آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بنی عباس دوم» ثبت شده است

جنگ آذربایجان با بنی عباس آخرالزمان

دوشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۲۷ ب.ظ

                

براساس روایات متعددجنگی در آخرالزمان وآتشی مخوف از آذر بایجان به پا می خیزد که هیچ چیز یارای مقابله با آن را ندارد ونمی توان جلوی آن را گرفت که شیعه وظیفه اش در این نبرد عدم حمایت از هیچ طرف در گیر و سکوت است تا زمانی که بین رکن و مقام امام عصر عج الله تعال فرجه ظهور کند.

روایت اول

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّهُ قَالَ لِی أَبِی ع‏ لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ‏ءٌ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ‏ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا  فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً  وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ قَالَ وَیْلٌ لِطُغَاهِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[۱]

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «پدرم- امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشى از ناحیه آذربایجان زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد، چون چنین شود خانه ‏نشین باشید (بى ‏طرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشسته‏ ایم شما نیز خانه‏ نشین باشید و چون کسى که از طرف ما حرکت مى ‏کند فعّالیت خود را آغاز کرد به سوى او بشتابید (به هر نحو ممکن) اگر چه بر دست و زانو. به خدا سوگند گوئى هم اکنون به او می ‏نگرم که میان رکن و مقام به فرمانى جدید از مردم بیعت مى‏ گیرد، فرمانى که بر عرب سخت گران است، و (پدرم) فرمود:واى بر سرکشان عرب از شرّى که روى نموده است».

روایت دوم

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا صَعِدَ الْعَبَّاسِیُّ أَعْوَادَ مِنْبَرِ مَرْوَانَ أُدْرِجَ مُلْکُ بَنِی الْعَبَّاسِ وَ قَالَ ع قَالَ لِی أَبِی یَعْنِی الْبَاقِرَ ع لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ‏ لَهَا شَیْ‏ءٌ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ قَالَ وَ وَیْلٌ لِلْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[۲]

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «هنگامى که‏ عبّاسىّ از چوب هاى (پله‏ هاى چوبین) منبر مروان بالا رود، حکومت بنی عبّاس ترقّى و رونق خواهد یافت و فرمود: پدرم- یعنى امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: لا جرم باید آتشى از آذربایجان برافروزد که چیزى در برابرش نتواند ایستاد، پس چون چنین شود در خانه‏ هاى خود بمانید و تا زمانى که ما آرام هستیم شما نیز آرام باشید، و چون حرکت ‏کننده ما به فعّالیت پرداخت به سوى او بشتابید اگر چه بر سر زانوان، به خدا سوگند گوئى من هم اکنون بدو مى ‏نگرم که در میان رکن و مقام از مردم بر فرمانى جدید که بر عرب سخت گران است بیعت مى‏گیرد، فرمود: و واى بر عرب از شرّى که به زودى فرا مى‏رسد».

روایت سوم

… إِنَّ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ ع لَهُ غَیْبَهٌ کَغَیْبَهِ یُوسُفَ وَ رَجْعَهٌ کَرَجْعَهِ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ثُم‏ یَظْهَرُ بَعْدَ غَیْبَتِهِ مَعَ طُلُوعِ النَّجْمِ الْأَحْمَرِ وَ خَرَابِ الزَّوْرَاءِ وَ هِیَ الرَّیُّ وَ خَسْفِ الْمُزَوَّرَهِ وَ هِیَ بَغْدَادُ وَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّهٍ وَ آذَرْبِیجَانَ‏ تِلْکَ حَرْبٌ یُقْتَلُ فِیهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ کُلٌّ یَقْبِضُ عَلَى سَیْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَیْهِ رَایَاتٌ سُودٌ تِلْکَ حَرْبٌ یَشُوبُهَا الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ وَ الطَّاعُونُ الْأَغْبَر[۳]

همانا قائم از فرزندان علىّ علیه السّلام داراى غیبتى است همچون غیبت یوسف، و بازگشتى همانند بازگشت عیسى بن مریم، پس از غیبتش با طلوع ستاره سرخ آشکار خواهد شد. همزمان با ویرانى زوراء که شهر رى است، و فرو رفتن مزوره که همان بغداد باشد، و خروج سفیانىّ، و جنگ فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان چنان جنگى که هزاران و هزاران نفر در آن کشته مى‏ شوند، هر جنگجو شمشیرى زیور یافته به دست مى‏گیرد، پرچمهاى سیاه بر آن به اهتزاز در مى‏آید، آن جنگى است که به مرگ سرخ و طاعون بسیار خطرناک آمیخته است».

روایت چهارم

… یَخْرُجُ الشَرُوسِیُّ مِنْ أَرْمِینِیَّهَ وَ آذَرْبِیجَانَ‏ یُرِیدُ وَرَاءَ الرَّیِّ الْجَبَلَ الْأَسْوَدَ الْمُتَلَاحِمَ بِالْجَبَلِ الْأَحْمَرِ لَزِیقَ جَبَلِ طَالَقَانَ فَیَکُونُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَرْوَزِیِّ وَقْعَهٌ صَیْلَمَانِیَّهٌ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَهْرَمُ مِنْهَا الْکَبِیرُ وَ یَظْهَرُ الْقَتْلُ بَیْنَهُمَا فَعِنْدَهَا تَوَقَّعُوا خُرُوجَهُ إِلَى الزَّوْرَاء…[۴]

از ارمنستان و آذربایجان شروسی «سروسى» به شورش برخیزد و قصد سرزمینهاى وراى  رى را داشته باشد هم آنجا که آن کوه سیاه به آن کوه سرخ بهم پیوسته و نزدیک به کوه طالقان است و میان او و مروزى نبرد سختى درگیرد که کودکان در آن پیر شوند و بزرگان در آن به نهایت پیرى رسند و کشتار در میان آنها ظاهر گردد، در چنین هنگامى منتظر خروج  او باشید تا به «زوراء» درآید.

روایت پنجم

زید بن واقد عن أبیه عن مکحول عن النبیّ صلّى اللّه علیه و سلّم قال: «یکون للترک خرجتان: خرجه یخرجون من آذربیجان‏، و الثانیه یربطون خیولهم بالفرات لا ترک بعدها»[۵]

زیدبن واقد از پدرش که مکحول از حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود:

طایفه ترک دو مرتبه خروج میکنند، مرتبه اول: از آذربایجان خروج میکنند و مرتبه دوم: سوارى های خود را به فرات می بندند و بعد از آن، ترکى نخواهد بود.

روایت ششم

عن مکحول، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم: «للترک خرجتان: إحداهما یخربون آذربیجان‏، و الثانیه یشرعون على ثنی الفرات».[۶]

یزید بن جابر و غیر او از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: طایفه ترک را دو خروج خواهد بود اول آنکه آذربایجان را خراب می کنند دوم آنکه بسوى نهر فرات سرعت می نمایند.

روایت هفتم

مکحول عن النبی صلّى اللّه علیه و سلّم: «للترک خرجتان: خرجه منها خراب آذربیجان‏، و خرجه یخرجون فی الجزیره، یحتقبون ذوات الحجال، فینصر اللّه المسلمین، فیهم ذبح اللّه الأعظم، لا ترک بعدها».[۷]

مکحول از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: قوم ترک را دو خروج خواهد بود: یکى آنکه آذربایجان را خراب می کنند و دیگرى آنکه در جزیره خروج می نمایند و مالهاى سوارى حجاز را پنهان خواهند کرد، و خدا مسلمین را یارى می کند، قربانى بزرگ خدا در میان آن گروه است و ترکى بعد از آنها نخواهد بود.

البته برخی روایت دیگر هم است که اشاره هایی به این موضوع یعنی نبردترک با بنی عباس دارد.

نکات روایی

۱-بلندآتش که می تواند جنگ باشد ازآذربایجان حتمی است

۲-هیچ کس نمی تواند جلو دار آن باشد

۳-وظیفه شیعه تاظهورحضرت عدم حمایت از هیکدام طرف درگیر وسلامتی شیعه درهمین است

۴-حرکت برای حمایت از هر کدام مورتایید اهل بیت نیست

۵-حرکت وحمایت زمان ظهور است حتی اگرسینه خیز باشدبرای یاری امام عصر

۶-آن کسی را که تنها باید او را یاری کنیم بین رکن ومقام بیعت می میشود نه جای دیگر مثلا در بصره یاشام

۷-باید هرچه گفت پذیرفت چون کتاب جدیدوروش جدید دارد

۸-پذیرش حضرت از سوی عرب بسیار سخت است

۹-این ظهور برای عربهانوعی امتحان واگر حمایت نکنندشرخواهد بود

۱۰-ابتداحاکم بنی عباس مروانیان را از بین می برد وباعث قدرت یابی بنی عباس می شود

۱۱-بعد ازقدرت بنی عباس ترکها بربنی عباس می شورند

۱۲-نبردترکهابابنی عباس قدرت بنی عباس را می گیرد

۱۳-البته برخی روایات این جنگ جوانان ارمنیه وآذربایجان باهم گفته شده است.

۱۴-این نبردهمراه ستاره دنباله داری است که از علائم نابودی بنی عباس آخرالزمان می باشد.

۱۵-به علت قدرت هر دو این نبرد سنگین است که جوانها پیر می شوند.

۱۶- از مصادیق قتل سرخ وطاعون(مرگ براثربیماری وآلودگیها) است.

۱۷-بیش از یک میلیون نفردر این جنگ کشته می شوند.

۱۸-پرچم های سیاه در این جنگ به اهتزازدرآمده(البته برخی روایات دو پرچم سیاه در آخرالزمان نام برده شده یکی بزرگ یکی کوچک که کوچک متصل به ظهور خواهد شد)

۱۹-این جنگ در وراء ری(به احتمال زیاد تهران) می باشد.

۲۰-ترکها بعد از نبرد ری به عراق حرکت می کنند و با سفیانی می جنگند

۲۱-محدوده مرکزی ایران درگیر این نبرد است.

۲۲-رهبری لشکر ترکها باشروسی(عصبی وبی رحم وبداخلاق)

۲۳-بنی عباس قبل از این جنگ دارای بلندگو و منبری در منطقه هستند.

۲۴-تمام این درگیری های منطقه با ظهور آقا برطرف می شود.

۲۵-محدوده آذربایجان استانهای شمال غربی ایران ،وکشورهای همسایه این استانها می تواند باشد.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[۱] – الغیبه( للنعمانی) / النص / ۱۹۴

[۲] – الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۲۶۴

[۳] – الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۱۴۷

[۴] – کمال الدین و تمام النعمه / ج‏۲ / ۴۶۹ / ۴۳ باب ذکر من شاهد القائم ع و رآه و کلمه …..  ص : ۴۳۴

[۵] – التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن سیدبن طاووس   / ۹۹

[۶] -همان

[۷] -همان ص۱۹۱

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۲ ، ۱۲:۲۷
خادم گمنام

مسجد اموی در دمشق از کهنترین و بزرگترین مسجدهای مسلمانان است که آن را خلیفۀ اموی ولید ابن عبدالملک پس از ویران‎کردن کلیسایی که بر ویرانه‌های معبد ژوپیتر ساخته شده بود، ساخت(۱)، و این مسجد، افزون بر شگفتیهای ساختمانی و تاریخی ‎اش، جایگاه روی ‌دادن رویدادهایی شگفت‎ در آخرالزّمان است؛ و از آن رویدادهاست:

فروریختن بخشی از غرب مسجد دمشق در پی زمین ‌لرزه‎ای بزرگ در شام

محمّد ابن حَنَفِیَّه گفته است:

پیشتازان مغربی درون مسجد دمشق می‎روند؛ پس، هنگامی که آنان همچنان در شگفتیهایش می‌نگرند، ناگهان زمین سخت می‎لرزد و غرب مسجد آن‎جا کنده می‌شود، و آبادی‌ای که به آن حَرَسْتا گفته می‎شود، فروبرده می‌شود. سپس در آن هنگام، سفیانی برمی‌شورد و با ایشان کارزار می کند(۲) تا آنان را درون مصر کند. آن گاه، بازمی‌گردد و با مشرقیها می‌جنگد تا ایشان را به عراق برگرداند.(۳)

چنین می‎نماید که این روایت سخن پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) یا امام علی(علیه‎ السّلام) باشد، اگرچه محمّد ابن خَوْلَۀ حَنَفی تابعی آن را به یکی از آن‎ دو نسبت نداده است.

مراد از «مغربیها» در این حدیث، شورشیان آفریقایی از قیسیان، بربرها و سیاهان‎ اند که با رهبری اَعْرَج کِنْدِی از لیبی و پیرامونش بر مصر یورش می‎برند، سپس از آن ‎جا با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی به فلسطین و اردن می‎ آیند و بر دمشق یورش می‌برند، و «مشرقیها» شورشیان عراقی‎اند که از بغداد و کوفه بر دمشق یورش می‌برند و از پیروان اَصْهَب مَرْوانِی و پیروان هاشمی شَیْصَبانِی پدید می‌آیند.

از عَمّار ابن یاسر روایت شده است که وی گفت:

بی‌گمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خاهد بود، و برای آن نشانه ‎هایی‎ اند ... فریادگری از دیوار [مسجد](۴) دمشق بانگ می‎زند: وای بر زمینیان از بدی‎ ای که بی‌گمان، نزدیک شده است، و غرب مسجد آن‎جا فروبرده می‎شود، به گونه‎ای که دیوارش(۵) فروبریزد، و سه تن در شام پدیدار می‎شوند که همۀ آنان خاستار پادشاهی‌اند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان... .(۶)

چنین می‎نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی ‎الله‎ علیه ‎و آله) باشد، اگرچه عمّار ابن یاسر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

بنا بر آن‎چه از برخی احادیث اسلامی هویدا می‌شود، زمین ‎لرزه‎ای سخت در سوریه در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه ‎السّلام) روی می‎دهد که نشانه ‎ای بزرگ برای مؤمنان است، و در آن، بیش از سد هزار تن کشته می ‌شوند، و با آن، دو بخش حَرَسْتا و جابِیَه فروبرده می‏شوند و بخشی از دیوار مسجد اَمَوی فرو می‌ریزد.

اَرْطَاَه گفته است:

هر گاه آبادی‏ ای از آبادی های دمشق فروبرده شود و بخشی از غرب مسجد آن‌جا فروریزد، در آن هنگام، ترکها و رومیان گرد می‌آیند و همگی می‎جنگند، و سه پرچم در شام برافراشته می‎شوند... .(۷)

نیز اَرْطَاَه گفته است:

هر گاه ترکها و رومیان گرد آیند و آبادی‌ای در دمشق فروبرده شود و بخشی از غرب مسجد آن‎جا فروریزد، سه پرچم در شام برافراشته می‎شوند: ابقع، اصهب و سفیانی... .(۸)

چنین می‎نماید که این دو حدیث از سخنان پیامبر(صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله) باشند، اگرچه اَرْطَاَه ابن مُنْذِر تابعی آن‌ دو را به وی نسبت نداده است.

ابو رُومان روایت کرده است که علی[(علیه‌السّلام)] فرمود:

هر گاه دارندگان پرچمهای سیاه ناسازگاری کنند، آبادی‎ای از آبادیهای اِرَم فروبرده می‌شود، و گوشۀ غربی مسجدش فرومی‌ریزد، سپس در شام سه پرچم پدیدار می‎شوند: اصهب، ابقع و سفیانی... .(۹)

مقصود از «دارندگان پرچمهای سیاه» در این روایت، سیاه‌نشانان نخستین یا بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند، و «اِرَم» همان شهر دمشق است، و آبادی‎ای از آبادیهای ارم که فروبرده می‌شود، شهر حَرَسْتا می‎باشد، و ضمیر در سخن امام علی(علیه‎السّلام): «بر آنان» به دارندگان پرچمهای سیاه، اصهب و ابقع برمی‌گردد.

جابر ابن یزید جُعْفِی روایت کرده است که ابو جعفر محمّد ابن علی باقر(علیهماالسّلام) فرمود:

ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی نجنبان تا نشانه‎ هایی را که برای تو یاد می‌کنم، ببینی، اگر به آنها برسی؛ نخستینشان ناسازگاری بنی عبّاس است، و نمی‎بینم تو به آن برسی، ولی پس از من آن را از من بازگو کن، و فریادگری از آسمان بانگ می‎زند، و صدای گشایش از سوی دمشق به شما می‎رسد، و آبادی‎ای از آبادیهای شام که جابیه نامیده می‎شود، فروبرده می‎شود، و بخشی از سوی راست مسجد دمشق فرومی‌ریزد... .(۱۰)

نیز جابر جعفی روایت کرده است که ابو جعفر [محمّد باقر](علیه‎السّلام) می‌فرمود:

به زمین بچسب [و](۱۱) هرگز دست و پایت را نجنبان تا نشانه‎هایی را که برای تو یاد می‌کنم، در سالی ببینی، و ببینی فریادگری در دمشق بانگ می‌زند، و فروبرده‌شدن آبادی‌ای از آبادی هایش و فروریختن بخشی از مسجدش را... .(۱۲)

 

چیره‌شدن سفیانی بر منبر مسجد دمشق و نشستنش بر آن

عُمَر ابن اُذَیْنَه روایت کرده است که ابو عبدالله [الصادق](علیه‌السّلام) فرمود:

پدرم [باقر](علیه‌السّلام) فرمود که امیر مؤمنان [علی](علیه‎السّلام) فرمود: پسر زن خُرَندۀ جگرها از درۀ خشک بیرون می‌آید، و او مردی میانه‎اندام، هراس‌انگیزچهره، درشت‎ سر و در چهره‎اش نشانۀ آبله‎ای است، هر گاه ببینی‌اش گمان می‌کنی که یک‌چشم است، نامش عثمان و پدرش عَنْبَسَه می‌باشد، و وی از فرزندان ابو سفیان است، تا آن‎که به سرزمینی پایدار و آرام و دارای آبی روان می‌آید، پس، بر منبرش چیره می‌شود.(۱۳)

مراد از «پسر زن خُرَندۀ جگرها»، سفیانی شامی است که از تبار هند دختر عُتْبَه و همسر ابو سفیان است که در اُحُد مکّیّان را بر کارزار با مسلمانان برانگیخت و در پایان جنگ شکم حمزه عموی پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را شکافت و جگرش را درآورد و جوید، پس، نتوانست آن را بخُرَد و انداخت، و مقصود از «سرزمینی پایدار و آرام و دارای آبی روان» در این‎جا، شهر دمشق است.

از محمّد ابن جعفر [باقر(علیه‌السّلام)] روایت شده است که علی ابن ابی طالب[(علیه‌السّلام)] فرمود:

مردی از فرزندان حسین که نامش نام پیامبر شماست، برمی‌شورد که با شورش او زیندگان آسمان و زمین شادمان می‌شوند. پس، مردی به وی گفت: سفیانی نامش چیست؟ فرمود: او از فرزندان خالد ابن یزید ابن ابی سفیان است ... از شام از دره‎ای از سرزمین دمشق که به آن درۀ خشک گفته می‌شود، بیرون می‌آید ... به دمشق می‎آید و بر منبرش می‌نشیند... .(۱۴)

امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیه‎السّلام)، در بیان چگونگیها و کارهای سفیانی، فرمود:

... پس، در روز جمعه‎ای بیرون می‌آید و از منبر دمشق بالا می‎رود، و آن نخستین منبری است که بالایش می‎رود، پس سخنرانی می‎کند و به آنان فرمان جهاد می‎دهد، و با ایشان هم‌پیمان می‌شود بر آن‎که با وی در کاری ناسازگاری نمی‌کنند، چه خُشِشان بیاید از آن یا نپسندَندَش... .(۱۵)

ابن مُنادِی گفت: ابو سلیمان عبدالله ابن جَرِیر جُوالِقِی خبر داد من را از مردی اهل کتاب(۱۶) که وی آگاه کرد او را که دانیال پیامبر(علیه‌السّلام) در کتابش یاد کرده است:

... پس، سفیانی میان همراهانش در حال سخنرانی بر منبر دمشق برمی‎خیزد و می‎گوید: ای زیندگان این شهر، ای دمشقیها، شما گوشت و خون من می‌باشید، و من دشمن دشمنتان و دوست دوستتانم، و آنان را آرزومند و امیدوارشان می‌کند که وی چیزی را بر زیان آنان ویژۀ خُد نمی‌کند... .( ۱۷)

بر کسی که اخبار آشوبها و نبردهای پُرکشتار در آخرالزّمان را پیگیری می‌کند، پوشیده نمی ‌ماند، سخنانی که ابن منادی با سند هایش از کتاب دانیال آورده است، به‌راستی از احادیث اسلامی، به ‌ویژه سخن رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، می‌باشند، ولی با برخی نادرستها آمیخته گردیده و به کسی جز گوینده‎ اش نسبت داده شده‎اند، و بی‎گمان، در این‎جا آن‎چه از آنها درست و سازگار با دیگر خبرهاست را آورده ‎ایم.

کعب گفته است:

... پسر زن خُرَندۀ جگرها بر منبر دمشق می‎نشیند، و بربرها به میانۀ شام می‌آیند، پس، آن، نشانۀ شورش مهدی است.(۱۸)

مقصود از «بربرها» در این حدیث، گروهی از شورشیان آفریقایی‌اند که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) از لیبی و پیرامونش به مصر و فلسطین و اردن و سوریه می‌آیند، و «میانۀ شام» همان شهر دمشق است.

 

کشته‎ شدن عَوْف سُلَمِی در مسجد دمشق

حَذْلَم ابن بَشِیر روایت کرده و گفته است: به علی ابن‏ حسین(علیهماالسّلام) گفتم: ویژگی شورش مهدی را برای من گزارش کن و راهنماییها و نشانه‎ های آن را به من بشناسان، فرمود:

پیش از شورش او، شورش مردی که به وی عَوْف سُلَمِی گفته می‌شود، در سرزمین جزیره می‎باشد، و پناهگاهش تکریت و کشته‎شدنش در مسجد دمشق است، سپس شورش شُعَیْب ابن صالح از سَمَرْقَنْد خاهد بود، سپس سفیانی نفرین‎شده از درۀ خشک برمی‎شورد، و او از فرزندان عُتْبَه پسر ابو سفیان است. پس، هر گاه سفیانی آشکار شود، مهدی پنهان می‎شود، سپس، در پی آن، برمی‌شورد.(۱۹)

گمان می‎کنم، «عَوْف سُلَمِی» یادشده در روایت یکی از سران بازماندگان حزب بعث و گروه داعش است که پیش از ظهور امام مهدی(علیه‎السّلام) بر کشور عراق چیره می‌شوند، و او کسی است که سپاهی را بسیج می‎کند و بر دمشق یورش می‌برد، پس، لشکریان سفیانی دستگیر و در مسجد دمشق نابودش می‌کنند.

 

بدکارگی سفیانی با زن در محراب مسجد دمشق و کشتنش بازدارندۀ از کار ناپسند را
 حُذَیْفَه روایت کرده است که رسول خدا(صلّی ‎الله ‎علیه [وآله]وسلّم) فرمود:

... زن در مسجد دمشق در جامه در نشستی(۲۰) گردانده می‌شود تا آن‎که نزد ران سفیانی می‌آید و بر آن می‌نشیند، در حالی که او در محراب نشسته است. پس، مردی از مسلمانان برمی‎خیزد و می‎گوید: وای بر شما، آیا کفر ورزیدید به خداوند پس از ایمانتان! این، روا نیست. پس، برمی‌خیزد و گردنش را در مسجد دمشق می‎زند، و هر کس که در آن کار پیرویش کند، می‌کشد. در آن هنگام، فریادگری از آسمان بانگ می‎زند: بی‎گمان، خداوند(عزّ و جلّ) از شما دوران بسیارزورگویان و منافقان و پیروانشان را پایان داده است، و بهترین گروه مردمان محمّد(صلّی‎ الله ‎علیه [وآله] و سلّم) را سرپرست شما کرده است، پس، به او در مکّه بپیوندید، و بی‌گمان، وی مهدی است... .(۲۱)

 

بانگ ‎زدن جبرائیل(علیه‎السّلام) از دیوار مسجد دمشق

ا⁦ز عَمّار ابن یاسر روایت شده است که وی گفت:

بی‌گمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خاهد بود، و برای آن نشانه‎هایی‎اند ... فریادگری از دیوار [مسجد](۲۲) دمشق بانگ می‎زند: وای بر زمینیان از بدی‎ای که بی‌گمان، نزدیک شده است، و غرب مسجد آن‎جا فروبرده می‎شود، به گونه‎ای که دیوارش(۲۲) فروبریزد، و سه تن در شام پدیدار می‎شوند که همۀ آنان خاستار پادشاهی‌اند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان... .(۲۴)

چنین می‎نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی ‎الله‎ علیه ‎و آله) باشد، اگرچه عمّار ابن یاسر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.
 
بنا بر آن‎چه هویداست، سخن وی: «فریادگری بانگ می‎زند» اشاره می‎کند به فریاد جبرائیل(علیه‌السّلام) و یکی از سه صدایی که در رجب پیش از قیام امام مهدی(علیه‎السّلام) شنیده می‎شوند، و «بدی‎ای که بی‎گمان، نزدیک شده است» همان آشوب کر و کوری است که شرق زمین و غرب آن را فرامی‎گیرد.

امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیه‌ السّلام) فرموده است:

... پس، فرشتگان در آسمان آشفته می‌شوند، و خداوند(عزّ و جلّ) به جبرائیل(علیه‎السّلام) فرمان می‌دهد، پس، بر دیوار مسجد دمشق بانگ می‌زند: آگاه باشید که بی‌گمان، برای شما یاری آمده است ای گروه مردمان محمّد (مسلمانان)، بی‌گمان، برای شما یاری آمده است ای گروه مردمان محمّد، بی‎گمان، برای شما گشایش آمده است، و او مهدی(علیه‌السّلام) است که از مکّه بیرون می‎آید، پس، وی را پاسخ دهید... .(۲۵)

بنا بر آن‎چه هویداست، این بانگ در ماه محرّمی که امام مهدی(علیه‎ السّلام) در آن برمی‌خیزد، پس از پدیدآمدن کارهای زشت و کردارهای دردناک از سوی سفیانی و پیروانش، شنیده می‎شود.

جابر ابن یزید جُعْفِی روایت کرده است که ابو جعفر محمّد ابن علی باقر(علیهماالسّلام) فرمود:

ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی نجنبان تا نشانه‎هایی را که برای تو یاد می‌کنم، ببینی، اگر به آنها برسی؛ نخستینشان ناسازگاری بنی عبّاس است، و نمی‎بینم تو به آن برسی، ولی پس از من آن را از من بازگو کن، و فریادگری از آسمان بانگ می‎زند، و بانگ پیروزی از سوی دمشق به شما می‎رسد، و آبادی ای از آبادیهای شام که جابیه نامیده می‎شود، فروبرده می‎شود، و بخشی از سوی راست مسجد دمشق فرومی‌ریزد... .(۲۶)

نیز جابر جعفی روایت کرده است که ابو جعفر [محمّد باقر](علیه‎السّلام) می‌فرمود:

به زمین بچسب [و](۲۷) هرگز دست و پایت را نجنبان تا نشانه‎هایی را که برای تو یاد می‌کنم، در سالی ببینی، و ببینی فریادگری در دمشق بانگ می‌زند، و فروبرده‌شدن آبادی‌ای از آبادیهایش و فروریختن بخشی از مسجد آن‌جا را... .(۲۸)

 

فرودآمدن عیسی(علیه‎ السّلام) از آسمان نزد منارۀ سفید مسجد دمشق

بنا بر برخی روایات اسلامی، عیسی مسیح(علیه‎السّلام) از آسمان نزدیک منارۀ سفید مسجد دمشق فرود می‌آید.

نَوّاس ابن سَمْعان گفته است: رسول خدا(صلّی ‎الله‎ علیه [وآله]و سلّم) دجّال را یاد کرد ... گفت:

... پس، هنگامی که او آن گونه است، ناگهان خداوند مسیح ابن مریم را برمی‌انگیزد، پس، نزد منارۀ سفید در شرق دمشق فرود می‎آید... .(۲۹)


-------------------------------------------------------------------
۱. بهره‌گرفته‌شده از برخی منابع.
۲. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «فیقتلهم» ثبت شده است که به «فیقاتلهم» اصلاح و ترجمه شد.  
۳. الفتن، ص ۱۸۱، الجزء الرابع، ح ۷۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است که آن را از حدیثی دیگر گرفته‎ایم که در عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲ آمده است.
۵. در همۀ نسخه‎های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «حائطها» (دیوار دمشق) یافت می‎شود که به «حائطه» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۶۳، ف ۷، ح ۴۷۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. الفتن، ص ۵-۱۴۴، الجزء الثالث، ح ۵۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. الفتن، ص ۱۹۵، الجزء الرابع، ح ۷۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. الفتن، ص ۸-۱۹۷، الجزء الرابع، ح ۸۰۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است.
۱۲. التفسیر، عیّاشی، ج ۱، ص ۳-۱۶۲، ح ۲۲۲، سورة البقرة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۳. کمال الدین، ص ۶۷۹، الجزء الثانی، ب‌ ۲۵، ح‌ ۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۴. الفتن، ص ۴۷۳، الجزء العاشر، دنبالۀ ح ۱۴۸۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۵. عقد الدرر، ص ۸-۱۲۶، ب ۴، ف ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۶. اهل کتاب پیروان یکی از دینهایی‎اند که برای پیامبران آنها کتابی آسمانی بود؛ مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان، و مراد از «مردی اهل کتاب» در این‌جا، انسانی یهودی یا مسیحی است.
۱۷. الملاحم، ص ۹-۷۶، ب ۶، ح ۲۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۸. الفتن، ص ۲۱۶، الجزء الرابع، ح ۸۶۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۹. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۴۳، ف ۷، ح ۴۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۰. در نسخۀ چاپی السنن الواردة فی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «مجلس مجلس» (نشستی نشستی) یافت می‎شود که سازگار با آن‎چه در دیگر نسخه‎های چاپی این کتاب آمده است، به «مجلس» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۱. السنن الواردة فی الفتن، ص ۷۰-۲۶۹، الجزء الخامس، ب ۱۰۳، دنبالۀ ح ۵۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۲. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است که آن را از حدیثی دیگر گرفته‎ایم که در کتاب عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲ آمده است.
۲۳. در همۀ نسخه‎های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «حائطها» (دیوار دمشق) یافت می‎شود که به «حائطه» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۴. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۶۳، ف ۷، ح ۴۷۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۵. عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۶. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۷. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است.
۲۸. التفسیر، عیّاشی، ج ۱، ص ۳-۱۶۲، ح ۲۲۲، سورة البقرة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۹. صحیح مسلم، ج ۴، ص ۳-۲۲۵۱، کتاب الفتن و أشراط الساعة، ب ذکر الدجّال، ح ۲۹۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۳۹
خادم گمنام

پدیدارشدن گرفتاریهای نوپدید و پخش‌شدن بیماریهای واگیر در پی انجام نافرمانیها و گناهان تازه از سوی مردم از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

... هر گاه دعا را کم کنند، گرفتاری فرود می‌آید، و هر گاه صدقات را رها کنند، بیماریها فراوان می‌شوند... .(۱)

عبّاس ابن هِلال شامی گفته است که شنیدم رضا (علیه‌ السّلام) می‌فرمود:

هر گاه بندگان گناهانی را که انجام نمی‌دادند، پدید آورند، خداوند برای آنان گرفتاریهایی را که نمی‌شناختند، پدید می‌آورد.(۲)

ابو جعفر [باقر](علیه‌السّلام) روایت کرده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

... هرگز زنا در میان گروهی پدیدار نشده است، به گونه‌ای که آن را آشکار کنند، مگر آن‌که میان آنان طاعون و دردهایی پدیدار شده‌اند که در پیشینیانشان که درگذشتند، نبوده‌اند... .(۳)

سلیمان ابن خالد گفته است که شنیدم ابو عبدالله [صادق](علیه‌السّلام) می‌فرمود:

پیشاپیش قائم دو مرگ‌اند: مرگی سرخ و مرگی سفید تا آن‌که از هر هفت تن پنج تن از میان بروند. مرگ سرخ شمشیر، و مرگ سفید طاعون است.(۴)

شایان یادآوری است، «مرگ سرخ شمشیر» به ریختن خون مردمان با جنگها، و «مرگ سفید طاعون» به نابودی مردم با پخش‌شدن بیماریهای واگیر در میانشان اشاره می‌کند.

اَعْلَم اَزْدِی روایت کرده است که امیر مؤمنان [علی](علیه‌السّلام) فرمود:

پیشِ رویِ قائم مرگی سرخ و مرگی سپید و ملخی بهنگام و ملخی نابهنگام که مانند خون سرخ است، خاهند بود؛ ولی مرگ سرخ با شمشیر، و مرگ سپید با طاعون(۵) است.(۶)

ابو حمزۀ ثُمالِی گفته است که شنیدم ابو جعفر محمّد ابن علی(علیهما‏السّلام) می‏فرمود:

... ای ابو حمزه، قائم(علیه ‏السّلام) برنمی‌خیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمین‌لرزه‌هایی، آشوبی و گرفتاری‌ای که به مردم می‏رسند، طاعونی پیش از آن، شمشیری برنده میان عربها، ناسازگاری‌ای سخت میان مردم و پراکندگی‌ای در دینشان و دگرگونی‌ای در حالشان، به گونه‎ای که هر آرزوکننده‌ای، از بزرگی آن‌چه از درنده‌خویی مردمان و خُردن برخی از آنان دیگری را می‌بیند، هر صبح و شام آرزوی مرگ ‌کند، و شورش وی هر گاه برشورد، هنگام ناامیدی و دلسردی خاهد بود... .(۷)

موسی ابن جعفر، از پدرش، از پدرانش(علیهم‌السّلام) روایت کرده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

پدیدارشدن بواسیر و مرگ ناگهانی و جُذام (خُرِه) از نزدیک‌شدن ساعت است.(۸)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه‌السّلام) است.

سَکُونِی از ابو عبدالله [صادق](علیه‌السّلام) روایت کرده است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود:

بی‌گمان، از پیش‎درآمدهای ساعت آن است که بیماری سست‎ کنندۀ بخشی از بدن و مرگ ناگهانی پخش شوند.(۹)

مقصود از «مرگ ناگهانی»، مرگهای ناگهانی گوناگون‌اند، مانند مرگ با سکته یا با کشتن ناگهانی.

ابو هُرَیْرَه روایت کرده است:

از نزدیک‎شدن ساعت آن است که مرد بدون درد بمیرد.(۱۰)

چنین می‎نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه ابو هریرۀ صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

سَدِیر صَیْرَفِی گفته است که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالله جعفر ابن محمّد(علیهما‌السّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:

... پس، در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شوید، میوه‌ها کاهش می‌یابند، سرزمینها بی‌باران و خشک می‌شوند، دچار گرانی نرخها و از درستی برگشتن پادشاه می‌شوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی میان شما پدیدار می‌شوند، و آشوبها از همۀ گوشه‌وکناره‌ها بر شما سایه می‌افکنند... .(۱۱)

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های قیام قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

... بهوش، ای وای بر بصره از آن‌چه(۱۲) در آن‌جا فرود می‌آید از طاعون و آشوبها که برخی از آنها در پی دیگری‌اند... .(۱۳)


بی‌گمان، امام علی(علیه‌السّلام) در این روایت از روی‌دادن برخی آشوبها و جنگهای پیاپی و فراگیرشدن برخی بیماریهای واگیر میان بصریان خبر داده است.

از کعب الاَحْبار روایت شده است که گفت:

... بی‌گمان، قائم از فرزندان علی(علیه‌السّلام) است که برای وی پنهان‌شدنی چون پنهان‌شدن یوسف و بازگشتی مانند بازگشت عیسی ابن مریم می‌باشد. سپس در پی پنهان‌شدنش، با برآمدن ستارۀ سرخ، ویران‌شدن زَوْرا که همان ری است، فروبرده‌شدن مُزَوَّرَه که همان بغداد است، شورش سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، آشکار می‌شود؛ آن، نبردی می‌باشد که در آن، هزارانی و هزارانی کشته می‏شوند، هر کدام شمشیری آراسته را می‌گیرند که بر همگی پرچمهایی سیاه به جنبش درمی‌آیند؛ آن، جنگی است که مرگ سرخ و طاعون تیره با آن درمی‌آمیزند.(۱۴)

چنین می‎نماید که این حدیث ارزشمند دربردارندۀ برخی پیشبینیهای شگفت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

«ستارۀ سرخ» همان بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار است که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، و کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک‌اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیارترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

«سُفْیانِی» همان عُثْمان شامی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

«فرزندان عبّاس»، بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند.

«جوانان ارمنستان و آذربایجان» نیروهای خَزَری از ترک و روس و جز آن‎دو می‎باشند که در قَفْقاز جنوبی گرد می‌آیند، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه ‌السّلام)، با فرماندهی شَرُوسِی بر ایران یورش می‌برند، سپس به عراق می‌روند تا مروانیان را یاری کنند، و در آن‌جا با هم نابود می‌شوند.

شمشیرهای آراسته همان جنگ‌افزارهای نو و آراسته‌ای می‌باشند که سپاهیان آنها را در آخرالزّمان به کار می‌گیرند.

مقصود از «پرچمهایی سیاه» در این روایت، پرچمهای سیاه کوچکی‌اند که آنها را، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه ‌السّلام)، هاشمی چینی رهبری و شعیب تَمِیمِی خراسانی فرماندهی می‌کند.

«طاعون تیره»، طاعونی سخت و سراسری است که به بسیاری از مردم می‌رسد.

کعب گفته است:

ترکها به جزیره می‌آیند تا آن‎که اسبهایشان از فرات سیراب شوند، پس، خداوند بر آنان طاعون را برمی‎انگیزد و می‎کشدشان؛ پس، از ایشان جز مردی رهایی نمی‌یابد.(۱۵)

چنین می‎نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «ترکها» در این حدیث، نیروهای فرمانروای ترکیه‎اند که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‎السّلام) از مرزهای جنوبی این کشور می‎گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق سوریه جای دارد، میروند و به فرات می‌رسند، ولی از آن نمی‎گذرند.
 
امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در یادکردن برخی سرزمینهای مشرق و رویدادهایش، فرمود:

... ولی شهر تِرْمِذ پس بی‌گمان، آنان با طاعون نابودگر همه‎چیز می‌میرند؛ پس، کسی از ایشان نمی‌ماند.(۱۶)

«تِرْمِذ» شهری کهن بر کنارۀ شمالی رود جیهون (آمودریا) در جنوب شرقی ازبکستان است، و بیشتر زیندگانش گروههای تاجیک و اُزبک‎اند.(۱۷)

قَتادَه از سعید ابن مُسَیِّب روایت کرده است که امیر مؤمنان [علی(علیه‌السّلام)](۱۸) در بارۀ سخن او (خداوند) متعالی:

«هیچ آبادی‎ای نیست، مگر آن‎که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه‌کنندۀ آن می‎باشیم»(۱۹)، پرسیده شد؟ فرمود: ویران می شود ... سامان(۲۰) با طاعون... .(۲۱)

بنا بر آن‏چه هویداست، مراد از «سامان» در این روایت، سرزمینی در شمال افقانستان، میان بَغْلان و بَلْخ است که به آن «سَمَنْگان» (سَمَنْجان) گفته می‎شود، و ریشه‎اش «سامان‎گان» بوده است، و در شاهنامه فردوسی از آن یاد شده است، و پادشاهان خاندان سامانی به آن‎جا نسبت داده می‎شوند، و بیشتر زیندگانش گروههای اُزبک و تاجیک‎اند.(۲۲)

در پایان، برخی حدیثهایی را که پیرامون برخی بیماریهای یادشده در این گفتار آمده‎اند، یاد می‎کنیم.

اَنَس ابن مالک روایت کرده است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) فرمود:

طاعون برای هر مسلمانی شهادت است.(۲۳)

اُسامَه ابن زید روایت کرده است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) فرمود:

هر گاه بشنوید در سرزمینی طاعون است، درون آن نروید، و اگر در سرزمینی طاعون افتاد و شما در آن‎ بودید، از آن‎جا بیرون نروید.(۲۴)

بر کسی پوشیده نمی‎ماند که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) بی‎گمان، در این سخن مسلمانان را به انجام قرنطینۀ بهداشتی در سرزمینهایی که در آنها طاعون پدیدار می‎شود، سفارش کرده است؛ برای پیشگیری از دچارشدن به این بیماری یا جلوگیری از پخش‌شدن آن در دیگر سرزمینها.

ابو هریره روایت کرده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) فرمود:

... از جُذام‎ گرفته بگریز، چنان‎که از شیر می‌گریزی.(۲۵)

امیر مؤمنان [علی](علیه‌السّلام) فرمود:

شستن نشیمنگاه با آب سرد بواسیر را می‌بُرَد.(۲۶)

محمّد ابن مسلم گفته است که شنیدم ابو جعفر [باقر](علیه‌السّلام) می‎فرمود:

بسیارنشستن در آبریزگاه بواسیر بر جای می‎گذارد.(۲۷)


-------------------------------------------------------------- 
۱. جامع الأخبار، ص ۵۰۹، ف ۱۴۱، ح ۳۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. الکافی، ج ۳، ص ۶۸۲، کتاب الإیمان و الکفر، ب الذنوب، ح ۲۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. الکافی، ج ۴، ص ۱۱۹، کتاب الإیمان و الکفر، ب فی العقوبات المعاصی العاجلة، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. کمال الدین، ص ۶۸۳، الجزء الثانی، ب ۲۵، ح ۲۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «فالطاعون» یافت می‌شود که به «فبالطاعون» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۶، ب ۱۴، ح ۶۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. الغیبة، نعمانی، ص ۴۰-۲۳۹، ب ۱۳، ح ۲۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. بحار الأنوار، ج ٥٢، ص ۲۶۹، ب ۲۵، ح ۱۵۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. الکافی، ج ۵، ص ۶۴۲، کتاب الجنائز، ب النوادر، ح ۳۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. فردوس الأخبار، ج ۴، ص ٢٩٨، ح ۶۴۲۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. الأمالی، للمفید، ص ۵-۶۴، المجلس السابع، ح ۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۲. در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.
۱۳. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۵۸، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۴. الغیبة، للنعمانیّ، ص ۹-۱۴۸، ب ۱۰، ح ۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۵. الفتن، ص ۱۴۵، الجزء الثالث، دنبالۀ ح ۵۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۶. الفتوح، الجزء ۲، ص 320؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۷. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۸. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
۱۹. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ ۵۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۰. در همۀ نسخه‌های چاپی مناقب آل أبی طالب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «شامان» یافت می‌شود که به «سامان» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۱. مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۳۱۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۲. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۲۳. صحیح البخاریّ، ج ۳، ص ۱۰۴۱، کتاب الجهاد و السیر، ب الشهادة سبع سوى القتل، ح ۲۶۷۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۴. صحیح البخاریّ، ج ۵، ص ۲۱۶۳، کتاب الطبّ، ب ما یذکر فی الطاعون، ح ۵۳۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۵. صحیح البخاریّ، ج ۵، ص ۹-۲۱۵۸، کتاب الطبّ، ب الجذام؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۶. الخصال، ص ۱۲-۶۱۱، ب الواحد إلى المئة، ح ۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. 
۲۷. علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۷۸، ب ۱۸۷، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۶
خادم گمنام

سه‎ گروه‌شدن بنی عبّاس در آخرالزّمان

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۰ ق.ظ

ابو اُمیّه کلبی از شیخی که روزگار نادانی عربها را دیده و ابروانش بر دو چشمانش افتاده بود، روایت کرده است که گفت:

همواره دارندگان پرچمهای سیاه گردنهایشان نیرومند است تا آن‌که در میان خُدشان ناسازگاری کنند؛ برخی از آنان با دیگری ناسازگاری می‌کنند و سه دسته می‎شوند: گروهی سوی بنی فاطمه و دسته‎ای سوی بنی عبّاس و گروهی سوی خُدشان فرامی‎ خانند.(۱)

چنین می‎نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى ‎الله‎ علیه ‎و آله) باشد، اگرچه شیخ راوی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «دارندگان پرچمهای سیاه» در این روایت، سیاه‌نشانان نخستین یا بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند.
——————————————————— 

۱. الفتن، ص ۱-۱۴۰، الجزء ۳، ح ۵۷۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‎هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۵۰
خادم گمنام

پیشبینی درگیری آمریکا و همپیمانانش با ایران

چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۴۱ ق.ظ

از سالها پیش گفته و نوشته ایم که آمریکاییان برای ترس از افزایش توان دفاعی ایران و تجربیّات فراوان نیروهای نظامی این کشور در جنگ هشت ساله با عراق و نیز به دلیل هراس از روحیّۀ جنگاوری ایرانیان و برای برنیانگیختن خشم دولتهای اروپایی، روسیه و چین که در ایران سودهای سرشاری دارند، بیش از جنگ، روی فروپاشی درونی نظام جمهوری اسلامی ایران در پی رویارویی با مشکلات داخلی برآمده از اختلاف رهبران، ضعف مدیریّتها و تحریمهای اقتصادی کمرشکن و تهاجم فرهنگی دنیای غرب، حساب باز کرده اند؛ چنان که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع 70 سالۀ آمریکا، در سخنانی گفته است: «رژیم اسلامی ایران یا توسّط مردم یا تحت تأثیر مشکلات داخلی و دسته بندیهای درونی خود رژیم سقوط خواهد کرد»(1).

سر انجام، غربیها هنگامی که می بینند مدّتی طولانی از عمر انقلاب ایران گذشته، ولی آرزوی فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران از درون تحقّق نیافته است، و از سویی دیگر، پیشرفتهای ایران در زمینۀ فن آوری هسته ای و موشکی خطری بزرگ برای دشمنانش، به ویژه اسرائیل، به شمار می رود، روحیّۀ خِیشتنداری را از دست می دهند و کاسۀ صبرشان لبریز می شود و اقدام به تهاجم مستقیم و غیر مستقیم نظامی می کنند.

شنیدنی است اگر بدانید، در استخراجی جفری که در سال 1379 هـ.ش انجام گرفته و در آن از چگونگی برخُرد آمریکا با ایران در روزگار کنونی سؤال شده بود، کلمات «صبر» و «حرب» دیده شدند که بنا بر سخن یکی از دوستان دانشمند ما، صبر و شکیبایی، دراززمان، و حرب و کارزار، ناگهانی و در کوتاه زمانی روی خاهد داد!

نیز در برخی استخراجهای جفری که 2-1381 هـ.ش در بارۀ حوادث ایران در آخر الزّمان و درگیری نظامی آمریکا و متّحدانش با این کشور انجام گرفته است، کلمات زیر پدیدار شدند:

زن، شَرُوس، لبه اَرَس شوم، ز مَهِ دی هَزْل (ضعف) فُرْس (پارسیان)، سَنَه (خشکسالی) بِرَی (تهران)،
ترس، صدا در ری، نور ، بَرْد (سرما)، بهانه، زود، شبانه، ز روی آب، تُنْب، بندر، جِت، تازش، سوزش جور ...

از برخی نوشتارهای زرتشتیان، روایات اسلامی و اشعار نُسْتْرْآدامُوس و محاسبات جفری چنین برمی آید که خطرهایی جدّی ایران عزیز ما را از شمال غرب، غرب و جنوب تهدید می کنند، و درگیریهایی برای ایرانیان از سوی قفقاز جنوبی (مرزهای ترکیه و آذربایجان)، عراق و خلیج فارس، به ویژه جزیره های بحرین، کیش و تنب، خاهند بود.

در جاماسب نامۀ پهلوی، ف 1، بند 15، آمده است:

تازیان با رومیان [و] ترکان اندر آمیزند و کشور بیاشوبند...(2).

نُسْتْرْآدامُوس، پیشگو و ستاره شناس مشهور فرانسوی، نزدیک 460 سال پیش، در بخشی از رباعی ای که با بهره گیری از روایات اسلامی در بارۀ رویدادهای ایران در آخر الزّمان سروده، پیشبینی کرده است:

باران، گرسنگی و جنگ در ایران بازنمی ایستند...(3).

اکنون می گوییم که هرچند مردم ایران از آغاز دوران چهل سالۀ سرگردانی در آخر الزّمان (12 فروردین 1358 تا 12 فروردین 1398) گرفتاریهای درونی و برونی بسیاری دیده و رنجهای فراوانی کشیده اند، سالهاست که خداوند دشمنان غربی ما را کر و کور کرده و از درگیری رویاروی با کشورمان بازداشته است، و امروزه نیز که ما به پایان این راه دراز سرگردانی و آغاز درخشش دولت عدالت گستر مهدوی نزدیک شده ایم، و آمریکاییان و اروپاییان با همدستی دولتهای ترک و عرب، قصد لشکرکشی بزرگ به خاورمیانه و آسیب رساندن به برخی کشورهای اسلامی، به ویژه ایران عزیز، را دارند، ناگهان می بینیم که عمر دراز زمامداری همۀ آنان به سر رسیده است، و چند ماهی که با ایران درگیر می شوند، به گونه ای خاهد بود که بلاها از آسمان و زمین بر خُدشان نیز می بارند، و آتش جنگ و آشوبی که برمی افروزند، دامنشان را هم خاهد گرفت، و چنان که برژینسکی سالها پیش، در کتاب «خارج از کنترل» نوشته و پیشبینی کرده است، قدرتهای بزرگ و دولتهای غربی برای حفظ منافعشان خُدشان بحرانهایی می آفرینند و آنها را مدیریّت می کنند، ولی سرانجام کار به جایی می رسد که بحرانها از کنترل خارج می شوند، و نیز همین سیاستمدار و نویسندۀ آمریکایی، به تازگی پشبینی کرده است که به زودی همه جا درگیر بحران می شوند.
«زبیگنیو برژینسکی» مشاور اسبق امنیّت ملّی آمریکا در مصاحبه ای با «مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی» (CSIS) تصریح کرد: «امروز به اعتقاد من، جهان با یک بحران جهانی رو به رو است. به طور همزمان با بحران سیاسی، اقتصادی، سیستماتیک، نژادی و مذهبی رو به رو است. ما در طول تاریخ، بحرانهایی در سطح بین المللی داشته ایم، ولی اندازۀ این بحرانهای بین المللی به تدریج بیشتر و بیشتر شده است. هم اکنون این بحرانها گسترش یافته و همه گیر شده است، و شواهدی وجود دارد مبنی بر این که، مکانهایی که درگیر بحران نیستند به زودی با بحران رو به رو می شوند»(4).

نویسنده، با بررسیهای گسترده در اوضاع کنونی جهان و بهره گیری از متون پیشگوییها، به ویژه روایات اسلامی، چنین پیشبینی می کند که امریکاییان و اروپاییان قصد حملۀ شتابان و برق آسا به کشورهای مخالف خُد را ندارند، و در گام نخست، به لشکرکشی و گفتن سخنانی تهدیدآمیز برای ترساندن ایران، روسیه، چین و کرۀ شمالی بسنده می کنند، و کاری که خیلی زود دست به آن خاهند زد، تقویت مخالفان ایران در خاورمیانه و تضعیف دوستان این کشور با به کارگیری شیوه های گوناگون است.
با پشتیبانی دولتهای غربی و عربستان سعودی، اصهب مروانی همراه با نیروهایی از حزب بعث و گروه داعش، از درون عربستان رهسپار عراق می شود و مایۀ فروپاشی دولت و کشته شدن سران این کشور که دوستانِ زمامداران ایران اند، می گردد، و جنگی میان ایران و عراق پدید می آید، و در این هنگام، کردها نیز که دل خُشی از عربهای ستیزه جو ندارند، با ایران همپیمان می شوند و در نبرد، به کمک ایرانیان می شتابند.

دولتهای اروپایی و آمریکایی و عرب و ترک، نیروهایی شورشی با فرماندهی شروسی یهودی نژاد و ناصی مذهب از قفقاز جنوبی را بر ایران می شورانند و نبردی ویرانگر پدید می آورند و آن نیروها سرانجام به عراق می روند تا به یاری اصهب مروانی بشتبابند و سپاهیان سفیانی آز سوریه می آیند و نابودشان می کنند.

نیز در سوریه گروهی مخالف دولت بشّار اسد و وابسته به عربستان سعودی با فرماندهی جُرْهُمِی را تقویت می کنند و در بخشهایی از این کشور، به ویژه حِمْص، به قدرت می رسانند. همچنین سوریه را از همه سو محاصرۀ اقتصادی می کردند.

همچنین، با کمک به عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی، گروه انصار الله و حوثیها در یمن را که وابسته به ایران می باشند، از پایتخت یمن صنعا بیرون می رانند و عبدربّه منصور هادی را بر این شهر و کشور یمن چیره می کنند.
غربیان با پشتیبانی از زمامداران بحرین کاری می کنند که آنان با درخاست زمامداران عربستان سعودی، شیخ عیسی قاسم یا شخصی دیگر از علمای شیعه را بکشند و سپس میان مردم و زمامداران بحرین درگیری روی دهد، و در آن هنگام، ایران ناچار به یورش بر بحرین می شود، و زمامداران این کشور سوی عربستان سعودی می گریزند، و در پی این رویداد، آمریکا و متّحدان غربی اش در خلیج فارس در چند جا، به ویژه کیش و تنب، با ایران درگیر می شوند.
کشورهایی مانند هند و پاکستان و چین و کرۀ شمالی و جنوبی و ژاپن را با هم درگیر می کنند و ترس و ویرانی و مرگ یکباره جهان را فرامی گیرد، و سپس رویدادهایی شگفت تر و سخت تر از آن چه گفتیم، رخ می نمایند. 

در پایان، با نگاه به آن که آمریکا، اروپا و اسرائیل و دولتهای ترک و عرب همپیمانشان و نیز دولتهای قدرتمند شرقی، مانند روسیه و چین، همگی در آستانۀ فروپاشی کامل می باشند، به همۀ دوستان گرامی و خانندگانی که این گفتار و دیگر گفتارهای ما را می خانند و چشم به راه ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و امیدوار گشایشی بزرگ در کار جهان می باشند، یادآور می شویم که نگران نباشید و نهراسید، و بدانید که ما اکنون به پایانه های شبِ دراز و سیاه ستم و تباهی رسیده ایم، و سپیدۀ صبح پیروزی و رهایی در حال دمیدن می باشد.
-------------------------------------------------------

1. روزنامۀ رسالت، ش 4861، 11/8/1381 هـ.ش، ص 13.
2. نجات بخشی در ادیان، ص 53، گفتار 1.
3. نوشتارهای نسترآداموس به زبان فرانسوی و برگردان آن به زبان انگلیسی، سانتوری 1، رباعی 70 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
4. خبرگزاری فارس، 4/8/1394 هـ.ش.
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمانَ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۰۱:۴۱
خادم گمنام

دی‌ماه 98؛ پُرحادثه و بلاخیز!

شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۱۹ ق.ظ

ما ایرانیان، پس از خُرشیدگرفتگی حلقوی در 5 دی‌ 1398، دی‌ماه شگفت‌انگیز و پُرحادثه‌ای را، چنان‌که پیشبینی شده بود، در حال سپری‌کردن هستیم. 

- نخست زمین‌لرزه‌ای ۴.۹ ریشتری در شهرستان دشتستان در استان بوشهر که خُشبختانه آسیب جانی و مالی نداشت!

- سپس مجروح‌شدن سردار حاجی زاده -فرماندۀ هوافضای سپاه پاسداران- در سوریه در پی بمباران هواپیماهای اسرائیلی (9 دی 1398)

 - آن‌گاه ترور سردار سلیمانی -بزرگترین فرمانده و سردار جنگ و انقلاب- و همراهانش به دست نیروهای آمریکایی در فرودگاه بغداد (13 دی 1398)

 - جان‌باختن نزدیک به 80 تن و مجروح شدن 250 تن دیگر در مراسم خاکسپاری سردار سلیمانی در کرمان (17 دی 1398)

- موشکباران ایرانیان بر نیروهای آمریکایی در دو پایگاه نظامی عین الاسد در انبار و پایگاهی دیگر در اربیل عراق به انتقام ترور سردار سلیمانی و همراهانش (18 دی 1398)

- سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی در پیرامون تهران و جان‌باختن همۀ 176 سرنشین آن که 147 تن آنان ایرانی بودند (18 دی 1398) 

- افتادن اتوبوس مسافربری تهران-گنبد به دره در جادۀ فیروزکوه با 19 کشته و 24 زخمی (19 دی 1398)

-... و خداوند روزهای باقی‌مانده از این دی‌ماه پرحادثه را به خیر بگذراند ... صدقه و صلوات فراموش نشود.

کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۸ ، ۰۱:۱۹
خادم گمنام

خبری امیدوار کننده برای دوستان منتظر!!!

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۵ ق.ظ

برخی خانندگان منتظر و نگران گاهی چنین اظهار می دارند که با وضعیت اقتصادی خاورمیانه، به ویژه ایران عزیز ما که گرانی و اختلاس و دزدی روز به روز بیشتر می شود و سرمایه داران وابسته به حکومتها روز به روز بر ثروتشان افزوده می شود و گوشت به 100 هزار تومان و سیب زمینی به 7 هزار تومان و برنج به 25 هزار تومان و پراید به 50 میلیون تومان و قیمت مسکن و اجاره منزل به کذا و کذا رسیده و مالیاتها روزافزون و کمرشکن و اقتصاد لیبرالی شده که بنایش بر نابودی مستضعفان است، مردم فقیر و ناتوان معلوم نیست چه به سرشان خاهد آمد و چه بسا خاهند مرد؟!!!

پاسخ روشن ما این است که بله مسلمانان، به ویژه مستضعفان، به شرایط سخت و دشواری می رسند و هنگامی که قدرتمندان و ثرومندان مردم بیچاره را به مرگ می گیرند تا به تب راضی شوند، ناگهان با سیل و باران و زلزله و جنگهای ناخاسته مانند شورش اصهب مروانی و داعش در عراق و شورش داعش در قفقاز و لیبی و شورش هاشمی چینی در سین کیانگ و شورش شعیب در تالقان و سمرقند و قیام سید حسنی در گیلان و شورش قریشی سیستانی در سیستان رو به رو می شوند و دچار چالش و تزلزلی غیر قابل کنترل می گردند و یاران قیامگران بر حقّی که انصار امام مهدی(علیه السلام) می باشند و نام بردیم، همان مستضعفان پا برهنه اند؛ نه قدرتمندان غافل و ستمگر و ثروتمندان پولِ حرام جمع کرده؛ پس اینان فرصت نابودی آنان را پیدا نمی کنند... و در آن زمان همان گونه که با بهره گیری از روایات اسلامی پیشتر وعده داده بودیم، جنبش تنگدستان شیعۀ علی(علیه السّلام) شکل می گیرد، و از سین کیانگ و مولتان و خراسان و ایران و عراق تا سوریه و قدس و اسرائیل همه به دست همین پابرهنگان پرهیزگار می افتد!

اینک اشاره به سه روایت.... 

محمّد پسر مُسْلِم گفت که شنیدم ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) می فرمود:

بی گمان، پیش از قائم، آزمایشی از سوی خداوند خاهد بود. گفتم: فدایت شوم، آن آزمایش چیست؟ آیۀ «و سوگند که بی گمان، شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاستن داراییها، جانها و میوه ها می آزماییم، و به شکیبایان مژده بده» را خاند. سپس فرمود: ترس از پادشاهان پسرانِ آن کس [در پایان زمامداریشان]، گرسنگی از گرانی نرخها، کاستن داراییها از بی رونقیِ داد و ستدها و کمیِ بهرۀ آنها، کاستنِ جانها از مرگی شتابان و فراگیر و کاستنِ میوه ها از رویش اندک کِشْته ها و کمفزونی میوه ها. سپس فرمود: و شکیبایان را در آن هنگام به شتابان کردن شورش قائم(علیه السّلام) مژده بده(1).

مراد از «پادشاهان پسرانِ آن کس» در این حدیث، فرمانروایان بنی عبّاس اند که در آخر الزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می شوند.

1. الإرشاد، ج 2، ص 8-377 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

... پس، هر گاه قیامگر که از چین و مُلْتان آمده است، در خراسان به پا خیزد، سفیانی سربازانش(1) را سوی او می فرستد، پس، بر وی چیره نمی شوند. سپس قیامگری از ما در گیلان به پا می خیزد، و مشرقی او را برای دورکردن پیروان عثمان یاری می کند، و  آبُر و دَیْلَم به وی پاسخ می دهند، و از وی بخشش و خُشِیها می یابند...(2).

مُلْتان سرزمینی در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان است، و مرکزش شهر باستانی ملتان می باشد (بهره گرفته شده از: دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، درگاه «مولتان»)، و بنا بر خبرهایی که به دست ما رسیده اند، اکنون، در این سرزمین، گروهی از شیعیان چشم به راه ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می زیَند.

1. در نسخۀ خطّی منتخب کفایة المهتدی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فی الجنود» یافت می شود که به «الجنود» اصلاح و ترجمه گردید.
2. منتخب کفایة المهتدی، نسخۀ خطّی، ص 4، ح 3 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی)، و از همین منبع در: إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 133، نیز نقل شده است.

از عَمْر پسر سَعْد روایت شده است که امیر مؤمنان -علی-(علیه السّلام) فرمود:

قیامت بر پا نمی شود، مگر آن که چشم دنیا کنده شود، و سرخی در آسمان پدیدار شود، و آن،  اشکهای باربران عَرْش (تخت پادشاهی خداوند) بر زمینیان است، [و](1) مگر آن که در آنان گروهی به هم پیوسته(2) پدیدار شوند که سوی فرزندانم فرامی خانند و ایشان از فرزندانم بیزارند ... بی گمان، برای بنی عبّاس روزی مانند روز بسیار بلند است، و برای آنان در آن روز شیونی چون شیون زن باردار می باشد، و وای بر شیعیان فرزندان عبّاس از جنگی که میان نهاوند و دینور پیش می آید، آن جنگِ تنگدستان شیعۀ علی است که پیشاهنگشان مردی از همدان خاهد بود که همنام پیامبر(صلّی الله علیه و آله) است...(3).

دینور در استان کِرْمانْشاه و نهاوند در استان هَمَدان جای دارد، و شخصی که نیروهای مبارز را فرماندهی می کند و قصد رفتن به عراق را دارد، همان حسنی گیلانی است ...

1. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
2. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا پس از واژۀ «عصابة» سخن «لا خلاق لهم» -بهره ای از خوبی برایشان نیست- یافت می شود که چون پیاپی آمده بود، انداخته شد.
3. الغیبة، نعمانی، ص 50-149، ب 10، ح 5 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

در پایان شایان یادآوری است، فتنه سوریه حدود 12 ساله و حکومت اسرائیل حدود 73 سال و هفت ماهه شود، به وعده الاهی می رسیم ان شاء الله ....

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۸ ، ۱۱:۰۵
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 9)

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۰۳ ب.ظ

جالوتْ عبداللهِ حَجّام آسیب رسانِ به اسفهانیها!

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در خطبۀ ملاحم معروف به «زهرا»، فرمود:

... وای بر اسفهانیها از جالوت عبداللهِ حَجّام (خونگیر یا بسیارگزنده)...(1).

«جالوت» نام بسیارزورگوی فلسطینی است که داود پیامبر، از پیامبران بنی اسرائیل(علیهم السّلام)، سوی او رفت و با وی کارزار کرد و با سنگی که از فلاخنش پرتاب کرد، او را کشت(2).

بنا بر آن چه هویداست، واژۀ «جالوت» در این حدیث اشاره می کند به بسیارزورگو بودن و سرکشی  فراوان عبداللهِ حجّامی که به اصفهانیها در آخر الزّمان آسیب می زند، و می تواند صیغۀ مبالغه باشد به معنای «جَلّاد» (سرپرست تازیانه زدن و کشتن) از «جَلَتَ» به معنای جَلَدَ و ضَرَبَ، و برای «حَجّام» معنای شناخته شده ای است که «خونگیر» باشد، یا صیغۀ مبالغه است به معنای «بسیارگزنده» از «حَجَمَ» به معنای لَسَعَ، اگر جالوت نادرست نویسی شدۀ واژه ای دیگر همانندش نباشد که اکنون آن را یاد نمی کنم، و خداوند داناتر است.

به هر روی، اگر این روایت ساختگی نباشد، می تواند مراد از «جالوت عبداللهِ حَجّام» همان عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخر الزّمان باشد، و خداوند داناتر است.
---------------------------------------------------- 
1. مناقب آل أبی طالب، ج 2، ص 10-309 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بهره گرفته شده از: المنجد فی الأعلام، درگاه «جُلیات».
                   پایان گفتار
✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۰۳
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 6)

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۲۳ ب.ظ

عبدالله سفیانی پلیدترین آفریده

از کعب روایت شده است که گفت:

... بر شما از پرچمهای زرد می ترسم، هنگامی از مغرب در مصر فرود آیند؛ برای آنان دو نبرد خاهند بود: نبردی در فلسطین و دیگری در شام، سپس مهاجران به ایشان می گروند ... پس، نابود می شوند. سپس شورشگری برمی شورد که به او عبدالله گفته می شود و پلیدترین آفریده است، کارش در حِمْص شعله ور می شود و در دمشق می درخشد و در فلسطین آشکار می شود، بر کسی که با وی دشمنی ورزد، چیره می شود...(1).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) یا بهره گرفته شده از آن باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «پرچمهای زرد»، پرچمهای قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی است که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، با رهبری عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی از لیبی بر مصر یورش می برند، سپس با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری سوی فلسطین و اُردن می آیند و بر شهر بیت المقدس یورش می برند تا درونش بروند، ولی به هدفشان نمی رسند، و پس از آن، سوی سوریه می شتابند و با فرمانروایش و پشتیبانانش می جنگند، و مقصود از «مهاجران» که به سپاه شورشیان آفریقایی می پیوندند، برخی گروههای تروریستی سَلَفی اند که پیشتر از سراسر جهان، به ویژه آفریقا، به سوریه کوچیده اند و در آن جا ماندگار شده اند برای کارزار با پادشاهش، و «عبدالله» همان عثمان سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخر الزّمان است.
---------------------------------------------------- 

1. الفتن، ص 2-471، الجزء 10، ح 1482 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۲۳
خادم گمنام

اختلاف بنی عباس آخرالزمان

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۴۳ ب.ظ

اسحاق بن عمار از امام صادق علیه‏ السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:

لا ترون ما تحبون حتی یختلف بنو فلان فیما بینهم، فاذا اختلفوا طمع الناس و تفرقت الکلمه و خرج السفیانی [۱]

آنچه را که شما دوست دارید (که مراد قیام حضرت قائم علیه‏ السلام است) نخواهید دید مگر موقعی که بنی فلان (یعنی بنی‏ عباس) در بین خود اختلاف کنند. و چون آنان اختلاف کردند مردم به طمع می ‏افتند و تفرقه ایجاد می‏ شود و آن وقت است که سفیانی ظاهر می‏شود.

فإذا کان ذلک طمع الناس فیهم واختلفت الکلمه وخرج السفیانی [۲]

قال الصادق(ع):متی فرج شیعتکم فقال اذا اختلف ولد العباس و وهی سلطانهم و طمع فیهم من لم یکن یطمع [۳]

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گفتم: فَرَج شیعیان شما کی می رسد؟ فرمودند: هنگامی که بنی عباس با هم کشمکش داشته و پایه دولتشان سست گردد و کسی که هیچگاه در خود احساس طمع به دولت انها نمی کرد، چشم به دولتشان بدوزد.

این اختلافی که درروایات بسیار تاکید شده برسر کلمه است که آن کلمه عدل و عدالت میباشد و آن اختلاف که برخی گفته اند برای اینکه آخرین خلیفه از فلانی می میرد و چون فرزندی ندارد برسرجانشینی او دعوا و اختلاف می شود ربطی به بنی عباس  آخرالزمان ندارد.

دقیقادر روایتی دیگر با تعبیرلاترون ماتحبون به کار برده شده است که اشاره امام به اختلاف میان شیعیان است

که این روایت اشاره به اختلافی که خواهد افتاد دارد.

و الذی نفسی بیده ما ترون ما تحبون حتی یتفل بعضکم فی وجوه بعض، و حتی یسمی بعضکم بعضا کذابین [۴]

قسم به کسی که جانم در دست اوست نکند آنچه راکه دوست دارید نخواهید دید مگر اینکه که برخی از شما روی برخی دیگر آب دهان بیندازد و برخی از شما برخی دیگر را به دروغگو خطاب می کنند.

کلمه، اختلافی در اندیشه وگفتار

سبحان الله أما تحبون أن یظهر الله تبارک وتعالی الحق والعدل فی البلاد، ویجمع الله الکلمه ویؤلف الله بین قلوب مختلفه، ولا یعصون الله عز وجل فی أرضه، وتقام حدوده فی خلقه، ویرد الله الحق إلی أهله فیظهر حتی لا یستخفی بشئ من الحق مخافه أحد من الخلق. أما والله یا عمار لا یموت منکم میت علی الحال التی أنتم علیها إلا کان أفضل عند الله من کثیر من شهداء بدر وأحد، فأبشروا[۵]

صاحب کتاب «مجمع‏ النورین» درباره ‏ی برخی از حوادث قبل از ظهور، در حدیثی از عبدالله بشار برادر رضاعی حضرت سیدالشهداء علیه‏ السلام روایت کرده است که وی گفت: حضرت حسین بن علی علیه ‏السلام در ضمن یک حدیث طولانی چنین فرمود:

«اختلاف الصنفین من العجم فی لفظ کلمه، و یسفک فیهم دماء کثیره، و یقتل منهم الوف الوف الوف و خروج الشروسی من بلاد الأرمینیه الی آذربایجان یسمی بالتبریز، یرید وراء الری، الجبل الأحمر المتلاحم بالجبل الأسود، لزیق جبال الطالقان فتکون بین الشروسی و بین المروزی وقعه صیلمانیه، یشیب منه الصغیر و یهرم منه الکبیر فتوقعوا خروجه الی الزوراء، و هی البغداد هی أرض میشومه، هی أرض ملعونه و یبعث جیشه الی الزوراء مأه و ثلاثون الفا الی الزوراء، و یقتل علی جسرها الی مده ثلاثه أیام سبعون الف نفس، و یفتض اثنی‏عشر ألف بکر، و تری ماء الدجله محمرا من الدم و من نتن الأجساد»[۶]

دو دسته از مردم «عجم» درباره ‏ی لفظ کلمه‏ ای (که ظاهرا کلمه‏ عدل و عدالت باشد) دچار اختلاف می‏گردند و در میان آنان خونریزی بسیار می‏شود و هزاران هزار نفر کشته می‏شوند.(برخی باوقایع مشروطه تطبیق کرده اند)

آنگاه فرمود: و شروسی از بلاد (ارمنیه) به سمت آذربایجان که آن را (تبریز) می‏ نامند به قصد کوه سرخ پشت شهر «ری» که متصل به کوه سیاه، و چسبیده به کوهستان «طالقان» است قیام می ‏کند و میان «شروسی» و مروزی  جنگ بسیار سختی روی می‏دهد که کودکان را پیر و بزرگسالان را فرسوده می‏کند.

سپس فرمود: پس در آن موقع منتظر خروج او، (یعنی: آمدن سفیانی) باشید که به سوی «زوراء» خروج خواهد نمود، و «زوراء» (بغداد) است و آن سرزمین شوم، و زمینی لعن شده می‏باشد، لشکری را که متشکل از صد و سی هزار نفر است برای تسخیر (بغداد) می‏فرستد و تا سه روز بر روی جسر بغداد، (یعنی: پل نهر دجله) می‏جنگند و هفتاد هزار نفر از طرفین بر روی جسر کشته می‏شوند بطوری که آب دجله، از خون رنگین و از اجساد متعفن می‏گردد، و دوازده هزار دختر را (از اهالی بغداد) بی‏ عفت می‏نمایند.

…لَنْ یَخْرُجَ الْقَائِمُ وَ لَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى یَخْتَلِفَ بَنُو فُلَانٍ فِیمَا بَیْنَهُمْ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ‏ طَمَعَ النَّاسُ فِیهِمْ وَ اخْتَلَفَتِ الْکَلِمَهُ وَ خَرَجَ السُّفْیَانِیُّ وَ قَالَ لَا بُدَّ لِبَنِی فُلَانٍ مِنْ أَنْ یَمْلِکُوا فَإِذَا مَلَکُوفقا ثُمَّ اخْتَلَفُوا تَفَرَّقَ مُلْکُهُمْ وَ تَشَتَّتَ أَمْرُهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ عَلَیْهِمُ الْخُرَاسَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ هَذَا مِنَ الْمَشْرِقِ وَ هَذَا مِنَ الْمَغْرِبِ یَسْتَبِقَانِ إِلَى الْکُوفَهِ کَفَرَسَیْ رِهَانٍ‏ هَذَا مِنْ هُنَا وَ هَذَا مِنْ هُنَا حَتَّى یَکُونَ هَلَاکُ بَنِی فُلَانٍ عَلَى أَیْدِیهِمَا أَمَا إِنَّهُمْ لَا یُبْقُونَ مِنْهُمْ أَحَداً ثُمَّ قَالَ ع خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ وَ الْخُرَاسَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَه..[۷]

قائم هرگزخارج نخواهد شد و آنچه را که دوست می دارید نخواهید دید تا آنگاه که فلان طائفه در میان خودشان اختلاف اندازند و چون چنین شود مردم در باره آنان به طمع افتند و اختلاف کلمه روى دهد و سفیانى خروج کند.
و فرمود: فلان طائفه به ناچار باید به حکومت برسند و همین که به حکومت رسیدند و سپس اختلاف نمودند حکومتشان از یکپارچگى بیفتد و کارشان پراکنده شود تا آنکه خراسانىّ و سفیانىّ بر آنان خروج کنند این یک از خاور و آن یک از باختر همچون دو اسب میدان مسابقه بسوى کوفه پیشتازى کنند این از این سو و آن از آن سو تا آنکه نابودى فلان طائفه بدست آن دو انجام پذیرد آنچنان که یک نفر از آنان را باقى نگذارند.
سپس آن حضرت فرمود: خروج سفیانىّ و یمانىّ و خراسانىّ در یک سال‏ و…است

نکاتی دراین باره

۱-اختلاف بین بنی عباس آخرالزمان حتمی است وعامل نابودی آنها اختلاف است نه قدرت های خارجی

۲-بعد از این اختلاف است که مردم(اهل تسنن)جرأت طمع به بنی عباس را می کنند.

۳-حکومت بنی عباس بسیار قدرتمند است وکسی  جرأت نگاه چپ به این حکومت را نمی کند.

۴-خروج سفیانی هم بعد از اختلاف بنی عباس وضعیف شدن آنها است.

۵-باتوجه به خروج سفیانی کلمه فرج در روایات به معنای ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف است

۶-اختلافات بین بنی عباس آخرالزمان باعث خونریزی های متعددی می شود

۷-حرکت سفیانی به خاطر بنی عباس و دشمنی با بنی عباس است و در روایات بسیاری داریم که او دشمن بنی عباس است وبرای انتقام از بنی عباس آخرالزمان خروج می کند.

۸-هم سفیانی وهم خراسانی برحکومت بنی عباس خروج می کنندیکی از غرب یکی از شرق

کسانی که بنی عباس را حکومت عربستان می دانند  باید مراقب باشند از سفیانی حمایت نکنند چرا که دشمنی سفیانی با حکومت عربستان باعت دوستی آنها با سفیانی نشود درحالی که ما حکومت عربستان را بنی عباس آخر الزمان نمی دانیم بلکه بنی عباس آخرالزمان کسی است که سفیانی با او می جنگد وهمین جنگ سفیانی نیز نباید باعث حمایت از بنی عباس شود چرا که چون فلان کشور مثلا الان دارد باسفیانی می جنگد پس ما باید از او حمایت کنیم این خطایی بس بزرگ است که خیلی ها دچار آن می شوند یا بلعکس در روایات داریم برخی از شیعیان و خوبان درلشکرسفیانی می روند ولی درروز ابدال برمی گردند ولی انهایی که کشته شدندخدا میداند چه عاقبتی در قیامت درانتظارشان است.

شاید درباره مدت حکومت بنی عباس آخرالزمان که از جمله نشانه های اصلی وفراموش شده آخرالزمان است کمتر صحبت شده با شد در این روایت ۳ نفر که بر حکومت بنی عباس آخرالزمان حکومت می کنند را بیان می کند که نام سه حاکم آن هم نام پیامبران است و مدت حکومتشان ۴۰سال می باشد.

با توجه اتصال زوال ملک بنی عباس وظهور حضرت این نشانه اهمیت بسیاری دارد.

برکناری دونفرازبنی عباس آخرالزمان

ازجمله نشانه هایی که در آخر الزمان بسیار مهم است و از ائمه به عنوان کل فرج نام برده شده بنی عباس آخرالزمان است که ما در فرصتهای مناسبتر این را موشکافی کرده وبررسی می کنیم .اما قبل از اینکه به بررسی بنی عباس بپردازیم برخی از روایتها رابرای عزیران قرار می دهیم که باشد راهگشای آنان باشد و یکی از نشانه های بنی عباس در آخر الزمان خلع دونفر که آن دو نفر در حکومت بنی عباس از ارکان اصلی نیستند بلکه از ارکان فرعی می باشندکه شخص اول بدون اختلاف برکنار می شود و از قدرت بنی عباس کاسته نمی شود ولی در هنگام خلع دومین شخص از منصب خود بنی عباس دچار اختلاف شده و باعث طمع سفیانی می شود و سفیانی خروج می کند.

 

قبلا گفتیم امرسفیانی که شخصی جوان و موفرفری وسفید و قد بلند است در حمص جرقه می زند و شعله ورشدن آن دردمشق است و با اختلاف بنی عباس است که هنگام خلع شخص دوم از منصب در حالی که اصلی نیست سفیانی خروج می کند.

پی نوشتها

[۱] – روضه کافی ص۲۰۹

[۲] – بحارج۵۲ص۲۳۲

[۳] – اعیان الشیعه ص۷۳و(تفسیر عیاشی از یعقوب بن سراج)

[۴] – بحارالانوارج۵۲ ص۱۱۶

[۵] – بحارالانوار ج۵۲ص۱۲۷-الکافی ج۱ص۳۳۳-کمال الدین ج۲ص۶۴۵

[۶] – مجمع النورین  ص۲۹۷ چاپ محرم ۱۳۲۷ وبشارهالاسلام ص۸۵

[۷]-الغیبه( للنعمانی) ص: ۲۵۶

https://t.me/joinchatakheruzzaman

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۴۳
خادم گمنام

قیام سید خراسانی

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۳۹ ب.ظ

 پاسخ سید سلیمان مدنی تنکابنی پژوهشگر و نویسنده در حوزه ی مهدویت و آخرالزمان به افرادی که می گویند سید خراسانی از ایران است و می خواهند حقایق را پنهان کنند.

دو نفر منتقدی که سید خراسانی را ایرانی می دانند:

1- به گمان من، آنکسی که بدیهیات ظهور را انکار می کنه و مهمترین تکیه گاه شیعیان در جهان امروز رو به بنی عباس تشبیه می کنه (و ارتباط واضح خلفای عثمانی قدیم و عثمانیان جدید مثل اردوغان رو با حکومت عباسیان و مشابهت روشهای مکارانه شون رو نادیده می گیره) و خراسانی و شعیب رو اهل چین و ماچین میدونه (در حالیکه میدانیم شعیب صالح و گنجهای طالقان به یاری حسنی گیلانی میروند و هر عاقلی میدونه که طالقان ایران به گیلان نزدیکتره یا تالقان افغانستان)، چنین آدمی سزاوارتر به صفت دجال هست.

2-آخه سید خراسانی از سین میانگ با چی میخواد بیاد نصف دنیا رو بگیره؟ با چوب و چماق؟
هشت سال جلو دنیا وایستادیم، شهید دادیم، سی سال تحریم و فشار رو ما تحمل کردیم، ولایت طاغوت رو ما به ولایت امان زمان تبدیل کردیم، اسرائیل از ترس موشک های ماست که جرئت نکرده بیاد نیل تا فرات رو صاف کنه، ماییم که جلویی تکفیری ها توی عراق و سوریه وایستادیم، اون وقت سید خراسانی از چین بیاد و شعیب هم از تالقان؟!!! تازه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شده بنی عباس آخرالزمان!!!

پاسخ سید سلیمان مدنی تنکابنی :

یادآور می شویم که مراد از طالقان در روایات مرتبط با شعیب و گنجهای خدا در طالقان همان طالقان افغانستان است؛ زیرا در روایات آمده است که شعیب اهل طالقان است و خروج وی از سمرقند خواهد بود، و در روایتی از امام علی(علیه السلام) که به سرزمینهایی در آخرالزمان و گنجهای خدا در طالقان اشاره فرموده است، طالقان را کنار سمرقند بیان کرده است، و چنان که می دانید این دو منطقه در خراسان به هم نزدیک اند و طالقان درست پایین منطقه سمرقند قرار گرفته است.

البته شعیب پس از خروج در سمرقند به ری می آید و در تهران با دشمنان امام زمان علیه السلام مانند سپاه سفیانی که بر ری یورش می برند، می جنگد و به کمک حسنی گیلانی می شتابد. همه این روایتها امروزه در اینترنت یافت می شوند و ما در مقاله مفصل خود آنها را می آوریم و هیچ روایتی ندارد شعیب اهل ری است و این مطلب را شیخ علی کورانی بی دلیل ادعا کرده است.
اما سید خراسانی یا هاشمی خراسانی که روایات اسلامی بر جوان بودن وی تصریح دارند، طبق روایات اسلامی از شیعه و سنی، در بخشهایی از چین جنبش خود را می آغازد و به ماوراء النهر در خراسان می آید و سپس همراه شعیب به سوی ری می آید و با سپاه سفیانی می جنگد و از ایران به عراق و سپس سوی شام و بیت المقدس می رود. گفتنی است اکنون استان سین بیش از 50 میلیون مسلمان دارد که خواهان استقلال از حکومت چین اند.
خراسان سرزمینی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می شود، و اکنون بیشتر افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان و بخشهایی از ایران و قرقیزستان را در بر می گیرد (با بهره گیری از: برخی منابع).
اینک می پردازیم به بیان روایاتی که بر چینی بودن سیّد خراسانی تصریح دارند:
هنگامی که پسر مَهْزِیار اهوازی، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، با امام مهدی(علیه‏ السّلام) رو به رو شد، امام به وی فرمود:


ای پسر مهزیار -در حالی که دستش را کشید- تو را از خبری آگاه
می کنم؛ بی گمان، هر گاه چینی پنهان شده ای را بجوید(1) و مغربی
 جنبش کند و عبّاسی برود و با سفیانی پیمان بسته شود،
به سرپرست از سوی خدا اجازه داده می شود؛ پس در
صَفا و مَرْوَه(2)، میان 313 نفر بی کم و کاستی برمی شورم...(3).


در این حدیث، مراد از «چینی» همان هاشمی خراسانی است که جنبش خود را از چین می آغازد و در ماه رجبِ سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) در سمرقند -از شهرهای خراسان- به پا می خیزد و مهدی(علیه السّلام) را در پایانۀ روزهای پنهان شدنش می جوید و فرمانبرداری را به وی می سپارد.
1. در همۀ نسخه های چاپی موجود نزد ما از مختصر البصائر، در اینجا نادرست، «فقد» ثبت شده است که به «تفقّد» اصلاح و ترجمه شد.
2. مغربی همان فَهْرِی مغربی از قبیلۀ قیس و رهبر بربرهایِ سلفی در شمال افریقاست که جنبش خود را از مغرب می آغازد و بر مصر و سوریه یورش می برد.
3. مختصر البصائر، ص 429، ح 508.
امام باقر(علیه السّلام) می فرماید:


گویا می بینم که از دورترین سرزمینهای مشرق، از شهری که به آن
«شیلا» گفته می شود، گروهی قیام کرده و حقّ خود را از چینیها
می خواهند، امّا به آنان داده نمی شود؛ دگر باره آن را می خواهند
و همچنان داده نمی شوند. چون کار را چنین دیدند، شمشیرهای خود را
بر دوشهایشان می گذارند و با آنان می جنگند. در نتیجه، چینیها راضی
می شوند آنچه را این گروه خواسته اند، بدهند، امّا ایشان نمی پذیرند
و شمار زیادی از آنان را می کشند. سپس همه سرزمینهای ترکها(1)
و هندیان(2) را می گیرند و سوی خراسان می آیند و تسلیم آنجا
را از مردم آن سامان می خواهند، امّا به مقصود نمی رسند. در نتیجه،
خراسان را به زور می گیرند و چیزی جز دادن حکومت به صاحب شما
(امام مهدی علیه السلام) نمی خواهند. در این هنگام، سفیانی برمی شورد
می کند و آنان با او درگیر و همگی کشته می شوند. امّا هم آنان و هم
کشندگانشان (سپاهیان سفیانی) با دعای صاحب شما به دنیا باز می گردند
و ایشان از آنان انتقام می گیرند و تا پایان دنیا در حکومت او زندگی می کنند(3).


1. به استان سین کیانگ و مناطق ترک نشین اطراف اشاره دارد.
2. به هند، پاکستان اشاره دارد که در گذشته یک کشور بودند.
3. منتخب کفایة المهتدی، ص 4 - 3، ح 2.
بی گمان، این حدیث به مبارزات استقلال طلبانۀ مسلمانان ترک نژاد در استان سین کیانگ چین در عصر کنونی اشاره دارد.
گفتنی است، یاران خراسانی در آغاز کار گروهی از مسلمانان مبارز چینی می باشند که بیشترشان سنّیان اند و ماهها و بلکه سالها پیش از ظهور خراسانی، شورش خود را در استان سین کیانگ، با هدف کسب استقلال از دولت چین، آغاز کرده اند و پس از گزینش حسینی خراسانی به رهبری خود و پیوستن به شیعیان، هدفشان دگرگون می شود و سپس به مولتان در پاکستان می آیند و پس از اسقرار در سرزمین خراسان و تشکیل دولت، برای پیوستن به امام مهدی(علیه السلام)، سوی عراق لشکر می کشند.
نگارنده چند سال قبل از برخی طلاب چینی ساکن قم شنید که در میان چینیهای ساکن سین کیانگ گروهی از سادات از جمله سادات مدنی نیز می زیند. البته سید خراسانی ممکن است از نسل جعفر بن ابی طالب(علیهما السلام) باشد نه سید حسینی.
امام علی(علیه السلام) نیز فرموده است:


... پس هر گاه آن شخص به پا خاسته ای که از چین و مولتان(1) آمده است،
در خراسان قیام کند، سفیانی لشکرهایش را به سوی او می فرستد...(2).


1. مُولْتان سرزمینی است که در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان جای دارد، و مرکزش شهر تاریخی مولتان است(با بهره گیری از: دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، مدخل «مولتان».)، و اکنون، در این سرزمین، گروه بسیاری از شیعیان منتظر ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می زیَند.
2 . إلزام الناصب، ج 2، ص 133.
مؤلّف «البدء و التاریخ»، پس از بیان روایتی از پسر عبّاس، در بارۀ دارندگان پرچمهای سیاه و مهیّاگران حکومت مهدی(علیه السلام) در مشرق، از  برخی کارشناسان چنین نقل کرده است:


... بی گمان، نقطۀ آغاز حرکت آنها (پرچمهای سیاه) از کشور چین
و ناحیه ای که به آن «ختن»(1) گفته می شود، خواهد بود.
در آنجا گروهی از فرزندان فاطمه(علیها السلام)
از نسل حسین بن علی هستند...(2).


1. خُتَن شهر و منطقه ای در بلاد ترکستان چین و نزدیک مرزهای جامو و کشمیر است. ختن امروزه در استان سین کیانگ در غرب چین قرار دارد که بیشترین جمعیّت آن را مسلمانان ترک تبار تشکیل می دهند.
2. البدء و التاریخ، ج 2، ص 175، ف 9.


سلام جناب تنکابنی
چرا آن اشکالی را که در مورد روایت ظهور خراسانی از شیلا نوشتم، پاسخی ندادی؟ "از نظر دانش روانشناسی"، سانسور کردن سوالات و متکلم وحده بودن، نشانه ضعف و نداشتن دلیل محکم نمی باشد احیانا؟
[پاسخ:]
سلام جناب مهدی، گویا شما مقالۀ ما در بارۀ قیام خراسانی در وبلاگ قبلی مان را نخوانده اید. چنین بحثهایی را قبلاً اشاره کرده ام و در آینده بیشتر خواهم کرد. بله ما هم می دانیم شیلا نام شبه جزیرۀ کره است. پیشتر گفته ایم که این کلمه ممکن است تصحیف شیملا باشد. نیز می تواند نام منطقه ای در قدیم در همان سین کیانگ باشد که اکنون نام دیگری باشد. چنان که در خراسان قدیم به نام شیلارود یا شیله رود برمی خوریم. ما از نظر پژوهش و تحقیق و روانشناسی مشکل نداریم. مشکل از ناحیۀ شما و مانند شماهاست که حقیقت را بر نمی تابید و به فحش و تهمت و مطالب بی دلیل روی می آورید و تا کنون نتوانستید حتی یک دلیل بر درستی سخن تان در بارۀ ایرانی بودن خراسانی و شعیب بیاورید.
اینک بخشی از مقالۀ قدیم خود را که برخی خوانندگان گرامی در وبلاگ قبلی دیده اند، در اینجا می آوریم و چه بسا ممکن است و احتمال دارد که این اشکال را شما از ما در آنجا گرفته باشید، البته به صورت احتمال می گویم تا تهمت دروغگویی نزنید:
شیلا یا سیلا نامی بود که در قدیم بر شبه جزیرۀ کره اطلاق می گردید. به عنوان نمونه، در مروج الذهب، ج 1، ص 6- 155، می خوانیم: «پس از آبادیهای چین، به سوی دریا سرزمینهایی که شناخته شده و وصف شده باشند، وجود ندارند، جز سرزمینهای سیلا و جزایر آن...». با توجّه به آنکه میان کرۀ شمالی و همسایه اش چین اختلافی وجود ندارد، نمی تواند مراد از «شیلا»- در متن حدیث یادشده - کرۀ شمالی باشد.
بنا بر این، با توجّه به متون روایات اسلامی و توضیحات برخی نویسندگان مسلمان و مبارزات استقلال خواهانۀ مسلمانان ترک نژاد استان سین کیانگ با دولت چین، باید گفت، «شیلا» نام سرزمینی در ختن یا مناطق نزدیک به آن است که اکنون این نام کاربرد ندارد و یا ما از آن بی خبریم.
البتّه این احتمال نیز وجود دارد که «شیلا» در اصل همان «شیملا» - شهر و منطقه ای کوهستانی و سرسبز در شمال غربی هند - باشد و در ضبط کلمه اشتباهی روی داده است. همچنین احتمال دارد نام منطقه ای در کشمیر هند باشد که مجاور منطقۀ ختن در استان سین کیانگ است.


بیش از اینها نیز مطالب هست ولی فرصت نیست، و در هر حال فحش و ناسزاشنیدن
در مسیر نشر معارف قرآنی و اهل البیت(علیهم السلام) بسیار شیرین است.
خداوند به ما و همۀ دوستان حقجو صبر دهد و به برخی دوستان ناآگاه بصیرت.
لطفا در این باره نظر ندهید که ارائه نخواهد شد و می خواهیم
بحث طولانی نشود. البته اگر روایتی در باره ایرانی بودن هاشمی خراسانی
ارائه شود،با کمال میل در وبلاگ می آوریم.
----------------------------------
از نظر دانش روانشناسی، فحش و ناسزاگویی نشانه ضعف
و نداشتن دلیل محکم می باشد.
-------------------------------------
گفتنی است، نگارنده تا کنون از هیچ یک از مقامات جمهوری اسلامی ایران،
از ابتدای انقلاب تا کنون، ادّعای سید خراسانی یا شعیب بودن را نشنیده
است، و این گونه مطالب تنها از سوی برخی افراد کم بهره از دانش
و ساده لوح ارائه گردیده است.
نیز شایستۀ یادآوری است، همان گونه که ما پیشتر نیز یادآور شده ایم،
انقلاب ایران و حکومت روحانیون در ایران به ظهور امام مهدی(علیه السلام)
و قیام حسنی گیلانی منتهی می شود، و امریکا و انگلیس
دیگر بار بر ایران عزیز چیره نمی شوند.

نوشته سید سلیمان مدنی تنکابنی 

۲۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۹
خادم گمنام