64، المجلس 7، ح 10؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
16. بنگرید: قرآن کریم، سورۀ مریم، آیۀ 25.
17. الأُصول الستّة عشر، ص 4-353، من نوادر علیّ ابن أسباط، ح 31؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
18. فروع الکافی، ج 8، ص 42-36، کتاب الروضة، ح 7؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
19. در نسخۀ چاپی مشارق أنوار الیقین پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «لخروجی» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در حدیثی مانند این که در کفایة الأثر، ص 266 آمده است: «ألا و إنّ لخروجه علامات عشرة...»، به «لخروجه» اصلاح و ترجمه گردید.
20. در نسخۀ چاپی مشارق أنوار الیقین پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «تحریف الرایات» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در خطبۀ مخزون امام علی(علیه‌السّلام) نقل‌شده در بحار الأنوار، ج 53، ص 82، ب 29، ح 86 آمده است، به «تخریق الزوایا» اصلاح و ترجمه گردید. مقصود از «شکافتن کنُجها» پدیدیدآوردن پناهگاههاست.
21. در خطبۀ مخزون امام علی(علیه‌السّلام) که در بحار الأنوار، ج 53، ص 82، ب 29، ح 86 نقل شده، آمده است: «بستن مسجدها چهل شب»، و بنا بر آن‌چه هویداست، مرادش بستن مسجدهای کوفه در روزهای یورش سپاه سفیانی بر آن شهر و فرودآمدنشان در آن‌جاست. 
22. مراد از «فروبردنی» در این‌جا، فروبردن شهر حَرَسْتا در شمال شرقی دمشق و فروبردن سپاهی از سفیانی در بَیْدای مدینه است.
23. بنا بر آن‌چه هویداست، مقصود از «پرتاب‌کردنی در خراسان» در این‌جا، باراندن سنگها و شهابهای آسمانی بر شهر هَرات است که از سرزمینهای خراسان در شمال غربی افقانستان می‌باشد.
24. مراد از «حق» در این‌جا همان بهره و نصیب است، و حقِّ امام سرپرستی بر مردم می‎باشد.
25. مشارق أنوارالیقین، ص 262، خطبة الافتخار؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
26. إلزام الناصب، ج 2، ص 161، خطبة البیان 1؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
27. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
28. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
29. در همۀ نسخه‎های چاپی بحار الأنوار و کمال الدین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «سنة» یافت می‎شود که به «ستّة» اصلاح و ترجمه گردید.
30. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
31. مرادش آن است: میان نیروهای خزر یورشگر با فرماندهی شروسی و نیروهای کوفی پاسداری‌کننده با رهبری شیصبانی و همتایانش نبردی خاهد بود، و آن‌دو همان دو گروه نابود شونده‌اند که در دنبالۀ حدیث به آنان اشاره شده است.
32. بحار الأنوار، ج 52، ص 6-45، ب 18، ح 32، با نقل از: کمال ‏الدین؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
33. در این باره بنگرید: لسان العرب، درگاه «شصب».
34. سخن نویسنده.
35. بهره‎گرفته‎شده از: منابع گوناگون.
36. الکتاب المصنّف، ج‌ 7، ص‌ 501، ح 37543؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
37. کمال الدین، ص 346، الجزء 2، ب 33، ح 33؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
38. دلائل الإمامة، ص 487، ح 485؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
39. الفتن، ص 238، الجزء 5، دنبالۀ ح 937؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۰۸
خادم گمنام

خانندگان گرامی، هر کس منکر علامات اصلی ظهور مثل یمانی، خراسانی و سفیانی شود، دروغگو و شیّاد است، و دروغگوتر و شیّادتر از وی کسی است که که سفیانی را اهل شام و خراسانی را اهل خراسان و یمانی را اهل یمن نداند. امروزه افرادی مدّعی‌اند که یمانی اهل عراق و بصره و فرزند امام زمان و قائم اوّل است. چنین افرادی قصدشان فریب و گمراهی مردم است، و هیچ روایتی نداریم که یمانی، عراقی و اهل بصره باشد، و اصلاً یمانی یعنی منسوب به یمن، و هیچ روایتی نداریم که امام زمان فرزندی دارد که پیش از خُدش ظاهر می‌شود و از مردم بیعت میگیرد، و هیچ روایتی نداریم که قائم اوّل در آن آمده باشد، بله پنج قیامگر بر حقّ قبل از ظهور داریم که یکی هاشمی چینی و دومی شعیب تمیمی خراسانی و سومی قریشی سیستانی و چهارمی حسنی گیلانی و پنجمی حسینی یمانی است. پس قائم اوّل نداریم.

نویسنده با تحقیقات 18 ساله در مباحث مهدویّت و آخرالزّمان به نتایجی که گفتم رسیدهام و مقالهای مفصّل و مستدلّ در بارۀ حسینی یمانی نوشتهام که ان شاء الله در فرصتی مناسب ارائه خاهم کرد، و حتّی در آنجا ثابت کردهام که یمانی موعود از خاندان حوثیهای یمن و یا خُد عبدالملک حوثی که امروزه امام زیدیّۀ جارودیّه و رهبر اهل یمن است، نمی‌تواند باشد؛ زیرا حوثیها از نسل امام حسن(علیهالسّلام) و قیامشان در غیر رجب و سالها پیش از ظهور بوده است، ولی یمانی موعود از نسل امام حسین(علیهالسّلام) و قیامش در رجب پیش از ظهور است. هر کس در مورد یمانی ادّعاهایی خلاف آنچه گفتم کند، در عقل و آگاهی و اعتقادات دینیاش شک کنید و از او دلیل بخاهید که دستِکم یک روایت بیاورد بر اثبات مدّعایش و مثلاً ثابت کند یمانی از عراق و بصره است!!!

باز هم تأکید میکنم اگر نشانههای ظهور را طبق روایات پیامبر و اهل البیت(علیهمالسّلام) دنبال نکنیم گمراه می‌شویم و دچار خشم خداوند می‌گردیم.

..........................................................................................

کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۰۲
خادم گمنام

برخی روحانیّون آدرسهای غلط و گمراه‌کننده به منتظران ظهور میدهند و تاریخهایی را که قرار بود برای شیعیان گشایش و آسایشی در آنها پدید آید، مانند سال 70 یا سال 140،  ولی نشد را چنان جلوه میدهند که گویا قرار بود چیزی شبیه ظهور و برقراری عدالت در کلّ جهان روی دهد، ولی بداء شد، در حالی که اگر امام حسین(علیهالسلام) به شهادت نمیرسید و حاکم می‌شد، و یا امام صادق(علیهالسّلام) حاکم می‌شد، تنها آسایش و آسانی ای روی می‌داد، هرچند مخالفین و شیاطین تاب نمیآورند و اوضاع را چنان میکردند که در حکومت امام علی(علیهالسّلام) کردند. بنا بر این، اگر هر عالم و کارشناسی ادّعا کرد که در فلان تاریخ قرار بود ظهور روی دهد، ولی بدا و تغییر و تأخیر رخ داد، بدانید که بهرۀ چندانی از دانش آخرالزّمان و مهدویّت ندارد و تحلیلهایش در این امور سست و آبکی است! ظهوری که خداوند معیّن فرمود و پیامبران الاهی و جانشینانشان نشانههایش را فرمودهاند، تنها در آخرالزّمان روی میدهد، و به اعتقاد حقیر اکنون به وقت نهایی ظهور نزدیک شدهایم، ان شاء الله، و ظهور اختیاری هم که مانند بنیاسرائیل دعا کنیم تا خداوند زودتر منجی را برساند، دیگر زمانش گذشته است و من چنین اراده و اجتماع و اهتمامی در شیعیان نمیبینم تا چه رسد به دیگر گروهها. البتّه دعا برای فَرَج و نزدیکشدن ظهور وظیفۀ ماست و خواص و آثاری دارد. در هر حال، هر گاه وقت نهایی ظهور برسد، لحظه ای پس و پیش نمی شود.

کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۵۹
خادم گمنام

مژده‌ای بزرگ و بشارتی نو به همۀ منتظران ظهور

جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۴۹ ب.ظ

 

رسید مژده که ایّام غم نخاهد ماند         چنان نماند، چنین نیز هم نخاهد ماند

امروز بر آن شدم که بشارتی عظیم را به همۀ منتظران ظهور بدهم. به آنان که پس از گذر قرنها در این زمان پا به عرصۀ گیتی نهادهاند و برخی از آنان عمری را چشم به راه مهدی موعود بودند و اکنون در سنین کهنسالی پیگیر اخبار آخرالزّماناند.

این بشارت مقدّمه‌ای خاهد شد برای آن‌چه که در روزهای آینده پیرامون خروج یأجوج و مأجوج هرچند مختصر خاهیم گفت تا نخستین ملّتی باشیم که از این راز نهان، پرده برمیداریم. زیرا ما ایرانیان امانتی در قرآن کریم از ذوالقرنین پادشاه یا فرماندهی خداپرست و دادگر و ایرانی به ما رسیده است که ملّتهای دیگر از آن محروم‌اند ... و حقیر پس از توسّل به محضر امام عصر(عجّل‌ الله ‌فرجه) که علوم و قدرت ذوالقرنین و سلیمان (علیهما السّلام) را یکجا در اختیار دارد، از طرق مختلف به آن دست یافتم ... همین که پس از سالیان دراز بر آن شدم در این باره سخن بگویم خُد دلیلی روشن بر این است که در ماهها و سالهای پیش رو خبرهایی بس بزرگ در راه اند...  

در طول این 18 سالی که نویسنده مباحث مهدوی و آخرالزّمانی را دنبال و تبلیغ میکنم، برخی کسان بارها از من پرسیدند که شما با چه اطمینانی میگویید که ظهور در روزگار ماست و نه در روزگاری آینده؟!!!

نویسنده نخستین دلیلی را که به آن اشاره می‌کردم و می‌کنم این است که در مباحث آخرالزّمان و مهدویّت یک بار برای همیشه کار کارشناسانه‌ای انجام دادهایم، و همۀ اسناد و مدارک برجای مانده از گذشتگان، مانند متون زرتشتیان و یهودیان و مسیحیان و آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، را یک‌جا بررسی کرده‌ایم و نظرات کارشناسان فن در طول تاریخ را دیدهایم و به این نتیجه رسیده‌ایم که زمان ظهور نه برای روزگاران گذشته بود که بگوییم واقع نشده و در آن بَداء رخ داده است، و نه برای روزگاری در آینده است که بگوییم سالیان دراز می‌بایست چشم به راه آن باشیم و اصلاً ما و مردمان این عصر به آن دوران نخاهیم رسید!

آنان که نشانههای ظهور را چیزهایی مبهم و ناراهگشا در فهم روزگار ظهور می‌دانند، در واقع بهرهای از معارف مهدوی و آخرالزّمانی نبردهاند. چگونه می‌شود نشانه‌های ظهور کماهمّیت باشند، در حالی که پیامبران و اولیاء الاهی، سدها و هزاران نشانه را برای ما به یادگار گذاشتهاند و ما را موظّف کردهاند که به آن نشانهها و تابلوهای راهنمایی توجّه کنیم تا راه را از بیراه تشخیص دهیم، و اگر به روزگار بسیار سخت آخرالزّمان و ماههای پیش از ظهور رسیدیم، ناامید نشویم و از راه بهدر نرویم و خُد را تا جایی که می توانیم، از فتنه ها و بلاها دور نگه داریم!

در مورد مباحث کارشناسانه پیرامون نشانههای ظهور و انطباق آنها بر روزگار ما نه بر روزگاران دیگر تا کنون احادیث و مباحث فراوانی را در کانال آخرالزّمان ارائه کردهایم و در آینده نیز ارائۀ دلایل و شواهد بر نزدیکی ظهور و بحثها و بررسیها در این باره ادامه دارند

نکته‌‍‍‌ای که اکنون می‌خاهم بر آن تأکید کنم و در گذشته جسته و گریخته در نوشتارهایمان اشاره میکردیم، آن است که خداوند این لطف را بر ما ارزانی داشته است که از علوم غریبه، مانند جفر و نجوم و روشن‌بینی، نیز در دانستن روزگار ظهور، نه تشخیص زمان دقیق آن، بهره جسته ایم و از اهل سرّ کمکهایی رسیده‌اند تا بدانیم که این روزگار و رویدادهایش با روزگاران دیگر بسی متفاوت است.

نویسنده خُد از اهل دلی روشنضمیر که به گونهای از حوادث آینده با خبر بود و برخی پیشبینی هایش را در کانال آخرالزّمان پیشتر ارائه دادیم و شماری از آنها نیز درست درآمدهاند، پیرامون اینکه آیا ظهور در دوران ماست و برخی شخصیّتهای قیامگر پیش از ظهور چون حسنی گیلانی و هاشمی چینی بدون آن‌که روایاتش را دیده و شنیده باشد، پرسیدهام و وی بر پایۀ دانش خدادادۀ خِیش از معاصربودن این دو بزرگوار با ما و آماده بودنشان برای قیام و دادن پرچم به امام زمان(علیهالسّلام) در آیندهای نزدیک خبر داد. نیز از رویدادهایی خبر داده است که او هرگز روایاتش را از من یا دیگران نشنیده و در جایی نخانده بود.

افزون بر آنچه گفتیم، برخی صاحبان جفر پیرامون حوادث پیش از ظهور و برخی نشانههای آن و حسنی گیلانی و هاشمی چینی و حسینی یمانی و دو حکومت مقتدر روزگار کنونی، یکی در شرق که حکومت بنی هاشم یا حکومت روحانیّون و معروف به جمهوری اسلامی است، و دیگری در غرب که حکومت آل سعود است، پرسیدند و خدا را شکر به این جواب رسیدند که این دو حکومت آخرین حکومتهای پیش از ظهور در خاورمیانه و آخرالزّماناند و قیامگران یادشده نیز اکنون زنده و هم روزگار ما ولی پنهان از دیدۀ اغیارند.

خانندگان قدیم ما خوب به یاد میآورند که از سالها پیش از برخی عبارتهای جفری در تبیین حوادث آینده و رویدادهای نزدیک به زمان ظهور سخن به میان آورده و چیزهایی نقل کردهایم که در اینجا به برخی نمونههای کهنه و نیز نمونههای نو و ناشنیده اشاره میکنیم

در پایانۀ آبان ۱۳۹۲ در بارۀ شخصیّت سیّد حسنی و جای زندگی وی که در گیلان قیام می کند، دو بار پرسیده شد، چنین جواب آمد: ده ساتر رشت بنجف حج را بستن آتش شدت ...

از این جواب برمی آید که جناب حسنی گیلانی اکنون در دهی ساتر است، و پس از پدیدارشدن آتش (ستارۀ دنبالهدار در ماه رمضان) و شدّت (سختی در میان مردم) و بستهشدن راه حج، از رشت به نجف خاهد رفت.

نیز پیرامون «شروسی» یادشده در روایت ابن مهزیار که حدود 1200 سال راز آن بر دانشمندان شیعه پوشیده بود، از دانشمندی جفری در این باره پرسیدم و پاسخی داد که پرده از معمّا برداشت:

آن بزرگوار از طریق جفر پرسید: شروسی کیست و در امر ظهور امام زمان چه نقشی دارد؟

پاسخ: خروج کند مردی روسی که نَسَب از یهود بَرَد ... (ادامۀ این عبارت جفری که بسی شگفت نیز هست، ممکن است در آینده ارائه شود).

با کمک همین جواب جفری و روایاتی که نزدمان بود، دانستیم وی فرماندهی ناصبی مذهب و در ظاهر مسلمان و یهودیتبار در میان نیروهای داعش قفقازی است که از شمال غربی کشور وارد جنگ با ایرانیان میشوند و سپس با ترس از سررسیدن نیروهای خراسانی، به عراق میروند تا به کمک اصهب مروانی -رهبر بعثیان و داعشیان در عراق- بشتابند و در آنجا به دست نیروهای سفیانی نابود می‌شوند.

همچنین از برخی محاسبههای جفری در بارۀ شورش خراسانی در مشرق بهره گرفته میشود که پیش از آن یا همراهش، سرزمینهای سند با بمبها و موشکهایی که دهلی آنها را بر آنجاها پرتاب میکند، آشفته میشوند، و سخن بیرون آمده از جفر این است: «مَحالِ سند زار به سَهمِ دهلی»(1).

نیز در پاسخ به سوال: وضعیّت ایران از باب حکومت و اخبار ظهور امام زمان چگونه باشد؟ پاسخ گرفته شد:

بسالی حکومت محمّد نامی(2) دگرگون شود به سرکردگی پیر کهنسال ... دو زلزلۀ دیگر زمین ایرانشهر(3) را بجنباند ... موعود بامر اله مهیّا شود بظهور، در آن هنگام نشانهای بعالم رسد، از ستارگان بر زمین ببارد و ستاره‌ای رهوار بر آسمان هویدا شود، پس از آن نشان، موعود به شاهی عالم رسد، باشند مردان مندیلهای سیاه بسرانشان، باشند بعضیشان از اصحاب او(4) و نیز بعضیشان قیام کننده بشرّ که آنان میآیند از جانب غرب که دعوی حق میکنند که با موعود به خصومت درآیند(5) ...

از آن‌چه گفتیم دانستیم که تا کنون هیچگاه در طول تاریخ و از آغاز عصر غیبت تا حال، دانش دانشمندان علوم غریبه، به‌ویژه جفر، و روشنبینی اصحاب سرّ تا این اندازه در خدمت مهدویّت و آخرالزّمان قرار نگرفته است.  

 --------------------------------------------------------------------

1. مَحال: محلها و جایها. زار: آشفته و پریشان. سَهْم: تیر.

2. مراد محمّدرضا پهلوی است.

3. مقصود از ایرانشهر کشور ایران است.

4. این مندیل یا دستار سیاه بر سران که اصحاب امام مهدی(علیهالسّلام) می باشند، نیروهاییاند که از شرق و خراسان میآیند.

5. این مندیل یا دستار سیاه بر سران که دشمنان امام مهدی(علیهالسّلام) می باشند و از غرب مانند شام و لیبی میآیند، گویا گروههایی مانند داعشاند.  

برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۴۹
خادم گمنام

مال دنیا را با مردم دنیا باید خُرد!

جمعه, ۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ ب.ظ

سخنی را که در عنوان بحث آوردم، سالیانی پیش از استادی دانشمند و حکیمی فرزانه شنیدم و آن را آویزۀ گوش جانم قرار دادم و امروز پیشکش خانندگان گرامی کردم.   

مهمترین سفارشهایی که برای این سال نو به ذهنم می‌رسد به شما عزیزان بکنم، هرچند شما خُد از من آگاهترید، پس از دعا برای تعجیل در فَرَج امام مهدی(علیه‌السّلام) و  چشم به راه ظهور وی بودن، و صلۀ ارحام و خیشاوندان به صورت حضوری یا با تماس تلفنی، تلاش‌کردن برای خدمت به آفریدگان خدا در حدّ توان و رفع گرفتاری نیازمندان است، به‌ویژه صاحبان منازل و مغازه‌ها و ... در این کسادی کسب و کار از مستاجران خُد اگر می‌توانند اجاره نگیرند. نکته‌ای را که می‌بایست پیشتر از اینها یادآور می‌شدم آن است که اگر کالایی را از فروشنده‌ای می‌خرید، در این شرایط بی‌رونقی بازار، تقاضای تخفیف و کاهش قیمت نکنید تا فروشنده سودی درخُر و شایسته ببرد. به فکر کسانی باشید که بیمارند و پول برای تهیّه دارو ندارند. همچنین اگر با کسانی قهرید، آشتی کنید. نیز اگر دارای امکانات مناسب زندگی از جمله اتومبیل هستید، گاهی سوار بر آن شوید و به گوشۀ شهر و آبادی بروید و غذایی برای سگها و دیگر جانورانی که چشم به راه و نیازمند غذا هستند و کسی به آنها توجّه نمی‌‌کند، ببرید، هیچ تفریح و گشت و گذاری از این بالذّت‌تر نیست، و بدانید هر کار خیری که می‌کنید، در نظام هستی و در درگاه خداوند گم نمی‌شود. 

.........................................................................................

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم
1 فروردین 1399
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۵۵
خادم گمنام

چرا مسلمانان بیش از ملّتهای دیگر گرفتارند؟!

جمعه, ۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۵۱ ب.ظ

روزی یکی از استادانم که دستی در علوم باطنی، به‌ویژه جفر دارد، از من پرسید: آیا می‌دانی چرا ما مسلمانان و ایرانیها، گرفتاریها و جنگ و خونریزی و اختلاف و فتنه در میانمان بیش از دیگر اقوام و ملّتهای جهان است؟! گفتم: از روی آیات قرآن و روایات اسلامی به پاسخی در این باره رسیده‌ام، ولی دوست دارم جوابش را از شما بشنوم. فرمود: سؤالی که با شما در میان نهادم مدّتها ذهن مرا به خُد مشغول کرده بود تا آن‌که از طریق علم جفر در این باره پرسیدم و جواب گرفتم که چون مسلمانان نام «الله» را زیاد به کار می‌برند و شعارشان الله است و کارهای خلاف خِیش را زیر این نام مقدّس، نیکو جلوه می‌دهند و از خدا نمی‌ترسند، دچار غضب وی و بلاهای گوناگون می‌شوند...!!!

از شنیدن سخن استاد سخت در شگفت شدم، و یاد برخی آیات و روایات اسلامی افتادم که از آنها نیز چنین چیزی برداشت می‌شود، و اکنون فرصت نیست آنها را در این گفتار فشرده بیاورم و واگذار می‌کنم به گفتارهای دیگر مهدوی و آخرالزّمانی اگر خدا بخاهد، و تنها بسنده می‌کنیم به یادآوری سخنی از خداوند که می‌فرماید: «بزرگ‌دشمنی‌ای است نزد خداوند که بگویید آن‌چه را نمی‌کنید»!(1)، و نیز بخشی از روایتی که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در بارۀ گروهی از مسلمانان فرمود: «آگاه باشید که بی‌گمان، من از آنان بیزارم و آنان از من بیزارند ... آسمانیان (فرشتگان) از الله اکبر گفتن آنان آزرده می‌شوند»!(2)

شایان یادآوری است، در پاسخ به سؤال آن دسته از خانندگانی که می‌پرسند: آیا گرفتاریهای آخرالزّمانی همه‌اش برای مسلمانان در خاورمیانه است، یادآور می‌شوم، هرچند خاورمیانه قلب جهان است، و بیشتر حوادث آخرالزّمانی در این بخش از جهان روی می‌دهند، از آیات قرآنی و روایات اسلامی و نوشتارهای کتاب مقدّس و پیشگوییهای دانشمندانی چون نُسْتْرْآدامُوس فرانسوی چنین برمی‌آید که در سالهای پایانی آخرالزّمان تا خروج دجّال، آشوب و جنگ و ویرانی و بلاهای طبیعی، مانند سیل و زلزله و توفان و صاعقه، شرق و غرب جهان و شمال و جنوب آن را فرامی‌گیرند! 
------------------------------------------------------------ 

1. قرآن کریم، سورۀ صفّ، آیۀ 3؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. المعجم الکبیر، ج 4، الجزء 8، ص 83، ح 7494؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۵۱
خادم گمنام

خانندگان گرامی! آخرالزّمان دورانی استثنایی است. بلاها به مؤمن و کافر، جز در موارد استثنایی، آسیب می‌زنند و در روایات اسلامی توصیه به حفظ جان و گریز از بلاها شده است، و سیرۀ پیامبران و جانشینان آنان نیز چنین بوده است. خُد امام مهدی(علیه‌السّلام) نیز وقتی لشکر سفیانی از شام به مدینه می‌رسد، امام با دو تن دیگر از همراهانشان سوی مکّه فرار می‌کنند. اگر بخاهم روایات و موارد گریز از خطر نزد انبیاء و اوصیاء را بنویسم شاید کتابی شود. 

خوب است در این‌جا به روایتی اشاره کنیم که برخی از آن برداشتی عام و فراگیر می کنند، در حالی که این روایت در زمان نزدیک ظهور تخصیص می‌خُرد به روایتی دیگر.

امام رضا(علیه‌السّلام) فرمود:

... بی‌گمان، خداوند .... بلا را از اهل بغداد دور می‌کند با قبر موسی بن جعفر(علیهماالسّلام).(1)

همان گونه که گفتم، سالهایی پایانی آخرالزّمان جدای از دیگر سالها هستند. لذا امام صادق(علیه‌السلام) مردم را تشویق به خروج از بغداد می‌کنند. حال در این‌جا اگر شیعه‌ای بگوید ما به خاطر قبر امام موسی کاظم(علیه‌السّلام) این شهر را ترک نمی‌کنیم، در واقع حماقت خُد را ثابت کرده است!

مُفَضَّل پسر عُمَر گفت که به امام صادق(علیه‌السّلام) گفتم: ای آقای من، در آن زمان (آخرالزّمان) «دارُالْفاسِقِین» (جایگاه بیرون‌روندگان از دین) چگونه خاهد بود؟ فرمود:

در دوری از مهربانی خداوند و ناخشنودی اوست، آشوبها آن را ویران و هموار رهایش می‌کنند. پس، وای، و سراسر وای، برای آن‌جا و برای کسی که در آن‌جاست ... سوگند به خدا که بی‌گمان، در آن‌جا از شکنجه‌های گوناگون چیزهایی فرود می‌آیند که از آغاز روزگار دراز تا پایانش بر دیگر گروه مردمانِ نافرمانبردار فرود آمده‌اند، و سوگند که بی‌گمان، در آن‌جا از شکنجه چیزی فرود خاهد آمد که مانندش را چشمی ندیده و گوشی نشنیده است، و توفان زیندگانش جز با شمشیر نمی‌باشد. پس، وای بر کسی که در آن شهر جایگاهی گزیند؛ زیرا بی‌گمان، ماندگار در آن‌جا برای بدبختی‌اش می‌ماند، و بیرون‌رونده از آن‌جا در مهربانی خداوند است ... سپس خداوند آن شهر را با آن آشوبها و آن پرچمها ویران می‌کند تا آن‌که رهگذر بر آن‌جا می‌گذرد و می‌گوید: این‌جا زَوْرا بود؟!(2)

«دارُ الْفاسِقِین» (جایگاه بیرون‌روندگان از دین) لقبی است که خداوند در قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 146، آن را به دوزخ داده است، و نخستین کسی که آن را در بارۀ دارالخلافۀ عبّاسی در بغداد در روزگار هارون(لعنه‌الله) به کار برده است، امام موسی کاظم(علیه‌السّلام) بود(3)، و سپس این واژه در بارۀ شهر بغداد یا زورای کهن زبانزد شیعیان شد، و مقصود از «فاسقین» در این جا، فرمانروایان بنی‌عبّاس و بنی مروان‌اند که خُدشان را مسلمان نشان می‌دهند، ولی آنان به راستی ناسازگاران با دین و بیرون‌روندگان از آن‌اند.
————————————————————-

1. بحار الأنوار، ج 57، ص 220، ب 36، دنبالۀ ح 49؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
 2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5-14، ب 28، با نقل از: الهدایة الکبرى؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
3. بنگرید: الاختصاص، ص 262.

کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۵۰
خادم گمنام

حافظ اسرار الاهی کس نمی‌داند خموش               از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد!

 

🔺محمّد پسر فَرَج گفته است: ابو جعفر-امام جواد-(علیه‌السّلام)  برایم نوشت: هر گاه خداوند(تبارک و تعالی) بر آفریدگانش خشمگین شود، ما (اهل بیت) را از کنار آنان دور می‌کند.(1)

🔺چنان‌که می‌دانید، مردم بر یازده امام از امام علی تا امام حسن عسکری(علیهم‌السلام) جفا کردند، خداوند امام دوازدهم را از آنان دور کرد و غائب گردانید تا آسیب نبیند و در آخرالزّمان قیام کند و ریشۀ کفر و ظلم را برکند. 

🔺یکی از دوستان بزرگوار و نکته‌سنج ما با بهره‌گیری از چنین روایاتی و داشتن تفکّرات آخرالزّمانی می‌گفت: با آمدن ویروس کرونا و دورشدن مردم از مساجد و حرمهای اهل بیت پیامبر(صلوات‌الله‌علیهم) چنین می‌نماید که خداوند بر این مردم، برای دورویی و دیگر کارهای خطایشان، خشم گرفته است و آنان را از مساجد و حرمها و مکانها عبادت و نیایش دور کرده است. 

🔺نکتۀ دیگری‌که پس از گران‌کردن‌ بنزین در ایران به ذهنم رسید و در آن زمان پیرامونش هشدار دادم، و اکنون با پیدایش ویروس کرونا و همه‌گیری‌اش دوباره در ذهنم پررنگ شد، این است که در روایات اسلامی آمده است که صلۀ رحم یا ارتباط با خیشاوندان موجب طولانی‌شدن عمر، افزایش روزی، دفع بلاها و آبادانی شهرها می‌شود. بنا بر این، با شیوع ویروس کرونا که موجب کم‌شدن پیوندهای خیشاوندی شده است، می‌توان کوتاه‌شدن عمر مردم، فقر، فرودآمدن بلاها و ویرانی شهرها را در آینده‌ای نه‌چندان دور پیشبینی کرد، و پناه می‌بریم به خداوند از کارهای بد و بدیهایمان!!! در این روزها اگر به جهت رعایت بهداشت صلۀ ارحام حضوری خطرساز است، با تلفن و کمک‌رسانی صلۀ ارحام کنید.

🔺عجیبتر آن‌که با استفادۀ فراوان از الکل نجس برای ضدّعفونی کردن مکانها و دستها و نوشیدن علنی آن برای مصونیّت در برابر کرونا و یا به قصد مست‌کردن، پلیدی و نجاست به زندگی مردم بیش از پیش راه یافت و این خد پیامدهای خاصّ خیش، از بی‌برکتی در جانها و مالها و ...، را دارد.

حالا با این همه فقر و نداری و بیماری و مرگ و بیچارگی و دل‌ناخُشی مردم، گروهی هم زدند بر طبل بی‌عاری و  روی آوردند به رقص و قرطی‌بازی و ما حالمون خوب و شما حالتون خوب و همه حالشون خوب که می‌دانم در نهایت سر از ناکجا آبادها خاهند درآورد!!!
————————————————————- 

1. کافی، ج 1، ص 343، ح 31؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۴۵
خادم گمنام