آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وزش تندبادی سرخ» ثبت شده است

وزش تندبادی سرخ و سرخ شدن آسمان در آخرالزّمان

دوشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۴۸ ب.ظ

وزش تندبادی سرخ و سرخ شدن هوای آسمان از نشانه های نزدیک شدن زمان ظهور و قیام امام مهدی(علیه السّلام) می باشد.
شایان یادآوری است، بی گمان، درخشش ستارۀ فروزانِ گرفتاری که گیسوی شیطان نامیده می شود و مایۀ بدبختی و ناخوشی برای مردمان است، از نشانه های نزدیک شدن زمان ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می باشد، و آن، ستارۀ دنباله دار ناشناخته ای است که در ماه صفر سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) از سوی مشرق در آسمان پدیدار می شود، و چند ماه میان خورشید و زمین می گردد تا آنکه در ماه رمضان همان سال، بر اثر نیروی کششیِ زمین به آن نزدیک می شود و گردش می چرخد و اندک اندک درون هوای فشردۀ دور زمین می رود، و هنگام برخوردش با آن، صدایی مانند صدای توفیدن ابر پدید می آید، و چون عنصر آهن دارد که در بسیاری از دنباله دارها یافت می شود، با رنگ تلایی یا زعفرانی می سوزد، و سه یا هفت شبِ پیاپی برای زمینیان نورافشانی می کند، و با گازها، گردها و سنگهای همراهش، تندبادی سرخ پدید می آورد که هوای آسمان را سرخ می کند و بر روی زمین شهابهای بسیاری فرو می باراند، و سپس، از آن ستارۀ درخشنده شهابی بزرگ می ماند که با صدایِ سختی، در بامداد روز جمعه میانۀ ماه رمضان، زمان برآمدن خورشید در مکّه، در مشرق زمین فرو می افتد، و در این هنگام، خورشید پنهان و زمین تاریک می شود، و مردم می ترسند و دچار ناخوشیهای سختی می شوند.
بنا بر این، پیش از درخشش ستارۀ فروزان گرفتاری، بر مردم است که به خداوند و فرستاده اش محمّد(صلّی الله علیه وآله) و امامان دوازده گانۀ پس از وی(علیهم السلام) ایمان بیاورند و سوی خداوند از همۀ گناهانشان توبه کنند و از وی آمرزش بخواهند و از کفرورزان و تبهکاران دور شوند و خوراک یک سال را آماده کنند، و هنگامی که زمان فروافتادن شهابِ مانده از آن ستارۀ دنباله دار بر روی زمین نزدیک می شود، باید درون خانه هایشان بروند و درها و روزنه هایش را ببندند و خودشان را بپوشانند و گوشهایشان را ببندند و سرگرم الله اکبر گفتن و نماز شوند، و هر گاه آوایِ بلند را دریافتند، باید برای خدا سجده کنند و بگویند: سبحان القدّوس، سبحان القدّوس، ربّنا القدّوس. پس کسی که آن کارها انجام دهد، رهایی می یابد، و کسی که آنها را انجام ندهد، نابود می شود.(1)


از حُذَیْفَه پسر یَمان نقل شده است که رسول خدا(صلّی الله علیه وسلّم) فرمود:  
بی گمان، سوی شما آتشی روی می آورد که امروز، در دره ای که به آن
بَرَهُوت گفته می شود، خاموش است. در آن آتش، مردمان را گرفتاری دردناکی
 فرا می گیرد که جانها و داراییها را می خورد، همۀ دنیا را در هشت روز می گردد،
مانند پرواز باد و ابر پرواز می کند. گرمی آن در شب بیشتر از گرمی اش در روز
است، و برای آن، میان آسمان و زمین، غرشی مانند صدای ابر توفنده می باشد. آن
آتش در روز، به سرهای آفریدگان نزدیکتر است تا آسمان. گفتم: ای فرستادة خدا،
آیا در آن روز، مردان و زنانِ مؤمن از این آتش در امان اند؟ فرمود: کجایند مردان و زنان
 مؤمن؟! در آن روز، مردم ازخران بدترند؛ مانند چهارپایان بر یکدیگر می جهند،
در حالی که میان آنان مردی نیست که بگوید: بس کنید، بس کنید(2).


بدان که بی گمان، مراد از «آتشی» در این حدیث، همان گیسوی شیطان یا ستارۀ فروزان گرفتاری ای است که در آخرالزّمان از مشرق می درخشد و وزش تندبادی سرخ را پدید می آورد، و برهوت، هرچند بنا بر آنچه میان دانشمندان جغرافی و تاریخ مشهور است، نام دره ای در حَضْرَمُوتِ یمن می باشد(3)، چنین می نماید که آن، در اینجا به جایگاهی ناشناخته در فضایی گسترده اشاره می کند که ستارگان دنباله دار در آنجا می گردند؛ چنان که شماری از نجومیان هم روزگار با ما باور دارند، سرچشمۀ بسیاری از دنباله دارها ابرواره ای گرد و غول پیکر می باشد که منظومۀ خورشیدی را در بر گرفته است، و این ابرواره نزد ایشان اَبْرِ اُورْت نامیده شده است.


از حذیفه پسر یمان روایت شده است که رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
در گروه مردم من (مسلمانان) فروبرده شدن، سنگباران شدن،
لرزشِ سخت،زلزله ها، مارهای بالدار، باد سرخ، آتشی که از سوی
مشرق نابودشان می کند، بادی که در دریا پرتابشان می کند،
و نشانه های پیاپی ای که چون دانه های به رشته کشیده شده
برخی در پیِ دیگری می آیند، خواهند بود...(4).


رسول خدا(صلّى الله علیه وآله) فرمود:


هر گاه گروه مردم من (مسلمانان) پانزده ویژگی را داشته باشند، در
ایشان ناخوشی فرود می آید. هر گاهدرآمدهای همگانی داراییِ ویژه،
سپرده شده ها داراییِ گرفته شده و بخشش به نیازمند زیان باشد،
مرد فرمانبردار زنش شود و با مادرش نافرمانی کند، با دوستش مهربانی
ورزد و از پدرش روی گرداند، در مساجد صداها بلند شوند(5)، مرد از ترس
بدی اش گرامی داشته شود، رهبر گروه پست ترین کسِ ایشان باشد،
ابریشم بپوشند(6)، کنیزانِ آوازه خوان و ابزارهای موسیقی را برگزینند،
مستی آوران را بنوشند و زنا بسیار شود، در آن هنگام، چشم به راه
باد سرخی، فروبرده شدنی و زشت گردیدنی و چیره شدنِ
 دشمن بر شما باشید. سپس یاری نخواهید شد(7).


از ابو اُمامَه نقل شده است که پیامبر(صلّی الله علیه وسلّم) فرمود:


دسته ای از این گروه مردم (مسلمانان) شب را بر خوردنی و نوشیدنی
 و سرگرمی و بازی سپری می کنند، و صبح می کنند، در حالی که بوزینگان
و خوکانی شده اند، و بی گمان، فروبرده شدن و سنگباران شدنی به ایشان
می رسد، به گونه ای که مردم صبح کنند و بگویند: امشب تنها پسرانِ
آن کس فرو برده شدند و خانۀ آن کس فرو برده شد، و بی گمان، تندبادی
 سنگ آور از آسمان سنگی را بر ایشان می فرستد، چنان که بر دسته هایی
 از گروه لوط و خانه های [آنان](8) فرستاده شد، و بی گمان، بر گروههایی
و خانه های [ایشان](9) همان باد ناباروری که عاد را نابود کرد، فرستاده
می شود؛ بر ای مستی آور نوشیدنشان، ابریشم پوشیدنشان، کنیزان
آوازه خوان برگزیدنشان، ربا خوردنشان و خویشاوندی بریدنشان...(10).


باد نابارور همان باد گرفتاری ای می باشد که ابر را برای باران ریزی و روییدنی را برای میوه دهی بارور نمی سازد.
گفتنی است، عاد از آن گروه مردمان توانمندی بودند که در روزگاران کهن، بر اثر سرکشی و تباهکاریشان، با گرفتاری تندباد نابود شدند؛ چنان که خدای متعالی در بارۀ آن خبر داده است:


... امّا گروه عاد، پس نابرحق در زمین بزرگی ورزیدند ... پس، بر آنان،
در روزهای ناخجسته ای، باد توفنده ای فرستادیم تا به ایشان گرفتاریِ
رسواشدن در زندگی دنیا را بچشانیم، و بی گمان، گرفتاری آخرت
رسواکننده تر خواهد بود، در حالی که آنان یاری نخواهند شد(11).


نیز خدای متعالی فرمود:


«و امّا عاد پس با باد توفنده و سرکشی نابود شدند که آن را هفت شب
و هشت روز پی در پی بد بر ایشان چیره کرد؛ پس این گروه را در آن شبها
و روزها می بینی که بر زمین افتاده اند؛ گویی آنان ریشه های درخت
 خرمای فرو افتاده اند. آیا می بینی برای ایشان کسی مانده است؟»(12).


زُهْرِی از علی پسر حسین[(علیهما السّلام)] روایت کرده است که رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود:


این گروه از مردم (مسلمانان) با پنج گونه گرفتاری گرفتار می شوند:
سنگباران شدنی، زشت گردیدنی، فروبرده شدنی، باد سرخی مانند
باد عاد و مارهای بالداری که میان آسمان و زمین پرواز می کنند و آنان
را از گلو فرو می برند. گفتند: ای رسول خدا، اینها کی خواهند بود؟
فرمود: هنگامی که مستی آوران را بنوشند، کنیزانِ آوازه خوان
برای ایشان بخوانند و ابریشم بگسترانند(13).


از اَرْطات نقل شده است که گفت:


... از نشانه های شورش دجّال باد شرقی ای نه گرم و نه سرد است
که بت اسکندریّة را ویران می کند و درختان زیتونِ مغرب و شام را
از ریشه برمی کند و فرات و چشمه ها و رودها را می خشکاند، و برای آن،
زمانهای روزها و ماهها و زمانهای هلالهایِ ماه فراموش می شوند(14).


اسکندریّه نام بسیاری از جایها و شهرهایی است که به نام اسکندر مقدونی نامیده شده بود، و گفته شده است که شمار آنها به 70 می رسید؛ پس، از آنها می باشد اسکندریّه در مصر و اسکندریّه در عراق و اسکندریّه در ایتالیا، و چنان که هویداست، بی گمان، مراد از «بت اسکندریّه» در این حدیث، همان دو تندیس همانند ابو الهول اند که از گرانیت سرخ ساخته شده اند و نزدیک دو کنار ستونی بلند در پرستشگاه سِراپِیُوم در اسکندریّه یافت می شوند(15).
در کتاب ابو حُذَیْفَه، از مُقاتِل روایت شده است که وی گفت: پس از مرگ ضَحّاک، در کتابهای نگه داری شده نزدش، در بارۀ سخن خدای عزیز و جلیل: «و هیچ آبادی ای نیست، مگر آنکه ما آنجا را پیش از روز قیامت، نابود یا گرفتار گرفتاریِ سختی می کنیم، و آن، در کتاب (لوح محفوظ) نگاشته شده بود»(16)، خوانده ام:


... نابودی زوراء با باد پایداری که در آنجا می گذرد، خواهد بود؛ پس،

زیندگان در آنجا صبح می کنند، در حالی که بوزینگان و خوکان اند...(17).


بدان که بی گمان، مراد از «روز قیامت»، در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، همان روز قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.
از پسر عبّاس نقل شده است که گفت:


باد سرخی در زوراء می وَزَد که مردم آن را نمی شناسند.
 پس، به دانشمندانشان پناه می برند و ایشان را در حالی می یابند
 که بوزینگان و خوکانی گردیده اند که چهره هایشان سیاه
و چشمهایشان آبی شده است(18).


چنین می نماید، مقصود از «زوراء» در حدیث ضحّاک و پسر عبّاس، زورای کهن باشد که همان بغداد است، هرچند رویدادهای اشاره شده به آنها در زورای نو نیز که همان تهران کنونی است، روی می دهند.
حسن بَصْری گفته است:


چشم به راه نشانه های پیاپی ای از آسمان باشید که چون دانه های
به رشته کشیده شده ای پشت سر هم اند؛ پس، نخستین نشانه ها
آذرخشها، سپس باد زرد، سپس باد پیوسته ای و صدایی از آسمان
خواهد بود که در آن، آفریدگانی می میرند...(19).


نیز حسن بصری به همشهریانش گفت:


باد زردی از سوی قبله(20) نزد شما می آید. سه روز و دو شب پایدار است،
به گونه ای که شب از زردیِ بسیار مانند روزِِ روشن شود، و پس از آن،
در آب فرورفتن بصره خواهد بود(21).


از جعفر نقل شده است که گفت: شنیدم مالک پسر دینار می گفت:


در آخرالزّمان بادها و تاریکی ای خواهند بود. پس، مردم به دانشمندانشان
پناه می برند و ایشان را در حالی می یابند که بی گمان، زشت گردیده اند(22).


مُنْذِر جَوْزِی گفت که شنیدم ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) می فرمود:


پیش از قیام قائم(علیه السّلام) مردم با آتشی که در آسمان
 آشکار می شود و سرخی ای که آسمان را فرا می گیرد...،
از نافرمانیهایشان بازداشته می شوند(23).


امام مهدی(علیه السلام)، در بیان نشانه های نابودی زمامداران بنی عبّاس در آخرالزّمان و فرارسیدن گشایش، به پسر مَهْزَیار اهوازی فرمود:


هنگامی که ... سه [روز](24) سرخی ای در آسمان پدیدار شود که در آن،
ستونهایی مانند ستونهای نقره ای اند که نورافشانی می کنند...(25).


از کَعْب روایت شده است که گفت:


نابودی بنی عبّاس هنگام ستاره ای که در هوا پدیدار می شود و صدایِ
سختِ فروافتادن چیز سنگینی و شکاف بردارنده ای(26) است که همۀ
آنها در ماه رمضان خواهند بود. سرخی میان پنجم تا بیستم از رمضان است،
و صدایِ سختِ فروافتادن چیزی سنگین در نیمه تا بیستم می باشد،
و شکاف بردارنده از میان بیستم تا بیست و چهارم است،و ستاره ای
که پرتاب می­شود و مانند ماه نورافشانی می کند و سپس چون مار
در هم می پیچد، به  گونه ای که نزدیک باشد دو سر آن به هم برسند،
و دو لرزشِ سخت در شبِ دو فروبرده شدن(27) خواهند بود،
و ستاره ای که پرتاب می شود، شهابی می باشد که از آسمان
 فرو می افتد و با آن صدای سختی است تا آنکه در مشرق بیفتد
و ناخوشیِ سختیِ از آن به مردم برسد(28)
.


وَلِید گفته است: از کعب به من رسیده است که وی گفت:


خشکی ای در مشرق، شکاف بردارنده ای(29) در مغرب،
سرخی ای در هوا(30) و مرگی فراگیر در قبله(31).


این روایت به رویدادهای چهارگانه ای اشاره می کند که پیش از قیام قائم(علیه السّلام) روی خواهند داد، و آنها همان خشکیِ در ری، فروبرده شدنِ آبادی حَرَسْتا در دمشق و سرخ شدن هوای آسمان بر اثر درخشش ستاره ای دنباله دار و پخش شدن مرگ در مکّه می باشند.
نُوسْتْرْاَدَمُوس، پیشگو و ستاره شناس مشهور فرانسوی، نزدیکی مرّیخ و زحل را نشانۀ درخشش ستارۀ دنباله دار و بروز دگرگونیهای آب و هواییِ زیانبار و رویدادن جنگها و یورشها و سوختن سرزمینها می داند:


سالی که زحل و مرّیخ مانندِ هم می درخشند،
هوایِ بسیار خشک، برشتته شده، دنباله داری دراز.
بر اثر آتشهایی پنهانی، سرزمین پهناورِ شعله ور می شود از گرمای سوزان.
کم بارانی، بادِ گرم، جنگهایی، یورشهایی(32).


--------------------------------------------------------------
1. با بهره گیری از: منابع گوناگون.
2. حلیة الأولیاء، ج 5 ، ص 173 (ترجمۀ نویسنده).
3. در این باره بنگرید: معجم البلدان، ج 1، ص 405، مدخل «برهوت».
4. ترتیب الأمالی الخمیسیّة، ج 2، ص 371، ح 2796 (ترجمۀ نویسنده). 
5. بنا بر آیین اسلام، بلندکردن صدا در مسجد، مگر در اذان، روا نیست.
6. بنا بر آیین اسلام، برای مرد مسلمان روا نیست که ابریشم بپوشد.
7. إرشاد القلوب، ج 1، ص 150، ب 18 (ترجمۀ نویسنده). 
8. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
9. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
10. مسند أبی داود الطیالسیّ، ج 2، ص 7- 456، ح 1233 (ترجمۀ نویسنده). 
11. قرآن کریم، سورۀ فُصِّلَت، آیۀ 6- 15 (ترجمۀ نویسنده).
12.  قرآن کریم، سورۀ حاقّه، آیۀ 8- 6 (ترجمۀ نویسنده). 
13. کتاب العلوم (أمالی أحمد بن عیسى)، جزء 4، 9-268، کتاب تحریم مسکر، باب آنچه در غنا و نوحه و مانند آن دو یاد شده (ترجمۀ نویسنده). 
14. الفتن، ص 3- 262، جزء 7، ذیل ح 1318 (ترجمۀ نویسنده). 
15. در بیان مطالب در بارۀ «اسکندریّه» و «پرستشگاه سراپیوم» از برخی منابع بهره بردیم.
16. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ 58 .
17. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 3- 102، ف 13 (ترجمۀ نویسنده). 
18. التشریف بالمنن، ص 283، فتن سُلَیْلی، ب 73، ح 410 (ترجمۀ نویسنده).
19. التشریف بالمنن، ص 254، فتن سُّلَیْلیّ، ب 41، ح 372 (ترجمۀ نویسنده). 
20. مرادش آن است که این باد از سوی جنوب غربی بصره می وزد.
21. التشریف بالمنن، ص 254، فتن سُّلَیْلیّ، ب 41، ح 372 (ترجمۀ نویسنده). 
22. حلیة الأولیاء، ج 1، جزء 2، ص 3- 382 (ترجمۀ نویسنده). 
23. الإرشاد، ج ۲، ص 378 (ترجمۀ نویسنده).
24. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
25. بحار الأنوار، ج 52، ص 6- 45، ب 18، ح 32، با نقل از: کمال ‏الدین (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
26. چنین می نماید که «شکاف بردارنده ای» در اینجا وصف است برای موصوف مقدّری که «زمین» می باشد، و مراد از آن، همان آبادی حرستایی است که در دمشق فروبرده می شود (سخن نویسنده).
27. در همۀ نسخه های چاپیِ الفتن یافت شده نزد ما، در متن عربیِ حدیث، در اینجا «الفسحین» -دو شکاف-، یافت می شود، و چنین می نماید که این واژه نادرست نویسی شدۀ «الخسفین» -دو فروبرده شدن- باشد که در متن آورده ایم.
28. الفتن، 152، جزء ۳، ح ۶21 (ترجمۀ نویسنده).
29. چنین می نماید که «شکاف بردارنده ای» در اینجا وصف است برای موصوف مقدّری که «زمین» می باشد.
30. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الفتن، در متن عربیِ حدیث در اینجا «الجوف» یافت می شود که به «الجوّ» اصلاح و ترجمه گردید.
31. الفتن، ص 148، جزء 3، ح 606 (ترجمۀ نویسنده).
32. متن انگلیسی و فرانسوی آثار نوسترادموس، سانتوری 4، رباعی 67 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۸
خادم گمنام