عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش1)
بر پایۀ پژوهش نویسنده در روایات اسلامی، عبدالله ها در آخر الزّمان سه تن اند: نخستینشان، «عبدالله عبّاسی» واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق زمین و رهبری ناتوان و دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم می باشد، و دومینشان، «عبدالله کِنْدِی» رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در لیبی و پیرامونش و دوردستهایش و پادشاهی لنگ و بسیاربد است، و سومینشان «عبدالله سفیانی» رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان و مردی بسیارکشتارگر و بسیارزورگو و زشت رو و پلیدترین آفریده می باشد که هرگز خدا را نپرستیده است، و جنگهای بزرگی میان نیروهای این سه عبدالله در شام و جزیره و دیگرجاها روی می دهند.
چنین می نماید که هر سه پادشاه یادشدۀ عبّاسی و کندی و سفیانی نام راستینشان عبدالله نیست، بلکه آن، لقب یا نامی مُستَعار و جایگزین است که خُد را به آن می نامند و با آن، نام درست و چهرۀ راستینشان را از دیگران در برخی زمانها پنهان می کنند، و از روایات اسلامی هویداست که عبدالله عبّاسی نامش از نامهای پیامبران است، و عبدالله کندی نامش عبدالرحمان و عبدالله سفیانی نامش عثمان می باشد، و از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می شود که عبدالله همان نام عبّاسی است، و خداوند داناتر است.
شایان یادآوری است، با نگاه به آن که چهار تن از رهبران عبّاسی نام «عبدالله» را بر دوش کشیدند: سفّاح، منصور، مأمون و مستعصم، برخی پژوهشگران و نویسندگان باور دارند که روایات اسلامی آمده در بارۀ عبدالله عبّاسی با عبدالله مستعصم که واپسین رهبران بنی عبّاس پس از بنی اُمیّه بود، سازگار است، ولی آشکار از آن روایات، اگر ساختگی نباشند، این است که مراد همان عبدالله عبّاسی واپسین رهبران بنی عبّاس در آخر الزّمان می باشد.
برخی پژوهشگران باور دارند که عبدالله دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم همان دومین پادشاهان سه گانه بنی عبّاس در آخر الزّمان است، و نامش از نامهای پیامبران و لقب یا نام مستعارش عبدالله می باشد، و او رهبری است که داراییها را می اندوزد و کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) می میرد و پس از وی مردی ناتوان جانشین می شود که پس از دو ماهی -نه دو سالی- از پیمان بسته شدن با وی برکنار می گردد، و برای پایدارکردن دیدگاهشان، برخی روایاتی را که همه اش در این گفتار ما می آیند، پشتوانه می کنند، مانند روایت عمّار پسر یاسر: «هر گاه ... رهبر شما که داراییها را می اندوزد، بمیرد، و پس از او مردی ناتوان جانشین شود که پس از دو سالی از پیمان بسته شدن با وی برکنار می گردد»، و مانند حدیث ابو بَصِیر: «هر گاه عبدالله بمیرد، مردم پس از وی بر کسی گرد نمی آیند ... و پادشاهیِ سالیانه می رود، و پادشاهیِ ماهانه و روزانه می شود»، و مانند روایت جابر جُعْفِی: «در آن هنگام، نابودی عبدالله خاهد بود، و کسی که در آستانۀ برکناری است، برکنار می شود»، و مانند خبر ابن مُنادِی از جُوالِقِی از مردی اهل کتاب: «تا آن که کار مردم را مردی از فرزندان پادشاه هفتم سرپرستی کند، سپس در پی ماههایی اندک، مردی که از خاندان پادشاه سوم است و به وی سفیانی گفته می شود، سرپرستی می کند».
✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی