وای بر مردم بحرین از حوادث ناگوار در آخرالزمان
یکی ازمناطقی که در روایات آخرالزمان دیده می شود و بستر حوادث فراوان می باشد منطقه بحرین است که نکات قابل توجهی دیده می شود ازجمله آنها که خیلی جالب ومهم به نظر می رسد حضور لشکرسفیانی در این منطقه است و فرمانده و سرلشکر .یاور اصلی سفیانی در این منطقه شخصی است که اول نامش حرف شین میباشد.
حوادث کلی و مهم در این منطقه جزیره شمالی بحرین به نام سماهیج است و یک حادثه دیگر دردبیره که از مناطق بحرین است که حتی قیام و وقایع آن بین وقایع مغرب و مصر و شام است که در روایات آن را مشاهده می کنید.
حضورلشکرسفیانی دربحرین
ای وای بر کوفه شما! این شهر و آنچه که بر آن وارد شود از سفیانی، در آن زمان که او از ناحیه هجر [که یکی از شهرهای بحرین است] بیابد. سفیانی از آن ناحیه با اسب های قوی می تازد که بر آن اسب ها مردانی همچون شیران دلاور و کرکسهای شکاری سوار هستند و سر کرده آنها شخصی است که اول نامش با حرف شین آغاز می شود.(۱)
کشته شدن مردم وزندانی شدن نوجوانان
الا یا ویل! لاهل البحرین من وقعات ترادف علیها من کل ناحیه و مکان، فتوخذ کبارها، و تسبی صغارها، و انی لاعرف بها سبع وقعات عظام: فاول وقعه منها فی الجزیره المنفرده عنها من قرنها الشمالی تسمی سماهیج(۲)
وای بر اهل بحرین از رخدادهایی که از هر سو و هر مکانی یکی پس از دیگری در آن پدید می آید و در نتیجه، بزرگان و مردان آن کشته میشوند و کودکانش اسیر می گردند.
حادثه ای در جزیره ای از آن که در شاخ شمالی آن قرار دارد و «سماهیچ» [نام بلادی دربحرین] نام دارد.
حادثه ی دوم در «دبیره» [نام روستایی دربحرین -مراصد اطلاع ج۲]
ازنشانه های خروج سفیانی
علامه خروج السفیانی: اختلاف ثلاث رایات:
رایه من المغرب، فیا ویل لمصر و ما یحل بها منهم.و رایه من البحرین من جزیره أوال من أرض فارس.و رایه من الشام.
البته امکان دارد منظور از بحرین در این روایت منطقه غربی خاورمیانه باشد یعنی اطراف دریای مدیترانه
طوفان های شدید در بحرین
تخرب الهجر بالریاح و الرمل، و تخرب جزیره اوال(۳) من البحرین(۴)
مجمعالجزایر در عصر ساسانی به نام جزیرهی اصلی و بزرگتر این مجموعه « مشماهیگ» خوانده میشد. عرب این نام را معرب ساخته « مسماهیج» میگفت و « سماهیج» مخفف آن است. (۵)
——————————————————–
۱-ترجمه خطبه البیان امیرالمومنین علیه السلام
۲-الزام الناصب ج۲ ص۱۹۰
۳-استاد محیط طباطبایی، « اوال» را مشتق از دو ریشهی پارسی « آو» یا آب و « ال» نسبت میداند، مانند « آن» در آبان که معنای « آبی» را افاده میکند(سرزمین بحرین ـ ص ۲۶۸)
۴-الزام الناصب ج۲ ص۲۱۲
۵- سرزمین بحرین ـ ص ۲۶۸
نویسنده مقاله سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم