آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبدالله کندی» ثبت شده است

عبدالله های سه گانه در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۰ ق.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۰۰
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 5)

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۲۰ ب.ظ

نابودی عبدالله عبّاسی و برکنارکردن کسی در آستانۀ برکناری اش

از جابر روایت شده است که ابو جعفر فرمود:

هر گاه سفیانی بر ابقع، منصور، کندی، ترکها و رومیان چیره شود، بیرون می آید و به عراق می رسد. سپس گیسوی سختی آور برمی آید. در آن هنگام، نابودی عبدالله خاهد بود، و کسی که در آستانۀ برکناری است، برکنار می شود، و این برکناری، نادانسته، به گروههایی در شهر زورا نسبت داده می شود. پس، اَخْوَص با زور بر شهری چیره می شود، و در آن جا کشتاری بزرگ می کنند، و شش تن سرانِ از خاندان عبّاس را می کشد، و کسی را در آن جا دست و پا بسته سر می برد، و سپس سوی کوفه می رود(1).

بنا بر پژوهش نویسنده، هنگامی که این روایت را با دیگر روایات بیانگر رویدادهای آخر الزّمان می سنجیم، می یابیم که بی گمان، در نقل و رونویسی نوشتار آن در هم ریختگی، آشفتگی و پیش و پس افتادن روی داده است، و درست آن است که روایت این گونه باشد:

از جابر [جُعْفِی](2) روایت شده است که ابو جعفر [باقر(علیه السّلام)](3) فرمود: گیسوی سختی آور(4) برمی آید. پس، در آن هنگام، نابودی عبدالله خاهد بود، و کسی که در آستانۀ برکناری است، برکنار می شود، و این برکناری، نادانسته، به گروههایی در شهر زَوْرا نسبت داده می شود. هر گاه سفیانی بر اَبْقَع، منصور(5)، کِنْدِی، ترکها و رومیان چیره شود، بیرون می آید و به عراق می رسد. پس، اَخْوَص(6) با زور بر شهری چیره می شود، و در آن جا کشتاری بزرگ می کند، و شش تن سرانِ از خاندان عبّاس را می کشد، و کسی را در آن جا دست و پا بسته سر می بُرَد، سپس سوی کوفه می رود(7).

«گیسوی سختی آور»، بزرگ ستارۀ دنباله دار است که «گیسوی شیطان» نیز نامیده می شود، و در ماه رمضان سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) از مشرق برمی آید، و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می شود.

هرچند از برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان بهره گرفته می شده است که عبدالله عبّاسی واپسین رهبران بنی عبّاس در مشرق در آخر الزّمان است، و او همان رهبر ناتوان می باشد که در پایان کار برکنار و نابود می شود، ولی آشکار از این روایتِ جابر آن است که «کسی که در آستانۀ برکناری است» رهبری جز «عبدالله» است، و بنا بر این، عبدالله همان دومین، و کسی که در آستانۀ برکناری است همان سومین پادشاهان بنی عبّاس در آخر الزّمان می باشد، و خداوند داناتر است.

«زَوْرا» دوتاست: زورای نو که همان تهران، و زورای کهن که همان بغداد می باشد.

«اَبْقَع» (گندمگون) همان اَبْقَع فِهْرِی فرماندۀ فرماندهان در مصر در آخر الزّمان است که نیروهای قیسی، بربر و سیاه آفریقاییِ پیرو اعرج کندی را از مصر سوی فلسطین، اُردن و سوریه فرماندهی می کند.

«منصور» همان منصور قحطانی یمانی است که یمن را در آخر الزّمان با ستم فرمانروایی می کند، و سربازانش را برای پشتیبانی اسرائیل، از صنعا به رمله در فلسطین می آورد، و با نیروهای ابقع فهری مصری هنگامی که بر بیت المقدس یورش می برند، می جنگد، سپس بر سوریه یورش می برد و با سپاه سفیانی پیکار می کند و شکست می خُرَد و به یمن بازمی گردد و منصور حسینی یمانی او را می کشد.

«کِنْدِی» همان عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی، رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی در آخر الزّمان است که سپاهش را به مصر می آورد، و آنان را با فرماندهی ابقع فهری مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می فرستد.

مراد از «ترکها» در بسیاری از احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان، ترکهای ترکیه اند، و مقصود از «رومیان» در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان، اروپاییان و بسیاری از آمریکاییان و استرالیاییها می باشند که از فرزندان رومیان اند.

«اَخْوَص» (چشم فرورفته) همان عثمان سفیانی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخر الزّمان می باشد.

شایان یادآوری است، در آیین اسلام، کشتنِ دست و پا بسته جایز نیست، هرچند کشته شونده جانور یا انسانی بزهکار و سزاوار کشتن باشد.
--------------------------------------------------------- 

1. الفتن، ص 209، جزء 4، ح 841 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
2. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
3. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
4. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «ذی الشفاء»، و در دیگر نسخه های چاپی این کتاب «ذو الشفاء» یافت می شود که به «ذو الشَّقاء» اصلاح و ترجمه گردید.
5. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «المنصور» یافت می شود که به «منصور» اصلاح و ترجمه گردید.
6. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الأخوض» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی این کتاب در مصر آمده است، به «الأخوص» اصلاح و ترجمه گردید.
7. الفتن، ص 209، جزء 4، ح 841 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۲۰
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 3)

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۱۲ ب.ظ

عبدالله عبّاسی دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم و کلید گرفتاری و شمشیر نابودی

از کعب روایت شده است که گفت:

هر گاه مردی از بنی عبّاس پادشاهی کند که به وی عبدالله گفته می شود، و او دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم از آنان است که با آن پولها آغازیده شده و با آنها پایان داده می شوند، پس، وی کلید گرفتاری و شمشیر نابودی است. هر گاه نامه ای برای او از عبدالله عبدالله امیر مؤمنان در شام خانده شود، درنگ نمی کنید تا آن که برسد به شما نامه ای که بی گمان، بر منبر مصر از عبدالله عبدالرحمان امیر مؤمنان خانده شده است. پس، هر گاه چنان شود، مشرقیها ومغربیها، مانند دو اسب همدوش در گروبندی، به شام پیشی می گیرند؛ می بینند که پادشاهی انجام نمی شود، مگر برای کسی که شام را نگه دارد، هر کدام می گوید: کسی که بر آن جا چیره شود، بی گمان، دارندۀ پادشاهی شده است(1).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

«عبدالله عبدالله» همان عبدالله دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم، واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در آخر الزّمان است که نیروهایش را از مشرق زمین به شام می فرستد، و از یادآوری عبدالله دو بار برای این پادشاه عبّاسی هویداست که لقب و نام وی، هر دوشان، عبدالله می باشد، و «عبدالله عبدالرحمان» همان اَعْرَج کِنْدِی، رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در آخر الزّمان است که در میانه های سالی پیش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در لیبی و پیرامونش و دوردستهایش آغازیده شده بودند را می پذیرد، و در ماه جمادی آخر یا نزدیکش از همان سال در آن جا برمی شورد، و سپس سپاهش را به مصر می آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می فرستد.

مراد از «مغرب» در این روایت، لیبی و پیرامونش و دوردستهایش، و مقصود از «شام»، سوریه می باشد.
شایان یادآوری است، عبدالله عبّاسی در این روایت با ویژگی «ذو العین الآخرة منهم» -دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم از آنان- یاد شده است، و «اَصْمَعِی در کتاب الأجناس گفته است: «العَیْن» پولهای سیم و زر است»(2)، و بر کسی پوشیده نیست که «الآخرة» وصف برای «العین» می باشد نه «ذو العین»، و بر پایۀ این حدیث و دیگر احادیث اسلامی، عبدالله عبّاسی مانند کسی که پیش از وی بود، رهبری داراست، ولی برکنار می شود و داراییهایش از دستش می رود، به گونه ای که بر روی زمین گام برمی دارد، در حالی که چیزی از آن برای وی نیست(3)، و فرمانروایی بنی عبّاس با زر و سیم آغازیده شده و با آن دو پایان داده می شود.

دانشمند شیعه محمّدباقر مجلسی(رحمه الله) گفته است:

«سخن او: «و وی ذو العین است»، مقصودش آن می باشد که در آغاز نامش عین است، چنان که نخستینشان ابو العبّاس عبدالله پسر محمّد پسر علی پسر عبدالله پسر عبّاس بود، و واپسینشان عبدالله پسر مستنصر، لقب مستعصم داده شده، بود»(4)، و درست آن چیزی است که ما یاد کرده ایم.

از جُبَیْر پسر نُفَیْر روایت شده است که گفت:

وای بر عبدالرحمان از عبدالله، وای بر عبدالله از عبدالرحمان(5).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه جُبَیْر حَضْرَمی حِمْصی تابعی پسر نُفَیْر آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «عبدالرحمان»، عبدالرحمان اَعْرَج کنْدِی رهبر شورشیان آفریقایی در لیبی، و «عبدالله» نخست، سفیانی رهبر اَمَویان در شام، و «عبدالله» دوم، رهبر عبّاسیان در مشرق است.
----------------------------------------------------------------

1. الفتن، ج 1، ص 261، جزء 4، ح 742، چاپ مصر (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. المزهر فی علوم اللغة و أنواعها (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. بنگرید: الغیبة، نعمانی، ص 276، ب 14، ح 39.
4. بحار الأنوار، ج 52، ص 213، ب 25، دنبالۀ ح 64 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. الفتن، ص 190، جزء 4، ح 781 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

حدیثی یافت می شود که چنین می نماید از سخنان امام صادق(علیه السّلام) به جابر جُعْفِی پسر یزید باشد که او را به نگهداری کتاب سُلَیْم فرمان می دهد، و وی را از برخی رویدادهای آخر الزّمان آگاه می کند:

نگهدار این کتاب را ای جابر؛ پس، پادشاهی برای بنی عبّاس است تا آن که به عبدالله(1) دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم پایان یابد، و آتشی(2) در حجاز پدیدار شود، و مسجد جامع کوفه و آن چه بنیانگذار در صَرات(3) برافراشته است، ویران شوند، و هر گاه پادشاه ترکان نابود شود، سرزمینهای(4) شام آشفته می شوند و پادشاهان در هم می شکنند(5) و راستی آشکار می شود، و ستایش برای خداوند است(6).

مراد از «عبدالله» در این روایت، عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخر الزّمان است، و «ذو العین» -دارندۀ پولهای زر و سیم- از ویژگیهایش می باشد، و «الآخرة» -واپسین- ویژگی «العین» است، نه «ذو العین».

بنا بر آن چه هویداست، مقصود از پدیدارشدن آتشی در حجاز، شعله ورشدن آتشهایی بزرگ در پی ترکیدن برخی آتشفشانهای حجاز است، به گونه ای که بخشهای گسترده ای از حجاز و سرزمینهای پیرامونش را روشن می کنند و از جاهای دور، مانند شهر بُصْری در جنوب دمشق، دیده می شوند، چنان که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود: «ساعت (زمان قیام قائم) برپا نمی شود، مگر آن که آتشی از سرزمین حجاز بیرون آید که در بصری گردنهای شتران را روشن می کند»(7)، و ویرانی مسجد جامع کوفه یا با ویران کردن ساختمانش می باشد یا با کم شدن نمازگراران در آن و رهاکردنش، پس از رفتن سپاه سفیانی درون کوفه، چنان که امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «هرگاه ... مسجد جامع کوفه از آبادانی ویران شود»(8)، و نمی دانیم که مقصود از «آن چه بنیانگذار در صَرات برافراشته است» چیست، و می تواند پلی باشد که بر رود صرات بسته و ویران می شود، و «پادشاه ترکان» همان واپسین فرمانروایان ترکیه در آخر الزّمان است، چنان که امام علی(علیه السّلام) فرمود: «هر گاه ... زمامدار قسطنطنیّه نابود شود»(9)، و آشفتگی سرزمینهای شام و نیز زیندگانش با آشوبی فراگیر هنگام آشکارشدن پرچمهای ابقع و اصهب و سفیانی در آن جا خاهد بود، چنان که امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) فرمود: «شام آشفته می شود و پرچمها برافراشته می شوند»(10)، و نیز فرمود: «پس، شامیان و فلسطینیها آشفته می شوند»(11)، و همۀ این رویدادهای یادشده از نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می باشند.
------------------------------------------------------ 

1. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «بعباد الله» یافت می شود که سازگار با آن چه در برخی نسخه های خطّی این کتاب آمده است، به «بعبدالله» اصلاح و ترجمه گردید.
2. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «ناد» یافت می شود که سازگار با آن چه در برخی نسخه های خطّی این کتاب آمده است، به «نار» اصلاح و ترجمه گردید.
3. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الثانی بالفرات» یافت می شود که سازگار با آن چه در برخی نسخه های خطّی این کتاب آمده است، به «البانی بالصراة» اصلاح و ترجمه گردید. «صَرات: ... آن، رودخانه ای است که از نهر عیسی، نزدیک سرزمینی که به آن مُحَوَّل گفته می شود، سرچشمه می گیرد، میان آن جا و میان بغداد فرسنگی است»؛ معجم البلدان، ج 3، ص 399، درگاه «الصَّراة» (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
4. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «لسان» یافت می شود که به «بلاد» اصلاح و ترجمه گردید.
5. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «یکثر» یافت می شود که به «یکسر» اصلاح و ترجمه گردید.
6. کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ، ج 2، ص 833، دنبالۀ ح 41 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. صحیح مسلم، ج 4، ص 8-2227، کتاب فتن و اشراط ساعت، ب 14، ح 42 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
8. التشریف بالمنن، ص 70-369، ملحقات، ح 542 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
9. إلزام الناصب، ج 2، ص 183، خطبۀ بیان 2 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
10. دلائل الإمامة، ص 475، ح 465 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
11. إلزام الناصب، ج 2، ص 162، خطبة البیان 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۱۲
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش1)

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۳۳ ق.ظ

بر پایۀ پژوهش نویسنده در روایات اسلامی، عبدالله ها در آخر الزّمان سه تن اند: نخستینشان، «عبدالله عبّاسی» واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق زمین و رهبری ناتوان و دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم می باشد، و دومینشان، «عبدالله کِنْدِی» رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی و پیرامونش و دوردستهایش و پادشاهی لنگ و بسیاربد است، و سومینشان «عبدالله سفیانی» رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان و مردی بسیارکشتارگر و بسیارزورگو و زشت رو و پلیدترین آفریده می باشد که هرگز خدا را نپرستیده است، و جنگهای بزرگی میان نیروهای این سه عبدالله در شام و جزیره و دیگرجاها روی می دهند. 

چنین می نماید که هر سه پادشاه یادشدۀ عبّاسی و کندی و سفیانی نام راستینشان عبدالله نیست، بلکه آن، لقب یا نامی مُستَعار و جایگزین است که خُد را به آن می نامند و با آن، نام درست و چهرۀ راستینشان را از دیگران در برخی زمانها پنهان می کنند، و از روایات اسلامی هویداست که عبدالله عبّاسی نامش از نامهای پیامبران است، و عبدالله کندی نامش عبدالرحمان و عبدالله سفیانی نامش عثمان می باشد، و از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می شود که عبدالله همان نام عبّاسی است، و خداوند داناتر است.

شایان یادآوری است، با نگاه به آن که چهار تن از رهبران عبّاسی نام «عبدالله» را بر دوش کشیدند: سفّاح، منصور، مأمون و مستعصم، برخی پژوهشگران و نویسندگان باور دارند که روایات اسلامی آمده در بارۀ عبدالله عبّاسی با عبدالله مستعصم که واپسین رهبران بنی عبّاس پس از بنی اُمیّه بود، سازگار است، ولی آشکار از آن روایات، اگر ساختگی نباشند، این است که مراد همان عبدالله عبّاسی واپسین رهبران بنی عبّاس در آخر الزّمان می باشد.

برخی پژوهشگران باور دارند که عبدالله دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم همان دومین پادشاهان سه گانه بنی عبّاس در آخر الزّمان است، و نامش از نامهای پیامبران و لقب یا نام مستعارش عبدالله می باشد، و او رهبری است که داراییها را می اندوزد و کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) می میرد و پس از وی مردی ناتوان جانشین می شود که پس از دو ماهی -نه دو سالی- از پیمان بسته شدن با وی برکنار می گردد، و برای پایدارکردن دیدگاهشان، برخی روایاتی را که همه اش در این گفتار ما می آیند، پشتوانه می کنند، مانند روایت عمّار پسر یاسر: «هر گاه ... رهبر شما که داراییها را می اندوزد، بمیرد، و پس از او مردی ناتوان جانشین شود که پس از دو سالی از پیمان بسته شدن با وی برکنار می گردد»، و مانند حدیث ابو بَصِیر: «هر گاه عبدالله بمیرد، مردم پس از وی بر کسی گرد نمی آیند ... و پادشاهیِ سالیانه می رود، و پادشاهیِ ماهانه و روزانه می شود»، و مانند روایت جابر جُعْفِی: «در آن هنگام، نابودی عبدالله خاهد بود، و کسی که در آستانۀ برکناری است، برکنار می شود»، و مانند خبر ابن مُنادِی از جُوالِقِی از مردی اهل کتاب: «تا آن که کار مردم را مردی از فرزندان پادشاه هفتم سرپرستی کند، سپس در پی ماههایی اندک، مردی که از خاندان پادشاه سوم است و به وی سفیانی گفته می شود، سرپرستی می کند».

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۳۳
خادم گمنام