مسجد اَمَوی دمشق جایگاه رویدادن رویدادهایی شگفت در آخرالزّمان
مسجد اموی در دمشق از کهنترین و بزرگترین مسجدهای مسلمانان است که آن را خلیفۀ اموی ولید ابن عبدالملک پس از ویرانکردن کلیسایی که بر ویرانههای معبد ژوپیتر ساخته شده بود، ساخت(۱)، و این مسجد، افزون بر شگفتیهای ساختمانی و تاریخی اش، جایگاه روی دادن رویدادهایی شگفت در آخرالزّمان است؛ و از آن رویدادهاست:
فروریختن بخشی از غرب مسجد دمشق در پی زمین لرزهای بزرگ در شام
محمّد ابن حَنَفِیَّه گفته است:
پیشتازان مغربی درون مسجد دمشق میروند؛ پس، هنگامی که آنان همچنان در شگفتیهایش مینگرند، ناگهان زمین سخت میلرزد و غرب مسجد آنجا کنده میشود، و آبادیای که به آن حَرَسْتا گفته میشود، فروبرده میشود. سپس در آن هنگام، سفیانی برمیشورد و با ایشان کارزار می کند(۲) تا آنان را درون مصر کند. آن گاه، بازمیگردد و با مشرقیها میجنگد تا ایشان را به عراق برگرداند.(۳)
چنین مینماید که این روایت سخن پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) یا امام علی(علیه السّلام) باشد، اگرچه محمّد ابن خَوْلَۀ حَنَفی تابعی آن را به یکی از آن دو نسبت نداده است.
مراد از «مغربیها» در این حدیث، شورشیان آفریقایی از قیسیان، بربرها و سیاهان اند که با رهبری اَعْرَج کِنْدِی از لیبی و پیرامونش بر مصر یورش میبرند، سپس از آن جا با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی به فلسطین و اردن می آیند و بر دمشق یورش میبرند، و «مشرقیها» شورشیان عراقیاند که از بغداد و کوفه بر دمشق یورش میبرند و از پیروان اَصْهَب مَرْوانِی و پیروان هاشمی شَیْصَبانِی پدید میآیند.
از عَمّار ابن یاسر روایت شده است که وی گفت:
بیگمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خاهد بود، و برای آن نشانه هایی اند ... فریادگری از دیوار [مسجد](۴) دمشق بانگ میزند: وای بر زمینیان از بدی ای که بیگمان، نزدیک شده است، و غرب مسجد آنجا فروبرده میشود، به گونهای که دیوارش(۵) فروبریزد، و سه تن در شام پدیدار میشوند که همۀ آنان خاستار پادشاهیاند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان... .(۶)
چنین مینماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی الله علیه و آله) باشد، اگرچه عمّار ابن یاسر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.
بنا بر آنچه از برخی احادیث اسلامی هویدا میشود، زمین لرزهای سخت در سوریه در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) روی میدهد که نشانه ای بزرگ برای مؤمنان است، و در آن، بیش از سد هزار تن کشته می شوند، و با آن، دو بخش حَرَسْتا و جابِیَه فروبرده میشوند و بخشی از دیوار مسجد اَمَوی فرو میریزد.
اَرْطَاَه گفته است:
هر گاه آبادی ای از آبادی های دمشق فروبرده شود و بخشی از غرب مسجد آنجا فروریزد، در آن هنگام، ترکها و رومیان گرد میآیند و همگی میجنگند، و سه پرچم در شام برافراشته میشوند... .(۷)
نیز اَرْطَاَه گفته است:
هر گاه ترکها و رومیان گرد آیند و آبادیای در دمشق فروبرده شود و بخشی از غرب مسجد آنجا فروریزد، سه پرچم در شام برافراشته میشوند: ابقع، اصهب و سفیانی... .(۸)
چنین مینماید که این دو حدیث از سخنان پیامبر(صلّی الله علیه و آله) باشند، اگرچه اَرْطَاَه ابن مُنْذِر تابعی آن دو را به وی نسبت نداده است.
ابو رُومان روایت کرده است که علی[(علیهالسّلام)] فرمود:
هر گاه دارندگان پرچمهای سیاه ناسازگاری کنند، آبادیای از آبادیهای اِرَم فروبرده میشود، و گوشۀ غربی مسجدش فرومیریزد، سپس در شام سه پرچم پدیدار میشوند: اصهب، ابقع و سفیانی... .(۹)
مقصود از «دارندگان پرچمهای سیاه» در این روایت، سیاهنشانان نخستین یا بنی عبّاسیاند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی میکنند، و «اِرَم» همان شهر دمشق است، و آبادیای از آبادیهای ارم که فروبرده میشود، شهر حَرَسْتا میباشد، و ضمیر در سخن امام علی(علیهالسّلام): «بر آنان» به دارندگان پرچمهای سیاه، اصهب و ابقع برمیگردد.
جابر ابن یزید جُعْفِی روایت کرده است که ابو جعفر محمّد ابن علی باقر(علیهماالسّلام) فرمود:
ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی نجنبان تا نشانه هایی را که برای تو یاد میکنم، ببینی، اگر به آنها برسی؛ نخستینشان ناسازگاری بنی عبّاس است، و نمیبینم تو به آن برسی، ولی پس از من آن را از من بازگو کن، و فریادگری از آسمان بانگ میزند، و صدای گشایش از سوی دمشق به شما میرسد، و آبادیای از آبادیهای شام که جابیه نامیده میشود، فروبرده میشود، و بخشی از سوی راست مسجد دمشق فرومیریزد... .(۱۰)
نیز جابر جعفی روایت کرده است که ابو جعفر [محمّد باقر](علیهالسّلام) میفرمود:
به زمین بچسب [و](۱۱) هرگز دست و پایت را نجنبان تا نشانههایی را که برای تو یاد میکنم، در سالی ببینی، و ببینی فریادگری در دمشق بانگ میزند، و فروبردهشدن آبادیای از آبادی هایش و فروریختن بخشی از مسجدش را... .(۱۲)
چیرهشدن سفیانی بر منبر مسجد دمشق و نشستنش بر آن
عُمَر ابن اُذَیْنَه روایت کرده است که ابو عبدالله [الصادق](علیهالسّلام) فرمود:
پدرم [باقر](علیهالسّلام) فرمود که امیر مؤمنان [علی](علیهالسّلام) فرمود: پسر زن خُرَندۀ جگرها از درۀ خشک بیرون میآید، و او مردی میانهاندام، هراسانگیزچهره، درشت سر و در چهرهاش نشانۀ آبلهای است، هر گاه ببینیاش گمان میکنی که یکچشم است، نامش عثمان و پدرش عَنْبَسَه میباشد، و وی از فرزندان ابو سفیان است، تا آنکه به سرزمینی پایدار و آرام و دارای آبی روان میآید، پس، بر منبرش چیره میشود.(۱۳)
مراد از «پسر زن خُرَندۀ جگرها»، سفیانی شامی است که از تبار هند دختر عُتْبَه و همسر ابو سفیان است که در اُحُد مکّیّان را بر کارزار با مسلمانان برانگیخت و در پایان جنگ شکم حمزه عموی پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) را شکافت و جگرش را درآورد و جوید، پس، نتوانست آن را بخُرَد و انداخت، و مقصود از «سرزمینی پایدار و آرام و دارای آبی روان» در اینجا، شهر دمشق است.
از محمّد ابن جعفر [باقر(علیهالسّلام)] روایت شده است که علی ابن ابی طالب[(علیهالسّلام)] فرمود:
مردی از فرزندان حسین که نامش نام پیامبر شماست، برمیشورد که با شورش او زیندگان آسمان و زمین شادمان میشوند. پس، مردی به وی گفت: سفیانی نامش چیست؟ فرمود: او از فرزندان خالد ابن یزید ابن ابی سفیان است ... از شام از درهای از سرزمین دمشق که به آن درۀ خشک گفته میشود، بیرون میآید ... به دمشق میآید و بر منبرش مینشیند... .(۱۴)
امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیهالسّلام)، در بیان چگونگیها و کارهای سفیانی، فرمود:
... پس، در روز جمعهای بیرون میآید و از منبر دمشق بالا میرود، و آن نخستین منبری است که بالایش میرود، پس سخنرانی میکند و به آنان فرمان جهاد میدهد، و با ایشان همپیمان میشود بر آنکه با وی در کاری ناسازگاری نمیکنند، چه خُشِشان بیاید از آن یا نپسندَندَش... .(۱۵)
ابن مُنادِی گفت: ابو سلیمان عبدالله ابن جَرِیر جُوالِقِی خبر داد من را از مردی اهل کتاب(۱۶) که وی آگاه کرد او را که دانیال پیامبر(علیهالسّلام) در کتابش یاد کرده است:
... پس، سفیانی میان همراهانش در حال سخنرانی بر منبر دمشق برمیخیزد و میگوید: ای زیندگان این شهر، ای دمشقیها، شما گوشت و خون من میباشید، و من دشمن دشمنتان و دوست دوستتانم، و آنان را آرزومند و امیدوارشان میکند که وی چیزی را بر زیان آنان ویژۀ خُد نمیکند... .( ۱۷)
بر کسی که اخبار آشوبها و نبردهای پُرکشتار در آخرالزّمان را پیگیری میکند، پوشیده نمی ماند، سخنانی که ابن منادی با سند هایش از کتاب دانیال آورده است، بهراستی از احادیث اسلامی، به ویژه سخن رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآله)، میباشند، ولی با برخی نادرستها آمیخته گردیده و به کسی جز گوینده اش نسبت داده شدهاند، و بیگمان، در اینجا آنچه از آنها درست و سازگار با دیگر خبرهاست را آورده ایم.
کعب گفته است:
... پسر زن خُرَندۀ جگرها بر منبر دمشق مینشیند، و بربرها به میانۀ شام میآیند، پس، آن، نشانۀ شورش مهدی است.(۱۸)
مقصود از «بربرها» در این حدیث، گروهی از شورشیان آفریقاییاند که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) از لیبی و پیرامونش به مصر و فلسطین و اردن و سوریه میآیند، و «میانۀ شام» همان شهر دمشق است.
کشته شدن عَوْف سُلَمِی در مسجد دمشق
حَذْلَم ابن بَشِیر روایت کرده و گفته است: به علی ابن حسین(علیهماالسّلام) گفتم: ویژگی شورش مهدی را برای من گزارش کن و راهنماییها و نشانه های آن را به من بشناسان، فرمود:
پیش از شورش او، شورش مردی که به وی عَوْف سُلَمِی گفته میشود، در سرزمین جزیره میباشد، و پناهگاهش تکریت و کشتهشدنش در مسجد دمشق است، سپس شورش شُعَیْب ابن صالح از سَمَرْقَنْد خاهد بود، سپس سفیانی نفرینشده از درۀ خشک برمیشورد، و او از فرزندان عُتْبَه پسر ابو سفیان است. پس، هر گاه سفیانی آشکار شود، مهدی پنهان میشود، سپس، در پی آن، برمیشورد.(۱۹)
گمان میکنم، «عَوْف سُلَمِی» یادشده در روایت یکی از سران بازماندگان حزب بعث و گروه داعش است که پیش از ظهور امام مهدی(علیهالسّلام) بر کشور عراق چیره میشوند، و او کسی است که سپاهی را بسیج میکند و بر دمشق یورش میبرد، پس، لشکریان سفیانی دستگیر و در مسجد دمشق نابودش میکنند.
بدکارگی سفیانی با زن در محراب مسجد دمشق و کشتنش بازدارندۀ از کار ناپسند را
حُذَیْفَه روایت کرده است که رسول خدا(صلّی الله علیه [وآله]وسلّم) فرمود:
... زن در مسجد دمشق در جامه در نشستی(۲۰) گردانده میشود تا آنکه نزد ران سفیانی میآید و بر آن مینشیند، در حالی که او در محراب نشسته است. پس، مردی از مسلمانان برمیخیزد و میگوید: وای بر شما، آیا کفر ورزیدید به خداوند پس از ایمانتان! این، روا نیست. پس، برمیخیزد و گردنش را در مسجد دمشق میزند، و هر کس که در آن کار پیرویش کند، میکشد. در آن هنگام، فریادگری از آسمان بانگ میزند: بیگمان، خداوند(عزّ و جلّ) از شما دوران بسیارزورگویان و منافقان و پیروانشان را پایان داده است، و بهترین گروه مردمان محمّد(صلّی الله علیه [وآله] و سلّم) را سرپرست شما کرده است، پس، به او در مکّه بپیوندید، و بیگمان، وی مهدی است... .(۲۱)
بانگ زدن جبرائیل(علیهالسّلام) از دیوار مسجد دمشق
از عَمّار ابن یاسر روایت شده است که وی گفت:
بیگمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خاهد بود، و برای آن نشانههاییاند ... فریادگری از دیوار [مسجد](۲۲) دمشق بانگ میزند: وای بر زمینیان از بدیای که بیگمان، نزدیک شده است، و غرب مسجد آنجا فروبرده میشود، به گونهای که دیوارش(۲۲) فروبریزد، و سه تن در شام پدیدار میشوند که همۀ آنان خاستار پادشاهیاند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان... .(۲۴)
چنین مینماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی الله علیه و آله) باشد، اگرچه عمّار ابن یاسر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.
بنا بر آنچه هویداست، سخن وی: «فریادگری بانگ میزند» اشاره میکند به فریاد جبرائیل(علیهالسّلام) و یکی از سه صدایی که در رجب پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) شنیده میشوند، و «بدیای که بیگمان، نزدیک شده است» همان آشوب کر و کوری است که شرق زمین و غرب آن را فرامیگیرد.
امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیه السّلام) فرموده است:
... پس، فرشتگان در آسمان آشفته میشوند، و خداوند(عزّ و جلّ) به جبرائیل(علیهالسّلام) فرمان میدهد، پس، بر دیوار مسجد دمشق بانگ میزند: آگاه باشید که بیگمان، برای شما یاری آمده است ای گروه مردمان محمّد (مسلمانان)، بیگمان، برای شما یاری آمده است ای گروه مردمان محمّد، بیگمان، برای شما گشایش آمده است، و او مهدی(علیهالسّلام) است که از مکّه بیرون میآید، پس، وی را پاسخ دهید... .(۲۵)
بنا بر آنچه هویداست، این بانگ در ماه محرّمی که امام مهدی(علیه السّلام) در آن برمیخیزد، پس از پدیدآمدن کارهای زشت و کردارهای دردناک از سوی سفیانی و پیروانش، شنیده میشود.
جابر ابن یزید جُعْفِی روایت کرده است که ابو جعفر محمّد ابن علی باقر(علیهماالسّلام) فرمود:
ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی نجنبان تا نشانههایی را که برای تو یاد میکنم، ببینی، اگر به آنها برسی؛ نخستینشان ناسازگاری بنی عبّاس است، و نمیبینم تو به آن برسی، ولی پس از من آن را از من بازگو کن، و فریادگری از آسمان بانگ میزند، و بانگ پیروزی از سوی دمشق به شما میرسد، و آبادی ای از آبادیهای شام که جابیه نامیده میشود، فروبرده میشود، و بخشی از سوی راست مسجد دمشق فرومیریزد... .(۲۶)
نیز جابر جعفی روایت کرده است که ابو جعفر [محمّد باقر](علیهالسّلام) میفرمود:
به زمین بچسب [و](۲۷) هرگز دست و پایت را نجنبان تا نشانههایی را که برای تو یاد میکنم، در سالی ببینی، و ببینی فریادگری در دمشق بانگ میزند، و فروبردهشدن آبادیای از آبادیهایش و فروریختن بخشی از مسجد آنجا را... .(۲۸)
فرودآمدن عیسی(علیه السّلام) از آسمان نزد منارۀ سفید مسجد دمشق
بنا بر برخی روایات اسلامی، عیسی مسیح(علیهالسّلام) از آسمان نزدیک منارۀ سفید مسجد دمشق فرود میآید.
نَوّاس ابن سَمْعان گفته است: رسول خدا(صلّی الله علیه [وآله]و سلّم) دجّال را یاد کرد ... گفت:
... پس، هنگامی که او آن گونه است، ناگهان خداوند مسیح ابن مریم را برمیانگیزد، پس، نزد منارۀ سفید در شرق دمشق فرود میآید... .(۲۹)
-------------------------------------------------------------------
۱. بهرهگرفتهشده از برخی منابع.
۲. در همۀ نسخههای چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «فیقتلهم» ثبت شده است که به «فیقاتلهم» اصلاح و ترجمه شد.
۳. الفتن، ص ۱۸۱، الجزء الرابع، ح ۷۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. میان دو کروشه از افزودههای ما است که آن را از حدیثی دیگر گرفتهایم که در عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲ آمده است.
۵. در همۀ نسخههای چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «حائطها» (دیوار دمشق) یافت میشود که به «حائطه» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۶۳، ف ۷، ح ۴۷۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. الفتن، ص ۵-۱۴۴، الجزء الثالث، ح ۵۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. الفتن، ص ۱۹۵، الجزء الرابع، ح ۷۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. الفتن، ص ۸-۱۹۷، الجزء الرابع، ح ۸۰۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. میان دو کروشه از افزودههای ما است.
۱۲. التفسیر، عیّاشی، ج ۱، ص ۳-۱۶۲، ح ۲۲۲، سورة البقرة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۳. کمال الدین، ص ۶۷۹، الجزء الثانی، ب ۲۵، ح ۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۴. الفتن، ص ۴۷۳، الجزء العاشر، دنبالۀ ح ۱۴۸۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۵. عقد الدرر، ص ۸-۱۲۶، ب ۴، ف ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۶. اهل کتاب پیروان یکی از دینهاییاند که برای پیامبران آنها کتابی آسمانی بود؛ مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان، و مراد از «مردی اهل کتاب» در اینجا، انسانی یهودی یا مسیحی است.
۱۷. الملاحم، ص ۹-۷۶، ب ۶، ح ۲۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۸. الفتن، ص ۲۱۶، الجزء الرابع، ح ۸۶۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۹. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۴۳، ف ۷، ح ۴۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۰. در نسخۀ چاپی السنن الواردة فی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «مجلس مجلس» (نشستی نشستی) یافت میشود که سازگار با آنچه در دیگر نسخههای چاپی این کتاب آمده است، به «مجلس» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۱. السنن الواردة فی الفتن، ص ۷۰-۲۶۹، الجزء الخامس، ب ۱۰۳، دنبالۀ ح ۵۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۲. میان دو کروشه از افزودههای ما است که آن را از حدیثی دیگر گرفتهایم که در کتاب عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲ آمده است.
۲۳. در همۀ نسخههای چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «حائطها» (دیوار دمشق) یافت میشود که به «حائطه» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۴. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۶۳، ف ۷، ح ۴۷۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۵. عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۶. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۷. میان دو کروشه از افزودههای ما است.
۲۸. التفسیر، عیّاشی، ج ۱، ص ۳-۱۶۲، ح ۲۲۲، سورة البقرة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۹. صحیح مسلم، ج ۴، ص ۳-۲۲۵۱، کتاب الفتن و أشراط الساعة، ب ذکر الدجّال، ح ۲۹۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
📚گزیدههایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی
✍🏻روش ما در نوشتن واژهها، بر پایۀ درستنویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته های دیگر است.
✔️کانال آخرالزّمان
حمد وثنا مخصوص خداوندی که مرا فرزند رسول خدا و امیرالمونین وحضرت فاطمه زهرا س از ذریه بجامانده از امام حسن مجتبی قرار داد و اگاه کرد دنیا فنا وزوالش نزدیک شد و در حال وداع کردن است زیرا خداوند اراده کرده که حق به مرهله نهایی و کمال خود برسد و باطل نابود شود و او بر انچه بیان نمودم گواه است وتنها دو نشانه مانده تا ظهور ندای اسمانی حرکت سفیانی که با برخورد ستاره طارق بر زمین ان دونشانه واقع شود و ظهور که بر عظمت ان روز مرگ بر ظالمان وپیروان شیاطین که در اکثریتند و مرگ بر ابلیس و فرزندانش افکنده شود وهرکس از بارگناهان بکاهد و بر اصول دین و فروع دین را استوار باشد و آماده یاری امام حی و حاضر ایمن است تا عدالت الهی را نظاره کند لبیک یا مهدی لبیک یا یمانی