آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه های آخرالزمان» ثبت شده است

فلسطین و بیت المقدس در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۴۱ ق.ظ

فِلَسْطِین سرزمینی در خاورمیانه و غرب آسیاست که از شمال به لبنان، از شرق به سوریه و اردن، از جنوب به مصر، و از غرب دریای مدیترانه می‌رسد، و چون بیت المقدس و دولت اسرائیل را در خُد دارد، دارای جایگاهی راهبردی است، و بَیْتُ الْمَقْدِس یا أورْشَلِیم که إیْلِیا نیز نامیده می‌شود، مرکز فلسطین است، و داود-علیه‌السّلام- آن را پایتخت کشورش کرد، و سلیمان-علیه‌السّلام- معبد مشهورش را در آن‌جا ساخت، و آن، شهری مقدّس برای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان است.(۱)

از آیات قرآنی و روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می‌شود که فلسطینیهای مسلمان سرزمینهایشان را آزاد نمی‌کنند و بر دشمنان یهودیشان چیره نمی‌شوند، و آشوبهای سختی بر آنان فرود می‌آیند، و از رهایی و کمک‌رسانی دولتهای عربی و ناعربی بی‌امید می‌شوند؛ پس هنگامی که شورشیان آفریقایی از لیبی به مصر و شام می‌آیند، گروهی از ایشان به آنان می‌پیوندند، و هنگامی که سفیانی در سوریه برمی‌شورد، گروهی دیگر درون سپاه سفیانی می‌روند، و بیت المقدس را از چنگال یهودیان آزاد نمی‌کند، مگر سپاه امام مهدی-علیه‌السّلام- پس از ظهورش، و پایان کارها از آنِ پرهیزکاران است.

از کعب شنیده شده است که گفت:

هر گاه آشوب فلسطین برافروخته شود، در شام جابه‌جا می‌شود، مانند جابه‌جاشدن آب در مشک، سپس از میان می‌رود، هنگامی که از میان می‌رود، در حالی که شما اندک و پشیمان‌اید.(۲)

 

چنین می‌نماید که این خبر از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- یا بهره‌گرفته‌شده از آن باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «آشوب فلسطین»، ناسازگاری و درگیری‌ای است که میان مسلمانان و یهودیان در سرزمین فلسطین روی می‌دهد، و سرزمینهای شام با آن آشفته می‌شوند، و مقصود از «شما» شامیهای مسلمان‌اند، و آنان، برای باورهای نادرست و کارهای تباهشان، پشیمان می‌شوند.

سلیمان ابن حاطِب حِمْیَری گفته است:

سوگند که بی‌گمان در شام آشوبی خاهد بود که در آن‌جا جابه‌جا می‌شود، چنان‌که آب در مشک جابه‌جا می‌شود، از شما برداشته می‌شود، در حالی که شما از گرسنگی سخت پشیمان‌اید، پس بوی نان در آن‌جا از بوی مشک خُشتر خاهد بود.(۳)

  
چنین می‌نماید که این خبر از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- یا بهره‌گرفته‌شده از آن باشد، اگرچه سلیمان ابن حاطب حمیری تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام- در بیان نشانه‌های قیام قائم-علیه‌السّلام- فرمود:

... آگاه باشید، ای وای بر فلسطین(۴) از آن‌چه(۵) در آن‌جا فرود می‌آید از آشوبهایی که توان‌فرسای‌اند... .(۶)


-----------------------------------------------------------------------------------------
۱. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. 
۲. الفتن، ص ۹-۱۵۸، الجزء ۳، ح ۶۵۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. الفتن، ص ۱۵۷، الجزء ۳، ح ۶۴۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. در نسخۀ چاپی إلزام الناصب پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «لقسطنتین» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در نسخۀ بدلش در پاورقی و نیز در برخی نسخه‌های چاپی آمده است، به «لفلسطین» اصلاح و ترجمه گردید.
۵. در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید. 
۶. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۵۸، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

ادامه دارد....

📚گزیده‎هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۲ ، ۰۹:۴۱
خادم گمنام

عملیّات «طوفان الأقصی» یورشی جسورانه از سوی گروه فلسطینی حماس و جنگی نیابتی از سوی ایران و روسیه با اسرائیل و دولتهای غربی پشتیبانشان مانند آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان بود که نفوذپذیری مرزهای سرزمینی و امنیّتی اسرائیلیان را ثابت کرد.
 
حال این پرسش پیش می‌آید که آیا با توجّه به آن‌که هیچ کشور عربی، به‌ویژه دولتهای مجاور فلسطین، مانند سوریه و مصر و لبنان، نمی‌خاهند جبهه‌ای برای نبرد با اسرائیل بگشایند و با وی بجنگند، و گروههایی مانند حزب‌الّاه لبنان نیز به‌تنهایی توان لازم برای شرکت در یک درگیری بزرگ با اسرائیل را ندارند، آیا انجام چنین عملیّاتی از سوی گروهی کوچک با توانایی‌ای اندک در سرزمینی باریک با ساختمانهایی انبوه و مردمی در محاصره، ضدّ کشوری بزرگتر با دولتی ددمنش و نیروهایی سر تا پا مسلّح که از سوی دولتهای بزرگ غربی، پشتیبانی می‌شود، کاری عاقلانه و دوراندیشانه و راهبردی بوده است؟!

از دیدگاه نویسنده و هر کارشناس دوراندیش و باانصافی، رهبران حماس اگر پیش از عملیّات طوفان الاقصی به عواقب این کار و اوضاع پساعملیّات می‌اندیشیدند، و به پروندۀجنایتهای یهودیان صهیونیست و گروههای وابسته به آن در زمانهای گذشته در سرزمین فلسطین و لبنان و کشتارهایی چون صبرا و شتیلا و قانا، نگاهی می‌انداختند، و توان ادامۀ نبرد با دشمنی چون اسرائیل را می‌سنجیدند و تنهاماندن در این نبرد و تحمّل خسارتهای جبران‌ناپذیر و بسیار زیانبارش از خرابی خانه‌ها و کشته و مجروح‌شدن انبوهی از مردمان پیر و جوان و زن و کودک بی‌پناه و بی‌دفاع غزّه را پیشبینی می‌کردند، شاید هیچ‌گاه چنین عملیّاتی را انجام نمی‌دادند!!!

از نخستین ساعات شنیدن خبر آغاز عملیّات طوفان الاقصی از سوی حماس در باریکۀ غزّه ضدّ اسرائیل این حکایت از گلستان سعدی در ذهنم یادآوری شد: «هندوی نفط‌‌اندازی همی‌آموخت. حکیمی گفت: تو را که خانه نیین است، بازی نه این است»!

نفط‌اندازی یا نفت‌اندازی آتش‌بازی با در دهان نگه‌داشتن مادۀ آتش‌زای نفت و دمیدن در آتش است.

عربها نیز مثلی دارند و می‌گویند: «إنْ کانَ بَیْتُکَ مِنْ زُجاجٍ فَلاتَرْمِ النّاسَ بِالحِجارَةِ»! اگر خانه‌ات از شیشه است، مردم را با سنگ مزن!

نویسنده باور دارد که عملیّات طوفان الاقصی از سوی گروهی کوچک و کم‌توان چون حماس، هرچند پیامدهای دردناکی داشته و خسارات جبران‌ناپذیری بر جای گذاشته، بر همگان آشکار کرد که سران کشورهای مسلمان، به‌ویژه عربها، تنها در حدّ حرف و شعار ضدّ اسرائیل‌اند، و هیچ کشور و گروهی، جز حزب‌الّاه لبنان آن هم به گونه‌ای تدافعی و محتاطانه، حاضر نیست پا به عرصۀ میدان گذارد و گامی عملی بردارد و جبهه‌ای جدید بگشاید و با اسرائیل درگیر شود!!!

آیا برای شما این پرسش پیش نیامده است که چرا با آن‌که اسرائیل سدها بار سوریه را مورد تهاجم هوایی و موشکی قرار داده است، و دولت بشّار اسد نیز بارها وعدۀ پاسخ‌دادن به حملات اسرائیلیان را به مردمش را داده است، از سوی سوریها هیچ پاسخی داده نمی‌شود؟ آن هم در چنین شرایط حسّاسی که می‌بایست مردم غزّه و حماس را تنها نگذارد؟!!!

بنا بر آن‌چه گفتیم و اکنون شاهدش هستیم، در پیِ عملیّات طوفان الاقصی و با پشتیبانی شتابان و بی‌دریغ دولتهای غربی از اسرائیل و ارسال کمکهای نظامی به این کشور و افزایش حضور نظامیشان در خاورمیانه و غرب آسیا، می‌توان پیشبینی کرد که اسرائیل بیش از پیش تواناتر و جسورتر شده است، و پای غربیها نیز بیش از گذشته به خاورمیانه و غرب آسیا، به‌ویژه سرزمین فلسطین، باز شده و خاهد شد!!!

بی‌گمان اگر در روزهای آتی شاهد حمله‌ای جدید و اثرگذار از سوی سوریها و گروههای مقاومت به اسرائیل و گشودن جبهه‌ای جدید از دروازۀ جولان و دیگر مناطق، ضدّ اسرائیل نباشیم، که چنین چیزی بسیار بعید به نظر می‌رسد، و مردم بی‌پناه و بی‌دفاع غزّه زیر بمبارانهای ددمنشانۀ صهیونیستها تنها بمانند که مانده‌اند، شاهد سرخُردگی گروههای مبارز فلسطینی و مردم فلسطین و ناامیدی آنان از دولتهای عرب و ناعرب و گرایش آنان به گروههای شورشی‌ای که در آینده سر بر خاهند آورد، مانند شورشیان آفریقایی از لیبی و شورشیان هوادار سفیانی در سوریه خاهیم بود. کمی صبر کنیم آن روز را خاهیم دید!!!

در پایان این سخن امام زین‌العابدین علی ابن الحسین-علیهما‌السّلام- را یادآور می‌شویم که به زیانباربودن قیام فرزندان و شیعیانش ضدّ ستمگران و حکومتها پیش از ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- اشاره فرموده است:

«سوگند به خداوند که هیچ یک از ما پیش از شورش قائم-علیه‌السّلام- برنمی‌شود، مگر آن‌که کارش مانند کار جوجه‌اى خاهد بود که پیش از درآمدن بالهایش از آشیانۀ خیش پرواز کند، پس کودکان آن را بگیرند و با وی بازى کنند!» (الکافی، ج ۱۵، ص ۶۰۰-۵۹۹، ح ۳۸۲)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۲ ، ۲۰:۲۱
خادم گمنام

جنگ آذربایجان با بنی عباس آخرالزمان

دوشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۲۷ ب.ظ

                

براساس روایات متعددجنگی در آخرالزمان وآتشی مخوف از آذر بایجان به پا می خیزد که هیچ چیز یارای مقابله با آن را ندارد ونمی توان جلوی آن را گرفت که شیعه وظیفه اش در این نبرد عدم حمایت از هیچ طرف در گیر و سکوت است تا زمانی که بین رکن و مقام امام عصر عج الله تعال فرجه ظهور کند.

روایت اول

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّهُ قَالَ لِی أَبِی ع‏ لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ‏ءٌ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ‏ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا  فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً  وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ قَالَ وَیْلٌ لِطُغَاهِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[۱]

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «پدرم- امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشى از ناحیه آذربایجان زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد، چون چنین شود خانه ‏نشین باشید (بى ‏طرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشسته‏ ایم شما نیز خانه‏ نشین باشید و چون کسى که از طرف ما حرکت مى ‏کند فعّالیت خود را آغاز کرد به سوى او بشتابید (به هر نحو ممکن) اگر چه بر دست و زانو. به خدا سوگند گوئى هم اکنون به او می ‏نگرم که میان رکن و مقام به فرمانى جدید از مردم بیعت مى‏ گیرد، فرمانى که بر عرب سخت گران است، و (پدرم) فرمود:واى بر سرکشان عرب از شرّى که روى نموده است».

روایت دوم

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا صَعِدَ الْعَبَّاسِیُّ أَعْوَادَ مِنْبَرِ مَرْوَانَ أُدْرِجَ مُلْکُ بَنِی الْعَبَّاسِ وَ قَالَ ع قَالَ لِی أَبِی یَعْنِی الْبَاقِرَ ع لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ‏ لَهَا شَیْ‏ءٌ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ قَالَ وَ وَیْلٌ لِلْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[۲]

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «هنگامى که‏ عبّاسىّ از چوب هاى (پله‏ هاى چوبین) منبر مروان بالا رود، حکومت بنی عبّاس ترقّى و رونق خواهد یافت و فرمود: پدرم- یعنى امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: لا جرم باید آتشى از آذربایجان برافروزد که چیزى در برابرش نتواند ایستاد، پس چون چنین شود در خانه‏ هاى خود بمانید و تا زمانى که ما آرام هستیم شما نیز آرام باشید، و چون حرکت ‏کننده ما به فعّالیت پرداخت به سوى او بشتابید اگر چه بر سر زانوان، به خدا سوگند گوئى من هم اکنون بدو مى ‏نگرم که در میان رکن و مقام از مردم بر فرمانى جدید که بر عرب سخت گران است بیعت مى‏گیرد، فرمود: و واى بر عرب از شرّى که به زودى فرا مى‏رسد».

روایت سوم

… إِنَّ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ ع لَهُ غَیْبَهٌ کَغَیْبَهِ یُوسُفَ وَ رَجْعَهٌ کَرَجْعَهِ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ثُم‏ یَظْهَرُ بَعْدَ غَیْبَتِهِ مَعَ طُلُوعِ النَّجْمِ الْأَحْمَرِ وَ خَرَابِ الزَّوْرَاءِ وَ هِیَ الرَّیُّ وَ خَسْفِ الْمُزَوَّرَهِ وَ هِیَ بَغْدَادُ وَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّهٍ وَ آذَرْبِیجَانَ‏ تِلْکَ حَرْبٌ یُقْتَلُ فِیهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ کُلٌّ یَقْبِضُ عَلَى سَیْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَیْهِ رَایَاتٌ سُودٌ تِلْکَ حَرْبٌ یَشُوبُهَا الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ وَ الطَّاعُونُ الْأَغْبَر[۳]

همانا قائم از فرزندان علىّ علیه السّلام داراى غیبتى است همچون غیبت یوسف، و بازگشتى همانند بازگشت عیسى بن مریم، پس از غیبتش با طلوع ستاره سرخ آشکار خواهد شد. همزمان با ویرانى زوراء که شهر رى است، و فرو رفتن مزوره که همان بغداد باشد، و خروج سفیانىّ، و جنگ فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان چنان جنگى که هزاران و هزاران نفر در آن کشته مى‏ شوند، هر جنگجو شمشیرى زیور یافته به دست مى‏گیرد، پرچمهاى سیاه بر آن به اهتزاز در مى‏آید، آن جنگى است که به مرگ سرخ و طاعون بسیار خطرناک آمیخته است».

روایت چهارم

… یَخْرُجُ الشَرُوسِیُّ مِنْ أَرْمِینِیَّهَ وَ آذَرْبِیجَانَ‏ یُرِیدُ وَرَاءَ الرَّیِّ الْجَبَلَ الْأَسْوَدَ الْمُتَلَاحِمَ بِالْجَبَلِ الْأَحْمَرِ لَزِیقَ جَبَلِ طَالَقَانَ فَیَکُونُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَرْوَزِیِّ وَقْعَهٌ صَیْلَمَانِیَّهٌ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَهْرَمُ مِنْهَا الْکَبِیرُ وَ یَظْهَرُ الْقَتْلُ بَیْنَهُمَا فَعِنْدَهَا تَوَقَّعُوا خُرُوجَهُ إِلَى الزَّوْرَاء…[۴]

از ارمنستان و آذربایجان شروسی «سروسى» به شورش برخیزد و قصد سرزمینهاى وراى  رى را داشته باشد هم آنجا که آن کوه سیاه به آن کوه سرخ بهم پیوسته و نزدیک به کوه طالقان است و میان او و مروزى نبرد سختى درگیرد که کودکان در آن پیر شوند و بزرگان در آن به نهایت پیرى رسند و کشتار در میان آنها ظاهر گردد، در چنین هنگامى منتظر خروج  او باشید تا به «زوراء» درآید.

روایت پنجم

زید بن واقد عن أبیه عن مکحول عن النبیّ صلّى اللّه علیه و سلّم قال: «یکون للترک خرجتان: خرجه یخرجون من آذربیجان‏، و الثانیه یربطون خیولهم بالفرات لا ترک بعدها»[۵]

زیدبن واقد از پدرش که مکحول از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود:

طایفه ترک دو مرتبه خروج میکنند، مرتبه اول: از آذربایجان خروج میکنند و مرتبه دوم: سوارى های خود را به فرات می بندند و بعد از آن، ترکى نخواهد بود.

روایت ششم

عن مکحول، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم: «للترک خرجتان: إحداهما یخربون آذربیجان‏، و الثانیه یشرعون على ثنی الفرات».[۶]

یزید بن جابر و غیر او از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: طایفه ترک را دو خروج خواهد بود اول آنکه آذربایجان را خراب می کنند دوم آنکه بسوى نهر فرات سرعت می نمایند.

روایت هفتم

مکحول عن النبی صلّى اللّه علیه و سلّم: «للترک خرجتان: خرجه منها خراب آذربیجان‏، و خرجه یخرجون فی الجزیره، یحتقبون ذوات الحجال، فینصر اللّه المسلمین، فیهم ذبح اللّه الأعظم، لا ترک بعدها».[۷]

مکحول از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: قوم ترک را دو خروج خواهد بود: یکى آنکه آذربایجان را خراب می کنند و دیگرى آنکه در جزیره خروج می نمایند و مالهاى سوارى حجاز را پنهان خواهند کرد، و خدا مسلمین را یارى می کند، قربانى بزرگ خدا در میان آن گروه است و ترکى بعد از آنها نخواهد بود.

البته برخی روایت دیگر هم است که اشاره هایی به این موضوع یعنی نبردترک با بنی عباس دارد.

نکات روایی

۱-بلندآتش که می تواند جنگ باشد ازآذربایجان حتمی است

۲-هیچ کس نمی تواند جلو دار آن باشد

۳-وظیفه شیعه تاظهورحضرت عدم حمایت از هیکدام طرف درگیر وسلامتی شیعه درهمین است

۴-حرکت برای حمایت از هر کدام مورتایید اهل بیت نیست

۵-حرکت وحمایت زمان ظهور است حتی اگرسینه خیز باشدبرای یاری امام عصر

۶-آن کسی را که تنها باید او را یاری کنیم بین رکن ومقام بیعت می میشود نه جای دیگر مثلا در بصره یاشام

۷-باید هرچه گفت پذیرفت چون کتاب جدیدوروش جدید دارد

۸-پذیرش حضرت از سوی عرب بسیار سخت است

۹-این ظهور برای عربهانوعی امتحان واگر حمایت نکنندشرخواهد بود

۱۰-ابتداحاکم بنی عباس مروانیان را از بین می برد وباعث قدرت یابی بنی عباس می شود

۱۱-بعد ازقدرت بنی عباس ترکها بربنی عباس می شورند

۱۲-نبردترکهابابنی عباس قدرت بنی عباس را می گیرد

۱۳-البته برخی روایات این جنگ جوانان ارمنیه وآذربایجان باهم گفته شده است.

۱۴-این نبردهمراه ستاره دنباله داری است که از علائم نابودی بنی عباس آخرالزمان می باشد.

۱۵-به علت قدرت هر دو این نبرد سنگین است که جوانها پیر می شوند.

۱۶- از مصادیق قتل سرخ وطاعون(مرگ براثربیماری وآلودگیها) است.

۱۷-بیش از یک میلیون نفردر این جنگ کشته می شوند.

۱۸-پرچم های سیاه در این جنگ به اهتزازدرآمده(البته برخی روایات دو پرچم سیاه در آخرالزمان نام برده شده یکی بزرگ یکی کوچک که کوچک متصل به ظهور خواهد شد)

۱۹-این جنگ در وراء ری(به احتمال زیاد تهران) می باشد.

۲۰-ترکها بعد از نبرد ری به عراق حرکت می کنند و با سفیانی می جنگند

۲۱-محدوده مرکزی ایران درگیر این نبرد است.

۲۲-رهبری لشکر ترکها باشروسی(عصبی وبی رحم وبداخلاق)

۲۳-بنی عباس قبل از این جنگ دارای بلندگو و منبری در منطقه هستند.

۲۴-تمام این درگیری های منطقه با ظهور آقا برطرف می شود.

۲۵-محدوده آذربایجان استانهای شمال غربی ایران ،وکشورهای همسایه این استانها می تواند باشد.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[۱] – الغیبه( للنعمانی) / النص / ۱۹۴

[۲] – الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۲۶۴

[۳] – الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۱۴۷

[۴] – کمال الدین و تمام النعمه / ج‏۲ / ۴۶۹ / ۴۳ باب ذکر من شاهد القائم ع و رآه و کلمه …..  ص : ۴۳۴

[۵] – التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن سیدبن طاووس   / ۹۹

[۶] -همان

[۷] -همان ص۱۹۱

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۲ ، ۱۲:۲۷
خادم گمنام

پدیدارشدن آشوبهای گوناگون در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۰۲ ب.ظ

🔵آشوب تیره

از عَوْف ابن مالک روایت شده است که رسول خدا (صلّی‌الّاه‌علیه[‌وآله]وسلّم) فرمود:

چگونه می‌باشی تو ای عوف، هنگامی که این گروه مردم (مسلمانان) بر هفتاد و سه دسته جدا شوند، یکی در بهشت و دیگرانشان در آتش؟! گفتم: و آن کی خاهد بود، ای رسول خدا؟ فرمود: هر گاه پاسبانان فراوان شوند، کنیزان سروری کنند، جوانانِ موی بر پشت لب روییده(۱) بر منبرها بنشینند و قرآن را ابزارهای نوازندگیِ دمیدنیِ خُد کنند، مسجدها آراسته گردند، منبرها بلند شوند، مالیات چیز دست به دست شونده(۲) و امانت دارایی آسان به چنگ آمده شود، برای جز خدا فقه در دین آموخته شود، مرد زنش را فرمانبرداری و مادرش را نافرمانی [و دوستش را نزدیک](۳) و پدرش را دور کند، پسینیان این گروه مردم (مسلمانان) پیشینیان آن را ناسزا گویند، قبیله را بیرون‌روندگان از راه درست مهتری کنند و رهبر گروه پَست‌‏ترینشان باشد، و مرد برای پرهیز از بدی‌اش گرامی داشته شود، پس، در آن روز آن رویداد خاهد بود ... سپس آشوبی تیره و تاریک می‌آید، سپس آشوبها برخی در پی دیگری‌اند تا آن‌که مردی از خاندان من برشورد که به وی مهدی گفته می‌شود؛ پس، اگر به او رسیدی، پیروی‌اش کن و از راهیافتگان باش.(۴)

مقصود از «آشوبی تیره»، آشوبی سخت و سراسری است که به بسیاری از مردم می‌رسد.
---------------------------------------------------------------------

۱. در همۀ نسخه‌های چاپی المعجم الکبیر نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الحُمْلان» (گوسفندان) یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی روایات اسلامی آمده است از «نشستن نوجوانان بر منبرها» و «نوجوانان بر منبرها سخنرانی می‌کنند»، به «الغلمان» اصلاح و ترجمه گردید.
۲. مرادش آن است که گاهی برای این و گاهی برای آن باشد.
۳. میان دو قلّاب از افزوده‌های ما است که آن را از روایتی مانند این روایت گرفته‌ایم که در «سنن الترمذیّ» آمده است.
۴. المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۵۱، ح ۹۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

 
از ابن ابی صَدَقَۀ یمانی روایت شده است که گفت:

پیش روی ساعت امیرانی دروغگو، وزیرانی شتاب‌ورز در نافرمانیها، امانتدارانی خیانتکار، سرپرستان گروههایی ستمکار و عبادت‌پیشگانی(۱) بیرون‌رونده از راه درست برانگیخته می‌شوند؛ خاهشهایشان گوناگون، چهره‌هایشان چهرۀ ترسایان است، برای آنان دوری از نافرمانیها و چیزهای آمیخته با حلال و حرامی(۲) نیست، دلهایشان بدبوتر از مردارهاست، خداوند آنان را آشوبی تیره و تاریک می‌پوشاند، سرگردان و کورکورانه در آن می‌افتند، مانند سرگردان و کورکورانه‌افتادن یهودیان [در](۳) تاریکی.(۴)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله)باشد، اگرچه ابن ابی صدقۀ یمانی آن را به وی نسبت نداده است.

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه‌السّلام) است.
--------------------------------------------------------------- 

۱. واژۀ «القُرّاء» در متن عربی حدیث به معنای عبادت‌پیشگان و قرآن‌خانان می‌باشد، و چنین می‌نماید که مراد از آن در این‌جا همان معنای نخست است.
۲. در همۀ نسخه‌های چاپی السنن الواردة فی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «دعة» یافت می‌شود که سازگار با آن چه در «البحر الزخّار» آمده است، به «الغلمان» اصلاح و ترجمه گردید.
۳. میان دو قلّاب از افزوده‌های ما است.
۴. السنن الواردة فی الفتن، ص ۱۱۸، الجزء ۳، ب ۳۶، ح ۲۱۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

از اَصْبَغ ابن نُباتَه روایت شده است که گفت:

امیر مؤمنان [علی](علیه‌السّلام) سخنرانی کرد و فرمود: ... چشم به راه آشوب اَمَوی و دولت کسرَوی باشید، سپس دولت بنی عبّاس با گشایش و سختی(۱) روی می‌آورد، و شهری میان دِجْلَه و دُجَیل(۲) و فُرات ساخته می‌شود که به آن زَوْرا گفته می‌شود، نفرین‌شده است کسی که آن‌جا زیست کند، از آن‌جا سرشت بسیارزورگویان بیرون می‌آید، در آن‌جا کاخها بلند و پرده‌ها آویزان می‌شوند، با فریب و شتاب‌ورزی در نافرمانیها رفتار می‌کنند(۳)، پس، بنی عبّاس که ۴۲ پادشاه‎اند(۴)، آن‌جا را به شمار سالهای پادشاهیشان دست به دست می‌کنند، سپس آشوب تیره و گردنبند سرخ(۵) است که در پسِ آن(۶) گیرندۀ حق می‌باشد.(۷)

بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «دولت کسرَوی» در این حدیث، دولت پادشاهان بنی اُمیّه است که خلافت اسلامی را به دولت پادشاهی موروثی مانند دولت کسراها (خسروها) در ایران کهن دگرگون کردند، و دولت عبّاسیان نیز این گونه بوده است، و برخی پژوهشگران باور دارند که مقصود از «گردنبند سرخ» همان کراوات سرخ است که غربیان مسیحی بر گردنهایشان می‌پوشند و به صلیب نسبت داده می‌شود و نماد فرهنگ غربی در روزگار ما می‌باشد، و شاید یادکردن آن در این‌جا به جنبش رومیان صلیبی در آخرالزّمان و لشکرکشی آنان در سرزمینهای اسلامی و دست‌اندازیشان در کارهای مسلمانان اشاره می‌کند، و خداوند داناتر است، و مقصود از «زَوْرا» در این‌جا، زورای کهن یا شهر بغداد می‌باشد که پایتخت عبّاسیان بوده است.

بدان که از روایات اسلامی بهره‌گرفته می‌شود که برای بنی عبّاس دو دولت و چهل پادشاه می‌باشد: دولت نخستین همان است که در سرزمینهای اسلامی، پس از فروپاشی دولت اَمَوی، بنیادگذاری و ۵۲۴ سال با سی و هفت پادشاه ماندگار شد و از میان رفت، و دولت دومین آن است که در بخشی از سرزمینهای مشرق، در آخرالزّمان بر پا می‌گردد و ۴۰ سال با سه پادشاه پایدار می‌ماند، سپس کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) نابود می‌شود.
--------------------------------------------------------------- 

۱. در مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۳۰۸، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «بالروع و الیأس» (با ترس و ناامیدی) یافت می‌شود.
۲. دِجْلَه و فُرات از بزرگترین رودهایی‌اند که از عراق می‌گذرند، و دُجَیْل رودخانه‌ای میان بغداد و تکریت است که سرزمینهایی را آبیاری می‌کند و در رود دجله می‌ریزد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۳. در همۀ نسخه‌های چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یتعلون» یافت می‌شود که به «یتعاملون» اصلاح و ترجمه گردید.
۴. در همۀ نسخه‌های چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «۴۲ ملکاً» یافت می‌شود، ولی بهره‌گرفته‌شده از دیگر روایات اسلامی «۴۰ ملکاً» می‌باشد، و دور نیست که این بند از افزوده‌‌های رونوشت‌برداران باشد.
۵. این بند از حدیث در بحار الأنوار، ج ۴۱، ص ۳۱۸، ب ۱۱۴، ح ۴۲، با نقل از: مناقب آل أبی طالب این گونه آمده است: «الفتنة الحمراء و القلادة الغبراء» (آشوب سرخ و گردنبند تیره)، و درست همان چیزی است که در مشارق أنوار الیقین آمده است؛ زیرا به کار برده شده در روایات اسلامی همان آشوب تیره است، نه آشوب سرخ. 
۶. در همۀ نسخه‌های چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «عنقها» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه که در حدیثی در مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۳۰۸ آمده است، به «عقبها» اصلاح و ترجمه گردید.  
۷. مشارق أنوارالیقین، ص ۲-۲۶۰، خطبة الافتخار؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

ابوبَصِیرازابو جعفر [باقر](علیه‎السّلام) روایت کرده است که رسول خدا(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) روزی که نزدش گروهی از همراهانش بودند، فرمود:

«خدایا برادرانم را به من بشناسان» -دو بار-. پس، کسی از همراهانش که پیرامونش بود، گفت: آیا ما برادرانت نیستیم ای رسول خدا؟! فرمود: نه، بی‌گمان، شما همراهان من می‌باشید، و برادرانم گروهی از آخرالزّمان‌اند که ایمان آورده‌اند، در حالی که مرا ندیده‌اند، سوگند که بی‌گمان، خداوند آنان را با نامهایشان و نامهای پدرانشان به من شناسانده است، پیش از آن‌که ایشان را از پشتهای پدرانشان و شکمهای مادرانشان بیرون آوَرَد، بی‌گمان، یکی از آنان سخت ماندگارتر است بر دینش از کشیدن درختی خاردار در شب بسیار تاریک، یا مانند گیرندۀ آتش برافروختۀ درخت گز(۱)، اینان چراغهای تاریکیها می‌باشند، خدا ایشان را از هر آشوب تیرۀ تاریکی رهایی می‌بخشد.(۲)


------------------------------------------------------------- 
۱. درخت گز چوب سفتی دارد و آتش آن دیر خاموش می‌شود.
۲. بصائر الدرجات، ص ۸۴، الجزء ۲، ب ۱۴، ح ۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

🔵آشوب سخت و رنگارنگ و ریشه‌برانداز

از حُذَیفَه ابن یَمان روایت شده است که گفت:

در آخرالزّمان سه آشوب خاهد بود: سخت و رنگارنگ و ریشه‌برانداز. پس، «سخت» در رهبری فرزندان عبّاس می‌باشد؛ ریختن [خونها](۱) و گرفتن داراییها به ناراستی. و «رنگارنگ» در زمان مردی از ایشان خاهد بود که در بارۀ هیچ مؤمنی پیمانی را نگاه نمی‌دارد(۲)، اگر از وی درخاست مهربانی شود، مهربانی نمی‌ورزد، و اگر توانا شود، چشم‌پوشی نمی‌کند، خاهشش گردآوری داراییهاست، در میان مردم روشی پست دارد، سپس می‌میرد ... سپس ناسازگاری می‌افتد، سپس مردی از ایشان برمی‌خیزد و مردم را سوی خِیش فرامی‌خاند که با وی گروه هوادارانی بد و کمک‌کارانی ستمگرند. پس بی‌گمان، مردم در آن روز، از سختی گرفتاری‌ای که میانشان فرود می‌آید، آرزوی مرگ می‌کنند ... پس، مردمان در زمانش در سختی و گرفتاری‌ای(۳) خاهند بود، سپس می‌میرد یا کشته می‌شود. و «ریشه‌برانداز» پس، گروهی‌اند که از مغرب برمی‌شورند، راستی را با نادرستی در هم می‌آمیزند، و سوی مردی از قریشیان فرامی‌خانند، چهره‌هایشان و فراخانهایشان سوی زشتی است، فرزندان عبّاس را جستجو می‌کنند؛ پس، هر کس به آن زمان برسد، باید پَلاسی از پلاسهای خانه‌اش باشد، و آن، زمانِ سفیانی است؛ پس، مردمان همواره آن گونه‌اند تا آن‌که محمّد ابن عبدالّاهِ حسینیِ مهدی برشورد ... پس، برای وی میان مَقام و زَمْزَم پیمان گرفته می‌شود ... سپس بی‌گمان، وی سوی شام می‌رود و سفیانی را می‌کشد، سپس بی‌گمان، وی با همراهانش در سرزمینهای رومیان می‌رود و با فرمان خداوند قُسْطَنْطِینِیَّه را می‌گشاید ... پس، هنگامی که ایشان آن گونه‌اند، ناگهان به آنان خبر می‌رسد که بی‌گمان، دجّال برشوریده است، رها می‌کنند آن‌چه را که در دستانشان است و سوی او روی می‌آورند؛ پس، در آن هنگام، مسیح عیسی ابن مریم فرود می‌آید و دجّال را می‌کشد.(۴) 

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه حُذَیْفَه ابن یَمان صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

بر کسی که اخبار آشوبها و نبردهای پُرکشتار در آخرالزّمان را پیگیری می‌کند، پوشیده نمی‌ماند که بی‌گمان، به این حدیث برخی سخنانی افزوده شده‌اند که از رسول خدا(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله) نمی‌باشند، و ما در این‎جا آن‎چه از آنها درست و سازگار با دیگر احادیث بوده‌اند را آوردیم، و جای نیاورده‌ها سه نقطه گذاشتیم.

مراد از «فرزندان عبّاس» در این‌جا بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروانی می‌کنند، و مقصود از «مغرب» در این‌جا همان شام، و «مردی از قریشیان»، عثمان ابن عَنْبَسَه سفیانی است که با بنی عبّاس دشمنی می‌ورزد و از آنان خونخاهی می‌کند.

امام مهدی(علیه‌السّلام) در مدینه آشکار می‌شود، سپس به مکّه می‌رود و کنار کعبه، میان جایگاه ایستادن ابراهیم(علیه‌السّلام) و چاه زَمْزَم، می‌ایستد و همراهانش با او پیمان می‌بندند.
 
«قُسْطَنْطِینِیَّه» شهری بزرگ و کهن بر کنارۀ دریای مَرْمَرَه در ترکیه است که پایتخت امپراتوری روم شرقی بود، و ترکهای عثمانی آن را گشودند و آن را اِسْتانْبُول نامیدند و پادشاهانشان در آن‌جا ماندگار شدند تا آن‌که پایتخت را به آنکارا جابه‌جا کردند، و چون این شهر میان دو قارّۀ اروپا و آسیا جای دارد، به آن دروازۀ اروپا گفته می‌شود.(۵)
----------------------------------------------------- 

۱. میان دو قلّاب از افزوده‌های ما است. 
۲. این گفتار برگرفته از سخن خداوند متعالی در قرآن کریم، سورۀ توبه، آیۀ ۱۰ است: «در بارۀ هیچ مؤمنی پیمانی را نگاه نمی‌دارند، و آنان همان ستمکاران‌اند».
۳. در نسخۀ چاپی الملاحم پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «شدّة و غلاء» یافت می‌شود که به «شدّة و بلاء» اصلاح و ترجمه گردید.
۴. الملاحم، ص ۱۰-۲۰۹، ب ۲۶، ح ۱۵۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۰۲
خادم گمنام

جنگ هند و پاکستان در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۱۳ ب.ظ

جنگ میان هند و پاکستان و روی‎ دادن ویرانی و کشتار در سرزمینهای هند و سند و چیره‎ شدن هندیان بر پاکستانیها از نشانه‎ های نزدیک‎ شدن زمان قیام امام مهدی(علیه ‎السّلام) است.

 


 

در کتاب ابو حُذَیْفَه از مُقاتِل روایت شده است که وی گفت:

پس از مرگ ضَحّاک، در کتابهای گردآوری‌ شده نزدش، در بارۀ گفتار خداوند(عزّ و جلّ): «و هیچ آبادی ‎ای نیست، مگر آن‎ که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه‎ کنندۀ آن می‎باشیم، شکنجه‎ ای سخت، و آن، در کتاب نوشته شده بود»(۱)، خانده ‎ام: ... ویران‎ شدن سند از سوی هند است... .(۲)

چنین می‎ نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى ‎الله‌ علیه ‌و آله) باشد، اگر چه ضَحّاک ابن مُزاحِم خراسانی تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

بدان که مراد از «روز قیامت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، روز قیام قائم(علیه ‎السّلام)، و مقصود از «کتاب» در این‎جا همان لوح محفوظ است.

قَتادَه از سعید ابن مُسَیِّب روایت کرده است که امیر مؤمنان [علی(علیه‌السّلام)](۳) در بارۀ سخن او (خداوند) متعالی:

«هیچ آبادی ‎ای نیست، مگر آن که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه ‌کنندۀ آن می باشیم»(۴)، پرسیده شد؟ فرمود: ویران می‎شود ... سند از هند... .(۵)

امام علی ابن ابی طالب (علیهماالسّلام)، در بیان نشانه‎ های قیام قائم(علیه‌ السّلام)، فرمود:

ای وای بر سرزمینهای سند و هند از آن‎ چه(۶) در آن‌ جا ها فرود می‌آید از کشتن، سربریدن و ویران‌شدن در آن زمان... .(۷)

نیز امیر مؤمنان علی(علیه ‌السّلام)، در بیان رویدادهایی که پیش از قیام قائم(علیه ‌السّلام) خاهند بود، فرمود:

... چیره شدن هند بر سند... .(۸)

همچنین از برخی محاسبه‌ های جفری در بارۀ شورش خراسانی در مشرق بهره گرفته می‎شود که پیش از آن یا همراهش، سرزمینهای سند با بمبها و موشکهایی که دهلی آنها را بر آن‎ جاها پرتاب می‎کند، آشفته می‌شوند، و سخن بیرون‎ آمده از جفر این است: «مَحالِ سند زار به سَهمِ دهلی»(۹)، و گمانی نیست در این‎که هاشمی چینی در پی روی‌دادن جنگی میان هند و پاکستان و چیره‌شدن هندیان بر پاکستانیها، سپاهش را از سین‎ کیانگ در غرب چین به مُلْتان در جنوب استان پَنْجابِ پاکستان می‌آورد و سپس از آن‎جا سوی ازبکستان می‎ کوچد تا در سمرقند با شعیب تمیمی خراسانی همپیمان و همبسته شود.

با نگاه به روایات اسلامی ‎ای که در بارۀ هند و سند در آخرالزّمان آمده ‌اند، بهره می‌گیریم که مراد از «هِنْد»، کشور کنونی هند، و مقصود از «سِنْد»، کشور کنونی پاکستان می‌باشد.(۱۰)

شبه ‌قارّۀ هند در روزگاران کهن به دو بخش بزرگ با نام «سرزمینهای هند» و «سرزمینهای سند و پنجاب» جدا می‌شده است، و سرزمینهای سند که بخش بزرگی از کشور پاکستان ‎اند، همان سرزمینهای دربرگیرندۀ رود سند (Indus) می‌باشند که از فلات تبّت در شمال رشته‌کوههای هیمالیا سرچشمه می‌گیرد، و از بخش جامو و کشمیر در شمال غربی هند می‌گذرد، و بیشترش در سرزمینهای پاکستان، از شمال تا جنوب، روان می‌شود تا آن‌که نزدیک بندر کراچی در اقیانوس هند بریزد.

شایان یادآوری است، از هدفهای راهبردی دولتهای غربی ناتوان‌سازی دولتهای اسلامی در روزگار کنونی است، و دولت پاکستان از بزرگترین دولتهای اسلامی در خاورمیانه است، و آن، نخستین دولتی در میان مسلمانان است که به انرژی هسته‎ای دست یافت و جنگ‎افزار اتمی ساخت، و هند نیز کشوری است که در آن شمار بسیاری از مسلمانان می‎زیند. بنا بر این، اسرائیل و آمریکا در برافروختن آتش جنگ میان هند و پاکستان می‌کوشند، و بودن ناسازگاریها و درگیریهای ریشه‌دار و درازهنگام میان هندیان و پاکستانیها بر سر استان راهبردی کشمیر از چیزهایی است که مایه و زمینه‎ساز روی‌دادن جنگی بزرگ میان دو کشور می‌شود، و چنان‌که می‌دانید، پس از جدایی خونبار پاکستان از هند در سال ۱۹۴۷ م که بیش از یک میلیون کشته بر جای گذاشت، کشمیر سه بخش شد که دو بخش آن را هند گرفت و بخش سوم به پاکستان داده شد، و از آن زمان دو کشور بر سر چیره‌شدن بر همۀ بخش کشمیر درگیرند، و افزون بر این، چین نیز خاستار گرفتن بخشی از آن استان است، با این گواه که زیندگان بخش شرقی کشمیر که «آکسای» نامیده می‌شود، ریشه‌ای چینی دارند، و چینیها پس از نبرد با هندیان در سال ۱۹۶۶ م بر بخشی از شرق کشمیر چیره شدند، در حالی که کشمیریها می‌کوشند که از هر کدام از هند و پاکستان و چین جدا و خُدگردان شوند، و تا کنون یک جنگ میان چین و هند و سه جنگ میان هند و پاکستان بر سر سرزمین کشمیر روی داده است.

نیز از چیزهای ناسازگار میان پاکستان و هند آن است که اقتصاد پاکستان به گونه‌ای بنیادین بر کشاورزی پایه‌گذاری شده است که نیازمند آب می‌باشد، و فراهم‌کردن بخش بزرگی از نیازمندیهای سرزمینهای پاکستان از آبهای برخی رودها مانند سَتلُج و جِهلُم و سِند انجام می‌شود که از کوههای هیمالیا در شمال هند و بخش کشمیر سرازیر می‌شوند، و برای همین، کشمیر دارای برجستگی اقتصادی ویژه‌ای برای پاکستانیها است، افزون بر برجستگی سیاسی و ارتشی، و در برخی زمانها سران هند سران پاکستان را از بستن آب سند بر ایشان می‌ترسانند.
  
امروزه می‎بینید که میان هند با آمریکا و اسرائیل پیوندهای استواری یافت می‌شوند، و هند از همپیمانان روسیه نیز می‌باشد، و از نیروی ارتشی برتر و پایداری سیاسی نیرومندی برخُردار است، در حالی که هر چند پاکستان در گذشته یکی از همپیمانان آمریکا بود، آمریکاییها اکنون تلاشی در توانمندسازی نیروی ارتشی پاکستانیها نمی‌کنند، و کمکهای آنان به ایشان تنها اقتصادی است، و نیز پاکستان از همپیمانی‌اش با چین سود بسیاری نمی‌برد، و از پایداری سیاسی نیرومندی برخُردار نیست. پس، به‌ناچار اگر جنگی میان دو دولت هند و پاکستان روی دهد، هندیان پیروز خاهند شد.(۱۱)
------------------------------------------------------------ 

۱. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ ۵۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. البدء و التاریخ، الجزء ۴، ص ۴-۱۰۲، ف ۱۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
۴. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ ۵۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. مناقب آل أبی‏ طالب، ج ۲، ص ۳۱۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۶. در همۀ نسخه‎های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «و ما» یافت می‎شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.
۷. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۵۷، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۳۰۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. مَحال: محلها و جایها. زار: آشفته و پریشان. سَهْم: تیر. 
۱۰. سخن نویسنده. 
۱۱. بهره‎گرفته‎شده از: منابع گوناگون.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۱۳
خادم گمنام

آتشسوزیها و انفجارات و گرانیها

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۱۲ ب.ظ

آتشسوزیها و انفجارات و گرانیهای گاه ساعتی و وحشتناک کنونی در ایران خبر از حوادثی مهم و مشابه در ایران در سالهای نزدیک پیش رو می دهند!

همین دو خط مطب را بخانید و بدانید، کافی است. روایات گرانی را پیشتر آوردیم، و بحث روایی آتش را هم در آینده مطرح خاهیم کرد. هرچند در گذشته نیز گفتیم سیّد حسنی زمان قیامش هنگام سختی و آتش خاهد بود.

ذهن خد را درگیر خبرهای جزئی نکنید .... حوادث بسیار مهمّی در سال 1400 در ایران و جهان روی خاهند داد که پیش درآمد رویدادهای بزرگتر خاهند بود. 

.................................................................

سید سلیمان مدنی تنکابنی 

✔️کانال آخرالزّمانَ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۱۲
خادم گمنام

زنان در آخرالزّمان (بخش ۲)

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۳ ق.ظ

سوارشدن زنان بر زینها

عبدالله ابن عبّاس گفته است که با رسول خدا(صلّى‎ الله ‎علیه ‎و آله‎ و سلّم) حج گزاردیم، حجّ وِداع(۱). پس، کوبۀ در کعبه را گرفت و رویش را سوی ما کرد و فرمود:

آیا شما را از پیش‎ در آمدهای «ساعت» آگاه نکنم؟ و در آن روز، سلمان از همۀ مردم به او نزدیکتر بود، گفت: بله ای فرستادۀ خداوند. فرمود: ... هنگام آن پیش ‎درآمدها ... سوگند که بی‎گمان، زنان بر زینها سوار شوند؛ پس، از سوی مردم من (مسلمانان) نفرین خداوند بر آنان باد... .(۲)

 

از محمّد ابن مُسْلِم ثَقَفی روایت شده است که گفت: شنیدم که ابو جعفر محمّد ابن علی باقر(علیهماالسّلام) می‌فرمود:

قائمِ از ما یاری‎شده با ترسِ سخت و نیرومندشده با یاری‌کردن است ... گفتم: کی قائمِ شما برمی‌شورد؟ فرمود: هرگاه ... زنان بر زینها سوار شوند ... پس، در آن هنگام، شورش قائمِ ما خاهد بود... .(۳)

نزال ابن سَبْرَه گفته است که امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیه‎السّلام) برای ما سخنرانی کرد، و خداوند(عزّ و جلّ) را ستود و بر وی آفرین گفت و بر محمّد و خاندان او درود فرستاد، سپس -سه بار- فرمود:

بپرسید ای مردم از من پیش از آن که مرا نیابید. پس، صَعصَعه ابن صُوحان سوی او برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان، کی دجّال برمی‌شورد؟ پس، علی(علیه‎ السّلام) به او فرمود: برای آن، نشانه‎ ها و چگونگی هایی ‌اند که برخی در پی دیگری می ‎آیند، مانند همانندی لنگۀ کفش با لنگۀ کفش، و اگر بخاهی تو را از آنها آگاه کنم؟ گفت: بله ای امیر مؤمنان. فرمود: به یاد بسپار، پس بی‎گمان، نشانۀ آن، هنگامی است که ... زنان بر زینها سوار شوند... .(۴)

«دجّال» مردی یک‎چشم و یهودی است که پس از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) و کمی پیش از فرودآمدن عیسی(علیه‎السّلام) برمی‌شورد و می‎گوید که خداست و در زمین تباهی می‌کند و مردم را در آشوب می‌افکند و گمراهشان می‌کند با جادو در زمانی چهل‌روزه، پس عیسی با فرمان مهدی(صلوات ‎الله ‎علیهما) وی را می‌کشد، و آشوب و تباهی در جهان پایان می‌یابد.
 
از احادیث اسلامی بسیار ناپسندی سوارشدن زنان بر زینهای اسبان و قاطران و چیزهایی همانند آن‎ دو در روزگار ما، مانند موتورسیکلتها و دوچرخه‎های بادی، بهره گرفته می‎شود؛ زیرا بی‎گمان، سوارشدن آنان بر زینها هوسهای زنانگیشان را برمی‌انگیزاند و مایۀ کشاندن نگاه بیگانگان سوی ایشان می‎شود، ولی نشستن زنان بر صندلیهای خُدروها، قطارها، کشتیها و هواپیماها، پس آن، مانند نشستن بر کجاوه‎های به ‌کاررونده در گذشته، ناپسندی‎ای در وی از سوی دستورهای دینی نیست.

♦️از حارث اَعوَر (یک ‎چشم) روایت شده است که امیر مؤمنان-علی-(علیه ‎السّلام) فرمود:

زنان را بر زینها بار نکنید که آنان را به بدکارگی برمی‎انگیزانید.(۵)

♦️ابن ابی عُمَیْر از برخی همراهانش روایت کرده است که ابو عبدالله-صادق-(علیه‎السّلام) فرمود:

زین جایگاه سوارشدنی نفرین‌شده برای زنان است.(۶)

♦️پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله‌) فرموده است:

... برای زن سوارشدن بر زین روا نیست، جز از ناچاری یا در سفر... .(۷)


--------------------------------------------------------------
۱. حجّ وِداع واپسین حجّی است که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‎وآله) آن را گزارد.
۲. تفسیر القمّیّ، ج ۲، ص ۸۰-۲۷۹، سورۀ محمّد(صلّی‌الله‌علیه‎وآله)؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. کمال الدین، الجزء ۱، ص ۳۵۹، ب ۳۲ ح ۱۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. کمال الدین، ص ۷-۴۷۶، الجزء ۲، ب ۴۷، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. الفروع من الکافی، ج ۵، ص ۵۱۶، کتاب النکاح، ب فی تأدیب النساء، ح ۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۶. الفروع من الکافی، ج ۶، ص ۵۴۱، کتاب الدواجن، ب آلات الدواب، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. الخصال، ص ۵۸۸، أبواب السبعین و ما فوقه، ح ۱۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‎هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۹ ، ۰۰:۱۳
خادم گمنام

چرا مسلمانان بیش از ملّتهای دیگر گرفتارند؟!

جمعه, ۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۵۱ ب.ظ

روزی یکی از استادانم که دستی در علوم باطنی، به‌ویژه جفر دارد، از من پرسید: آیا می‌دانی چرا ما مسلمانان و ایرانیها، گرفتاریها و جنگ و خونریزی و اختلاف و فتنه در میانمان بیش از دیگر اقوام و ملّتهای جهان است؟! گفتم: از روی آیات قرآن و روایات اسلامی به پاسخی در این باره رسیده‌ام، ولی دوست دارم جوابش را از شما بشنوم. فرمود: سؤالی که با شما در میان نهادم مدّتها ذهن مرا به خُد مشغول کرده بود تا آن‌که از طریق علم جفر در این باره پرسیدم و جواب گرفتم که چون مسلمانان نام «الله» را زیاد به کار می‌برند و شعارشان الله است و کارهای خلاف خِیش را زیر این نام مقدّس، نیکو جلوه می‌دهند و از خدا نمی‌ترسند، دچار غضب وی و بلاهای گوناگون می‌شوند...!!!

از شنیدن سخن استاد سخت در شگفت شدم، و یاد برخی آیات و روایات اسلامی افتادم که از آنها نیز چنین چیزی برداشت می‌شود، و اکنون فرصت نیست آنها را در این گفتار فشرده بیاورم و واگذار می‌کنم به گفتارهای دیگر مهدوی و آخرالزّمانی اگر خدا بخاهد، و تنها بسنده می‌کنیم به یادآوری سخنی از خداوند که می‌فرماید: «بزرگ‌دشمنی‌ای است نزد خداوند که بگویید آن‌چه را نمی‌کنید»!(1)، و نیز بخشی از روایتی که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در بارۀ گروهی از مسلمانان فرمود: «آگاه باشید که بی‌گمان، من از آنان بیزارم و آنان از من بیزارند ... آسمانیان (فرشتگان) از الله اکبر گفتن آنان آزرده می‌شوند»!(2)

شایان یادآوری است، در پاسخ به سؤال آن دسته از خانندگانی که می‌پرسند: آیا گرفتاریهای آخرالزّمانی همه‌اش برای مسلمانان در خاورمیانه است، یادآور می‌شوم، هرچند خاورمیانه قلب جهان است، و بیشتر حوادث آخرالزّمانی در این بخش از جهان روی می‌دهند، از آیات قرآنی و روایات اسلامی و نوشتارهای کتاب مقدّس و پیشگوییهای دانشمندانی چون نُسْتْرْآدامُوس فرانسوی چنین برمی‌آید که در سالهای پایانی آخرالزّمان تا خروج دجّال، آشوب و جنگ و ویرانی و بلاهای طبیعی، مانند سیل و زلزله و توفان و صاعقه، شرق و غرب جهان و شمال و جنوب آن را فرامی‌گیرند! 
------------------------------------------------------------ 

1. قرآن کریم، سورۀ صفّ، آیۀ 3؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. المعجم الکبیر، ج 4، الجزء 8، ص 83، ح 7494؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۵۱
خادم گمنام

گرچه بیشتر بلاهای طبیعی و گرفتاریهایی که مردم آخر الزّمان با آنها رو به رو می باشند، در ظاهر منشأ طبیعی و مادّی دارند، در واقع اثر وضعی و نتیجۀ قهری کارهای بد و گناهانی اند که نظم طبیعت را بر هم می‏زنند و خشم خالق هستی را برمی انگیزند.

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود:

... هر گاه زنا میان شما پخش شود، زمین لرزه خاهد بود...(1).

در سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، پس از آشکارشدن بزرگ ستاره ای دنباله دار (گیسوی شیطان) در آسمان در ماه رمضان، زلزله هایی سخت ویرانگر و پرکشتار روی می دهند که بزرگترین آنها کانونش زیر دریای مدیترانه می باشد و گسترۀ ویرانیش شهرهای مصر، فلسطین، اسرائیل، لبنان، سوریه، عربستان، ترکیه، و برخی شهرهای اروپایی را در بر می گیرد، و در مشرق زمین، از عراق و ایران تا خراسان بزرگ، هند، پاکستان، چین، کره و ژاپن، نیز زلزلزله هایی بزرگ روی می دهند.

از عبدالله پسر عُمَر روایت شده است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جایگاه برآمدن خورشید رو کرد و فرمود:

از همین جا (مشرق) گیسوی شیطان برآید، و از همین جا زمین لرزه ها و آشوبها ... خواهند بود(2).

ابو حَمْزَۀ ثُمالی گفت که شنیدم ابو جعفر محمّد پسر علی(علیهما السّلام) می فرمود:

... قائم(علیه السّلام) به پا نمی خیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمین لرزه ها، آشوب و گرفتاری ای که به مردمان می رسند...(3).

زمین لرزه پرقدرت برآمده از گسلی وابسته به مجموعۀ تحرّکات زاگرس که در ۴۰ سال گذشته مانند آن رخ نداده است و پس لرزه ها و زمین لرزه های فراوان پس از آن که دیشب در بخشهایی از غرب آسیا، به ویژه ایران و عراق، روی دادند، با توجّه به شدّت و گستردگی آنها و خرابی و کشتار اندک، پیش هشداری طبیعی اند که خبر از افزایش گناه و تباهی تا کنون، بروز اختلافات جدید و فتنه هایی تازه در آینده ای نزدیک و وقوع زلزله هایی بزرگتر و اختلافات و آشوبهایی سخت تر در آینده ای نه چندان دور در جهان، به ویژه خاورمیانه، می دهند.

این زلزله ها همبستگی بیشتر دولتهای اروپایی و امریکایی و عربها و ترکیه و افزایش فتنه انگیزیشان نسبت به مسلمانان، به ویژه ایرانیان، و تزلزل سیاسی در برخی حکومتهای منطقه را در پی دارند.

 نکته قابل توجّه در بارۀ زلزله های دیشب آن است که پیشتر از این، در مناطقی مانند شرق آشیا و یا ایران شاهد افزایش زلزله بودیم و اکنون زلزله در عراق و غرب آسیا افزایش یافته است و این پیام آور وقوع رویدادهایی نو در این بخشهاست.
—---------------------------------------------------
 1. روضة ‏الواعظین، ص532 (ترجمۀ نویسنده).
2. المعجم الصغیر، جزء 2، ص 36، ب میم (ترجمۀ نویسنده).
3. الغیبة، نعمانی، ص 240، ب 13، ح 22 (ترجمۀ نویسنده).

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۱۸
خادم گمنام

پیشبینی درگیری آمریکا و همپیمانانش با ایران

چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۴۱ ق.ظ

از سالها پیش گفته و نوشته ایم که آمریکاییان برای ترس از افزایش توان دفاعی ایران و تجربیّات فراوان نیروهای نظامی این کشور در جنگ هشت ساله با عراق و نیز به دلیل هراس از روحیّۀ جنگاوری ایرانیان و برای برنیانگیختن خشم دولتهای اروپایی، روسیه و چین که در ایران سودهای سرشاری دارند، بیش از جنگ، روی فروپاشی درونی نظام جمهوری اسلامی ایران در پی رویارویی با مشکلات داخلی برآمده از اختلاف رهبران، ضعف مدیریّتها و تحریمهای اقتصادی کمرشکن و تهاجم فرهنگی دنیای غرب، حساب باز کرده اند؛ چنان که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع 70 سالۀ آمریکا، در سخنانی گفته است: «رژیم اسلامی ایران یا توسّط مردم یا تحت تأثیر مشکلات داخلی و دسته بندیهای درونی خود رژیم سقوط خواهد کرد»(1).

سر انجام، غربیها هنگامی که می بینند مدّتی طولانی از عمر انقلاب ایران گذشته، ولی آرزوی فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران از درون تحقّق نیافته است، و از سویی دیگر، پیشرفتهای ایران در زمینۀ فن آوری هسته ای و موشکی خطری بزرگ برای دشمنانش، به ویژه اسرائیل، به شمار می رود، روحیّۀ خِیشتنداری را از دست می دهند و کاسۀ صبرشان لبریز می شود و اقدام به تهاجم مستقیم و غیر مستقیم نظامی می کنند.

شنیدنی است اگر بدانید، در استخراجی جفری که در سال 1379 هـ.ش انجام گرفته و در آن از چگونگی برخُرد آمریکا با ایران در روزگار کنونی سؤال شده بود، کلمات «صبر» و «حرب» دیده شدند که بنا بر سخن یکی از دوستان دانشمند ما، صبر و شکیبایی، دراززمان، و حرب و کارزار، ناگهانی و در کوتاه زمانی روی خاهد داد!

نیز در برخی استخراجهای جفری که 2-1381 هـ.ش در بارۀ حوادث ایران در آخر الزّمان و درگیری نظامی آمریکا و متّحدانش با این کشور انجام گرفته است، کلمات زیر پدیدار شدند:

زن، شَرُوس، لبه اَرَس شوم، ز مَهِ دی هَزْل (ضعف) فُرْس (پارسیان)، سَنَه (خشکسالی) بِرَی (تهران)،
ترس، صدا در ری، نور ، بَرْد (سرما)، بهانه، زود، شبانه، ز روی آب، تُنْب، بندر، جِت، تازش، سوزش جور ...

از برخی نوشتارهای زرتشتیان، روایات اسلامی و اشعار نُسْتْرْآدامُوس و محاسبات جفری چنین برمی آید که خطرهایی جدّی ایران عزیز ما را از شمال غرب، غرب و جنوب تهدید می کنند، و درگیریهایی برای ایرانیان از سوی قفقاز جنوبی (مرزهای ترکیه و آذربایجان)، عراق و خلیج فارس، به ویژه جزیره های بحرین، کیش و تنب، خاهند بود.

در جاماسب نامۀ پهلوی، ف 1، بند 15، آمده است:

تازیان با رومیان [و] ترکان اندر آمیزند و کشور بیاشوبند...(2).

نُسْتْرْآدامُوس، پیشگو و ستاره شناس مشهور فرانسوی، نزدیک 460 سال پیش، در بخشی از رباعی ای که با بهره گیری از روایات اسلامی در بارۀ رویدادهای ایران در آخر الزّمان سروده، پیشبینی کرده است:

باران، گرسنگی و جنگ در ایران بازنمی ایستند...(3).

اکنون می گوییم که هرچند مردم ایران از آغاز دوران چهل سالۀ سرگردانی در آخر الزّمان (12 فروردین 1358 تا 12 فروردین 1398) گرفتاریهای درونی و برونی بسیاری دیده و رنجهای فراوانی کشیده اند، سالهاست که خداوند دشمنان غربی ما را کر و کور کرده و از درگیری رویاروی با کشورمان بازداشته است، و امروزه نیز که ما به پایان این راه دراز سرگردانی و آغاز درخشش دولت عدالت گستر مهدوی نزدیک شده ایم، و آمریکاییان و اروپاییان با همدستی دولتهای ترک و عرب، قصد لشکرکشی بزرگ به خاورمیانه و آسیب رساندن به برخی کشورهای اسلامی، به ویژه ایران عزیز، را دارند، ناگهان می بینیم که عمر دراز زمامداری همۀ آنان به سر رسیده است، و چند ماهی که با ایران درگیر می شوند، به گونه ای خاهد بود که بلاها از آسمان و زمین بر خُدشان نیز می بارند، و آتش جنگ و آشوبی که برمی افروزند، دامنشان را هم خاهد گرفت، و چنان که برژینسکی سالها پیش، در کتاب «خارج از کنترل» نوشته و پیشبینی کرده است، قدرتهای بزرگ و دولتهای غربی برای حفظ منافعشان خُدشان بحرانهایی می آفرینند و آنها را مدیریّت می کنند، ولی سرانجام کار به جایی می رسد که بحرانها از کنترل خارج می شوند، و نیز همین سیاستمدار و نویسندۀ آمریکایی، به تازگی پشبینی کرده است که به زودی همه جا درگیر بحران می شوند.
«زبیگنیو برژینسکی» مشاور اسبق امنیّت ملّی آمریکا در مصاحبه ای با «مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی» (CSIS) تصریح کرد: «امروز به اعتقاد من، جهان با یک بحران جهانی رو به رو است. به طور همزمان با بحران سیاسی، اقتصادی، سیستماتیک، نژادی و مذهبی رو به رو است. ما در طول تاریخ، بحرانهایی در سطح بین المللی داشته ایم، ولی اندازۀ این بحرانهای بین المللی به تدریج بیشتر و بیشتر شده است. هم اکنون این بحرانها گسترش یافته و همه گیر شده است، و شواهدی وجود دارد مبنی بر این که، مکانهایی که درگیر بحران نیستند به زودی با بحران رو به رو می شوند»(4).

نویسنده، با بررسیهای گسترده در اوضاع کنونی جهان و بهره گیری از متون پیشگوییها، به ویژه روایات اسلامی، چنین پیشبینی می کند که امریکاییان و اروپاییان قصد حملۀ شتابان و برق آسا به کشورهای مخالف خُد را ندارند، و در گام نخست، به لشکرکشی و گفتن سخنانی تهدیدآمیز برای ترساندن ایران، روسیه، چین و کرۀ شمالی بسنده می کنند، و کاری که خیلی زود دست به آن خاهند زد، تقویت مخالفان ایران در خاورمیانه و تضعیف دوستان این کشور با به کارگیری شیوه های گوناگون است.
با پشتیبانی دولتهای غربی و عربستان سعودی، اصهب مروانی همراه با نیروهایی از حزب بعث و گروه داعش، از درون عربستان رهسپار عراق می شود و مایۀ فروپاشی دولت و کشته شدن سران این کشور که دوستانِ زمامداران ایران اند، می گردد، و جنگی میان ایران و عراق پدید می آید، و در این هنگام، کردها نیز که دل خُشی از عربهای ستیزه جو ندارند، با ایران همپیمان می شوند و در نبرد، به کمک ایرانیان می شتابند.

دولتهای اروپایی و آمریکایی و عرب و ترک، نیروهایی شورشی با فرماندهی شروسی یهودی نژاد و ناصی مذهب از قفقاز جنوبی را بر ایران می شورانند و نبردی ویرانگر پدید می آورند و آن نیروها سرانجام به عراق می روند تا به یاری اصهب مروانی بشتبابند و سپاهیان سفیانی آز سوریه می آیند و نابودشان می کنند.

نیز در سوریه گروهی مخالف دولت بشّار اسد و وابسته به عربستان سعودی با فرماندهی جُرْهُمِی را تقویت می کنند و در بخشهایی از این کشور، به ویژه حِمْص، به قدرت می رسانند. همچنین سوریه را از همه سو محاصرۀ اقتصادی می کردند.

همچنین، با کمک به عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی، گروه انصار الله و حوثیها در یمن را که وابسته به ایران می باشند، از پایتخت یمن صنعا بیرون می رانند و عبدربّه منصور هادی را بر این شهر و کشور یمن چیره می کنند.
غربیان با پشتیبانی از زمامداران بحرین کاری می کنند که آنان با درخاست زمامداران عربستان سعودی، شیخ عیسی قاسم یا شخصی دیگر از علمای شیعه را بکشند و سپس میان مردم و زمامداران بحرین درگیری روی دهد، و در آن هنگام، ایران ناچار به یورش بر بحرین می شود، و زمامداران این کشور سوی عربستان سعودی می گریزند، و در پی این رویداد، آمریکا و متّحدان غربی اش در خلیج فارس در چند جا، به ویژه کیش و تنب، با ایران درگیر می شوند.
کشورهایی مانند هند و پاکستان و چین و کرۀ شمالی و جنوبی و ژاپن را با هم درگیر می کنند و ترس و ویرانی و مرگ یکباره جهان را فرامی گیرد، و سپس رویدادهایی شگفت تر و سخت تر از آن چه گفتیم، رخ می نمایند. 

در پایان، با نگاه به آن که آمریکا، اروپا و اسرائیل و دولتهای ترک و عرب همپیمانشان و نیز دولتهای قدرتمند شرقی، مانند روسیه و چین، همگی در آستانۀ فروپاشی کامل می باشند، به همۀ دوستان گرامی و خانندگانی که این گفتار و دیگر گفتارهای ما را می خانند و چشم به راه ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و امیدوار گشایشی بزرگ در کار جهان می باشند، یادآور می شویم که نگران نباشید و نهراسید، و بدانید که ما اکنون به پایانه های شبِ دراز و سیاه ستم و تباهی رسیده ایم، و سپیدۀ صبح پیروزی و رهایی در حال دمیدن می باشد.
-------------------------------------------------------

1. روزنامۀ رسالت، ش 4861، 11/8/1381 هـ.ش، ص 13.
2. نجات بخشی در ادیان، ص 53، گفتار 1.
3. نوشتارهای نسترآداموس به زبان فرانسوی و برگردان آن به زبان انگلیسی، سانتوری 1، رباعی 70 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
4. خبرگزاری فارس، 4/8/1394 هـ.ش.
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمانَ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۰۱:۴۱
خادم گمنام

سرنوشت شگفت‌انگیز هاشمی رفسنجانی

يكشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۱۸ ق.ظ

در تاریخ دوران قاجار از بزرگمردی با نام میرزا تقی‌خان امیر کبیر یاد می‌شود که نخست‌وزیر ناصرالدّین شاه قاجار بود. وی که تلاشهای فراوانی در برداشتن فساد درباریان و کارگزاران دولت و پیشرفت کشور کرد، پس از دوران کوتاه 39 ماهۀ قمری صدارت، در پی بدگویی درباریان و خُدخاهی ناصرالدّین شاه، از ریاست برکنار و به کاشان رانده شد. او سرانجام، با فرمان پادشاه و با دست گماشتگان وی، در روز جمعه 19 دی 1230 برابر 16 ربیع اوّل  1268 و 9 ژانویۀ 1852، در گرمابۀ فین کاشان کشته شد.
 
در تاریخ انقلاب ایران، 19 دی 1356 که قیام مردم قم بر رژیم شاهنشاهی در آن آغاز شد، روزی سرنوشت‌ساز به شمار می‌آید، و در عرصۀ مبارزه با خاندان پهلوی، سیاستمداری با نام اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی پدیدار شد که پس از پیروزی انقلاب تا درگذشتش، پستهای برجسته و حسّاسی، مانند ریاست مجلس شورا، فرماندهی نیروهای مسلّح، ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را، یکی در پی دیگری، در دست داشت.

 هاشمی رفسنجانی که هوادارانش وی را سردار سازندگی و امیر کبیر دوران معاصر نامیده‌اند، و خُدش نیز کتابی در بارۀ زندگانی و شخصیّت امیر کبیر با نام «امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار» نوشته و پخش کرده است، همواره خاهان گفتگو با دولتهای غربی و داشتن رابطه با آنان بود، و تلاشهای پیدا و پنهانش مایۀ امضای پیمان برجام میان ایران و شش قدرت جهانی، به‌ویژه آمریکا، شد، و بنا بر سخن بسیاری از کارشناسان، وی از ستونهای انقلاب ایران به شمار می‌آمد، و مرگش برای انقلاب پیامدهای زیانباری خاهد داشت.

شنیدنی است اگر بدانید، هاشمی رفسنجانی که در کنار زمامداری و سیاستمداری، شناگر چیره‌دستی نیز بود، سرانجام، پس از دوران دراز 39 سالۀ قمری ریاست، بنا بر برخی گزارشها، در عصر یک‌شنبه 19 دی 1395 برابر 9 ربیع آخر 1438، در حال شنا درون استخری در کوشک ناصری، روبه‌روی مجموعۀ کاخ سعدآباد تهران، درگذشت؛ درست هم‌زمان با سالگرد کشته‌شدن امیر کبیر در حمّام فین کاشان و سالگرد شورش مردم قم بر حکومت محمّدرضا پهلوی شاه ایران.
 
در پیشبینی‌ای چهارپاره برای آیندۀ ایران که در تابستان 1389 هـ.ش پخش کرده بودیم، در بارۀ هاشمی رفسنجانی آوردیم:

«ستارۀ بخت مرد سفیدپوش در حال غروب است».

چنانکه می‌دانید، هاشمی رفسنجانی با پشتیبانی از نامزد هواداران جنبش سبز و در پی بروز اختلاف بر سر نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388 و سخنانی که در نماز جمعه گفته بود، از امامت جمعۀ تهران کناره گرفت و کم کم کنار زده شد، و بخشی از محبوبیّت خُد را نزد برخی گروههای سیاسی در ایران از دست داد، و از آن پس ستارۀ بخت وی، روز به روز و شتابانتر از پیش، رو به تاریکی رفت.
 
ایران - قم - سیّد سلیمان مدنی تنکابنی - 26 دی 1395
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۸ ، ۰۱:۱۸
خادم گمنام

در میان شیّادانی که در روزگار ما پدیدار شده اند و خُد را پیشگو جا زده اند و برای فریب انسانهای ساده اندیش، پیشگوییهای دروغین خِیش را به استادی خیالی یا واقعی و شیّادتر از خُد نسبت می دهند، ابو علی شیبانی عراقی است که در روزگار چیرگی صّدام و بعثیان در آن کشور هوادارشان بوده و با آنان ارتباط داشته، و گاه در برخی کاباره های عراق می رقصیده که فیلمهایش نیز در اینترنت موجود است. این انسان پلید، دروغگو و منافق، پس از سقوط صدّام و حزب بعث در عراق، برای این که گیر مردم خشمگین نیفتد و کشته نشود، فرار را بر قرار ترجیح داد و به لبنان گریخت و در آن جا نیز خد را هوادار شیعیان و گروه حزب الله و ایران نشان داد تا نان را به نرخ روز بخُرد و از گزند دیگران در امان باشد. وی، با کمک دستهای پیدا و پنهان و بر پایۀ اهدافی شوم و شیطانی، تبلیغات دروغین و پر سر و صدایی را در برخی شبکه های ماهواره ای در بارۀ رویدادهای آخر الزّمان آغاز کرد که سالهاست ادامه دارد و متّأسفانه برخی انسانهای گمراه و نادان در ایران نیز بوق تبلیغاتی وی شده اند. شنیدنی است اگر بدانید که وی تا کنون نتوانسته هیچ حادثۀ راهبردی و مهمّی را پیشبینی کند و چندین بار دروغگوییهایش بر همگان آشکار شده است، و تنها با بهره‌گیری از برخی خبرهای سیاسیِ از پیش گفته شده و نیز اشارۀ کلی به سقوط برخی هواپیماها یا برکناری و جا به جایی برخی وزرا در برخی کشورها، پیشگوییهای بی ارزشی را ارائه دهد و با این کار  توانسته مخاطبان فراوانی را جذب کند و خد و استادش را پیشگو جلو دهد. گاهی هم برخی مطالب راست، مانند حمله به ایران در آخرالزّمان را برای جلب توجّه مطرح می کند که سخن تازه ای نیست و برگرفته از روایات اسلامی و سخن کارشناسان است و ما نیز حتّی پیش از حملۀ آمریکا و متّحدانش به عراق و سقوط صّدام آن را مطرح کرده بودیم. 

گفتنی است، ابو َعلی شیبانیِ شیطانی نه تنها پیشگو و عالم نیست، بلکه انسانی بسیار گمراه است که سعی در سست کردن باورهای اعتقادی شیعیان و آسیب زدن زدن به آنان با روشی به ظاهر هوادرانه ولی در واقع منافقانه را دارد. همین چند سال قبل بود که وی یکی از شخصیّتهای سیاسی ایران را خراسانی و دیگری را شعیب بن صالح معرّفی کرده بود، در حالی که شعیب -بنا بر روایات اسلامی- همان خراسانی و اهل تالقان در افقانستان است و در سمرقند قیام می کند و سپس به ایران می آید. شیبانی بعدها هنگام برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران گفته بود که این شخص بار دیگر انتخاب می شود که چنین نشد. سپس گفت او دوباره به قدرت باز می گردد که چنین نخاهد شد. این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که افرادی منحرف در ایران و لبنان با بازی رسانه ای و شگردهای تبلیغاتی سعی در پوشاندن دروغهایش و یا پس از روی دادن برخی حوادث حتّی کم ارزش، با دستکاری کردن تاریخ سخنانش تلاش در پیشگویی آن از سوی شیبانی دارند!

چه کسی پیشگوی دروغین است؟
پشت پرده زمینه سازی برای علم کردن مهدی دروغین!!

احمد فتلاوی ، عضو کمیته امنیتی استانداری نجف اشرف و یکی از اعضای کمیته تحقیقاتی مشترک عراقی آمریکایی نیز تأکید کرد: مهدی دروغین یک مزدور اطلاعاتی رژیم بعث عراق بود که در لبنان با شخصی به نام ابوعلی شیبانی ، افسر سابق اطلاعات رژیم صدام که خود از اهالی منطقه مشخاب نجف اشرف است ، آشنا شده بود و با او مراوده داشت . ابوعلی شیبانی که به علت تهدید شدن به مرگ ، عراق را ترک کرده و در لبنان مستقر شده است هم اکنون به عنوان پیشگو در شبکه ماهواره ای شهرزداد فعالیت می کند و پیش از این با الکرعاوی همکاری تنگاتنگی داشته است .

ابوعلی شیبانی دو ماه پیش در شبکه تلویزیونی شهرزداد به مردم عراق و جهانیان نوید داده بود که امام زمان در اوایل ماه دوم میلادی در عراق ظهور خواهد کرد. این مسئله نشان می دهد شیبانی در تلاش برای زمینه سازی به منظور شورش الکرعاوی تحت عنوان اعلام ظهور مهدی (عج ) بوده است .
حوزه نت
کانال آخرالزّمان


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۲۳
خادم گمنام

بنا بر روایات اسلامی، ترکهای منطقۀ قفقاز جنوبی و ترکهای ترکیه در سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) دو شورش فتنه گرانه و نابرحق دارند که در نخستین آنها همراه با خزرها و با فرماندهی فرمانده ای ناصبی مذهب و یهودی نسب با نام شَرُوسِی بر کشور ما یورش می برند و پس از مدّتی نبرد با ایرانیان به رهبری مَرْوَزِی، از ترس چینیها و خراسانیها و برای چیزهایی دیگر، جنگ با ایرانیان را رها می کنند و سوی عراق می روند و در آن جا نابود می شوند، و در دومین شورش، وارد بخشی از جزیره در شمال و شمال شرقی سوریه می شوند و دختران جوان مسلمان را به یغما می برند، و سرانجام، نخست نیروهای سفیانی بخشی از آنان را می کشند و سپس یاران امام مهدی(علیه السّلام) آنان را نابود می کنند.

از مَکْحُول روایت شده است که پیامبر(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

برای ترکها دو شورشی است: شورشی که آذربایجان را ویران می سازند، و شورش دومی که اسبهایشان را بر فرات می بندند، و پس از آن (شورش دوم) ترکی نخاهد بود(1).

پسر مَهْزِیار اهوازی، در بارۀ دیدارش با امام مهدی(علیه السّلام)، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، در روزگار پنهان شدنش، گفته است: ... آن گاه که او را دیدم، خِرَدم در خوبی و ویژگی اش سرگردان شد. پس، به من فرمود:

 ... شَرُوسِی، با هدفِ کوه سیاه در پشتِ ری که پیوسته به کوه سرخ و چسبیده به کوههای تالِقان است، از اَرْمَنِسْتان و آذَرْبایْجان بیرون می آید. پس، میان او و میان مَرْوَزی نبردی نابودگر و ریشه برانداز خاهد بود که در آن، خردسال سپیدمو، و از آن، بزرگسال پیر می شود، و میان آن دو کشتار آشکار می گردد...(2).

«پشتِ ری» همان بخش بلند جای گرفته در شمال شهر ری کهن است، و مراد از آن در این جا، بخش شمالی از شهر کنونی تهران می باشد، و «کوه سیاه» همان کوه تُوچال است که از دور سیاه دیده می شود و بر بخش تجریش و پیرامونش در شمال شهر تهران سایه می افکند و در بخش جنوبی کوههای اَلْبُرْز مرکزی جای دارد، و «کوه سرخ» همان کوه سرخی است که در بخش کرج، میان کوه سیاه در تهران و کوههای تالقان، جای دارد، و اکنون از آن سنگهای سرخ که در ساختمان کاربرد دارند، برداشته می شود، و مقصود از «تالِقان» در این حدیث، سرزمینی است که میان کَرَج و قَزْوِین، در 120 کیلومتری شمال غربی تهران جای دارد، و «زَوْرا» در این جا، همان زورای نو یا شهر تهران پایتخت ایران می باشد.

«اَرْمَنِسْتان» سرزمینی است که میان جمهوری آذربایجان در شرق و ترکیه در غرب و گرجستان در شمال و رود اَرَس در جنوب جای دارد، و «آذَرْبایْجان» سرزمینی در شمال غربی ایران است که میان دریای خزر در شرق و ترکیه در غرب و رود اَرَس در شمال جای دارد، و آن جدای از جمهوری آذربایجان می باشد که نادرست به این نام نامیده شده است.

از ابو بصیر روایت شده است که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) فرمود که بی گمان، پدرم -باقر-(علیه السّلام) به من فرمود:

ناگزیر بی گمان، آتشی از آذربایجان خاهد بود که چیزی برابر آن نمی ایستد. پس، هر گاه چنان شود، پلاسهای خانه هایتان شوید و بمانید تا هنگامی که ما مانده ایم. پس، هر گاه جنبشگر ما (مهدی) جنبش کند، سوی او بشتابید، اگرچه با سینه خیز رفتن...(3).

خانندگان گرامی بدانند که ویرانی فقط برای آذربایجان نیست برای بسیاری از مناطق و شهرهای ایران و کشورهای خاورمیانه و جهان نیز ویرانی یا نابودی پیشبینی شده است و آیات و روایات بسیاری در این باره داریم! حتی قم و مکّه و بیت المقدس نیز ویرانی و آسیب دارند!
 ————————————————————- 

1. الفتن، ص 145، الجزء 3، ح 597 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بحار الأنوار، ج 52، ص 6-45، ب 18، ح 32، با نقل از: کمال ‏الدین (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
3. الغیبة، نعمانی، ص 200، ب 11، ح 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۶
خادم گمنام

سیستان در آخرالزّمان(ویرایش شده)

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۱ ب.ظ

جغرافیای سیستان

سِیسْتان سرزمینی شنزار و پهناور در جنوب خراسان و شمال بَلُوچِستان است، و اکنون بیشتر آن در افقانستان و بخشی از آن در شمال پاکستان و شرق ایران جای دارد، و مرکز آن شهر زَرَنْگ بوده است(1).

ویران شدن سیستان و نکوهش و ستایش زیندگانش

در کتاب ابو حُذَیْفَه از مُقاتِل آورده شده است که وی گفت:

پس از مرگ ضَحّاک، در کتابهای گردآوری شده نزدش، در بارۀ گفتۀ خداوند( عزّ و جلّ): «و هیچ آبادی ای نیست، مگر آن که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه کنندۀ آن می باشیم، شکنجه ای سخت، و آن، در کتاب (لوح محفوظ) نوشته شده بود»(2)، خانده ام: ... ویران شدن سیستان با بادها، شنها و مارهایی است...(3).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه ضَحّاک خراسانی تابعی پسر مُزاحِم آن را به وی نسبت نداده است.

بدان که مراد از «روز قیامت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، همان روز قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.

بنا بر آن چه هویداست، مقصود از «مارهایی» در این روایت، همان شهابها و سنگهای آسمانی ای می باشند که در پی درخشیدن بزرگ ستاره ای دنباله دار در ماه رمضان سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، بر برخی سرزمینها پرتاب می شوند.

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در یادآوری برخی سرزمینهای مشرق و رویدادهایش، فرمود:

... ولی سیستان، بی گمان، [در آن جا](4) گروهی می باشند که قرآن می خانند، در حالی که از گلوهایشان درنمی گذرد، از آیین اسلام بیرون می روند، همان گونه که تیر از کمان بیرون می رود. سپس در آخرالزّمان شن بر آن جا چیره می شود و آن جا را بر همۀ کسانی که در آن می باشند، ویران می کند...(5).

شایان یادآوری است، هرچند سیستان هر ساله با بادهای موسمی 120 روزه (از پایانه های خرداد تا پایانه های مهر) رو به روست که توفانهای شن را در پی دارند، در سالهای کنونی، برای روی دادن خشکسالی در آن جا و کاهش آب دریاچۀ هامون و افزایش بازۀ زمانی وزش آن بادها و شتابشان، بی گمان، فراوانی توفانهای شن همراه با آسیبهای جانی، مالی و سرزمینی را دیده است. 

ابو عبدالله فقیه هَمَدانی در کتاب البُلْدان آورده است:

بی گمان، ابو موسی اشعری روایت کرده است که وی از علی پسر ابو طالب(علیه السّلام) از آسوده ترین شهرها و بهترین جایگاهها هنگام فرودآمدن آشوبها و آشکارشدن شمشیر پرسید؟ فرمود: آسوده ترین جایگاهها در آن روز سرزمین کوهستان می باشد. پس، هر گاه خراسان آشفته شود، میان گرگانیها و تبرستانیها جنگ درگیرد و سیستان ویران شود، آسوده ترین جایگاهها در آن روز شهر قم است؛ آن، سرزمینی است که بیرون می آیند از آن جا یاورانِ بهترین مردمان از سوی پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمو و عمّه...(6).

سرزمین «کوهستان» یا «کوهستانها» که به آن «عراق عَجَم» نیز گفته می شود، بخشهایی گسترده و کوهستانی از میانه ها تا غرب کشور ایران است که در شرق سرزمینهای «جزیره» و «عراق عرب» جای دارد، و شهرهای بسیاری، مانند تهران، کرج، قزوین، زنجان، قم، ساوه، کاشان، اسفهان، اراک، همدان، خرّم آباد، کرمانشاه و سنندج، را در بر می گیرد، و «خراسان» سرزمینهایی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می شود، و اکنون بیشتر افقانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخشی از ایران و قرقیزستان را در بر می گیرد، و «گرگان» سرزمینی میان تبرستان و خراسان بود که اکنون استان گلستان را در خد جای داده است، و «تبرستان» سرزمینی میان گرگان و گیلان بود که اکنون استان مازندران در شمال کشور ایران را در بر می گیرد(7).

سزاوار است در این جا اشاره شود که آشفتگی خراسان از سخت شدن آشوبها در سرزمینهایش می باشد، و درگرفتن جنگ میان گرگانیها و تبرستانیها یا برخاسته از ناسازگاریهای درونی میان دو گروه از گروههای سه گانه در حکومت جمهوری اسلامی ایران است و یا از گرایش تبرستانیها به حسنی گیلانی و ناسازگاری گرگانیها با این قیامگر سرچشمه می گیرد، و خداوند داناتر است.

از شگفتیهای سخن امام علی(علیه السّلام) این است که از آن بهره گرفته می شود کشور ایران در سنجش با دیگر کشورهای خاورمیانه در آخرالزّمان جزیرۀ آسودگی و آرامش خاهد بود، و آسودگی و آشتی در آن جای می گیرد، و این همان چیزی است که ما اکنون آشکارا آن را می بینیم، و بی گمان، ناآرامی اش تنها در سال پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می باشد، و مراد از «بهترین مردمان از سوی پدر و مادر...» در این حدیث، همین امام است.

از اَعْمَش روایت شده است که جعفر پسر محمّد(علیهما السّلام) فرمود:

شانزده دسته از گروه مردمان (مسلمانان) نیای من(صلّى الله علیه و آله) ما را دوست ندارند و ما را نزد مردم دوست داشتنی نمی کنند ... زیندگان شهری که سجستان نامیده می شود، آنان برای ما مایۀ دشمنی و گرفتاری اند، و آنان بدترین مردمان و آفریدگان اند، بر آنان آن چیزی از شکنجه است که بر فرعون و هامان و قارون بوده است...(8).

برخی پژوهشگران باور دارند که نکوهش زیندگان سیستان در برخی روایات اسلامی برمی گردد به خوارج(9) و پیروان بنی اُمیّه ای که از سرزمینهای عربی به این سرزمین گریختند یا رفتند و بسیاری از سیستانیها را گمراه کردند، و بر درستی این باور گواهی می دهد آن چه که یاقوت حَمَوی در بارۀ سیستان گفته است: «در سیستان بسیاری از خوارج اند که روش خیش را آشکار می کنند، و از آن دوری نمی جویند و هنگام داد و ستد به آن می بالند»(10)، و افزون بر آن، گمانی نیست در این که سرزمین سجستان در آخرالزّمان از خوارج و پیروان بنی اُمیّه تهی نخاهد شد، و از برخی احادیث اسلامی و سخنان نویسندگان هویدا می شود یافت شدن مؤمنان دیندار در سیستان، از کسانی که امام علی(علیه السّلام) را در روزگاران کهن دوست می داشته اند یا کسانی که امام مهدی(علیه السّلام) را در آخرالزّمان یاری می کنند، چنان که یاقوت حموی، در یادآوری برخی ویژگیهای ستوده برای سجستانیها، آورده است: «رُهْنی گفت: و بزرگتر از همۀ اینها آن است که علی پسر ابو طالب(رضی اللّه عنه) بر منبرهای شرق و غرب ناسزاگویی شد، در حالی که بر منبر آن جا جز یک بار ناسزاگویی نشد، و بر بنی اُمیّه سرپیچی کردند، به گونه ای که در پیمانشان افزودند کسی بر منبرشان ناسزا گفته نشود ... و چه برتری ای بزرگتر از خُدْداریشان از ناسزاگویی برادر رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) بر منبرشان، در حالی که وی بر منبرهای دو حرم مکّه و مدینه ناسزا گفته می شد»(11).

شورش دجّالی از سیستان

از پسر عبّاس روایت شده است که رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) فرمود:

هنگامی که سوی سرورم(جلّ جلاله) بالا برده شدم، خداوند(عزّ و جلّ) پیام داد: ... آشکارشدن دجّال که در مشرق از سجستان برمی شورد..(12).

چنین می نماید، دجّالی که آغازگاه قیامش سیستان است، همان دجّال دوم از دجّالهای سه گانه در آخرالزّمان باشد که دجّال دروغگوتر نامیده شده است، و این دجّال سالهای بسیار پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) برمی شورد، و از نژاد بنی عبّاس می باشد، و سیستانی نیست.

قیام سیستانیان با رهبری قریشی سیستانی

قیام مردی قریشی از بنی عَدِی در آبُرِ سیستان یکی از پنج قیام حقّی است که در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) روی می دهند، و گمانی نیست در آن که این قیامگر و قیامگران چهارگانۀ دیگر هدف بنیادینشان از قیام، همان فراخاندن مردم به خشنودی خاندان محمّد(صلوات الله علیهم) و فرمان برداری از امام مهدی(علیه السّلام) و هم پیمان شدن با وی و واگذاردن پرچم به او پس از قیامش می باشد.

بنا بر آن چه از برخی روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می شود، قیامگر قریشی سیستانی و سربازانش با هاشمی چینی و شعیب تمیمی خراسانی و نیروهایشان به کمک حسنی گیلانی در ری می شتابند و وی را در رسیدن به هدفهایش یاری می کنند. سپس خراسانیان و سیستانیان همراه حسنی و سپاهش از ری به نیشابور و سیستان می روند و از آن دو جا به اصفهان و قم می آیند، و پس از چند روز، از این شهر می کوچند، و آنان پس از این که سپاه سفیانی را در استخر در هم می شکنند، از راه همدان، کرمانشاه، اهواز و بصره، سوی کوفه و نجف می روند، و سرانجام درون دمشق می روند و بیت المقدس را می گشایند، و خداوند داناتر است.

از مَعْروف پسر خَرَّبُوذ روایت شده است که گفت:

هرگز نزد ابو جعفر باقر(علیه السّلام) نرفتیم، مگر آن که فرمود: خراسان خراسان، سیستان سیستان! گویا ما را به آن مژده می داد(13).

بی گمان، امام باقر(علیه السّلام) با این سخن شیعیانش را مژده داده است به قیام زیندگان خراسان و سیستان کمی پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام).
  
یاری دادن سیستانیها با تالقانیها به حسنی گیلانی

حسنی گیلانی پس از آن که در دیلم به پا می خیزد و زیندگانش وی را یاری می کنند، به ری می آید و در آرامگاه عبدالعظیم حسنی بانگ می زند: «ای خاندان احمد، ستمدیدۀ فریادگر و یاریخاه از پیرامون قبر را پاسخ دهید»(14)، و در این هنگام، زیندگان تالقان خراسان و زیندگان آبر سیستان به او پاسخ می دهند و یاریش می کنند.

از ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهما السّلام) روایت شده است که امیر مؤمنان -علی-(علیه السّلام) از چیزهایی که پس از وی تا قیام قائم خاهند بود، خبر داد. حسین گفت: ای امیر مؤمنان، خداوند کی زمین را از ستمگران پاک می کند؟ امیر مؤمنان(علیه السّلام) فرمود:

خداوند زمین را از ستمگران پاک نمی کند، مگر آن که خون حرام ریخته شود. سپس کار بنی اُمیّه و بنی عبّاس را در حدیثی دراز یادآوری کرد، سپس فرمود: هر گاه قیامگر در خراسان به پا خیزد و بر سرزمین کوفان(15) و مُلْتان(16) چیره شود و از جزیرۀ بنی کاوان(17) بگذرد، و قیامگری از ما در گیلان به پا خیزد، و آبُر و دَیْلَم به وی پاسخ دهند...(18).

مراد از «ریختن خون حرام (ناروا)» در این حدیث، همان کشتن انسان پاک، فرستادۀ امام مهدی(علیه السّلام) سوی مکّیان، کمی پیش از قیامش می باشد، و «قیامگر در خراسان» هاشمی چینی، و «قیامگری از ما در گیلان» همان حسنی گیلانی است.

یاقوت حَمَوی گفته است:

«آبُر آبادی ای از آبادیهای سیستان است»(19)، و اکنون در آن جا آبادی ای با این نام نمی شناسیم، و گمان می کنم که آبُر یا اَبَر همان شهر کهنی است که «اَبَرْشَهْرْیار» یا «رامْ شَهْرِسْتان» نامیده شده و میان کِرْمان و زَرَنْگ جای داشته و پایتخت استان سیستان بوده و سپس ویران و رها شده است و نشانه ها و تپه هایی از آن در بخش زَهَک کنونی مانده اند و زرنگ مرکز استان گردیده است.

«دَیْلَم» سرزمینی کوهستانی از شرق سرزمینهای گیلان است که در جنوب رشته کوههای البرز جای دارد.

تالَقان خراسان شهری است که مرکز استان تَخار در شمال شرقی افقانستان می باشد.

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

... پس، هر گاه قیامگر که از چین و مُلْتان آمده است، در خراسان به پا خیزد، سفیانی سربازانش(20) را سوی  او می فرستد، پس، بر وی چیره نمی شوند. سپس قیامگری از ما در گیلان به پا می خیزد، و مشرقی او را برای دورکردن پیروان عثمان یاری می کند، و  آبُر و دَیْلَم به وی پاسخ می دهند، و از وی بخشش و خُشی می یابند...(21).

مقصود از «مشرقی» در این روایت، همان هاشمی چینی است که جنبش خیش را از استان سِین کِیانْگ در چین می آغازد، و با سپاهش به ملتان و خراسان می آید، سپس سوی ری می رود و گروهی از نیروهایش را با فرماندهی شعیب تمیمی خراسانی برای یاری حسنی گیلانی درون این شهر می فرستد، و «پیروان عثمان»، گروهی از لشکریان عثمان سفیانی پسر عَنْبَسَه اند که بر برخی بخشهای ایران یورش می برند.

شایان یادآوری است، پاسخ دادن سجستانیها به بانگ حسنی گیلانی که خیش را نزد مردم ستمدیدۀ فریادگر و یاریخاه می شناساند، برخاسته از ویژگی فریادرسی ستمدیده در درون این گروه است، و یاقوت حموی، در یادآوری برخی ویژگیهای ستوده برای سجستانیها، سوی همین اشاره می کند: «محمّد رُهْنی پسر بَحْر گفته است: سیستان یکی از سرزمینهای مشرق می باشد، و همواره ... تک است با زیباییها و یکتاست با کارهای نیکویی که برای سرزمینهایی جز خُدَش شناخته شده نیستند ... شتاب ورزیشان سوی فریادرسی ستمدیدۀ یاریخاه  و رسیدگی به ناتوان...(22).
 
آمدن سیستانیها با خراسانیها به قم 

از محمّد پسر خالد، از برخی همراهانش، از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت شده است، گفت: نزد وی نشسته بودیم که ناگهان چنین آغاز فرمود:

خراسان خراسان، سجستان سجستان! گویا زیندگان آن دو جا را می نگرم در حالی که بر شتران نر سوار و سوی قم شتابان اند(23).

بدان که مراد از «شتران نر» در این حدیث و همانندهایش، برخی خدروهای جا به جاگر به کار رونده در آخرالزّمان اند که سوارانشان را بر پشتشان می کشند؛ مانند خدروهای نیروبر زرهی و خدروهای باری.

رسیدن سپاه سفیانی به سیستان

اَرْطَاَه گفته است: سفیانی، شش ماه، همۀ کسانی را که نافرمانی اش کنند، می کشد، و آنان را با اره ها اره می کند، و در دیگها می پزدشان. گفت:

و با دو مشرق و مغرب رو به رو می شود(24).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه اَرْطَاَه تابعی پسر مُنْذِر آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «دو مشرق» در این جا، همان سیستان در جنوب و خراسان در شمال است، و مقصود از «دو مغرب» همان مصر در جنوب و جزیره در شمال می باشد.

از جابر جُعْفِی روایت شده است که ابو جعفر [باقر(علیه السّلام)](25) فرمود:

سفیانی، پس از درون کوفه و بغداد رفتنش، سپاهیانش را در دوردستها می پراکند. از فرارود از خراسانیان ترسی(26) به او می رسد. مشرقیها با کشتار بر آنان روی می آورند و سپاهشان را نابود می کنند(27). پس، هر گاه خبر آن رویداد به وی برسد، سپاه بزرگی را سوی اِسْتَخْر می فرستد که بر ایشان مردی از بنی اُمیّه است. برای آنان نبردی در کُومِش، نبردی در دُولابِ(28) ری و نبردی در مرزهای زَرَنْگ خاهد بود...(29).

«زَرَنْگ» در روزگاران کهن پایتخت کشور سیستان بود که اکنون نشانه ها و آوارهایی از آن پیرامون دریاچۀ هامون مانده اند، و امروزه شهری با نام زرنگ یافت می شود که مرکز استان نیمروزِ افقانستان است و در شرق با شهر زابُل در استان سیستان و بلوچستانِ ایران همسایه می باشد(30).

کمک رسانی نیروهای قریشی سیستانی به نیروهای هاشمی چینی

از جابر جُعْفِی روایت شده است که ابو جعفر [باقر(علیه السّلام)](31) فرمود:

سفیانی، پس از درون کوفه و بغداد رفتنش، سپاهیانش را در دوردستها می پراکند. از فرارود(32) از خراسانیان ترسی(33) به او می رسد. مشرقیها با کشتار بر آنان روی می آورند و سپاهشان را نابود می کنند(34). پس، هر گاه خبر آن رویداد به وی برسد، سپاه بزرگی را سوی اِسْتَخْر(35) می فرستد که بر ایشان مردی از بنی اُمیّه است. برای آنان نبردی در کُومِش(36)، نبردی در دُولابِ(37) ری و نبردی در مرزهای زَرَنْگ خاهد بود. هنگام آن رویداد، سفیانی فرمان کشتار کوفیها و مدنیها را می دهد، و آن گاه، پرچمهای سیاه از خراسان روی می آورند که بر همۀ مردم جوانی از بنی هاشم است که در کف (پنجه) راستش خالی می باشد و خداوند کارش و راهش را آسان می کند. سپس برای وی نبردی در مرزهای خراسان می باشد، و هاشمی در راه ری می رود، و مردی(38) از بنی تمیم از همپیمانان را که به وی شعیب پسر صالح گفته می شود، به استخر سوی اَمَوی می فرستد. پس، وی و تمیمی(39) و هاشمی در بیضای(40) استخر رویاروی می شوند و میان آن دو نبرد پرکشتار بزرگی خاهد بود، [به گونه ای که اسبان تا مچهایشان خونها را لگدمال کنند. سپس لشکرهای بزرگی از سیستان نزد وی می آیند](41) که بر ایشان مردی از بنی عَدِی است، و خداوند یارانش و لشکریانش را پیروز می کند. سپس، در پی دو نبرد ری(42)، نبردی در مَدائِن(43) خاهد بود، و در عاقِرْقَوْفا(44) نبردی نابودگر و ریشه برانداز است که هر رهایی یافته ای از آن خبر می دهد. سپس، در پی آن، سربریدنی بزرگ در بابل می باشد، و در زمینی از سرزمین نَصِیبِین(45) نبردی است. سپس گروهی از سرزمین سیاه عراق(46) بر اَخْوَص می شورند، و آنان، بهترینان(47) می باشند که بیشترینشان از کوفه و بصره اند، تا آن که آن چه را از در بند افتادگان کوفه در دستان وی است، رها سازند(48).

مقصود از لگدمال کردن اسبان خونها را تا مچ دستها و پاها در این حدیث و همانندهایش، فرورفتن چرخهای خدروهای ارتشیِ به کار رونده در آخرالزّمان در خونهای کشته های نبرد است.

بنو عَدِی پسر کَعْب، شاخه ای از قریش، از خانواده های عرب عدنانی شناخته شده اند(49).

بدان که «اَخْوَص» (چشم فرورفته) از ویژگیهای عُثْمان سُفْیانی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان می باشد.
—---------------------------------------------------—  

1. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
2. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ 58 (ترجمۀ نویسنده).
3. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 3-102، ف 13 (ترجمۀ نویسنده).
4. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
5. الفتوح، جزء 2، ص 79-78 (ترجمۀ نویسنده).
6. بحار الأنوار، ج 57، ص 217، ب 36، ح 47، با نقل از: تاریخ قم (ترجمۀ نویسنده). گفتنی است، این روایت در البلدان چاپی نزد ما با دگرگونی ای در برخی واژه ها و گزاره ها یافت می شود، و آن چه ما آورده ایم، بهتر و کاملتر است.
7. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
8. الخصال، ص 7-506، أبواب ستّه عشر، ح 4 (ترجمۀ نویسنده).
9. خَوارِج (شورشیان) همان گروه گمراهی از مسلمانان اند که بر امام علی(علیه السّلام) شوریدند، و میان آنان و سپاه امام نبرد مشهوری در بخش نَهْرَوان -بین واسِط و بغداد-، در سال 38 هـ.ق، روی داده است (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
10. معجم البلدان، ج 3، ص 190، درگاه «سجستان» (ترجمۀ نویسنده).
11. معجم البلدان، ج 3، ص 191، درگاه «سجستان» (ترجمۀ نویسنده). 
12. کمال الدین، ص 3-281، جزء 2، ب 23، ح 1 (ترجمۀ نویسنده).
13. الغیبة، نعمانی، ص 282، ب 14، ح 51 (ترجمۀ نویسنده).
14. بحار الأنوار، ج 53، ص 15، ب 28، با نقل از: الهدایة الکبری (ترجمۀ نویسنده).
15. یاقوت حَمَوی گفته است: «کُوفان: ... آبادی ای در هرات است (معجم البلدان، ج 2، ص 139، درگاه «کوفان»، ترجمۀ نویسنده). مقصود از «کوفان» در سخن امام علی(علیه السّلام)، آبادی ای در استان هَرات در افقانستان است.
16. مُلْتان سرزمینی در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان است، و مرکزش شهر باستانی ملتان می باشد (بهره گرفته شده از: دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، درگاه «مولتان»).
17. یاقوت حَمَوی گفته است: جزیرۀ کاوان، و جزیرۀ بنی کاوان گفته می شود: جزیره ای بزرگ است، و آن همان جزیرۀ لافِت و از دریای فارس، میان عُمان و بحرین، می باشد (معجم البلدان، ج 2، ص 139، درگاه «جزیرة کاوان»، ترجمۀ نویسنده).
شایان یادآوری است، جزیرۀ بنی کاوان یا اَبَرْکاوان همان جزیرۀ لافِت است که در روزگار ما نزد پارسیان جزیرۀ قِشْم و نزد عربها جزیرۀ جِسْم نامیده می شود، و لافت اکنون نام روستا و بندری در این جزیره است، و قشم جزیره ای ایرانی و بزرگترین جزیرۀ خلیج فارس می باشد که بر تنگۀ راهبردی هرمز جای دارد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
18. الغیبة، نعمانی، ص 283، ب 14، ح 55 (ترجمۀ نویسنده).
19. بنگرید: معجم البلدان، ج 1، ص 49، درگاه «آبر».
20. در نسخۀ خطّی منتخب کفایة المهتدی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فی الجنود» یافت می شود که به «الجنود» اصلاح و ترجمه گردید.
21. منتخب کفایة المهتدی، نسخۀ خطّی، ص 4، ح 3 (ترجمۀ نویسنده)، و از همین منبع در: إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 133، نیز نقل شده است.
22. معجم البلدان، ج 3، ص 1-190، درگاه «سجستان» (ترجمۀ نویسنده).
23. بحار الأنوار، ج 57، ص 215، ب 36، ح 34، با نقل از: تاریخ قم (ترجمۀ نویسنده).
24. الفتن، ص 59، جزء 1، ح 219 (ترجمۀ نویسنده).
25. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
26. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فرعه» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «فزعة» اصلاح و ترجمه گردید.
27. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فتقبل أهل المشرق علیهم قتلاً و یذهب نجیهم» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی این کتاب در مصر آمده است، به «فیُقبِل أهل المشرق علیهم قتلاً و یُذهِب بجیشهم» اصلاح و ترجمه گردید.
28. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «بدولات» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «بدولاب» اصلاح و ترجمه گردید.
29. الفتن، ص 218، جزء 4، ح 869 (ترجمۀ نویسنده).
30. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
31. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
32. «فرارود» سرزمینهای جای گرفته در شمال رود جیحون است، و بخشی از خراسان می باشد، و شهر سمرقند، جایگاه قیام شعیب تمیمی خراسانی، از آن جاست، و هاشمی چینی در آن جا به پا می خیزد.
33. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فرعه» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «فزعة» اصلاح و ترجمه گردید.

34. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فتقبل أهل المشرق علیهم قتلاً و یذهب نجیهم» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی این کتاب در مصر آمده است، به «فیُقبِل أهل المشرق علیهم قتلاً و یُذهِب بجیشهم» اصلاح و ترجمه گردید.
35. «اِسْتَخْر» در روزگاران کهن شهری بزرگ در 60 کیلومتری شمال شرقی شهر کنونی شیراز (7 کیلومتری شمال تخت جمشید) بود که پس از سدۀ چهارم هجری قمری، با گسترش شیراز، از رونق آن کاسته شد، و رو به ویرانی نهاد، و اکنون نشانه ها و ویرانه هایی از آن در بخش مَرْوْدَشت در استان فارس مانده اند (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
36. بنا بر آن چه دانشمندان تاریخ و جغرافیا نوشته اند، کُومِش در روزگاران کهن استانی بزرگ و گسترده میان نیشابور و ری بود که شهرها و آبادیها و کشتزارهایی را در بر می گرفته است، و بَسْتام، دامْقان و سِمْنان از شهرهای مشهورش بوده اند، ولی چنین می نماید که مراد از «کومش» در روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، سرزمینی در خراسان باشد که میان نیشابور و بستام، در شمال کوه کومش جای دارد، و جایگاهش با شهر کنونی سَبْزِوار (بَیْهَق) و پیرامونش، برابر است (نویسنده). 
37. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «بدولات» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «بدولاب» اصلاح و ترجمه گردید. «دُولاب» در روزگاران کهن روستایی از روستاهای شهر ری در شمال شرقی آن بود، و اکنون بخشی در جنوب شرقی شهر تهران می باشد، و بر کنارۀ چپ راه خراسان جای دارد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
38. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «رجل» یافت می شود که به «رجلاً» اصلاح و ترجمه گردید.
39. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «المهدیّ» یافت می شود که به «التمیمیّ» اصلاح و ترجمه گردید.
40. «بَیْضاء» یا «نَسا» در روزگاران کهن شهری بزرگ در بخش استخر بود، و اکنون نشانه ها و ویرانه هایی از آن با نام «تلّ بیضاء» نزدیک شهر سَپِیْدان در استان فارس مانده اند (با بهره گیری از: برخی منابع).
41. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، از نوشتار عربی حدیث، میان دو کروشه [حتّى تطأ الخیل الدماء إلى أرساغها. ثمّ تأتیه جنود من سجستان عظیمة] افتاده است، و ما آن را از «العرف الوردیّ» گرفته و ترجمه کرده ایم.
42. از روایات اسلامی بهره گرفته می شود که برای سپاه سفیانی دو نبرد در ری خاهد بود: یکی از آن دو، نبردشان با نیروهای رهبر سوم انقلاب ایران، و دیگری، نبردشان با نیروهای هاشمی چینی که شعیب تمیمی خراسانی آنان را فرماندهی می کند.
43. «مَدائِن» شهری کهن است که بر کنارۀ دجله جای دارد، و در 32 کیلومتری جنوب شرقی بغداد می باشد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
44. «عاقِرْقَوْفا» یا «عَقْرَقَوْف» آبادی ای از آبادیهای کهن بغداد بود، و اکنون در 30 کیلومتری شمال غربی بغداد جای دارد، و در آن جا تپه هایی باستانی یافت می شوند (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
45. «نَصِیبِین» شهری کهن است که در شمال سرزمینهای جزیره در استان مارْدِین ترکیه جای دارد، و در جنوب همسایۀ شهر قامِشْلِی سوریه می باشد، و میان آن دو چیزی مگر مرز نیست، و یکی از شاخه های رود خابور از آن دو شهر می گذرد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
46. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «سوادهم» یافت می شود که به «سواد العراق» اصلاح و ترجمه گردید. «سرزمین سیاه عراق» همان سرزمینهای سرسبز و پُردرخت و کِشته از روستاها و کشتزارهای جای گرفته در جنوب سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو می باشند، و این سرزمینها، برای بسیاریِ سرسبزی رو به سیاهیِ باغهایش، به این نام نامیده شدند (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
47. بی گمان، در روایات اسلامی آمده است که برخی همراهان و یاوران امام مهدی(علیه السّلام) از بهترینانِ عراقی اند.
48. الفتن، ص 9-218، جزء 4، ح 869 (ترجمۀ نویسنده).
49. با بهره گیری از: برخی منابع.

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم https://telegram.me/joinchatakheruzzaman

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۱
خادم گمنام

دی دهمین ماه از ماههای دوازده‌گانۀ خُرشیدی و نخستین ماه از فصل سرد زمستان نزد ایرانیان است. 

بنا بر آن‌چه پیش آمده است و روی خاهد داد، دی‌ماه در تاریخ انقلاب ایران و جمهوری اسلامی، ماهی حادثه‌خیز و نقش‌آفرین بوده و می‌باشد.

چنان‌که می‌دانید، در تاریخ انقلاب ایران، 19 دی 1356 که شورش مردم قم بر رژیم شاهنشاهی در آن آغاز شد، روزی سرنوشت‌ساز به شمار می‌آید.

روی‌دادن زلزلۀ ترسناک 6.7 ریشتری در 5 دی‌ماه ۱۳۸۲ که شهر بم و روستاهای پیرامونش را ویران ساخت و بزرگترین بنای خشتی جهان (ارگ بم) را در هم کوبید و نزدیک به 100 هزار کشته و زخمی بر جای گذاشت.

مرگ ناگهانی اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، سیاست‌مدار معروف ایرانی و دومین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و از ستونهای انقلاب ایران، در روز 19 دی 1395، درون استخری در کوشک ناصری در مجموعۀ سعدآباد تهران روی داد؛ درست همزمان با سالگرد کشته‌شدن امیر کبیر در حمّام فین کاشان و سالگرد شورش مردم قم.

آتش‌سوزی و فروریختن نخستین ساختمان بلند ایران «پلاسکو» در تهران در 30 دی 1395 که مرگ گروهی از آتش‌نشانان، بازاریان و دیگر هموطنانمان و زیانهای مالی فراوان را در پی داشت.

آغاز برخی اعتراضات مردمی به گرانیها و تورّم اقتصادی و بیکاری در ایران که از 7 دی ماه 1396 در مشهد آغاز شد و به برخی  شهرهای دیگر کشور هم کشیده شد.

حادثۀ برخُرد کشتی نفت‌کش سانچی حاوی میعانات گازی با یک کشتی فله‌بر چینی در آبهای چین در ۱۶ دی ۱۳۹۶ و انفجار آن و کشته‌شدن 30 ایرانی و دو بنگلادشی.
 
درگذشت سیّد محمود هاشمی شاهرودی، سیاست‌مدار ایرانی زادهٔ عراق و سومین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایب رئیس اوّل مجلس خبرگان رهبری در ۳ دی ۱۳۹۷ در تهران، و انتخاب صادق آملی لاریجانی در 9 دی 1397 با عنوان چهارمین رئیس تشخیص مصلحت نظام.

اینک پس از گذر سالیان دراز رسیدیم به دی‌ماه 1398، و بسیاری از خانندگان گرامی پیشتر در گفتار «رویدادهای مهم و شگفتی در راه‌اند!!!» خانده‌اند: 

«خبرهای مهم و رویدادهای شگفتی در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه و جهان در ماههای آینده و در مقاطع زمانی خاصّی در راه اند، و بنا بر آن‌چه که در اوایل اردیبهشت 1397 در جلسه‌ای که با انسانی اهل دل و روشن‌ضمیر داشتم و از وی شنیدم، در حدود 7 و 16 ماه آینده و دی‌ماه بعد از آن، رویدادهایی در ایران و نیز بحران و بلوایی در اصفهان و نیز رویدادی در گنبد کاووس خاهد بود...».

بنا بر پیشبینی آن اهل دل روشن‌ضمیر در دی ماه امسال (1398) رویداد یا رویدادهایی در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه خاهد بود.

همچنین بسیاری از خانندگان پیگیر گفتارهای ما از سالها پیش عباراتهای زیر را به یاد می‌آورند:

«در برخی استخراجهای جفری که در سالهای 2-1381 هـ.ش در بارۀ حوادث ایران در آخرالزّمان و درگیری نظامی آمریکا و متّحدانش با این کشور انجام گرفته است، کلمات زیر پدیدار شدند:

زن، شَرُوس، لبه اَرَس شوم، ز مَهِ دی هَزْل (ضعف) فُرْس (پارسیان)، سَنَه (خشکسالی) بِرَی (تهران)، ترس، صدا در ری، نور ، بَرْد (سرما)، بهانه، زود، شبانه، ز روی آب، تُنْب، بندر، جِت، تازش، سوزش جور...»

با نگاه به آن‌که طبق پژوهش نویسنده و با بهره‌گیری از روایات اسلامی، انقلاب و حکومت جمهوری اسلامی در ایران تا سال ظهور و قیام حسنی گیلانی دوام می‌آورد، واژۀ «دی» در محاسبۀ جفری یادشده به واپسین دی‌ماه در دوران چهل‌ و یا چهل‌واندی سالۀ انقلاب ایران و هنگام شروع ماههایی که شمارش معکوس حوادث ظهور در آنها آغاز می‌شوند، اشاره دارد، و پس از آن در فصل بهار ایرانیان با رهبری مروزی درگیر نبرد با خزرهای قفقازی با فرماندهی شروسی خاهند شد، و چنین می‌نماید که دی‌ماه پایانی در پایانه‌های انقلاب ایران ماهی نقش‌آفرین و حادثه‌خیز خاهد شد.

ناگفته نماند، در پرسشی جفری که در آغازۀ آذر ۱۳۹۲ پیرامون موضوعی خاص در ایران انجام شد، چنین جواب داده شد: «ده ز برج بارد (سرد) بس» که هرچند پاسخی مبهم بود، شاید به دی‌ماهی حادثه‌خیز در ایران اشاره داشته باشد، و خداوند داناتر است.

در پایان شایان یادآوری است، در صبح روز 5 دی‌ماه 1398 خُرشیدگرفتگی حلقوی و دو هفته پس از آن در 20 و 21 دی‌ماه ماه‌گرفتگی نیم‌سایه‌ای روی خاهند داد که در بارۀ آثار و پیامدهایشان چیزهایی در گفتاری دیگر خاهیم نوشت.

از دادن هر گونه پاسخ به خانندگان گرامی و دوستان بزرگوار در بارۀ آن‌چه آورده‌ایم، معذوریم، و در هر حال، امیدواریم خداوند فتنه‌های دشمنان داخلی و خارجی و بلاهای آسمانی و زمینی را از سر مؤمنان و مظلومان در کشورمان و دیگر کشورهای جهان دور بگرداند.
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۸ ، ۱۰:۳۱
خادم گمنام

از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، مردم از بهبود وضع زندگیشان و از هر خیری ناامید می‌شوند و از زمامداران و احزاب قدرتمند سیاسی کشورشان دلسرد و خسته می‌گردند. اگر انسان نگاهی به وضع کنونی کشورهای جهان، از شرق تا غرب، بیندازد، احساس می‌کند که مردم بسیاری از کشورها روز به روز بیشتر به این سو که اشاره کردیم، پیش می روند، و این ناامیدی که خُد از نشانه های ظهور امام مهدی(علیه‌ السّلام) می‌باشد، بسی امیدوارکننده است.

وقتی بازی احزاب برای فریب مردمان در بسیاری از کشورها به پایان برسد، نوبت به نبرد احزاب می‌رسد، و طبق برخی روایات، حزب عبّاسی، حزب مروانی و حزب سفیانی و حزب قیسی و نیز ترک و روم و هند و سند و چین و .... با هم درگیر می‌شوند، و در آن زمان یاران امام مهدی(علیه السّلام) برمی‌شورند و سرزمینها را یکی پس از دیگری می‌گیرند.


ابو قَبِیل گفته است:

مردم همواره از خوبی در خُشی‌اند تا زمانی که زمامداری بنی عبّاس سست نشود. پس، هر گاه زمامداری آنان سست شود، همواره در آشوبها خاهند بود تا آن که مهدی برخیزد(1).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه ابو قَبِیل مَعَافِرِی تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

از محمّد پسر حَنَفِیَّه روایت شده است که گفت:

بنی عبّاس پادشاهی می‌کنند تا آن‌که مردم از خوبی ناامید شوند. سپس کارشان پراکنده می‌گردد. پس، اگر نیافتید(2) جز سوراخ عقربی، درون آن بروید. زیرا بی‌گمان، در مردم بدی‌ای دراز خاهد بود. آن گاه، پادشاهیشان نابود می‌شود، و مهدی قیام می‌کند(3).

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه محمّد تابعی پسر امام علی(علیه‌السّلام) و خولۀ حَنَفِیَّه آن را به وی نسبت نداده است.
————————————————————- 
1. الفتن، ص 140، الجزء 3، ح 572 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «لم یجدوا» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در نسخۀ چاپ‌شده از این کتاب در مصر آمده است، به «لم تجدوا» اصلاح و ترجمه گردید.
3. الفتن، ص 142، الجزء 3، ح 584 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۱:۰۶
خادم گمنام