آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

هاشمی چینی و چیره‌شدنش بر تنگۀ راهبردی هُرمُز

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۵۰ ق.ظ

از ابو عبدالّاه جعفر ابن محمّد-علیهماالسّلام- روایت شده است که امیر مؤمنان [علی]-علیه‌السّلام- از چیزهایی که پس از وی تا قیام قائم خاهند بود، سخن گفت. پس حسین گفت: ای امیر مؤمنان، خداوند کی زمین را از ستمگران پاک می‌کند؟ امیر مؤمنان-علیه‌السّلام- فرمود:

خداوند زمین را از ستمگران پاک نمی‌کند تا آن‌که خون حرام ریخته شود. سپس کار بنی امیّه و بنی عبّاس را در حدیثی دراز یاد کرد، پس از آن فرمود: هر گاه قیامگر در خراسان(۱) بر پا خیزد و بر سرزمین کرمان(۲) و مُلْتان(۳) چیره شود و بر جزیرۀ بنی کاوان(۴) دست یابد(۵)، و قیامگری از ما در گیلان(۶) برخیزد، و آبُر(۷) و دَیْلَم(۸) به وی پاسخ دهند، [و](۹) برای فرزندم پرچمهای ترکها که در سرزمینها و کناره‌ها پخش شده‌اند پدیدار شوند، و میان سختیها و کارهایی بزرگ باشند. هر گاه بصره(۱۰) ویران شود، و فرماندۀ فرماندهان در مصر برخیزد. پس سخن گفت سخنی دراز، سپس فرمود: هر گاه هزاران تن بسیج گردند و دسته‌ها پشتِ سرِ هم شوند و قوچ (گوسفند نر) برۀ نر (بچه‌گوسفند نر) را بکشد، در آن هنگام، دیگری بر پا می‌خیزد و شورشگر برمی‌شورد و کافر نابود می‌شود، سپس قیامگرِ آرزوشده و پیشوای ناشناخته که برای وی بلندی و برتری است، برمی‌خیزد، و او از فرزندان تو است ای حسین، پسری مانند وی نیست، میان گوشه و جایگاه(۱۱) پدیدار می‌شود، در دو جامۀ کهنه و فرسوده، بر انسانها و جنها چیره می‌شود، و زمین را ناکِشته رها نمی‌کند(۱۲)، خُشا کسی که زمانش را دریابد و به هنگامش برسد و روزگارش را ببیند.(۱۳)

مراد از «ریختن خون حرام (ناروا)» در این حدیث، کشتن انسان بی‌گناه، فرستادۀ امام مهدی-علیه‌السّلام- سوی زیندگان مکّه، کمی پیش از قیامش است، و «قیامگر در خراسان» هاشمی چینی، و «قیامگری از ما در گیلان» حسنی گیلانی است، و «ترکها» در این‌جا، گروههای ترکی‌اند که در بخش تُرْکِسْتان در آسیای میانه، مانند استان سِینْ کِیانْگ در چین، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و شمال افغانستان، می‌زیند و همگی اندکی پیش از ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- در زیر رهبری هاشمی چینی و فرماندهی شعیب خراسانی گرد می‌آیند، و به ایران می‌آیند سپس به عراق می‌روند تا با امام پیمان ببندند و یاری‌اش کنند.

بر پایۀ آن‌چه هویداست، «فرماندۀ فرماندهان در مصر» همان اَبْقَع فِهْرِی مصری است که نیروهای قیسی، بربر و سیاه آفریقاییِ پیرو عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی را برای نبرد از مصر سوی فلسطین، اُردُن و سوریه فرماندهی می‌کند، و خداوند داناتر است.

چنین می‌نماید که مقصود از «قوچ» (گوسفند نر) سرور گروه و پادشاهی از پادشاهان بنی عبّاس در آخرالزّمان است، و برۀ نر (بچه‌گوسفند نر) کسی است که جایگاهش پایینتر از وی می‌باشد، و «دیگری» کسی است که جانشین قوچ می‌شود، و «شورشگر» حسنی گیلانیِ قیامگر در دیلم است، و «کافر» دومین پادشاه بنی عبّاس در آخرالزّمان است، و خداوند داناتر است، و «قیامگرِ آرزوشده» امام مهدی-علیه‌السّلام- نهمین از فرزندان امام حسین-علیه‌السّلام- است.

از این روایت بهره می‌گیریم که زمینه‌سازان دولت امام مهدی-علیه‌السّلام- پس از به‌پاخاستن در خراسان به ایران می‌آیند و سوی خلیج فارس می‌روند تا جزیرۀ قشم را بگیرند و بر تنگۀ راهبردی هُرمُز که از برجسته‌ترین گذرگاههای آبی در جهان است، چیره شوند.    
-------------------------------------------------------------- 

۱. «خراسان» سرزمینی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می‌شود، و اکنون بیشتر افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخشهایی از ایران و قرقیزستان را در بر می‌گیرد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. مراد از «خراسان» در حدیث یادشده، فرارود یا سرزمینهای جای‌گرفته میان دو رود آمُودَریا (جیحون) و سِیردَریا (سیحون‌)، مانند سَمَرْقَنْد، است. 
۲. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «کوفان» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی نسخه‌های خطّی این کتاب آمده است، به «کرمان» اصلاح و ترجمه گردید. کِرْمان سرزمینی در حنوب شرقی ایران است که میان سیستان و فارس جای دارد و نزدیک خلیج فارس می‌باشد.
۳. «مُلْتان» سرزمینی در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان، و مرکزش شهر باستانی ملتان است؛ بهره گرفته‌شده از: دانشنامۀ آزاد «ویکی‌پدیا»، درگاه «مولتان». بر پایۀ خبرهایی که به ما رسیده‌اند، اکنون در ملتان گروهی از شیعیان چشم‌به‌راه ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- می‌زیَند.

۴. یاقوت حَمَوی گفته است: «جزیرۀ کاوان، و جزیرۀ بنی کاوان گفته می‌شود: جزیره‌ای بزرگ است، و همان جزیرۀ لافِت، و آن از دریای فارس، میان عُمان و بحرین، است...»؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۳۹، درگاه «جزیرة کاوان»؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. شایان یادآوری است، جزیرۀ بنی کاوان یا اَبَرْکاوان همان جزیرۀ لافِت است که در روزگار ما نزد پارسیان جزیرۀ قِشْم و نزد عربها جزیرۀ جِسْم نامیده می‌شود، و لافت اکنون نام روستا و بندری در این جزیره است، و قشم جزیره‌ای ایرانی و بزرگترین جزیرۀ خلیج فارس می‌باشد که بر تنگۀ راهبردی هرمز جای دارد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۵. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «جاز» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی نسخه‌های خطّی این کتاب آمده است، به «حاز» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. «گیلان» سرزمینی ‌جلگه‌ای کوهستانی در شمال ایران است که بخشی از جنوب و جنوب غربی کناره‌های دریای خزر تا بخشی از شمال غربی رشته‌کوههای البرز را در بر می‌گیرد. 
۷. یاقوت حَمَوی گفته است: «آبُر آبادی‌ای از آبادیهای سیستان است»؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۹، درگاه «آبر». شایان یادآوری است، اکنون در سیستان آبادی‌ای با این نام نمی‌شناسیم، و گمان می‌کنم که آبُر یا اَبَر همان شهر کهنی است بوده و که «اَبَرْ شَهْرْیار» یا «رامْ شَهْرِسْتان» نامیده شده و میان کِرْمان و زَرَنْگ جای داشته و پایتخت استان سیستان سپس ویران و رها شده است و نشانه‌ها و تپه‌هایی از آن در بخش زَهَک کنونی مانده‌اند و زرنگ مرکز استان گردیده است.
۸. «دَیْلَم» یا «دَیْلَمان» سرزمینی کوهستانی از شرق سرزمینهای گِیْلان است که در جنوب رشته‌کوههای اَلْبُرْز جای دارد، و مردمان دیلم از روزگاران کهن به دلیری و گستاخی در جنگها شناخته شده بودند.
۹. میان دو چنگک از نسخۀ چاپی‌ پشتوانۀ ما افتاده است، و آن را از دیگر نسخه‌های چاپی این کتاب افزوده‌ایم.
۱۰. «بَصْرَه» شهری بندری در جنوب شرقی عراق بر کنارۀ خلیج فارس و بر کرانۀ اروندرود است که در شمال کویت و نزدیک مرزهای ایران جای دارد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۱. مقصود از «گوشه و جایگاه» «گوشۀ» شرقی کعبه است که حجر اسود در آن‌ است و «جایگاه» ایستادن ابراهیم-علیه‌السّلام- می‌باشد.
۱۲. در نسخۀ چاپی الغیبة پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و لایترک فی أرض دمین»، و در برخی نسخه‌های چاپی این کتاب: «و لایترک فی الأرض دمین»، و در بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۳۶، ح ۱۴: «و لایترک فی الأرض الأدنین»، و در برخی نسخه‌های خطّی: «و لایترک فی الأرض وثنین» آمده است که سازگار با آن‌چه علی‌اکبر غفّاری در پی‌نوشت ۸ از صفحۀ ۲۷۵ از کتاب الغیبة آورده و درست دانسته است، به «و لایترک الأرض بلا مَیْن» اصلاح و ترجمه گردید. 
۱۳. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۳، ب ۱۴، ح ۵۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تُنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی