آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرقیسیا» ثبت شده است

همان گونه که از سالها پیش گفته‌ایم و سیاستمداران و کارشناسان نظامی نیز باید بدانند، فتنۀ داعش تا سال ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) پایدار خاهد ماند، ولی با شکلی جدید و پرچمی نو ظاهر می‌شوند!

هرچند که این روزها شاهدیم با تلاشهای دولتهای سوریه و عراق و گروه حزب‌الله و حشد شعبی و کمکهای ایران و روسیه، گروه داعش در سوریه و عراق رو به نابودی رفته است، ولی طبق روایات اسلامی، بازمانده‌های این گروه، شورشی بزرگ از شمال آفریقا و قفقاز جنوبی خاهند داشت، و نیز مقدّر شده است که همراه حزب بعث چندماهی بر عراق چیره شوند، و بازمانده‌های داعش سوریه نیز به سفیانی می‌پیوندند، و داعش دو باره اوج می‌گیرد!!!

شنیدنی است اگر بدانید، بیش از چهل روایت در بارۀ شورش گروهی چون داعش یا شبیه به آن در آخرالزمان به دست ما رسیده است، و شورش داعش قفقازی و داعش آفریقایی از نشانه‌های نزدیک شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

 

داعش قربانی سودجویی و هوسهای غربیان، ترکها و عربهای سنّی

چندسالی است گروه داعش که برخاسته از سنّیان افراطی مذهب می‌باشد و ریشه‌هایش به خوارج می‌رسد، در سرزمینهای اسلامی پدیدار شده است، و با داراییهای دولتهای عرب سنّی و پشتیبانی ترکهای عثمانی و جنگ افزارهای دولتهای غرب مسیحی، به گمان نادرست خُد، در صدد برپایی خلافت اسلامی برآمده، و برای رسیدن به هدف خیش، هزاران کشته داده و گرفته، ولی تا کنون راه به جایی نبرده است!

نویسنده با پژوهشهایی که در روایات اسلامی و دیگر منابع انجام داده، به این نتیجه رسیده است که سرانجام داعشیها خاهند فهمید و شاید تا حالا هم فهمیده باشند که غرب مسیحی برای آنان ارزشی قائل نیستند، و تنها از وجودشان برای کسب منافع و ایجاد آشوب و ترس و کشتار در میان مسلمانان بهره می‌گیرند، و بر همین پایه است که گاه از آنان پشتیبانی می‌کنند و برایشان اسلحه می‌فرستند، و گاه نیز بر سرشان بمب و موشک می‌ریزند و یا اجازه میدهند که دیگران آنان را بکشند، و در هر حال، همیشه در حالتی از نه پیروزی و نه شکست بمانند، و دولتهای عرب سنّی نیز که در هوا و هوسهای خُد فرو رفته‌اند و نمی‌خاهند خلافتهای موروثی وابسته به غربیان را که ایشان را به عیش و نوش دنیایی رسانده است، به این گروه نوظهور واگذار کنند، برای به قدرت رسیدن آنان در برابر دشمنانی چون ایران، روسیه، سوریه، مصر و چین تلاش فراوانی نمی‌کنند.

بنا بر پیشبینی احادیث اسلامیِ بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، داعشیان پس از دادن کشته‌های بسیار و سالها مبارزۀ بی‌نتیجه، سرانجام با همراهی بازماندگان حزب بعث و پشتیبانی دولت عربستان سعودی، شخصی را از جنوب عراق وارد این کشور می‌کنند و بر بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر چیره می‌شوند، و در این هنگام ایران بر عراق می‌شورد و بصره را می‌گیرد و ایرانیان با کمک کردها نبردهایی پی در پی با نیروهای عراقی می‌کنند.

سپس گروهی از بازماندگان داعش با فرماندهی شروسی از قفقاز جنوبی بر ایران می‌شورند، و پس از نبردی سخت با ایرانیان، سوی عراق می‌روند، و گروهی دیگر از بازماندگان آنان با فرماندهی اعرج کندی، با فریاد خونخاهی کشته‌های خُد در لیبی، صحرای سینا، اردن، سوریه و عراق، با لشکری انبوه از لیبی برمی‌شورند و سوی مصر می‌آیند و با اروپاییان و آمریکاییانی که در اسکندریه مستقر شده‌اند، می‌جنگند، و آنان را از آن‌جا دور می‌کنند و سپس پادشاه مصر را می‌کشند و با فرماندهی ابقع مصری سوی فلسطین و اردن می‌آیند و به اسرائیل حمله می‌کنند تا بیت‌المقدس را بگیرند، ولی نیروهای اروپایی و آمریکایی و نیروهای یمنی پیرو پادشاه یمن که در آن زمان در رمله مستقرّند، جلوی آنان را می‌گیرند و نمی‌گذارند به هدفشان برسند. این شورشیان همچنان به راه خُد ادامه می‌دهند تا آن‌که وارد سوریه می‌شوند و در آن‌جا با نیروهای حاکم شام و هوادارانش مانند حزب‌الله لبنان و نیز با نیروهای حاکم عراق اصهب مروانی و هوادارانش درگیر می‌شوند، و در این حال، سفیانی از درۀ خشک در جنوب دمشق بر همگان می‌شورد، و بازماندگان داعش ضمن شوریدن بر نیروهای سفیانی، سه گروه می‌شوند، و گروهی به سفیانی می‌پیوندند و گروهی به آفریقا برمی‌گردند و گروهی دیگر سوی عربستان سعودی می‌روند.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۲ ، ۲۰:۲۵
خادم گمنام

از نکته‌های کلیدی در دنیای سیاست و اقتصاد در روزگار ما آن است که دلار آمریکا و اقتصاد و کشاورزیش در جهان برترین است، و تحریمهای سیاسی، اقتصادی و پولی غربیها، به‌ویژه آمریکاییان، ضدّ هر کشوری فلج‌کننده و نابودگر است. نمونۀ آشکار چنین تحریمهایی و آثار ویرانگرش را پیشتر در بارۀ ایران دیدیم، و اکنون با افتادن روسیه و اکراین، با تحریک و فتنه‌انگیزی غربیها، در دام و باتلاق جنگ با اکراین، و اجرای شدیدترین تحریمهای سیاسی و اقتصادی و پولی غربیها ضدّ این دو کشور به‌زودی ببیندۀ نابودی اقتصادهای تک یا دو سه قطبی آنان می‌باشیم، و چینیها هم در آیندۀ نزدیک، با فتنه‌انگیزی غربیها، در دام جنگ با هند و شاید تایوان خاهند افتاد، و اقتصادشان رو به نابودی می‌نهد.

این‌که در روایات اسلامی آمده است که در آخرالزّمان، غربیها با چندین لشکر از روم (اروپا و آمریکا) به خاورمیانه لشکرکشی می‌کنند، و هنگام بروز خشکسالی و کمبود موادّ غذایی، به‌ویژه در مشرق‌زمین، دجّال یهودی از غرب برمی‌شورد، و لشکرهای رومی در سرزمین فلسطین با امام مهدی(علیه‌السّلام) و یارنش می‌جنگند، دلیل دیگری بر درستی پیشبینی ما است که پیشترها گفته بودیم که در آخرالزّمان کشورهای بلوک شرق زودتر از کشورهای بلوک غرب فرو می‌پاشند.

نکتۀ کلیدی دیگر آن است که همان گونه که بارها گفته‌ایم، برجام برآیند خُشی برای ایران ندارد، و از این جام برای مردم ما آبی گرم نخاهد شد، و چنین می‌نماید که غربیهای مسیحی که پیشینه‌ای بد و دستِ درازی در پیمان‌شکنی دارند، و سالها پیش در کنفرانس گوادلپ تصمیم به برکناری هم‌پیمان راهبردی خُد محمّدرضا پهلوی گرفتند، و او را بی‌پناه و سرگردان در جهان رها کردند، و در برجام یک زیر قول خد زدند، باز هم می‌خاهند زمامداران ایران را با وعده‌های پوچ بفریبند و از یک سوراخ دو بار بگزانند، و از سویی دیگر می‌بینیم که با احتمال توافق ایران با غرب در برجام دو که از برجام یک نیز ضعیفتر است، روسها از مدّتها پیش رفتارشان با زمامداران ایران به سردی گراییده است، و اکنون که روسها و غربیها در ماجرای اکراین با یکدیگر شاخ به شاخ شده‌اند، بی‌گمان، نزدیکی ایرانیان با غربیان دشمن روسها، خشم روسها را برمی‌انگیزد، و دست از پشتیبانی سران ایران و سوریه و حوثیها می‌کشند، و آنان را در برابر دشمنانی چون عربستان و ترکیه و حزب بعث عراق و داعش قفقاز و سفیانی یاری نمی‌کنند، و در پی این رویداد، دگرگونیهای شگفتی در خاورمیانه پدیدار می‌شوند، و می‌بینیم که روسهای سرد و بی‌خیر خیلی بدتر از غربیهایند، و دورشدن از آنان نیز مانند نزدیک‌شدن به ایشان خطرناک و زیانبار است!

--------------------------------------------------------------------------------------

ایران-قم-سیّد سلیمان مدنی تنکابنی- ۲۰ اسفند ۱۴۰۰

✔️کانال آخرالزّمان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۱۴:۳۵
خادم گمنام

عبدالّاه‌های سه‌گانه در آخرالزّمان

جمعه, ۸ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۱۰ ق.ظ

از احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که عبدالّاه‌های سه‌گانه میان مسلمانان در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند: نخستینشان، «عبدالّاه عبّاسی» واپسین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس در مشرق‌زمین و مردی بلندجایگاه و ناتوان می‌باشد، و دومینشان، «عبدالّاه کِنْدِی» رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی و پیرامونش است که مردی لنگ و بسیاربد می‌باشد، و سومینشان «عبدالّاه سفیانی» رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان است که مردی بسیارکشتارگر و بسیارزورگو و زشت‌رو و پلیدترین آفریده می‌باشد که هرگز خدا را نپرستیده است، و جنگهای بزرگی میان نیروهای این سه عبدالّاه در شام و جزیره و دیگرجاها روی می‌دهند.
 
چنین می‌نماید که هر سه رهبر یادشدۀ عبّاسی و کندی و سفیانی یا برخی از آنان نام راستینشان عبدالّاه نیست، بلکه آن، لقب یا نامی به کار گرفته‌شده و جایگزین است که خُد را به آن می‌نامند و با آن، نام درست و چهرۀ راستینشان را از دیگران در برخی زمانها پنهان می‌کنند، و از روایات اسلامی هویدا می‌شود که عبدالّاه عبّاسی نامش از نامهای پیامبران است، و عبدالّاه کندی نامش عبدالرحمان و عبدالّاه سفیانی نامش عثمان می‌باشد، و از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که عبدالّاه همان نام فرمانروای عبّاسی در آخرالزّمان است، و خداوند داناتر است.

شایان یادآوری است، با نگاه به آن‌که چهار تن از رهبران عبّاسی نام «عبدالّاه» را بر دوش کشیدند: سفّاح، منصور، مأمون و مستعصم، برخی پژوهشگران و نویسندگان باور دارند که روایات اسلامی‌ای که در بارۀ عبدالّاه عبّاسی آمده‌اند، با عبدالّاه مستعصم که واپسین رهبران بنی عبّاس پس از بنی اُمیّه بود، سازگارند، ولی آشکار از آن روایات، اگر ساختگی نباشند، این است که مراد همان عبدالّاه عبّاسی واپسین رهبران بنی عبّاس در آخرالزّمان می‌باشد.

 

پیمان‌بستن با عبدالّاه عبّاسی، برکنارکردن وی و دوران فرمانروایی‌اش

از عَمّار ابن یاسِر روایت شده است که وی گفت:

بی‌گمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خاهد بود، و برای آن نشانه‌هایی‌اند ... پس، هر گاه رومیان و ترکها بر شما بشورانند، و لشکرها بسیج شوند، و رهبر شما که داراییها را می‌اندوزد، بمیرد، و پس از او مردی ناتوان(۱) پادشاه شود که دو سالی(۲) پس از پیمان بسته‌شدن با وی برکنار می‌گردد، و نابودی پادشاهی آنان از جایی می‌آید که پدیدار شد، و ترکها و رومیان با هم ناسازگاری می‌کنند، و جنگها در زمین فراوان می‌شوند ... و سه تن در شام پدیدار می‌شوند که همۀ آنان خاستار پادشاهی‌اند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان که میان کلبیها برمی‌شورد، و مردم را در دمشق در تنگنا می‌اندازد(۳)، و مغربیها(۴) سوی مصر می‌روند؛ پس، هر گاه درون آن‌جا بروند، همان، نشانۀ [شورش](۵) سفیانی است، و پیش از آن، کسی که به خاندان محمّد(علیهم‌السّلام) فرا می‌خاند، برمی‌شورد، و ترکان در جزیره(۶) فرود می‌آیند، و رومیان در فلسطین فرود می‌آیند، و عبدالّاه عبدالّاه را دنبال می‌کند(۷) تا آن‌که سربازانشان در قَرْقِیسِیا بر سر رودخانه رویاروی می‌شوند، و کارزاری بزرگ خاهد بود، و زمامدار مغرب می‌رود و مردان را می‌کشد و زنان را در بند می‌کند ... پس، فریادگری از آسمان بانگ می‌زند: ای مردم، بی‌گمان، فرماندۀ شما فلانی است، و آن، همان مهدی است که زمین را از دادن بهرۀ هر کس و برابری پر می‌کند، چنان‌که از ستم‌ورزی و برگشتن از راستی لبریز شده است.(۸)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه عمّار ابن یاسر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.
 
بدان که مراد از «رومیان» در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، اروپاییان و گروههایی از آمریکاییانی می‌باشند که از فرزندان رومیان‌اند، و مقصود از «ترکها» در بسیاری از احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، ترکهای ترکیه‌اند.

از روایت عمّار و دیگر احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می‌شود که دولتهای روم و ترک و عرب، مانند آمریکا، فرانسه، ترکیه و عربستان سعودی، با هم یا جداگانه، نیروهایی را بر گروههایی از مسلمانان می‌شورانند. برای نمونه، اصهب مروانی و پیروانش، از بازماندگان حزب بعث و گروه داعش، را یاری می‌کنند تا بر جزیره و عراق چیره شوند، و آنان را بر ایرانیان می‌شورانند، و نیز نیروهایی از خزرها و ترکان را با فرماندهی شَرُوسِی در قَفْقاز جنوبی بسیج می‌کنند، و آنان را در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) یا در ماهی نزدیک به آن بر ایران می‌شورانند، سپس آنان را برای یاری اصهب مروانی سوی عراق می‌فرستند، و سرانجام، آن یورشگران قفقازی با پیروان اصهب همگی در آن‌جا نابود می‌شوند. بنا بر این، نبرد این دو گروه شورشی از جنگهای نیابتی است. افزون بر آن، ترکهای ترکیه برای رسیدن به سودهای راهبردیشان و کشتن و چپاول و پیشگیری از پیشروی یورشگران سوی مرزهایشان، درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق سوریه جای دارد، می‌روند، و رومیان برای پاسداری از سودهای راهبردیشان و پشتیبانی از اسرائیل، به‌ویژه بَیْتُ‌الْمَقْدِس، در برابر یورش شورشیان آفریقاییِ آینده از لیبی و پیرامونش به شام، به رملۀ فلسطین می‌آیند.

رهبر مسلمانان که داراییها را می‌اندوزد و آنها را در زندگانی مردم هزینه نمی‌کند و از «کسانی که تلا و نقره می‌اندوزند و آنها را در راه خدا نمی‌پردازند، پس، آنان را به شکنجه‌ای دردناک مژده بده»(۹) می‌باشد، و نزدیک به دو سالی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌میرد، دومین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس است که در آخرالزّمان بخشی از سرزمینهای مشرق را فرمانروایی می‌کنند، و مردی ناتوان که در جایگاهش می‌ایستد و پس از گذشتن دو سالی از پیمان بسته‌شدن با وی برکنار می‌گردد، عبدالّاه عبّاسی واپسین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس در آخرالزّمان است.

گفتار پیامبر(صلّی‎ الّاه ‎علیه ‎وآله): «نابودی پادشاهی آنان از جایی می‌آید که پدیدار شد» به رازی بزرگ اشاره می‌کند، و آن این است که همان گونه که آغاز پیدایش پادشاهی بنی عبّاس در دولت نخستینشان از خراسان بود، همچنین نابودی پادشاهی ایشان در پایان دولت دومشان از خراسان خاهد بود.

«مردی ابقع» (گندمگون) همان اَبْقَع فِهْرِی فرماندۀ فرماندهان در مصر در آخرالزّمان است که نیروهای قیسی، بربر و سیاه آفریقاییِ پیرو اعرج کندی را از مصر سوی فلسطین، اُردن و سوریه فرماندهی می‌کند.

«مردی اصهب» (زرد آمیخته با سرخی و سپیدی)(۱۰) همان اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر زیندگان جزیره(۱۱) و عراق(۱۲) و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار در آخرالزّمان است که در صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در سرزمینهای جزیره و عراق آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در رجب یا نزدیکش بر بغداد، سپس بر بیشتر سرزمینهای کشور عراق چیره می‌شود، و با هاشمی شَیْصَبانِی شورشگر در کوفه پیمان می‌بندد، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می‌جنگد، و بر سوریه یورش می‌برد.
 
«مردی از خاندان ابو سفیان» همان عُثْمان ابن عَنْبَسَه شامی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که جنبش خُد را در سوریه در صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌آغازد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

«کلبیها» از قبیله‌های عربی مشهوری‌اند که از شبه‌جزیرۀ عربی درون شام رفتند و در سرزمینهایش جای گرفتند، و معاویه با مَیْسُون، دختر بَحْدَل کلبی، زناشویی کرد و یزید(لعنه‌الّاه) از وی زاده شد، و خِیشاوندی سفیانی از سوی داییهایش به کلب می‌رسد، و کلبیان همواره پشتیبان ارتشیِ بنی اُمیّه و دست زورمندشان در دوران فرمانرواییشان بوده‌اند.(۱۳)

«کسی که به خاندان محمّد(علیهم‌السّلام) فرا می‌خاند» همان شُعَیْب ابن صالح تَمِیمِی خراسانی، فرماندۀ خراسانیان است که چند ماهی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) جنبش خُد را در تالَقان می‌آغازد، و در رجب در سَمَرْقَنْد برمی‌شورد، و هنگامی که هاشمی چینی از چین و مُلْتان به خراسان می‌آید و در آن‌جا برپا می‌خیزد، به او می‌پیوندد و فرماندۀ سپاهش می‌شود، پس، همراه سپاهشان با پرچمهایی سیاه و کوچک به ایران می‌آیند تا حسنی گیلانی را یاری و سپاه سفیانی را دور کنند، و پس از آن به عراق می‌روند و هاشمی شعیب را به مکّه می‌فرستد تا با مهدی(علیه‌السّلام) پیمان ببندد، سپس رهسپار دمشق و بیت‌المقدس می‌شوند.
 
در سخن رسول خدا(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله): «عبدالّاه عبدالّاه را دنبال می‌کند تا آن‌که سربازانشان در قَرْقِیسِیا بر سر رودخانه رویاروی می‌شوند»، «عبدالّاه» نخست همان عبدالّاه سفیانی، واپسین زمامدار بنی اُمیّه در شام است، و «عبدالّاه» دوم همان عبدالّاه عبّاسی واپسین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس در مشرق می‌باشد که سپاهی را به سوریه می‌فرستد، و بنا بر آن‌چه هویداست، نیروهای سپاه سفیانی پس از آن‌که بر دمشق چیره می‌شوند، بر نیروهای سپاه عبّاسی که در شام ماندگارند، می‌شورند و آنان را سوی جزیره دنبال می‌کنند تا آن‌که دو سپاه بر سر رودخانۀ خابور در قرقیسیا رویاروی می‌شوند و کارزاری بزرگ می‌کنند.

مراد از «رودخانه» در این‌جا، خابور از بزرگترین رودخانه‌های ریزنده در فرات است، و قَرْقِیسِیا -عربی‌شدۀ کرکیسیوم یونانی- از شهرهای کهن در سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات نزدیک ریزشگاه رود خابور در فرات بود، و اکنون تپه‌هایی باستانی از آن، نزدیک شهر دَیْرُ الزَّوْر بر جای مانده‌اند، و شهر بُصَیْرَه که در شرق سوریه و نزدیک مرزهای غربی عراق جای دارد، بر آن ساخته شده است.(۱۴)

مقصود از «زمامدار مغرب» همان عبدالرحمان اَعْرَجِ (لنگ) کِنْدِی، رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در آخرالزّمان است که چند ماهی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در لیبی و پیرامونش آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در جمادی آخر یا نزدیکش در آن‌جا برمی‌شورد، سپس سپاهش را به مصر می‌آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می‌فرستد. 
------------------------------------------------------ 

۱. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «صحیح» (تندرست) یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در دو روایت مانند این روایت که در «الفتن» آمده‌اند، به «ضعیف» اصلاح و ترجمه گردید. 
۲. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «سنین» (سالها) یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در دو روایت مانند این روایت که در «الفتن» آمده‌اند، به «سنتین» اصلاح و ترجمه گردید. 
۳. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یحضر» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در روایتی مانند این که در «الفتن» آمده است، به «یحصر» اصلاح و ترجمه گردید. 
۴. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الغرب» یافت می‌شود که به «المغرب» اصلاح و ترجمه گردید.
۵. میان دو چنگک از افزوده‌های ما است که آن را از روایتی دیگر مانند این روایت گرفته‌ایم که در «عقد الدرر» آمده است.
۶. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الحِیْرَة» یافت می‌شود که به «الجزیرة» اصلاح و ترجمه گردید.
۷. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یسبق» (پیشی می‌گیرد) یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در روایتی مانند این روایت که در «الفتن» آمده است، به «یتبع» اصلاح و ترجمه گردید.  
۸. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۶۳، ف ۷، ح ۴۷۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. قرآن کریم، سورۀ توبه، آیه ۳۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. بهره‌گرفته‌شده از: المعجم الوسیط، درگاه «الأصهب».
۱۱. جزیره بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است، و مراد از «جَزِیرَه» در این‌جا، بیشتر سرزمینهای جزیره می‌باشد که درون کشور عراق جای دارد، و از مَوْصِل در شمال تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات کشیده می‌شود؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۲. مقصود از «عِراق» در این‌جا، بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو است که از سامَرّا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۳. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۴. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

 

عبدالّاه عبّاسی پایان چهلمین از پادشاهان بنی عبّاس و عبدالّاه اعرج کندی زمامدار مغربیان

علی ابن ابی طالب(علیهماالسّلام)، در بیان نشانه‌های ظهور قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

... سپس پایان چهلمین، و او عبدالّاه بلندپایه است، پس، درنگ نخاهد کرد تا آن‌که برسد به وی سپاهی که پیشاپیش‌ش ترکان‌اند، و در آن، شعیب است(۱۵) که او را می‌کشد... .(۱۶)
 

بدان که از روایات اسلامی بهره‌ گرفته می‌شود که برای بنی عبّاس دو دولت و چهل پادشاه می‌باشد: دولت نخستین همان است که در سرزمینهای اسلامی، پس از فروپاشی دولت اَمَوی، بنیادگذاری و ۵۲۴ سال با سی و هفت پادشاه ماندگار شد و از میان رفت، و دولت دومین آن است که در بخشی از سرزمینهای مشرق، در آخرالزّمان برپا می‌گردد و ۴۰ سال با سه پادشاه پایدار می‌ماند، سپس کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) نابود می‌شود.

بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «سپاهی که پیشاپیشش ترکان‌اند، و در آن، شعیب است»، سپاهی است که هاشمی چینی آن را رهبری و شعیب تمیمی خراسانی آن را فرماندهی می‌کند، و پیشاپیش آن ترکهای اُیْغُورند که امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) به آنان اشاره کرده است در سخنش: «هر گاه ... برای فرزندم پرچمهای ترکها که در گوشه‌وکناره‌ها و دوردستها پراکنده‌اند، پدیدار شوند»(۱۷)، و نیز امام علی(علیه‌السّلام) فرموده است: «پرچمهایی سیاه پدیدار می‌شوند که با سفیانی کارزار می‌کنند، در آنان جوانی از بنی هاشم است که در شانۀ چپش خالی، و بر پیشاپیشش مردی از بنی تمیم است که شعیب ابن صالح خانده می‌شود، پس، همراهان سفیانی را در هم می‌شکند»(۱۸)، و اگر درست در نوشتار عربی حدیث همان واژۀ «سعیر» (زبانۀ آتش) باشد که در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب نزد ما یافت می‌شود، پس آن، اشاره می‌کند به آن‌که لشکریان این سپاه، مانند دیگر ارتشیان هم‌روزگارشان، از جنگ‌افزارهای آتشین به کار رونده در آخرالزّمان، مانند تفنگها، توپها و موشکها، بهره می‌گیرند؛ چنان که رسول خدا(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله) در بیان ویژگی آن مرد هاشمی‌ای که پرچم را به امام مهدی(علیه‌السّلام) برمی‌گرداند، فرمود: «او کسی است که چهره‌اش چون دینار (پول تلا)، دندانهایش مانند ارّه و شمشیرش چون شعلۀ آتش می‌باشد»(۱۹).
----------------------------------------------------------

۱۵. در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب ، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یدرک بجیش یقدمه لشرک و فیه سعیر» یافت می‌شود که به «یدرکه جیش یقدمه الترک و فیه شعیب» اصلاح و ترجمه گردید.
۱۶. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۸۴، خطبة البیان ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۷. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۳، ب ۱۴، ح ۵۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۸. الفتن، ص ۲۱۶، الجزء ۴، ح ۸۶۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۹. الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۶، ب ۱۴، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

کعب گفته است:

هر گاه مردی از بنی عبّاس که به وی عبدالّاه گفته می‌شود، پادشاهی کند، و او دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم از آنان است که با آن پولها آغازیده شده و با آنها پایا‌ن داده می‌شوند، پس، وی کلید گرفتاری و شمشیر نابودی است. پس، هر گاه نامه‌ای برای او با نام عبدالّاه عبدالّاه امیر مؤمنان در شام خانده شود، درنگ نمی‌کنید تا آن‌که به شما نامه‌ای برسد که بی‌گمان، بر منبر مصر از عبدالّاه عبدالرحمان امیر مؤمنان خانده شده است. پس، هر گاه چنان شود، مشرقیها و مغربیها، مانند دو اسب همدوش در گروبندی، به شام پیشی ‌گیرند؛ می‌بینند که پادشاهی انجام نمی‌شود، مگر برای کسی که شام را نگه دارد، هر کدام می‌گوید: کسی که بر آن چیره شود، بی‌گمان، دارندۀ پادشاهی شده است.(۲۰)

«عبدالّاه عبدالّاه» همان عبدالّاه دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم، واپسین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس در آخرالزّمان است که نیروهایش را از مشرق‌زمین به شام می‌فرستد، و از یادآوری عبدالّاه دو بار برای این پادشاه عبّاسی هویداست که لقب و نام وی، هر دوی‌شان، عبدالّاه می‌باشد، و «عبدالّاه عبدالرحمان» همان اَعْرَج کِنْدِی، رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی و پیرامونش در آخرالزّمان است.

مراد از «مغرب» در این خبر، لیبی و پیرامونش، و مقصود از «شام»، سوریه است.

شایان یادآوری است، عبدالّاه عبّاسی در این خبر با ویژگی «ذو العین الآخرة منهم» (دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم از آنان) بیان شده است، و «اَصْمَعِی در کتاب الأجناس گفته است: «العَیْن» پولهای سیم و زر است»(۲۱)، و بر کسی پوشیده نیست که «الآخرة» وصف برای «العین» می‌باشد نه «ذو العین»، و بر پایۀ این خبر و دیگر احادیث اسلامی، عبدالّاه عبّاسی مانند کسی که پیش از وی بود، پادشاهی داراست، ولی برای ناتوانی‌اش برکنار می‌شود و داراییهایش از دستش می‌رود، چنان‌که حُذَیْفَه از پیامبر(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله) روایت کرده است: «رهبری برکنار می‌شود، به گونه‌ای که بر روی زمین گام بردارد، در حالی که چیزی از زمین برای وی نیست»(۲۲)، و فرمانروایی بنی عبّاس با زر و سیم آغازیده شده و با آن‌دو پایان داده می‌شود.

دانشمند شیعه محمّدباقر مجلسی(رحمه‌الّاه) گفته است: «سخن او: «و وی ذو العین است»، مقصودش آن می‌باشد که در آغاز نامش عین است، چنان‌که نخستینشان ابو العبّاس عبدالّاه ابن محمّد ابن علی ابن عبدالّاه ابن عبّاس بود، و واپسینشان عبدالّاه ابن مستنصر، لقب مستعصم داده‌شده، بود»(۲۳)، و درست همان چیزی است که ما یاد کرده‌ایم.

جُبَیْر ابن نُفَیْر گفته است:

وای بر عبدالرحمان از عبدالّاه، وای بر عبدالّاه از عبدالرحمان.(۲۴)

اگر خبر جُبَیْر ابن نُفَیْر حَضْرَمی حِمْصِی تابعی ساختگی نباشد، مراد از «عبدالرحمان»، عبدالرحمان اَعْرَج کنْدِی رهبر شورشیان آفریقایی در لیبی و پیرامونش، و «عبدالّاه» نخست، سفیانی رهبر اَمَویان در شام، و «عبدالّاه» دوم، رهبر عبّاسیان در مشرق است.
----------------------------------------------------------------

۲۰. الفتن، ج ۱، ص ۲۶۱، الجزء ۴، ح ۷۴۲، چاپ قاهره؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۱. المزهر فی علوم اللغة و أنواعها؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۲. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۶، ب ۱۴، ح ۳۹.
۲۳. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳، ب ۲۵، دنبالۀ ح ۶۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۴. الفتن، ص ۱۹۰، الجزء ۴، ح ۷۸۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

حدیثی یافت می‌شود که چنین می‌نماید از سخنان امام صادق(علیه‌السّلام) باشد که در آن جابر ابن یزید جُعْفِی را به نگهداری کتاب سُلَیْم فرمان می‌دهد، و وی را از برخی رویدادهای آخرالزّمان آگاه می‌کند:

نگهدار این کتاب را ای جابر؛ پس، پادشاهی برای بنی عبّاس است تا آن‌که به عبدالّاه(۲۵) دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم پایان یابد، و آتشی(۲۶) در حجاز پدیدار شود، و مسجد جامع کوفه و آن‌چه بنیانگذار در صَرات(۲۷) برافراشته است، ویران شوند، و هر گاه پادشاه ترکان نابود شود، سرزمینهای(۲۸) شام آشفته می‌شوند و پادشاهان در هم می‌شکنند(۲۹) و راستی آشکار می‌شود، و ستایش برای خداوند است.(۳۰)

 

مقصود از «عبدالّاه» در این روایت، عبدالّاه عبّاسی واپسین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخرالزّمان است، و «ذی العین» (دارندۀ پولهای زر و سیم) از ویژگیهایش می‌باشد، و «الآخرة» (واپسین) ویژگی «العین» است، نه «ذو العین».

بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از پدیدارشدن آتشی در حجاز، شعله‌ورشدن آتشهایی بزرگ در پی ترکیدن برخی آتشفشانهای حجاز است، به گونه‌ای که بخشهای گسترده‌ای از حجاز و سرزمینهای پیرامونش را روشن می‌کنند و از جاهای دور، مانند شهر بُصْری در جنوب دمشق، دیده می‌شوند، چنان‌که رسول خدا(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله) فرمود: «ساعت (زمان قیام قائم) برپا نمی‌شود، مگر آن‌که آتشی از سرزمین حجاز بیرون آید که در بصری گردنهای شتران را روشن می‌کند»(۳۱)، و ویرانی مسجد جامع کوفه یا با ویران‌کردن ساختمانش می‌باشد یا با کم‌شدن نمازگزاران در آن و رهاکردنش، پس از رفتن سپاه سفیانی درون کوفه، چنان‌که امام صادق(علیه‌السّلام) فرمود: «هرگاه ... مسجد جامع کوفه از آبادانی ویران شود»(۳۲)، و نمی‌دانیم که مقصود از «آن‌چه بنیانگذار در صَرات برافراشته است» چیست، و می‌تواند پلی باشد که بر رود صرات بسته و ویران می‌شود، و «پادشاه ترکان» همان واپسین فرمانروایان ترکیه در آخرالزّمان است، چنان‌که امام علی(علیه‌السّلام) فرمود: «هر گاه ... زمامدار قُسْطَنْطِینِیَّه نابود شود»(۳۳)، و آشفتگی سرزمینهای شام و نیز زیندگانش با آشوبی فراگیر هنگام آشکارشدن پرچمهای ابقع و اصهب و سفیانی در آن‌جا خاهد بود، چنان‌که امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) فرمود: «شام آشفته می‌شود و پرچمها برافراشته می‌شوند»(۳۴)، و نیز فرمود: «پس، شامیان و فلسطینیها آشفته می‌شوند»(۳۵)، و همۀ این رویدادهای یادشده از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشند. 
------------------------------------------------------ 

۲۵. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «بعباد الّاه» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی نسخه‌های خطّی این کتاب آمده است، به «بعبدالّاه» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۶. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «ناد» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی نسخه‌های خطّی این کتاب آمده است، به «نار» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۷. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الثانی بالفرات» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی نسخه‌های خطّی این کتاب آمده است، به «البانی بالصراة» اصلاح و ترجمه گردید. «صَرات: ... آن، رودخانه‌ای است که از نهر عیسی، نزدیک سرزمینی که به آن مُحَوَّل گفته می‌شود، سرچشمه می‌گیرد، میان آن‌جا و میان بغداد فرسنگی است»؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۳۹۹، درگاه «الصَّراة»؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۸. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «لسان» یافت می‌شود که به «بلاد» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۹. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یکثر» یافت می‌شود که به «یکسر» اصلاح و ترجمه گردید.
۳۰. کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ، ج ۲، ص ۸۳۳، دنبالۀ ح ۴۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳۱. صحیح مسلم، ج ۴، ص ۸-۲۲۲۷، ک الفتن و أشراط الساعة، ب ۱۴، ح ۴۲؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
۳۲. التشریف بالمنن، ص ۷۰-۳۶۹، الملحقات، ح ۵۴۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳۳. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۸۳، خطبة البیان ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳۴. دلائل الإمامة، ص ۴۷۵، ح ۴۶۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳۵. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۶۲، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

 

کوتاهی زمان پادشاهی بنی عبّاس پس از مرگ عبدالّاه عبّاسی

ابو بَصِیر گفته است که شنیدم ابو عبدالّاه [صادق](علیه‌السّلام) می‌فرمود:

کسی برای من مرگ عبدالّاه را گردن بگیرد، برای او قائم را گردن می‌گیرم. سپس فرمود: هر گاه عبدالّاه بمیرد، مردم پس از وی بر کسی گرد نمی‌آیند، و این پراکندگی اگر خدا بخاهد، جز با زمامدار شما به پایان نمی‌رسد، و پادشاهیِ سالیانه می‌رود، و پادشاهیِ ماهانه و روزانه می‌شود. گفتم: آن رویدادها به درازا خاهند کشید؟ فرمود: این گونه نیست.(۳۶)

با نگاه به آن‌که حدیث اشاره‌کننده به مردن عبدالّاه کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) را ابو بصیر از امام صادق(علیه‌السّلام) در روزگار دولت نخست عبّاسیان شنیده و روایت کرده است، و بی‌گمان، همین امام گرامی در روایاتی دیگر آشکارا فرموده است که بنی عبّاس دیگر بار در آخرالزّمان به فرمانروایی می‌رسند، به‌ناچار باید گفته شود که مرادش از «عبدالّاه»، واپسین پادشاهان بنی عبّاس در آخرالزّمان است، و خداوند داناتر است.

از این روایت هویداست، عبدالّاهی که امام صادق(علیه‌السّلام) برای گردن‌گیرندۀ مرگش قیام قائم(علیه‌السّلام) را به گردن گرفته است، پادشاهی پایانی است که پس از وی، فرمانروایی سازش‌شده بر او در کشورش نمی‌آید، و اگر مقصود از «عبدالّاه» در این‌جا همان عبدالّاه عبّاسی واپسین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس در آخرالزّمان باشد، پس بی‌گمان، از سخن امام بهره گرفته می‌شود که پس از مرگ وی درگیریها و ناسازگاریهایی میان ته‌مانده‌های دستگاه عبّاسی بر سر پادشاهی روی می‌دهند، و زمان فرمانرواییشان کوتاه می‌شود و جز چند ماهی و چند روزی پایدار نمی‌ماند.

 

نابودی عبدالّاه عبّاسی و برکنارکردن کسی در آستانۀ برکناری‌اش

از جابر روایت شده است که ابو جعفر فرمود:

هر گاه سفیانی بر اَبْقَع، منصور، کِنْدی، ترکها و رومیان چیره شود، بیرون می‌آید و به عراق می‌رسد. سپس گیسوی سختی‌آور(۳۷) برمی‌آید. پس، در آن هنگام، نابودی عبدالّاه خاهد بود، و کسی که در آستانۀ برکنارشدن است، برکنار می‌گردد، و این برکناری، نادانسته، به گروههایی در شهر زورا نسبت داده می‌شود. پس، اَخوض با زور بر شهری چیره می‌شود، و در آن‌جا کشتاری بزرگ می‌کند، و شش تن سرانِ از خاندان عبّاس را می‌کشد، و سر می‌بُرَد در آن‌جا سربریدنی دست و پا بسته، سپس سوی کوفه می‌رود.(۳۸)

بنا بر پژوهش نویسنده، هنگامی که این روایت را با دیگر روایات بیانگر رویدادهای آخرالزّمان می‌سنجیم، می‌یابیم که بی‌گمان، در نقل و رونویسی نوشتار آن درهم‌ریختگی، آشفتگی و پیش و پس افتادن روی داده است، و درست آن است که روایت این گونه باشد:

از جابر روایت شده است که ابو جعفر [باقر(علیه‌السّلام)](۳۹) فرمود:

گیسوی سختی‌آور(۴۰) برمی‌آید. پس، در آن هنگام، نابودی عبدالّاه خاهد بود، و کسی که در آستانۀ برکنارشدن است، برکنار می‌شود، و این برکناری، نادانسته، به گروههایی در شهر زَوْرا نسبت داده می‌شود. پس، هر گاه سفیانی بر اَبْقَع، منصور، کِنْدِی، ترکها و رومیان چیره شود، بیرون می‌آید و به عراق می‌رسد. پس، اَخْوَص(۴۱) با زور بر شهری چیره می‌شود، و در آن‌جا کشتاری بزرگ می‌کند، و شش تن سرانِ از خاندان عبّاس را می‌کشد، و سر می‌بُرَد در آن‌جا سربریدنی دست و پا بسته، سپس سوی کوفه می‌رود.(۴۲)

«گیسوی سختی‌آور»، بزرگ‌ستارۀ دنباله‌داری است که «گیسوی شیطان» نیز نامیده می‌شود، و در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) از مشرق برمی‌آید، و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

هرچند از برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می‌شود که عبدالّاه عبّاسی واپسین رهبران بنی عبّاس در مشرق در آخرالزّمان است، و او همان رهبر ناتوانی می‌باشد که در پایان کار برکنار و نابود می‌شود، ولی آشکار از این روایتِ جابر جُعْفِی آن است که «کسی که در آستانۀ برکنارشدن است»، رهبری جز «عبدالّاه» است.

«زَوْرا» در روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان به دو شهر گفته می‌شود: تهران کنونی که همان زورای نو است، و بغداد که همان زورای کهن می‌باشد، و مقصود از آن در این‌جا یکی از آن دو شهر است.
 
«اَبْقَع» (گندمگون) همان اَبْقَع فِهْرِی فرماندۀ فرماندهان در مصر در آخرالزّمان است که نیروهای قیسی، بربر و سیاه آفریقاییِ پیرو اعرج کندی را از مصر سوی فلسطین، اُردن و سوریه فرماندهی می‌کند.

«منصور» همان منصور قحطانی واپسین کسی است که در آخرالزّمان در یمن با ستم فرمانروایی می‌کند، و سربازانش را برای پاسداری از اسرائیل، از صنعا به رمله در فلسطین می‌آورد، و با سپاه ابقع فهری مصری هنگامی که بر بیت‌المقدس یورش می‌برند، کارزار می‌کند، سپس بر سوریه یورش می‌برد و با سپاه سفیانی می‌جنگد و شکست می‌خُرَد و به یمن بازمی‌گردد و منصور حسینی یمانی او را می‌کشد.

«کِنْدِی» همان عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی، رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی و پیرامونش در آخرالزّمان است که سپاهش را به مصر می‌آورد، و آنان را با فرماندهی ابقع فهری مصری برای نبرد سوی فلسطین، اُردن و سوریه می‌فرستد.

مراد از «ترکها» در بسیاری از احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، ترکهای ترکیه‌اند، و مقصود از «رومیان» در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، اروپاییان و گروههایی از آمریکاییانی می‌باشند که از فرزندان رومیان‌اند.

اَخْوَص (چشم‌فرورفته) از ویژگیهای عثمان سفیانی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است.

بدان که در آیین اسلام، کشتنِ دست و پا بسته روا نیست، هرچند کشته‌شونده جانور یا انسانی بزهکار و سزاوار کشتن باشد. 
------------------------------------------------------------ 

۳۶. الغیبة، توسی، ص ۴۴۷، ف ۷، ح ۴۴۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳۷. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «ذی الشفاء» یا «ذو الشفا» یافت می‌شود که به «ذو الشَّقاء» اصلاح و ترجمه گردید.
۳۸. الفتن، ص ۲۰۹، الجزء ۴، ح ۸۴۱؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
۳۹. میان دو چنگک از افزوده‌های ما است.
۴۰. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «ذی الشفاء»، و در دیگر نسخه‌های چاپی این کتاب «ذو الشفاء» یافت می‌شود که به «ذو الشَّقاء» اصلاح و ترجمه گردید.
۴۱. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الأخوض» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در نسخۀ چاپی این کتاب در قاهره آمده است، به «الأخوص» اصلاح و ترجمه گردید.
۴۲. الفتن، ص ۲۰۹، الجزء ۴، ح ۸۴۱، با حذف و تصرّف در روایت؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.

 

عبدالّاه سفیانی پلیدترین آفریده و یکی از پرچمداران سه‌گانه در شام

کعب گفته است:

... بر شما از پرچمهای زرد می‌ترسم، هنگامی که از مغرب در مصر فرود آیند؛ برای آنان دو نبرد خاهند بود: نبردی در فلسطین و دیگری در شام، سپس مهاجران به ایشان می‌گروند ... پس، نابود می‌شوند. سپس شورشگری برمی‌شورد که به او عبدالّاه گفته می‌شود و پلیدترین آفریده است، کارش در حِمْص شعله‌ور می‌شود(۴۳) و در دمشق درخشان می‌گردد و در فلسطین آشکار می‌شود، بر کسی که با وی دشمنی ورزد، چیره می‌شود... .(۴۴)

چنین می‌نماید که این خبر از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) یا بهره‌گرفته‌شده از آن باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «پرچمهای زرد»، پرچمهای قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی است که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، با رهبری عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی از لیبی بر مصر یورش می‌برند، سپس با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری سوی فلسطین و اُردن می‌آیند و بر شهر بیت‌المقدس یورش می‌برند تا درونش بروند، ولی به هدفشان نمی‌رسند، و پس از آن، سوی سوریه می‌شتابند و با فرمانروایش و پشتیبانانش می‌جنگند، و مقصود از «مهاجران» که به سپاه شورشیان آفریقایی می‌پیوندند، برخی گروههای تروریستی سَلَفی‌اند که پیشتر از سراسر جهان، به‌ویژه آفریقا، به سوریه کوچیده‌اند و در آن‌جا برای کارزار با پادشاهش ماندگار شده‌اند، و «عبدالّاه» همان عثمان سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است.

کعب گفته است:

سوی فرات، در کنار شام یا اندکی پس از آن، گردآمدنگاهی بزرگ خاهد بود؛ پس، بر سر داراییها کارزار می‌کنند، و از هر نه تن هفت تن کشته می‌شوند، و آن، پس از صدای سخت فروافتادن چیزی سنگین و سست شونده در ماه رمضان، و پس از جداشدن سه پرچمی است که هر کدام از آنان پادشاهی را برای خُدش می‌خاهد، و در ایشان مردی می‌باشد که نامش عبدالّاه است.(۴۵)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «گردآمدنگاهی بزرگ خاهد بود؛ پس، بر سر داراییها کارزار می‌کنند»، همان بخش قرقیسیا است که در آن، سپاهیانی فراوان گرد می‌آیند و بر سر گنجی از تلا که فرات نمایانش می‌کند، کارزار می‌کنند.

مقصود از «صدای سخت فروافتادن چیزی سنگین»(۴۶) در این‌جا، صدایی سخت است که در پی فروافتادن شهابی بزرگ از آسمان در مشرق‌زمین شنیده می‌شود، هنگام برآمدن خُرشید در مکّه، در صبح روز جمعه نیمۀ ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام).

از برخی خبرها بهره گرفته می‌شود که «سست‌شونده» در این‌جا وصف برای موصوفی مُقَدَّر است که «زمین» باشد، و مراد از آن، شهر حَرَسْتا پیرامون دمشق و آبادی جابِیَه در دوردستهای آن است که در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) فروبرده می‌شوند، یا آن در این‌جا وصف برای موصوفی مُقَدَّر است که «آسمان» باشد، و مقصود از آن، شهابی بزرگ است که از آسمان فرو می‌افتد، چنان‌که در سخن خداوند متعالی آمده است: «و آسمان بشکافد، پس، آسمان در آن روز سست‌شونده است»(۴۷)، و خداوند داناتر است.

مقصود از «سه پرچمی» در این روایت، پرچم اصهب مروانی از جزیره و عراق، پرچم اَبْقَع فِهْری از مصر و پرچم عثمان سفیانی از سوریه است، و «عبدالّاه» همان عثمان سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است.
------------------------------------------------------------- 

۴۳. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یشعل» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در نسخۀ چاپی این کتاب در  قاهره آمده است، به «یشتعل» اصلاح و ترجمه گردید.
۴۴. الفتن، ص ۲-۴۷۱، الجزء ۱۰، ح ۱۴۸۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴۵. الفتن، ص ۴-۲۳۳، الجزء ۵، ح ۹۲۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴۶. بهره‌گرفته‌شده از: برخی فرهنگهای واژگان عربی.
۴۷. قرآن کریم، سورۀ حاقّه، آیۀ ۱۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

 

عبدالّاه عبّاسی از نژاد مأمون و عبدالّاه سفیانی از نژاد خالد

از شگفتیهای تاریخ اسلام آن است، همان گونه که عبّاسیان بر بنی اُمیّه شوریدند و زمانی دراز در جایگاهشان ایستادند، اَمویان نیز در آخرالزّمان بر بنی عبّاس می‌شورند و آنان را کیفر می‌دهند، و چند ماهی پادشاهی می‌کنند، و چون عبدالّاه مأمون عبّاسی پادشاهی بسیار سیاستمدار و فریبکار و دانشمند به احادیث آمده در بارۀ رویدادهای آخرالزّمان و قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) بود، و بنا بر آگاهی نابسنده‌اش از خبرها و پیشگوییهای یادشده در کتابهای گذشتگان، می‌پنداشت که وی واپسین رهبران بنی عبّاس و مهر پایان آنان است، و سفیانی شامی از خاندان اُمیّه و حسنی گیلانی از خاندان ابو طالب پس از وی بی‌درنگ بر خاندان عبّاس می‌شورند، پس، برای همین، نرمخویی با خاندان ابو طالب و دوست‌داشتن خاندان پیامبر(صلوات‌الّاه‌علیهم) و دلسوزی بر پیروان و دوستدارانشان را وانمود می‌کرد، و امام رضا(علیه‌السّلام) را، جای پسرش عبّاس، ولی عهد و جانشینش برگزید، برای جلوگیری از ریختن خونهای خاندانش و پایداری دوستی میان آل عبّاس و آل ابو طالب پس از مرگش، و در پاسخ نامه‌ای که عبّاسیان برای او نوشتند و پاسخ آن و چرایی گرامی‌داشتن وی آل ابو طالب و یاری دادنش به آنان را می‌خاستند، نوشت:

«... پس، رشید خبر داد به من از پدرانش و از آن‌چه در «کتاب دولت» و جز آن یافته بود که هفتم از فرزندان عبّاس برپا نمی‌شود برای بنی عبّاس پس از وی گروه برپاخاسته‌ای، و همواره خُشِی برای آنان با زندگی‌اش بستگی خاهد داشت ... هر گاه خُدِ مرا از دست دهید، برای خُدتان پناهگاهی جستجو کنید، و چه دور است(۴۸)، برای شما نیست مگر شمشیر، حسنی شورشگر و ورزیده(۴۹) نزد شما می‌آید، پس، شما را درو می‌کند، دروکردنی، یا سفیانی خارکننده، و قائمِ مهدی که از ریختن خونهایتان پیشگیری نمی‌کند، جز خونهایی که سزاوار نریختن باشند...»(۵۰)، و با همۀ آنها، امام رضا(علیه‌السّلام) با دست مأمون(لعنه‌الّاه) شهید شد، و پدرش امام موسی کاظم(علیه‌السّلام) با دست پدرش هارون رشید(لعنه‌الّاه) شهید شد، برای کینه‌توزی و رشک‌بردن آن‌دو بر خاندان ابو طالب(علیهم‌السّلام)!

شاید مراد از «جز کتاب دولت» در سخن مأمون، خبر ابن منادی و حدیث فضل کاتب باشد که در پی می‌آیند.

ابن مُنادِی گفت: ابو سلیمان عبدالّاه ابن جَرِیر جُوالِقِی خبر داد من را از مردی اهل کتاب(۵۱) که وی آگاه کرد او را که دانیال پیامبر(علیه‌السّلام) در کتابش یاد کرده است:

... میان فرماندهان عجمها (پارسیان) دشمنی و ناسازگاری می‎افتد ... کسی را که می‎خاهند برمی‎دارند و کسی را که می‎خاهند، سرپرست می‎کنند، زمانی نادراز ... تا آن‌که کار مردم را مردی از فرزندان پادشاه هفتم سرپرستی کند، سپس در پی ماههایی اندک، مردی که از خاندان پادشاه سوم است و به وی سفیانی گفته می‎شود، سرپرستی می‌کند... .(۵۲)

بر کسی که اخبار آشوبها و نبردهای پُرکشتار در آخرالزّمان را پیگیری می‌کند، پوشیده نمی‌ماند، سخنانی که ابن منادی با سندهایش از کتاب دانیال آورده است، به‌راستی از احادیث اسلامی، به‌ویژه سخن رسول خدا(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله)، می‌باشند، ولی با برخی نادرستها آمیخته گردیده و به کسی جز گوینده ‎اش نسبت داده شده‎ اند، و بی‎گمان، در این‎جا آن‎چه از آنها درست و سازگار با دیگر خبرهاست را آورده ‎ایم.
 
بدان که «عَجَم» نامی برای همۀ مردمان ناعرب است، ولی چه بسیار عجم به کار می‌رود و با چیزی که همراه سخن می‎باشد، دانسته می‎شود که مقصود از آن همان پارسیان یا ایرانیان‌اند، چنان‌که در این خبر آمده است.

مراد از «مردی از فرزندان پادشاه هفتم»، عبدالّاه عبّاسی واپسین پادشاهان سه‎ گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخرالزّمان است که از نژاد مأمون عبّاسی هفتمین رهبر از بنی عبّاس پس از بنی اُمیّه می‌باشد، و مقصود از «پادشاه سوم» که سفیانی از خاندان وی می‎باشد، خالد ابن یزید ابن معاویه ابن ابو سفیان است، چنان‌که در حدیثی که امام باقر(علیه ‎السّلام) از امام علی(علیه ‎السّلام) روایت کرده، آمده است: «مردی از فرزندان خالد ابن یزید ابن معاویه ابن ابی سفیان برمی‎ شورد...»(۵۳).

از فضل کاتب روایت شده است که گفت: نزد ابو عبدالّاه [صادق](علیه‌السّلام) بودم، ... فرمود:

بی‌گمان، فلانی پسر فلانی تا آن‌که رسید به هفتمین از فرزندان فلانی، گفتم: پس، نشانه در میان ما و شما چیست، قربانت شوم؟ فرمود: ای فضل، از زمین جدا نشو تا آن‌که سفیانی برشورد. پس، هر گاه سفیانی برشورد، سوی ما برگردید... .(۵۴)

با نگاه به آن‌که امام صادق(علیه‌السّلام) در این حدیث پادشاهان بنی عبّاس را، تنها از نخستین تا هفتمین آنان، بی‌شمارش بازماندگانشان، برشمرد و سپس شورش سفیانی را یاد کرد، به اندیشۀ انسان پیشی می‌گیرد که هفتمینشان همان واپسینشان است، با آن‌که گمانی نیست در دانابودن امام به این‌که شمار پادشاهان بنی عبّاس چهل است، و این‌که سفیانی بر چهلمین از ایشان برمی‌شورد، و سخن درست در این جایگاه آن است که بگوییم امام در پیِ شمردن همۀ رهبران بنی عبّاس نبود، بلکه به شمارش هفت‌تای نخستین از آنان و پایان‌بردن سخن به یادآوری هفتمینشان و شورش سفیانی بسنده کرد؛ زیرا وی از سوی نیاکانش آگاه بود که عبّاسی هفتم که مأمون است، بزرگترین رهبران عبّاسی در پادشاهی و دانشمندترینشان در دانش می‌باشد و واپسین رهبران بنی عبّاس در آخرالزّمان از نژاد وی است و سفیانی بر او می‌شورد، چنان‌که ابن اَحْنَف از امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) روایت کرده است:

«هفتمین آنان دانشمندترینشان است»(۵۵).

به هر روی، چیزی که از روایات اسلامی آشکار می‌شود و در جهان بیرونی روی می‌دهد، برپایی دو دولت با چهل پادشاه برای بنی عبّاس می‌باشد: دولت نخستین همان است که در سرزمینهای اسلامی، پس از فروپاشی دولت اَمَوی، بنیادگذاری و ۵۲۴ سال با سی و هفت پادشاه ماندگار شد و از میان رفت، و دولت دومین آن است که در بخشی از سرزمینهای مشرق، در آخرالزّمان برپا می‌گردد و ۴۰ سال با سه پادشاه پایدار می‌‍ماند، سپس کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) نابود می‌شود، و سفیانی و حسنی و خراسانی در پایان این دولت بر عبدالّاه عبّاسی که مردی از تبار پادشاه هفتم از بنی عبّاس (مأمون) می‌باشد، می‌شورند. 
----------------------------------------------------------- 

۴۸. مرادش آن است که دستانتان به پناهگاه نمی‌رسد.
۴۹. در نوشتار عربی سخن مأمون در این‌جا «الحسنیّ الثائر البائر» یافت می‌شود. در تهذیب اللغة آمده است: «البائِر: المُجَرِّب (ورزیده)». محمّدباقر مجلسی(رحمه‌الّاه) در بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۲۱۵، در بیان واژۀ «البائر» گفته است: «البائر: الهالک (نابودشونده)»؛ زیرا وی کشته می‌شود، و می‌تواند «الباتر» باشد که شمشیر برنده است»، و نویسنده می‌گوید که درستِ در این جایگاه همان معنایی است که از تهذیب اللغة آوردیم؛ زیرا مراد از «حسنی ثائر (شورشگر)» همان حسنی گیلانی‌ای است که در دیلم برپا می‌خیزد و بر دشمنانش چیره می‌شود و چیرۀ کسی نمی‌شود تا آن‌که به کوفه و نجف برود و با امام مهدی(علیه‌السّلام) پیمان ببندد، و روایتی یافت نمی‌شود که به کشته‌شدنش اشاره کند، و امام علی(علیه‌السّلام) در باره‌اش فرمود: «قیامگری از ما در گیلان برپا می‌خیزد»؛ منتخب کفایة المهتدی، ص ۴، ح ۳، نسخه‌ای خطّی عکسی، ولی حسنی هالک (نابودشونده) همان کسی است که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) خُدسرانه در مکّه برمی‌شورد و کشته می‌شود؛ چنان‌که از ابو عبدالّاه [صادق](علیه‌السّلام) روایت شده است: «هنگامی که ... حسنی جنبش کند ... پس، حسنی به شورش پیشی می‌گیرد و مکّیان بر وی یورش می‌برند و می‌کشندش و سرش را سوی شامی می‌فرستند»؛ الکافی، ج ۱۵، ص ۶-۵۱۵، ک الروضة، ح ۲۸۶. 
۵۰. الطرائف، ص ۲۸۰، الجزء ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵۱. اهل کتاب پیروان یکی از دینهایی‎اند که برای پیامبرانش کتابی آسمانی بود؛ مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان، و مراد از «مردی اهل کتاب» در این‌جا، انسانی یهودی یا مسیحی است.
۵۲. الملاحم، ص ۸-۷۶، ب ۶، ح ۲۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵۳. الفتن، ص ۱۹۳، الجزء ۴، ح ۷۹۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵۴. الکافی، ج ۱۵، ص ۴-۶۲۳، ک الروضة، ح ۴۱۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵۵. مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۱۱-۳۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

 

جالوتْ عبدالّاهِ حَجّام آسیب‌زنندۀ به اسفهانیها!

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در خطبۀ ملاحم معروف به «زهرا»، فرمود:

... وای بر اسفهانیها از جالوت عبدالّاهِ حَجّام... .(۵۶)

«جالوت» نام بسیارزورگوی فلسطینی است که داود پیامبر، از پیامبران بنی اسرائیل(علیهم‌السّلام)، سوی او رفت و با وی کارزار کرد و با سنگی که از فلاخنش پرتاب کرد، او را کشت.(۵۷)

بنا بر آن‌چه هویداست، واژۀ «جالوت» در این حدیث اشاره می‌کند به بسیارزورگو بودن و سرکشی فراوان عبدالّاهِ حجّامی که به اسفهانیها در آخرالزّمان آسیب می‌زند، و می‌تواند صیغۀ مبالغه باشد به معنای «جَلّاد» (سرپرست تازیانه‌زدن و کشتن) از «جَلَتَ» به معنای «جَلَدَ و ضَرَبَ»، و «حَجّام» صیغۀ مبالغه است و به «کسی که بسیار خون را با بادکش می‌گیرد» گفته می‌شود، و بنا بر این، این لقب در این‌جا اشاره دارد به «مردی که خون مردم را بسیار می‌ریزد»، و یا آن، صیغۀ مبالغه است به معنای «بسیارگزنده» از «حَجَمَ» به معنای «لَسَعَ»، و خداوند داناتر است.

به هر روی، اگر این روایت ساختگی نباشد، می‌تواند مراد از «جالوت عبدالّاهِ حَجّام» همان عبدالّاه عبّاسی واپسین پادشاهان سه‌گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخرالزّمان باشد، و خداوند داناتر است.
---------------------------------------------------- 

۵۶. مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۱۰-۳۰۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵۷. بهره‌گرفته‌شده از: المنجد فی الأعلام، درگاه «جُلیات».

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۱۰
خادم گمنام

طبق بررسیهایی که در روایات اسلامی انجام داده‌ایم و تجربه‌های تاریخی، چینیها و روسها در قرقیسیا نقشی ندارند. چینیها که اصلا لشکری به این منطقه نمی‌آورند. روسها هم که به بی وفایی نسبت به متّحدانشان و رهاکردن صحنۀ کارزار معروف‌اند، بسیار بعید است تا آخر کار با ایران در کنار بشّار اسد بایستند و وارد نبرد قرقیسیا شوند، الله اعلم؛ مانند رهاکردن صدّام در عراق و قذّافی در لیبی.

این که برخی نویسندگان یا گویندگان نوشته و یا گفته اند گنجی که فرات از آن پرده برمی‌دارد، چاهها و منابع نفتی است، نوشته و سخنی ناکارشناسانه و نادرست است؛ زیرا در احادیث اسلامی تصریح شده است که آن گنج پاره‌های تلا و نقره می‌باشد .... لاکن ممکن است شبه تلا و نقره یا حتی تلا و نقره واقعی باشد ... ولی فریب و دام خداوند برای لشکر پادشاهان جبّار است و آنان را به کشتن می‌دهد و کسی از برداشتن آن گنج ثروتمند نخاهد شد...

بحث تفصیلی در گفتار «نبرد قرقیسیا و آشکارشدن گنج فرات در آخرالزّمان» خاهد آمد.

---------------------------------------------------------------------

✔️کانال آخرالزّمان
سید سلیمان مدنی تنکابنی 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۹ ، ۱۹:۱۰
خادم گمنام

از برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان چنین برمی‌آید که خاورمیانه، به‌ویژه سرزمین مسلمانان، پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، گرفتار آشوبی دوازده‌ساله می‌شود که آغاز آن آشوب شام و پایانش نیز در آن‌جا خاهد بود.
 
بنا بر آن‌چه هویداست، آشوب شام همان «آشوب سوریه» است که گویا آغازش از بازی کودکان بود، و در شهر دَرْعا زبانه کشید، هنگامی که شماری از کودکان شعارهایی را بر زیان زمامداری سوریه در 22 ربیع اوّل 1432 برابر 26 فوریه 2011 بر دیوار مدرسه‌شان نوشتند و با دست نیروهای امنیّتی بازداشت شدند، و پس از آن، آشوب با دستان برخی گروههای تروریستی و پشتیبانی برخی دولتهای غربی، عربی و ترک، در سراسر سوریه و برخی بخشهای لبنان پخش شد، و پس از گذشتن نزدیک چهار سال از درنگش در آن دو کشور، در 10 شعبان 1435 برابر 9 ژوئن 2014 با دستان گروه داعش و بازماندگان حزب بعث، درون کشور عراق رفت، و آن همچنان که بود، پایدار می‌باشد، و گمانی نیست در این‌که آشوب یادشده پس از دوازده سال به درگیری میان گروه حسنی لبنانی، گروه اصهب مروانی، گروه ابقع فهری و گروه سفیانی شامی کشیده می‌شود، و با قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) پایان می‌یابد، و خداوند داناتر است.

ابن مُسَیِّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. از سویی بالا می‌آید و از سویی آرام می‌شود، و پایان نمی‌یابد تا آن‌که فریادگری فریاد زند: بی‌گمان، فرمانده آن کس است.(1)

نیز ابن مُسَیِّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. سپس کار مردم بر چیزی استوار نمی‌شود و برای آنان گردآمدگانی نخاهند بود تا آن‌که فریادگری از آسمان فریاد زند: بر شما باد آن کس، و پنجۀ دستی برآید که اشاره می‌کند.(2)

چنین می‌نماید که این دو روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشند، اگرچه سعید تابعی پسر مسیّب آن‌دو را به وی نسبت نداده است.

بدان که در ماه محرّم سال قیام قائم(علیه‌السّلام)، جبرائیل(علیه‌السّلام) از آسمان بانگ می‌زند که مهدی فرماندۀ مردم است، و پنجۀ دستی آویزان در هوا آشکار می‌شود که سوی وی اشاره می‌کند.

از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وسلّم) فرمود:

پس از من چهار آشوب سوی شما می‌آیند: نخستین آنها در آن خونها حلال دانسته می‌شوند، دومین آنها در آن خونها و داراییها حلال دانسته می‌شوند، سومین آنها در آن خونها، داراییها و شرمگاهها حلال دانسته می‌شوند، و چهارمین، ناشنوا، کور و فراگیر است که مانند جنبش موج در دریا می‌جنبد تا آن‌که کسی از مردم از آن پناهگاهی نمی‌یابد، و خانه‌ای از عربها و ناعربها نمی‌ماند، مگر آن‌که آن را از خاری و ترس پُر کند، در شام می‌گردد، عراق را می‌پوشاند و جزیره را با دست و پایش می‌کوبد، و گروه مردمان (مسلمانان) در آن، چون مالیده‌شدن چرم، مالیده می‌شوند، گرفتاری در آن سخت می‌شود، به گونه‌ای که کار نیکو در آن زشت دانسته، و کار زشت در آن نیکو شناخته گردد، کسی از مردم نمی‌تواند در آن بگوید: نه نه. سپس آن را از سویی نمی‌دوزند، مگر آن‌که از سویی دیگر بشکافد، مرد در آن صبح می‌کند، در حالی که مؤمن است و شب می‌کند در حالی که کافر است، و رهایی نمی‌یابد در آن، مگر کسی که مانند دعای فرورفته در دریا دعا کند، آن آشوب دوازده سال پایدار می‌ماند، از میان می‌رود هنگامی که از میان می‌رود، در حالی که بی‌گمان، فرات از کوهی از تلا پرده برداشته است؛ پس، بر سر آن کارزار می‌کنند تا آن‌که از هر نه تن هفت تن کشته شوند.(3)

شایان یادآوری است که این روایت در کتاب الفتن دو بخش شده بود، و ما دو بخش را برای فراگیرشدن بهره‌اش، به هم پیوند دادیم و روایت را بر گونۀ یگانه و درستش در این‌جا آوردیم.
«عِراق» بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو است که از سامَرّا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود.(4)

«جَزِیرَه» بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات است که از جزیرۀ ابن عُمَر، نَصِیبِین، مارِدِین، دِیار بَکْر، حَرّان و شانْلِی اُورْفا در جنوب شرقی ترکیه آغاز می شود و به قامِشْلِی، حَسَکه، رأسُ الْعَیْن، عَیْن العَرَب، رَقَّه و بُصَیْرَه در شمال شرقی، شمال و شرق سوریه می رسد و تا درون کشور عراق، از مَوْصِل بر کنارۀ خاوری دجله تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات، کشیده می‌شود.(5)
------------------------------------------------------------ 

1. المصنّف، ج 11، ص 361، ح 20746؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. الفتن، ص 236، الجزء 5، ح 929؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
3. الفتن، ص 31، الجزء 1، ح 87 و الفتن، ص 159، الجزء 3، دنبالۀ ح 651؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
4. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
5. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۱۱
خادم گمنام

کعب الأحبار گفته است:

... هر گاه آشوب را در سرزمینهای شام ببینی، مرگ و مردن است، و بَنِی اَصْفَر (رومیان) جنبش می کنند و به سرزمینهای عربها می رسند. پس، میان آنان (رومیها و عربها) نبردهایی خاهند بود(1).

حُذَیْفه گفت:

... گفتم: بنی اصفر چه کسانی اند ای رسول خدا؟ فرمود: رومیان...(2)، و نویسنده می گوید: عربها رومیان را «بَنِی اَصْفَر» -پسران مرد زرد- می نامیدند؛ زیرا آنان چنین می پنداشتند که پدر نخست رومیها که همان روم است، مردی زردپوست بود(3).

از روایت وَلِید پسر مُسْلِم بهره گرفته می شود که ترکها و رومیان، در پیِ گردش ستاره ای دنباله دار در کرانه های آسمان از ماه صفر تا رجب سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، درون سرزمینهای عربی می آیند.

وَلید گفته است:

... بی گمان، ستاره ای که از نشانه هاست، ستاره ای می باشد که در صفر و در دو ربیع یا در رجب در کرانه ها می گردد، و هنگام آن رویداد، خاقان با ترکها می رود، و در پیِ او رومیان اند که با پرچمها و صلیبها آشکار می شوند(4).

«خاقان» واژه ای ترکی است که در روزگاران کهن لقب پادشاه ترکان بود، و بنا بر آن چه هویداست، در این حدیث، مراد از «خاقان» همان رئیس جمهوری کشور ترکیه است که نیروهای ترکش از مرزهای جنوب شرقی این کشور می گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق کشور سوریه جای دارد، می روند، و مقصود از «رومیان»، نیروهایی مسیحی اند که از سرزمینهایی مانند اروپا، امریکا و استرالیا به اسکندریّه در شمال مصر، رَمْلَه در شمال فلسطین، حِمْص در غرب سوریه و دشت عُمْق، میان حَلَب و اَنْتاکِیَه، در شمال غربی سوریه و قَرْقِیسِیا در شرق این کشور می آیند.

محیی الدّین ابن عربی با سندهایش از کتاب ابن‏ عصمه گزارش کرده است:

... پس، در آن زمان زمامدار مغرب(5) با سپاهی بسیار و لشکریانی انبوه جنبش می کند، و در شرق و غرب فرود می آیند ... پس، خبر آن رویداد به رومیان می رسد، و در ناوگانهای دریایی بزرگ جنبش می کنند و کناره های دریا را می گشایند ... سپس سفیانی با لشکرهایی بزرگ برمی شورد ... سپس مهدی برمی شورد...(6).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه راوی آن را به وی نسبت نداده است.
 
بنا بر آن چه هویداست، مراد از «زمامدار مغرب» در این روایت، همان اَعْرَجِ کِنْدِی رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی است که سپاهش را به مصر می آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی برای نبرد سوی فلسطین، اُردن و سوریه می فرستد، و مقصود از «رومیان» در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان، همان اروپاییان و بسیاری از آمریکاییان و استرالیاییها می باشند که از فرزندان رومیان اند، و «کناره های دریا» در این جا همان کناره های دریای مدیترانه است. 
—--------------------------------------------------- 

1. التشریف بالمنن، ص 263، فتن سُلَیْلی، ب 50، ح 382 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. الفتن، ص 300-299، جزء 5، ح 1165 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
4. الفتن، ص 152، جزء 3، دنبالۀ ح 620 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. در نسخۀ چاپی محاضرة ‏الأبرار پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الغرب» یافت می شود که به «المغرب» اصلاح و ترجمه گردید.
6. محاضرة ‏الأبرار، ج 1، ص 3-341 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم https://telegram.me/joinchatakheruzzaman

آخرالزّمان
بررسی راهبردی رویدادهای آخرالزّمان
با بهره گیری از: آیات، روایات و پیشگوییها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۵۴
خادم گمنام

پیشبینی درگیری آمریکا و همپیمانانش با ایران

چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۴۱ ق.ظ

از سالها پیش گفته و نوشته ایم که آمریکاییان برای ترس از افزایش توان دفاعی ایران و تجربیّات فراوان نیروهای نظامی این کشور در جنگ هشت ساله با عراق و نیز به دلیل هراس از روحیّۀ جنگاوری ایرانیان و برای برنیانگیختن خشم دولتهای اروپایی، روسیه و چین که در ایران سودهای سرشاری دارند، بیش از جنگ، روی فروپاشی درونی نظام جمهوری اسلامی ایران در پی رویارویی با مشکلات داخلی برآمده از اختلاف رهبران، ضعف مدیریّتها و تحریمهای اقتصادی کمرشکن و تهاجم فرهنگی دنیای غرب، حساب باز کرده اند؛ چنان که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع 70 سالۀ آمریکا، در سخنانی گفته است: «رژیم اسلامی ایران یا توسّط مردم یا تحت تأثیر مشکلات داخلی و دسته بندیهای درونی خود رژیم سقوط خواهد کرد»(1).

سر انجام، غربیها هنگامی که می بینند مدّتی طولانی از عمر انقلاب ایران گذشته، ولی آرزوی فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران از درون تحقّق نیافته است، و از سویی دیگر، پیشرفتهای ایران در زمینۀ فن آوری هسته ای و موشکی خطری بزرگ برای دشمنانش، به ویژه اسرائیل، به شمار می رود، روحیّۀ خِیشتنداری را از دست می دهند و کاسۀ صبرشان لبریز می شود و اقدام به تهاجم مستقیم و غیر مستقیم نظامی می کنند.

شنیدنی است اگر بدانید، در استخراجی جفری که در سال 1379 هـ.ش انجام گرفته و در آن از چگونگی برخُرد آمریکا با ایران در روزگار کنونی سؤال شده بود، کلمات «صبر» و «حرب» دیده شدند که بنا بر سخن یکی از دوستان دانشمند ما، صبر و شکیبایی، دراززمان، و حرب و کارزار، ناگهانی و در کوتاه زمانی روی خاهد داد!

نیز در برخی استخراجهای جفری که 2-1381 هـ.ش در بارۀ حوادث ایران در آخر الزّمان و درگیری نظامی آمریکا و متّحدانش با این کشور انجام گرفته است، کلمات زیر پدیدار شدند:

زن، شَرُوس، لبه اَرَس شوم، ز مَهِ دی هَزْل (ضعف) فُرْس (پارسیان)، سَنَه (خشکسالی) بِرَی (تهران)،
ترس، صدا در ری، نور ، بَرْد (سرما)، بهانه، زود، شبانه، ز روی آب، تُنْب، بندر، جِت، تازش، سوزش جور ...

از برخی نوشتارهای زرتشتیان، روایات اسلامی و اشعار نُسْتْرْآدامُوس و محاسبات جفری چنین برمی آید که خطرهایی جدّی ایران عزیز ما را از شمال غرب، غرب و جنوب تهدید می کنند، و درگیریهایی برای ایرانیان از سوی قفقاز جنوبی (مرزهای ترکیه و آذربایجان)، عراق و خلیج فارس، به ویژه جزیره های بحرین، کیش و تنب، خاهند بود.

در جاماسب نامۀ پهلوی، ف 1، بند 15، آمده است:

تازیان با رومیان [و] ترکان اندر آمیزند و کشور بیاشوبند...(2).

نُسْتْرْآدامُوس، پیشگو و ستاره شناس مشهور فرانسوی، نزدیک 460 سال پیش، در بخشی از رباعی ای که با بهره گیری از روایات اسلامی در بارۀ رویدادهای ایران در آخر الزّمان سروده، پیشبینی کرده است:

باران، گرسنگی و جنگ در ایران بازنمی ایستند...(3).

اکنون می گوییم که هرچند مردم ایران از آغاز دوران چهل سالۀ سرگردانی در آخر الزّمان (12 فروردین 1358 تا 12 فروردین 1398) گرفتاریهای درونی و برونی بسیاری دیده و رنجهای فراوانی کشیده اند، سالهاست که خداوند دشمنان غربی ما را کر و کور کرده و از درگیری رویاروی با کشورمان بازداشته است، و امروزه نیز که ما به پایان این راه دراز سرگردانی و آغاز درخشش دولت عدالت گستر مهدوی نزدیک شده ایم، و آمریکاییان و اروپاییان با همدستی دولتهای ترک و عرب، قصد لشکرکشی بزرگ به خاورمیانه و آسیب رساندن به برخی کشورهای اسلامی، به ویژه ایران عزیز، را دارند، ناگهان می بینیم که عمر دراز زمامداری همۀ آنان به سر رسیده است، و چند ماهی که با ایران درگیر می شوند، به گونه ای خاهد بود که بلاها از آسمان و زمین بر خُدشان نیز می بارند، و آتش جنگ و آشوبی که برمی افروزند، دامنشان را هم خاهد گرفت، و چنان که برژینسکی سالها پیش، در کتاب «خارج از کنترل» نوشته و پیشبینی کرده است، قدرتهای بزرگ و دولتهای غربی برای حفظ منافعشان خُدشان بحرانهایی می آفرینند و آنها را مدیریّت می کنند، ولی سرانجام کار به جایی می رسد که بحرانها از کنترل خارج می شوند، و نیز همین سیاستمدار و نویسندۀ آمریکایی، به تازگی پشبینی کرده است که به زودی همه جا درگیر بحران می شوند.
«زبیگنیو برژینسکی» مشاور اسبق امنیّت ملّی آمریکا در مصاحبه ای با «مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی» (CSIS) تصریح کرد: «امروز به اعتقاد من، جهان با یک بحران جهانی رو به رو است. به طور همزمان با بحران سیاسی، اقتصادی، سیستماتیک، نژادی و مذهبی رو به رو است. ما در طول تاریخ، بحرانهایی در سطح بین المللی داشته ایم، ولی اندازۀ این بحرانهای بین المللی به تدریج بیشتر و بیشتر شده است. هم اکنون این بحرانها گسترش یافته و همه گیر شده است، و شواهدی وجود دارد مبنی بر این که، مکانهایی که درگیر بحران نیستند به زودی با بحران رو به رو می شوند»(4).

نویسنده، با بررسیهای گسترده در اوضاع کنونی جهان و بهره گیری از متون پیشگوییها، به ویژه روایات اسلامی، چنین پیشبینی می کند که امریکاییان و اروپاییان قصد حملۀ شتابان و برق آسا به کشورهای مخالف خُد را ندارند، و در گام نخست، به لشکرکشی و گفتن سخنانی تهدیدآمیز برای ترساندن ایران، روسیه، چین و کرۀ شمالی بسنده می کنند، و کاری که خیلی زود دست به آن خاهند زد، تقویت مخالفان ایران در خاورمیانه و تضعیف دوستان این کشور با به کارگیری شیوه های گوناگون است.
با پشتیبانی دولتهای غربی و عربستان سعودی، اصهب مروانی همراه با نیروهایی از حزب بعث و گروه داعش، از درون عربستان رهسپار عراق می شود و مایۀ فروپاشی دولت و کشته شدن سران این کشور که دوستانِ زمامداران ایران اند، می گردد، و جنگی میان ایران و عراق پدید می آید، و در این هنگام، کردها نیز که دل خُشی از عربهای ستیزه جو ندارند، با ایران همپیمان می شوند و در نبرد، به کمک ایرانیان می شتابند.

دولتهای اروپایی و آمریکایی و عرب و ترک، نیروهایی شورشی با فرماندهی شروسی یهودی نژاد و ناصی مذهب از قفقاز جنوبی را بر ایران می شورانند و نبردی ویرانگر پدید می آورند و آن نیروها سرانجام به عراق می روند تا به یاری اصهب مروانی بشتبابند و سپاهیان سفیانی آز سوریه می آیند و نابودشان می کنند.

نیز در سوریه گروهی مخالف دولت بشّار اسد و وابسته به عربستان سعودی با فرماندهی جُرْهُمِی را تقویت می کنند و در بخشهایی از این کشور، به ویژه حِمْص، به قدرت می رسانند. همچنین سوریه را از همه سو محاصرۀ اقتصادی می کردند.

همچنین، با کمک به عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی، گروه انصار الله و حوثیها در یمن را که وابسته به ایران می باشند، از پایتخت یمن صنعا بیرون می رانند و عبدربّه منصور هادی را بر این شهر و کشور یمن چیره می کنند.
غربیان با پشتیبانی از زمامداران بحرین کاری می کنند که آنان با درخاست زمامداران عربستان سعودی، شیخ عیسی قاسم یا شخصی دیگر از علمای شیعه را بکشند و سپس میان مردم و زمامداران بحرین درگیری روی دهد، و در آن هنگام، ایران ناچار به یورش بر بحرین می شود، و زمامداران این کشور سوی عربستان سعودی می گریزند، و در پی این رویداد، آمریکا و متّحدان غربی اش در خلیج فارس در چند جا، به ویژه کیش و تنب، با ایران درگیر می شوند.
کشورهایی مانند هند و پاکستان و چین و کرۀ شمالی و جنوبی و ژاپن را با هم درگیر می کنند و ترس و ویرانی و مرگ یکباره جهان را فرامی گیرد، و سپس رویدادهایی شگفت تر و سخت تر از آن چه گفتیم، رخ می نمایند. 

در پایان، با نگاه به آن که آمریکا، اروپا و اسرائیل و دولتهای ترک و عرب همپیمانشان و نیز دولتهای قدرتمند شرقی، مانند روسیه و چین، همگی در آستانۀ فروپاشی کامل می باشند، به همۀ دوستان گرامی و خانندگانی که این گفتار و دیگر گفتارهای ما را می خانند و چشم به راه ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و امیدوار گشایشی بزرگ در کار جهان می باشند، یادآور می شویم که نگران نباشید و نهراسید، و بدانید که ما اکنون به پایانه های شبِ دراز و سیاه ستم و تباهی رسیده ایم، و سپیدۀ صبح پیروزی و رهایی در حال دمیدن می باشد.
-------------------------------------------------------

1. روزنامۀ رسالت، ش 4861، 11/8/1381 هـ.ش، ص 13.
2. نجات بخشی در ادیان، ص 53، گفتار 1.
3. نوشتارهای نسترآداموس به زبان فرانسوی و برگردان آن به زبان انگلیسی، سانتوری 1، رباعی 70 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
4. خبرگزاری فارس، 4/8/1394 هـ.ش.
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمانَ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۰۱:۴۱
خادم گمنام

دونالد ترامپ، تاجر 69 سالۀ امریکایی، با ادبیّاتی تهاجمی، جنگ طلبانه و دور از ادب که یادآور بوش پسر است، قصد دارد چیزی را به امریکا برگرداند که از آن به عظمت و غرور از دست رفتۀ این کشور تعبیر می کند. او در ناسزاگویی و توهین، همحزبی و غیر آن نمی شناسد و حتّی به مردم عادی هم توهین می کند. بخشی از جامعۀ امریکا شیفتۀ خلق و خوی گاوچرانی ترامپ شده است!(1)

هر گاه گاومیش سخن بگوید...

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

 ای جابر، هر گاه ناقوس بانگ زند، و کابوس فشار آورد، و گاومیش سخن بگوید، هنگام آن رویدادها، شگفتیها و چه شگفتیهایی خاهند بود! هر گاه آتش در بُصْری بدرخشد، و پرچم عثمانی در درۀ سیاه پدیدار شود، و بصره آشفته گردد و برخی از آنان بر برخی دیگر چیره شوند، و هر گروهی به دیگری بگراید، و لشکرهای خراسان جنبش کنند، و شعیب تمیمی پسر صالح از درون تالقان بجوشد، و برای سعید شوشی در خوزستان پیمان بسته شود، و برای بلندقدان و تناوران کُرد پرچم برافراشته شود...(2)

بی گمان، امام علی(علیه السّلام) با سخنش: «هر گاه ناقوس بانگ زند» خبر داده است که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، ناقوس خطری که هشدار می دهد مردم در آستانۀ نابودی اند، کوبیده خاهد شد.

کابُوس (بَخْتَک) فشار سختی است که بر سینۀ انسان در خاب می آید و  او را آزار می دهد و می ترساند، و مراد از «کابوس فشار آورد»، همان فشارهای سختی اند که بر مردمان از رویدادهای ترسناک و گرفتاریهای بزرگ در ماههای پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) فرود می آیند.

در گفتار امام: «گاومیش سخن بگوید» اشاره ای نرم به داستان گوسالۀ سامری است که از تلا ساخته شده و برای آن صدای گاو بود، و بیشتر قوم موسی پیامبر(علیه السّلام) در روزهای پنهان شدن وی آن را می پرستیده اند، و گویا این گاومیش سخنگو در آخر الزّمان به آن گوسالۀ تلایی فریادکش میان بنی اسرائیل همانند شده است، و بنا بر آن چه در اندیشه ام می گذرد، مقصود از «گاومیش سخن بگوید»، می تواند همان سخن گفتن مردی تندخو، نیرومند، ترسناک و پرنیرنگ در کارهای مردم باشد، و شاید سخن امام به رئیس کنونی دولت آمریکا، دُنالد ترامپ موتلایی، اشاره می کند؛ زیرا بی گمان، وی نیرومندترین سران دولتهای جهان در روزگار ما می باشد و همۀ آن ویژگیهایی را که یاد کرده ایم، داراست، و خداوند داناتر است، و بر کسی پوشیده نمی باشد که هرچند اکنون عقاب نشان ایالتهای به هم پیوستۀ آمریکاست، ولی نشان بسیاری از دولتها، مانند دولت عثمانی، آلمان، فرانسه، مصر، سوریه و عراق، بوده و هست. پس، نشانی که به ایالتهای به هم پیوستۀ آمریکا اشاره می کند، همان بوفالو یا گاومیش آمریکایی می باشد که بیشترین جانورانی بود که در آمریکای شمالی می زیسته و پخش بوده است، و ده ها میلیون بوفالو در بخشهای گسترده ای که از میانۀ کانادا تا دشتهای بزرگ و شمال مکزیک کشیده می شوند، گشت و گذار می کرده اند، جز آن که شماره های بوفالو، پس از سربریدن این جانور در بازۀ سد سال، در آغاز سدۀ بیستم میلادی به چند سد تا کاهش یافت، و اکنون شمار بوفالوی خشکیزی ای که در سرزمینها می گردند، به 30 هزار رسیده است.

در پایگاه اینترنتی share.america. gov/fa که وابسته به دولت آمریکاست، آمده است: «بوفالو به زودی یک نماد ملّی آمریکا خاهد شد. گاومیشهای آمریکایی که در پایان قرن نوزدهم بر اثر شکار بی رویّه در آستانۀ انقراض قرار داشتند، ممکن است به زودی به عنوان پستاندار ملّی آمریکا به دیگر نمادهای ایالات متّحده بپیوندند. یک مصوّبۀ کنگره گاومیش آمریکایی، این بازمانده از دوران عصر یخ را که برای بسیاری از آمریکاییها نماد قدرت و اراده است، تا جایگاه عقاب سرسفید، که از مدّتها پیش نماد ملّی این کشور بود، بالا خاهد برد. دو روز پس از تصویب این لایحه توسّط مجلس نمایندگان، مجلس سنای ایالات متّحده نیز در ٢٨ آوریل آن را به تصویب نهایی رساند. قانون میراث ملّی گاومیش آمریکایی اکنون به حضور رئیس جمهوری می رسد. بنا بر منابع خبری، پیشبینی می شود که رئیس جمهوری با امضای لایحه آن را به قانون تبدیل کند».

کسی که گفتار تندی دارد...

نُسْتْرآدامُوس، پیشگوی بزرگ اروپایی، فروپاشی تمدّن رومیان (غربیان) را این گونه پیشبینی کرده است:

آه ای رُم پهناور، نابودی تو دارد نزدیک می شود،
نه نابودی دیوارهایت، بلکه نابودی خون و جوهره ات.
کسی که گفتار تندی دارد، شکاف وحشتناکی ایجاد می کند،
شمشیر تیز تا دسته اش در همه فرومی رود(3).

نسترآداموس در مصرع نخست از شعرش، واژۀ «پهناور» را در بارۀ «رم» به کار برده است تا بفهماند که مرادش از آن، سرزمینی گسترده تر از رم کهن می باشد و آمریکا را نیز در بر می گیرد.

پیشگو در مصرع دوم، آسیب پذیری و فروپاشی دنیای غرب یا روم جدید را از درون و بنیاد تمدّن غربی دانسته است، نه از ساختارهای برونی و مادّی آن.

چنین می نماید که مصرع سوم پیشگویی نسترآداموس به گفتارهای تند و رفتارهای جنگ خاهانۀ یکی از واپسین پادشاهان روم در برابر دیگر دولتها و ملّتهای جهان اشاره می کند که برآیند آن، بروز اختلاف و درگیری در عرصه های بین ‏الملل است، و دور از ذهن نیست که آن کس همان دُنالد ترامپ، رئیس جمهوری کنونی آمریکا، باشد که پس از برگزیده شدنش، مایۀ دو قطبی شدن مردم آمریکا و نیز افتادن اختلاف میان آمریکا با اروپا و بسیاری از کشورهای دیگر شده است، و باید صبر کنیم و ببینم آیا ترامپ که نامش به معنای صدای شیپور است، روزی شیپور جنگ را خاهد نواخت.
 
بخش پایانی این پیشگویی، با بهره گیری از واژگان «شمشیر تیز»، از به کارگیری پیشرفته ترین و خطرناکترین سلاحهای کشتارهمگانی، مانند بمبها و موشکهای امروزی، با ‏دستان دولتهای زورگو، به ویژه آمریکا، در جهان معاصر خبر می دهد.

 

ترکشهای آخر الزّمانی انتخاب ترامپ

یکی از موضوعات مهمّی که برخی از نشریّات غربی هم به آن پرداخته اند، ارتباط جمهوریخاهان با تشدید بحثهای آخر الزّمانی است.

در این راستا دیلی تلگراف مدّعی شد که همزمان با رأی آوردن ترامپ، دو عبارت « آغاز پایان جهان» و «چگونه از امریکا مهاجرت کنیم؟» در موتور جستجوی گوگل در حال ترندشدن است. به گفتۀ بی بی سی، سفیر فرانسه در امریکا در توئیتی نوشت: بعد از برگزیت و این انتخابات، از حالا به بعد همه چیز امکانپذیر است، دنیا در حال فروپاشی است. طرح صفحۀ اوّل جنجالی نشریّۀ آلمانی «دی ولت»  نیز در روز انتخابات آمریکا این بود: «اینک آخر الزّمان!» و ... این به جهت باورهای آخر الزّمانی بسیاری از جمهوریخاهان -به ویژه مسیحیان صهیونیستی- است. به باور اینان: دولت آمریکا جنگ نهایی مقدّس را رهبری خاهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز این جنگ، باعث ایجاد ترس و وحشت در جهان شده اند، شکست خاهد داد و دولت انگلیس در این جنگ مقدّس، همکار امریکا خاهد بود! چارلز کیمبال در اثر خُد با عنوان «آن گاه که مذهب شوم می شود»، تأکید می کند: «اعتقاد به آخر الزّمان زودرس از اصول لاینفکّ اعتقادی تمامی نمونه های بنیادگرایی از جمله مکتب صهیونیسم مسیحی است». بر این اساس، دنیا به پایان خُد نزدیک شده است و مؤمنان باید خُد را مهیّای وقایعی کنند که در آخر الزّمان به وقوع خاهد پیوست!

مسیحیان صهیونیست آخر الزّمان را همراه با ظهور حضرت مسیح و تشکیل حکومت جهانی توسّط وی می‌دانند، امّا این ظهور مقدّماتی نیاز دارد که از مهمترین آنها تشکیل حکومت یهودی در فلسطین، تخریب مسجدالأقصی و بازسازی مجدّد معبد سلیمان و نهایتاً جنگ مقدّس آرماگدون است. پس، بی جهت نیست که هنوز فرجام نهایی انتخابات امریکا مشخّص نشده، غربیها سخن از پایان جهان و جنگهای آخر الزّمانی داشته باشند. انتخاب ترامپ، یقیناً ترکشهای شدید آخر الزّمانی خاهد داشت که عمدتاً متوجّه خاورمیانه و کشورهای اسلامی خاهد بود!(4)

 

دیدگاههای کارشناسان و سیاستمداران در بارۀ ترامپ
 
کارشناسان و سیاستمداران نیز هر کدام نگرانی خُد در بارۀ دُنالد ترامپ را با سخنانی گوناگون و گاه مانند هم بیان کرده اند.

خاخام زاک فردمن از دنالد ترامپ به «گوسالۀ تلایی این نسل» تعبیر کرده است.

فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر خارجۀ آلمان، گفته است که ترامپ کاملاً غیر قابل پیشبینی است.

هیلاری کلینتون رقیب دنالد ترامپ می گوید: نگران ریاست ترامپ بر زرّادخانۀ هسته ای آمریکا هستم! 

فرانسوا اُلاند، رئیس جمهوری فرانسه، انتخاب ترامپ را «آغاز دوره ای از بلاتکلیفی» دانست. او پیشتر گفته بود: «افراطگری ترامپ حال آدم را به هم می زند»! 

جُرج سوروس، میلیاردر آمریکایی و رئیس «بنیاد جامعه باز» و پدر انقلابهای رنگی گفت: نمی توان پیشبینی کرد که ترامپ چگونه اقدامات خُد را جامۀ عمل می پوشاند، و همین امر موجب خاهد شد تا بازارهای جهانی تضعیف شوند. وی پیشبینی کرد که ترامپ به دلیل داشتن ایده های متناقض، در ریاست جمهوری آمریکا شکست خاهد خُرد.(5)

 

حیرت و نگرانی کاربران شبکه‌های اجتماعی در سراسر جهان

انتخاب ترامپ نه تنها هواداران هیلاری کلینتون، بلکه افکار عمومی در سطح منطقه و جهان را نیز متأثّر و نگران کرد.
 
کاربران عرب زبان از انتخاب ترامپ با تعابیری همچون «پایان جهان نزدیک است» و «رئیس جمهوری ترامپ یعنی جهانی پر از دیوانگی و کم از عقلانیّت» یاد و به طور گسترده نسبت به سیاستهای دولت جدید آمریکا نسبت به تحوّلات خاورمیانه ابراز نگرانی کردند.

برخی کاریکاتوریستها نیز فرصت را مغتنم شمردند و با طرّاحی مجسّمۀ آزادی آمریکا پس از پیروزی ترامپ، حزن و اندوه آمریکاییها از این اتّفاق را به تصویر کشیدند.(6)
--------------------------------------------------------- 
1. خبرگزاری تسنیم، 28/6/1394 هـ.ش.
2. مشارق أنوار الیقین، ص 266، خطبۀ تَطَنْجِیَه (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. نوشتارهای نسترآداموس به زبان فرانسوی و برگردان آن به زبان انگلیسی، سانتوری 10، رباعی 65 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر). 
4. روزنامۀ صبح نو، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵.
5. برگزیده از: منابع گوناگون.
6. خبرگزاری آنا، چهارشنبه 19 آبان 1395، «پیامدهای انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا».
✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۲۰:۵۵
خادم گمنام

سیر رویدادهای شگفت سوریه در آخر الزّمان

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۳۴ ب.ظ

سیر حوادث سوریه بسیار پیچیده و شگفت انگیز است، و جز با کمک روایات اسلامی، نمی توان پایان آن را پیشبینی  کرد.

فتنۀ شام (سوریه) آرام شدنی نیست!

ابن  مُسَیِّب گفته است:

در شام آشوبی خواهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. از سویی بالا می آید و از سویی آرام می شود، و پایان نمی یابد تا آن که فریادگری فریاد زند: بی گمان، فرمانده آن کس است(1).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه سعید تابعی پسر مسیّب آن دو را به وی نسبت نداده است.

بر پایۀ آیات قرآنی و روایات اسلامی و برخی علوم پیشگویی، کشوریه سوریه در آخر الزّمان و پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می بایست مراحل زیر را بگذراند، و ما در آینده، با خاست خدای متعالی، به بررسی همۀ این مراحل، با ارائۀ آیات و روایات و دیگر شواهد و دلایل، خاهیم پرداخت. 

1. آشوب و درگیری گسترده سوریه که نزدیک 12 سال قمری به درازا می کشد (شروع 22 ربیع اوّل 1432)
2. ویرانی گسترده سوریه (در حال انجام)
3. کشتار گسترده در سوریه (در حال انجام)
4. چیره شدن فرماندهی سعودی عربستانی با نام جُرْهُمِی بر حمص با کمک آمریکا و متّحدانش (انجام نشده)
5. لشکرکشی گستردۀ نیروهای ایرانی و حزب الله لبنان به شمال شرق سوریه و دمشق (انجام نشده)
6. محاصرۀ اقتصادی شدید سوریه از سوی دولتهای اروپایی و آمریکایی (انجام نشده)
7. لشکرکشی گسترده دولتهای اروپایی و آمریکایی به بخشهایی از سوریه (انجام نشده)
8. لشکرکشی گستردۀ نیروهای ترکیه به بخشهایی در شمال شرقی سوریه (انجام نشده) 
9. لشکرکشی گستردۀ دولت بعثی و داعشی عراق با رهبری اصهب مروانی همراه با گروهی از منافقان به ظاهر شیعه از کوفه با رهبری شیصبانی سوی دمشق (انجام نشده)
10. لشکرکشی گستردۀ نیروهای شورشی داعشی و غیر داعشی آفریقایی از لیبی به مصر و سپس با فرماندهی ابقع سوی دمشق (انجام نشده)
11. زلزله ای بزرگ در سوریه و فرورفتن زمین در حَرَسْتا و جابیه با 100 هزار کشته (انجام نشده)
12. کشته شدن حاکم سوریه به  دست گروهی از مردم آن جا (انجام نشده)
13. قیام سفیانی در وادی یابس (درۀ خشک) و چیره شدنش چند ماه بعد بر دمشق (انجام نشده)
14. برخی رویدادهای دیگر.... (انجام نشده)
—————————————

1. المصنّف، ج 11، ص 361، ح 20746 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۳۴
خادم گمنام

فتنۀ خاکستری و قلّادۀ سرخ

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۳۰ ب.ظ

باز هم به یاد می آورید که پیشتر گفتیم: فتنۀ خاکستری و قلّادۀ سرخ در پیش است!

ازعَوْف پسر مالک روایت شده است که رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) فرمود:

چگونه می باشی تو ای عوف، هنگامی که این گروه مردم (مسلمانان) بر هفتاد و سه دسته جدا شوند، یکی در بهشت و دیگرانشان در آتش؟! گفتم: و آن کی خاهد بود، ای رسول خدا؟ فرمود: هر گاه پاسبانان فراوان شوند، کنیزان سروری کنند، پسران نوجوان(1) بر منبرها بنشینند و قرآن را ابزارهای نوازندگی دمیدنیِ خُد کنند، مسجدها آراسته گردند، منبرها بلند شوند، مالیات چیز دست به دست شونده(2) و امانت دارایی آسان به دست آمده شود، برای جز خدا فقه در دین آموخته می‌شود، مرد زنش را فرمانبرداری و مادرش را نافرمانی [و دوستش را نزدیک](3) و پدرش را دور کند، پسینیان این گروه مردم (مسلمانان) پیشینیان آن را ناسزا گویند، قبیله را بیرون روندگان از دین مهتری کنند و رهبر گروه پست‌ترینشان باشد و مرد برای پرهیز از بدی‌اش گرامی داشته شود، پس، در آن روز آن رویداد خاهد بود ... سپس آشوبی خاکستری و تاریک می‌آید، سپس آشوبها برخی در پی دیگری می‌آیند تا آن که مردی از خاندان من برشورد که به وی مهدی گفته می‌شود؛ پس، اگر به او رسیدی، پیروی‌اش کن و از راهیافتگان باش(4).

مقصود از «آشوبی خاکستری»، آشوبی سخت و سراسری می‌باشد که به همۀ مردم می‌رسد.

برخی پژوهشگران باور دارند که مقصود از «گردنبند سرخ» همان کراوات سرخ می‌باشد که غربیان مسیحی بر گردنهایشان می‌پوشند و به صلیب نسبت داده می‌شود و نماد فرهنگ غربی در روزگار ما می‌باشد، و شاید یادکردن آن در این جا به جنبش رومیان صلیبی در آخر الزّمان و لشکرکشی آنان در سرزمینهای اسلامی و دست اندازیشان در کارهای مسلمانان اشاره می‌کند، و خداوند داناتر است.

همان گونه که پیشبینی شده بود و انتظار می رفت، از 22 بهمن 1397، چهلمین سال پیروزی انقلاب ایران تا 12 فروردین 1398، چهلمین سالگرد برپایی جمهوری اسلامی در ایران، برخی آثار دگرگونیهای آخر الزّمانی و پیش درآمدهای نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) پدیدار گردید، و بی‌گمان، به‌زودی شاهد تحوّلات و بحرانها و آشوبهایی نو در خاورمیانه و جهان خاهیم بود. البتّه همان گونه که پیشتر گفتیم، از سال 1399 شتاب حوادث آخر الزّمانی دوچندان خاهد شد! این چهل سال برای ایران و افقانستان و عراق مبنای تحوّلاتی بنیادین است.

گفتنی است، حدود چهل سال پیش، پیروزی انقلاب ایران و اشغال افقانستان از سوی ارتش سرخ شوروی و به ریاست جمهوری رسیدن صدّام و قدرت مطلقه شدن وی در عراق روی داده است!!! 


ناتوان ناتوان شدن آمریکا و اروپا در آخر الزّمان 

مهمتر از همه آیا به یاد دارید که پیشتر گفتیم، طبق پیشبینی امام علی(علیه السّلام)، دولتهای اروپایی و آمریکایی و پادشاه رومیان در آخر الزّمان ضعیف می‌شوند و اکنون این امر در ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا و نخست‌وزیر انگلیس آشکار شده است، و سرانجام گروههای ارهابی سلفی خاورمیانه را میدان تاخت و تازهای خِیش قرار می‌دهند.

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های قیام قائم(علیه السّلام)، فرمود:

... پادشاه رومیان ناتوان شود و عربها چیره شوند و مردمان، مانند جنبش مورچگان، سوی آشوبها بخیزند...(5).

بی‌گمان، امام علی(علیه السّلام) در این روایت از روی‌دادن برخی آشوبها و جنگهای پیاپی و ناتوان‌شدن پادشاه رومیان و فروریزی جایگاه و توانایی دولتهای اروپایی و آمریکایی در جهان، به ویژه خاورمیانه، خبر داده است، و به پیشرفت و نیرومندشدن برخی گروههای عرب سَلَفی (گذشته گرا) مانند اَعْرَج کِنْدی و پیروانش در لیبی و اَبْقَع فِهْری و پیروانش در مصر و عُثْمان سُفْیانی و پیروانش در سوریه و اَصْهَب مَرْوانی و پیروانش در عراق اشاره کرده است!
———————————————- 

1. در همۀ نسخه های چاپی المعجم الکبیر نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الحُمْلان» (گوسفندان) یافت می‌شود که سازگار با آن چه در برخی روایات اسلامی آمده است از «نشستن نوجوانان بر منبرها» و «نوجوانان بر منبرها سخنرانی می‌کنند»، به «الغلمان» اصلاح و ترجمه گردید.
2. گاهی برای این و گاهی برای آن باشد.
3. میان دو کروشه از افزوده های ما است که آن را از روایتی مانند این روایت گرفته ایم که در «سنن الترمذیّ» آمده است.
4. المعجم الکبیر، ج 18، ص 51، ح 91 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
 5.إلزام الناصب، ج 2، ص 158، خطبۀ بیان 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۳۰
خادم گمنام

بنا بر روایات اسلامی، ترکهای منطقۀ قفقاز جنوبی و ترکهای ترکیه در سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) دو شورش فتنه گرانه و نابرحق دارند که در نخستین آنها همراه با خزرها و با فرماندهی فرمانده ای ناصبی مذهب و یهودی نسب با نام شَرُوسِی بر کشور ما یورش می برند و پس از مدّتی نبرد با ایرانیان به رهبری مَرْوَزِی، از ترس چینیها و خراسانیها و برای چیزهایی دیگر، جنگ با ایرانیان را رها می کنند و سوی عراق می روند و در آن جا نابود می شوند، و در دومین شورش، وارد بخشی از جزیره در شمال و شمال شرقی سوریه می شوند و دختران جوان مسلمان را به یغما می برند، و سرانجام، نخست نیروهای سفیانی بخشی از آنان را می کشند و سپس یاران امام مهدی(علیه السّلام) آنان را نابود می کنند.

از مَکْحُول روایت شده است که پیامبر(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

برای ترکها دو شورشی است: شورشی که آذربایجان را ویران می سازند، و شورش دومی که اسبهایشان را بر فرات می بندند، و پس از آن (شورش دوم) ترکی نخاهد بود(1).

پسر مَهْزِیار اهوازی، در بارۀ دیدارش با امام مهدی(علیه السّلام)، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، در روزگار پنهان شدنش، گفته است: ... آن گاه که او را دیدم، خِرَدم در خوبی و ویژگی اش سرگردان شد. پس، به من فرمود:

 ... شَرُوسِی، با هدفِ کوه سیاه در پشتِ ری که پیوسته به کوه سرخ و چسبیده به کوههای تالِقان است، از اَرْمَنِسْتان و آذَرْبایْجان بیرون می آید. پس، میان او و میان مَرْوَزی نبردی نابودگر و ریشه برانداز خاهد بود که در آن، خردسال سپیدمو، و از آن، بزرگسال پیر می شود، و میان آن دو کشتار آشکار می گردد...(2).

«پشتِ ری» همان بخش بلند جای گرفته در شمال شهر ری کهن است، و مراد از آن در این جا، بخش شمالی از شهر کنونی تهران می باشد، و «کوه سیاه» همان کوه تُوچال است که از دور سیاه دیده می شود و بر بخش تجریش و پیرامونش در شمال شهر تهران سایه می افکند و در بخش جنوبی کوههای اَلْبُرْز مرکزی جای دارد، و «کوه سرخ» همان کوه سرخی است که در بخش کرج، میان کوه سیاه در تهران و کوههای تالقان، جای دارد، و اکنون از آن سنگهای سرخ که در ساختمان کاربرد دارند، برداشته می شود، و مقصود از «تالِقان» در این حدیث، سرزمینی است که میان کَرَج و قَزْوِین، در 120 کیلومتری شمال غربی تهران جای دارد، و «زَوْرا» در این جا، همان زورای نو یا شهر تهران پایتخت ایران می باشد.

«اَرْمَنِسْتان» سرزمینی است که میان جمهوری آذربایجان در شرق و ترکیه در غرب و گرجستان در شمال و رود اَرَس در جنوب جای دارد، و «آذَرْبایْجان» سرزمینی در شمال غربی ایران است که میان دریای خزر در شرق و ترکیه در غرب و رود اَرَس در شمال جای دارد، و آن جدای از جمهوری آذربایجان می باشد که نادرست به این نام نامیده شده است.

از ابو بصیر روایت شده است که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) فرمود که بی گمان، پدرم -باقر-(علیه السّلام) به من فرمود:

ناگزیر بی گمان، آتشی از آذربایجان خاهد بود که چیزی برابر آن نمی ایستد. پس، هر گاه چنان شود، پلاسهای خانه هایتان شوید و بمانید تا هنگامی که ما مانده ایم. پس، هر گاه جنبشگر ما (مهدی) جنبش کند، سوی او بشتابید، اگرچه با سینه خیز رفتن...(3).

خانندگان گرامی بدانند که ویرانی فقط برای آذربایجان نیست برای بسیاری از مناطق و شهرهای ایران و کشورهای خاورمیانه و جهان نیز ویرانی یا نابودی پیشبینی شده است و آیات و روایات بسیاری در این باره داریم! حتی قم و مکّه و بیت المقدس نیز ویرانی و آسیب دارند!
 ————————————————————- 

1. الفتن، ص 145، الجزء 3، ح 597 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بحار الأنوار، ج 52، ص 6-45، ب 18، ح 32، با نقل از: کمال ‏الدین (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
3. الغیبة، نعمانی، ص 200، ب 11، ح 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۶
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 7)

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۲۳ ب.ظ

عبدالله سفیانی یکی از پرچمداران سه گانه در شام

از کعب روایت شده است که گفت:

سوی فرات،در کنار شام یا کمی پس از آن، جایگاه گردآمدنی بزرگ خاهد بود؛ پس، بر سر داراییها کارزار می کنند، و از هر نه تن هفت تن کشته می شوند، و آن، پس از صدای سخت فروافتادن چیزی سنگین و سست شونده در ماه رمضان، و پس از جداشدن سه پرچمی است که هر کدام از آنان پادشاهی را برای خُدش می خاهد، و در ایشان مردی می باشد که نامش عبدالله است(1).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «جایگاه گردآمدنی بزرگ خاهد بود؛ پس، بر سر داراییها کارزار می کنند»، گردآمدن سپاهیانی فراوان در قرقیسیا و کارزارشان بر سر گنجی از تلاست که فرات نمایانش می کند. 

مقصود از «صدای سخت فروافتادن چیزی سنگین»(2) در این جا، صدایی سخت است که در پی فروافتادن شهابی بزرگ از آسمان در مشرق زمین شنیده می شود، هنگام برآمدن خُرشید در مکّه، در صبح روز جمعه نیمۀ ماه رمضان سالی که امام مهدی(علیه السّلام) در آن به پا می خیزد.

از برخی خبرها بهره گرفته می شود که «سست شونده» در این جا وصف برای موصوفی مُقَدَّر است که «زمین» باشد، و مراد از آن، شهر حَرَسْتا پیرامون دمشق و آبادی جابِیَه در دوردستهای آن است که در ماه رمضان سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) فروبرده می شوند، یا آن در این جا وصف برای موصوفی مُقَدَّر است که «آسمان» باشد، و مقصود از آن، شهابی بزرگ است که از آسمان فرومی افتد، چنان که در سخن خداوند متعالی آمده است: «و آسمان بشکافد، پس، آسمان در آن روز سست شونده است»(3)، و خداوند داناتر است.

مقصود از «سه پرچمی» در این روایت، پرچم اصهب مروانی از جزیره و عراق، پرچم ابقع فِهْری از مصر و پرچم عثمان سفیانی از سوریه است، و «عبدالله» همان عثمان سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخر الزّمان است.
----------------------------------------- 

1. الفتن، ص 4-233، جزء 5، ح 923 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بهره گرفته شده از: برخی فرهنگهای واژگان عربی.
3. قرآن کریم، سورۀ حاقّه، آیۀ 16 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۲۳
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 2)

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۵۹ ب.ظ

پیمان بستن با عبدالله عبّاسی، برکنارکردن وی و دوران فرمانروایی اش

از عَمّار پسر یاسِر روایت شده است که وی گفت:

بی گمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخر الزّمان خاهد بود، و برای آن نشانه هایی اند ... هر گاه رومیان و ترکها بر شما بشورانند، و لشکرها بسیج شوند، و رهبر شما که داراییها را می اندوزد، بمیرد، و پس از او مردی ناتوان(1) جانشین شود که پس از دو سالی(2) از پیمان بسته شدن با وی برکنار می گردد، و نابودی پادشاهی آنان از جایی می آید که پدیدار شد، و ترکها و رومیان با هم ناسازگاری می کنند، و جنگها در زمین فراوان می شوند ... و سه تن در شام پدیدار می شوند که همۀ آنان خاستار پادشاهی اند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان که میان کلبیها برمی شورد، و مردم را در دمشق در تنگنا می اندازد(3)، و مغربیها(4) سوی مصر می روند؛ پس، هر گاه درون آن جا بروند، همان، نشانۀ [شورش](5) سفیانی است، و پیش از آن، کسی که به خاندان محمّد(علیهم السّلام) فرامی خاند، برمی شورد، و ترکان در جزیره(6) فرود می آیند، و رومیان در فلسطین فرود می آیند، و عبدالله دنبال می کند(7) عبدالله را تا آن که سربازانشان در قَرْقِیسِیا بر سر رودخانه رویاروی می شوند، و کارزاری بزرگ خاهد بود، و زمامدار مغرب می رود و مردان را می کشد و زنان را در بند می کند ... پس، فریادگری از آسمان بانگ می زند: ای مردم، بی گمان، فرماندۀ شما آن کس است، و آن، همان مهدی است که زمین را از همه نگری و برابری پر می کند، چنان که از ستم ورزی و برگشتن از راستی لبریز شده است(8).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه عمّار صحابی پسر یاسر آن را به وی نسبت نداده است. 

شایان یادآوری است، فرمان دادن به خانه نشینی و آرامش پیش از آشکارشدن برخی نشانه های قیام امام مهدی(علیه السّلام)، به ویژه شورش سفیانی، از آن چیزهایی است که مؤمنان را از رفتن درون آشوبها پرهیز می دهد، و ایشان را به گوشه گیری از آنها راهنمایی می کند.

بدان که مراد از «رومیان»، در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان، اروپاییان و بسیاری از آمریکاییان و استرالیاییها می باشند که از فرزندان رومیان اند، و مقصود از «ترکها» در بسیاری از احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان، ترکهای ترکیه اند.

از روایت عمّار و دیگر احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان بهره گرفته می شود که دولتهای روم و ترک، مانند آمریکا، فرانسه و ترکیه، اصهب مروانی و پیروانش، از بازماندگان حزب بعث و گروه داعش، را یاری می کنند تا بر جزیره و عراق چیره شوند، و آنان را بر ایران می شورانند، و نیز نیروهایی از خزرها و ترکان را با فرماندهی شَرُوسِی در قَفْقاز جنوبی بسیج می کنند، و آنان را در ماه رمضان یا نزدیکش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) بر ایران می شورانند، سپس سوی عراق می فرستند، و سرانجام، یورشگران قفقازی با پیروان اصهب همگی در آن جا نابود می شوند. بنا بر این، نبرد این دو گروه شورشی از جنگهای نیابتی است. افزون بر آن، ترکهای ترکیه برای رسیدن به سودهای راهبردیشان و کشتن و چپاول و پیشگیری از پیشروی یورشگران سوی مرزهایشان، درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق سوریه جای دارد، می روند، و رومیان برای نگهداری سودهای راهبردیشان و پشتیبانی از اسرائیل، به ویژه بیت المقدس، در برابر یورش یورشگران، مانند شورشیان آفریقایی، به رملۀ فلسطین می آیند.

رهبر مسلمانان که داراییها را می اندوزد و آنها را در زندگانی مردم هزینه نمی کند و از «کسانی که تلا و نقره می اندوزند و آنها را در راه خدا نمی پردازند، پس، آنان را به شکنجه ای دردناک مژده بده»(9) می باشد، و دو سالی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) می میرد، دومین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس است که در آخر الزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می شوند، و مردی ناتوان که جانشین وی می شود و پس از گذشتن دو سالی از پیمان بسته شدن با وی بر کنار می گردد، عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در آخر الزّمان است.

گفتار پیامبر(صلّی لله علیه و آله): «نابودی پادشاهی آنان از جایی می آید که پدیدار شد» به رازی بزرگ اشاره می کند، و آن این است که هم پیدایش و هم نابودی پادشاهی بنی عبّاس در آخر الزّمان، از روم خاهد بود، و از برخی روایات اسلامی بهره گرفته می شود که پایان نابودی پادشاهی ایشان به دست سفیانی و خراسانی است.

«مردی ابقع» -گندمگون- همان اَبْقَع فِهْرِی فرماندۀ فرماندهان در مصر در آخر الزّمان است که نیروهای قیسی، بربر و سیاه آفریقاییِ پیرو اعرج کندی را از مصر سوی فلسطین، اُردن و سوریه فرماندهی می کند.

«مردی اصهب» -زرد آمیخته با سرخی و سپیدی(10)- همان اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر زیندگان جزیره(11) و عراق(12) و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار در آخر الزّمان است که در ماه صفر سالی پیش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) رهبری جنبشی که پیشتر در سرزمینهای جزیره آغازیده شده بود را می پذیرد، و در ماه رجب یا نزدیکش بر بغداد و سپس بر بیشتر سرزمینهای کشور عراق چیره می شود، و با هاشمی شَیْصَبانِی شورشگر در کوفه پیمان می بندد، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می جنگد، و بر سوریه یورش می برد.

«مردی از خاندان ابو سفیان» همان عثمان سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخر الزّمان است که در ماه صفر سالی پیش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند را می پذیرد، و در ماه رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی شورد، و در ماه رمضان بر دمشق و سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می برد.

«کلبیها» از قبیله های عربی مشهوری اند که از شبه جزیرۀ عربی درون شام رفتند و در سرزمینهایش جای گرفتند، و معاویه با مَیْسُون، دختر بَحْدَل کلبی، زناشویی کرد و یزید(لعنه الله) از وی زاده شد، و خِیشاوندی سفیانی از سوی داییهایش به کلب می رسد، و کلبیان همواره پشتیبان ارتشیِ بنی اُمیّه و دست زورمندشان در دوران فرمانرواییشان بوده اند(13).

«کسی که به خاندان محمّد(علیهم السّلام) فرامی خاند» همان شُعَیْب تَمِیمِی خراسانی پسر صالح، فرماندۀ خراسانیان است که جنبش خُد را در میانه های سالی پیش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) در تالَقان می آغازد، سپس در ماه رجب همان سال در سَمَرْقَنْد برمی شورد، و هنگامی که هاشمی چینی از چین و مُلْتان به خراسان می آید و در آن جا  به پا می خیزد، به او می پیوندد و فرماندۀ سپاهش می شود و سپس با سپاهشان و پرچمهایی سیاه و کوچک به ایران و عراق می آیند و هاشمی شعیب را به مکّه می فرستد تا با مهدی(علیه السّلام) پیمان ببندد. 

در سخن رسول خدا(صلّی الله علیه و آله): «عبدالله دنبال می کند عبدالله را تا آن که سربازانشان در قَرْقِیسِیا بر سر رودخانه رویاروی می شوند»، «عبدالله» نخست همان عبدالله سفیانی، واپسین زمامدار بنی اُمیّه در شام است، و «عبدالله» دوم همان عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق می باشد که سپاهی را به سوریه می فرستد، و بنا بر آن چه هویداست، نیروهای سپاه سفیانی پس از آن که بر دمشق چیره می شوند، بر نیروهای سپاه عبّاسی که در شام ماندگارند، می شورند و آنان را سوی جزیره دنبال می کنند تا آن که دو سپاه بر سر رودخانۀ خابور در قرقیسیا رویاروی می شوند و کارزاری بزرگ می کنند.

مراد از «رودخانه» در این جا، خابور از بزرگترین رودخانه های ریزنده در فرات است، و قَرْقِیسِیا -عربی شدۀ کرکیسیوم یونانی- از شهرهای کهن در سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات نزدیک ریزشگاه رود خابور در فرات بود، و اکنون تپه هایی باستانی از آن، نزدیک شهر دَیْرُ الزَّوْر بر جای مانده اند، و شهر بُصَیْرَه که در شرق سوریه و نزدیک مرزهای غربی عراق جای دارد، بر آن ساخته شده است(14).

مقصود از «زمامدار مغرب» همان عبدالرحمان اَعْرَجِ -لنگ- کِنْدِی، رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در آخر الزّمان است که در میانه های سالی پیش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در لیبی و پیرامونش و دوردستهایش آغازیده شده بودند را می پذیرد، و در ماه جمادی آخر یا نزدیکش از همان سال در آن جا برمی شورد، و سپس سپاهش را به مصر می آورد، و آنان را با فرماندهی ابقع فهری مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می فرستد.
------------------------------------------------------ 

1. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «صحیح» -تندرست- یافت می شود که سازگار با آن چه در دو روایت مانند این روایت که در «الفتن» آمده اند، به «ضعیف» اصلاح و ترجمه گردید. 
2. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «سنین» -سالها- یافت می شود که سازگار با آن چه در دو روایت مانند این روایت که در «الفتن» آمده اند، به «سنتین» اصلاح و ترجمه گردید. 
3. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «یحضر» یافت می شود که سازگار با آن چه در روایتی مانند این که در «الفتن» آمده است، به «یحصر» اصلاح و ترجمه گردید. 
4. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الغرب» یافت می شود که به «المغرب» اصلاح و ترجمه گردید.
5. میان دو کروشه از افزوده های ما است که آن را از حدیثی مانند این روایت گرفته ایم که در «عقد الدرر» آمده است. 
6. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الحِیْرَة» یافت می شود که به «الجزیرة» اصلاح و ترجمه گردید.
7. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «یسبق» -پیشی می گیرد- یافت می شود که سازگار با آن چه در روایتی مانند این روایت که در «الفتن» آمده است، به «یتبع» اصلاح و ترجمه گردید.  
8. الغیبة، توسی، ص 4-463، ف 7، ح 479 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
9. قرآن کریم، سورۀ توبه، آیه 34 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
10. بهره گرفته شده از: المعجم الوسیط، درگاه «الأصهب».
11. جزیره بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است، و مراد از «جَزِیرَه» در این جا، بیشتر سرزمینهای جزیره می باشد که درون کشور عراق جای دارد، و از مَوْصِل در شمال تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات کشیده می شود (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
12. مقصود از «عِراق» در این جا، بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو است که از سامَرا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می شود (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
13. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
14. بهره گرفته شده از: برخی منابع.

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۵۹
خادم گمنام

نبرد قرقیسیا در آخرالزمان

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۶ ب.ظ

                                             

قرقیسیا شهرى کوچک نزدیک سرچشمه رود خابور در نهر فرات است که امروز به ویرانه اى نزدیک شهر دیر الزور ، کنار مرز سوریه تبدیل شده و به مرز ترکیه هم نسبتاً نزدیک است .برخى روایات در مورد نبردى بزرگ در آن سامان سخن گفته و آن را به سفیانى ربط داده اند که در زمان امام مهدى(علیه السلام) خواهد بود. در آن سال در هر نقطه اى از مغرب زمین ، کشمکش زیادى روى مى دهد . نخستین سرزمین عرب که خراب مى شود ، شام است.
جم البلدان حموى   مى گوید : این شهر ، به سبب قرقیسیا بن طهمورت ملک به این نام نامیده شد . حمزه اصفهانى مى گوید : قرقیسیا معرّب کرکیسیا است که برگرفته از « کرکیس » ، نام محل اسب دوانى است که به عربى «حلبه» مى گویند و در شعر ، بسیارى اوقات بصورت مقصور مى آید . ( آخرش حذف مى شود ) .

برخى روایات در مورد نبردى بزرگ در آن سامان سخن گفته که بعضى وقت آن را معین کرده و بین بنى عباس و بنى امیه دانسته اند . بعضى روایات هم آن را به سفیانى ربط داده اند که در زمان امام مهدى(علیه السلام) خواهد بود اما برخى دیگر ، سبب درگیرى را گنجى مى دانند که در مسیر فرات پیدا مى شود و بین سفیانى و اتراک اختلاف پیش مى آید .

از جمله روایات ، کافى  از امام باقر(علیه السلام) آورده است که به میسّر فرمود : فاصله شما و قرقیسیا چقدر است ؟ عرض کردم : نزدیک است ، کنار ساحل فرات ، فرمود : اتفاقى در آنجا خواهد افتاد که از روزى که خدا آسمان ها و زمین را آفریده و تا زمانى که آسمان ها و زمین وجود خواهند داشت ، مانند آن وجود نداشته و نخواهد داشت . (میدان جنگ) سفره پرندگان خواهد بود و درندگان زمین و پرندگان آسمان ، از آن سفره سیر خواهند شد . افراد قبیله « قیس » در آن نبرد کشته مى شود و خونخواه و طرفدارى نخواهند داشت .

صاحب کافى مى گوید : عده اى این روایت را آورده اند و اضافه کرده اند : منادى ندا مى دهد : بیایید و گوشت ستمگران را بخورید !

در از حذیفه بن منصور از امام صادق(علیه السلام) : خدا مائده (در روایتى « مأدبه» ) و سفره اى در قرقیسیا دارد که فردى از آسمان از این رخداد مطلع مى شود و مى گوید : اى پرندگان آسمان و درندگان زمین ! بیایید از گوشت بدن ستمگران سیر شوید !

از عبد الله بن ابى یعفور آمده است که ابو جعفر(علیه السلام) به من فرمود : فرزندان عباس و مروان در قرقیسیا نبردى خواهند داشت که در آن نبرد زورمندان به بلوغ نرسیده، پیر مى شوند . خداوند پیروزى را نصیب شان نخواهد کرد و به پرندگان آسمان و درندگان زمین وحى مى شود که از گوشت ستمکاران سیر شوید . آن گاه سفیانى خروج مى کند .

از جمله روایاتى که در مورد خروج سفیانى و ظهور امام مهدى وارد شده ، حدیثى است که مفید در اختصاص  آورده است : جابر جعفى مى گوید که ابوجعفر(علیه السلام) به من فرمود : اى جابر ! سرِ جایت بمان و تکان نخور (=کارى نکن )تا نشانه هایى را که برایت مى گویم ، ببینى و آنها را دریابى : نشانه اول ، اختلاف فرزندان فلانى (بنى عباس بر سر مُلک) است که گمان نمى کنم آن را ببینى ، ولى پس از من اینها را نقل کن . نشانه دیگر صدایى است که از آسمان شنیده مى شود ، همچنین صدایى که از جانب دمشق به شما مى رسد و نوید فتح مى دهد . قریه اى از شام به نام « جابیه » فرو مى رود و قسمت راست مسجد دمشق فرو مى ریزد و گروهى از ترکستان خروج مى کنند ، و پس از آن اوضاع مردم آشفته خواهد شد . برادران ترک در جزیره پیاده مى شوند و جمعى از روم خروج کرده و در « رمله » فرود مى آیند .

اى جابر ! در آن سال در هر نقطه اى از مغرب زمین ، کشمکش زیادى روى مى دهد . نخستین سرزمین عرب که خراب مى شود ، شام است . در شام سه پرچم مختلف با هم جنگ خواهند داشت : پرچم اول اصهب ( سرخ و سفید ) پرچم دوم ابقع (سیاه و سفید) و پرچم سوم سفیانى است . سفیانى با پرچم ابقع برخورد مى کند و با هم مى جنگند و او و تمام همراهانش را به قتل مى رساند . بعد پرچم اصهب را تار و مار مى کند . آن گاه هدفى جز رفتن به عراق ندارد . سپس لشکر او به قرقیسیا مى رسد و جنگى در آنجا جنگ درمى گیرد که صد هزار نفر از ستمگران کشته مى شود
پس از آن سفیانى هفتاد هزار لشکر به کوفه مى فرستد ، آنها مردم کوفه را یا مى کشند، یا دار مى زنند ، و یا به اسیرى مى گیرند . در این بین چند لشکر از خراسان با سرعت برق، منازل میان راه را طى مى کنند . چند نفر از یاران قائم در میان آنها هستند . سپس مردى از موالى اهل کوفه قیام مى کند ، ولى سرلشکر سفیانى او را بین حیره و کوفه به قتل مى رساند .

آن گاه سفیانى لشکرى به مدینه مى فرستد . مهدى از مدینه به مکه مى رود . چون خبر رفتن مهدى از مدینه به سرلشکر سفیانى مى رسد، لشکرى را به دنبال او مى فرستد، ولى وى را نمى یابند مهدی وارد مدینه می‌شود. سرلشکر سفیانى در بیابان « بیدا » فرود مى آید . در آن جا گوینده اى از آسمان صدا مى زند : اى بیدا ! این قوم را نابود گردان ، و با این صدا زمین آنها را در کام خود فرو مى برد . تنها سه نفر از آنها باقى مى ماند که خدا صورت هاى آنها را به عقب برمى گرداند . آن سه نفر از قبیله کلب اند . این آیه درباره اینها آمده است :

« اى کسانى که کتاب آسمانى به شما داده شد ! ایمان بیاورید به آنچه نازل کردیم ، که آنچه را نزد خود دارید ، تصدیق مى کند ، پیش از آن که بعضى از صورت ها را تغییر دهیم ، و آن را به پشت برگردانیم » ( نساء/50 )

در آن روز قائم در مکه است . او در آن جا به بیت الحرام ( خانه خدا ) تکیه مى دهد ، در حالى که به آن پناه بُرده است . مى گوید : اى مردم ! ما از خدا و هر کسى که دعوت ما را بپذیرد ، یارى مى طلبیم . من از خانواده محمد ، پیغمبرتان هستم . ما از هر کس به خدا و محمد نزدیک تریم . 

ابن حماد گفته « ارطاة » را نقل کرده که معرکه قرقیسیا را به سفیانى ربط داده و طرفین را ترک و روم قرار داده و مى گوید : وقتى ترک ها و رومیان گرد بیایند و قریه اى در دمشق فرو رود و دیوار سمت غرب مسجد دمشق فرو ریزد ، در شام سه پرچم برافراشته مى شود : ابقع ، اصهب و سفیانى . در دمشق مردى و همراهانش محاصره شده و کشته مى شوند و دو نفر از آل ابو سفیان خروج مى کنند که پیروزى با دومى است . وقتى پیروان « ابقع » از مصر حرکت کنند ، سفیانى با سپاهش بر ضد آنها شورش مى کند ، و آنقدر از ترکان و رومیان در قرقیسیا مى کشد که درندگان زمین از گوشت شان سیر مى شوند .

اما این روایت ، فقط سخنى بُریده است . همچنین چند روایت وجود دارد که احادیث را مربوط به گنجى مى داند که در آن اختلاف دارند . روشن ترین روایت ، روایتى است که از ابن حماد از پیامبر آورده شده است : « کوهى از طلا و نقره در مسیر فرات نمایان مى شود که از هر نُه نفر که براى دستیابى بر آن بجنگند ، هفت نفر کشته مى شوند . اگر شاهد چنین وضعى بودید ، نزدیک آن نشوید . . . فتنه چهارم هجده سال است ، سپس رخدادهایى نمودار مى شود که خود را نشان مى دهد و فرات کوهى از طلا را نمایان مى کند . امت بر آن هجوم آورده ، از هر نُه نفر ، هفت تن کشته مى شود .
از على(علیه السلام) : سفیانى در شام ظهور مى کند ، آن گاه نبردى میان آنها در قرقیسیا رخ مى دهد (و آن قدر کشته مى دهد) که پرندگان آسمان و درندگان زمین از لاشه هایشان سیر مى شوند . سپس در پشت سرشان جنگى رخ مى دهد و گروهى مى آیند تا وارد خراسان شوند . لشکر سفیانى در پى اهالى خراسان مى آیند ، چنانکه شیعه آل محمد را در کوفه مى کشند ، آن گاه اهل خراسان در پى مهدى بیرون مى روند .

مقصود از فتنه چهارم در این حدیث معلوم نیست ، چرا که تعداد فتنه ها در روایات ناهمگون است . با اینکه تشخیص آخرین فتنه متصل به ظهور مهدى(علیه السلام) آسان است اما اکثر نصوص مربوط به این معرکه ، مُرسَل و گفته اشخاص بوده و جزء احادیث نبوى نیست اما اگر درست باشد ، احتمال دارد که گنج مذکور ، منبع نفت یا معدن طلا و نقره باشد که محل درگیرى سه دولت مى شود اما بیشتر احادیث مى گوید طرف مقابل سفیانى در این معرکه ، ترک ها هستند و چون درگیرى به خاطر ثروتى است که در مرزهاى سوریه و ترکیه وجود دارد ، بنابراین ممکن است منظور از ترک ها ، اهالى فعلى ترکیه باشند .

برخى روایات مى گوید پیش از خروج سفیانى ، عده اى در جزیره اى که جزیره ربیعه یا دیار بکر ، نزدیک قرقیسیاست ، فرود مى آیند . شاید مقصود روس ها یا دیگران باشند که امت ترک نامیده مى شوند .

بر اساس روایات ، مهدى(علیه السلام) نخستین پرچم خود را براى جنگ با ترکان برمى افرازد . مقصود از جزیره در اینجا منطقه اى نزدیک موصل است که آن نیز دیار ربیعه نامیده مى شود ، اما « رمله » که نیروهاى روم در آنجا فرود مى آیند ، شاید « رمله » فلسطین یا مصر باشد ،

کانال تلگرام https://web.telegram.org/#/im?p=@joinchatakheruzzaman

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۳۶
خادم گمنام