آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بنی عباس آخرالزمان» ثبت شده است

از ابو بَصِیر روایت شده است که ابو عبدالّاه [صادق]-علیه‌السّلام- فرمود که بی‌گمان پدرم [باقر]-علیه‌السّلام- به من فرمود:

ناگزیر بی‌گمان آتشی از آذربایجان خاهد بود که چیزی برابر آن نمی‌ایستد. پس هر گاه چنان شود، پلاسهای خانه‌هایتان باشید و بمانید تا هنگامی که ما مانده‌ایم. پس هر گاه جنبشگر ما (مهدی) جنبید، سوی او بشتابید، اگرچه با سینه‌خیزرفتن، و سوگند به خداوند که گویا سوی او میان رکن و مقام می‌نگرم، در حالی که با مردم بر کتابی نو پیمان می‌بندد، بر عربها سختگیر است.(۱)

چنان‌که می‌دانید، از رازهای شگفتی که هنوز بیشتر مفسّران قرآن کریم و پژوهشگران در مباحث آخرالزّمان و مهدویّت از آن بی‌خبرند، و خداوند متعالی بر ما منّت گذارد و آشکار کرد، آن است که یأجوج و مأجوج همان گروههای وحشی خزری‌اند که از قفقاز جنوبی بر ارمنستان و ایران می‌شورند و سپس سوی عراق می‌روند و در آن‌جا نابود می‌شوند و به کشورهایشان باز نمی‌گردند! 

شایان یادآوری است، از ریشۀ یأجوج و مأجوج که مادّۀ «أجج» است، اگر به باب تفعیل برده شود، و «أَجَّجَ» گردد، معنای «زبانه‌کشیدن و یورش» درمی‌آید!
——————————————— 

 ۱. الغیبة، نعمانی، ص ۲۰۰، ب ۱۱، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۲ ، ۱۸:۲۲
خادم گمنام

افزایش شمار پاسبانان و نیروهای امنیّتی از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- است.

از عبدالّاه ابن مسعود روایت شده است که گفت: گفتم: ای فرستادۀ خدا، آیا برای ساعت نشانه‌ای است که ساعت با آن شناخته شود؟ به من فرمود:

... ای پسر مسعود، بی‌گمان از نشانه‌های ساعت و پیش‌درآمدهایش آن است [که پاسبانان](۱) فراوان شوند... .(۲)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم-علیه‌السّلام-است.

از ابو اُمامَه روایت شده است که رسول خدا-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله‌وسلّم- فرمود:

در آخرالزّمان، میان این گروه مردم (مسلمانان) مردانی پدیدار می‌شوند که با آنان تازیانه‌هایی‌اند که گویا دمِ گاوند. صبح را با ناخُشنودی خدا می‌آغازند و شب را با خشم او به پایان می‌برند.(۳)

امروزه می‌بینید، چنان‌که پیامبر-صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله- خبر داده است، برای فزونی بزهکاریها و کارهای ترُریستی و شورشهای مردمی و نبودن آسودگی، بی‌گمان شمار پاسبانان و نیروهای امنیّتی میان مردم، به‌ویژه مسلمانان، افزایش یافته است، و چون پاسبانانِ مردم و نگهبانان آسودگیِ آنان یاریگرانِ ستمگران می‌شوند و یاد خدا را فراموش می‌کنند و جای کارکردن برای مردمان، در آزار و آسیب‌زدن به ایشان می‌کوشند، خداوند صبح و شام از آنان ناخُشنود می‌باشد و بر آنان خشم می‌گیرد.
---------------------------------------------------------- 

۱. میان دو چنگک از همۀ نسخه‌های چاپی المعجم الکبیر نزد ما افتاده است، و آن را از کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۲۲۵، ک القیامة، ح ۳۸۴۹۵، و جامع الأحادیث، ج ۲۳، ص ۷۰، ح ۲۵۵۸۵، نوشته‌ایم. 
۲. المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۲۲۹، ح ۱۰۵۵۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. المستدرک على الصحیحین، ج ۵، ص ۶۲۳، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۳۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۱ ، ۱۰:۲۴
خادم گمنام

فرمانروایی عالمان دین و سرپرستیشان بر کارهای مردم از نشانه های نزدیک شدن زمان قیام امام مهدی(علیه السّلام) است.

عبدالله پسر عبّاس گفت که با رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) حج گزاردیم، حجّ وِداع(1). پس، کوبۀ در کعبه را گرفت و رویش را سوی ما کرد و فرمود: آیا شما را از پیش درآمدهای «ساعت» آگاه نکنم؟ و در آن روز، سلمان از همۀ مردم به او نزدیکتر بود، گفت: بله ای فرستادۀ خدا. فرمود:

... هنگام آن پیش درآمدها، «رُوَیْبَضَه» سخن خاهد گفت. سلمان گفت: ای فرستادۀ خدا، پدر و مادرم فدای تو، «رویبضه»(2) چیست؟ فرمود او (صلّی الله علیه و آله و سلّم): کسی در بارۀ کار تودۀ مردم سخن خاهد گفت که پیشتر سخن نمی گفت. ایشان آن اندازه که خدا بخاهد، می مانند، و در روزگار ماندگاریشان [زمین را](3) می کوبند و بر آن نشانه می گذارند. پس، زمین پاره های دلش از تلا و نقره را سوی آنان می افکند. سپس، با دست خُد به ستونها اشاره کرد و فرمود: مانند این. آنان جز اندکی درنگ نمی کنند تا آن که زمین سست شود، سست شدنی. پس، هر گروهی گمان می کند که زمین در سوی آنان سست شده است. پس، در آن روز، تلا و نقره سودی نمی دهند، و این، مرادِ سخن خداوند: «بی گمان، پیش درآمدهای آن (ساعت) آمده اند»(4)، می باشد(5).

شایسته است در این جا هشداردادن بر آن که در رونویسی و نقل نوشتارهای این حدیث در هم ریختگی و پیش و پس افتادنی روی داده است، و ما سازگار با آن چه از همۀ روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان بهره گرفته ایم، آن را درست کرده و آورده ایم.

با نگاه به سخن پیامبر(صلّى الله علیه و آله): «کسی در بارۀ کار تودۀ مردم سخن خاهد گفت که پیشتر سخن نمی گفت» برای ما آشکار می شود که مرادش از «رویبضه» همان عالمان دینی اند که پیش از آن که به زمامداری برسند و جایگاههای دولتی را سرپرستی کنند، تنها کارشناسان علوم دینی و معارف اسلامی بودند و خُد را بر رساندن دین و پخش کردن دستورهای آن میان مردم و راهنماییشان گمارده بودند، و چنان که می دانید، در پی فروپاشی زمامداری پادشاهی در ایران و پیروزی انقلاب ایران و بنیادگذاری حکومت جمهوری در 12 فروردین 1358 برابر 3 جمادى ‏اوّل 1399 و 1 آوریل 1979، گروهی از عالمان دین در این کشور به زمامداری رسیدند و کارهای مردم در دستشان افتاد، و این گونه، برای نخستین بار در تاریخ اسلام و تشیّع، پدیده ای شگفت با نام «دولت عالمان دین» پدید آمد.

از سخن پیامبر(صلّى الله علیه و آله) بهره گرفته می شود که«رویبضه ها»در روزگار فرمانرواییشان در آخر الزّمان چنان به کانها و گنجهای زمین دست می یابند که مانند آن برای دیگران روی نمی دهد، و گمانی نیست در آن که این کار برآیند بسیاریِ کانها و گنجها در کشورشان و به کارگیری فن آوریهای نوین در آشکارسازی و کاوش می باشد، و جز این نیست که همۀ آنها آزمایشی برای آنان از سوی خدای متعالی است؛ زیرا خداوند بی گمان، مردم را از اندوختن تلا و نقره و انباشتن داراییها و نپرداختن آنها در راهش پرهیز داده است با این آیه:

«ای کسانی که ایمان آورده اید، بی گمان، بسیاری از عالمان یهودیان و عالمان مسیحیان داراییهای مردمان را بیهوده می خُرَند و از راه خدا روی برمی گردانند، و کسانی که تلا و نقره می اندوزند و آنها را در راه خدا نمی پردازند، پس، آنان را به شکنجه ای دردناک مژده بده»(6)،

و با این همه، می بینم که بیشتر پادشاهان، فرمانروایان، وزیران، دارایان و علما(7) داراییها را در بانکها و کاخها و خانه ها می اندوزند، و زکات و خمس آنها را در راه خدا نمی پردازند، و به هر روی، بی گمان، پیامبر(صلّی الله علیه و آله) آشکار کرده است که هنگام نزدیک شدن زمان امام قیام مهدی(علیه السّلام)، گنج اندوزان از گنجهایشان برای پایداری چیرگیشان و ماندگاری فرمانرواییشان بهره نمی برند.

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.

بنا بر آن چه هویداست، سخت سست شدنِ زمین پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) از برآیندها و پیامدهای بارش بارانهای سیل آسا بر روی آن می باشد.
---------------------------------------------------------------- 

1. حجّ وِداع واپسین حجّی است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله) آن را گزارد. 
2. «رُوَیْبَضَه»، بنا بر آن چه در فرهنگنامه های واژگان عربی آمده است، کوچک شدۀ رابِضَه می باشد، و «ه» در آن برای مبالغه است، و جمعش رُوَیْبَضون و رُوَیْبَضات، و از معانی آن «انسان ناشناخته»، «ناتوان از کارهای بزرگ» و «گوسفندچران» می باشد (در این باره بنگرید: العین و لسان العرب، درگاه «ربض»).
3. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
4. قرآن کریم، سورۀ محمّد(صلّی الله علیه و آله)، آیۀ 18 .
5. تفسیر القمّیّ، ج 2، ص 82-279، سورۀ محمّد-صلّی الله علیه و آله- (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
6. قرآن کریم، سورۀ توبه، آیه 34 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. سعدی شیرازی نیز در گلستان، باب 2، حکایت 38، در بارۀ عالمان زاهدنمای زراندوز چه نیکو گفته است:
            ترک دنیا به مردم آموزند                   خویشتن سیم و غلّه اندوزند
حکیم فردوسی توسی هم در شاهنامه، در پادشاهی یزدگرد، با بهره گیری از روایات اسلامی، سرنوشت عالمان زراندوز در آخر الزّمان را چنین پیشگویی کرده است:
          همه گنجها زیر دامن نهند                 بمیرند و کوشش به دشمن دهند

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور،  پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۰۵
خادم گمنام

پادشاهی بنی اُمیّه هزار ماه

يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۲۷ ق.ظ

از احادیث اسلامی بهره گرفته می شود که برای بنی اُمیّه با دو شاخه شان -بنی سفیان و بنی مروان- دو دولت خاهد بود:

دولت نخستین همان است که پس از زمامداری چهار خلیفۀ مسلمانان، در سال 41 هـ.ق با دست معاویه پسر ابو سفیان بنیادگذاری شد و در سال 132 هـ.ق با کشته شدن مروان حمار با دست عبّاسیان پایان یافت، و دولت دوم آن است که در آخر الزّمان برپا می شود، و در این دولت واپسین، بنی مروان با رهبری اصهب مروانی چند ماهی جزیره و عراق را فرمانروایی می کنند، و بنی سفیان با رهبری عثمان سفیانی نه ماهی بیشتر سرزمینهای شام را فرمانروایی می کنند، و از برخی آیات قرآنی و روایات اسلامی هویدا می شود که زمان پادشاهی بنی اُمیّه همه اش هزار ماه از ماههای قمری خاهد بود، 991 ماه از آنها زمان دولت نخستینشان است که بی گمان، پیش از بنی عبّاس سپری شده است، و نه ماه از آنها زمان دولت دومشان در آخر الزّمان خاهد بود و در روزگار فرمانروایی سفیانی، واپسین پادشاهانشان، می گذرد!

در این جا دو روایت را یاد می کنیم که به زمان فرمانروایی بنی اُمیّه سربسته یا جدا جدا اشاره می کنند.روایتی که زمان فرمانروایی بنی اُمیّه همه اش را سربسته روشن می کند، این است:

از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) در خابش دید که پس از وی، بنی اُمیّه از منبرش بالا می‌روند و مردم را از راه به گمراهی (جاهلیّت) برمی گردانند، پس، صبح کرد، در حالی که اندوهناک و ناشادمان بود. فرمود:

جبرائیل(علیه السّلام) بر وی فرود آمد و گفت: ای رسول خدا، چه شده است که من تو را اندوهناک و ناشادمان می بینم؟! فرمود: ای جبرائیل، بی گمان، من در این شب بنی اُمیّه را دیدم که پس از من از منبرم بالا می روند و مردم را از راه به گمراهی برمی گردانند! گفت: سوگند به آن که تو را به راستی پیامبر برانگیخت، این نیست چیزی که که بر آن آگاه شدی. پس سوی آسمان بالا رفت و درنگ نکرد که فرود آمد بر وی با آیه هایی از قرآن که با آن همدم باشد ... بر وی فرود آورد: «بی گمان، ما آن را فرود آوردیم در شب قدر* و چه چیز آگاهت کند که شب قدر چیست* شب قدر از هزار ماه بهتر است*»(1). خداوند(عزّ و جلّ) شب قدر را برای پیامبرش(صلّی الله علیه و آله) بهتر از هزار ماه پادشاهی بنی اُمیّه گردانید(2).

این داستان در کتابهای سنّیان چنین آمده است: 

قاسم حُدّانی پسر فضل از یوسف راسِبی پسر مازِن روایت کرده است ... حسن[(علیهما السّلام)](3) فرمود: ... بی گمان، رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) بنی اُمیّه را دید که مردی پس از مردی بر منبرش سخنرانی می کنند، پس، آن رویداد او را ناشادمان کرد ... فرود آمد: «بی گمان، ما آن را در شب قدر فرود آوردیم* و چه چیزی آگاهت کند که شب قدر چیست* شب قدر بهتر از هزار ماه است*»(4) که بنی اُمیّه پادشاهی اش می کنند. [قاسم گفت:](5) پس، آن (زمامداری بنی اُمیّه) را شمردیم، نه افزون و نه کم می شود(6).

این روایت برای ما زمان فرمانروایی بنی اُمیّه را جدا جدا روشن می کند: حدیث گفت ما را ولید پسر مسلم و گفت:

خانده ام از کعب که گفت: بنی عبّاس هزار جز نه ماهی پادشاهی می کنند، وای بر آنان پس از آن، و پس از وای، وای ای(7).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی أن را به وی نسبت نداده است.

با نگاه به روایاتی که در بارۀ این که زمان پادشاهی بنی اُمیّه هزار ماه می باشد، آمده اند و با نگاه به آن که زمان فرمانروایی بنی عبّاس در روزگار دولت نخستینشان 524 سال بود، و روایتی آمده است که ایشان در روزگار دولت دومینشان در آخر الزّمان 40 سال فرمانروایی می کنند(8)، می یابیم که بی گمان، در این روایت پنهانکاری و عیب پوشانی ای از سوی راویان و رونوشت نویسانش روی داده است، و درست آن است که روایت این گونه باشد:

حدیث گفت ما را ولید پسر مسلم و گفت:

خانده ام از کعب که گفت: بنی اُمیّه هزار جز نه ماهی پادشاهی می کنند، وای بر آنان پس از آن، و پس از وای، وای ای(9).

بنا بر آن چه در کتابهای تاریخ یاد شده است، بنی اُمیّه هنگامی که امام حسن پسر امام علی(علیهما السّلام) با معاویه در سال 41 هجری صلح کرد، در فرمانروایی خُدگردان شدند، و پایان پادشاهیشان سال 132 پس از هجرت با دستان ابو مسلم کوفی پایه گذار دولت عبّاسی بود، و همۀ آنها 91 سال و چند ماه بود، و هر گاه از این زمان 8 سال و چند ماه از رهبری عبدالله پسر زُبَیر در مکّه و مدینه و دیگر سرزمینهای اسلامی انداخته شود، نزدیک 83 سال می ماند، پس زمان پادشاهیشان 991 ماه بود، و اگر در آخر الزّمان نه ماه پادشاهی کنند، دوران رهبری آنان میان مسلمانان به هزار ماه می رسد!

پس، از آن چه یاد کردیم و از احادیث اسلامی بهره می گیریم که مراد از سخنش: «وای بر آنان پس از آن» همان وای بر بنی اُمیّه پس از پادشاهی 991 ماهه شان است، از بنی عبّاس، و مقصود از گفتارش: «پس از وای، وای ای» همان وایی دیگر بر بنی اُمیّه پس از پادشاهی نه ماهه شان در آخر الزّمان است، از امام مهدی(علیه السّلام) و همراهانش. 

بی گمان، در روایات اسلامی آمده است که بنی اُمیّه با رهبری عثمان سفیانی نه ماه در آخر الزّمان به فرمانروایی می رسند، از آنهاست این روایت:

از عیسی پسر اَعْیِن روایت شده است که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) فرمود:

سفیانی از شدنیهاست، و شورش وی در رجب است، و از آغاز شورش وی تا پایانش پانزده ما می باشد، شش ماهی که در آنها کارزار می کند، پس هر گاه بر شهرهای پنج گانه چیره شد، نه ماهی پادشاهی می کند، و نمی افزاید(10) بر آنها روزی(11).

مراد از «شهرهای پنج گانه» در این حدیث، دِمَشْق و حِمْص و فِلَسْطین و اُرْدُن و قِنِّسْرین می باشند.
---------------------------------------------------------------------

1. قرآن کریم، سورۀ قدر، آیۀ 3-1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. فروع الکافی، ج 4، ص 60-159، کتاب الصیام، ب 69، ح 10 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
4. قرآن کریم، سورۀ قدر، آیۀ 3-1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
6. المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 380، کتاب معرفة الصحابة، ح 4857 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
المستدرک علی الصحیحین، ج 5، ص 7-426، کتاب الفتن و الملاحم، ح 8776.
7. الفتن، ص 142، الجزء 3، ح 583 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
8. بنگرید: حدیث اَرْطَاَه در الفتن، ص 143، الجزء 3، ح 590.
9. الفتن، ص 142، الجزء 3، ح 583، با حذف و تصرّف در روایت (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
10. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «لم یزد» -نیفزوده است- یافت می شود که به «لایزید» اصلاح و ترجمه گردید. 
11. الغیبة، نعمانی، ص 310، ب 18، ح 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۸ ، ۱۱:۲۷
خادم گمنام

از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، مردم از بهبود وضع زندگیشان و از هر خیری ناامید می‌شوند و از زمامداران و احزاب قدرتمند سیاسی کشورشان دلسرد و خسته می‌گردند. اگر انسان نگاهی به وضع کنونی کشورهای جهان، از شرق تا غرب، بیندازد، احساس می‌کند که مردم بسیاری از کشورها روز به روز بیشتر به این سو که اشاره کردیم، پیش می روند، و این ناامیدی که خُد از نشانه های ظهور امام مهدی(علیه‌ السّلام) می‌باشد، بسی امیدوارکننده است.

وقتی بازی احزاب برای فریب مردمان در بسیاری از کشورها به پایان برسد، نوبت به نبرد احزاب می‌رسد، و طبق برخی روایات، حزب عبّاسی، حزب مروانی و حزب سفیانی و حزب قیسی و نیز ترک و روم و هند و سند و چین و .... با هم درگیر می‌شوند، و در آن زمان یاران امام مهدی(علیه السّلام) برمی‌شورند و سرزمینها را یکی پس از دیگری می‌گیرند.


ابو قَبِیل گفته است:

مردم همواره از خوبی در خُشی‌اند تا زمانی که زمامداری بنی عبّاس سست نشود. پس، هر گاه زمامداری آنان سست شود، همواره در آشوبها خاهند بود تا آن که مهدی برخیزد(1).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه ابو قَبِیل مَعَافِرِی تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

از محمّد پسر حَنَفِیَّه روایت شده است که گفت:

بنی عبّاس پادشاهی می‌کنند تا آن‌که مردم از خوبی ناامید شوند. سپس کارشان پراکنده می‌گردد. پس، اگر نیافتید(2) جز سوراخ عقربی، درون آن بروید. زیرا بی‌گمان، در مردم بدی‌ای دراز خاهد بود. آن گاه، پادشاهیشان نابود می‌شود، و مهدی قیام می‌کند(3).

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه محمّد تابعی پسر امام علی(علیه‌السّلام) و خولۀ حَنَفِیَّه آن را به وی نسبت نداده است.
————————————————————- 
1. الفتن، ص 140، الجزء 3، ح 572 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «لم یجدوا» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در نسخۀ چاپ‌شده از این کتاب در مصر آمده است، به «لم تجدوا» اصلاح و ترجمه گردید.
3. الفتن، ص 142، الجزء 3، ح 584 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۱:۰۶
خادم گمنام

از مفضل پسر عمر روایت شده است که امام صادق علیه السلام فرمود:

هر همپیمانی (بیعتی) پیش از آشکار شدن قائم علیه السلام همپیمانی کفر , دو رویی و پنهانکاری است . خداوند پیمان دهنده بر آن پیمان و پیمان گیرنده را لعنت - دور از مهربانی اش - کند.

مختصر بصائر الدرجات ، ص 433 ، ح512 

از روایات اسلامی بهره گرفته می شود که هر گونه همپیمانی (بیعت) با هیچ زمامدار و قیامگری پیش از قیام امام مهدی علیه السلام روا نیست ، جز با قیامگران پنج گانه که هاشمی چینی ، شعیب تمیمی خراسانی ، حسنی گیلانی ، قریشی سیستانی و حسینی یمانی اند و برای جواز یاری و همپیمانی با این پنج تن که هدف بنیادینشان از قیام ، فراخاندن مردم به خشنودی خاندان محمد صلوات الله علیهم و فرمانبرداری از امام مهدی علیه السلام و دادن پرچم به او می باشد ، احادیثی هست .

.................................................................................................................................................

برگرفته از : جهان در آستانه ظهور پژوهش و نوشته سید سلیمان مدنی تنکابنی کانال آخرالزمان  

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۲۳:۳۲
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 8)

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۳۳ ب.ظ

عبدالله عبّاسی از نژاد مأمون و عبدالله سفیانی از نژاد خالد

از شگفتیهای تاریخ اسلام آن است، همان گونه که عبّاسیان بر بنی اُمیّه شوریدند و زمانی دراز در جایگاهشان ایستادند، اَمویان نیز در آخر الزّمان بر بنی عبّاس می شورند و آنان را کیفر می دهند، و چند ماهی پادشاهی می کنند، و چون عبدالله مأمون عبّاسی پادشاهی بسیار سیاستمدار و فریبکار و دانشمند به احادیث آمده در بارۀ رویدادهای آخر الزّمان و قیام امام مهدی(علیه السّلام) بود، و بنا بر آگاهی نابسنده اش از خبرها و پیشگوییهای یادشده در کتابهای گذشتگان، می پنداشت که وی واپسین رهبران بنی عبّاس و مهر پایان آنان است، و سفیانی شامی از خاندان اُمیّه و حسنی گیلانی از خاندان ابو طالب پس از وی بی درنگ بر خاندان عبّاس می شورند، برای همین، نرمخویی با خاندان ابو طالب و دوست داشتن خاندان پیامبر(صلوات الله علیهم) و دلسوزی بر پیروان و دوستدارانشان را وانمود می کرد، و امام رضا(علیه السّلام) را، جای پسرش عبّاس، ولی عهد و جانشینش برگزید، برای جلوگیری از ریختن خونهای خاندانش و پایداری دوستی میان آل عبّاس و آل ابو طالب پس از مرگش، و در پاسخ نامه ای که عبّاسیان برای او نوشتند و پاسخ آن و چرایی گرامی داشتن وی آل ابو طالب و یاری دادنش به آنان را می خاستند، نوشت:
«... پس، رشید خبر داد به من [از](1) پدرانش و از آن چه در «کتاب دولت» و جز آن یافته بود که هفتم از فرزندان عبّاس برپا نمی شود برای بنی عبّاس پس از وی گروه به پاخاسته ای، و همواره خُشِی برای آنان با زندگی اش بستگی خاهد داشت ... هر گاه خُدِ مرا از دست دهید، برای خُدتان پناهگاهی جستجو کنید، و دور است(2)، برای شما نیست مگر شمشیر، حسنی شورشگر و ورزیده(3) نزد شما می آید، پس، شما را درو می کند، دروکردنی، یا سفیانی خارکننده، و قائمِ مهدی که از ریختن خونهایتان پیشگیری نمی کند، جز خونهایی که سزاوار نریختن باشند...»(4)، و با همۀ آنها، امام رضا(علیه السّلام) با دست مأمون(لعنه الله) شهید شد، و پدرش موسی کاظم(علیه السّلام) با دست پدرش هارون رشید(لعنه الله) شهید شد، برای کینه توزی و رشک بردن آن دو بر خاندان ابو طالب(علیهم السّلام)!

شاید مراد از «جز کتاب دولت» در سخن مأمون، خبر ابن منادی و حدیث فضل کاتب باشد که در پی می آیند.

ابن مُنادِی گفت: ابو سلیمان عبدالله جُوالِقِی پسر جَرِیر خبر داد من را از مردی اهل کتاب(5) که وی آگاه کرد او را که دانیال پیامبر(علیه السّلام) در کتابش یاد کرده است:

... میان فرماندهان عجمها (پارسیان) دشمنی و ناسازگاری روی می دهد ... کسی را که می خاهند برمی دارند و کسی را که می خاهند، سرپرست می کنند، زمانی نادراز ... تا آن که کار مردم را مردی از فرزندان پادشاه هفتم سرپرستی کند، سپس در پی ماههایی اندک، مردی که از خاندان پادشاه سوم است و به وی سفیانی گفته می شود، سرپرستی می کند...(6).

بر کسی که اخبار آشوبها و نبردهای پُرکشتار در آخر الزّمان را پیگیری می کند، پوشیده نمی باشد، سخنانی که پسر منادی با سندهایش از کتاب دانیال آورده است، به راستی از احادیث اسلامی، به ویژه سخن رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)، می باشند، ولی با برخی نادرستها آمیخته گردیده و به کسی جز گوینده اش نسبت داده شده اند، و بی گمان، در این جا آن چه از آنها درست و سازگار با دیگر خبرهاست را آورده ایم.
بدان که «عَجَم» نامی برای همۀ مردمان ناعرب است، ولی چه بسیار عجم به کار می رود و با چیزی که همراه سخن می باشد، دانسته می شود که مقصود از آن همان پارسیان یا ایرانیان اند، چنان که در این حدیث آمده است.

مراد از «مردی از فرزندان پادشاه هفتم»، عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخر الزّمان است که از نژاد مأمون عبّاسی هفتمین رهبر از بنی عبّاس پس از بنی اُمیّه می باشد، و مقصود از «پادشاه سوم» که سفیانی از خاندان وی می باشد، خالد پسر یزید پسر معاویه پسر ابو سفیان است، چنان که در حدیثی که امام باقر(علیه السّلام) از امام علی(علیه السّلام) روایت کرده، آمده است: «مردی از فرزندان خالد پسر یزید پسر معاویه پسر ابو سفیان برمی شورد...»(7).

از فضل کاتب روایت شده است که گفت: نزد ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) بودم، ... فرمود:

بی گمان، آن کس پسر آن کس تا آن که رسید به هفتمین از فرزندان آن کس، گفتم: پس، نشانه در میان ما و شما چیست، فدایت شوم؟ فرمود: ای فضل، از زمین جدا نشو تا آن که سفیانی برشورد. پس، هر گاه سفیانی بشورد، سوی ما برگردید...(8).

با نگاه به آن که امام صادق(علیه السّلام) در این حدیث پادشاهان بنی عبّاس را، تنها از نخستین تا هفتمین آنان، بی شمارش دیگرانشان، برشمرد و سپس شورش سفیانی را یاد کرد، به اندیشۀ انسان پیشی می گیرد که هفتمینشان همان واپسینشان است، با آن که گمانی نیست در دانابودن امام به این که پادشاهان بنی عبّاس چهل پادشاه اند، و این که سفیانی بر چهلمین از ایشان برمی شورد، و سخن درست در این جایگاه آن است که بگوییم امام در پیِ شمردن همۀ رهبران بنی عبّاس نبود، بلکه به شمارش هفت تای نخستین از آنان و پایان بردن سخن به یادآوری هفتمینشان و شورش سفیانی بسنده کرد؛ زیرا وی از سوی نیاکانش آگاه بود که عبّاسی هفتم که مأمون است، بزرگترین رهبران عبّاسی در پادشاهی و دانشمندترینشان در دانش می باشد و واپسین رهبران بنی عبّاس در آخر الزّمان از نژاد وی است و سفیانی بر او می شورد، چنان که ابن اَحْنَف از امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) روایت کرده است: «هفتمین آنان دانشمندترینشان است»(9).

به هر روی، چیزی که از روایات اسلامی آشکار می شود و در جهان بیرونی روی می دهد، برپایی دو دولت با چهل پادشاه برای بنی عبّاس می باشد: دولت نخستین همان است که در سرزمینهای اسلامی، پس از فروپاشی دولت اَمَوی، بنیادگذاری و 524 سال با سی و هفت پادشاه ماندگار شد و از میان رفت، و دولت دومین آن است که در بخشی از سرزمینهای مشرق، در آخر الزّمان برپا می گردد و 40 سال با سه پادشاه پایدار می ماند، سپس کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) نابود می شود، و سفیانی و حسنی و خراسانی در پایان این دولت بر عبدالله عبّاسی که مردی از نسل پادشاه هفتم از بنی عبّاس (مأمون) می باشد، می شورند.  
----------------------------------------------------------- 

1. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
2. مرادش آن است که دستانتان به پناهگاه نمی رسد.
3. در نوشتار عربی سخن مأمون در این جا «الحسنیّ الثائر البائر» یافت می شود. در تهذیب اللّغة آمده است: «البائِر: المُجَرِّب (ورزیده)». محمّدباقر مجلسی(رحمه الله) در بحار الأنوار، ج 49، ص 215، در بیان واژۀ «البائر» گفته است: «البائر الهالک (نابودشونده)»؛ زیرا وی کشته می شود، و می تواند «الباتر» باشد که شمشیر برنده است»، و نویسنده می گوید که درستِ در این جایگاه همان معنایی است که از تهذیب اللّغة آوردیم؛ زیرا مراد از «حسنی ثائر (شورشگر)» همان حسنی گیلانی ای است که در دیلم برمی شورد و بر دشمنانش چیره می شود و چیرۀ کسی نمی شود تا آن که به کوفه و نجف برود و با امام مهدی(علیه السّلام) پیمان ببندد، و روایتی یافت نمی شود که به کشته شدنش اشاره کند، و امام علی(علیه السّلام) در باره اش فرمود: «قیامگری از ما در گیلان به پا می خیزد»؛ منتخب کفایة المهتدی، ص 4، ح 3، نسخه ای خطّی عکسی، ولی حسنی هالک (نابودشونده) همان کسی است که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) خُدسرانه در مکّه برمی شورد و کشته می شود، چنان که از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت شده است: «هنگامی که ... حسنی جنبش کند ... پس، حسنی به شورش پیشی می گیرد و مکّیان بر وی یورش می برند و می کشندش و سرش را سوی شامی می فرستند»؛ روضة الکافی، ج 8، ص 154، ح 285. 
4. الطرائف، ص 280 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. اهل کتاب پیروان یکی از دینهایی اند که برای پیامبرانش کتابی آسمانی بود؛ مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان، و مراد از «مردی اهل کتاب» در این جا، انسانی یهودی یا مسیحی است.
6. الملاحم، ص 8-76، ب 6، ح 21 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. الفتن، ص 193، جزء 4، ح 792 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
8. روضة الکافی، ج 8، ص 188، ح 412 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
9. مناقب آل أبی طالب، ج 2، ص 11-310 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۳۳
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 4)

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۱۵ ب.ظ

کوتاه شدن زمان پادشاهی بنی عبّاس پس از مرگ عبدالله عبّاسی

ابو بَصِیر گفت که شنیدم ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) می فرمود:

کسی برای من مرگ عبدالله را گردن بگیرد، برای او قائم را گردن می گیرم. سپس فرمود: هر گاه عبدالله بمیرد، مردم پس از وی بر کسی گرد نمی آیند، و این پراکندگی اگر خدا بخاهد، جز با زمامدار شما به پایان نمی رسد، و پادشاهیِ سالیانه می رود، و پادشاهیِ ماهانه و روزانه می شود. گفتم: آن رویدادها به درازا خاهند کشید؟ فرمود: چنین نیست(1).

با نگاه به آن که حدیث اشاره کننده به مردن عبدالله کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) را ابو بصیر از امام صادق(علیه السّلام) در روزگار دولت نخست عبّاسیان شنیده و روایت کرده است، و بی گمان، همین امام بزرگوار در روایاتی دیگر آشکارا فرموده است که بنی عبّاس دیگر بار در آخر الزّمان به فرمانروایی می رسند، می تواند گفته شود که مرادش از عبدالله، واپسین پادشاهان بنی عبّاس در آخر الزّمان است، و خداوند داناتر است.

از این روایت هویداست، عبداللّهی که امام صادق(علیه السّلام) برای گردن گیرندۀ مرگش قیام قائم(علیه السّلام) را به گردن گرفته است، پادشاهی پایانی است که پس از وی، فرمانروایی سازش شده بر او در کشورش نمی آید، و اگر مقصود از «عبدالله» در این جا همان عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در آخر الزّمان باشد، پس بی گمان، از سخن امام بهره گرفته می شود که پس از مرگ وی درگیریها و ناسازگاریهایی میان ته مانده های دستگاه عبّاسی بر سر رهبری روی می دهند، و زمان فرمانرواییشان کوتاه می شود و جز چند ماه و چند روز پایدار نمی ماند.
------------------------------------------------------------ 

1. الغیبة، توسی، ص 447، ف 7، ح 445 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۱۵
خادم گمنام

قیام سید خراسانی

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۳۹ ب.ظ

 پاسخ سید سلیمان مدنی تنکابنی پژوهشگر و نویسنده در حوزه ی مهدویت و آخرالزمان به افرادی که می گویند سید خراسانی از ایران است و می خواهند حقایق را پنهان کنند.

دو نفر منتقدی که سید خراسانی را ایرانی می دانند:

1- به گمان من، آنکسی که بدیهیات ظهور را انکار می کنه و مهمترین تکیه گاه شیعیان در جهان امروز رو به بنی عباس تشبیه می کنه (و ارتباط واضح خلفای عثمانی قدیم و عثمانیان جدید مثل اردوغان رو با حکومت عباسیان و مشابهت روشهای مکارانه شون رو نادیده می گیره) و خراسانی و شعیب رو اهل چین و ماچین میدونه (در حالیکه میدانیم شعیب صالح و گنجهای طالقان به یاری حسنی گیلانی میروند و هر عاقلی میدونه که طالقان ایران به گیلان نزدیکتره یا تالقان افغانستان)، چنین آدمی سزاوارتر به صفت دجال هست.

2-آخه سید خراسانی از سین میانگ با چی میخواد بیاد نصف دنیا رو بگیره؟ با چوب و چماق؟
هشت سال جلو دنیا وایستادیم، شهید دادیم، سی سال تحریم و فشار رو ما تحمل کردیم، ولایت طاغوت رو ما به ولایت امان زمان تبدیل کردیم، اسرائیل از ترس موشک های ماست که جرئت نکرده بیاد نیل تا فرات رو صاف کنه، ماییم که جلویی تکفیری ها توی عراق و سوریه وایستادیم، اون وقت سید خراسانی از چین بیاد و شعیب هم از تالقان؟!!! تازه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شده بنی عباس آخرالزمان!!!

پاسخ سید سلیمان مدنی تنکابنی :

یادآور می شویم که مراد از طالقان در روایات مرتبط با شعیب و گنجهای خدا در طالقان همان طالقان افغانستان است؛ زیرا در روایات آمده است که شعیب اهل طالقان است و خروج وی از سمرقند خواهد بود، و در روایتی از امام علی(علیه السلام) که به سرزمینهایی در آخرالزمان و گنجهای خدا در طالقان اشاره فرموده است، طالقان را کنار سمرقند بیان کرده است، و چنان که می دانید این دو منطقه در خراسان به هم نزدیک اند و طالقان درست پایین منطقه سمرقند قرار گرفته است.

البته شعیب پس از خروج در سمرقند به ری می آید و در تهران با دشمنان امام زمان علیه السلام مانند سپاه سفیانی که بر ری یورش می برند، می جنگد و به کمک حسنی گیلانی می شتابد. همه این روایتها امروزه در اینترنت یافت می شوند و ما در مقاله مفصل خود آنها را می آوریم و هیچ روایتی ندارد شعیب اهل ری است و این مطلب را شیخ علی کورانی بی دلیل ادعا کرده است.
اما سید خراسانی یا هاشمی خراسانی که روایات اسلامی بر جوان بودن وی تصریح دارند، طبق روایات اسلامی از شیعه و سنی، در بخشهایی از چین جنبش خود را می آغازد و به ماوراء النهر در خراسان می آید و سپس همراه شعیب به سوی ری می آید و با سپاه سفیانی می جنگد و از ایران به عراق و سپس سوی شام و بیت المقدس می رود. گفتنی است اکنون استان سین بیش از 50 میلیون مسلمان دارد که خواهان استقلال از حکومت چین اند.
خراسان سرزمینی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می شود، و اکنون بیشتر افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان و بخشهایی از ایران و قرقیزستان را در بر می گیرد (با بهره گیری از: برخی منابع).
اینک می پردازیم به بیان روایاتی که بر چینی بودن سیّد خراسانی تصریح دارند:
هنگامی که پسر مَهْزِیار اهوازی، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، با امام مهدی(علیه‏ السّلام) رو به رو شد، امام به وی فرمود:


ای پسر مهزیار -در حالی که دستش را کشید- تو را از خبری آگاه
می کنم؛ بی گمان، هر گاه چینی پنهان شده ای را بجوید(1) و مغربی
 جنبش کند و عبّاسی برود و با سفیانی پیمان بسته شود،
به سرپرست از سوی خدا اجازه داده می شود؛ پس در
صَفا و مَرْوَه(2)، میان 313 نفر بی کم و کاستی برمی شورم...(3).


در این حدیث، مراد از «چینی» همان هاشمی خراسانی است که جنبش خود را از چین می آغازد و در ماه رجبِ سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) در سمرقند -از شهرهای خراسان- به پا می خیزد و مهدی(علیه السّلام) را در پایانۀ روزهای پنهان شدنش می جوید و فرمانبرداری را به وی می سپارد.
1. در همۀ نسخه های چاپی موجود نزد ما از مختصر البصائر، در اینجا نادرست، «فقد» ثبت شده است که به «تفقّد» اصلاح و ترجمه شد.
2. مغربی همان فَهْرِی مغربی از قبیلۀ قیس و رهبر بربرهایِ سلفی در شمال افریقاست که جنبش خود را از مغرب می آغازد و بر مصر و سوریه یورش می برد.
3. مختصر البصائر، ص 429، ح 508.
امام باقر(علیه السّلام) می فرماید:


گویا می بینم که از دورترین سرزمینهای مشرق، از شهری که به آن
«شیلا» گفته می شود، گروهی قیام کرده و حقّ خود را از چینیها
می خواهند، امّا به آنان داده نمی شود؛ دگر باره آن را می خواهند
و همچنان داده نمی شوند. چون کار را چنین دیدند، شمشیرهای خود را
بر دوشهایشان می گذارند و با آنان می جنگند. در نتیجه، چینیها راضی
می شوند آنچه را این گروه خواسته اند، بدهند، امّا ایشان نمی پذیرند
و شمار زیادی از آنان را می کشند. سپس همه سرزمینهای ترکها(1)
و هندیان(2) را می گیرند و سوی خراسان می آیند و تسلیم آنجا
را از مردم آن سامان می خواهند، امّا به مقصود نمی رسند. در نتیجه،
خراسان را به زور می گیرند و چیزی جز دادن حکومت به صاحب شما
(امام مهدی علیه السلام) نمی خواهند. در این هنگام، سفیانی برمی شورد
می کند و آنان با او درگیر و همگی کشته می شوند. امّا هم آنان و هم
کشندگانشان (سپاهیان سفیانی) با دعای صاحب شما به دنیا باز می گردند
و ایشان از آنان انتقام می گیرند و تا پایان دنیا در حکومت او زندگی می کنند(3).


1. به استان سین کیانگ و مناطق ترک نشین اطراف اشاره دارد.
2. به هند، پاکستان اشاره دارد که در گذشته یک کشور بودند.
3. منتخب کفایة المهتدی، ص 4 - 3، ح 2.
بی گمان، این حدیث به مبارزات استقلال طلبانۀ مسلمانان ترک نژاد در استان سین کیانگ چین در عصر کنونی اشاره دارد.
گفتنی است، یاران خراسانی در آغاز کار گروهی از مسلمانان مبارز چینی می باشند که بیشترشان سنّیان اند و ماهها و بلکه سالها پیش از ظهور خراسانی، شورش خود را در استان سین کیانگ، با هدف کسب استقلال از دولت چین، آغاز کرده اند و پس از گزینش حسینی خراسانی به رهبری خود و پیوستن به شیعیان، هدفشان دگرگون می شود و سپس به مولتان در پاکستان می آیند و پس از اسقرار در سرزمین خراسان و تشکیل دولت، برای پیوستن به امام مهدی(علیه السلام)، سوی عراق لشکر می کشند.
نگارنده چند سال قبل از برخی طلاب چینی ساکن قم شنید که در میان چینیهای ساکن سین کیانگ گروهی از سادات از جمله سادات مدنی نیز می زیند. البته سید خراسانی ممکن است از نسل جعفر بن ابی طالب(علیهما السلام) باشد نه سید حسینی.
امام علی(علیه السلام) نیز فرموده است:


... پس هر گاه آن شخص به پا خاسته ای که از چین و مولتان(1) آمده است،
در خراسان قیام کند، سفیانی لشکرهایش را به سوی او می فرستد...(2).


1. مُولْتان سرزمینی است که در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان جای دارد، و مرکزش شهر تاریخی مولتان است(با بهره گیری از: دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، مدخل «مولتان».)، و اکنون، در این سرزمین، گروه بسیاری از شیعیان منتظر ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می زیَند.
2 . إلزام الناصب، ج 2، ص 133.
مؤلّف «البدء و التاریخ»، پس از بیان روایتی از پسر عبّاس، در بارۀ دارندگان پرچمهای سیاه و مهیّاگران حکومت مهدی(علیه السلام) در مشرق، از  برخی کارشناسان چنین نقل کرده است:


... بی گمان، نقطۀ آغاز حرکت آنها (پرچمهای سیاه) از کشور چین
و ناحیه ای که به آن «ختن»(1) گفته می شود، خواهد بود.
در آنجا گروهی از فرزندان فاطمه(علیها السلام)
از نسل حسین بن علی هستند...(2).


1. خُتَن شهر و منطقه ای در بلاد ترکستان چین و نزدیک مرزهای جامو و کشمیر است. ختن امروزه در استان سین کیانگ در غرب چین قرار دارد که بیشترین جمعیّت آن را مسلمانان ترک تبار تشکیل می دهند.
2. البدء و التاریخ، ج 2، ص 175، ف 9.


سلام جناب تنکابنی
چرا آن اشکالی را که در مورد روایت ظهور خراسانی از شیلا نوشتم، پاسخی ندادی؟ "از نظر دانش روانشناسی"، سانسور کردن سوالات و متکلم وحده بودن، نشانه ضعف و نداشتن دلیل محکم نمی باشد احیانا؟
[پاسخ:]
سلام جناب مهدی، گویا شما مقالۀ ما در بارۀ قیام خراسانی در وبلاگ قبلی مان را نخوانده اید. چنین بحثهایی را قبلاً اشاره کرده ام و در آینده بیشتر خواهم کرد. بله ما هم می دانیم شیلا نام شبه جزیرۀ کره است. پیشتر گفته ایم که این کلمه ممکن است تصحیف شیملا باشد. نیز می تواند نام منطقه ای در قدیم در همان سین کیانگ باشد که اکنون نام دیگری باشد. چنان که در خراسان قدیم به نام شیلارود یا شیله رود برمی خوریم. ما از نظر پژوهش و تحقیق و روانشناسی مشکل نداریم. مشکل از ناحیۀ شما و مانند شماهاست که حقیقت را بر نمی تابید و به فحش و تهمت و مطالب بی دلیل روی می آورید و تا کنون نتوانستید حتی یک دلیل بر درستی سخن تان در بارۀ ایرانی بودن خراسانی و شعیب بیاورید.
اینک بخشی از مقالۀ قدیم خود را که برخی خوانندگان گرامی در وبلاگ قبلی دیده اند، در اینجا می آوریم و چه بسا ممکن است و احتمال دارد که این اشکال را شما از ما در آنجا گرفته باشید، البته به صورت احتمال می گویم تا تهمت دروغگویی نزنید:
شیلا یا سیلا نامی بود که در قدیم بر شبه جزیرۀ کره اطلاق می گردید. به عنوان نمونه، در مروج الذهب، ج 1، ص 6- 155، می خوانیم: «پس از آبادیهای چین، به سوی دریا سرزمینهایی که شناخته شده و وصف شده باشند، وجود ندارند، جز سرزمینهای سیلا و جزایر آن...». با توجّه به آنکه میان کرۀ شمالی و همسایه اش چین اختلافی وجود ندارد، نمی تواند مراد از «شیلا»- در متن حدیث یادشده - کرۀ شمالی باشد.
بنا بر این، با توجّه به متون روایات اسلامی و توضیحات برخی نویسندگان مسلمان و مبارزات استقلال خواهانۀ مسلمانان ترک نژاد استان سین کیانگ با دولت چین، باید گفت، «شیلا» نام سرزمینی در ختن یا مناطق نزدیک به آن است که اکنون این نام کاربرد ندارد و یا ما از آن بی خبریم.
البتّه این احتمال نیز وجود دارد که «شیلا» در اصل همان «شیملا» - شهر و منطقه ای کوهستانی و سرسبز در شمال غربی هند - باشد و در ضبط کلمه اشتباهی روی داده است. همچنین احتمال دارد نام منطقه ای در کشمیر هند باشد که مجاور منطقۀ ختن در استان سین کیانگ است.


بیش از اینها نیز مطالب هست ولی فرصت نیست، و در هر حال فحش و ناسزاشنیدن
در مسیر نشر معارف قرآنی و اهل البیت(علیهم السلام) بسیار شیرین است.
خداوند به ما و همۀ دوستان حقجو صبر دهد و به برخی دوستان ناآگاه بصیرت.
لطفا در این باره نظر ندهید که ارائه نخواهد شد و می خواهیم
بحث طولانی نشود. البته اگر روایتی در باره ایرانی بودن هاشمی خراسانی
ارائه شود،با کمال میل در وبلاگ می آوریم.
----------------------------------
از نظر دانش روانشناسی، فحش و ناسزاگویی نشانه ضعف
و نداشتن دلیل محکم می باشد.
-------------------------------------
گفتنی است، نگارنده تا کنون از هیچ یک از مقامات جمهوری اسلامی ایران،
از ابتدای انقلاب تا کنون، ادّعای سید خراسانی یا شعیب بودن را نشنیده
است، و این گونه مطالب تنها از سوی برخی افراد کم بهره از دانش
و ساده لوح ارائه گردیده است.
نیز شایستۀ یادآوری است، همان گونه که ما پیشتر نیز یادآور شده ایم،
انقلاب ایران و حکومت روحانیون در ایران به ظهور امام مهدی(علیه السلام)
و قیام حسنی گیلانی منتهی می شود، و امریکا و انگلیس
دیگر بار بر ایران عزیز چیره نمی شوند.

نوشته سید سلیمان مدنی تنکابنی 

۲۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۹
خادم گمنام