🔵تعیین جایگاه قیام سفیانی برای نخستین بار در تاریخ پژوهشهای مهدوی
امیر مؤمنان علی-علیهالسّلام-، در بیان نشانههای ظهور امام مهدی-علیهالسّلام-، فرمود: ای جابر، هر گاه ناقوس بانگ زند، کابوس فشار آورد و گاومیش سخن بگوید، پس، در آن هنگام، شگفتیها و چه شگفتیهایی خاهند بود! هر گاه آتش در بُصْری بدرخشد، پرچم عثمانی در درۀ سُوَیْدا(۱) پدیدار شود، بصره آشفته گردد و برخی از آنان بر برخی دیگر چیره شوند، هر گروهی بر گروهی دیگر یورش بَرَد(۲)، لشکرهای خراسان بجنبند و شعیب ابن صالح تمیمی(۳) از درون تالقان بجوشد(۴)، برای سعید شوشی در خوزستان پیمان بسته شود، برای بلنداندامان و تناوران کردها(۵) پرچم برافراشته شود و ترکها(۶) بر ارمنیها چیره شوند... .(۷)
بیگمان امام علی-علیهالسّلام- با سخنش: «هر گاه ناقوس بانگ زند» خبر داده است که کمی پیش از قیام امام مهدی-علیهالسّلام-، ناقوسِ خطری کوبیده خاهد شد که مردم را هشدار میدهد که آنان در آستانۀ نابودیاند، و نیز این سخن میتواند به یورش رومیان مسیحی بر سرزمینهای مسلمانان و عربها و کارزارشان با ایشان کمی پیش از قیام اشارهگر باشد.
کابُوس (بَخْتَک) فشار سختی است که بر سینۀ انسان در خاب میآید و او را آزار میدهد و میترساند، و مراد از «کابوس فشار آورد»، فشارهای سختیاند که بر مردمان از رویدادهای ترسناک و گرفتاریهای بزرگ در ماههای پیش از قیام امام مهدی-علیهالسّلام- فرود میآیند.
در گفتار امام: «گاومیش سخن بگوید» اشارهای نرم به داستان گوسالۀ تلاییای دارد که سامری آن را ساخته و برایش صدای گاو بود، و بیشترِ قوم موسای پیامبر-علیهالسّلام-، هنگامی که پنهانشدن وی به درازا کشید، آن را پرستیدند، و گویا این گاومیش سخنگو در آخرالزّمان به آن گوسالۀ تلایی فریادکش میان بنیاسرائیل همانند شده است، و بر پایۀ آنچه در اندیشهام میگذرد، مقصود از «گاومیش سخن بگوید»، میتواند سخنگفتن مردی تندخو، نیرومند، ترسناک و پرنیرنگ در کارهای مردم باشد، و خداوند داناتر است.
درخشیدن آتش در بصری درخشش آتشی است که در حجاز، در پی ترکیدن و جوشش برخی آتشفشانهای جنوب مدینه، پدیدار میشود و در هوا پخش میگردد و زبانههایش سوی آسمان زبانه میکشند، به گونهای که بخشهای گستردهای از حجاز و سرزمینهای پیرامونش را روشن میکنند و از جاهای دور، مانند بصرای شام(۸)، دیده میشوند.
پدیدارشدن پرچم عثمانی در درۀ سویدا همان برافراشتهشدن پرچم عُثْمان ابن عَنْبَسَه سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابوسفیان در آخرالزّمان است که در صفر پیش از قیام امام مهدی-علیهالسّلام- رهبری جنبشی را در سوریه میپذیرد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمیشورد، و در ماه رمضان یا نزدیکش بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره میشود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش میبرد.
شایان یادآوری است، از بیشتر احادیث اسلامیای که به جایگاه قیام سفیانی اشاره میکنند برداشت میشود که آن همان «درۀ خشک» در کنارههای دمشق و دوردستهای آن است، و گمانی نیست در اینکه اکنون در سرزمینهای شام درهای به این نام یافت نمیشود، بلکه درۀ خشک نامی همگانی است که همۀ درههای خشک در شام را در بر میگیرد، و برای همین، به روایتی نیازمندیم که این اسم را ویژه میکند و این جایگاه را میشناساند، و آن نیست مگر همین روایتی که در آغاز گفتار گزارش کردهایم، و آن ما را یادآوری میکند که جای شورش سفیانی همان درۀ سُوَیْدا است؛ پس، روایت نزد پژوهندگان در رویدادهای آخرالزّمان بسیار گرانبها است.
از آن چیزهایی که راهنمایی میکنند درۀ خشک در سویدا همان جایگاه شورش سفیانی است، برخی روایات اسلامیاند که روشن میکنند سفیانی «داییهایش از کلبیاناند»(۹) و «بیشتر پیروانش از کلبیاناند»(۱۰)، و سخن برخی جغرافیدانان که میگوید: «... سویدا، پس بیگمان در آنجا گروهی از کلبیاناند»(۱۱).
«درۀ سویدا» درهای در شهر سویدا در ۱۰۰ کم جنوب شهر دمشق است، و بر پایۀ آنچه کمال شوفانی، در گفتارش «درۀ سویدا دیگر دره نیست» در پایگاه اینترنتی «السویداء الیوم» از برخی جهانگردان گزارش کرده است که درۀ سویدا درهای گود بود که از کوه حَوْران سرازیر میشد، و بر بالایش پلی بلند و استوار و خُشساخت بود و از آن سیلابهای برندهای در برخی فصلها روان بودند که برای به کار انداختن آسیابهای آبی در غرب پل بسنده بودند، و آبهای فراوان در پایان بهار روان نمیشدند، و شوفانی گفته است: وادی سویدا سخنی پرکاربرد در زبان مردمان شهر نیست؛ پس نشانههایش پنهان شدهاند، و از آن جز نمای میان تُهىاش در میان ساختمانهایِ نو سویدا و پلهای بر پا بر آن که میفهمانند درهای در زیرشان روان بوده، نمانده است.
بر پایۀ آنچه هویدا است، آشفتگی بصره برای جنبش بازماندگان حزب بعث و گروهی از سَلَفیان با رهبری اصهب مروانی در این شهر و پیرامونش و چیرهشدنشان بر آن و یورش آنان از آنجا بر شهر اهواز است، و در پی آن رویداد، یورش ایرانیان بر عراقیها و گرفتنشان بصره را خاهد بود.
«لشکرهای خراسان» همان دارندگان پرچمهای سیاه کوچک در آخرالزّماناند، و «شعیب ابن صالح تمیمی» نوجوانی است که در تالِقان زاده میشود، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی-علیهالسّلام- جنبش خد از آنجا میآغازد، سپس در رجب در سَمَرْقنْد برمیشورد، و هنگامی که هاشمی چینی با سپاهش از چین و مُلْتان به خُراسان میآید و در آنجا برمیخیزد، همراه یارانش با وی پیمان میبندد و فرمانده سپاهش میشود.
مراد از «تالقان» در این حدیث، تالقان خراسان است که اکنون مرکز استان تَخار در شمال شرقی افغانستان است و در ۳۹۵ کم سوی جنوب شرقی سمرقند جای دارد که آن نیز از سرزمینهای خراسان و از شهرهای ازبکستان است.
شُوش شهری باستانی در خوزستان است، و خُوزِسْتان استانی در جنوب غربی ایران است که مرکزش اهواز و از شهرهایش آبادان و شوش و شُوشْتَرند.(۱۲)
«سعید شوشی» مردی از زیندگان شوش کنونی است که رهبری جنبشی را در خوزستان در آخرالزّمان میپذیرد.
گویا سخن امام علی-علیهالسّلام-: «بلنداندامان و تناوران کردها» به کردهای طالبانی اشاره میکند که در بخشهای کوهستانی عراق، مانند سلیمانیّه و پیرامونش، جای دارند؛ زیرا آنان در سنجش با کردهای بارزانی که در بخشهای ناکوهستانی، مانند اربیل و کرکوک و پیرامونشان، زندگی میکنند، بلنداندامتر و تنومندترند، و خداوند داناتر است.
بر پایۀ آنچه هویدا است، مقصود امام علی-علیهالسّلام- از گفتارش: «ترکها بر ارمنیها چیره شوند»، چیرهشدن ترکهای جمهوری آذربایجان با یاری ترکهای ترکیه بر ارمنیها پس از یورش آنان بر جمهوری ارمنستان است.
-----------------
۱. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «سوداء» (سیاه) یافت میشود که به «السویداء» اصلاح و ترجمه گردید.
۲. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «صبا کلّ قوم إلی قوم» یافت میشود که به «صبأ کلّ قوم علی قوم» اصلاح و ترجمه گردید.
۳. در نسخۀ چاپی مشارق أنوار الیقین پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «التیمیّ» یافت میشود که سازگار با آنچه در دیگر نسخههای چاپی این کتاب آمده است، به «التمیمیّ» اصلاح و ترجمه گردید.
۴. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «تبع» یافت میشود که به «نبع» اصلاح و ترجمه گردید.
۵. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «کردان» یافت میشود که واژهای فارسی است و در سخن عربها به کار نمیرود، و به «الأکراد» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «العرب» یافت میشود که سازگار با درونمایۀ برخی روایات اسلامی، به «الترک» اصلاح و ترجمه گردید.
۷. مشارق أنوار الیقین، ص ۶-۲۶۵، خطبة التَّطَنْجِیَّة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. بُصْری یا بصرایِ شام شهری در جنوب دمشق در استان دَرْعا و نزدیک مرزهای شمالی اُردُن است؛ برگرفته از: برخی منابع.
۹. کتاب سُلَیم بن قیس الهلالیّ، ج ۲، ص ۷۷۴، ح ۲۵.
۱۰. المستدرک علی الصحیحین، ج ۵، ص ۷۲۷، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۶۳۳.
۱۱. البلدان، یعقوبی، ص ۱۶۴، درگاه «جند دمشق».
۱۲. برگرفته از: برخی منابع.
ایران- قم- سیّد سلیمان مدنی تنکابنی- ۸ آذر ۱۴۰۰
📚جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تُنِکابُنِی
✍🏻 روش ما در نوشتن واژهها سرهنویسی و سازگاری نوشتار با گفتار است
✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman