آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شام» ثبت شده است

حکومت بنی مروان درآخرالزمان

شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ

یکی از اقوام تاثیرگذار در تاریخ که انحراف آنها بسیار بود و در مقابل شیعه ایستاده بودند مروانیان می باشند که در زیارت عاشورا بر آنها لعن وارد شده است.

لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّهَ قَاطِبَه

هَذَا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ وَ الْعَذَاب‏

اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه

جواب این سوالات چیست؟

حال نقش بنی مروان در آخرالزمان چگونه است ؟
چگونه حکومتی خواهند داشت؟

اشخاص تاثیرگذار در بین آنها خواهد بود؟

آیا قدرتی خواهند داشت؟

دشمنان وهمدستان آنها چه کسانی هستند؟

 

صحیفه الرضا علیه السلام عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام کَأَنِّی بِالْقُصُورِ وَ قَدْ شُیِّدَتْ حَوْلَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ کَأَنِّی بِالْأَسْوَاقِ قَدْ حُفَّتْ حَوْلَ قَبْرِهِ فَلَا تَذْهَبُ الْأَیَّامُ وَ اللَّیَالِی حَتَّى یُسَارَ إِلَیْهِ مِنَ الْآفَاقِ وَ ذَلِکَ عِنْدَ انْقِطَاعِ مُلْکِ بَنِی مَرْوَانَ.

 

بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۹۸ ص ۱۱۴

 

مرحوم مجلسی دربحار روایتی را از امام رضا علیهم السلام که آن حضرت از پدرانشان و از حضرت سجاد علیه السلام نقل می فرمایند:

گویا که من قصرهایی را که بلند می باشد را می بینم که اطراف قبر امام حسین علیه السلام بنا شده است و بازارها اطراف قبر او را احاطه کرده است و شب و روز می گذرد که از آفاق به سوی قبر او می آیند و این در زمان از بین رفتن حکومت بنی مروان است.

 

در این روایت حضرت از واقعه ای پیشگویی می کند که در آخرالزمان اتفاق می افتد زیرا ساختمانهای بلند و آپارتمانها درزمانهای گذشته اطراف حرم امام حسین علیه السلام نبوده و تایید آن به نظر نمی رسد ولی اینکه به سوی زیارت قبر حسین علیه السلام می آیند شاید تایید باشد ولی بازهم باید گفت که زیدیه ، اسماعیلیه ، کیسانیه و… همه ارادتمند امام حسین علیه السلامند و تنها حضور در کربلا وزیارت قبر حسین علیه السلام دلیلی بر خوب بودن افراد نیست مگر کسی که امامیه و دوازه امامی باشد ولی در این این روایت شریف بیشتر اشاره به از بین رفتن حکومت بنی مروان دارد که بعد از آن زیارت رونق می گیرد و این خود نشانه ای واضح برای شیعه می باشد.

حال آیا می توان بنی مروان را حکومت صدام و بعثی های عراق عنوان کرد؟ چرا که بعد از نابودی صدام و بعث در عراق این رونق در زیارت کربلا و ساختمانهای بزرگ وهتلهای بلند در اطراف این مرقد نورانی ساخته شده و بازارها و زفت وآمد به این مکان شریف زیاد شد، طوری که هرساله میلیونها زائر از سراسر زمین به زیارت ایشان می روند.

 از ویژگی های بارز بنی مروان طبق روایات تراشیدن ریش وگذاشتن سبیل بوده است که امیرالمومنین از این گروه هم خبر می دهد که :

 

….قَالَ لَهُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ فَمَا جُنْدُ بَنِی مَرْوَانَ قَالَتْ فَقَالَ لَهُ أَقْوَامٌ حَلَقُوا اللِّحَى وَ فَتَلُوا الشَّوَارِب‏ ….

الکافی (ط – الإسلامیه) ج‏۱ ص ۳۴۶

 

در روایت حباله والبیه بیان شده که راوی به امیرالمومنین علیه السلام می گوید:

جند بنی مروان چه کسانی اند؟ حباله می گوید : حضرت فرمودند: آنها گروهی اند که ریشهای خود را می تراشند و شبیلهای خود را می گذارند…

از ویژگی های اصلی حکومت بعث همین خصلت می باشد که ریشهای خود را می تراشند و سبیل های خود را میگذارند وهمه در تصویر صدام ولشکریانش کاملا دیده اند واین را می رساند که آنها با اهل بیت علیهم السلام خوب نبوده و زیاد نمی گذارند زیارت ائمه رونق بگیرد.

اما این گروه هنوز نابود نابود نشده اندولی حکومت آنها منقطع شده است  و باقی مانده افراد آنها توسط سفیانی نابود خواهند شد که این افراد در شام ودمشق می باشند و در واقع همان امتداد حزب بعث در عراق هستند که ریش های خود را می زنند و سبیل می گذارند.

عن جابر ، عن أبی جعفر علیه السلام  قال : یقتل أربعه نفر بالشام کلهم ولد خلیفه ، رجل من بنی مروان ورجل من آل أبی سفیان .قال : فیظهر السفیانی على المروانیین فیقتلهم ، ثم یتبع بنی مروان ، فیقتلهم ، ثم یقبل على أهل المشرق وبنی العباس حتى یدخل الکوفه .

جابر از امام باقرعلیه السلام نقل می کند که فرمود:

چهار نفر درشام کشته می شوند که همه آنها فرزند خلیفه هستند ، مردی از بنی مروان ومردی از آل ابی سفیان ، پس سفیانی بر مروانیان غلبه کرده و انها را می کشد وبعد از ان نیز طرفداران آبنی مروان را می کشد و سپس رو به سوی اهل مشرق و بنی عباس می کند تا اینکه وارد کوفه می شود.

 

قال أبو جعفرعلیه السلام : ینازع السفیانی بدمشق أحد بنی مروان فیظهر على المروانی فیقتله ثم یقتل بنی مروان ثلاثه أشهر ثم یدخل على أهل المشرق حتى یدخل الکوفه .

 

امام باقرعلیه السلام فرمود:

 سفیانی با یکی از بنی مروان در دمشق منازعه کرده و درگیر می شود و بر مروانی غلبه می کند سپس بنی مروان را در مدت سه ماه می کشد سپس وارد اهل مشرق شده و وارد کوفه می شود.

 

الفتن لابن حماد ص ۱۷۱-۱۷۲

إحقاق الحق للتستری ج ۲۹ ص ۵۱۸

اینجاست که این روایت نورانی امام باقر علیه السلام برای شیعه معنایش واضح تر می شود که سفیانی برای شما برای مقابله وشکنجه با دشمنانتان کافیست

 

…کَفَى بِالسُّفْیَانِیِّ نَقِمَهً لَکُمْ مِنْ عَدُوِّکُم …

سفیانى براى شکنجه کردن دشمن شما براى شما کافى است

الغیبه( للنعمانی) ص: ۳۰۱ – بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۵۲ص ۱۴۱

 

حال ببینیم چه کسانی از از بین رفتن مروانی نیرو می گیرند که آغازی برای ظهور حضرت خواهد بود و وظیفه شیعه عدم حمایت از هیچ کدام جز معصوم است .

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ:

 إِذَا صَعِدَ الْعَبَّاسِیُّ أَعْوَادَ مِنْبَرِ مَرْوَانَ أُدْرِجَ مُلْکُ بَنِی الْعَبَّاسِ وَ قَالَ علیه السلام قَالَ لِی أَبِی یَعْنِی الْبَاقِرَ علیه السلام: لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ‏ءٌ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ…

 

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:

هنگامى که‏ عبّاسىّ از چوبهاى (پله‏هاى چوبین) منبر مروان بالا رود، حکومت بنی عبّاس ترقّى و رونق خواهد یافت و فرمود: پدرم- یعنى امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر باید آتشى از آذربایجان برافروزد که چیزى در برابرش نتواند ایستاد، پس چون چنین شود در خانه‏هاى خود بمانید و تا زمانى که ما آرام هستیم شما نیز آرام باشید  وبه زمین بچسبید و چون حرکت‏کننده ما به فعّالیت پرداخت به سوى او بشتابید اگر چه بر سر زانوان، به خدا سوگند گوئى من هم اکنون بدو مى‏نگرم که در میان رکن و مقام از مردم بر کتابی جدید بیعت می گیرد.

الغیبه( للنعمانی) ص ۲۶۴ – بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۵۲ ص ۱۳۵

 

سفیانی اصهب مروانی را در شام که کشت ، هدف بعدی او عراق می باشد.

امام باقر علیه السلام فرمودند:

…أَوَّلُ أَرْضٍ تَخْرَبُ أَرْضُ الشَّامِ ثُمَّ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَى ثَلَاثِ رَایَاتٍ رَایَهِ الْأَصْهَبِ وَ رَایَهِ الْأَبْقَعِ وَ رَایَهِ السُّفْیَانِیِّ فَیَلْتَقِی السُّفْیَانِیُّ بِالْأَبْقَعِ فَیَقْتَتِلُونَ فَیَقْتُلُهُ السُّفْیَانِیُّ وَ مَنْ تَبِعَهُ ثُمَّ یَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا یَکُونُ لَهُ هِمَّهٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاق‏….

اولین زمینی که خراب می شود زمین شام است که در این موقع سه پرچم وحزب (اصلی) در آنجا اختلاف می کنند اصهب وابقع وسفیانی که سفیانی بعد از کشتدن ابقع و یارانش اصهب را می کشد و بعد از ان تنها همتش این است که به سوی عراق حرکت کند….

الغیبه( للنعمانی) ص ۲۸۰ – باب ۱۴

 

البته دربرخی روایات که اصهب را همان ابقع معرفی کرده است را می توان به همین معنا که هردو مروانی هستند تعبیر کرد که وقتی سفیانی این دو را می کشد یکی از ترفندهای بنی عباسیان این است که به مکه می روند و اموال فراوانی را بین مردم تقسیم می کنند ومی خواهند برای جذب نیرو خود را شبیه امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف کنند وشاید از زیدیه هم کمک بگیرند

 

بُرَیْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام  قَالَ یَا بُرَیْدُ اتَّقِ جَمْعَ الْأَصْهَبِ قُلْتُ وَ مَا الْأَصْهَبُ قَالَ الْأَبْقَعُ قُلْتُ وَ مَا الْأَبْقَعُ قَالَ الْأَبْرَصُ وَ اتَّقِ السُّفْیَانِیَّ وَ اتَّقِ الشَّرِیدَیْنِ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ یَأْتِیَانِ مَکَّهَ یَقْسِمَانِ بِهَا الْأَمْوَالَ یَتَشَبَّهَانِ بِالْقَائِمِ علیه السلام وَ اتَّقِ الشُّذَّاذَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ قُلْتُ وَ یُرِیدُ بِالشُّذَّاذِ الزَّیْدِیَّهَ لِضَعْفِ مَقَالَتِهِمْ وَ أَمَّا کَوْنُهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لِأَنَّهُمْ‏ مِنْ بَنِی فَاطِمَهَ.

 

از برید روایت شده که امام محمد باقر علیه السّلام به او فرمود: ا

ى برید! از پیوستن بجمعیت اصهب وابقع برحذر باش.  گفتم: اصهب کیست؟ فرمود: همان ابقع است. گفتم: اصهب کیست؟ فرمود: کسى است که پیسى دارد و از سفیانى پرهیز کن و از دو نفر آواره از اولاد فلان که بمکه مى‏آیند و اموال بمردم تقسیم مى‏کنند و خود را شبیه بقائم نشان می دهند نیز بپرهیز. همچنین از گروه کمی از آل محمد که سادات هستند هم دورى کن.

مقصود حضرت زیدیه هستند که عقیده ضعیفى دارند اما اینکه آنها از آل محمدند چون از فرزندان فاطمه می باشند.

بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۵۲ ص ۲۷۰

 

نکاتی درباره آل مروان در آخرالزمان

  1. آل مروان مورد لعن وبرائت ائمه معصوم علیهم السلام واقع شده اند.
  2. آل مروان ابتدا حکومتی درعراق دارند که قبر حسین علیه السلام تحت سلطه آنهاست.
  3. حکومت بنی مروان که از بین برود کربلا رونق پیدا کرده و از همه جای دنیا به زیارت قبر شریف می آیند.(بنی عباس اول بسیاری از حکامشان مخالف زیارت بودند مانند متوکل)
  4. بعد از بنی مروان بنی عباس می آید که باعث رونق زیارت کربلا با بنا و ساخته های بلند وبازار ها می شود.
  5. همه بنی مروان از بین نمی روند بلکه گروهی از آنها در شام قدرت دارند.
  6. سفیانی دشمن مشترک بنی مروان وبنی عباس است
  7. شخصیتهای بزرگ بنی مروان مانند اصهب درشام ودمشق هستند.
  8. سفیانی سراغ یکی از طرفداران بنی مروان رفته او ویارانش را می کشد.
  9. سفیانی بعد از ان سراغ اصهب رفته واورا نیز می کشد.
  10. سفیانی بعد از کشتن مروانیان هدفش عراق است.
  11. بعد از کشته شدن مروانیانِ دمشق وشام، بنی عباس ضعیف می شود.
  12. بنی مروان و بنی عباس و زیدیه ازدشمنان سفیانی هستند که کاری از پیش نمی برند.
  13. لزوم خانه نشینی وعدم حمایت از هیچ گروهی تا خروج سفیانی وندای آسمانی درروایات تصریح شده است.
  14. سفیانی برای مبارزه با دشمنان شیعه کافی است و امام عصر علیه السلام خودشان با سفیانی مبارزه می کنند.
  15. بنی مروانیان یک ویژگی بارز دارند که سبیلها را می گذارند وریشها را می تراشند که این خلاف عمل سفیانی و مکاتب افراطی اهل تسنن است.
  16. اهل مشرق و بنی عباس باهم همدست هستند که سفیانی علیه ایشان حرکت می کند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۰:۲۷
خادم گمنام

اختلاف از نشانه های قبل از ظهور

دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ب.ظ

                                                               

بروز و افزایش اختلاف میان گروههای مختلف جوامع انسانی از مهمترین نشانه های نزدیک شدن ظهور امام مهدی(علیه السلام) است؛ اختلاف میان زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، برادر و خواهر، دو دوست و دو هم مذهب، اختلاف بین مردم یک سرزمین و زمامدارانش، اختلاف میان زمامداران یک کشور و اختلاف بین ملّتها و دولتها و پیروان مذاهب گوناگون.


اختلاف میان جهانیان، به ویژه مسلمانان

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

قائم(علیه السلام) قیام نمی کند مگر هنگام…
اختلافی شدید میان مردم و پراکندگی در دین…(۱).

نیز از آن بزرگوار روایت شده است:

… میان اهل مشرق و مغرب اختلاف می افتد
و بین اهل قبله (مسلمانان) نیز چنین می شود…(۲).

۱٫ الغیبه، ص ۲۴۰، ب ۱۳، ح ۲۲٫
۲٫ الغیبه، ص ۲۷۰، ب ۱۴، ح ۲۲٫


اختلاف میان زمامداران بنی عبّاس

بروز اختلاف میان زمامداران بنی عبّاس و از نشانه های حتمی بودن آن، یکی از پیچیده ترین و مهمترین مباحث مرتبط با آخرالزمان و مهدوِیّت می باشد که تا کنون به صورت رازی سر به مهر باقیمانده است و نگارنده، با توجّه به آنکه ما اکنون در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) به سر می بریم و نگرانی و سرگردانی مؤمنان و منتظران ظهور رو به افزایش است، بر آن شد با استمداد از عنایات الهی و بهره گیری از روایات اسلامی از این راز بزرگ پرده بردارد.
پس از به حکومت رسیدن بنی عبّاس در آخرالزمان و دوام حکومتشان در سالهای دراز، سرانجام بر سر تقسیم قدرت، در دو مرحله میانشان اختلاف می افتد.
در مرحلۀ اوّل که چند سالی با ظهور امام مهدی(علیه السلام) فاصله دارد، بنی عبّاس سه گروه می شوند: بنی عبّاس، خودسران و بنی فاطمه. دو گروه قدرتمند بنی عبّاس و خودسران به تدریج گروه ضعیفتر (بنی فاطمه) را از عرصۀ قدرت خارج می سازند و نتیجۀ این اقدام، سست شدن پایه های نظام عبّاسی بر اثر کاهش حمایت دولتهای قدرتمند خارجی و نیروهای مردمی از ایشان است.
در مرحلۀ دوم، دو گروه قدرتمند باقیمانده با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند و این اختلاف در زمانی نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) به اوج می رسد و بنی عبّاس و خودسران در برابر یکدیگر صف آرایی می نمایند و خونریزی زیادی میانشان رخ می دهد و مردم دچار ترس می شوند. 
گفتنی است، نشانه های قیام امام مهدی(علیه السلام) برخی اختصاصی و حتمی اند و بعضی دیگر عمومی و غیر حتمی. اوّلین نشانۀ حتمی، بروز اختلاف دوم میان زمامداران بنی عبّاس در آخرالزمان است.
امام محمّد باقر(علیه السلام) می فرماید:

هر گاه بنی فلان در میانشان اختلاف افتاد، پس در آن هنگام، منتظر گشایش باشید و گشایش شما نیست مگر در اختلاف بنی فلان. پس هر گاه اختلاف پیدا کردند، منتظر صدای بلند در ماه رمضان باشید و خروج قائم. بی گمان خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد و هرگز قائم خروج نخواهد کرد و آنچه را دوست می دارید نخواهید دید، مگر آنکه بنی فلان میانشان اختلاف افتد. پس هر گاه آنچنان شد، مردم در ایشان طمع می ورزند و اختلاف کلمه می شود و سفیانی خروج می کند…(۱).

نیز از آن بزرگوار روایت شده است:

ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی مجنبان تا نشانه هایی را که برایت یادآور می شوم ببینی، اگر به آنها رسیدی(۲).
نخستین آن نشانه ها اختلاف بنی عبّاس است…(۳).


یعقوب بن سَرّاج می‏گوید: به ابو عبدالله(علیه ‏السّلام) – امام صادق- گفتم: گشایش شیعیان شما چه زمانی خواهد بود؟ فرمود:

هنگامی که فرزندان عبّاس اختلاف پیدا کنند و حکومتشان سست گرددو طمع ورزد در ایشان کسی که طمع نمی ورزید، عرب افسار خود رابر کند(۴)، هر چنگالداری چنگالش را بالا برد(۵) و سفیانی آشکار شودو یمانی روی آورد و حسنی حرکت کند، صاحب این امر، با میراث رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، از مدینه به سوی مکّه می رود…(۶).

نیز از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است:

و اختلاف بنی فلان از [نشانه های] حتمی است…(۷).

امام علی(علیه السلام) در این باره چنین می فرماید:

هر گاه پرچمهای سیاه را دیدید، به زمین بچسبید و دستها و پاههایتان را تکان ندهید. سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شودو دلهایشان چون پاره های آهن است، آشکار خواهند شد. ایشان که به هیچ عهد و پیمانی وفا نمی کنند، به حق دعوت می کنند، در حالی که اهلش نیستند، نامهایشان کنیه ها و نسبتهایشان به آبادیهاست(۸)،
موهایشان مانند موهای زنان رهاست، دارای دولت اند تا آنکه میانشاناختلاف افتد. سپس خداوند حق را به هر کس که بخواهد می دهد(۹).

این حدیث به پرچمهای سیاه اوّل اشاره دارد و دارندگان آن، همان بنی عبّاسی اند که در آخر الزمان در مشرق زمین و در میان مردم غیر عرب ظاهر می شوند و به حکومت می رسند.
کعب الأحبار گفته است:

هر گاه خاندان عبّاس در میانشان اختلاف افتاد،پس آن، نخستین سستی کارشان است(۱۰).

محمّد بن حنفیّه گفته است:

همواره پرچمهای سیاهی که از خراسان خارج می شوند، بر سر
نیزه هایشان یاری است(۱۱)، تا آنکه میانشان اختلاف افتد. پس هر گاه میانشان اختلاف افتاد، سه پرچم در شام برافراشته می شود(۱۲)
.

امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده است:

. . . دولت ایشان (بنی عبّاس) همواره برقرار است، تا آنکهستارۀ دنباله‏ دار آشکار شود و با یکدیگر اختلاف پیدا کنند(۱۳).

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

به زودی شما را رهبرانی که بدترین رهبران اند،سرپرستی می کنند. پس هر گاه به سه پرچم جدا شدند،بدانید که این [مایۀ] نابودی ایشان است(۱۴).

ابو اُمیّۀ کلبی گفته است: حدیث گفت ما را پیرمردی که [دوران] جاهلیّت را درک کرده بود و دو ابرویش بر دو چشمش افتاده بود. [او] گفت:

صاحبان پرچمهای سیاه، همواره گردنهاشان کلفت است(۱۵) تا آنکه  میانشان اختلاف افتد و برخی از ایشان با بعضی [دیگر] مخالفت ورزند.
پس به دسته تقسیم می شوند؛ گروهی به بنی فاطمه، عدّه ای به بنی عبّاس و دسته ای به خودشان فرا می خوانند…(۱۶).

امام صادق(علیه‏السّلام) فرمود:

تباهی حکومت بنی فلان نخواهد بود، مگر آنکه دو شمشیر (دو گروه قدرتمند) بنی فلان درگیر شوند. پس هر گاه با یکدیگر درگیر شدند، تباهی حکومت ایشان در آن هنگام خواهد بود(۱۷).

کعب الأحبار گفته است:

هر گاه دو مرد بلند مرتبه از بنی عبّاس بر کنار شوند، نخستین اختلاف میانشان می افتد. سپس در پیِ آن، اختلاف دیگری است که در آن،نابودی خواهد بود و خروج سفیانی هنگام اختلاف دوم ایشان است(۱۸).

امام محمّد باقر(علیه‏السّلام) فرمود:

به ناچار بنی فلان حکومت خواهند کرد. پس هر گاه حکومت کردند و سپس اختلاف پیدا کردند، حکومتشان متفرّق و کارشان پراکنده می گردد، تا آنکه خراسانی و سفیانی بر ایشان بشورند؛ این از مشرق و آن از مغرب…(۱۹).

۱٫ الغیبه، ص ۲۶۶، ب ۱۴، ذیل ح ۱۳٫
۲٫ یعنی اگر به آن زمان رسیدی، آن نشانه ها را می بینی.
۳٫ الغیبه، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷٫
۴٫ یعنی هر کاری که خواست، انجام دهد.
۵٫ واژۀ «صیصیّه» ـ به کار رفته در متن عربی حدیث ـ معانی مختلفی دارد؛ از جمله: چنگال و ناخن پشت پای خروس، شاخ آهو و گاو، قلّاب بافندگی و برج و بارو. در اینجا کنایه از هر چیزی است که نشانۀ زورمندی و آلت دفاعی باشد.
۶٫ الغیبه، ص ۲۷۸ ، ب ۱۴، ح ۴۲٫
۷٫ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۹، ب ۲۶، ح ۲۷٫
۸٫ یعنی این گروه عرب نیستند. زیرا عربها کنیه مانند ابوالفضل را نام اشخاص قرار نمی دهند و افراد را به جای آبادیها، به قبیله هاشان نسبت می دهند.
۹٫ الفتن، ص ۱۳۶، جزء ۳، ح ۵۵۸٫
۱۰٫ الفتن، ص ۱۴۱، جزء ۳، ح ۵۷۸٫
۱۱٫ یعنی بنی عبّاس در سایۀ سلاحهایشان نیرومندند.
۱۲٫ الفتن، ص ۱۴۱، جزء ۳، ح ۵۷۷٫
۱۳٫ الفتن، ص ۱۳۴، جزء ۳، ح ۵۵۲‏.
۱۴٫ الفتن، ص ۱۴۰، جزء ۳، ح ۵۷۵٫
۱۵٫ یعنی نیرومندند.
۱۶٫ الفتن، ص ۱- ۱۴۰، جزء ۳، ح ۵۷۶٫
۱۷٫ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰، ب ۲۵، ح ۵۵٫
۱۸٫ الفتن، ص ۱۴۲، جزء ۳، ح ۵۸۱٫
۱۹٫ الغیبه، ص ۲۶۶، ب ۱۴، ذیل ح ۱۳٫


اختلاف میان ایرانیان
شیخ مفید، از اخبار مرتبط با نشانه‏های پیش از قیام قائم(علیه‏السّلام)، چنین دریافته است:

… اختلاف دو گروه از عجم (ایرانیان) و خونریزیِ بسیار میان آنان…(۱).

۱٫ الإرشاد، ج ۲، ص ۳۶۹٫


اختلاف میان زمامداران ایران و کشورهای عربی
امام علی(علیه السلام) می فرماید:

… سپس بین سران عرب و عجم، دشمنی و اختلاف رخ می‏دهد.در نتیجه، همواره با یکدیگر در اختلاف‏اند تا آنکه کار به دستمردی از فرزندان ابوسفیان بیفتد…(۱).

خوانندگان گرامی آگاهند که در کنار روابط به ظاهر دوستانه میان زمامداران ایران و برخی کشورهای عربی، اختلافات ریشه داری از سالها پیش تا کنون میان سران عرب و عجم وجود دارد، و هر چه به زمان خروج سفیانی در شام نزدیکتر شویم، این اختلافات بیشتر می شوند.
۱٫ منتخب کفایه ‏المهتدی ، ح ۳٫

اختلاف میان آل سعود
ه
مان گونه که در مبحث «بحران در حکومت عربستان سعودی» توضیح داده ایم، در پیِ مرگ ملک عبدالله، بر سر تعیین جانشین وی، اختلاف شدیدی میان خاندان سعود روی می دهد، و در نتیجه، حکومتشان از هم می پاشد.
پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) در این باره چنین می فرماید:

هنگام مرگ خلیفه ای اختلافی خواهد بود…(۱).

۱٫ عقد الدرر، ص ۱۰۳، ب ۴، ف ۲٫


اختلاف میان ترک و روم
بر اساس روایات اسلامی، در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام)، پس از اتّحادی شوم میان امریکا (غرب) و روسیه (شرق) در تهاجم به ایران، میان آن دو اختلاف می افتد و جنگ جهانی رخ می دهد.
از حُذَیفَه بن یمان روایت شده است:

پیامبر(صلّی الله علیه و آله) از فتنه ای (اختلافی) که میان مشرق و مغرب
خواهد بود، یاد کرد و فرمود: در حالی که آنان با یکدیگر اختلاف دارند،
ناگهان سفیانی از درّۀ خشک بر آنان می شورد…
تا آنکه در دمشق فرود می آید(۱).

۱٫ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۸۶، ب ۲۵، ذیل ح ۱۱٫


اختلاف میان ارتش ناتو
همان گونه که در مبحث «اختلاف در ارتش ناتو» آورده ایم، امام علی(علیه السلام) از بروز اختلاف میان نیروهای نظامی غرب یا ارتش ناتو (NATO)، در آستانۀ قیام امام مهدی، خبر داده است:

… هنگامی که… میان سپاهیان روم اختلاف افتد
و آنچه پنهان بوده آشکار شود…(۱).

۱٫ إلزام الناصب، ج ۲، ص ۴- ۱۸۳، خطبۀ بیان ۲٫

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۵۳
خادم گمنام

آخر الزمان و سرزمین های درگیر

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۹ ق.ظ

بهتر است قبل از شروع هر بحثی خود آن موضوع خوب توضیح داده شود تا در آخر معلوم شود که ما درباره چه چیزی می خواهیم صحبت کنیم. در اینجا مهم است که 2 کلمه تعریف شود:

کلمه اول:مراد ما از آخر الزمان چیست؟

کلمه دوم:سرزمین ها؛

این دو کلمه باید اول باز شود تا معلوم شود که ما در باره چه موضوعی صحبت می کنیم چون خود مثال آخر الزمان چند اصطلاح دارد:

الان می بینی که کلمه آخر الزمان در یک کتاب به کار می رود در حالی که در یک صفحه به یک معنا و در صفحه دیگر در معنای دیگر و همچنین معانی متعدد.

اینها اگر در ابتدا تعریفشان روشن و معلوم نباشد در آینده اختلاف و اشتباه به وجود می آید.

برای آخر الزمان سه اصطلاح گفته اند:

معنای اول آن :آفرینش کل عالم را که در نظر بگیریم، آنطور که برخی از دانشمندان از علوم اسلامی و قرآن وحدیث استفاده کرده اند، 12 میلیارد سال از آفرینش هستی می گذرد که تقریبا حداقل در فیزیک نوین این نظریه را قبول کرده اند و معتقدند که...

در مورد واژه آخرالزمان سه اصطلاح با کار می برند:

1-اولین اصطلاح مربوط به پیدایش و آفرینش هستی است که ما امروز با آن روبه رو هستیم .حدوداً دوازده میلیارد سال برای این زمان در نظر گرفته اند و در فیزیک جدید که هاوکینگ مدعی ابتکار و ابداع این نظریه است معتقد است که حدوداً 13 الی 14 میلیارد سال از آفرینش هستی می گذرد. 

با توجه به این تاریخ، آخر الزمان شامل کل دوره ای می شود که انسان در آن پیدا شده، یعنی حضرت آدم هم در زمانی آفریده شده که به اصطلاح باید بگوییم در دوره آخر الزمان. در برخی از احادیث هم پیامبر (صلی الله علیه و آله) به این نکته اشاره فرمودند که: « من در آخر الزمان آمده ام به این معنی که اگر عمر هستی را از صبح تا شب حساب کنید این قدر-یعنی دو انگشت- مانده به غروب به دنیا آمدم یعنی درست در آخرین لحظه هستی زمانی که خیلی به قیامت نمانده است.»

این اصطلاح ،اصطلاح عامی است و در برخی از احادیث به کار برده می شود و مورد نظر ما نیست.

2-دومین اصطلاح برای آخر الزمان اصطلاحی است که از زمان بعثت پیامبر شروع می شود و معتقدند پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، پیامبر آخر الزمان است و از زمان بعثت ایشان تا شروع قیامت را دوره آخر الزمان نامیده اند.

این هم مورد نظر ما نیست.جاهایی این اصطلاح را به کار می برند، مربوط به بحث ما نمی شود.

3-سومین اصطلاح به دوره غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اطلاق می شود. دوره ای است که امام معصوم (علیه السلام) غایب شده اند و با توجه به ویژگی ها و علائمی که گفته شده در صورت تحقق این علائم و این علل و اسباب ،ایشان ظهور خواهند کرد و عدل و داد را در سراسر هستی حاکم خواهند کرد بعد از آنکه ظلم و ستم همه جا را فرا گرفته باشد.

آخر الزمانی که ما می گوییم این آخر الزمان است یعنی دوره غیبت امام معصوم(علیه السلام) که مسلما فرق خواهد داشت با اصطلاح پایان تاریخ که غربی ها به کار می برند، با اصطلاح عهد جدید که مسیحی ها به کار می برند، با اصطلاح پایان عهد که باز مسیحی ها به کار می برند.

یعنی این کلمه معادل ندارد.شما نباید آخر الزمان به معنای سوم را با پایان تاریخ یا عهد جدید یا پایان تاریخ و عهد اشتباه بگیرید.

پس منظور ما از آخر الزمان در این اصطلاح، دوره غیبت امام دوازدهم و ظهور ایشان است.این معنای آخر الزمان هست.مقطع خاصی که امام دوازدهم شیعیان در این مقطع غایب بودند و انشاء الله ظهور خواهند کرد و عدالت را گسترش خواهند داد.

دومین اصطلاح، سرزمین است.خب منظور ما از سرزمین چیست؟

این نکته را هم باید عرض کنم که علمای اسلام و در تمدن اسلامی، علمی داشتند به نام علم مسالک و ممالک که ترجمه امروزیش می شود جغرافیا . به جغرافیای در اصطلاح تمدن اسلامی مسالک و ممالک گفته می شده است..یک علم مستقلی بود که وظیفه ای را که امروز علم جغرافیا به عهده دارد ، علم مسالک و ممالک به عهده داشت.

کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده مثل : 

ممالک و مسالک استخری؛

مسالک و ممالک ابن خردادبه؛

صورة الرض ابن حوقل؛

احسن التقاسیم مجلسی و خیلی کتابهای دیگر که اگر الان هم اگر بخوانید می تواند اطلاعات زیادی را در اختیار شما قرار دهد.

این علمی که به مسالک و ممالک معروف بود معیار ها و شاخص های خاصی برای تقسیم سرزمین ها داشت.

امروزه کشور های مختلف را بر اساس مرزهای سیاسی تقسیم می کنند .مثلا ایران ،عراق،افغانستان مرزهاش بر اساس معیار های سیاسی تقسیم شده و جغرافیای سیاسی هم عهده دار تبیین این موضوع است.اما در قدیم معیار ها و شاخصه های دیگری برای تقسیم سرزمین ها به کار می بردند که من به بعضی از این ها اشاره می کنم.

1-نژاد، معیار تقسم سرزمین ها

مثلا یکی از معیار های تقسیم ،نژاد بود. سرزمین ها را بر اساس نژاد تقسیم می کردند.

مثال:سرزمین عرب به غرب زاگرس تا شمال آفریقا اطلاق می شد.وقتی می گفتند سرزمین عرب منظورشان غرب سلسله کوه زاگرس بود.

سرزمین عجم به شرق زاگرس اطلاق می شد.تا همین اواخر هم از اصطلاح عراق عرب و عراق عجم که استفاده می شد بر اساس همین نژاد بود.عراق عرب که امروز ما عراق می نامیم و عراق عجم همین اراک و استان مرکزی بود که در قدیم به آن عراق عجم می گفتند.

این یکی از معیارهای تقسیم سرزمین نژاد بود.سرزمین عرب،سرزمین عجم،سرزمین ترک ،سرزمین خزر، سرزمین ... سرزمین های فارس مثلا سرزمین های دیگر که اصطلاحات خاصی ،سرزمین بربز.این یک معیار که کم هم ازش استفاده نمی شد.

2-عناصر طبیعی، معیار تقسم سرزمین ها

معیار دوم تقسیم سرزمین ها بر اساس عناصر طبیعی بود.از اصطلاح ماوراء النهر ،بین النهرین ،زیاد استفاده می شد.بین النهرین به سرزمین عراق اطلاق می شد.که بین دو نهر دجله و فرات بود.ماوراء النهر به ماوراء رودخانه جیحون، اطلاق می شد.مثلا از اصطلاحات دیگر مثل اصطلاح جزیره ،جزیره(نه بین النهرین) که به شمال عراق اطلاق می شد به خاطر این بود که آن منطقه بین دو رودخانه بزرگ قرار گرفته بود، شمال عراق به مرکزیّت موسل را می گفتند جزیره.بر اساس معیار های طبیعی این سرزمین را تقسیم می کردند.

پس بعضی وقتها برای تقسیم بندی و نشان دادن سرزمین ها از عناصر طبیعی استفاده می کردند.

3-فرهنگ و زبان، دین، سیاست معیار تقسم سرزمین ها

گاهی از عنصر فرهنگ و زبان ،گاهی از عنصر دین و گاهی هم از عنصر سیاست. استفاده می کردند مثلا می گفتند سرزمین غزنوی ها،سرزمین سامانیان،سرزمین ساسانیان،سرزمین هخامنشیان که قبل از اسلام بود.این شاخص ها متفاوت بودند.

علت اینکه روی این بحث تاکید می کنم این است که احادیث ما در همچین فضایی صادر شده است وقتی که امام (علیه السلام)حدیثی به مخاطبش می فرماید باید توجه داشته باشیم این کلمه و این اصطلاح در چه زمانی و به چه معنایی به کار برده شده است.

مثال:پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نامه ای نوشتند به خسرو پرویز عنوانش این است که «الی عظیم فارس»«نامه ای از سوی محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) الی عظیم فارس.»اینجا فارس به معنای نژاد نیست. فارس به معنای سرزمین ایران است که در آن زمان شامل ایران امروز ،قسمتهای بزرگی از عراق حتی سوریه، قسمتهایی از ترکیه ،آذربایجان ، ارمنستان حتی تا نزدیکی های گرجستان و از این طرف شامل افغانستان و قسمتهایی از پاکستان و ترکمنستان و تاجیکستان می شد.

وقتی پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) می فرمایند «الی عظیم فارس» اینجا بحث ، بحث نژاد نیست در آن دوره به آن سرزمینی که خسرو پرویز حکومت می کرد سرزمین فارس اطلاق می شد.یک معیاری بود در تقسیم.

پس وقتی که گفته می شود که اگر علم در ثریا هم باشد فرزندان فارس به آن دست خواهند یافت، منظور ساکنین این سرزمین است شامل ترک و فارس و عرب و لر و بلوچ و هر کسی که در این سرزمین زندگی می کند.

چون اینجا فارس به معنای نژاد نیست به معنای سرزمین است.

یا مثلا وقتی در اصطلاح می گویند که امام (علیه السلام) مثلا می فرمایند« به سرزمین مغرب»، باید برویم ببینیم که آنجا در آن دوره غرب به کجا اطلاق می شده یا وقتی می فرمایند که در سرزمین مثلا «اصحابنا القمییین» در اصطلاح احادیث ما از این زیاد استفاده شده است.آیا «اصحابنا القمییین» فقط شامل قمی ها می شود؟ نه.شما بروید احادیث را ببینید، می بینید در آن دوره به تمام شهرهایی که تحت نفود فرهنگ قمیّ بودند، قمی می گفتند. هرچند که اصلا قم را از اول تا آخر عمرش ندیده باشد.

این را عرض کردم که بدانید معیارها و شاخص هایی که در آن زمان استفاده می شد برای تقسیم سرزمین ها با معیارها و شاخص های امروزی ما فرق می کند .اگر در حدیث دیدید سرزمین فارس،خیال نکنید فقط استان فارس است، اگر در حدیث دیدید آذربایجان، تصور نکنید فقط آذربایجان شرقی است، یا اگر در احادیث از اصطلاح خراسان به کار بردند باید برویم ببینیم در آن دوره خراسان را به چه معنا به کار می بردند.

سرزمین یمن:

مثلا سرزمین یمن خیلی تغییر پیدا نکرده است.همان جنوب شبهه جزیره عربستان را یمن می گویند.

در احادیث وقتی از علائم صحبت می شود و گفته می شود یمن؛ یمن منظور همین عربستان است که هم از نظر نژاد با عرب حجاز و اطراف آن فرق می کنند ، هم از نظر مذهب از همان اول اینها شیعه بودند.گرایشهای شیعی داشتند حالا یا شیعه زیدی بودند یا شیعه اسماعیلی .به هر حال از نظر مذهبی نزدیکترین فرقه ، نزدیکترین افراد به امامیه بودند و معمولا گرایش های شیعی داشتند .نژادشان هم با نژاد اینها فرق داشته است در علائم الظهور هم خیلی تاکید شده به خروج یمانی.

یکی از علائم قطعیه در برخی از احادیث، خروج یمانی از این سرزمین است.این حوادثی هم که تازگی ها در آنجا اتفاق می افتد می تواند راهنمای خوبی باشد برای پیگیری علائم دیگر.

مراد از جزیره:

سرزمین دیگری که در احادیث خیلی به آن تاکید شده (من اینها را فقط عنوانهایشان را می گویم که به بحث اصلی مان برسیم)جزیره است.

جزیره عرض کردم به شمال عراق اطلاق می شود و امروز تقریبا می شود گفت کردستان عراق همان سرزمین جزیره است. در علائم الظهور به ورود اخوان الترک به ورود برادران ترک در این سرزمین خیلی تاکید شده یعنی از نشانه های ظهور ورود برادران ترک در این سرزمین است که انشاء الله توجه داشته باشید ببینید این برادران ترک کی آنجا وارد می شوند؟ تقریبا از علائم مهم هست از علائم قطعیه نیست ولی از علائم مهم است و جالب هم این است که که حالا آنطوری که من گشتم تقریبا در مورد هیچ نژادی از اصطلاح برادران استفاده نشده است. حالا چرا اینجا در چند حدیث امام (علیه السلام) می فرماید: وقتی که برادران ترک وارد جزیره شدند جزیره یعنی شمال عراق ،منتظر ظهور قائم باشید حالا برادران ترک چه کسانی هستند؟ شما انشا الله پیدا کنید.

سرزمین خراسان:

یکی از سرزمین های دیگری که خیلی نقش دارد در بحث مهدویت، خراسان هست.

خراسانی که در احادیث آمده منطقه ای را شامل می شود که امروزه در ایران به سه استان تقسیم شده علاوه بر استان خراسان رضوی خراسان شمالی خراسان جنوبی شامل قسمتهای بزرگی از افغانستان ترکمنستان و حتی ازبکستان هم می شود . 

خراسان سه شهر مهم داشته است.یکی از آنها نیشابور بوده.دیگری هرات و یکی دیگر مرو که از این سه شهر فقط نیشابور در ایران هست.هرات در افغانستان و مرو هم در ترکمنستان واقع شده است.خراسان سرزمین بزرگی بوده و حکومتهای بزرگی هم از آنجا برخاسته اند.مهمترین علائمی که در این سرزمین بروز خواهد کرد خروج سید خراسانی است و پرچمهای سیاه که بارها در تاریخ بدان اشاره شده است.

سرزمین شام:

سرزمین دیگر که شام هست که امروزه می توانیمبرش بگوییم منظور از شام کشور سوریه،اردن،لبنان و حتی گاهی شامل فلسطین و شمال عراق هم می شود.

این سرزمین هم نقش زیادی در بحث علائم ظهور دارد، به خصوص خروج سفیانی که از علائم حتمیه می باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۹
خادم گمنام