آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علائم ظهور» ثبت شده است

ارمنستان در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۴۶ ق.ظ

روی‌دادن جنگ در ارمنستان و ویران‌شدن آن از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- است.

کعب گفته است:

جزیره از ویرانی آسوده است تا آن‌که ارمنستان ویران شود، و مصر از ویرانی آسوده است تا آن‌که جزیره ویران شود، و کوفه از ویرانی آسوده است تا آن‌که مصر ویران شود، و نبرد پُرکشتار نخاهد بود تا آن‌که کوفه ویران شود، و شهر کفر گشوده نخاهد شد تا آن‌که نبرد پُرکشتار باشد، و دجّال برنمی‌شورد، مگر آن‌که شهر کفر گشوده شود.(۱)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

«جزیره» بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است.

امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام-، در بیان رویدادهایی که پیش از شورش قائم-علیه‌السّلام- خاهند بود، فرمود:

... چیره‌شدن [ترکها بر](۲) زیندگان ارمنستان... .(۳)


---------------------------------------------------------------------------------------------
۱. المستدرک علی الصحیحین، ج ۵، ص ۶۵۶، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۴۷۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. میان دو چنگک از افزوده‌های ما است که آن را از درونمایۀ برخی احادیث اسلامی بهره گرفته‌ایم، و روایت در بحار الأنوار، ج ۴۱، ص ۳۱۹، ب ۱۱۴، ح ۴۲، این گونه است: «چیره‌شدن زیندگان ارمنستان بر ارمنستان». 
 ۳. مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۳۰۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‎هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۲ ، ۰۹:۴۶
خادم گمنام

فلسطین و بیت المقدس در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۴۱ ق.ظ

فِلَسْطِین سرزمینی در خاورمیانه و غرب آسیاست که از شمال به لبنان، از شرق به سوریه و اردن، از جنوب به مصر، و از غرب دریای مدیترانه می‌رسد، و چون بیت المقدس و دولت اسرائیل را در خُد دارد، دارای جایگاهی راهبردی است، و بَیْتُ الْمَقْدِس یا أورْشَلِیم که إیْلِیا نیز نامیده می‌شود، مرکز فلسطین است، و داود-علیه‌السّلام- آن را پایتخت کشورش کرد، و سلیمان-علیه‌السّلام- معبد مشهورش را در آن‌جا ساخت، و آن، شهری مقدّس برای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان است.(۱)

از آیات قرآنی و روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می‌شود که فلسطینیهای مسلمان سرزمینهایشان را آزاد نمی‌کنند و بر دشمنان یهودیشان چیره نمی‌شوند، و آشوبهای سختی بر آنان فرود می‌آیند، و از رهایی و کمک‌رسانی دولتهای عربی و ناعربی بی‌امید می‌شوند؛ پس هنگامی که شورشیان آفریقایی از لیبی به مصر و شام می‌آیند، گروهی از ایشان به آنان می‌پیوندند، و هنگامی که سفیانی در سوریه برمی‌شورد، گروهی دیگر درون سپاه سفیانی می‌روند، و بیت المقدس را از چنگال یهودیان آزاد نمی‌کند، مگر سپاه امام مهدی-علیه‌السّلام- پس از ظهورش، و پایان کارها از آنِ پرهیزکاران است.

از کعب شنیده شده است که گفت:

هر گاه آشوب فلسطین برافروخته شود، در شام جابه‌جا می‌شود، مانند جابه‌جاشدن آب در مشک، سپس از میان می‌رود، هنگامی که از میان می‌رود، در حالی که شما اندک و پشیمان‌اید.(۲)

 

چنین می‌نماید که این خبر از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- یا بهره‌گرفته‌شده از آن باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «آشوب فلسطین»، ناسازگاری و درگیری‌ای است که میان مسلمانان و یهودیان در سرزمین فلسطین روی می‌دهد، و سرزمینهای شام با آن آشفته می‌شوند، و مقصود از «شما» شامیهای مسلمان‌اند، و آنان، برای باورهای نادرست و کارهای تباهشان، پشیمان می‌شوند.

سلیمان ابن حاطِب حِمْیَری گفته است:

سوگند که بی‌گمان در شام آشوبی خاهد بود که در آن‌جا جابه‌جا می‌شود، چنان‌که آب در مشک جابه‌جا می‌شود، از شما برداشته می‌شود، در حالی که شما از گرسنگی سخت پشیمان‌اید، پس بوی نان در آن‌جا از بوی مشک خُشتر خاهد بود.(۳)

  
چنین می‌نماید که این خبر از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- یا بهره‌گرفته‌شده از آن باشد، اگرچه سلیمان ابن حاطب حمیری تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام- در بیان نشانه‌های قیام قائم-علیه‌السّلام- فرمود:

... آگاه باشید، ای وای بر فلسطین(۴) از آن‌چه(۵) در آن‌جا فرود می‌آید از آشوبهایی که توان‌فرسای‌اند... .(۶)


-----------------------------------------------------------------------------------------
۱. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. 
۲. الفتن، ص ۹-۱۵۸، الجزء ۳، ح ۶۵۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. الفتن، ص ۱۵۷، الجزء ۳، ح ۶۴۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. در نسخۀ چاپی إلزام الناصب پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «لقسطنتین» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در نسخۀ بدلش در پاورقی و نیز در برخی نسخه‌های چاپی آمده است، به «لفلسطین» اصلاح و ترجمه گردید.
۵. در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید. 
۶. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۵۸، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

ادامه دارد....

📚گزیده‎هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۲ ، ۰۹:۴۱
خادم گمنام

افزایش و پیاپی‌شدن زلزله‌ها در خراسان از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان شورش نیروهای شعیب ابن صالح خراسانی در این سرزمین و شورش فرمانده نیروهای آفریقایی در لیبی و فراهم‌شدن برخی پیش‌درآمدهای ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- است.

امام علی ابن ابی طالب-علیهماالسّلام-، در بیان نشانه‌های ظهور قائم-علیه‌السّلام-، فرمود:

... پس بپرهیزید سراسر پرهیز از کسی که از غرب می‏آید، هنگامی که در خراسان زمین‌لرزه‌ها آشکار شوند، و در همدان فرودآینده‌ها فرود آیند، پس، سخت‌لرزاننده‌ها در عراق سخت بلرزانند ... شام را ناسازگاری فرا گیرد، و زیندگانِ آن‌جا از میانه‌روی دور شوند ... در مصر دروغ پخش شود، و میان زیندگان آن‌جا اندوهِ سخت و گریختنِ با شتاب و ترس افتد ... در حجاز ساختمانها برافراشته شوند ... لشکرها و یمنیها بر سر زمامداری ناسازگاری کنند... .(۱)

خراسان سرزمینی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می‌شود، و اکنون بیشتر افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان و بخشهایی از ایران و قرقیزستان را در بر می‌گیرد.(۲)

گفتنی است، چنین می‌نماید که مراد از پدیدارشدن زلزله‌ها در خراسان بیش از زلزله‌هایی باشد که اکنون در این سرزمین در حال روی‌دادن‌اند!
—————————————- 

۱. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۸۳، خطبۀ بیان ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۱۰:۴۰
خادم گمنام

نیازمندیهای سال را پیشاپیش فراهم کنید!!!

پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ۰۵:۴۳ ب.ظ

با توجّه به پیشبینی آسیب‌دیدن فراورده‌های کشاورزی در پی بروز برخی پدیده‌های طبیعی، و گرانی، کمیابی و جیره‌بندی آنها و نیز خشکسالی درازمدّت و جنگهایی که در آخرالزّمان روی می‎دهند، اندوختن نیازمندیهای یک سال، از کالاهای دارویی، بهداشتی و شوینده‌ها، مانند برخی داروها، ماسک و سابون مایع، و خُراکیهایی مانند برنج، نُخُد، لوبیا و دیگر حبوبات، گردوی پوست‌دار، بادام درختی(۱)، خرما، کشمش و مویز(۲)، آرد و نان خشک، روغن و ربّ گوجه و پیاز و سیب‌زمینی، کاری شایسته است. دست‌رس به آب، به‌ویژه آب آشامیدنی، نیز باید همواره مورد توجّه انسان باشد.

یکی از راههای پیشگیری از خراب‌شدن و کرم‌زدن و حشره‌افتادن حبوبات و آرد، ریختن آنها درون ظرفهای دردار و کیسه‌های پلاستیکی، مانند ظرف نوشابه، و بستن درب آنهاست تا هوا نکشند و سپس در جای خشک و خنک و تاریک نگه‌داری شوند.

برنج را نخست درون کیسۀ پلاستیکی بی‌سوراخی ریخته و سپس سر کیسه را خوب جمع کنید تا درون کیسه جایی برای هوای اضافه نباشد و درب آن را سفت ببندید تا هوا نکشد و کیسه را درون کیسۀ معمولی دیگری بگذارید و در جای خشک و خنک و دور از نور آفتاب قرار دهید تا سالم بماند و خراب نشود، و هر زمان که بخشی از آن را برمی‌دارید، دوباره همان کار را انجام دهید.

گفتنی است، هرچند در هر جای و زمانی، اندوختن توشۀ سال کاری پسندیده و سازگار با خردورزی و آیین اسلام است، در روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان به اندوختن خُراک یک سال از هنگام دیدن ستارۀ دنباله‌دار سختی‌آور در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) سفارش ویژه شده است.
 
نیز شایان یادآوری است، کسانی که دارا می‎باشند، برای خانواده ‎های نادار و نیازمند آذوقه و دیگر نیازمندیهای سالشان را فراهم کنند تا اندوختۀ دنیا و آخرتشان باشد، و پس از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) روسپید شوند.

وای بر کسانی که بیش از نیاز خِیش و برخی نیازمندان مورد نظرشان، کالاها را ذخیره و احتکار کنند و مایۀ کمبود و افزایش بهای آنها شوند. بی‌گمان، چنین کسانی خیلی زود نتیجۀ کارهای بد خُد را خاهند دید و در دولت مهدوی و نیز در جهانِ پسین کیفر داده می‌شوند!!!
------------------------------------------------------------- 

۱. بادامِ درختی گنجایشی اندک و نیرویی بسیار دارد؛ چنان‌که مرتاضان نیز در زمان نخُردن و کمخُری از آن بهره می‌گیرند، و در اشعار شاعران پارسیگو نیز اشاره شده است: «ریاضت‎کش به بادامی بسازد»! در روزگار سختی و گرسنگی، ۷ دانه بادام و ۳ دانه خرما و ۱ قرص نان برای غذای روزانۀ انسان بس است.
۲. امام صادق(علیه‎السّلام) فرمود: هر گاه گرسنگی‎ای به شما رسید، با مویز خُد را سرگرم کنید؛ الکافی، ج ۱۰، ص ۵۲۳، ک المعیشة، ب ۱۵۹، ح ۱۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

کسانی که این پیام را می‎خانند، نگران نباشند و بدانند که این هشداری برای وضعیّت کنونی است، و ارتباطی با شرایط ویژه و سخت در سال ظهور ندارد، و اگر نتوانستند نیازمندیهای سال را فراهم کنند، می‌توانند به اندوختن نیازمندیهای نیم‌سال یا فصل یا ماه نیز بسنده کنند.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman  

پیام بالا هرسال دو بار در کانال ارائه می‎شود تا ان شاء الّاه آماده ‎باش و تمرینی برای سال ظهور امام مهدی(علیه ‎السّلام) در آینده باشد👇👇👇
تهیّۀ داروهای ضروری برای بیماران در اولویّت باشد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۴۳
خادم گمنام

پیشبینی نبردی ویرانگر در دو سوی رود ارس!

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۱۸ ق.ظ

از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که پیش از شورش بزرگ داعش در قففاز جنوبی بر ضدّ ایران با پشتیبانی ترکیه، میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در آن سوی رود ارس نبردی ویرانگر و خونین روی می‌دهد و ترکها بر ارمنیها چیره می‌شوند و سپس کمی پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) داعشیان بر ایران می‌تازند!

در بارۀ آن‌چه که در این گفتار به گونه‌ای فشرده آورده‌ایم، احادیث فراوانی به دست ما رسیده‌اند که برخی از آنها را در گذر ۲۰ سال گذشته به این سو بارها یادآور شده و نسبت به خطر بروز جنگی بزرگ در این منطقۀ حسّاس از جهان هشدار داده‌ایم، و در آینده نیز به برخی دیگر از آنها خاهیم پرداخت. 
 
کعب گفته است:

جزیره از ویرانی آسوده است تا آن‌که ارمنستان ویران شود، و مصر از ویرانی آسوده است تا آن‌که جزیره ویران شود، و کوفه از ویرانی آسوده است تا آن‌که مصر ویران شود، و نبرد پُرکشتار نخاهد بود تا آن‌که کوفه ویران شود، و شهر کفر گشوده نخاهد شد تا آن‌که نبرد پُرکشتار باشد، و دجّال برنمی‌شورد، مگر آن‌که شهر کفر گشوده شود.(۱)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

«جزیره» بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است، و «اَرْمَنِسْتان» سرزمینهایی است که میان جمهوری آذربایجان در شرق و ترکیه در غرب و گرجستان در شمال و ایران در جنوب جای دارد.
 
مراد از «شهر کفر» قُسْطَنْطِینِیَّه است که شهری بزرگ و کهن بر کنارۀ دریای مَرْمَرَه در ترکیه و پایتخت امپراتوری روم شرقی بود. پس، ترکهای عثمانی آن را گشودند و اِسْتانْبُول نامیدند و پادشاهانشان در آن‌جا ماندگار شدند تا آن‌که پایتخت را به آنکارا جابه‌جا کردند، و چون این شهر میان دو قارّۀ اروپا و آسیا جای دارد، دارای جایگاهی راهبردی است و به آن دروازۀ اروپا گفته می‌شود.(۲)

مقصود از «نبرد پُرکشتار» در این‎جا همان نبرد پرکشتار بزرگ است، و آن جنگ خونین بزرگی است که پس از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، میان امام و یاران مؤمنش با رومیان و همپیمانان کافرشان، در چراگاه عَکّا در فلسطین، هنگام گشودن کشور اسرائیل و آزادکردن بیت‌المقدس، روی می‌دهد، و این همان جنگی است که یهودیها و مسیحیان آن را نبرد آرْمَگِدُون می‌نامند.

از کعب روایت شده که وی گفته است:

در کتابها می‌یابیم که زمین همه‌اش پیش از شام ویران می‌شود ... ولی آذربایجان و ارمنستان پس با سپاهیان و آذرخشها و جنگها نابود می‌شوند، و از سختیها با چیزهایی رویاروی می‌شوند که جز آنان با آنها رویاروی نمی‌شوند... .(۳)

چنین می‌نماید که این خبر از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) یا بهره‌گرفته‌شده از آن باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

در برخی نوشتارهای کهن زرتشتیان نیز به همپیمانی‌ای ناخجسته‌ میان برخی دولتهای عربی مانند عربستان سعودی با دولتهای اروپایی و آمریکایی و ترکیه و آذربایجان بر زیان ایرانیان در آخرالزّمان اشاره شده است:


«تازیان با رومیان [و] ترکان اندر آمیزند و کشور بیاشوبند و پس سِفَنْدارْمَذ به اورْمَزْد بانگ کند که من این بدی و زشتی برنتابم»(۴).

در این نوشتار، مراد از «کشور» همان ایرانشهر و کشور عزیز ما ایران، و «سِفَنْدارْمَذ» فرشتۀ نگاهبان زمین یا خُد زمین، و «اورْمَزْد»، اهورامزدا یا آفریدگار هستی است.

نوآم چامسکی، زبان‌شناس، مورّخ و منتقد سیاسی و اجتماعی آمریکایی، هم در سخنانی هشدارآمیز گفته است:
«تلاشهایی برای برانگیختن آذری زبانها در حال انجام است که ترکها را از ایران جدا کنند یا این‌که ایران را از منابع نفتی دریای خزر محروم سازند. حقیقت این است که جنگ با ایران امری است که احتمالاً در شرف وقوع است. این امر کاملاً آشکار شده است که ۱۲ درسد از نیروی هوایی اسرائیل در حال حاضر در جنوب شرق ترکیه مستقر شده‌‏اند و علّت این حضور، کسب آمادگی برای حمله به ایران است»(۵).
----------------------------------------------------------------

۱. المستدرک علی الصحیحین، ج ۵، ص ۶۵۶، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۴۷۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۳. البلدان، ابن الفقیه، ص ۵-۵۲۴، القول فی همذان؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. نجات بخشی در ادیان، ص ۵۳، گفتار ۱، با گزارش از: جاماسب نامۀ پهلوی، ف ۱، بند ۱۵.
۵. روزنامۀ سیاست روز، ش ۴۹۳، ۱۳۸۱/۱۰/۱۲ هـ.ش، ص ۳، با حذف و تصرّفی اندک.
  
📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۸
خادم گمنام

اگر دقّت کرده و پیگیر خبرها باشید، از زمان روی کار آمدن دولت رئیسی، شمار فراوانی از وزرای وزارتخانه‌های کلیدی و استانداران و فرمانداران جدید از میان فرماندهان سپاه پاسداران انتخاب شده‌اند. از دیدگاه مباحث آخرالزّمانی، به‌ویژه برخی پیشگوییهای زرتشتیان و محاسبات جفری (واژۀ سپاه)، این رویداد سرنوشت‌ساز از دگرگونیهای سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادیِ شگفت در کشور و نزدیک‌شدن زمان ظهور سوشیانت یا امام مهدی(علیه‌السّلام) خبر می‌دهد! (لطفاً روی دو لینک زیر 👇👇👇 کلیک کنید).

لینک 1👈آخرین رئیس جمهوری ایران در آخرالزّمان

لینک 2👈از افزوده‌ها بر اشعار شاه نعمت‌الّاه ولی در احوال کشور در دوران کوتاه پادشاه سوم ایران

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۰ ، ۱۷:۱۲
خادم گمنام

عبدالله های سه گانه در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۰ ق.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۰۰
خادم گمنام

دوران رویداد‌خیز ۱۰۰ ساله در آخرالزّمان

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۰۸ ب.ظ

دورانهای رویداد‌خیز

با بهره‌گیری از دانش نجوم و تجربیّات هزاران‏ سالۀ بشر چنین می‌یابیم که در سر بازه‌های زمانی ویژه‌ای، رویدادهایی پدیدار می‌شوند که بر چرخۀ زندگی آدمی و دیگر زیندگان کرۀ زمین اثر‏گذارند. بازه‌های ۷ ساله، ۱۲ ساله، ۲۰ ساله، ۲۹ ساله، ۴۰ ساله، ۶۰ ساله، ۷۰ ساله،۱۰۰ ساله، ۳۰۰ ساله، ۴۰۰ ساله، ۱۰۰۰ ساله و ۷۰۰۰ ساله از برجسته‌ترین دوره‌های حادثه‌خیزند.
 
شایان یادآوری است، برخی از این دورانهای رویداد‌خیز با دورۀ گردش برخی کرات منظومۀ شمسی به گرد خُرشید همخانی دارند؛ مانند دورۀ ۱۲ سالۀ مشتری و دورۀ ۲۹ سالۀ زحل. همچنین در پدیدآمدن دوره‌های دراز‏مدّت، گاه دو یا چند دورۀ کوتاهتر با هم گرد می‌آیند؛ مانند دورۀ ۴۰ ساله که نزدیک به یک دورۀ ۲۹ سالۀ زحل و ۱۲ سالۀ مشتری را در بر می‌گیرد. در هر حال، کسی می‌تواند از این بازه‌های زمانی رویداد‌خیز رویدادهایی را پیشبینی کند که از دانش تاریخ و احکام نجومی و محاسبات جفری برخُردار باشد.

 

نگاهی گذرا به تاریخ سد سال پیش ایران و جهان

یکی از بازه‌های زمانی رویداد‌خیر دورۀ ۱۰۰ ساله است. اگر به سد سال پیش برگردیم و نگاهی گذرا به اوضاع آن زمان جهان و ایران بیندازیم، می‌بینیم: انقلاب بُلشِویکی روسیه با رهبری لنین در اکتبر ۱۹۱۷ برابر آبان ۱۲۹۶ آغازیده شد که به سرنگونی حکومت ۳۰۰ سالۀ تزارها انجامید، و پس از یک دوره جنگهای داخلی بین ارتش سرخ و سفید، با پیروزی ارتش سرخ در اکتبر ۱۹۲۲، کشور شوروی پدید آمد. جنگ جهانی اوّل که در ۱۹۱۴ آغاز شد و چهار سال به درازا کشید و ۱۰ میلیون کشته و ویرانیهای فراوانی بر جای گذاشت، در نوامبر ۱۹۱۸ برابر آبان ۱۲۹۷ پایان یافت. در این میان، ایران نیز از آسیبهای جنگ جهانی اوّل و انقلاب کمونیستی در همسایۀ شمالی‌اش روسیه دور نبود، و در سال ۱۲۹۸-۱۲۹۷ هـ.ش، همزمان با پادشاهی احمدشاه قاجار و مصادف با آخرین سال جنگ جهانی اوّل، کشور از شمال و جنوب زیر سیطرۀ نیروهای امپراتوری بریتانیا، روسیه و آلمان بود، و هر کدام از این بیگانگان، بخشی از سرزمین ایران را در اشغال خُد داشتند، و افزون بر آن دو رویداد، جهان از فوریه ۱۹۱۸ تا آوریل ۱۹۲۰ برابر بهمن ۱۲۹۶ تا فروردین ۱۲۹۹ درگیر بیماری واگیر و مرگبار آنفلوآنزای اسپانیایی شد که نزدیک به ۵۰ میلیون تن را به کام مرگ فرستاد، و ایران نیز در همان زمان یکی از بالاترین آمارهای مرگ بر اثر آنفلوانزای اسپانیایی و وبا و گرسنگی را داشت، و نزدیک به سه میلیون از جمعیّت ده ‎میلیونی کشور مردند!

در هر حال، در پایانه‌های حکومت قاجاریان، و پادشاهی احمد شاه قاجار، ایران دستخُش آشگفتیهای فراوان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود، و فقر، گرسنگی، بیماری، دزدی، راهزنی، سرکشی و ناامنی سراسر کشور را فرا گرفته بود که ناگهان میرپنج رضاخان، با همکاری انگلیسیها و برخی رجال سیاسی و مذهبی داخلی، همراه با شماری از نیروهای قزّاق، از قزوین بر تهران تاخت و در ۳ اسفند ۱۲۹۹ برابر ۲۲ فوریه ۱۹۲۱ این شهر را فتح و کودتا کرد. وی نخست سردارسپه، سپس وزیر جنگ و آن گاه نخست‌وزیر و در ۲۴ آذر  ۱۳۰۴ برابر ۱۵ دسامبر ۱۹۲۵، با برکناری احمدشاه، پادشاه ایران شد، و به زمامداری ۱۳۰ سالۀ ترکهای قاجار پایان داد، و کشور را از نابسامانی و آشفتگی رهانید، و به آبادانی و ایجاد امنیّت و برانداختن شاهزاده‌های قاجاری ستمگر و خوانین سرکش و سران خُدمختار و سرکوب کمونیستهای وابسته به روسیه پرداخت، ولی در پی خُدکامگیها و نداشتن باورهای دینی و نیز برخی برنامه‌هایی که از سوی انگلیسیها به وی داده شده و ناچار به اجرای آنها بود، از در ناسازگاری با روحانیّون و مذهبیها و آزادیخاهان و روشنفکران درآمد و قانون کشف حجاب را پیاده کرد و به ناروا انسانهایی را کشت و داراییهایی را مصادره کرد، و سرانجام، پس از ۱۶ سال فرمانروایی، برای سرکشیهایی که در برابر انگلیسیها کرده بود و ناخشنودیهایی که مردم از وی داشتند، از قدرت برکنار و به جزیرۀ موریس در جنوب غربی اقیانوس هند فرستاده شد و در همان‌جا مرد.

نیز در سد سال پیش، با آمدن مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از اراک به قم در ۲۹ اسفند ۱۲۹۹ برابر ۱۰ رجب ۱۳۳۹ و ماندگارشدنش در این شهر، حوزۀ علمی قم در سال ۱۳۰۰ هـ.ش برابر ۱۳۴۰ هـ.ق بنیادگذاری شد که در برابر حوزۀ نجف، اسفهان، تهران، قزوین و مشهد سر بلند کرد، و روحانیون و مبلّغان دینی فراوانی پروراند، و اکنون آن حوزۀ علمی به سدسالگی‌اش رسیده است، هرچند قم از سدۀ دوم هجری قمری، با مهاجرت گروهی از شیعیان اشعری یمنی‌تبار از کوفه به این شهر، اندک‌اندک مرکز حدیث و فقه و کلام گردیده، و دارای برخی مدارس علمی و کتابخانه‌هایی شده بود.

 

نگاهی پیشبینانه به اوضاع کنونی ایران و جهان و دگرگونیهای پیشِ ‌رو

اگر پس از گذشت ۱۰۰ سال از روزگار آشفته و نابسامان ایران و جهان و دگرگونیهایی که در آن زمان پدیدار شدند، اکنون نیز به اوضاع آشفته و نابسامان و آخرالزّمانی ایران و دیگر کشورهای جهان و نیز آشوبها و جنگهایی که از سالها پیش در برخی کشورهای خاورمیانه، مانند افغانستان، عراق، سوریه، یمن، فلسطین و لیبی، آغاز شده‌‌اند و همچنان پایدارند، نگاهی بیندازیم، پیشبینی برخی دگرگونیهای بنیادین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دینی در ایران و دیگر کشورهای جهان در سالهای نزدیک پیش رو، از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ هـ.ش، دور از انتظار نخاهد بود! و خداوند داناتر است.

--------------------------------------------------------------------------------

ایران-قم-سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی - ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ 

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۰۸
خادم گمنام

کناره‌گیری پاپ کنونی از جایگاه خود

کناره‌گیری پاپ بِنِدِیکْت شانزدهم رهبر کاتولیکهای جهان که از آوریل ۲۰۰۵ با عنوان دویست‌ و شصت و پنجمین پاپ برگزیده شد، نخستین کناره‌گیری‌ای است که پس از ۶۰۰ سال روی می‌دهد(۱)، و آشکارکردن خبر این تصمیم ناگهانی، در ۱۱ فوریه ۲۰۱۳ برابر ۲۳ بهمن ۱۳۹۱، سران واتیکان را شگفت‌زده کرده است. گروهی آن را از نشانه‌های آخرالزّمان و نزدیک‌شدن زمان فرود عیسی مسیح(علیه‌السّلام) برمی‌شمارند، و بر این باورند که پاپ نو واپسین پاپ این دوران خاهد بود، و گروهی دیگر آن را نشانۀ ناخجستگی و پدیدآمدن گرفتاریهای خدایی در پیِ کارهایِ زشت آدمیان و افزایش تباهکاری در میان بشر امروزی و حتّی کشیشان مسیحی می‌دانند. در این سالهای واپسین، میلیونها تن از کلیساها بیرون رفته‌اند و به گونه‌ای رسمی از دین مسیحیّت دوری جسته‌اند، و این پدیده رو به فزونی است.
 
پاپ جوزِف راتْزِینْگر ۸۵ ساله دلیل کناره‌‌گیری خُد از این مقام را در نامه‌ای چنین بیان کرده است: کهولت سن و سرعت تحوّلات دنیای مدرن باعث شده که نتوانم مسئولیّتی را که به من واگذار شده است، خوب انجام دهم. به همین سبب و با آگاهی کامل از اهمّیّت این کار، من با آزادی کامل اعلان می‌کنم که مقام اسقفی کلیسای رم را رها خاهم کرد.

سخنگوی واتیکان گفت: پاپ ۸۵ ساله ساعت نوزده به وقت گرینویچ در تاریخ ۲۸ فوریه کناره‌گیری خاهد کرد و تا زمان انتخاب جانشین برای وی، این منصب خالی خاهد ماند. کاردینالهای کلیسای واتیکان در ماه مارس نشستی خاهند داشت تا پاپ جدید را برگزینند.

پیشگویی سنت مالاچی در بارۀ واپسین پاپ جهان

یکی از مشهورترین پیشگوییها در بارۀ پاپها، پیشگویی سَنْت مالاچِی است که از قدّیسان ایرلندی و کشیش بزرگی بود که میان سالهای ۱۰۹۴ تا ۱۱۴۸ م می‌زیست.
 
او در الهامات تصویری‌ای که داشته است، ویژگیهای ۱۱۲ پاپ پس از خُدش را به گونه‌ای استعاری در عنوانهایی کوتاه بیان کرده است. از دیدگاه وی، پس از این پاپها دنیا به پایان می‌رسد، و این، سرآغاز رستاخیز خاهد بود.

مالاچی پاپ پیش از پایان را «شکوه زیتون» وصف کرده است که به باور برخی مفسّران، با پاپ بندیکت شانزدهم سازگاری دارد. هرچند پاپ بندیکت شانزدهم از گروه کشیشان بندیکتی نیست، پس از رسیدن به این مقام، لقب بندیکت را به یاد بندیکت مقدّس نِرْسِیا برای خدش برگزید.
 
بندیکت که در نشر مسیحیّت بسیار نقش داشت، بنیادگذار سلسلۀ بندیکتهاست، و نشان خانوادگی بندیکتها شاخۀ زیتون می‌باشد. برخی می‌گویند: این‌که مالاچی از پاپ پیش از پایان با عنوان «شکوه زیتون» یاد کرده است، به تلاشهایی اشاره دارد که پاپ بندیکت شانزدهم برای برقراری صلح در جهان انجام داد، و چنان‌که می‌دانید، شاخۀ زیتون سمبل صلح است. بنا بر این، پاپ بندیکت شانزدهم باید پاپ پیش از پاپ پایانی باشد، و جانشین او واپسین پاپ جهان خاهد بود، و خداوند داناتر است.
  
سنت مالاچی از پاپ سدودوازدهم با عنوان «پِیتِر رُمِی» نام برده و در بارۀ وی چنین پیشگویی کرده است:

با واپسین پیگیریهای کلیسای مقدّس رم، پیتر رمی آن‌جا خاهد نشست؛
کسی که گوسفندانش را در سختیهای بسیار خاهد چَرانَد، 
و هنگامی که این سختیها به پایان رسند، شهر هفت تپه ویران خاهد شد،
و قاضی ترسناک در بارۀ مردمش قضاوت خاهد کرد. پایان.(۲)

در نوشته‌های سنت مالاچی، «پیتر رمی»، پیتر زیندۀ شهر رم در ایتالیا یا پیتر زیندۀ سرزمین روم است، و «گوسفندان»، مردمان پیرو آیین مسیحیّتاند، و «شهر هفت تپه»، شهر باستانی رُم(۳) در کشور ایتالیاست که واتیکان، زیستگاه پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان، و مرکز کلیسای کاتولیک، در آن‌جاست، و «قاضی ترسناک»، خداوند است که بندگانش را داوری خاهد کرد و پاداش یا کیفر کارهایشان را می‌دهد. 

سرانجام، پس از برگزاری نشستهای پی‌درپی و چند روزۀ ۱۱۵ کاردینال در واتیکان، در شامگاه چهارشنبه ۱۳ مارس ۲۰۱۳ برابر ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، دود سفید از دودکش کلیسای «سِیسْتِینا» به هوا برخاست و ناقوس آن نواخته و خبر انتخاب دویست‌وشست‌وششمین رهبر مسیحیان کاتولیک جهان داده شد. پاپِ نو خورخه ماریو بِرْگولِیو آرژانتینی ۷۶ ساله است که لقب «فرانسیس اوّل» را برای خد برگزید. وی نخستین پاپ نااروپایی می‌باشد که به این جایگاه رسیده است، و به باور بسیاری از مسیحیان غربی، واپسین پاپ جهان پیش از ظهور عیسی مسیح(علیه‌السّلام) می‌باشد.

گفتنی است، هرچند نام پاپ نو، چنان‌که سنت مالاچی پیشبینی کرده بود، پیتر نیست و خدش نیز زادۀ بُوئْنُوس آیْرِس می‌باشد، چون خانواده‌اش مهاجرانی ایتالیایی‌اند، اهل سرزمین روم به شمار می‌آید. پدر پاپ زادۀ شهر پورتا کومارو (آسْتِی) در ایتالیا و مادرش زادۀ بُوئْنُوس آیْرِس ولی از خانواده‌ای در شمال ایتالیاست.

 

پیشگویی نسترآداموس در بارۀ واپسین پاپ جهان

نُسْتْرْآدامُوس، پیشگو و ستاره‌شناس مشهور فرانسوی، در بارۀ واپسین پاپ دوران آخرالزّمان، چنین می‌سراید:

ستارۀ بزرگ برای هفت روز شعله‌ور خاهد شد،
ابر سببِ نمایان‌شدن دو خُرشید می‌شود.
سگ «ماستیف» بزرگ سراسر شب زوزه خاهد کشید،
هنگامی که پاپ سرزمینش را جابه‌جا کند.(۴)

مراد نسترآداموس از «ستارۀ بزرگ»، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار است که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک‌اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و با گازها و گردهای همراه خُد و دود برخاسته ازسوختنش، سبب پیدایش ابرهایی انبوه و تیره در آسمان می‌شود، و در پی این رویداد، در روز دو چیز درخشنده هم زمان در آسمان دیده می‌شوند که چنین پدیده‌ای مایۀ شگفتی مردم خاهد شد: یکی خُرشید و دیگری ستارۀ دنباله‌داری که در حال سوختن است.

سگ «ماسْتِیف» گونه‌ای مشهور از سگهای انگلیسی است که از نزدیک به دوهزار سال پیش به این سو، برای نگهبانی و مبارزه پرورش داده می‌شود.
 
چنان‌که می‌دانید، در برخی زمانها و مکانها، زوزه‌کشیدن یا شیهه‌کشیدن پیشاپیش جانورانی مانند سگ و اسب از بروز رویدادهایی مانند زلزله و جز آن خبر می‌دهد.
 
بر پایۀ این پیشگویی، در سال آشکارشدن ستارۀ دنباله‌دار بزرگی که هفت شب و روز می‌درخشد، پاپ ناچار می‌شود جایگاهِ خُد در واتیکان و شهر رم را رها کند و به سرزمینی دیگر بکوچد.
--------------------------------------------------------------

۱. تا کنون تنها دو پاپ خُدخاسته از جایگاهشان کناره‌گیری کرد‌ه‌ا‌ند: یکی پاپ کولستین پنجم، در سال ۱۲۹۴ م، و دیگری پاپ گریگوری دوازدهم، در سال ۱۴۱۵ م.
۲. نوشتار انگلیسی دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، پیشبینی پاپها، نوشتۀ سنت مالاچی؛ ترجمۀ مهندس سیّد محمّدعلی شمس.
۳. نزدیک به هزار سال پیش از میلاد مسیح(علیه‌السّلام) گروهی از رومیهای مهاجر که هزار سال پیشتر از اروپای مرکزی به سرزمین ایتالیا کوچیده بودند، با ساختن دهکده‌هایی بر روی هفت تپهٔ کم بلندا در پیچ و خم رود تِیبِر بر لبۀ شمالی دشت حاصل‌خیز لاتیوم، آغاز به یکجانشینی کردند، و بدین گونه، شهر رم پدید آمد؛ دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، سرواژه «روم»، با حذف و تصرّف.
۴. نوشتارهای نسترآداموس به زبان فرانسوی و برگردان آن به زبان انگلیسی، سانتوری ۲، رباعی ۴۱؛ ترجمۀ مهندس سیّد محمّدعلی شمس.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۰۲
خادم گمنام

به مناسبت 10 ساله‌شدن آشوب سوریه

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۶ ب.ظ

آشوب فراگیر دوازده‌ساله در خاورمیانه پیش از شورش سفیانی و آشکارشدن گنج فرات

از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که زیندگان خاورمیانه، به‌ویژه مسلمانان، پیش از شورش سفیانی، گرفتار آشوبی فراگیر می‌شوند که دوازده سال پایدار می‌ماند، و آغاز آن آشوب از شام و پایانش در همان‌جا خاهد بود.
 
ابن مُسَیَّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. از سویی بالا می‌آید و از سویی آرام می‌شود، و پایان نمی‌یابد تا آن‌که فریادگری فریاد زند: بی‌گمان، فرمانده آن کس است.(۱)

نیز ابن مُسَیَّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. سپس کار مردم بر چیزی استوار نمی‌شود و برای آنان گروه گردآمده‌ای نخاهد بود تا آن‌که فریادگری از آسمان فریاد زند: بر شما باد آن کس، و پنجۀ دستی برآید که اشاره می‌کند.(۲)

چنین می‌نماید که این دو روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشند، اگرچه سعید ابن مسیّب تابعی آن‌دو را به وی نسبت نداده است.

بدان که در ماه محرّم سال قیام قائم(علیه‌السّلام)، جبرائیل(علیه‌السّلام) از آسمان بانگ می‌زند که مهدی فرماندۀ مردم است، و پنجۀ دستی آویزان در هوا آشکار می‌شود که سوی وی اشاره می‌کند.

بنا بر آن‌چه هویداست، آشوب شام همان «آشوب سوریه» است که گویا آغازش از بازی کودکان بود، و در شهر دَرْعا زبانه کشید، هنگامی که شماری از کودکان شعارهایی را بر زیان زمامداری سوریه در ۲۲ ربیع اوّل ۱۴۳۲ برابر ۲۶ فوریه ۲۰۱۱ بر دیوار مدرسه‌شان نوشتند و با دست نیروهای امنیّتی بازداشت شدند، و پس از آن، آشوب با دستان برخی گروههای تروریستی و پشتیبانی برخی دولتهای غربی، عربی و ترک، در سراسر سوریه و برخی بخشهای لبنان پخش شد، و پس از گذشتن نزدیک چهار سال از درنگش در آن دو کشور، در ۱۰ شعبان ۱۴۳۵ برابر ۹ ژوئن ۲۰۱۴ با دستان گروه داعش و بازماندگان حزب بعث، درون کشور عراق رفت، و آن همچنان که بود، پایدار می‌باشد، و گمانی نیست در آن‌که آشوب یادشده پس از دوازده سال به درگیری میان گروه حسنی لبنانی، گروه اصهب مروانی، گروه ابقع فهری و گروه سفیانی شامی و به آشکارشدن گنج فرات کشیده می‌شود، و آشوب با قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) پایان می‌یابد، و خداوند داناتر است.

از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه[وآله]وسلّم) فرمود:

پس از من چهار آشوب سوی شما می‌آیند: نخستین آنها در آن خونها حلال دانسته می‌شوند، دومین آنها در آن خونها و داراییها حلال دانسته می‌شوند، سومین آنها در آن خونها، داراییها و شرمگاهها حلال دانسته می‌شوند، و چهارمین، ناشنوا، کور و فراگیر است که مانند جنبش موج در دریا می‌جنبد تا آن‌که کسی از مردم از آن پناهگاهی نمی‌یابد، و خانه‌ای از عربها و ناعربها نمی‌ماند، مگر آن‌که آن را از خاری و ترس پُر کند، در شام می‌گردد، عراق را می‌پوشاند و جزیره را با دست و پایش می‌کوبد، و گروه مردمان (مسلمانان) در آن، چون مالیده‌شدن چرم، مالیده می‌شوند، گرفتاری در آن سخت می‌شود، به گونه‌ای که کار نیکو در آن زشت دانسته، و کار زشت در آن نیکو شناخته گردد، کسی از مردم نمی‌تواند در آن بگوید: نه نه. سپس آن را از سویی نمی‌دوزند، مگر آن‌که از سویی دیگر بشکافد، مرد در آن صبح می‌کند، در حالی که مؤمن است و شب می‌کند در حالی که کافر است، و رهایی نمی‌یابد در آن، مگر کسی که مانند دعای فرورفته در دریا دعا کند، آن آشوب دوازده سال پایدار می‌ماند، از میان می‌رود هنگامی که از میان می‌رود، در حالی که بی‌گمان، فرات از کوهی از تلا پرده برداشته است؛ پس، بر سر آن کارزار می‌کنند تا آن‌که از هر نه تن هفت تن کشته شوند.(۳)

شایان یادآوری است که این روایت در کتاب الفتن دو بخش شده بود، و ما آن دو بخش را برای فراگیرشدن بهره‌اش، به هم پیوند دادیم و روایت را بر گونۀ یگانه و درستش در این‌جا آوردیم.

«شام» سرزمینی پهناور در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا بر کنارۀ شرقی دریای مدیترانه است، و فلسطین، اردن، لبنان و بیشتر سوریۀ کنونی و بخشی از جنوب ترکیه و شرق مصر را در بر می‌گیرد.(۴)

«عِراق» بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو است که از سامَرّا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود.(۵)

«جَزِیرَه» بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات است که از جزیرۀ ابن عُمَر، نَصِیبِین، مارِدِین، دِیار بَکْر، حَرّان و شانْلِی اُورْفا در جنوب شرقی ترکیه آغاز می‌شود و به قامِشْلِی، حَسَکه، رأسُ الْعَیْن، عَیْن العَرَب، رَقَّه و بُصَیْرَه در شمال شرقی، شمال و شرق سوریه می‌رسد و تا درون کشور عراق، از مَوْصِل بر کنارۀ خاوری دجله تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات، کشیده می‌شود.(۶)
------------------------------------------------------------ 

۱. المصنّف، ج ۱۱، ص ۳۶۱، ح ۲۰۷۴۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. الفتن، ص ۲۳۶، الجزء ۵، ح ۹۲۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. الفتن، ص ۳۱، الجزء ۱، ح ۸۷ و الفتن، ص ۱۵۹، الجزء ۳، دنبالۀ ح ۶۵۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۵. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۶. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۰:۲۶
خادم گمنام

پرسش: این‌که آقای شیخ علی کورانی -نویسنده لبنانی ساکن قم- در مصاحبه‌اش گفته است: «یاران خراسانی پیروز خواهند شد. البته توسط آذربایجانی‌ها به پیروزی می‌رسند. امام صادق می‌فرماید: اگر آذربایجانی‌ها قیام کردند پیروز می‌شویم و قیام قبل از ظهور تحقق می‌یابد.» و نیز در کتاب عصر ظهور نیز همانند آن را آورده است(۱)، آیا چنین سخنی سازگار با روایات اسلامی است و چنین روایتی از امام صادق(علیه‌السّلام) در بارۀ قیام آذربایجانیها پیش از ظهور آمده است؟

پاسخ نویسنده کانال آخرالزّمان مدنی تنکابنی:

هرچند یاوران و پیروان امام مهدی(علیه ‌السّلام) از سرزمینها و گروههای گوناگون می‎باشند، و گروهی از ترکها نیز در آخرالزّمان در یاری‌رساندن به قیامگران راستین پیش از ظهور، مانند هاشمی چینی و شعیب خراسانی و دیگران، می‌کوشند، روایتی از امام صادق(علیه ‌السّلام) در بارۀ قیام آذربایجانیان پیش از ظهور و یاری‌رساندن ترکهای این دیار به خراسانی نداریم!!!

 آن‌چه سرچشمۀ اشتباه آقای کورانی در ارائۀ چنین دیدگاه و برداشت نادرستی شده است، عدم دقّت ایشان در بهره‌بردن از متون صحیح (درست‌نویسی‌شده) روایی و جامع‌ننگری و نداشتن آگاهی فراوان پیرامون موضوعات گوناگون آخرالزّمانی است، و به همین دلیل، در بسیاری از جاها به بیراهه می‌رود، و چنان‌که در مصاحبه با نشریّه فردا گفته است:

«دجّال حدود ۳۰ الی ۴۰ سال بعد از ظهور حرکت برعلیه حضرت راه خواهد انداخت»! و «سامری هنوز زنده است»! نیز یادم نمی‌رود، چندین سال قبل در دیداری که با جناب کورانی داشتم می‌گفت: هیچ حمله‌ای از آذربایجان به ایران نخاهد شد، و آن‌چه در روایات پیرامون هجوم شروسی به ایران آمده است، در بارۀ حملۀ ارتش سرخ شوروی به این کشور در حدود ۶۰ سال قبل (۱۳۲۰ هـ.ش) و اشغال بخشهایی از ایران می‌باشد!!!

برای روشن‌شدن پاسخ درست ما به پرسش یادشده برای همگان، نویسنده می‌گوید که ما پس از سالها پژوهش در مباحث مهدویّت و آخرالزّمان تا کنون روایتی در بارۀ قیام آذریها نیافته ‌ایم، و یافت نیز نمی‌شود، و آن‌چه آمده است، در بارۀ شورش ترکها بر زیان آذریها و دیگر مردم ایران است که در جای خُد می‌بایست مفصّل مورد بحث و پژوهش قرار گیرد، و در همین گفتار نیز به آن می‌پردازیم.

بنا بر روایات اسلامی، ترکهای منطقۀ قفقاز جنوبی، از جملۀ ترکهای آذربایجان و ترکهای ترکیه در سال ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) دو شورش فتنه‌گرانه و نابرحق دارند که در نخستین آنها همراه با خزرها و با فرماندهی فرمانده‌ای ناصبی مذهب و یهودی نسب با نام شَرُوسِی بر کشور ما یورش می‌برند و پس از مدّتی نبرد با ایرانیان به رهبری مَرْوَزِی، از ترس چینیها و خراسانیها و نیز برای یاری‌رساندن به نیروهای اصهب مروانی در برابر هجوم سفیانی به عراق، جنگ با ایرانیان را رها می‌کنند و سوی عراق می‌روند و در آن‌جا نابود می‌شوند، و در دومین شورش، وارد بخشی از جزیره در شمال و شمال شرقی سوریه می‌شوند و دختران جوان مسلمان را به یغما می‌برند، و سرانجام، نخست نیروهای سفیانی بخشی از آنان را می‌کشند و سپس یاران امام مهدی(علیه‌السّلام) آنان را نابود می‌کنند.

از مَکْحُول روایت شده است که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌[وآله]وسلّم) فرمود:

برای ترکها دو شورشی است: شورشی که آذربایجان را ویران می‌سازند، و شورش دومی که اسبهایشان را بر فرات می‌بندند، و پس از آن (شورش دوم) ترکی نخاهد بود.(۲)

از کعب الاَحْبار روایت شده است که گفت:

... بی‌گمان، قائم از فرزندان علی(علیه‌السّلام) است که برای وی پنهان‌شدنی چون پنهان‌شدن یوسف و بازگشتی مانند بازگشت عیسی ابن مریم می‌باشد. سپس در پی پنهان‌شدنش، با برآمدن ستارۀ سرخ، ویران‌شدن زَوْرا که همان ری است، فروبرده‌شدن مُزَوَّرَه که همان بغداد است، شورش سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، آشکار می‌شود؛ آن، نبردی می‌باشد که در آن، هزارانی و هزارانی کشته می‏شوند، هر کدام شمشیری آراسته را می‌گیرند که بر همگی پرچمهایی سیاه به جنبش درمی‌آیند؛ آن، جنگی است که مرگ سرخ و طاعون تیره با آن درمی‌آمیزند.(۳)

چنین می‎نماید که این حدیث ارزشمند دربردارندۀ برخی پیشبینیهای شگفت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

«جوانان ارمنستان و آذربایجان» نیروهای خَزَری از ترک و روس و جز آن‎دو می‎باشند که در قَفْقاز جنوبی گرد می‌آیند، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، با فرماندهی شَرُوسِی بر ایران یورش می‌برند، سپس به عراق می‌روند تا مروانیان را یاری کنند، و در آن‌جا با هم نابود می‌شوند.

ابن مَهْزِیار اهوازی، در بارۀ دیدارش با امام مهدی(علیه‌السّلام)، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، در روزگار پنهان‌شدن کوتاه‌مدّتش، گفته است:

... آن گاه که او را دیدم، خِرَدم در خوبی و ویژگی‌اش سرگردان شد. پس، به من فرمود: ... شَرُوسِی، با هدفِ کوه سیاه در پشتِ ری که پیوسته به کوه سرخ و چسبیده به کوههای تالِقان است، از اَرْمَنِسْتان و آذَرْبایْجان بیرون می‌آید. پس، میان او و میان مَرْوَزی نبردی نابودگر و ریشه‌برانداز خاهد بود که در آن، خردسال سپیدمو، و از آن، بزرگسال پیر می‌شود، و میان آن‌دو کشتار آشکار می‌شود... .(۴)

«اَرْمَنِسْتان» سرزمینی است که میان جمهوری آذربایجان در شرق و ترکیه در غرب و گرجستان در شمال و رود اَرَس در جنوب جای دارد، و «آذَرْبایْجان» سرزمینی در شمال غربی ایران است که میان دریای خزر در شرق و ترکیه در غرب و رود اَرَس در شمال جای دارد، و آن جدای از جمهوری آذربایجان می‎باشد که نادرست به این نام نامیده شده است.

از ابو بَصِیر روایت شده است که ابو عبدالله [صادق](علیه‌السّلام) فرمود که بی‌گمان، پدرم [باقر](علیه‌السّلام) به من فرمود:

ناگزیر بی‌گمان، آتشی از آذربایجان خاهد بود که چیزی برابر آن نمی‌ایستد. پس، هر گاه چنان شود، پلاسهای خانه‌هایتان شوید و بمانید تا هنگامی که ما مانده‌ایم. پس، هر گاه جنبشگر ما (مهدی) جنبش کند، سوی او بشتابید، اگرچه با سینه‌خیزرفتن... .(۵)

این همان حدیثی است که آقای کورانی بر پایۀ آن پنداشته است که آذربایجانیها برای یاری اهلبیت(علیهم‌السّلام) در آخرالزّمان برمی‌شورند، و هیچ حمله‌ای پیش از ظهور از شمال غرب به ایران نمی‌شود، در حالی که درونمایۀ آن به آتش آشوب و جنگی بزرگ اشاره دارد که ترکان (ترکیه) و چه بسا رومیان (آمریکا و اروپا) بر زیان مسلمانان، به‌ویژه ایرانیان، در سرزمین آذربایجانِ ایران و بر زیان آذریها برمی‌افروزند.

گفتنی است، آن‌چه مایۀ برداشت نادرست جناب کورانی از حدیث یادشده گردیده است، نسخۀ چاپی نادرست آن در کتاب بحار الأنوار می‌باشد. زیرا این حدیث در کتاب غیبت نعمانی که منبع اصلی آن است، در دو جا با عبارت صحیح: لا بدّ «لنار» من أذربیجان لایقوم لها شیء (ناگزیر آتشی از آذربایجان خاهد بود که چیزی برابر آن نمی‌ایستد) آمده است، ولی در نسخۀ چاپی بحار الأنوار در دو جا با عبارت نادرست: لا بدّ «لنا» من أذربیجان لایقوم لها شیء» (ناگزیر برای ما آذربایجان خاهد بود که چیزی برابر آن نمی ایستد) آمده است، و آقای کورانی با آن‌که بنده در چندین سال پیش، اشتباهشان در مبنا قراردادن نسخۀ اشتباه بحار الأنوار و تفسیر نادرست آن را به ایشان تذکّر دادم و همان موقع بی‌درنگ از طریق کامپیوتر به بحار الأنوار مراجعه کرد و اشکال بنده را پذیرفت، ولی پس از آن، نه متن کتابش عصر الظهور را اصلاح کرد و نه گفتارش را در مصاحبه‌ها و ملاقاتها تغییر داد. شنیدنی است اگر بدانید، همین نسخۀ نادرست بحار الأنوار و نقل آن از سوی جناب کورانی مایۀ اشتباه دیگران، جز حقیر و برخی اساتید، در مباحث مهدویّت شده است، و ناگفته نماند که ما نیز معصوم نیستیم و همه در معرض فراموشی و اشتباه می‌باشیم.
----------------------------------------------------------- 

۱. شایان یادآوری است، در کتاب «عصر ظهور» ص ۶۳ که ترجمۀ فارسی عصر الظهور تألیف آقای کورانی است، می‌خانیم: «و از جمله، روایات مربوط به انقلاب آذربایجان در رویاروئى با ترکان مى‌باشد، از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: " آذربایجان براى ما لازم است، چیزى در مقابل آن یاراى مقاومت ندارد و چون انقلاب گر ما قیام کند به سوى او بشتابید، اگر چه با رفتن چهار دست و پا بر روى برف باشد. " ۱ ممکن است از قول امام (ع) که فرمود: " ناگزیر از آذربایجان بوده و چیزى در مقابل آن ایستادگى نمى کند" چنین استفاده شود که آن جنبش است هدایت گر که در آذربایجان و یا از ناحیه اهالى آن سامان بوجود آمده که لازم است بعد از آن، انتظار و درنگ نموده، تا نشانه‌هاى نزدیک آن آغاز گردد...». 
۲. الفتن، ص ۱۴۵، الجزء ۳، ح ۵۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. الغیبة، للنعمانیّ، ص ۹-۱۴۸، ب ۱۰، ح ۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۶-۴۵، ب ۱۸، ح ۳۲، با نقل از: کمال ‏الدین؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
۵. الغیبة، نعمانی، ص ۲۰۰، ب ۱۱، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۹ ، ۲۳:۴۰
خادم گمنام

فرمانروایی عالمان دین و سرپرستیشان بر کارهای مردم از نشانه های نزدیک شدن زمان قیام امام مهدی(علیه السّلام) است.

عبدالله پسر عبّاس گفت که با رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) حج گزاردیم، حجّ وِداع(1). پس، کوبۀ در کعبه را گرفت و رویش را سوی ما کرد و فرمود: آیا شما را از پیش درآمدهای «ساعت» آگاه نکنم؟ و در آن روز، سلمان از همۀ مردم به او نزدیکتر بود، گفت: بله ای فرستادۀ خدا. فرمود:

... هنگام آن پیش درآمدها، «رُوَیْبَضَه» سخن خاهد گفت. سلمان گفت: ای فرستادۀ خدا، پدر و مادرم فدای تو، «رویبضه»(2) چیست؟ فرمود او (صلّی الله علیه و آله و سلّم): کسی در بارۀ کار تودۀ مردم سخن خاهد گفت که پیشتر سخن نمی گفت. ایشان آن اندازه که خدا بخاهد، می مانند، و در روزگار ماندگاریشان [زمین را](3) می کوبند و بر آن نشانه می گذارند. پس، زمین پاره های دلش از تلا و نقره را سوی آنان می افکند. سپس، با دست خُد به ستونها اشاره کرد و فرمود: مانند این. آنان جز اندکی درنگ نمی کنند تا آن که زمین سست شود، سست شدنی. پس، هر گروهی گمان می کند که زمین در سوی آنان سست شده است. پس، در آن روز، تلا و نقره سودی نمی دهند، و این، مرادِ سخن خداوند: «بی گمان، پیش درآمدهای آن (ساعت) آمده اند»(4)، می باشد(5).

شایسته است در این جا هشداردادن بر آن که در رونویسی و نقل نوشتارهای این حدیث در هم ریختگی و پیش و پس افتادنی روی داده است، و ما سازگار با آن چه از همۀ روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان بهره گرفته ایم، آن را درست کرده و آورده ایم.

با نگاه به سخن پیامبر(صلّى الله علیه و آله): «کسی در بارۀ کار تودۀ مردم سخن خاهد گفت که پیشتر سخن نمی گفت» برای ما آشکار می شود که مرادش از «رویبضه» همان عالمان دینی اند که پیش از آن که به زمامداری برسند و جایگاههای دولتی را سرپرستی کنند، تنها کارشناسان علوم دینی و معارف اسلامی بودند و خُد را بر رساندن دین و پخش کردن دستورهای آن میان مردم و راهنماییشان گمارده بودند، و چنان که می دانید، در پی فروپاشی زمامداری پادشاهی در ایران و پیروزی انقلاب ایران و بنیادگذاری حکومت جمهوری در 12 فروردین 1358 برابر 3 جمادى ‏اوّل 1399 و 1 آوریل 1979، گروهی از عالمان دین در این کشور به زمامداری رسیدند و کارهای مردم در دستشان افتاد، و این گونه، برای نخستین بار در تاریخ اسلام و تشیّع، پدیده ای شگفت با نام «دولت عالمان دین» پدید آمد.

از سخن پیامبر(صلّى الله علیه و آله) بهره گرفته می شود که«رویبضه ها»در روزگار فرمانرواییشان در آخر الزّمان چنان به کانها و گنجهای زمین دست می یابند که مانند آن برای دیگران روی نمی دهد، و گمانی نیست در آن که این کار برآیند بسیاریِ کانها و گنجها در کشورشان و به کارگیری فن آوریهای نوین در آشکارسازی و کاوش می باشد، و جز این نیست که همۀ آنها آزمایشی برای آنان از سوی خدای متعالی است؛ زیرا خداوند بی گمان، مردم را از اندوختن تلا و نقره و انباشتن داراییها و نپرداختن آنها در راهش پرهیز داده است با این آیه:

«ای کسانی که ایمان آورده اید، بی گمان، بسیاری از عالمان یهودیان و عالمان مسیحیان داراییهای مردمان را بیهوده می خُرَند و از راه خدا روی برمی گردانند، و کسانی که تلا و نقره می اندوزند و آنها را در راه خدا نمی پردازند، پس، آنان را به شکنجه ای دردناک مژده بده»(6)،

و با این همه، می بینم که بیشتر پادشاهان، فرمانروایان، وزیران، دارایان و علما(7) داراییها را در بانکها و کاخها و خانه ها می اندوزند، و زکات و خمس آنها را در راه خدا نمی پردازند، و به هر روی، بی گمان، پیامبر(صلّی الله علیه و آله) آشکار کرده است که هنگام نزدیک شدن زمان امام قیام مهدی(علیه السّلام)، گنج اندوزان از گنجهایشان برای پایداری چیرگیشان و ماندگاری فرمانرواییشان بهره نمی برند.

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.

بنا بر آن چه هویداست، سخت سست شدنِ زمین پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) از برآیندها و پیامدهای بارش بارانهای سیل آسا بر روی آن می باشد.
---------------------------------------------------------------- 

1. حجّ وِداع واپسین حجّی است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله) آن را گزارد. 
2. «رُوَیْبَضَه»، بنا بر آن چه در فرهنگنامه های واژگان عربی آمده است، کوچک شدۀ رابِضَه می باشد، و «ه» در آن برای مبالغه است، و جمعش رُوَیْبَضون و رُوَیْبَضات، و از معانی آن «انسان ناشناخته»، «ناتوان از کارهای بزرگ» و «گوسفندچران» می باشد (در این باره بنگرید: العین و لسان العرب، درگاه «ربض»).
3. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
4. قرآن کریم، سورۀ محمّد(صلّی الله علیه و آله)، آیۀ 18 .
5. تفسیر القمّیّ، ج 2، ص 82-279، سورۀ محمّد-صلّی الله علیه و آله- (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
6. قرآن کریم، سورۀ توبه، آیه 34 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. سعدی شیرازی نیز در گلستان، باب 2، حکایت 38، در بارۀ عالمان زاهدنمای زراندوز چه نیکو گفته است:
            ترک دنیا به مردم آموزند                   خویشتن سیم و غلّه اندوزند
حکیم فردوسی توسی هم در شاهنامه، در پادشاهی یزدگرد، با بهره گیری از روایات اسلامی، سرنوشت عالمان زراندوز در آخر الزّمان را چنین پیشگویی کرده است:
          همه گنجها زیر دامن نهند                 بمیرند و کوشش به دشمن دهند

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور،  پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۰۵
خادم گمنام

مسجد اموی در دمشق از کهنترین و بزرگترین مسجدهای مسلمانان است که آن را خلیفۀ اموی ولید ابن عبدالملک پس از ویران‎کردن کلیسایی که بر ویرانه‌های معبد ژوپیتر ساخته شده بود، ساخت(۱)، و این مسجد، افزون بر شگفتیهای ساختمانی و تاریخی ‎اش، جایگاه روی ‌دادن رویدادهایی شگفت‎ در آخرالزّمان است؛ و از آن رویدادهاست:

فروریختن بخشی از غرب مسجد دمشق در پی زمین ‌لرزه‎ای بزرگ در شام

محمّد ابن حَنَفِیَّه گفته است:

پیشتازان مغربی درون مسجد دمشق می‎روند؛ پس، هنگامی که آنان همچنان در شگفتیهایش می‌نگرند، ناگهان زمین سخت می‎لرزد و غرب مسجد آن‎جا کنده می‌شود، و آبادی‌ای که به آن حَرَسْتا گفته می‎شود، فروبرده می‌شود. سپس در آن هنگام، سفیانی برمی‌شورد و با ایشان کارزار می کند(۲) تا آنان را درون مصر کند. آن گاه، بازمی‌گردد و با مشرقیها می‌جنگد تا ایشان را به عراق برگرداند.(۳)

چنین می‎نماید که این روایت سخن پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) یا امام علی(علیه‎ السّلام) باشد، اگرچه محمّد ابن خَوْلَۀ حَنَفی تابعی آن را به یکی از آن‎ دو نسبت نداده است.

مراد از «مغربیها» در این حدیث، شورشیان آفریقایی از قیسیان، بربرها و سیاهان‎ اند که با رهبری اَعْرَج کِنْدِی از لیبی و پیرامونش بر مصر یورش می‎برند، سپس از آن ‎جا با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی به فلسطین و اردن می‎ آیند و بر دمشق یورش می‌برند، و «مشرقیها» شورشیان عراقی‎اند که از بغداد و کوفه بر دمشق یورش می‌برند و از پیروان اَصْهَب مَرْوانِی و پیروان هاشمی شَیْصَبانِی پدید می‌آیند.

از عَمّار ابن یاسر روایت شده است که وی گفت:

بی‌گمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خاهد بود، و برای آن نشانه ‎هایی‎ اند ... فریادگری از دیوار [مسجد](۴) دمشق بانگ می‎زند: وای بر زمینیان از بدی‎ ای که بی‌گمان، نزدیک شده است، و غرب مسجد آن‎جا فروبرده می‎شود، به گونه‎ای که دیوارش(۵) فروبریزد، و سه تن در شام پدیدار می‎شوند که همۀ آنان خاستار پادشاهی‌اند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان... .(۶)

چنین می‎نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی ‎الله‎ علیه ‎و آله) باشد، اگرچه عمّار ابن یاسر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

بنا بر آن‎چه از برخی احادیث اسلامی هویدا می‌شود، زمین ‎لرزه‎ای سخت در سوریه در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه ‎السّلام) روی می‎دهد که نشانه ‎ای بزرگ برای مؤمنان است، و در آن، بیش از سد هزار تن کشته می ‌شوند، و با آن، دو بخش حَرَسْتا و جابِیَه فروبرده می‏شوند و بخشی از دیوار مسجد اَمَوی فرو می‌ریزد.

اَرْطَاَه گفته است:

هر گاه آبادی‏ ای از آبادی های دمشق فروبرده شود و بخشی از غرب مسجد آن‌جا فروریزد، در آن هنگام، ترکها و رومیان گرد می‌آیند و همگی می‎جنگند، و سه پرچم در شام برافراشته می‎شوند... .(۷)

نیز اَرْطَاَه گفته است:

هر گاه ترکها و رومیان گرد آیند و آبادی‌ای در دمشق فروبرده شود و بخشی از غرب مسجد آن‎جا فروریزد، سه پرچم در شام برافراشته می‎شوند: ابقع، اصهب و سفیانی... .(۸)

چنین می‎نماید که این دو حدیث از سخنان پیامبر(صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله) باشند، اگرچه اَرْطَاَه ابن مُنْذِر تابعی آن‌ دو را به وی نسبت نداده است.

ابو رُومان روایت کرده است که علی[(علیه‌السّلام)] فرمود:

هر گاه دارندگان پرچمهای سیاه ناسازگاری کنند، آبادی‎ای از آبادیهای اِرَم فروبرده می‌شود، و گوشۀ غربی مسجدش فرومی‌ریزد، سپس در شام سه پرچم پدیدار می‎شوند: اصهب، ابقع و سفیانی... .(۹)

مقصود از «دارندگان پرچمهای سیاه» در این روایت، سیاه‌نشانان نخستین یا بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند، و «اِرَم» همان شهر دمشق است، و آبادی‎ای از آبادیهای ارم که فروبرده می‌شود، شهر حَرَسْتا می‎باشد، و ضمیر در سخن امام علی(علیه‎السّلام): «بر آنان» به دارندگان پرچمهای سیاه، اصهب و ابقع برمی‌گردد.

جابر ابن یزید جُعْفِی روایت کرده است که ابو جعفر محمّد ابن علی باقر(علیهماالسّلام) فرمود:

ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی نجنبان تا نشانه‎ هایی را که برای تو یاد می‌کنم، ببینی، اگر به آنها برسی؛ نخستینشان ناسازگاری بنی عبّاس است، و نمی‎بینم تو به آن برسی، ولی پس از من آن را از من بازگو کن، و فریادگری از آسمان بانگ می‎زند، و صدای گشایش از سوی دمشق به شما می‎رسد، و آبادی‎ای از آبادیهای شام که جابیه نامیده می‎شود، فروبرده می‎شود، و بخشی از سوی راست مسجد دمشق فرومی‌ریزد... .(۱۰)

نیز جابر جعفی روایت کرده است که ابو جعفر [محمّد باقر](علیه‎السّلام) می‌فرمود:

به زمین بچسب [و](۱۱) هرگز دست و پایت را نجنبان تا نشانه‎هایی را که برای تو یاد می‌کنم، در سالی ببینی، و ببینی فریادگری در دمشق بانگ می‌زند، و فروبرده‌شدن آبادی‌ای از آبادی هایش و فروریختن بخشی از مسجدش را... .(۱۲)

 

چیره‌شدن سفیانی بر منبر مسجد دمشق و نشستنش بر آن

عُمَر ابن اُذَیْنَه روایت کرده است که ابو عبدالله [الصادق](علیه‌السّلام) فرمود:

پدرم [باقر](علیه‌السّلام) فرمود که امیر مؤمنان [علی](علیه‎السّلام) فرمود: پسر زن خُرَندۀ جگرها از درۀ خشک بیرون می‌آید، و او مردی میانه‎اندام، هراس‌انگیزچهره، درشت‎ سر و در چهره‎اش نشانۀ آبله‎ای است، هر گاه ببینی‌اش گمان می‌کنی که یک‌چشم است، نامش عثمان و پدرش عَنْبَسَه می‌باشد، و وی از فرزندان ابو سفیان است، تا آن‎که به سرزمینی پایدار و آرام و دارای آبی روان می‌آید، پس، بر منبرش چیره می‌شود.(۱۳)

مراد از «پسر زن خُرَندۀ جگرها»، سفیانی شامی است که از تبار هند دختر عُتْبَه و همسر ابو سفیان است که در اُحُد مکّیّان را بر کارزار با مسلمانان برانگیخت و در پایان جنگ شکم حمزه عموی پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را شکافت و جگرش را درآورد و جوید، پس، نتوانست آن را بخُرَد و انداخت، و مقصود از «سرزمینی پایدار و آرام و دارای آبی روان» در این‎جا، شهر دمشق است.

از محمّد ابن جعفر [باقر(علیه‌السّلام)] روایت شده است که علی ابن ابی طالب[(علیه‌السّلام)] فرمود:

مردی از فرزندان حسین که نامش نام پیامبر شماست، برمی‌شورد که با شورش او زیندگان آسمان و زمین شادمان می‌شوند. پس، مردی به وی گفت: سفیانی نامش چیست؟ فرمود: او از فرزندان خالد ابن یزید ابن ابی سفیان است ... از شام از دره‎ای از سرزمین دمشق که به آن درۀ خشک گفته می‌شود، بیرون می‌آید ... به دمشق می‎آید و بر منبرش می‌نشیند... .(۱۴)

امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیه‎السّلام)، در بیان چگونگیها و کارهای سفیانی، فرمود:

... پس، در روز جمعه‎ای بیرون می‌آید و از منبر دمشق بالا می‎رود، و آن نخستین منبری است که بالایش می‎رود، پس سخنرانی می‎کند و به آنان فرمان جهاد می‎دهد، و با ایشان هم‌پیمان می‌شود بر آن‎که با وی در کاری ناسازگاری نمی‌کنند، چه خُشِشان بیاید از آن یا نپسندَندَش... .(۱۵)

ابن مُنادِی گفت: ابو سلیمان عبدالله ابن جَرِیر جُوالِقِی خبر داد من را از مردی اهل کتاب(۱۶) که وی آگاه کرد او را که دانیال پیامبر(علیه‌السّلام) در کتابش یاد کرده است:

... پس، سفیانی میان همراهانش در حال سخنرانی بر منبر دمشق برمی‎خیزد و می‎گوید: ای زیندگان این شهر، ای دمشقیها، شما گوشت و خون من می‌باشید، و من دشمن دشمنتان و دوست دوستتانم، و آنان را آرزومند و امیدوارشان می‌کند که وی چیزی را بر زیان آنان ویژۀ خُد نمی‌کند... .( ۱۷)

بر کسی که اخبار آشوبها و نبردهای پُرکشتار در آخرالزّمان را پیگیری می‌کند، پوشیده نمی ‌ماند، سخنانی که ابن منادی با سند هایش از کتاب دانیال آورده است، به‌راستی از احادیث اسلامی، به ‌ویژه سخن رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، می‌باشند، ولی با برخی نادرستها آمیخته گردیده و به کسی جز گوینده‎ اش نسبت داده شده‎اند، و بی‎گمان، در این‎جا آن‎چه از آنها درست و سازگار با دیگر خبرهاست را آورده ‎ایم.

کعب گفته است:

... پسر زن خُرَندۀ جگرها بر منبر دمشق می‎نشیند، و بربرها به میانۀ شام می‌آیند، پس، آن، نشانۀ شورش مهدی است.(۱۸)

مقصود از «بربرها» در این حدیث، گروهی از شورشیان آفریقایی‌اند که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) از لیبی و پیرامونش به مصر و فلسطین و اردن و سوریه می‌آیند، و «میانۀ شام» همان شهر دمشق است.

 

کشته‎ شدن عَوْف سُلَمِی در مسجد دمشق

حَذْلَم ابن بَشِیر روایت کرده و گفته است: به علی ابن‏ حسین(علیهماالسّلام) گفتم: ویژگی شورش مهدی را برای من گزارش کن و راهنماییها و نشانه‎ های آن را به من بشناسان، فرمود:

پیش از شورش او، شورش مردی که به وی عَوْف سُلَمِی گفته می‌شود، در سرزمین جزیره می‎باشد، و پناهگاهش تکریت و کشته‎شدنش در مسجد دمشق است، سپس شورش شُعَیْب ابن صالح از سَمَرْقَنْد خاهد بود، سپس سفیانی نفرین‎شده از درۀ خشک برمی‎شورد، و او از فرزندان عُتْبَه پسر ابو سفیان است. پس، هر گاه سفیانی آشکار شود، مهدی پنهان می‎شود، سپس، در پی آن، برمی‌شورد.(۱۹)

گمان می‎کنم، «عَوْف سُلَمِی» یادشده در روایت یکی از سران بازماندگان حزب بعث و گروه داعش است که پیش از ظهور امام مهدی(علیه‎السّلام) بر کشور عراق چیره می‌شوند، و او کسی است که سپاهی را بسیج می‎کند و بر دمشق یورش می‌برد، پس، لشکریان سفیانی دستگیر و در مسجد دمشق نابودش می‌کنند.

 

بدکارگی سفیانی با زن در محراب مسجد دمشق و کشتنش بازدارندۀ از کار ناپسند را
 حُذَیْفَه روایت کرده است که رسول خدا(صلّی ‎الله ‎علیه [وآله]وسلّم) فرمود:

... زن در مسجد دمشق در جامه در نشستی(۲۰) گردانده می‌شود تا آن‎که نزد ران سفیانی می‌آید و بر آن می‌نشیند، در حالی که او در محراب نشسته است. پس، مردی از مسلمانان برمی‎خیزد و می‎گوید: وای بر شما، آیا کفر ورزیدید به خداوند پس از ایمانتان! این، روا نیست. پس، برمی‌خیزد و گردنش را در مسجد دمشق می‎زند، و هر کس که در آن کار پیرویش کند، می‌کشد. در آن هنگام، فریادگری از آسمان بانگ می‎زند: بی‎گمان، خداوند(عزّ و جلّ) از شما دوران بسیارزورگویان و منافقان و پیروانشان را پایان داده است، و بهترین گروه مردمان محمّد(صلّی‎ الله ‎علیه [وآله] و سلّم) را سرپرست شما کرده است، پس، به او در مکّه بپیوندید، و بی‌گمان، وی مهدی است... .(۲۱)

 

بانگ ‎زدن جبرائیل(علیه‎السّلام) از دیوار مسجد دمشق

ا⁦ز عَمّار ابن یاسر روایت شده است که وی گفت:

بی‌گمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خاهد بود، و برای آن نشانه‎هایی‎اند ... فریادگری از دیوار [مسجد](۲۲) دمشق بانگ می‎زند: وای بر زمینیان از بدی‎ای که بی‌گمان، نزدیک شده است، و غرب مسجد آن‎جا فروبرده می‎شود، به گونه‎ای که دیوارش(۲۲) فروبریزد، و سه تن در شام پدیدار می‎شوند که همۀ آنان خاستار پادشاهی‌اند: مردی ابقع، مردی اصهب و مردی از خاندان ابو سفیان... .(۲۴)

چنین می‎نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی ‎الله‎ علیه ‎و آله) باشد، اگرچه عمّار ابن یاسر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.
 
بنا بر آن‎چه هویداست، سخن وی: «فریادگری بانگ می‎زند» اشاره می‎کند به فریاد جبرائیل(علیه‌السّلام) و یکی از سه صدایی که در رجب پیش از قیام امام مهدی(علیه‎السّلام) شنیده می‎شوند، و «بدی‎ای که بی‎گمان، نزدیک شده است» همان آشوب کر و کوری است که شرق زمین و غرب آن را فرامی‎گیرد.

امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیه‌ السّلام) فرموده است:

... پس، فرشتگان در آسمان آشفته می‌شوند، و خداوند(عزّ و جلّ) به جبرائیل(علیه‎السّلام) فرمان می‌دهد، پس، بر دیوار مسجد دمشق بانگ می‌زند: آگاه باشید که بی‌گمان، برای شما یاری آمده است ای گروه مردمان محمّد (مسلمانان)، بی‌گمان، برای شما یاری آمده است ای گروه مردمان محمّد، بی‎گمان، برای شما گشایش آمده است، و او مهدی(علیه‌السّلام) است که از مکّه بیرون می‎آید، پس، وی را پاسخ دهید... .(۲۵)

بنا بر آن‎چه هویداست، این بانگ در ماه محرّمی که امام مهدی(علیه‎ السّلام) در آن برمی‌خیزد، پس از پدیدآمدن کارهای زشت و کردارهای دردناک از سوی سفیانی و پیروانش، شنیده می‎شود.

جابر ابن یزید جُعْفِی روایت کرده است که ابو جعفر محمّد ابن علی باقر(علیهماالسّلام) فرمود:

ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی نجنبان تا نشانه‎هایی را که برای تو یاد می‌کنم، ببینی، اگر به آنها برسی؛ نخستینشان ناسازگاری بنی عبّاس است، و نمی‎بینم تو به آن برسی، ولی پس از من آن را از من بازگو کن، و فریادگری از آسمان بانگ می‎زند، و بانگ پیروزی از سوی دمشق به شما می‎رسد، و آبادی ای از آبادیهای شام که جابیه نامیده می‎شود، فروبرده می‎شود، و بخشی از سوی راست مسجد دمشق فرومی‌ریزد... .(۲۶)

نیز جابر جعفی روایت کرده است که ابو جعفر [محمّد باقر](علیه‎السّلام) می‌فرمود:

به زمین بچسب [و](۲۷) هرگز دست و پایت را نجنبان تا نشانه‎هایی را که برای تو یاد می‌کنم، در سالی ببینی، و ببینی فریادگری در دمشق بانگ می‌زند، و فروبرده‌شدن آبادی‌ای از آبادیهایش و فروریختن بخشی از مسجد آن‌جا را... .(۲۸)

 

فرودآمدن عیسی(علیه‎ السّلام) از آسمان نزد منارۀ سفید مسجد دمشق

بنا بر برخی روایات اسلامی، عیسی مسیح(علیه‎السّلام) از آسمان نزدیک منارۀ سفید مسجد دمشق فرود می‌آید.

نَوّاس ابن سَمْعان گفته است: رسول خدا(صلّی ‎الله‎ علیه [وآله]و سلّم) دجّال را یاد کرد ... گفت:

... پس، هنگامی که او آن گونه است، ناگهان خداوند مسیح ابن مریم را برمی‌انگیزد، پس، نزد منارۀ سفید در شرق دمشق فرود می‎آید... .(۲۹)


-------------------------------------------------------------------
۱. بهره‌گرفته‌شده از برخی منابع.
۲. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «فیقتلهم» ثبت شده است که به «فیقاتلهم» اصلاح و ترجمه شد.  
۳. الفتن، ص ۱۸۱، الجزء الرابع، ح ۷۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است که آن را از حدیثی دیگر گرفته‎ایم که در عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲ آمده است.
۵. در همۀ نسخه‎های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «حائطها» (دیوار دمشق) یافت می‎شود که به «حائطه» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۶۳، ف ۷، ح ۴۷۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. الفتن، ص ۵-۱۴۴، الجزء الثالث، ح ۵۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. الفتن، ص ۱۹۵، الجزء الرابع، ح ۷۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. الفتن، ص ۸-۱۹۷، الجزء الرابع، ح ۸۰۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است.
۱۲. التفسیر، عیّاشی، ج ۱، ص ۳-۱۶۲، ح ۲۲۲، سورة البقرة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۳. کمال الدین، ص ۶۷۹، الجزء الثانی، ب‌ ۲۵، ح‌ ۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۴. الفتن، ص ۴۷۳، الجزء العاشر، دنبالۀ ح ۱۴۸۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۵. عقد الدرر، ص ۸-۱۲۶، ب ۴، ف ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۶. اهل کتاب پیروان یکی از دینهایی‎اند که برای پیامبران آنها کتابی آسمانی بود؛ مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان، و مراد از «مردی اهل کتاب» در این‌جا، انسانی یهودی یا مسیحی است.
۱۷. الملاحم، ص ۹-۷۶، ب ۶، ح ۲۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۸. الفتن، ص ۲۱۶، الجزء الرابع، ح ۸۶۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۹. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۴۳، ف ۷، ح ۴۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۰. در نسخۀ چاپی السنن الواردة فی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «مجلس مجلس» (نشستی نشستی) یافت می‎شود که سازگار با آن‎چه در دیگر نسخه‎های چاپی این کتاب آمده است، به «مجلس» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۱. السنن الواردة فی الفتن، ص ۷۰-۲۶۹، الجزء الخامس، ب ۱۰۳، دنبالۀ ح ۵۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۲. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است که آن را از حدیثی دیگر گرفته‎ایم که در کتاب عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲ آمده است.
۲۳. در همۀ نسخه‎های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «حائطها» (دیوار دمشق) یافت می‎شود که به «حائطه» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۴. الغیبة، توسی، ص ۴-۴۶۳، ف ۷، ح ۴۷۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۵. عقد الدرر، ص ۱۳۱، ب ۴، ف ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۶. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۷. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است.
۲۸. التفسیر، عیّاشی، ج ۱، ص ۳-۱۶۲، ح ۲۲۲، سورة البقرة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۹. صحیح مسلم، ج ۴، ص ۳-۲۲۵۱، کتاب الفتن و أشراط الساعة، ب ذکر الدجّال، ح ۲۹۳۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۳۹
خادم گمنام

پدیدارشدن گرفتاریهای نوپدید و پخش‌شدن بیماریهای واگیر در پی انجام نافرمانیها و گناهان تازه از سوی مردم از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

... هر گاه دعا را کم کنند، گرفتاری فرود می‌آید، و هر گاه صدقات را رها کنند، بیماریها فراوان می‌شوند... .(۱)

عبّاس ابن هِلال شامی گفته است که شنیدم رضا (علیه‌ السّلام) می‌فرمود:

هر گاه بندگان گناهانی را که انجام نمی‌دادند، پدید آورند، خداوند برای آنان گرفتاریهایی را که نمی‌شناختند، پدید می‌آورد.(۲)

ابو جعفر [باقر](علیه‌السّلام) روایت کرده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

... هرگز زنا در میان گروهی پدیدار نشده است، به گونه‌ای که آن را آشکار کنند، مگر آن‌که میان آنان طاعون و دردهایی پدیدار شده‌اند که در پیشینیانشان که درگذشتند، نبوده‌اند... .(۳)

سلیمان ابن خالد گفته است که شنیدم ابو عبدالله [صادق](علیه‌السّلام) می‌فرمود:

پیشاپیش قائم دو مرگ‌اند: مرگی سرخ و مرگی سفید تا آن‌که از هر هفت تن پنج تن از میان بروند. مرگ سرخ شمشیر، و مرگ سفید طاعون است.(۴)

شایان یادآوری است، «مرگ سرخ شمشیر» به ریختن خون مردمان با جنگها، و «مرگ سفید طاعون» به نابودی مردم با پخش‌شدن بیماریهای واگیر در میانشان اشاره می‌کند.

اَعْلَم اَزْدِی روایت کرده است که امیر مؤمنان [علی](علیه‌السّلام) فرمود:

پیشِ رویِ قائم مرگی سرخ و مرگی سپید و ملخی بهنگام و ملخی نابهنگام که مانند خون سرخ است، خاهند بود؛ ولی مرگ سرخ با شمشیر، و مرگ سپید با طاعون(۵) است.(۶)

ابو حمزۀ ثُمالِی گفته است که شنیدم ابو جعفر محمّد ابن علی(علیهما‏السّلام) می‏فرمود:

... ای ابو حمزه، قائم(علیه ‏السّلام) برنمی‌خیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمین‌لرزه‌هایی، آشوبی و گرفتاری‌ای که به مردم می‏رسند، طاعونی پیش از آن، شمشیری برنده میان عربها، ناسازگاری‌ای سخت میان مردم و پراکندگی‌ای در دینشان و دگرگونی‌ای در حالشان، به گونه‎ای که هر آرزوکننده‌ای، از بزرگی آن‌چه از درنده‌خویی مردمان و خُردن برخی از آنان دیگری را می‌بیند، هر صبح و شام آرزوی مرگ ‌کند، و شورش وی هر گاه برشورد، هنگام ناامیدی و دلسردی خاهد بود... .(۷)

موسی ابن جعفر، از پدرش، از پدرانش(علیهم‌السّلام) روایت کرده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

پدیدارشدن بواسیر و مرگ ناگهانی و جُذام (خُرِه) از نزدیک‌شدن ساعت است.(۸)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه‌السّلام) است.

سَکُونِی از ابو عبدالله [صادق](علیه‌السّلام) روایت کرده است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود:

بی‌گمان، از پیش‎درآمدهای ساعت آن است که بیماری سست‎ کنندۀ بخشی از بدن و مرگ ناگهانی پخش شوند.(۹)

مقصود از «مرگ ناگهانی»، مرگهای ناگهانی گوناگون‌اند، مانند مرگ با سکته یا با کشتن ناگهانی.

ابو هُرَیْرَه روایت کرده است:

از نزدیک‎شدن ساعت آن است که مرد بدون درد بمیرد.(۱۰)

چنین می‎نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه ابو هریرۀ صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

سَدِیر صَیْرَفِی گفته است که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالله جعفر ابن محمّد(علیهما‌السّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:

... پس، در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شوید، میوه‌ها کاهش می‌یابند، سرزمینها بی‌باران و خشک می‌شوند، دچار گرانی نرخها و از درستی برگشتن پادشاه می‌شوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی میان شما پدیدار می‌شوند، و آشوبها از همۀ گوشه‌وکناره‌ها بر شما سایه می‌افکنند... .(۱۱)

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های قیام قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

... بهوش، ای وای بر بصره از آن‌چه(۱۲) در آن‌جا فرود می‌آید از طاعون و آشوبها که برخی از آنها در پی دیگری‌اند... .(۱۳)


بی‌گمان، امام علی(علیه‌السّلام) در این روایت از روی‌دادن برخی آشوبها و جنگهای پیاپی و فراگیرشدن برخی بیماریهای واگیر میان بصریان خبر داده است.

از کعب الاَحْبار روایت شده است که گفت:

... بی‌گمان، قائم از فرزندان علی(علیه‌السّلام) است که برای وی پنهان‌شدنی چون پنهان‌شدن یوسف و بازگشتی مانند بازگشت عیسی ابن مریم می‌باشد. سپس در پی پنهان‌شدنش، با برآمدن ستارۀ سرخ، ویران‌شدن زَوْرا که همان ری است، فروبرده‌شدن مُزَوَّرَه که همان بغداد است، شورش سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، آشکار می‌شود؛ آن، نبردی می‌باشد که در آن، هزارانی و هزارانی کشته می‏شوند، هر کدام شمشیری آراسته را می‌گیرند که بر همگی پرچمهایی سیاه به جنبش درمی‌آیند؛ آن، جنگی است که مرگ سرخ و طاعون تیره با آن درمی‌آمیزند.(۱۴)

چنین می‎نماید که این حدیث ارزشمند دربردارندۀ برخی پیشبینیهای شگفت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

«ستارۀ سرخ» همان بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار است که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، و کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک‌اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیارترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

«سُفْیانِی» همان عُثْمان شامی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

«فرزندان عبّاس»، بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند.

«جوانان ارمنستان و آذربایجان» نیروهای خَزَری از ترک و روس و جز آن‎دو می‎باشند که در قَفْقاز جنوبی گرد می‌آیند، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه ‌السّلام)، با فرماندهی شَرُوسِی بر ایران یورش می‌برند، سپس به عراق می‌روند تا مروانیان را یاری کنند، و در آن‌جا با هم نابود می‌شوند.

شمشیرهای آراسته همان جنگ‌افزارهای نو و آراسته‌ای می‌باشند که سپاهیان آنها را در آخرالزّمان به کار می‌گیرند.

مقصود از «پرچمهایی سیاه» در این روایت، پرچمهای سیاه کوچکی‌اند که آنها را، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه ‌السّلام)، هاشمی چینی رهبری و شعیب تَمِیمِی خراسانی فرماندهی می‌کند.

«طاعون تیره»، طاعونی سخت و سراسری است که به بسیاری از مردم می‌رسد.

کعب گفته است:

ترکها به جزیره می‌آیند تا آن‎که اسبهایشان از فرات سیراب شوند، پس، خداوند بر آنان طاعون را برمی‎انگیزد و می‎کشدشان؛ پس، از ایشان جز مردی رهایی نمی‌یابد.(۱۵)

چنین می‎نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «ترکها» در این حدیث، نیروهای فرمانروای ترکیه‎اند که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‎السّلام) از مرزهای جنوبی این کشور می‎گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق سوریه جای دارد، میروند و به فرات می‌رسند، ولی از آن نمی‎گذرند.
 
امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در یادکردن برخی سرزمینهای مشرق و رویدادهایش، فرمود:

... ولی شهر تِرْمِذ پس بی‌گمان، آنان با طاعون نابودگر همه‎چیز می‌میرند؛ پس، کسی از ایشان نمی‌ماند.(۱۶)

«تِرْمِذ» شهری کهن بر کنارۀ شمالی رود جیهون (آمودریا) در جنوب شرقی ازبکستان است، و بیشتر زیندگانش گروههای تاجیک و اُزبک‎اند.(۱۷)

قَتادَه از سعید ابن مُسَیِّب روایت کرده است که امیر مؤمنان [علی(علیه‌السّلام)](۱۸) در بارۀ سخن او (خداوند) متعالی:

«هیچ آبادی‎ای نیست، مگر آن‎که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه‌کنندۀ آن می‎باشیم»(۱۹)، پرسیده شد؟ فرمود: ویران می شود ... سامان(۲۰) با طاعون... .(۲۱)

بنا بر آن‏چه هویداست، مراد از «سامان» در این روایت، سرزمینی در شمال افقانستان، میان بَغْلان و بَلْخ است که به آن «سَمَنْگان» (سَمَنْجان) گفته می‎شود، و ریشه‎اش «سامان‎گان» بوده است، و در شاهنامه فردوسی از آن یاد شده است، و پادشاهان خاندان سامانی به آن‎جا نسبت داده می‎شوند، و بیشتر زیندگانش گروههای اُزبک و تاجیک‎اند.(۲۲)

در پایان، برخی حدیثهایی را که پیرامون برخی بیماریهای یادشده در این گفتار آمده‎اند، یاد می‎کنیم.

اَنَس ابن مالک روایت کرده است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) فرمود:

طاعون برای هر مسلمانی شهادت است.(۲۳)

اُسامَه ابن زید روایت کرده است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) فرمود:

هر گاه بشنوید در سرزمینی طاعون است، درون آن نروید، و اگر در سرزمینی طاعون افتاد و شما در آن‎ بودید، از آن‎جا بیرون نروید.(۲۴)

بر کسی پوشیده نمی‎ماند که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) بی‎گمان، در این سخن مسلمانان را به انجام قرنطینۀ بهداشتی در سرزمینهایی که در آنها طاعون پدیدار می‎شود، سفارش کرده است؛ برای پیشگیری از دچارشدن به این بیماری یا جلوگیری از پخش‌شدن آن در دیگر سرزمینها.

ابو هریره روایت کرده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه[‌وآله]وسلّم) فرمود:

... از جُذام‎ گرفته بگریز، چنان‎که از شیر می‌گریزی.(۲۵)

امیر مؤمنان [علی](علیه‌السّلام) فرمود:

شستن نشیمنگاه با آب سرد بواسیر را می‌بُرَد.(۲۶)

محمّد ابن مسلم گفته است که شنیدم ابو جعفر [باقر](علیه‌السّلام) می‎فرمود:

بسیارنشستن در آبریزگاه بواسیر بر جای می‎گذارد.(۲۷)


-------------------------------------------------------------- 
۱. جامع الأخبار، ص ۵۰۹، ف ۱۴۱، ح ۳۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. الکافی، ج ۳، ص ۶۸۲، کتاب الإیمان و الکفر، ب الذنوب، ح ۲۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. الکافی، ج ۴، ص ۱۱۹، کتاب الإیمان و الکفر، ب فی العقوبات المعاصی العاجلة، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. کمال الدین، ص ۶۸۳، الجزء الثانی، ب ۲۵، ح ۲۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «فالطاعون» یافت می‌شود که به «فبالطاعون» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۶، ب ۱۴، ح ۶۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. الغیبة، نعمانی، ص ۴۰-۲۳۹، ب ۱۳، ح ۲۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. بحار الأنوار، ج ٥٢، ص ۲۶۹، ب ۲۵، ح ۱۵۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. الکافی، ج ۵، ص ۶۴۲، کتاب الجنائز، ب النوادر، ح ۳۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. فردوس الأخبار، ج ۴، ص ٢٩٨، ح ۶۴۲۳؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. الأمالی، للمفید، ص ۵-۶۴، المجلس السابع، ح ۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۲. در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.
۱۳. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۵۸، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۴. الغیبة، للنعمانیّ، ص ۹-۱۴۸، ب ۱۰، ح ۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۵. الفتن، ص ۱۴۵، الجزء الثالث، دنبالۀ ح ۵۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۶. الفتوح، الجزء ۲، ص 320؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۷. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۸. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
۱۹. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ ۵۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۰. در همۀ نسخه‌های چاپی مناقب آل أبی طالب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «شامان» یافت می‌شود که به «سامان» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۱. مناقب آل أبی طالب، ج ۲، ص ۳۱۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۲. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۲۳. صحیح البخاریّ، ج ۳، ص ۱۰۴۱، کتاب الجهاد و السیر، ب الشهادة سبع سوى القتل، ح ۲۶۷۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۴. صحیح البخاریّ، ج ۵، ص ۲۱۶۳، کتاب الطبّ، ب ما یذکر فی الطاعون، ح ۵۳۹۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۵. صحیح البخاریّ، ج ۵، ص ۹-۲۱۵۸، کتاب الطبّ، ب الجذام؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۶. الخصال، ص ۱۲-۶۱۱، ب الواحد إلى المئة، ح ۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. 
۲۷. علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۷۸، ب ۱۸۷، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۶
خادم گمنام

آتشسوزیها و انفجارات و گرانیها

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۱۲ ب.ظ

آتشسوزیها و انفجارات و گرانیهای گاه ساعتی و وحشتناک کنونی در ایران خبر از حوادثی مهم و مشابه در ایران در سالهای نزدیک پیش رو می دهند!

همین دو خط مطب را بخانید و بدانید، کافی است. روایات گرانی را پیشتر آوردیم، و بحث روایی آتش را هم در آینده مطرح خاهیم کرد. هرچند در گذشته نیز گفتیم سیّد حسنی زمان قیامش هنگام سختی و آتش خاهد بود.

ذهن خد را درگیر خبرهای جزئی نکنید .... حوادث بسیار مهمّی در سال 1400 در ایران و جهان روی خاهند داد که پیش درآمد رویدادهای بزرگتر خاهند بود. 

.................................................................

سید سلیمان مدنی تنکابنی 

✔️کانال آخرالزّمانَ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۱۲
خادم گمنام

زنان در آخرالزّمان (بخش 1)

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۴ ق.ظ

زنانی پوشندگانِ برهنه و موی کوهان‌ شتری

اصْبَغ ابن نُباتَه از امیر مؤمنان-علی(علیه ‎السلام) روایت کرده است و گفت: شنیدم که می‎فرمود:

در آخرالزّمان و نزدیک ساعت، و آن بدترین زمانهاست، آشکار می‌شوند زنانی پوشندگانِ(1) برهنه و نشان‎ دهندگان آرایشها و نیکوییها به بیگانگان، [بیرون‎روندگان](2) از دین، روندگان درون گمراهیها، گرایندگان به هوسها، شتابندگان سوی کامجوییها، حلال ‎شمارندگان حرامها و جاویدانان در دوزخ.(3)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه‌السّلام) است.

از عبدالله ابن عَمْر روایت شده است که رسول خدا(صلّی ‎الله‎ علیه [وآله] و سلّم) فرمود:

به ‎زودی در پایان این مردم (مسلمانان) مردانی خاهند بود که بر بالشها سوار می‎شوند تا به درِ مسجدهایشان بیایند، زنهایشان پوشندگانِ برهنه‎اند که بر سرهایشان(4) چیزهایی مانند کوهانهای شتران دوکوهانۀ لاغر است، پس، آنان را نفرین کنید؛ زیرا که بی‎گمان، آنان نفرین‌شده ‎اند... .(5)

بنا بر آن‎چه هویداست، مراد از «بالشها» در این حدیث، صندلیهای خُدروهای سواری امروزی‎اند، و مقصود از «پوشیدگانِ برهنه»، برخی زنان مسلمان در روزگار ما می‎باشند که جامه‎ هایی نازک و تنگ می‎پوشند که جلوی دیده ‎شدن تنهایشان را نمی‎گیرند.

امروزه می‎بینید، چنان‎که پیامبر(صلّی ‎الله‎ علیه ‎و آله) خبر داده است، برخی زنان مسلمان موهایشان را در پشت سرهایشان انبوه می‎کنند و می‌بندند، به گونه‎ای که مانند کوهان شتر گنده و قلمبه می‎شود، پس، با آن آراستن نگاه بیگانگان را سوی خُدشان می‎کشانند، و زنان در روزگار کهن این کار را با انبوه ‎کردن مو و بالابردن آن بر سر انجام می‎داده ‎اند، و در زمان ما بر مویشان با چیزی که در آن می‎گذارند، می افزایند.

♦️از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّى ‎الله‎ علیه[وآله]‎و سلّم) فرمود:

دو دسته از زیندگان در آتش ‎اند که ندیده بودمشان: گروهی که با آنان تازیانه‎ هایی مانند دم گاوند که با آنها مردم را می ‌زنند، و زنانی پوشندگانِ برهنه و دلربایانِ گراینده که سرهایشان مانند کوهانهای کج شتران دو کوهانه ‎اند، درون بهشت نمی‌روند و بویش را نمی‎یابند، و بی‌گمان، بویش از راهی چنان و چنان یابیده می‌شود.(6)

مراد پیامبر(صلّی ‎الله ‎علیه ‎و آله) از سخنش: «ندیده بودمشان» آن است که ندیده بودمشان در میان کسانی که پیش از این در معراج دیده بودمشان، و مقصود از «گروهی که با آنان تازیانه‎ هایی مانند دم گاوند...»، پاسبانانی‎اند که در دستهایشان تازیانه‎هایی درازند که با آنها مردم را ناسزاوار می‎زنند، و «پوشندگانِ برهنه» همان زنان جامه ‌پوش و برهنه ‎تن می‌باشند.

......................................................................................
1. در نسخۀ چاپی من لایحضره الفقیه نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «کاشفات» یافت می‎شود که سازگار با آن‎چه در دیگر احادیثِ همانند این آمده است، به «کاسیات» اصلاح و ترجمه گردید. پس، «کاشفات» نادرست‎نویسی‌شدۀ «کاسیات» است.
2. از نسخۀ چاپی مَن لایحضره الفقیه پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، میان دو کروشه [خارجات] افتاده است، و ما آن را از «الوافی، ج 22، ص 809، ح 22237» افزوده و ترجمه کرده‌ایم.
3. من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 390، کتاب النکاح، ب المذموم من أخلاق النساء و صفاتهنّ، ح ٤٣٧٤؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.  
4.  در همۀ نسخه‌‏های چاپی المستدرک علی الصحیحین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «رؤوسهم» یافت می‎شود که به «رؤوسهنّ» اصلاح و ترجمه گردید. 
5. المستدرک علی الصحیحین، ج ۵، ص 623، کتاب الفتن و الملاحم، ح ۸۳۹۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
6. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۶۸۰، کتاب اللباس و الزینة، ب النساء، ح ۲۱۲۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‎هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۰۰:۰۴
خادم گمنام

سه‎ گروه‌شدن بنی عبّاس در آخرالزّمان

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۰ ق.ظ

ابو اُمیّه کلبی از شیخی که روزگار نادانی عربها را دیده و ابروانش بر دو چشمانش افتاده بود، روایت کرده است که گفت:

همواره دارندگان پرچمهای سیاه گردنهایشان نیرومند است تا آن‌که در میان خُدشان ناسازگاری کنند؛ برخی از آنان با دیگری ناسازگاری می‌کنند و سه دسته می‎شوند: گروهی سوی بنی فاطمه و دسته‎ای سوی بنی عبّاس و گروهی سوی خُدشان فرامی‎ خانند.(۱)

چنین می‎نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى ‎الله‎ علیه ‎و آله) باشد، اگرچه شیخ راوی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «دارندگان پرچمهای سیاه» در این روایت، سیاه‌نشانان نخستین یا بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند.
——————————————————— 

۱. الفتن، ص ۱-۱۴۰، الجزء ۳، ح ۵۷۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‎هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۵۰
خادم گمنام

بسته‌شدن راههای پیونددهنده میان سرزمینها در پی جنگها و آشفتگیها، و بازداشتن بسیاری از مسلمان از رفتن به مکّه برای انجام کارهای حجّ واجب، از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) فرمود:

... آگاه باشید که بی‏گمان، خشکی ‏سمت‌وسوی خُد را می‏بندد، و دریا سوارِ خِیش را بازمی‏دارد... .(1)

کعب گفته است:

نزدیک است که دریا دشوار گردد، به گونه‌ای که کشتی‌ای در آن شناور نشود، و خشکی دشوار گردد، به گونه‌ای که کسی نتواند به خانه‌ای پناه برد.(2)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه کعب الاحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

حسن بَصْرِی گفته است:

... راهها بسته می‌شوند؛ پس، کسی از شهری به شهری نمی‌رود.(3)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه حسن بصری تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

ابو سعید خُدْرِی گفته است که پیامبر(صلّى‌الله‌علیه[وآله]‌وسلّم) فرمود:

ساعت (زمان قیام قائم) برپا نمی‌شود، مگر آن‌که خانۀ خدا (کعبه) حج‌گزارده نشود.(4)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد.

از عبدالله ابن عُمَر روایت شده است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

... هر گاه مسجد بُراثا ویران گردد، حج از دست می‌رود. به او گفته شد: این مسجد براثا کجاست؟ فرمود: در غرب زورا از سرزمین عراق است که هفتاد پیامبر و سفارش‌شده(5) در آن‌جا نماز گزارده‌اند، و واپسین کسی که در آن‌جا نماز می‌گزارد، این است. و با دستش سوی سرور ما علی پسر ابو طالب(علیه‌السّلام) اشاره کرد.(6)

بنا بر آن‌چه هویداست، مقصود از «زَوْرا» در این حدیث، دجلۀ بغداد است(7)، و «بُراثا» کویی در غرب دجله و شمال بغداد کنونی، میان کَرْخ و کاظِمَیْن، می‌باشد، و از روایات اسلامی بهره گرفته می‌شود که آن‌جا در روزگاران کهن جایگاه پرستش بسیاری از پیامبران و سفارش‌شدگانشان، مانند نوح و ابراهیم و امام علی(صلوات‌الله‌علیهم) بود، و خانۀ مریم و زادگاه عیسی(علیهما‌السّلام) در آن‌جاست، و در دوران اسلامی، با فرمان امام علی(علیه‌السّلام)، در آن‌جا مسجد براثا ساخته شد که از مسجدهای کهن در عراق می‌باشد، و همواره نزد شیعیان دارای جایگاهی ویژه بوده است، و آنان به دیدارش می‌روند و در آن نماز می‌گزارند، و بی‌گمان، مسجد گرامی براثا چند بار ویران گردیده است، و واپسین ویرانی‌اش با دستان پیروانش اصهب مروانی، در ماه ذی‌‌قعدۀ پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، خاهد بود، و در پی این رویداد ناگوار، راه حج بر بسیاری از مسلمانان، به ویژه عراقیها، بسته می‌شود.(8)
 
جابر ابن عبدالله انصاری گفته است: اَنَس پسر مالک که خدمتگزار رسول خدا(صلّی‎الله‎علیه‎وآله) بود، برای من حدیث گفت:

هنگامی که امیر مؤمنان علی پسر ابو طالب(علیه‎السّلام) از کارزار نَهْرَوانیان(9) بازگشت، در بُراثا فرود آمد و در آن‎جا ترسایی مسیحی که حُباب نام داشت در دیرش بود ... پس، امیر مؤمنان(علیه‎السّلام) به وی فرمود: در کجا پناه می‎گیری؟ گفت: در دیری که برای من است، این‎جا، می‌باشم. امیر مؤمنان(علیه‎السّلام) به وی فرمود: پس از این روزت، در آن‌جا نمان، ولی در این‎جا مسجدی بساز ... هشدار ای حباب، به‌زودی کنار این مسجدِ تو شهری ساخته می‎شود و بسیارزورگویان در آن‌جا فراوان می‎شوند و گرفتاری در آن شهر سخت می‌گردد تا آن‎که هر شب جمعه‎ای در آن‎جا هفتاد هزار شرمگاه حرام آمیزش شوند. پس، هر گاه گرفتاریشان بزرگ شود، با کمک پلی بر مسجد تو یورش می‌برند(10) [و آن را ویران می‌کنند](11) ... جز کافری ویرانش نمی کند. هر گاه آن کار را کنند، از حج بازداشته می‌شوند ... و سبزیهایشان می سوزند... .(12)

شایان یادآوری است، اصهب مروانی و پیروانش، پس از آن‎که بر کشور عراق چیره می‌شوند، با برخی سران شیعه و پیروانشان، به‌ویژه کسانی که در کوفه می‌زیند، همپیمان می‌شوند، و برای همین، مروانیها سوی شیعه و جایگهای مقدّس آنان دست اندازی نمی‎کنند، ولی هنگامی که گرفتاری بر آنان سخت می‎شود، پیمانهای پیشینشان را می‎شکنند و دشمنیهایشان در بارۀ شیعیان را آشکار می‌کنند و برخی جایگاههای مقدّس نزد آنان، به‌ویژه مسجد براثا، را ویران می‌کنند. پس، هر گاه آن کار را بکنند، خداوند با دستان سفیانی و پیروانش آنان را از حج بازمی‌دارد و شکنجه‎شان می‎کند و می‌کشد.

مراد از شهری که در کنار مسجد براثا ساخته می‌شود، بغداد است که ابو جعفر منصور، دومین پادشاه بنی عبّاس، به پدیدآوردن آن در غرب دجله و جنوب براثا، از 145 تا 147 هـ.ق برابر 762 تا 764 م، فرمان داد، و آن‎جا را پایتخت دولت عبّاسیان کرد.
 
بنا بر آن‌چه هویداست، پلی که مروانیان ناصبی (ستیزه‎خو) از آن می‎گذرند و بر مسجد براثا یورش می‌برند و ویرانش می‌کنند، «پل صَرّافیّه» کنونی در شمال بغداد است که کوی وزیریّۀ سنّی‎نشین در شرق دجله را به کوی عُطَیْفیّۀ شیعه‎نشین در غرب آن پیوند می‎دهد.
 
سدِیر صَیْرَفِی گفت که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهماالسّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:

حج گزارید، پیش از آن‌که حج نگزارید(13)، حج گزارید، پیش از آن‌که خشکی ‏سمت‌وسوی خُد را ببندد، حج گزارید پیش از ویران‌کردن مسجدی در عراق که میان درخت خرما و رودهاست، حج گزارید پیش از آن‌که در زَوْرا درخت سِدری (کُناری) بریده شود که بر بالای(14) ریشه‌های درخت خرمایی روییده است که مریم(علیهاالسّلام) از آن خرمای تازۀ چیده‌شده برداشت؛ پس در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شوید... .(15)

مقصود از «مسجدی در عراق» مسجد گرامی بُراثا در غرب دجله است، و «زَوْرا» در این‎جا همان زورای کهن یا بخش غربی بغداد کنونی پایتخت عراق است، و «درخت خرما» همان درخت خرمایی است که مریم(علیهاالسّلام)، هنگام زاییدن عیسی(علیه‎السّلام) و گرفتن درد زایمان، زیر آن رفت و تنه‎اش را تکان داد؛ پس، خرمایِ ترِ تازه‌چیده‌شده‌ای بر وی فروریخت و از آن خُرد(16).
 
از محمّد ابن معروف هِلالی روایت شده است که ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهما‏السّلام) فرمود:

گریختن با شتاب و ترس، گریختن با شتاب و ترس، هر گاه عربها افسارهایشان را بَرکنند و خشکی ‏ سمت‌وسوی خُد را ببندد و جلو حج گرفته شود. سپس فرمود: حج گزارید، پیش از آن‌که حج نگزارید، و با انگشتِ شست خِیش به قبله اشاره کرد و فرمود: در این سو هفتاد هزار تن یا بیشتر کشته می‌شوند.(17)

کندن عربها افسارهایشان را همان شورشهای برخی مردمان عرب بر فرمانروایانشان و کندن آنان ریسمان پادشاهان از گردنهایشان است، چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه‎السّلام)، مانند شورش پیروان اَعْرَج کِنْدِی در لیبی و پیروان اَبْقَع فِهْرِی در مصر و پیروان اَصْهَب مَرْوانِی در عراق و پیروان سُفْیانِی شامِی در سوریه، و گمانی نیست در آن‎که این شورشها و جنبشها مایۀ جنگها و آشفتگیها و روی‎دادن کشتار، ویرانی و تاراج در سرزمینها می‌شوند. بنا بر این، از نمونه‎های آشوبهای آخرالزّمان به شمار می‎آیند، و پرهیز از آنها بایسته است.
   
بنا بر آن‎چه هویداست، کشتن هفتاد هزار تن در پی ناسازگاری سخت و درگیری خونینی خاهد بود که میان حجگزاران در ماه ذی‎حجّه در مکّه، پس از پخش‌شدن خبر کشته‌شدن پادشاه حجاز و سرزمینهای پیرامونش، روی می‌دهد.
  
از حَمْران روایت شده است که ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) فرمود:

... پس، هر گاه ... ببینی که خانۀ خدا بی‌گمان، بسته شد و فرمان داده می‌شود به رهاکردنش، پس، بپرهیز، و از خداوند(عزّ و جلّ) رهایی بخاه... .(18)

شایان یادآوری است، پس از روی‎دادن درگیری‌ای خونین میان حجگزاران در مکّه و کشتن بسیاری از آنان، کعبه بسته و پردۀ ارزشمندش تاراج می‎شود، و نیز سفیانی شامی پیش از آن، به رهاکردن خانۀ خدا فرمان می‎دهد و سوریها و عراقیها و مصریها را از حجگزاردن بازمی‎دارد و سپاهی را به مدینه می‎فرستد، پس، آن‎جا را تاراج می‎کنند و بسیاری از زیندگانش را می‌کشند، سپس هنگامی که می‌خاهند به مکّه بروند و کعبه را ویران کنند و امام مهدی(علیه‌السّلام) را دستگیر کنند و بکشند، ناگهان در بیدای مدینه فروبرده می‎شوند.
 
اصْبَغ ابن نُباتَه از امیر مؤمنان-علی-(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های شورش قائم(علیه‌السّلام)، روایت کرده است:

بهوش که بی‌گمان، برای شورش او(19) ده نشانه است: نخستین آنها «شکافتن کُنجها(20) در کوچه‌های کوفه»، «بستن مسجدها»(21)، «بازماندن حاجیان»، «فروبردنی»(22)، «پرتاب‌کردنی در خراسان»(23)، «برآمدن بزرگ‌ستارۀ دنباله‌دار»، «همراستایی ستارگان»، «کارزاری و آشفتگی‌ای»، «کشتاری» و «تاراجی»؛ آنها نشانه‌هایی ده‌گانه‌اند، و از نشانه تا نشانه شگفتی‌ای است. پس، هر گاه نشانه‌ها به پایان برسند، قائم ما، گیرندۀ حق(24)، قیام می‌کند.(25)

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های قیام قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

... از شام خبری می‌آید که بی‌گمان، جلو حجگزاران گرفته شده است. در آن هنگام، حاجیان از سمت‌وسوی حج بازداشته می‌شوند؛ پس، کسی از شام و از عراق حج نمی‌گزارد، و حج‌گزاری از مصر خاهد بود، و سپس، در پی آن، جلو حج گرفته می‌شود... .(26)

ابن مَهْزِیار اهوازی، در بارۀ دیدارش با امام مهدی(علیه‌السّلام)، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، در روزگار پنهان‌شدن کوتاه‌مدّتش، گفته است:

... آن گاه که او را دیدم، خِرَدم در خوبی و ویژگی‌اش سرگردان شد. پس، به من فرمود: ای پسر مهزیار، چگونه برادرانت را در عراق پشتِ سر گذاشتی؟ گفتم: در تنگیِ زندگی و ناخُشی، در حالی که بی‌گمان، شمشیرهای بنی شَیْصَبان پی‌درپی بر آنان بوده است. فرمود: خدا بکشد ایشان را، چگونه [از راستی](27) بازداشته می‌شوند! گویا این گروه را می‌بینم که در خانه‌های خِیش کشته شده‌اند، و فرمان خداوند آنان را شب یا روز فراگرفته است. گفتم: ای پسر فرستادۀ خدا، آن رویداد کی خاهد شد؟ فرمود: هنگامی که میان شما و راه کعبه، با دست گروههایی که بهره‌ای از خوبی برایشان نیست و خدا و پیامبرش از آنان بیزارند، بسته شود، و سه [روز](28) سرخی در آسمان پدیدار شود که در آن، ستونهایی مانند ستونهای نقره‌ای‎اند که نورانی می‌درخشند، و شَرُوسِی، با هدفِ کوه سیاه در پشتِ ری که پیوسته به کوه سرخ و چسبیده به کوههای تالِقان است، از اَرْمَنِسْتان و آذَرْبایْجان بیرون می‌آید. پس، میان او و میان مَرْوَزی نبردی نابودگر و ریشه‌برانداز خاهد بود که در آن، خردسال سپیدمو، و از آن، بزرگسال پیر می‌شود، و میان آن‌دو کشتار آشکار می‌شود. پس، در آن هنگام، رفتن وی سوی زَوْرا را پیشبینی کنید، و در آن‌جا درنگ نمی‌کند تا به ماهان و سپس به واسِط عراق برود، و در آن‌جا، شش(29) [روز](30) یا کمتر می‌ماند. آن ‏گاه، به کوفان می‏‌رود، و میان آنان(31)، نبردی از نجف به حِیرَه تا غَرِی خاهد بود، نبردی سخت که در پی آن خِرَدها از یاد برده می‌شوند. پس، در آن هنگام، نابودی هر دو گروه می‌باشد، و بر خداوند است دروکردن بازماندگان... .(32)

«شَیْصَبان»، بنا بر آن‌چه از برخی فرهنگهای واژگان عربی هویداست، از نامهای شیطانِ رانده‌شده‌ای می‌باشد که در قرآن کریم با نام اِبْلِیس یاد شده است(33)، و مراد از «بنی شیصبان» در این حدیث، بنی عبّاس‌اند که شیطان هنگام بستن نطفه‌شان همبازشان است و آنان همدست شیطان‎اند در فریب‎دادن مردم و گمراه‎کردنشان، و دو بار بر مسلمانان چیره می‌شوند: بار نخست همان بود که پس از فروپاشی دولت بنی اُمیّه، سرزمینهای اسلامی را فرمانروایی کردند، و بار دوم آن است که در آخرالزّمان، بخشی از سرزمینهای مشرق را فرمانروایی می‌کنند، و اندکی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) نابود می‌شوند.

چنین می‌نماید که مراد امام مهدی(علیه‌السّلام) از گروههایِ بی‌بهره از خوبی، مانند دین و انسان‎بودن، که راه حج را بر بسیاری از مسلمانان، به ویژه عراقیها، می‌بندند، همان سفیانی و پیروانش باشند که به مردم می‌گویند: بی‌گمان، ما خداباوران و پیروان روش پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشیم، ولی هنگامی که کارهایشان دیده می‌شوند، آشکار می‌شود که آنان کفرورزان به خدا و دشمنان فرستاده‌اش و بیرون‌روندگان از دین و انسانیّت می‌باشند.

سرخی که در آسمان پدیدار می‌شود، سرخی‌ای است که در پی برآمدن بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار و وزش تندبادی سرخ در ماه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) پدید می‌آید، و ستونهای درخشنده مانند ستونهای نقره‌ای همان سنگهای آسمانی‌اند که درون پوشش گازی زمین می‌روند و می‌سوزند و شعله‌ور می‌شوند و برخی از آنها بر روی زمین می‌افتند.

بنا بر آن‌چه از برخی محاسبه‌های جفری و روایات اسلامی آشکار می‌شود، «شَرُوسِی» مرد روسیِ یهودی نژاد و ناصبی روشی است که نیروهای خَزَری را فرماندهی می‌کند که در قَفْقاز جنوبی گرد می‌آیند، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) بر ایران یورش می‌برند، سپس به عراق می‌روند و در آن‌جا نابود می‌شوند.

«مَرْوَزِی» (مَرْوِی) مردی هاشمی است که نیاکان کهن وی در مَرْو که از شهرهای خراسان می‌باشد، می‌زیسته‌اند، و سومین رهبر انقلاب ایران است، و ایرانیانِ پایداری‌کننده در برابر یورش شروسی و نیروهایش را رهبری می‌کند، و شاید آن مرد همان «جَحّافی» (نیشابوری) یادشده در برخی احادیث اسلامی باشد، و خداوند داناتر است.(34)

«اَرْمَنِسْتان» سرزمینی است که میان جمهوری آذربایجان در شرق و ترکیه در غرب و گرجستان در شمال و رود اَرَس در جنوب جای دارد، و «آذَرْبایْجان» سرزمینی در شمال غربی ایران است که میان دریای خزر در شرق و ترکیه در غرب و رود اَرَس در شمال جای دارد، و آن جدای از جمهوری آذربایجان می‎باشد که نادرست به این نام نامیده شده است.

«پشتِ ری» همان بخش بلند جای‎گرفته در شمال شهر ری کهن است، و مراد از آن در این‎جا، بخش شمالی از شهر کنونی تهران می‎باشد، و «کوه سیاه» همان کوه تُوچال است که از دور سیاه دیده می‌شود و بر بخش تجریش و پیرامونش در شمال شهر تهران سایه می‌افکند و در بخش جنوبی کوههای اَلْبُرْز مرکزی جای دارد، و «کوه سرخ» همان کوه سرخی است که در بخش کرج، میان کوه سیاه در تهران و کوههای تالقان، جای دارد، و اکنون از آن سنگهای سرخ که در ساختمان کاربرد دارند، برداشته می‌شود، و مقصود از «تالِقان» در این حدیث، سرزمینی است که میان کَرَج و قَزْوِین، در 120 کیلومتری شمال غربی تهران جای دارد، و «زَوْرا» در این‎جا همان زورای نو یا بخش شمالی تهران کنونی پایتخت ایران می‎باشد.

«ماهان» دو تاییِ «ماه» است، و ماه در زبان فارسی کهن یا دَرِی به معنای شهر یا بزرگترین شهر هر سرزمینی می‎باشد، و عربها پس از گشودن دو شهر «دِینَوَرِ» و «نَهَاوَنْد»، نخستین را به کوفه وابسته کردند و «ماه کوفه» نامیدند، و دومین را به بصره وابسته کردند و «ماه بصره» نامیدند، و اکنون دینور در استان کِرْمانْشاه و نهاوند در استان هَمَدان جای دارد.

«واسِط» شهری است که اکنون کُوت نامیده می شود، و در راه بصره به بغداد، نزدیک مرزهای ایران جای دارد، و به این نام نامیده شده است؛ زیرا دوری آن تا بصره و کوفه نزدیک میانه می‌باشد.

«کُوفان» یا «کُوفَه» در روزگاران کهن سرزمینی شنزار و سرخ بر کنارۀ غربی رود فُرات بود که شهر کوفه در مشرق، و بخشهای بلند جای‎گرفته در پشت آن‎جا در مغرب، مانند ثَوِیَّه، غَرِی و نَجَف، را در بر می‌گرفت، و «غَرِی» جایگاهی در پایانه‎های پشت کوفه می‌باشد که پس از ثَوِیَّه، در جنوب حَنّانَه تا جنوب نُخَیْلَه در گورستان وادیِ سلام، جای دارد، و آرامگاه امام علی(علیه‌السّلام) در آن‎جا است، و «نجف» بلندی‌ای در پایانۀ پشت کوفه بر کنارۀ دریای نجف در مغرب می‌باشد که نزدیک 1 کیلومتر از آرامگاه امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) دور است، و این نام با گذر زمانها شناسه‎ای شد برای شهری که در کنار همان بلندی پدید آمد، و «حِیْرَه» شهری کهن در جنوب شهر کوفه و پشت آن‌جا و نزدیک 7 کیلومتر از آن دور بود، و اکنون ویرانه‎هایی از آن در غرب شهری کوچک که ابو صُخَیْر نامیده می‎شود، مانده‎اند.(35)

از ابو سعید خُدْرِی روایت شده است که پیامبر(صلّی‎الله‎علیه‎[وآله]وسلّم) فرمود:

سوگند که بی‎گمان، خانۀ خدا، پس از شورش یأجُوج و مأجُوج، حج گزارده و عمره گزارده می‎شود.(36)

«حَجّ» دیدار خانۀ خدا در مکّه است با کارهایی ویژه در روزهایی ویژه از ماه ذی‎حجّه، و عُمْرَه دیدار خانۀ خدا در مکّه است با کارهایی ویژه در هر زمانی که باشد.
  
بدان که یأجوج و مأجوج، بنا بر پژوهش نویسنده در آیه‎های قرآنی و روایات اسلامی، نیروهایی از گروههای خَزَر رام‎نشده‌اند که در قَفْقاز جنوبی گرد می‌آیند، و چند ماه پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، با فرماندهی شَرُوسِی بر ایران یورش می‌برند، سپس به عراق می‌روند و در آن‌جا نابود می‌شوند.

مقصود پیامبر(صلّی‎الله‎علیه‎وآله) از سخنش: «سوگند که بی‎گمان، خانۀ خدا ... حج گزارده و عمره گزارده می‎شود» آن است که در دورۀ زمانی میان شورش یأجوج و مأجوج و قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، دیدار خانۀ خدا در مکّه به گونه‎ای سراسری رها نمی‎شود، بلکه برخی مسلمانان حجّ و عمره می‎گذارند.

در پایان یادآور می‎شویم، از برخی احادیث اسلامی هویدا می‌شود که امام مهدی(علیه‌السّلام) در روزگار پنهان‌شدنش، در هر سالی در روزهای برگزاری حج به مکّه می‎آید، ولی در واپسین حجّ پیش از قیامش که در آن ناسازگاری و یورش و کشتار میان حاجیان می‌افتند، امام در میانشان نمی‎آید و با آنان حج نمی‌گزارد؛ پس حجّشان پذیرفته نمی‎شود.

عبَیْد ابن زُرارَه گفته است که شنیدم ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) می‎فرمود:

مردم، امام خُد را از دست می‎دهند، پس، در جایگاه گردآمدن حاجیان هست و آنان را مى‌‏بیند، و آنان وی را نمی‎بینند.(37)

علی ابن محمّد رازی روایت کرده است از کسی که ابو عبدالله-صادق-(علیه‎السّلام) فرمود:

سالی که دارندۀ این فرمان در جایگاه گردآمدن حجگزاران نیست، از مردم حجّشان پذیرفته نمی‌شود.(38)
 
«فرمان» در این حدیث همان فرمان خداوند به برپاکردن راستی و برابری است، و «دارندۀ این فرمان» امام مهدی(علیهالسّلام) می‌باشد.

🔻عبدالله ابن عَمْر گفته است:

مردم، بی‎امام، با هم حج مى‌گزارند و با هم در عرفات می‎مانند... .(39)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‎الله‎علیه‎وآله) باشد، اگرچه عبدالله ابن عَمْر صحابی آن را به وی نسبت نداده است.
---------------------------------------------------------------- 

1. إلزام ‏الناصب، ج 2، ص 185، خطبة البیان 2؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
2. الفتن، ص ۴۴، الجزء 1، ح 149؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
3. التشریف بالمنن، ص 2۵۴، الفتن للسُّلَیْلیّ، ب ۴۱، ح ۳۷۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
4. المستدرک علی الصحیحین، ج 5، ص 365، کتاب الفتن و الملاحم، ح 8570؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
5. مقصود از «سفارش‌شده» در این‌جا، کسی است که پیامبر به جانشینی‌اش پس از خُدش سفارش می‌کند.
6. التشریف بالمنن، ص 261، الفتن للسُّلَیْلیّ، ب 48، ح 379؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

7. یاقوت حَمَوِی گفته است: «... دجلۀ بغداد زورا نامیده شده است»؛ معجم البلدان، ج 3، ص 155، درگاه «زوراء». 
8. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
9. «نَهْرَوانیان» همان خوارج (شورشیان) می‎باشند که بر امام علی(علیه‎السّلام) شوریدند. پس، میان آنان و سپاه امام نبردی در سرزمین نَهْرَوان -میان واسِط و بغداد-، در سال 38 هـ.ق، روی داد؛ بهره‎گرفته‎شده از: برخی منابع.
10. در همۀ نسخه‎های چاپی الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «سدّوا» یافت می‎شود که سازگار با آن‎چه در بحار الأنوار آمده است، به «شدّوا» اصلاح و ترجمه گردید.
11. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
12. الیقین، ص 3-421، ب 157؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
13. در نسخۀ چاپی الأمالی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «لایحجّوا» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در بحار الأنوار آمده است، به «لاتحجّوا» اصلاح و ترجمه گردید.
14. در نسخۀ چاپی الأمالی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «عسل» یافت می‌شود که به «عسقل» اصلاح و ترجمه گردید.
 15. الأمالی، مفید، ص 5-64، المجلس 7، ح 10؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
16. بنگرید: قرآن کریم، سورۀ مریم، آیۀ 25.
17. الأُصول الستّة عشر، ص 4-353، من نوادر علیّ ابن أسباط، ح 31؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
18. فروع الکافی، ج 8، ص 42-36، کتاب الروضة، ح 7؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
19. در نسخۀ چاپی مشارق أنوار الیقین پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «لخروجی» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در حدیثی مانند این که در کفایة الأثر، ص 266 آمده است: «ألا و إنّ لخروجه علامات عشرة...»، به «لخروجه» اصلاح و ترجمه گردید.
20. در نسخۀ چاپی مشارق أنوار الیقین پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «تحریف الرایات» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در خطبۀ مخزون امام علی(علیه‌السّلام) نقل‌شده در بحار الأنوار، ج 53، ص 82، ب 29، ح 86 آمده است، به «تخریق الزوایا» اصلاح و ترجمه گردید. مقصود از «شکافتن کنُجها» پدیدیدآوردن پناهگاههاست.
21. در خطبۀ مخزون امام علی(علیه‌السّلام) که در بحار الأنوار، ج 53، ص 82، ب 29، ح 86 نقل شده، آمده است: «بستن مسجدها چهل شب»، و بنا بر آن‌چه هویداست، مرادش بستن مسجدهای کوفه در روزهای یورش سپاه سفیانی بر آن شهر و فرودآمدنشان در آن‌جاست. 
22. مراد از «فروبردنی» در این‌جا، فروبردن شهر حَرَسْتا در شمال شرقی دمشق و فروبردن سپاهی از سفیانی در بَیْدای مدینه است.
23. بنا بر آن‌چه هویداست، مقصود از «پرتاب‌کردنی در خراسان» در این‌جا، باراندن سنگها و شهابهای آسمانی بر شهر هَرات است که از سرزمینهای خراسان در شمال غربی افقانستان می‌باشد.
24. مراد از «حق» در این‌جا همان بهره و نصیب است، و حقِّ امام سرپرستی بر مردم می‎باشد.
25. مشارق أنوارالیقین، ص 262، خطبة الافتخار؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
26. إلزام الناصب، ج 2، ص 161، خطبة البیان 1؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
27. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
28. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
29. در همۀ نسخه‎های چاپی بحار الأنوار و کمال الدین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‎جا «سنة» یافت می‎شود که به «ستّة» اصلاح و ترجمه گردید.
30. میان دو کروشه از افزوده‎های ما است.
31. مرادش آن است: میان نیروهای خزر یورشگر با فرماندهی شروسی و نیروهای کوفی پاسداری‌کننده با رهبری شیصبانی و همتایانش نبردی خاهد بود، و آن‌دو همان دو گروه نابود شونده‌اند که در دنبالۀ حدیث به آنان اشاره شده است.
32. بحار الأنوار، ج 52، ص 6-45، ب 18، ح 32، با نقل از: کمال ‏الدین؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
33. در این باره بنگرید: لسان العرب، درگاه «شصب».
34. سخن نویسنده.
35. بهره‎گرفته‎شده از: منابع گوناگون.
36. الکتاب المصنّف، ج‌ 7، ص‌ 501، ح 37543؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
37. کمال الدین، ص 346، الجزء 2، ب 33، ح 33؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
38. دلائل الإمامة، ص 487، ح 485؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
39. الفتن، ص 238، الجزء 5، دنبالۀ ح 937؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۰۸
خادم گمنام

چرا مسلمانان بیش از ملّتهای دیگر گرفتارند؟!

جمعه, ۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۵۱ ب.ظ

روزی یکی از استادانم که دستی در علوم باطنی، به‌ویژه جفر دارد، از من پرسید: آیا می‌دانی چرا ما مسلمانان و ایرانیها، گرفتاریها و جنگ و خونریزی و اختلاف و فتنه در میانمان بیش از دیگر اقوام و ملّتهای جهان است؟! گفتم: از روی آیات قرآن و روایات اسلامی به پاسخی در این باره رسیده‌ام، ولی دوست دارم جوابش را از شما بشنوم. فرمود: سؤالی که با شما در میان نهادم مدّتها ذهن مرا به خُد مشغول کرده بود تا آن‌که از طریق علم جفر در این باره پرسیدم و جواب گرفتم که چون مسلمانان نام «الله» را زیاد به کار می‌برند و شعارشان الله است و کارهای خلاف خِیش را زیر این نام مقدّس، نیکو جلوه می‌دهند و از خدا نمی‌ترسند، دچار غضب وی و بلاهای گوناگون می‌شوند...!!!

از شنیدن سخن استاد سخت در شگفت شدم، و یاد برخی آیات و روایات اسلامی افتادم که از آنها نیز چنین چیزی برداشت می‌شود، و اکنون فرصت نیست آنها را در این گفتار فشرده بیاورم و واگذار می‌کنم به گفتارهای دیگر مهدوی و آخرالزّمانی اگر خدا بخاهد، و تنها بسنده می‌کنیم به یادآوری سخنی از خداوند که می‌فرماید: «بزرگ‌دشمنی‌ای است نزد خداوند که بگویید آن‌چه را نمی‌کنید»!(1)، و نیز بخشی از روایتی که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در بارۀ گروهی از مسلمانان فرمود: «آگاه باشید که بی‌گمان، من از آنان بیزارم و آنان از من بیزارند ... آسمانیان (فرشتگان) از الله اکبر گفتن آنان آزرده می‌شوند»!(2)

شایان یادآوری است، در پاسخ به سؤال آن دسته از خانندگانی که می‌پرسند: آیا گرفتاریهای آخرالزّمانی همه‌اش برای مسلمانان در خاورمیانه است، یادآور می‌شوم، هرچند خاورمیانه قلب جهان است، و بیشتر حوادث آخرالزّمانی در این بخش از جهان روی می‌دهند، از آیات قرآنی و روایات اسلامی و نوشتارهای کتاب مقدّس و پیشگوییهای دانشمندانی چون نُسْتْرْآدامُوس فرانسوی چنین برمی‌آید که در سالهای پایانی آخرالزّمان تا خروج دجّال، آشوب و جنگ و ویرانی و بلاهای طبیعی، مانند سیل و زلزله و توفان و صاعقه، شرق و غرب جهان و شمال و جنوب آن را فرامی‌گیرند! 
------------------------------------------------------------ 

1. قرآن کریم، سورۀ صفّ، آیۀ 3؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. المعجم الکبیر، ج 4، الجزء 8، ص 83، ح 7494؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۵۱
خادم گمنام

از برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان چنین برمی‌آید که خاورمیانه، به‌ویژه سرزمین مسلمانان، پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، گرفتار آشوبی دوازده‌ساله می‌شود که آغاز آن آشوب شام و پایانش نیز در آن‌جا خاهد بود.
 
بنا بر آن‌چه هویداست، آشوب شام همان «آشوب سوریه» است که گویا آغازش از بازی کودکان بود، و در شهر دَرْعا زبانه کشید، هنگامی که شماری از کودکان شعارهایی را بر زیان زمامداری سوریه در 22 ربیع اوّل 1432 برابر 26 فوریه 2011 بر دیوار مدرسه‌شان نوشتند و با دست نیروهای امنیّتی بازداشت شدند، و پس از آن، آشوب با دستان برخی گروههای تروریستی و پشتیبانی برخی دولتهای غربی، عربی و ترک، در سراسر سوریه و برخی بخشهای لبنان پخش شد، و پس از گذشتن نزدیک چهار سال از درنگش در آن دو کشور، در 10 شعبان 1435 برابر 9 ژوئن 2014 با دستان گروه داعش و بازماندگان حزب بعث، درون کشور عراق رفت، و آن همچنان که بود، پایدار می‌باشد، و گمانی نیست در این‌که آشوب یادشده پس از دوازده سال به درگیری میان گروه حسنی لبنانی، گروه اصهب مروانی، گروه ابقع فهری و گروه سفیانی شامی کشیده می‌شود، و با قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) پایان می‌یابد، و خداوند داناتر است.

ابن مُسَیِّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. از سویی بالا می‌آید و از سویی آرام می‌شود، و پایان نمی‌یابد تا آن‌که فریادگری فریاد زند: بی‌گمان، فرمانده آن کس است.(1)

نیز ابن مُسَیِّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. سپس کار مردم بر چیزی استوار نمی‌شود و برای آنان گردآمدگانی نخاهند بود تا آن‌که فریادگری از آسمان فریاد زند: بر شما باد آن کس، و پنجۀ دستی برآید که اشاره می‌کند.(2)

چنین می‌نماید که این دو روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشند، اگرچه سعید تابعی پسر مسیّب آن‌دو را به وی نسبت نداده است.

بدان که در ماه محرّم سال قیام قائم(علیه‌السّلام)، جبرائیل(علیه‌السّلام) از آسمان بانگ می‌زند که مهدی فرماندۀ مردم است، و پنجۀ دستی آویزان در هوا آشکار می‌شود که سوی وی اشاره می‌کند.

از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وسلّم) فرمود:

پس از من چهار آشوب سوی شما می‌آیند: نخستین آنها در آن خونها حلال دانسته می‌شوند، دومین آنها در آن خونها و داراییها حلال دانسته می‌شوند، سومین آنها در آن خونها، داراییها و شرمگاهها حلال دانسته می‌شوند، و چهارمین، ناشنوا، کور و فراگیر است که مانند جنبش موج در دریا می‌جنبد تا آن‌که کسی از مردم از آن پناهگاهی نمی‌یابد، و خانه‌ای از عربها و ناعربها نمی‌ماند، مگر آن‌که آن را از خاری و ترس پُر کند، در شام می‌گردد، عراق را می‌پوشاند و جزیره را با دست و پایش می‌کوبد، و گروه مردمان (مسلمانان) در آن، چون مالیده‌شدن چرم، مالیده می‌شوند، گرفتاری در آن سخت می‌شود، به گونه‌ای که کار نیکو در آن زشت دانسته، و کار زشت در آن نیکو شناخته گردد، کسی از مردم نمی‌تواند در آن بگوید: نه نه. سپس آن را از سویی نمی‌دوزند، مگر آن‌که از سویی دیگر بشکافد، مرد در آن صبح می‌کند، در حالی که مؤمن است و شب می‌کند در حالی که کافر است، و رهایی نمی‌یابد در آن، مگر کسی که مانند دعای فرورفته در دریا دعا کند، آن آشوب دوازده سال پایدار می‌ماند، از میان می‌رود هنگامی که از میان می‌رود، در حالی که بی‌گمان، فرات از کوهی از تلا پرده برداشته است؛ پس، بر سر آن کارزار می‌کنند تا آن‌که از هر نه تن هفت تن کشته شوند.(3)

شایان یادآوری است که این روایت در کتاب الفتن دو بخش شده بود، و ما دو بخش را برای فراگیرشدن بهره‌اش، به هم پیوند دادیم و روایت را بر گونۀ یگانه و درستش در این‌جا آوردیم.
«عِراق» بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو است که از سامَرّا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود.(4)

«جَزِیرَه» بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات است که از جزیرۀ ابن عُمَر، نَصِیبِین، مارِدِین، دِیار بَکْر، حَرّان و شانْلِی اُورْفا در جنوب شرقی ترکیه آغاز می شود و به قامِشْلِی، حَسَکه، رأسُ الْعَیْن، عَیْن العَرَب، رَقَّه و بُصَیْرَه در شمال شرقی، شمال و شرق سوریه می رسد و تا درون کشور عراق، از مَوْصِل بر کنارۀ خاوری دجله تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات، کشیده می‌شود.(5)
------------------------------------------------------------ 

1. المصنّف، ج 11، ص 361، ح 20746؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. الفتن، ص 236، الجزء 5، ح 929؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
3. الفتن، ص 31، الجزء 1، ح 87 و الفتن، ص 159، الجزء 3، دنبالۀ ح 651؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
4. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
5. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۱۱
خادم گمنام

توقیت: گاهی دیده شده است، برخی کسانی که به ظاهر در لباس روحانیّت می‌باشند، ولی کارشناس لغت عرب و احادیث اسلامی و مباحث مهدویّت و آخرالزّمان نیستند، بر ما خرده می‌گیرند که شما در فلان بحث و فلان بحث برای ظهور توقیت کردید؟!

پاسخ روشن ما این است که توقیت در زبان عرب از باب تفعیل و به معنای تعیین وقت دقیق است، و در هر حال، تعیینِ وقتِ نهی‌شده در روایات اسلامی آن است که کسی بگوید فلان سال و فلان ماه حتماً امام ظاهر می‌شود، ولی اگر کسی در محدودۀ روایات اسلامی روی اعدادی که در خد روایات آخرالزّمانی پیرامون زمان حوادث آمده‌اند، سخنی بگوید و بحثی مطرح کند و تازه دقیق هم نگوید فلان سال و فلان ماه ظهور رخ می‌دهد و علاوه بر همۀ اینها یک «الله اعلم» نیز بگوید، تعیین وقت بسیار یا دقیق برای ظهور نیست، و نویسنده خُد از برخی علمای با سواد حوزه که کارشناس مباحث مهدویّت و آخرالزّمان نیز هستند، در این باره پرسیدم، فرمودند: مباحث احتمالی پیرامون زمان ظهور از مصادیق توقیت نیست!

در هر حال، یک سفارش دوستانه به طالبان علوم دینی بزرگوار و دانشجویان دانشگاهی عزیز می‌کنم در ایّام تحصیل دانش درس و بحثها را خوب دنبال کنید و نکات رشتۀ خیش را از کتابها و اساتید فن نیکو فرا بگیرید تا به وقتش اگر در بارۀ موضوعی نظری دادید و اشکالی کردید، سنجیده، مفید و کارشناسانه باشد، و همیشه این شعر را آویزۀ گوشتان کنید:

 پالان‌دوزی به غایت خُد            بهتر ز کلاه‌دوزی بد 

هرچند اساتید بزرگواری که عضو کانال هستند شعر یادشده را شنیده و با مقصود شاعرش آشنا هستند، برای جوانانی که با اصطلاحات متعارف نزد قدما آشنایی ندارند، یادآور می شوم در گذشته که خرماشینی و کلاه کارخانه‌ای رواج نداشت، پالان‌دوزی و کلاه‌دوزی دو شغل رایج جوامع بشری بودند، ولی از نظر کلاس و پرستیز کلاه‌دوزی نسبت به پالان‌دوزی جایگاه بالاتری نزد مردم داشت. شاعر این شعر می‌گوید اگر شما پالان‌دوز خوبی باشید بهتر است تا کلاه دوز بد!

احتکار: نکته دیگری که باید در این جا یادآور شوم، آن است که ما با توجّه به نگاه آخرالزّمانی به این روزگار و بهره‌گیری از روایات اسلامی در بارۀ ذخیرۀ موادّ غذایی، هنگام فراوانی امکانات زندگی و مواد غذایی و ارزانتر بودن آنها در بازار، نه زمان کمبود و گرانی آنها، در کانال آخرالزّمان طیّ مقاله‌ای نکاتی را در بارۀ اندوختن مایحتاج ضروری سال یا چندماه یادآور می‌شویم تا در وقت کمبود و گرانی در تهیّه آنها دچار مشکل نشوند، و بارها سودمندی این کار بر همگان روشن شده است، و جالب آن است که ما هنگام کمبود کالاها چنین اندوختنی را سفارش نکرده‌ایم.

با این حال، برخی افراد، بدون آگاهی از شرایط اقتصادی کشور و بدون علم به روایات آخرالزّمانی، بر ما خرده می‌گیرند. شما خد همین روزها شاهد هستید که در جامعه ما گروهی حیوانات پست و خدانشناس درست هنگام نیاز مردم به ماسک برای گرفتارنشدن به بیماری کرونا و آنفلوانزا، میلیونها از آن را انبار و احتکار کردند تا به قیمت گران به مردم بفروشند، و اکنون مردم قم و دیگر شهرهای دیگر از دسترس به ماسک مناسب و ارزان محروم‌اند. بنا بر این، اگر هنگام فراوانی و ارزانی این کالا می‌گفتیم چند عدد ماسک برای نیاز سال ذخیره کنید، سخن گزاف و خلاف شرعی نگفته بودیم، ضمن آن‌که انسانهای شریف و دلسوز اگر هنگام نیاز شدید مردم به کالایی آن را از پیش اندوخته باشند، با جان و دل در اختیار نیازمندان می‌گذارند.

کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۰۶
خادم گمنام

خانندگان گرامی، بر پایۀ پژوهش مفصّلی که در روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان انجام داده ایم، یمانی موعود جوانی از نسل امام حسین(علیه السّلام) می باشد که پس از چیره شدن پادشاه چشم فروهشته و ستمگر یمن بر این کشور به ویژه صنعا- که ظاهراً همین منصور هادی است-، در ماه رجب سال ظهور امام مهدی(علیه السلام)، همزمان با قیام شعیب خراسانی در سمرقند و قیام سفیانی شامی در وادی یابس در جنوب دمشق، در یمن قیام می کند.

بنا بر این، یمانی موعود بر عبدالملک حوثی رهبر شورشیان زیدی در یمن منطبق نیست؛ زیرا حوثیها از سادات حسنی می باشند و قیامشان قبل از رجب سال ظهور انجام گرفته است!!!

نیز منطبق بر احمد اسماعیل همبوشی بصری نیست؛ زیرا این شخص اصلا سیّد نیست و جوان نیست و اهل بصره می باشد نه یمن!!!!

در هر حال، هر وقت دیدید که شخصی در گفتار و نوشتارش یمانی را جز آن که ما در دو سه خط معرّفی کردیم، معرّفی کرد، بدانید که یا جاهل است و ناکارشناس، و یا شیّاد و دروغگو!!!

در آینده در مقاله «یمن در آخر الزّمان» به گونه ای مفصّل در بارۀ یمانی موعود بحث خاهیم کرد تا هیچ شکّ و شبه ای برای کسی باقی نماند. قیامگران بر حق مثل یمانی و قیامگران نا بر حق مانند سفیانی نشانه هایی دارند که هیچ شیّاد کذّابی نمی تواند خد را جای آنها به مردم معرّفی کند و مدّعی آنان شود. 

 سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم https://t.me/joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۰۷
خادم گمنام

کعب الأحبار گفته است:

... هر گاه آشوب را در سرزمینهای شام ببینی، مرگ و مردن است، و بَنِی اَصْفَر (رومیان) جنبش می کنند و به سرزمینهای عربها می رسند. پس، میان آنان (رومیها و عربها) نبردهایی خاهند بود(1).

حُذَیْفه گفت:

... گفتم: بنی اصفر چه کسانی اند ای رسول خدا؟ فرمود: رومیان...(2)، و نویسنده می گوید: عربها رومیان را «بَنِی اَصْفَر» -پسران مرد زرد- می نامیدند؛ زیرا آنان چنین می پنداشتند که پدر نخست رومیها که همان روم است، مردی زردپوست بود(3).

از روایت وَلِید پسر مُسْلِم بهره گرفته می شود که ترکها و رومیان، در پیِ گردش ستاره ای دنباله دار در کرانه های آسمان از ماه صفر تا رجب سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، درون سرزمینهای عربی می آیند.

وَلید گفته است:

... بی گمان، ستاره ای که از نشانه هاست، ستاره ای می باشد که در صفر و در دو ربیع یا در رجب در کرانه ها می گردد، و هنگام آن رویداد، خاقان با ترکها می رود، و در پیِ او رومیان اند که با پرچمها و صلیبها آشکار می شوند(4).

«خاقان» واژه ای ترکی است که در روزگاران کهن لقب پادشاه ترکان بود، و بنا بر آن چه هویداست، در این حدیث، مراد از «خاقان» همان رئیس جمهوری کشور ترکیه است که نیروهای ترکش از مرزهای جنوب شرقی این کشور می گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق کشور سوریه جای دارد، می روند، و مقصود از «رومیان»، نیروهایی مسیحی اند که از سرزمینهایی مانند اروپا، امریکا و استرالیا به اسکندریّه در شمال مصر، رَمْلَه در شمال فلسطین، حِمْص در غرب سوریه و دشت عُمْق، میان حَلَب و اَنْتاکِیَه، در شمال غربی سوریه و قَرْقِیسِیا در شرق این کشور می آیند.

محیی الدّین ابن عربی با سندهایش از کتاب ابن‏ عصمه گزارش کرده است:

... پس، در آن زمان زمامدار مغرب(5) با سپاهی بسیار و لشکریانی انبوه جنبش می کند، و در شرق و غرب فرود می آیند ... پس، خبر آن رویداد به رومیان می رسد، و در ناوگانهای دریایی بزرگ جنبش می کنند و کناره های دریا را می گشایند ... سپس سفیانی با لشکرهایی بزرگ برمی شورد ... سپس مهدی برمی شورد...(6).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه راوی آن را به وی نسبت نداده است.
 
بنا بر آن چه هویداست، مراد از «زمامدار مغرب» در این روایت، همان اَعْرَجِ کِنْدِی رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی است که سپاهش را به مصر می آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی برای نبرد سوی فلسطین، اُردن و سوریه می فرستد، و مقصود از «رومیان» در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان، همان اروپاییان و بسیاری از آمریکاییان و استرالیاییها می باشند که از فرزندان رومیان اند، و «کناره های دریا» در این جا همان کناره های دریای مدیترانه است. 
—--------------------------------------------------- 

1. التشریف بالمنن، ص 263، فتن سُلَیْلی، ب 50، ح 382 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. الفتن، ص 300-299، جزء 5، ح 1165 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
4. الفتن، ص 152، جزء 3، دنبالۀ ح 620 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. در نسخۀ چاپی محاضرة ‏الأبرار پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الغرب» یافت می شود که به «المغرب» اصلاح و ترجمه گردید.
6. محاضرة ‏الأبرار، ج 1، ص 3-341 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم https://telegram.me/joinchatakheruzzaman

آخرالزّمان
بررسی راهبردی رویدادهای آخرالزّمان
با بهره گیری از: آیات، روایات و پیشگوییها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۵۴
خادم گمنام

سه سال سخت در آخرالزّمان(ویرایش شده)

شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ق.ظ

از روایات اسلامی بهره گرفته می‌شود که در آخرالزّمان سه سال سخت خاهند بود که در آنها گرفتاریها و ناخُشیهای گوناگون فرود می‌آیند که زمین را ویران و بسیاری از زیندگانش را نابود می‌کنند، و آن سالهای سخت از سه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) در ماه محرّم در مکّه آغاز می‌شوند و در مضان پس از قیامش به پایان می‌رسند، و در آغاز سال سوم که سخت‌ترین سالهای سه‌گانه است، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی سختی‌آور» نامیده می‌شود، در ماه رمضان برمی‌آید، و در پایانه‌هایش دجّال یک‌چشم هنگام بی‌بارانی‌ای سخت در زمانی چهل‌روزه برمی‌شورد. پس، عیسی پسر مریم(علیهماالسّلام) از آسمان در دمشق فرود می‌آید و به بیت المقدس می‌رود و پشت سر مهدی(علیه‌السّلام) نماز می‌گزارد و دجّال را با فرمان امام می‌کشد، و سختیها، به‌ویژه آشوبها و جنگها، پایان می‌یابند.

خداوند متعالی فرموده است:

«بی‌گمان، با سختی آسایشی است».(1)

نیز امام علی(علیه‏السّلام) ‏فرمود:

هنگام سختی بیش از اندازه، گشایش می‌باشد، و زمان تنگ‌‏شدن دایره‌های گرفتاری، آسایش خاهد بود.(2)

ابو اُمامَه باهِلِی روایت شده است که گفت: رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم) برای ما سخنرانی کرد ... فرمود:

... بی‌گمان، پیش از شورش دجّال، سه سال سخت خاهند بود که در آنها گرسنگی سختی به مردم می‌رسد. خداوند در سال نخست به آسمان فرمان می‌دهد که یک‌سوم بارانش را بازدارد، و به زمین فرمان می‌دهد، پس، یک‌سوم روییدنی‌اش را بازمی‌دارد. سپس در [سال](3) دوم به آسمان فرمان می‌دهد، پس دوسوم بارانش را بازمی‌دارد، و به زمین فرمان می‌دهد، پس دوسوم روییدنی‌اش را بازمی‌دارد. سپس خداوند در سال سوم به آسمان فرمان می‌دهد، پس، همۀ بارانش را بازمی‌دارد و قطره‌ای نمی‌بارد، و به زمین فرمان می‌دهد، پس، همۀ روییدنی‌اش را بازمی‌دارد و سبزی‌ای نمی‌رویاند، و هیچ دارندۀ سُم‌شکافداری نمی‌ماند، مگر آن‌که نابود شده باشد، جز آن‌چه خداوند بخاهد... .(4)

در نوشتارهای زرتشتیان آمده است: در پایان هزارۀ هوشیدر بامی، دیوی مهیب(5) به نام «مَلْکوش»، زمستانی سخت و ترسناک پدید می‌آورد، و در مدّت سه سال، سراسر گیتی را با برف و باران و تگرگ و باد سرد و طوفان ویران می‌سازد، و مردمان و جانوران و دیگر موجودات روی زمین را نابود می‌کند.(6)

بنا بر پژوهش نویسنده، هُوشِیدَر(7) یا هوشیدر بامِی(8) همان بهرام یا هاشمی چینی و نخستین زمینه‌ساز زمامداریِ سوشیانت یا همان امام مهدی(علیه‌السّلام) است و در چین آشکار می‌شود، و چند ماه پیش از قیام سوشیانت، از چین و مُلْتان به سرزمین خراسان می‌آید و در آن‌جا برمی‌شورد، و پس از چیره‌شدن بر آسیای میانه، به یاری ایرانیان می‌شتابد و سپس به عراق می‌رود و از آن‌جا رهسپار دمشق و بیت المقدس می‌شود.

گفتنی است، «مَلْکوش» واژه‌ای پهلوی و به معنای «مرگ و نابودی» است.

از ابو سعید خُدْری روایت شده است که پیامبر خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم) فرمود:

در مردم من (مسلمانان) در آخرالزّمان گرفتاری‌ای سخت از پادشاهشان فرود می‌آید که گرفتاری‌ای از آن سخت‌تر شنیده نشده است، به گونه‌ای که زمین گسترده برایشان تنگ شود و تا آن‌که زمین از برگشتن از راستی و ستم‌ورزی لبریز شود، تا جایی که مؤمن پناهگاهی نمی‌یابد که به آن از ستم پناه برد. پس، خداوند(عزّ و جلّ) مردی از فرزندان و نوادگانم را برمی‌انگیزد و زمین را از بهره‌دهی و برابری پُر می‌کند، چنان‌که از ستم‌ورزی و برگشتن از راستی لبریز شده است... .(9)

از ابو حمزۀ ثُمالی روایت شده است که گفت:

شنیدم ابو جعفر محمّد پسر علی(علیهما‏السّلام) می‏فرمود:

... ای ابو حمزه، قائم(علیه‏السّلام) برنمی‌خیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمین‌لرزه‌هایی، آشوبی و گرفتاری‌ای که به مردم می‏رسند، طاعونی پیش از آن، شمشیری برنده میان عربها، ناسازگاری‌ای سخت میان مردم و پراکندگی‌ای در دینشان و دگرگونی‌ای در حالشان، تا آن‌جا که هر آرزوکننده‌ای، از بزرگی آن‌چه از درنده‌‏خویی مردمان و خُردن برخی از آنان دیگری را می‌بیند، هر صبح و شام آرزوی مرگ می‌‏کند، و شورش وی هر گاه برشورد، هنگام ناامیدی و دلسردی خاهد بود... .(10)

سَدِیر صَیْرَفِی گفت که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهما‌السّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:

... پس، در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شوید، میوه‌ها کاهش می‌یابند، سرزمینها بی‌باران و خشک می‌شوند، دچار گرانی نرخها و از درستی برگشتن پادشاه می‌شوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی میان شما پدیدار می‌شوند، و آشوبها از همۀ گوشه‌وکناره‌ها بر شما سایه می‌افکنند... .(11)

از ابو بَصِیر روایت شده است که ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) فرمود:

ناگزیر پیشاپیش قائم سالی خاهد بود که در آن مردم گرسنه می‌شوند، و به آنان ترسی سخت از کشتن و کاستنی از داراییها و جانها و میوه‌ها می‌رسند؛ پس بی‌گمان، آنها در کتاب خداوند روشن‌اند، سپس این آیه را خاند: «و سوگند که بی‌گمان، شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاستن داراییها، جانها و میوه‌ها می‌آزماییم، و به شکیبایان مژده بده»(12).(13)

از فُضَیْل روایت شده است که ابو جعفر-باقر-(علیه‌السّلام) ... فرمود:

... هر گاه نیازمندی و تنگدستی سخت شوند و برخی از مردم دیگری را نشناسند (از برآوردن نیاز برادران روی‌گردان شوند)، پس، در آن هنگام، هر صبح یا شام، این کار (نابودی پادشاهی خاندان عبّاس و ظهور امام مهدی‌علیه‌السّلام) را پیشبینی کنید... .(14)

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در یادآوری برخی سرزمینهای مشرق و رویدادهایش، فرمود:

... سوگند که بی‌گمان، در زمامداری سفیانی، بی‌بارانی، دشواری و گرفتاری‌ای بزرگ به زیندگان ری می‌رسند.(15)

«سُفْیانِی» همان عُثْمان شامی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در ماه صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در ماه رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق و سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

بنا بر آن‌چه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از ماه صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در ماه شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک‌اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

شیخ مفید(رحمه‌الله) در کتابش آورده است:

هر گاه بزرگ‌ستاره‌ای سرخ را ببینی که آن را نمی‌شناسی و در گذرگاههای ستارگان نیست، در آسمان از جایی به جایی می‌رود، مانند ستون است، در حالی که ستون نیست، پس بی‌گمان، آن، نشانۀ جنگ، گرفتاریها، کشتن بزرگان، فراوانی بدیها، دلنگرانیها و آشوب در مردم است(16).

کعب ‏پسر حارث از کاهِنی به نام «سَطِیح»(17)، در بیان رویدادهای آخرالزّمان، روایت کرده است:

... برآمدن بزرگ‌ستاره که عربها را سخت و ناگهان می‌ترساند، و برای آن مانند دُم است؛ پس، در آن هنگام، بارانها نمی‌بارند، رودها خشک، شهرها(18) ناسازگار و نرخها در همۀ سرزمینها گران می‌شوند... .(19)


--------------------------------------------------------------- 
1. قرآن کریم، سورۀ انشراح، آیۀ 6؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. نهج البلاغة، ص 860، ب المختار من الحکم، ش 341؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
3. در نسخۀ چاپی سنن ابن ماجه پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «السنة» یافت نمی‌شود، و ما آن را سازگار با آن‌چه در نسخۀ چاپی این کتاب در مصر آمده است، افزوده و ترجمه کرده‌ایم.
4. سنن ابن ماجه، ص 5-913، کتاب الفتن، ب 33، ح 4077؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
5. شیطانی ترسناک.    
6. سوشیانت، ص 97، بخ 4، یادداشت 1.
 7. «هوشیدر» به معنای «پرورانندۀ قانون» است. 
8. بسا از برای امتیاز، «بامی» را به اسم اوّلین موعود افزوده، هوشیدر بامی گفته‌اند؛ سوشیانت، ص 64، بخ 2. بامی (به معنای روشن و درخشان) یعنی مشرقی.
9. المستدرک على الصحیحین، ج 5، ص 376، کتاب الفتن و الملاحم، ح 8611؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
10. الغیبة، نعمانی، ص 40-239، ب 13، ح 22؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
11. الأمالی، ص 5-64، المجلس 7، ح 10؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
12. قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ 155؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
13. الغیبة، نعمانی، ص 259، ب 14، ح 6؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
14. تفسیر القمّیّ، ج 1، ص 11-310، سورۀ یونس؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
15. الفتوح، الجزء 2، ص 80؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
16. الاختصاص، ص ۱۶۲، آفة العلامات فی السنة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
17. سَطِیح کاهن از شناخته‌شده‌ترین پیشگویان عرب در روزگار نادانی عربها بود که از برخی چیزهای پنهان خبر می‌داد، و مردی یمنی زیندۀ شام بود که ناتوان زاده شده بود، و همواره چون پاره‌گوشتی بی‌استخان پهن‌شده بر روی زمین بود، به گونه‌ای که نمی‌توانست بایستد یا بنشیند؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. 
18. در همۀ نسخه‌های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الأعصار» یافت می‌شود که به «الأمصار» اصلاح و ترجمه گردید.
19. بحار الأنوار، ج 51، ص 3-162، ب 11، با نقل از: مشارق أنوار الیقین؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۰۰:۳۵
خادم گمنام

از عبدالله پسر سَنان روایت شده است که ابو عبدالله(علیه‌السّلام) فرمود:

به‌زودی شبهه‌ای به شما می‌رسد؛ پس، بی‌نشانه‌ای دیده‌شونده و بی‌امام هدایتی می‌مانید، از آن شبهه رهایی نمی‌یابد، مگر کسی که دعا کند به دعای غریق. گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود می‌گویی: 

          «یا الله یا رحمان یا رحیم، یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی علی دینک».

گفتم: یا مقلّب القلوب و الأبصار ثبّت قلبی على دینک. فرمود: بی‌گمان، خداوند(عزّ و جلّ) مقلّب القلوب و الأبصار است، ولی بگو چنان‌که می‌گویم: یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک(1).

شایان یادآوری است، مراد از «شبهه‌ای» در این حدیث، هر چیزی می‌باشد که انسان را دچار کجرویهای فکری و اعتقادی کند.
----------------------------------------------------------------

1. بحار الأنوار، ج 52، 49-148، ب 22، ح 73، با نقل از: کمال الدین؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور، پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۲۱
خادم گمنام

گرچه بیشتر بلاهای طبیعی و گرفتاریهایی که مردم آخر الزّمان با آنها رو به رو می باشند، در ظاهر منشأ طبیعی و مادّی دارند، در واقع اثر وضعی و نتیجۀ قهری کارهای بد و گناهانی اند که نظم طبیعت را بر هم می‏زنند و خشم خالق هستی را برمی انگیزند.

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود:

... هر گاه زنا میان شما پخش شود، زمین لرزه خاهد بود...(1).

در سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، پس از آشکارشدن بزرگ ستاره ای دنباله دار (گیسوی شیطان) در آسمان در ماه رمضان، زلزله هایی سخت ویرانگر و پرکشتار روی می دهند که بزرگترین آنها کانونش زیر دریای مدیترانه می باشد و گسترۀ ویرانیش شهرهای مصر، فلسطین، اسرائیل، لبنان، سوریه، عربستان، ترکیه، و برخی شهرهای اروپایی را در بر می گیرد، و در مشرق زمین، از عراق و ایران تا خراسان بزرگ، هند، پاکستان، چین، کره و ژاپن، نیز زلزلزله هایی بزرگ روی می دهند.

از عبدالله پسر عُمَر روایت شده است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جایگاه برآمدن خورشید رو کرد و فرمود:

از همین جا (مشرق) گیسوی شیطان برآید، و از همین جا زمین لرزه ها و آشوبها ... خواهند بود(2).

ابو حَمْزَۀ ثُمالی گفت که شنیدم ابو جعفر محمّد پسر علی(علیهما السّلام) می فرمود:

... قائم(علیه السّلام) به پا نمی خیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمین لرزه ها، آشوب و گرفتاری ای که به مردمان می رسند...(3).

زمین لرزه پرقدرت برآمده از گسلی وابسته به مجموعۀ تحرّکات زاگرس که در ۴۰ سال گذشته مانند آن رخ نداده است و پس لرزه ها و زمین لرزه های فراوان پس از آن که دیشب در بخشهایی از غرب آسیا، به ویژه ایران و عراق، روی دادند، با توجّه به شدّت و گستردگی آنها و خرابی و کشتار اندک، پیش هشداری طبیعی اند که خبر از افزایش گناه و تباهی تا کنون، بروز اختلافات جدید و فتنه هایی تازه در آینده ای نزدیک و وقوع زلزله هایی بزرگتر و اختلافات و آشوبهایی سخت تر در آینده ای نه چندان دور در جهان، به ویژه خاورمیانه، می دهند.

این زلزله ها همبستگی بیشتر دولتهای اروپایی و امریکایی و عربها و ترکیه و افزایش فتنه انگیزیشان نسبت به مسلمانان، به ویژه ایرانیان، و تزلزل سیاسی در برخی حکومتهای منطقه را در پی دارند.

 نکته قابل توجّه در بارۀ زلزله های دیشب آن است که پیشتر از این، در مناطقی مانند شرق آشیا و یا ایران شاهد افزایش زلزله بودیم و اکنون زلزله در عراق و غرب آسیا افزایش یافته است و این پیام آور وقوع رویدادهایی نو در این بخشهاست.
—---------------------------------------------------
 1. روضة ‏الواعظین، ص532 (ترجمۀ نویسنده).
2. المعجم الصغیر، جزء 2، ص 36، ب میم (ترجمۀ نویسنده).
3. الغیبة، نعمانی، ص 240، ب 13، ح 22 (ترجمۀ نویسنده).

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۱۸
خادم گمنام

سیّد حسنی پسر عموی نسبی همۀ ما سادات حسینی، حسنی، موسوی و رضوی است؛ نه پسر عموی تنی. وی هنگام سردادن ندای یاریخاهی نخست از سادات کمک می‌خاهد. نویسنده تا کنون ندیده است که کسی از وی باخبر بوده و او را یافته باشد. زیرا او و قیامش از اسرار الاهی در آخرالزّمان‌اند که کمی پیش از ظهور می‌بایست فاش شوند. از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که هدفش ماندن و حکومت‌کردن و پادشاهی در ایران نیست، و مردم، به‌ویژه سادات محترم و توانمندان، را به یاری خیش دعوت می‌کند تا به کمک ستمدیدگان بشتابد و نیروهای سفیانی را که در آن زمان بر ایران یورش می‌برند، از کشور دور کند، و سرانجام همراه نیروهای هاشمی چینی و شعیب خراسانی به عراق برود و پرچم پیروزی را در نجف به امام مهدی(علیه‌السّلام) بسپارد.

شنیدنی است اگر بدانید، شخصی ناسیّد و مسن در رشت مدّعی سیّد حسنی بودن است، در حالی که حسنی واقعی سیّد و جوانی از دیار دیلمستان در گیلان است، و پس از آشکارشدن شعیب خراسانی، هاشمی چینی، قریشی سیستانی و حسینی یمانی و سفیانی شامی پدیدار می‌شود.

نیز سالها پیش شخصی مسن و ناسیّد و ترک‌تبار در قزوین مدّعی بود که سیّد حسنی است.

شاید برخی خانندگان ما شنیده باشند که حدود 40 و اندی سال پیش در شهر مشهد شخصی مسن بود که گاهی به بازار قالی‌فروشان می آمد و ادّعا می‌کرد که سیّد حسنی است و برخی از علما که نمی‌خاهم نامشان را ببرم نیز می‌پنداشتند که وی همان سیّد حسنی قیامگر در آخرالزّمان است، و حال آن‌که جناب حسنی گیلانی از دیار دیلم و جوانی روشن‌چهره در سنّی نزدیک 30 سال -اندکی بیش یا کم- می‌باشد.

ناگفته نماند، دلیل این‌که برخی در مشهد ادّعای سید حسنی‌بودن می کردند آن بود که برخی نویسندگان و منبریهای قدیم بدون توجّه به روایات اسلامی، چنین مطرح می کردند که سیّد حسنی همان خراسانی است، و شیّادان فرصت‌طلب نیز با توجّه به آن‌که مشهد از بلاد خراسان است، در آن دیار بساط فریب خِیش را پهن می‌کردند، در حالی که خراسانی جوانی ناسیّد و از قبیلۀ بنی تمیم و اهل تالقان افقانستان است، و حسنی جوانی از تبار امام حسن(علیه‌السّلام) و ایرانی و اهل دیلمستان در گیلان است، و آن خراسانی با رهبرش هاشمی چینی به کمک این حسنی می شتابند، و هر کس خلاف این مطلب را بگوید و بنویسد، مخالف صریح روایات است.
  
گفتنی است، با آن‌که در روایات اسلامی آمده است که حسنی از دیلم ندا می‌دهد و در گیلان قیام می‌کند و زمامدار تبرستان است، و این هر سه بخشهایی از شمال ایران از گیلان تا مازندران‌اند، برخی نویسندگان کم‌بهره از دانش و کم‌آشنا با مباحث مهدویّت و آخرالزّمان چنین می‌گویند و می نویسند که حسنی اهل بندر دیلم در استان بوشهر است!

..........................................................................
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۸ ، ۲۰:۱۶
خادم گمنام

حسنی گیلانی در نوشتارهای زرتشتیان

پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ب.ظ

هوشیدر ماه(1) که در سرزمین پَدِشْخارْگر برمی خیزد، بنا بر پژوهش نویسنده، کسی جز حسنی گیلانی نیست که اندکی پس از آمدن هوشیدر به خراسان و کمی پیش از قیام سوشیانت، در سرزمین کوهستانی دیلم در شرق استان گیلان به پا می خیزد و با کمک هوشیدر و پشوتن، دشمنان درونی ایران را برمی اندازد و یورش برندگان بیرونی را از این سرزمین دور می کند و به عراق می رود.

در جاماسب نامه پهلوی، ف 1، بند 18، در بارۀ هوشیدر، آمده است:

و پس از آن، پدشخارگر(2) مردی، در نزدیکی دریابار(3) مهر ایزد(4) را ببیند و مهرایزد بس راز نهان به آن مرد گوید به پیغام به سوی پدشخارگرشاه آید که: «این خدایی(5) کر و کور چرا داری؟ و تو نیز خدایی ایدون(6) کن، چنان که پدران و نیاکان شما(7) کرد». او [به] آن مرد گوید که: «من این خدایی چگونه شایم(8) کرد؟ که مرا آن گُنْد(9) و سپاه و گنج و سپاهدار نیست، چنان که پدران و نیاکان مرا بود». آن پیامبر گوید که: «بیا تا تو را گنج و خاسته(10) پدران و نیاکان تو بسپارم»(11).


---------------------------------------------------------- 
1. «هوشیدر ماه» به معنای «پرورانندۀ نماز و نیایش» است.
2. «پَدِشْخارْگر» یا «پَتِشْخارْگر» واژه ای پهلوی و به معنای کوهستان پیش رویِ ولایت خار (ورامین) است که دامنه های شمالی البرز، مانند دماوند، تبرستان، رویان و گیلان، را در بر می گرفته است. 
3. دریابار به معنای سرزمین کنار دریاست، و در این جا، به بخشهای جلگه ای و ناکوهستانی کنارۀ دریای خزر اشاره دارد.
4. فرشتۀ نگاهبان مهر و محبّت. 
5. سروری، سرپرستی کارها.
6. این چنین.
7. «نیاکان شما» در این جا به نیاکان هوشیدر ماه (حسنی گیلانی) اشاره می کند که در سالیانی نه چندان دور، در گیلان و مازندران، نیرومند بودند و زمامداری می کردند.  
8. توانم.
9. لشکر.
10. دارایی.
11. نجات بخشی در ادیان، ص 56، گفتار 1، بخ 8.
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۸ ، ۲۱:۱۴
خادم گمنام

شبانگاه جمعه ۲۰ دی ۹۸ ماه‌گرفتگی رخ داد ... وضعیّت قمر در صورت فلکی سرطان است که تا بامداد شنبه ۲۱ دی ماه ادامه داشت ... این ماه‌گرفتگی به ساروس ۱۴۴ تعلّق داشته و شانزدهمین گرفت از ۷۱ گرفت ماه‌گرفتگی ساروس مذکور بوده است ... زمان آغاز ماه‌گرفتگی در تهران ساعت ۲۰ و ۳۷ دقیقه، لحظۀ حدّاکثر گرفت ۲۲ و ۴۰ دقیقه و پایان آن در ساعت ۴۲ دقیقۀ بامداد روز شنبه ۲۱ دی بود ... قارّه‌های آسیا، استرالیا، اروپا و آفریقا تحت پوشش ماه‌گرفتگی جمعه شب (۲۰ دی ماه) بودند .... این ماه‌گرفتگی از نوع نیمسایه بود که در نجوم قدیم از آن به عنوان "خسوف غیر مرئی" (ماه گرفتگی غیرقابل مشاهده) یاد می‌شود؛ زیرا تغییر نورانیّت سطح ماه برای چشم انسان چندان محسوس نیست، و چنین ماه‌گرفتگیهایی برای عموم مردم جذّاب نیستند، و هرچه ماه‌گرفتگی کمتر دیده شود، آثارش کمتر است!

امّا آن‌ چه که از این پدیده نجومی می‌شود استخراج کرد در مورد ایران و خاورمیانه به این شرح است:

نوسانات ارزی و بورس دیده می‌شود و همچنین افزایش نرخ طلا و  پس از گذشت مدّتی کاهش حدّاقلی آن...

بارندگی و برودت هوا...

اختلافات درونی...

شنیدن اخبار ضدّ و نقیض ... تضاد در رفتار برخی مسئولین... 

و در آینده اختلاف ایران با همسایگان غربی...

فوت یکی از پادشاهان عرب(1) و ظهور حاکمان جدید...

اختلاف و نزاع میان مردم...

یک‌شنبه 21 دی 1398
و الله أعلم بحقائق الأمور
———————————————————————
1. مقصود منجّم، مرگ سلطان قابوس پادشاه عمان نمی‌باشد که چند ساعت قبل از ماه‌گرفتگی درگذشته است، و گویا از پیامدهای خرشیدگرفتگی حلقوی در 5 دی 1398 بود!

این سه عکس مربوط به ماه‌گرفتگی و استخراجات نجومی در بارۀ آن پدیده است

کانال آخرالزّمان

سید سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۸ ، ۱۴:۳۶
خادم گمنام

پادشاهی بنی اُمیّه هزار ماه

يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۲۷ ق.ظ

از احادیث اسلامی بهره گرفته می شود که برای بنی اُمیّه با دو شاخه شان -بنی سفیان و بنی مروان- دو دولت خاهد بود:

دولت نخستین همان است که پس از زمامداری چهار خلیفۀ مسلمانان، در سال 41 هـ.ق با دست معاویه پسر ابو سفیان بنیادگذاری شد و در سال 132 هـ.ق با کشته شدن مروان حمار با دست عبّاسیان پایان یافت، و دولت دوم آن است که در آخر الزّمان برپا می شود، و در این دولت واپسین، بنی مروان با رهبری اصهب مروانی چند ماهی جزیره و عراق را فرمانروایی می کنند، و بنی سفیان با رهبری عثمان سفیانی نه ماهی بیشتر سرزمینهای شام را فرمانروایی می کنند، و از برخی آیات قرآنی و روایات اسلامی هویدا می شود که زمان پادشاهی بنی اُمیّه همه اش هزار ماه از ماههای قمری خاهد بود، 991 ماه از آنها زمان دولت نخستینشان است که بی گمان، پیش از بنی عبّاس سپری شده است، و نه ماه از آنها زمان دولت دومشان در آخر الزّمان خاهد بود و در روزگار فرمانروایی سفیانی، واپسین پادشاهانشان، می گذرد!

در این جا دو روایت را یاد می کنیم که به زمان فرمانروایی بنی اُمیّه سربسته یا جدا جدا اشاره می کنند.روایتی که زمان فرمانروایی بنی اُمیّه همه اش را سربسته روشن می کند، این است:

از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) در خابش دید که پس از وی، بنی اُمیّه از منبرش بالا می‌روند و مردم را از راه به گمراهی (جاهلیّت) برمی گردانند، پس، صبح کرد، در حالی که اندوهناک و ناشادمان بود. فرمود:

جبرائیل(علیه السّلام) بر وی فرود آمد و گفت: ای رسول خدا، چه شده است که من تو را اندوهناک و ناشادمان می بینم؟! فرمود: ای جبرائیل، بی گمان، من در این شب بنی اُمیّه را دیدم که پس از من از منبرم بالا می روند و مردم را از راه به گمراهی برمی گردانند! گفت: سوگند به آن که تو را به راستی پیامبر برانگیخت، این نیست چیزی که که بر آن آگاه شدی. پس سوی آسمان بالا رفت و درنگ نکرد که فرود آمد بر وی با آیه هایی از قرآن که با آن همدم باشد ... بر وی فرود آورد: «بی گمان، ما آن را فرود آوردیم در شب قدر* و چه چیز آگاهت کند که شب قدر چیست* شب قدر از هزار ماه بهتر است*»(1). خداوند(عزّ و جلّ) شب قدر را برای پیامبرش(صلّی الله علیه و آله) بهتر از هزار ماه پادشاهی بنی اُمیّه گردانید(2).

این داستان در کتابهای سنّیان چنین آمده است: 

قاسم حُدّانی پسر فضل از یوسف راسِبی پسر مازِن روایت کرده است ... حسن[(علیهما السّلام)](3) فرمود: ... بی گمان، رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) بنی اُمیّه را دید که مردی پس از مردی بر منبرش سخنرانی می کنند، پس، آن رویداد او را ناشادمان کرد ... فرود آمد: «بی گمان، ما آن را در شب قدر فرود آوردیم* و چه چیزی آگاهت کند که شب قدر چیست* شب قدر بهتر از هزار ماه است*»(4) که بنی اُمیّه پادشاهی اش می کنند. [قاسم گفت:](5) پس، آن (زمامداری بنی اُمیّه) را شمردیم، نه افزون و نه کم می شود(6).

این روایت برای ما زمان فرمانروایی بنی اُمیّه را جدا جدا روشن می کند: حدیث گفت ما را ولید پسر مسلم و گفت:

خانده ام از کعب که گفت: بنی عبّاس هزار جز نه ماهی پادشاهی می کنند، وای بر آنان پس از آن، و پس از وای، وای ای(7).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی أن را به وی نسبت نداده است.

با نگاه به روایاتی که در بارۀ این که زمان پادشاهی بنی اُمیّه هزار ماه می باشد، آمده اند و با نگاه به آن که زمان فرمانروایی بنی عبّاس در روزگار دولت نخستینشان 524 سال بود، و روایتی آمده است که ایشان در روزگار دولت دومینشان در آخر الزّمان 40 سال فرمانروایی می کنند(8)، می یابیم که بی گمان، در این روایت پنهانکاری و عیب پوشانی ای از سوی راویان و رونوشت نویسانش روی داده است، و درست آن است که روایت این گونه باشد:

حدیث گفت ما را ولید پسر مسلم و گفت:

خانده ام از کعب که گفت: بنی اُمیّه هزار جز نه ماهی پادشاهی می کنند، وای بر آنان پس از آن، و پس از وای، وای ای(9).

بنا بر آن چه در کتابهای تاریخ یاد شده است، بنی اُمیّه هنگامی که امام حسن پسر امام علی(علیهما السّلام) با معاویه در سال 41 هجری صلح کرد، در فرمانروایی خُدگردان شدند، و پایان پادشاهیشان سال 132 پس از هجرت با دستان ابو مسلم کوفی پایه گذار دولت عبّاسی بود، و همۀ آنها 91 سال و چند ماه بود، و هر گاه از این زمان 8 سال و چند ماه از رهبری عبدالله پسر زُبَیر در مکّه و مدینه و دیگر سرزمینهای اسلامی انداخته شود، نزدیک 83 سال می ماند، پس زمان پادشاهیشان 991 ماه بود، و اگر در آخر الزّمان نه ماه پادشاهی کنند، دوران رهبری آنان میان مسلمانان به هزار ماه می رسد!

پس، از آن چه یاد کردیم و از احادیث اسلامی بهره می گیریم که مراد از سخنش: «وای بر آنان پس از آن» همان وای بر بنی اُمیّه پس از پادشاهی 991 ماهه شان است، از بنی عبّاس، و مقصود از گفتارش: «پس از وای، وای ای» همان وایی دیگر بر بنی اُمیّه پس از پادشاهی نه ماهه شان در آخر الزّمان است، از امام مهدی(علیه السّلام) و همراهانش. 

بی گمان، در روایات اسلامی آمده است که بنی اُمیّه با رهبری عثمان سفیانی نه ماه در آخر الزّمان به فرمانروایی می رسند، از آنهاست این روایت:

از عیسی پسر اَعْیِن روایت شده است که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) فرمود:

سفیانی از شدنیهاست، و شورش وی در رجب است، و از آغاز شورش وی تا پایانش پانزده ما می باشد، شش ماهی که در آنها کارزار می کند، پس هر گاه بر شهرهای پنج گانه چیره شد، نه ماهی پادشاهی می کند، و نمی افزاید(10) بر آنها روزی(11).

مراد از «شهرهای پنج گانه» در این حدیث، دِمَشْق و حِمْص و فِلَسْطین و اُرْدُن و قِنِّسْرین می باشند.
---------------------------------------------------------------------

1. قرآن کریم، سورۀ قدر، آیۀ 3-1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. فروع الکافی، ج 4، ص 60-159، کتاب الصیام، ب 69، ح 10 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
4. قرآن کریم، سورۀ قدر، آیۀ 3-1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
6. المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 380، کتاب معرفة الصحابة، ح 4857 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
المستدرک علی الصحیحین، ج 5، ص 7-426، کتاب الفتن و الملاحم، ح 8776.
7. الفتن، ص 142، الجزء 3، ح 583 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
8. بنگرید: حدیث اَرْطَاَه در الفتن، ص 143، الجزء 3، ح 590.
9. الفتن، ص 142، الجزء 3، ح 583، با حذف و تصرّف در روایت (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
10. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «لم یزد» -نیفزوده است- یافت می شود که به «لایزید» اصلاح و ترجمه گردید. 
11. الغیبة، نعمانی، ص 310، ب 18، ح 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۸ ، ۱۱:۲۷
خادم گمنام