آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۷ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

مسخ شدن بدعتگزاران در دین

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۶ ب.ظ

از جمله حوادث بسیار عجیبی که در آخرالزمان روی خواهد داد، مسخ شدن برخی عالمان بدعتگزار در دین است. هنگامی که زمان قیام امام مهدی(علیه ‏السّلام) نزدیک شد، گروهی از دست ‏اندرکاران امور دینی و فرهنگی، بر اثر ترویج نوآوری های غیر دینی و به بازی ‏گرفتن دین، در صورت و سیرت بوزینه و خوک می‏ گردند، و بدین گونه، در میان مردم رسوا می‏ شوند(1).


رسول خدا(صلّی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله) فرمود:

در آخر این امّت، خسف، مسخ و قذف خواهد بود...(2).

مراد پیامبر اسلام(صلّی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله) از «آخر این امّت»، مسلمانانی است که در آخرالزمان زندگی می کنند(3).
خَسْف، فرورفتن چیزی در زمین یا غرق‏ شدن آن در آب است. مَسْخ، دگرگونی صورت و سیرت چیزی است به شکلی جز آنچه هست؛ مانند مبدّل‏ شدن انسان اهلی دوپا به حیوان وحشی چهارپا. قَذْف، پرتاب‏ کردن چیزی از مکانی به مکانی دیگر است؛ مانند سنگ‏باران، بمب‏ باران و موشک‏ باران(4).
محمّد بن مُسلِم گفت: مردی از امام صادق(علیه‏ السّلام) پرسید: قیام‏ کنندۀ شما کی ظاهر می شود؟ فرمود:

هنگامی که گمراهی زیاد و هدایت کم شود؛ ستم و تباهی بسیار
و درستی و راستی اندک گردد؛ مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند؛
فقها به دنیا روی آورند و بیشتر مردمان به شعرها و شاعران گرایند؛
گروهی از اهل بدعت ها مسخ شوند، به‏ گونه‏ ای که بوزینه و خوک گردند...(5).

بر اساس احادیث اسلامی، حادثۀ مسخ شدن در آخرالزمان، هم در بغداد و نیز در تهران رخ می دهد.
حُذَیفَه از رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، در بارۀ وقوع عذاب مسخ در بغداد، چنین نقل کرده است:

در زوراء رویدادی خواهد بود. گفتند: ای رسول خدا، زوراء چیست؟
فرمود: شهری است در مشرق، میان رودها که شرورترین
آفریدگان خدا و زورگویانِ امّت من در آنجا ساکن می شوند و چهار
نوع عذاب می شود؛ با شمشیر، خسف، قذف و مسخ شدن(6).

ابن عبّاس نیز از حادثۀ مسخ شدن بعضی از دانشمندان دین در زوراء، در پیِ وزیدن بادی سرخ در این شهر، خبر داده است:

باد سرخی در زوراء می وزد که مردم نمی شناسندش. پس به
عالمانشان پناه می برند و چنین می یابند که آنان بوزینگان و خوکانی
گشته اند که صورتهاشان سیاه و چشمهاشان کبود است(7).

هرچند به طور قطعی نمی دانیم که مراد از «زوراء» در کلام ابن عبّاس، شهر بغداد یا منطقۀ «پشت ری» (بخش شمالی تهران جدید) است، از دو سخن امام صادق(علیه السلام) هویداست که عذاب مسخ، در پشت ری (تهران) هم واقع خواهد شد.
اَعمَش از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است:

... اهل شهری که «ری» نامیده می شود. ایشان دشمنان خدا،
دشمنان رسول او و دشمنان خاندان وی هستند و جنگ با خاندان
رسول خدا(صلّی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله) را جهاد و مال ایشان را غنیمت
می پندارند و برای ایشان (اهل ری) عذاب خوارشدن در زندگی
دنیا و آخرت بوده و برای ایشان عذابی ماندگار است...(8).

ابو بصیر می گوید:

به ابو عبدالله(علیه السلام) گفتم: سخن او (خداوند) عزّوجلّ:
«عذاب خوارشدن در زندگی دنیا...»(9)، آن عذاب خوارشدن در دنیا
چیست؟ فرمود:« ای ابا بصیر، چه خواری ای سخت تر از آنکه
مرد در خانه، سراپرده، کنار برادرانش در میان خانواده اش باشد
و ناگهان اهل خانه بر او گریبان چاک داده و یاری طلبند.
مردم بپرسند: چه شده؟! گفته شود: فلانی همین الآن مسخ شد!
پس گفتم: [مسخ] پیش از قیام قائم یا پس از آن [خواهد بود]؟
فرمود: نه، بلکه پیش از آن [خواهد بود] (10)
.

گفتنی است، اگرچه در روایات اسلامی به زمان دقیق وقوع عذاب مسخ اشاره نشده است، به نظر می رسد این حادثۀ شگفت در ماه رمضان سال پیش از قیام امام مهدی(علیه‏ السّلام) رخ خواهد داد.
نیز شایستۀ یادآوری است، چنان که در قرآن کریم، آمده، قوم عاد از جملۀ امّتهایی است که در گذشته گرفتار عذاب مسخ شده اند:

امّا قوم عاد، پس به ناحق در زمین تکبّر ورزیدند ... در نتیجه، در روزهایی
شوم، تندبادی بر آنان فرستادیم تا به ایشان عذاب خوارشدن در زندگی
دنیا را بچشانیم، و بی گمان، عذاب آخرت خوارکننده تر خواهد بود...(11).

--------------------------------------------------------
1. مژذۀ ظهور، ج 2، ص 168، پ 1، با حذف، تصرّف و تکمیل.
2. کنز العمّال، ج 7، جزء 14، ص 123، ح 38714.
3. نگارنده.
4. روزگار رهائی، ج 2، ص 854، بخ 17، با حذف و تصرّف اندک.
5. گزیدۀ کفایة‏ المهتدی، ص 286، ذیل ح 39.
6. عقد الدرر، ص 117، ب 4، ف 2. 7. التشریف بالمنن، ص 283، ب 72، ح 410، فتن سُلَیلی.
8. بحار الأنوار، ج 57، ص 206، ب 36، ح 5 .
9. سورۀ فصّلت، آیۀ 16.
10. الغیبة، ص 269، ب 14، ح 41.
11. سورۀ فُصّلت، آیۀ 6- 15.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۴۶
خادم گمنام

آشفتگی خراسان و عراق در آخرالزّمان

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۶ ق.ظ

امام علی(علیه‌السّلام) دربارۀ نشانه‌های ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) در آخرالزّمان به ابو موسی اشعری فرمود:

... هر گاه خراسان آشفته شود، میان گرگانیها و تبرستانیها جنگ درگیرد و سیستان ویران شود... .(1)

«خراسان» سرزمینی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می‌شود، و اکنون بیشتر افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخشی از ایران و قرقیزستان را در بر می‌گیرد، و «گرگان» سرزمینی میان تبرستان و خراسان بود که اکنون استان گلستان در شمال شرقی ایران را در بر می‌گیرد، و «تبرستان» سرزمینی میان گرگان و گیلان بود که اکنون استان مازندران در شمال ایران را در بر می‌گیرد.(2)
————————————————

1. بحار الأنوار، ج 57، ص 217، ب 36، ح 47، با نقل از: تاریخ قمّ؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. 

از بررسی روایات اسلامی چنین برمی‌آید که کمی پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، سرزمینهای خراسان و نیز جزیره و عراق، همانند شام و یمن، دچار آشوب و آشفتگی می‌شوند. یمن و سوریه که هم‌اکنون گرفتارند و گرفتاریشان بیشتر نیز می‌شود، و جزیره و عراق نیز گرفتار داعش و حزب بعث می‌گردند و با ایران درگیر جنگ می‌شوند، و سرزمین خراسان، به‌ویژه افغانستان، نیز با درگیری گروههای معارض دچار آشوب و آشفتگی می‌شود.

چنان‌که می‌دانید، گروه داعش در بخشهایی از افغانستان نفوذ دارد، و گروه طالبان هم از گذشته تا کنون بخشهایی از این کشور را در اختیار دارد و تازگیها نیز شهرهایی از آن را گرفته است و همچنان با دولت مرکزی درگیر است. 

نیز بنا بر اخبار جسته و گریخته‌ای که می‌رسند، میان طالبانیها و گروه مبارزان سین‌کیانگیِ ضدّ چین نیز ارتباطات و همکاریهایی هست، و اینان به برخی فراریها و پناهجویان آنان پناه داده‌اند.

بنا بر این، با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، بروز درگیریها و آشوبهای جدید در این منطقه اجتناب ناپذیر است، و چه بسا آمریکا نیز منطقه را برای زمینه‌سازی چنین درگیریهایی خالی می‌کند تا غیر مستقیم غرب چین و استان سین‌کیانگ را ضدّ چینیان بشوراند!

در هر حال چنین به نظر می‌رسد که از سال 1400 شمسی مردم خراسان، به‌ویژه افغانها، دچار دور تازه‌ای از سختیهای آخرالزّمانی شوند!

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۴۶
خادم گمنام

افزایش گرمای زمین در آخرالزّمان(ویرایش شده)

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۳۴ ب.ظ

گرم‌شدن زمین و بالارفتن درجۀ گرمای آن از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

مالک گفته است که شنیدم عَمْر ابن سعید پسر برادر حسن -شیخی کهن‌سال از زیندگان یمن- می‌گفت:

از نشانۀ نزدیک‌شدن ساعت (زمان قیام قائم) افزایش گرمای زمین است.(۱)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه شیخ راوی آن را به وی نسبت نداده است.

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه‌السّلام) است.

ابو موسی اَشْعَری از رسول خدا(صلّى‌الّاه‌علیه[وآله]وسلّم) روایت کرده است که فرمود:

ساعت برپا نمی‌شود ... مگر آن‌که ... زمستان بسیار گرم شود... .(۲)

بنا بر پژوهش بسیاری از کارشناسان، گرم‌شدن زمین و بالارفتن درجۀ گرمای آن در پی افزایش گازهای گلخانه‌ای در هوای فشردۀ پیرامون زمین و جنب و جوشهای بسیار در خُرشید، به‌زودی به ناخُشیهای سختی می‌انجامد که به زندگی میلیونها مردم آسیب می‌زنند؛ مانند افزایش تراز آب دریاها با آب‌شدن کوههای یخ در دو قطب شمالی و جنوبی و در آب فرورفتن بخشهای کناره‌ای، و پیدایش تندبادها، سیلها، خشکیها، آتش‌سوزیهای بزرگ و شتابان‌شدن نابودی بیشه‌زارها و روییدنیها و پخش‌شدن گرسنگیها و روی‌دادن درگیریها و جنگهای خونین در سراسر جهان.

بی‌گمان، کارشناسان هواشناسی بر این‌که گرمای زمین در ۳۰ سال گدشته پیوسته رو به افزایش است، هم‌سخن می‌باشند، و برخی پایگاههای هواشناسی جهانی خبر داده‌اند که سال ۲۰۱۶ م در میان ۱۳۷ سال گذشته، یعنی از آغاز نوشتن درجۀ دما در سال ۱۸۸۰ م، گرمترین بوده است، و پیشبینی کرده‌اند که سالهای آینده از این هم گرمتر خاهند شد.(۳)
---------------------------------------------------------- 

۱. السنن الواردة فی الفتن، ص ۲۰۲، الجزء ۴، ب ۷۲، ح ۴۳۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. تاریخ دمشق، ج ۲۲، ص ۱۱، راوی ۲۶۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۳۴
خادم گمنام

سه سال سخت در آخرالزّمان (ویرایش شده)

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۳ ب.ظ

از روایات اسلامی بهره گرفته می‌شود که در آخرالزّمان سه سالی سخت خاهند بود که در آنها گرفتاریها و ناخُشیهای گوناگونی فرود می‌آیند که زمین را ویران و بسیاری از زیندگانش را نابود می‌کنند، و آن سالهای سخت از سه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه‎ السّلام) در ماه محرّم در مکّه آغاز می‌شوند و در ماه رمضان پس از قیامش به پایان می‌رسند، و در آغاز سال سوم که سخت‌ترین سالهای سه‌گانه است، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی سختی‌آور» نامیده می‌شود، در ماه رمضان برمی‌آید، و در پایانه‌هایش دجّال یک‌چشم هنگام بی‌بارانی و گرسنگی‌ای سخت در زمانی چهل‌روزه برمی‌شورد. پس، عیسی ابن مریم(علیهماالسّلام) از آسمان در شام فرود می‌آید و به بیت المقدس می‌رود و پشت سر مهدی(علیه‌السّلام) نماز می‌گزارد و دجّال را با فرمان امام می‌کشد، و سختیها، به‌ویژه آشوبها و جنگها، پایان می‌یابند.


خداوند متعالی فرموده است:

«بی‌گمان، با سختی آسایشی است»(۱).

امام علی(علیه ‎السّلام) فرمود:

هنگام سختی بیش از اندازه، گشایش می‌باشد، و زمان تنگ‌شدن دایره‌های گرفتاری، آسایش خاهد بود.(۲)

ابو اُمامَه باهِلِی گفته است که رسول خدا(صلّی‌الّاه‌علیه‌[وآله]وسلّم) برای ما سخنرانی کرد ... فرمود:

... بی‌گمان، پیش از شورش دجّال، سه سالی سخت خاهند بود که در آنها گرسنگی سختی به مردم می‌رسد. خداوند در سال نخست به آسمان فرمان می‌دهد که یک‌سوم بارانش را بازدارد، و به زمین فرمان می‌دهد، پس، یک‌سوم روییدنی‌اش را بازمی‌دارد. سپس در [سال](۳) دوم به آسمان فرمان می‌دهد، پس دوسوم بارانش را بازمی‌دارد، و به زمین فرمان می‌دهد، پس دوسوم روییدنی‌اش را بازمی‌دارد. سپس خداوند در سال سوم به آسمان فرمان می‌دهد، پس، همۀ بارانش را بازمی‌دارد و قطره‌ای نمی‌بارد، و به زمین فرمان می‌دهد، پس، همۀ روییدنی‌اش را بازمی‌دارد و سبزی‌ای نمی‌رویاند، و هیچ دارندۀ سُم‌شکافداری نمی‌ماند، مگر آن‌که نابود شده باشد، جز آن‌چه خداوند بخاهد... .(۴)

تُبَیْع گفته است: پیشِ رویِ دجّال سه نشانه است:

سه سالی گرسنگی، و رودها می‌کاهند، و گیاهان خُشبوی زرد می‌شوند و چشمه‌ها می‌خشکند و مَذْحِج و هَمْدان از عراق جابه‌جا می‌شوند تا آن‌که در قِنَّسْرِین و حَلَب فرود ‌آیند؛ پس، دجّال را بامداد یا آغاز شب در خانه‌هایتان بشمارید.(۵)

چنین می‌نماید که این خبر از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) یا بهره‌گرفته‌شده از آن باشد، اگرچه تُبَیْع حِمْیَری تابعی پسر زن کعب الاحبار آن را به وی نسبت نداده است.

مَذْحِج و هَمْدان از قبیله‌های قحطانی یمنی‌اند، و مردمانی از این دو قبیله پس از اسلام‌آوردنشان با دست علی(علیه‌السّلام) در روزگار پیامبر(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله) کم‌کم به عراق آمدند و در کوفه و پیرامونش جای گرفتند و از شیعیان امام علی(علیه‌السّلام) شدند و در جنگها یاری‌اش کردند، سپس بخشی از هَمْدانیها به خوزستان و کرمان و خراسان از سرزمینهای ایران کوچیدند و اکنون ایشان در آن‌جاها زندگی می‌کنند.(۶)

«قِنَّسْرِین» از شهرهای کهن در شمال غربی سوریه بود، و اکنون نشانه‌ها و ویرانه‌هایی از آن نزدیک ۴۰ کم جنوب غربی شهر بزرگ «حَلَب» بر جای مانده‌اند، و امروزه در این بخش روستایی با نام عِیس یا اِسْکِی حلب یافت می‌شود.(۷)

از ابو سعید خُدْری روایت شده است که پیامبر خدا(صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود:

در مردم من (مسلمانان) در آخرالزّمان گرفتاری‌ای سخت از پادشاهشان فرود می‌آید که گرفتاری‌ای از آن سخت‌تر شنیده نشده است، به گونه‌ای که زمین گسترده برایشان تنگ شود و تا آن‌که زمین از برگشتن از راستی و ستم‌ورزی لبریز شود، تا جایی که مؤمن پناهگاهی نمی‌یابد که به آن از ستم پناه برد. پس، خداوند(عزّ و جلّ) مردی از فرزندان و نوادگانم را برمی‌انگیزد و زمین را از دادن بهرۀ هر کس و برابری پُر می‌کند، چنان‌که از ستم‌ورزی و برگشتن از راستی لبریز شده است، زیندۀ آسمان و زیندۀ زمین از وی خُشنود می‌شوند، زمین از دانه‌اش چیزی را نمی‌اندوزد، مگر آن‌که بیرونش اندازد، و آسمان از بارانش چیزی را نمی‌اندوزد، جز آن‌که آن را بر ایشان بسیار بریزد، در آن‌جا هفت یا هشت یا نُه سالی‌ زندگانی می‌کند، زندگان بودن مردگان را آرزو می‌کنند، برای آن‌چه خداوند(عزّ و جلّ) از خوبی‌اش با زیندگان زمین کرده است.(۸)

بی‌گمان، بیشتر روایات اسلامی در اندازۀ زمان فرمانروایی امام مهدی(علیه‌السّلام) میان هفت تا هفتاد سال ناسازگارند، و باور دارم که بیشتر آن اندازه‌ها از افزوده‌های روایتگران و رونوشت‌برداران‌اند، و درست در نزد من همان چیزی است که در کتابهای شیعیان و سنّیان آمده است، از پایداری دولتش نزدیک بیست سال، و خداوند داناتر است، و از برخی حدیثها هویدا می‌شود که در پایان کار مهدی(علیه‌السّلام)، امام حسین(علیه‌السّلام) به دنیا بازمی‌گردد و مؤمنان او را می‌شناسند، و هر گاه مرگ مهدی فرا رسد، حسین او را می‌شوید و می‌پوشاند و به خاک می‌سپارد، و سیسد و نه سال پادشاهی می‌کند، سپس پیامبر و امیر مؤمنان علی و دیگر پیامبران و سفارش‌شدگان(صلوات‌الّاه‌علیهم) با برخی دشمنانشان به دنیا بازمی‌گردند، پس، از آنان خونخاهی می‌کنند و می‌کشندشان، و برای مهدی(علیه‌السّلام) نیز بازگشتی خاهد بود، و بازگشت‌کنندگان با دیگر مؤمنان زندگی می‌کنند تا رستاخیز برپا شود.

از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّی‌الّاه‌علیه[وآله]‌وسلّم) فرمود:

ساعت برپا نمی‌شود، مگر آن‌که مرد از گور برادرش بگذرد و بگوید: ای کاش جای تو بودم.(۹)

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه‌السّلام) است.

عبدالّاه ابن عَمْر گفته است:

روزگاری بر مردم فرا می‌رسد که مرد دارندۀ بزرگی و دارایی و فرزند، از آن‌چه از گرفتاری سرپرستانش می‌بیند، آرزوی مرگ می‌کند.(۱۰)

نیز عبدالّاه ابن عَمْر گفته است:

سوگند که بی‌گمان، روزگاری بر مردم فرا می‌رسد که مرد، از سختی آن‌چه از گرفتاری در زمین است، در آن آرزو می‌کرد که کاش او و خانواده‌اش درکشتی‌ای پُر بودند که آنان را در دریا می‌گردانْد.(۱۱)

چنین می‌نماید که این دو حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه ‎علیه‌ و آله) باشند، اگرچه عبدالّاه ابن عَمْر ابن عاص صحابی آن‌دو را به وی نسبت نداده است.

اَصْبَغ ابن نُباتَه گفت که امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیه‌السّلام) در کوفه سخنرانی کرد، پس، خدای متعالی را ستود و بر وی آفرین گفت، سپس فرمود:

ای مردم، بی‌گمان، قریشیانی پیشوایان عربها می‌باشند ... و سوگند که بی‌گمان، از خانوادۀ من مردی خاهد بود که به فرمان خداوند فرمان می‌دهد و نیرومندی است که با داوری خدا داوری می‌کند، و آن، پس از روزگاری ترش‌کننده روی و نمایانگر بدی است که در آن، گرفتاری سخت، امیدواری بریده و رشوه (پول زور) پذیرفته می‌شود... .(۱۲)

ابو حمزۀ ثُمالی گفته است که شنیدم ابو جعفر محمّد ابن علی(علیهما‏السّلام) می‌فرمود:

... ای ابو حمزه، قائم(علیه‎السّلام) برنمی‌خیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمین‌لرزه‌هایی، آشوبی و گرفتاری‌ای که به مردم می‏رسند، طاعونی پیش از آن، شمشیری برنده میان عربها، ناسازگاری‌ای سخت میان مردم و پراکندگی‌ای در دینشان و دگرگونی‌ای در حالشان، تا آن‌جا که هر آرزوکننده‌ای، از بزرگی آن‌چه از درنده‌خویی مردمان و خُردن برخی از آنان دیگری را می‌بیند، هر صبح و شام آرزوی مرگ می‌کند، و شورش وی هر گاه برشورد، هنگام ناامیدی و دلسردی خاهد بود... .(۱۳)

سَدِیر صَیْرَفِی گفته است که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالّاه جعفر ابن محمّد(علیهما‌السّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:

... پس، در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شوید، میوه‌ها کاهش می‌یابند، سرزمینها بی‌باران و خشک می‌شوند، دچار گرانی نرخها و از راستی برگشتن پادشاه می‌شوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی میان شما پدیدار می‌شوند، و آشوبها از همۀ گوشه‌وکناره‌ها بر شما سایه می‌افکنند... .(۱۴)

مَدائِنِی در کتاب «صِفِّین» روایت کرده و گفته است: علی(علیه‌السّلام) پس از پایان کار نَهْرَوان(۱۵) سخنرانی کرد و چیزهای نو و شگفتی از نبردهای پُرکشتار را یادآور شد و فرمود:

هر گاه میان شما، نژادآمیختگان افزون و نَبَطِیها چیره شوند، ویران‌شدن عراق نزدیک خاهد شد ... پس در آن هنگام، کشته و با گرفتاریهای گوناگون زده و با شمشیر درو می شوید و سوی آتش می‌روید و گرفتاری، چنان‌که پالان پشت شتر را می‌گزد، شما را می‌گزد... .(۱۶)

بی‌گمان، امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) در این پیشگویی از روی‌دادن برخی رویدادهای برجسته در عراق، به‌ویژه شهر بغداد، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) خبر داده است، و آن، هنگامی است که میان عراقیها گروههای نژادآمیخته، مانند گروه داعش و دیگر تروریستهایی که از سراسر جهان به عراق می‌آیند، افزون شوند، و نیز هنگامی است که نَبَطِیها، مانند برخی کسان از حزب بعث، بر زیندگان عراق چیره می‎شوند، و «نَبَطِیها» گروهی ناعرب و ناپارسی‌اند که در سیاه زمینِ عراق جای دارند، و به کشاورزی، چوپانی و هنرهای دستی سرگرم می‌باشند.

از ابو بَصِیر روایت شده است که ابو عبدالّاه [صادق](علیه‌السّلام) فرمود:

ناگزیر پیشاپیش قائم سالی خاهد بود که در آن مردم گرسنه می‌شوند، و به آنان ترسی سخت از کشتن و کاستنی از داراییها و جانها و میوه‌ها می‌رسند؛ پس بی‌گمان، آنها در کتاب خداوند روشن‌اند، سپس این آیه را خاند: «و سوگند که بی‌گمان، شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاستن داراییها، جانها و میوه‌ها می‌آزماییم، و به شکیبایان مژده بده»(۱۷).(۱۸)

نیز از ابو بَصِیر روایت شده است که ابو جعفر [باقر](علیه‌السّلام) فرمود:

قائم(علیه‌السّلام) در تک‌سالی از سالها برمی‌خیزد: نه‌ای، یک‌ای، سه‌ای، پنج‌ای. و فرمود: هر گاه بنی اُمیّه ناسازگاری کنند، پادشاهیشان می‌رود، سپس بنی عبّاس پادشاهی می‌کنند، پس، هموار در جوانی از پادشاهی و فراوانی از زندگانی خاهند بود تا آن‌که در میانشان ناسازگاری کنند، و هر گاه ناسازگاری کنند، پادشاهیشان می‌رود، و زیندگان مشرق و زیندگان مغرب ناسازگاری کنند، و روی‌آورندگان به قبله (مسلمانان) نیز بله، و مردم، از آن‌چه بر آنان از ترس می‌گذرد، با دشواری‌ای سخت رویاروی می‌شوند، پس، همواره در آن حال‌اند تا آن‌که فریادگری از آسمان بانگ زند، و هر گاه بانگ بزند، پس، رهسپار شوید، رهسپار شوید، و سوگند به خداوند که بی‌گمان، گویا او را میان گوشه و جایگاه می‌نگرم که با مردم پیمان می‌بندد، با فرمانی نو و کتابی تازه و چیرگی‌ای نوین از آسمان. آگاه باشید که هرگز پرچمی برای وی بازگردانده نمی‌شود تا آن‌که بمیرد.(۱۹)

مراد از «بنی عبّاس» در این حدیث، بنی عبّاسی‌اند که دو بار بر مسلمانان چیره می‌شوند: بار نخست همان بود که پس از فروپاشی دولت بنی اُمیّه، در سرزمینهای اسلامی فرمانروایی کردند، و بار دوم آن است که در آخرالزّمان، در بخشی از سرزمینهای مشرق فرمانروایی می‌کنند، و اندکی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) نابود می‌شوند.

مقصود از «زیندگان مشرق و زیندگان مغرب» در این‌جا، جهانیان نامسلمان‌، مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان و پیروان دیگر آیینها، می‌باشند.

بدان که پس از شنیده‌شدن صدای بلند جبرائیل(علیه‌السّلام) از آسمان در ماه رمضان، امام مهدی(علیه‌السّلام) در مدینه آشکار می‌شود، سپس در ماه محرّم به مکّه می‌رود و پهلوی کعبه، میان گوشۀ شرقی‌اش که حجر اسود در آن است و جایگاه ایستادن ابراهیم(علیه‌السّلام)، می‌ایستد و همراهانش با او پیمان می‌بندند. پس، سزاوار است برای مؤمنان که پس از صدای بلند و پیش از قیام، از مدینه و دیگر سرزمینها رهسپار مکّه شوند تا به امامشان بپیوندند.

از فُضَیْل روایت شده است که ابو جعفر [باقر](علیه‌السّلام) ... فرمود:

... هر گاه نیازمندی و تنگدستی سخت شوند و برخی از مردم دیگری را نشناسند (از برآوردن نیاز برادران روی‌گردان شوند)، پس، در آن هنگام، هر صبح یا غروب، این فرمان را پیشبینی کنید... .(۲۰)

مراد از «فرمان» در این روایت، فرمان خداوند به نابودی خاندان عبّاس در پایان دولت دومشان کمی پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

امیر مؤمنان علی(علیه‎ السّلام)، در بیان نشانه‎ های ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، فرمود:

... مرگها فراگیر و سختیها در دولت پادشاه و زنان فراوان می‌شوند... .(۲۱)

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در یادآوری برخی سرزمینهای مشرق و رویدادهایشان، فرمود:

... سوگند که بی‌گمان، در زمامداری سفیانی، بی‌بارانی، دشواری و گرفتاری‌ای بزرگ به زیندگان ری می‌رسند.(۲۲)

«سُفْیانِی» همان عُثْمان ابن عَنْبَسَه شامی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که جنبش خُد را در صفری پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) در سوریه می‌آغازد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

بنا بر آن‌چه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک‌اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

شیخ مفید(رحمه‌الّاه) در کتابش آورده است:

هر گاه بزرگ‌ستاره‌ای سرخ را ببینی که آن را نمی‌شناسی و در گذرگاههای ستارگان نیست، در آسمان از جایی به جایی می‌رود، مانند ستون است، در حالی که ستون نیست، پس بی‌گمان، آن، نشانۀ جنگ، گرفتاریها، کشتن بزرگان، فراوانی بدیها، دلنگرانیها و آشوب در مردم است.(۲۳)

کعب ابن حارث از کاهِنی به نام «سَطِیح»(۲۴)، در بیان رویدادهای آخرالزّمان، روایت کرده است:

... برآمدن بزرگ‌ستاره‌ای که عربها را سخت و ناگهان می‌ترساند، و برای آن مانند دُم است؛ پس، در آن هنگام، بارانها نمی‌بارند، رودها خشک، شهرها(۲۵) ناسازگار و نرخها در همۀ سرزمینها گران می‌شوند... .(۲۶)

در کتاب مقدّس آمده است: وقتی عیسی بر کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد او آمده، گفتند: به ما بگو این وقایع کِی روی خاهند داد و نشانۀ آمدن تو و پایان این عصر چیست؟* عیسی پاسخ داد:

به‌هوش باشید تا کسی گمراهتان نکند.* زیرا بسیاری به نام من خاهند آمد و خاهند گفت: «من مسیح هستم»، و بسیاری را گمراه خاهند کرد.* و جنگها و اخبار جنگها را خاهید شنید. امّا مشوّش مشوید؛ زیرا چنین وقایعی می‌باید رخ دهند، ولی هنوز پایان فرا نرسیده است.* زیرا قومی بر قوم دیگر و حکومتی بر حکومت دیگر برخاهند خاست، و گرسنگیها و وباها و زلزله‌ها در جایها پدید آیند.* امّا همۀ اینها تنها آغاز درد زایمان است.* در آن زمان شما را تسلیم خاهند کرد تا آزار بسیار بینید، و شما را خاهند کشت... .* زیرا در آن زمان چنان مصیبت عظیمی روی خاهد داد که مانندش از آغاز جهان تا کنون روی نداده، و هرگز نیز روی نخاهد داد.* اگر آن روزها کوتاه نمی‌شد، هیچ بشری نجات نیافتی، ولی به‌خاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خاهند شد.*(۲۷)

نیز در کتاب مقدّس آشکار شده است که بازۀ زمانی پایانی روزهای شرارت و مصیبت در جهان نزدیک سه سال و نیم می‌باشد:

بسیاری پاکیزه و سفید و صاف خاهند شد، ولی شریران شرارت خاهند ورزید، و هیچ کدام از آنان نخاهند فهمید، ولی خردمندان خاهند فهمید.* و از زمانی که قربانی دائمی متوقّف شود و پلیدی ویرانی برپا گردد، هزار و دویست و نود روز خاهد بود.* خُشا به حال آن‏که انتظار کشد و به هزار و سیسد و سی ‏و پنج روز برسد.*(۲۸)

در نوشتارهای زرتشتیان آمده است:

در پایان هزارۀ هوشیدر بامی، دیوی مَهِیب(۲۹) به نام «مَلْکوش»، زمستانی سخت و ترسناک پدید می‌آورد، و در مدّت سه سال، سراسر گیتی را با برف و باران و تگرگ و باد سرد و طوفان ویران می‌سازد، و مردمان و جانوران و دیگر موجودات روی زمین را نابود می‌کند.(۳۰)

بنا بر پژوهش نویسنده، هُوشِیدَر(۳۱) یا هوشیدر بامِی(۳۲) همان بهرام (هاشمی چینی) و نخستین زمینه‌ساز زمامداریِ سوشیانت (امام مهدی‌علیه‌السّلام) است که در چین آشکار می‌شود، و چند ماه پیش از قیام سوشیانت، از چین و مُلْتان به سرزمین خراسان می‌آید و در آن‌جا برمی‌شورد، و همراه پَشُوتَن (شعیب خراسانی) برای یاری هوشیدر ماه (حسنی گیلانی) به ایران می‌آید و سپس به عراق می‌رود و از آن‌جا رهسپار دمشق و بیت‌المقدس می‌شود.

گفتنی است، «مَلْکوش» واژه‌ای پهلوی و به معنای «مرگ و نابودی» است.

در پایان یادآوری می‎کنیم، هرچند بیشتر این گرفتاریها و سختیهایی که اندکی پیش از ظهور امام مهدی(علیه‎ السّلام) روی می‎دهند، از نشانه ‎های نزدیک ‎شدن آن‎اند، ولی از پیامدهای آن نیستند، بلکه برآیندهای فراوانیِ نافرمانیهای بشر و کارهای تباهش در آن بازۀ زمانی می‌باشند.
--------------------------------------------------------------- 

۱. قرآن کریم، سورۀ انشراح، آیۀ ۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. نهج البلاغة، ص ۸۶۰، ب المختار من الحکم، ش ۳۴۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. در نسخۀ چاپی سنن ابن ماجة پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «السنة» افتاده است، و ما آن را از نسخۀ چاپی این کتاب در مصر افزوده و ترجمه کرده‌ایم.
۴. سنن ابن ماجة، ج ۵، ص ۱۹۷ و ۲۰۱، أبواب الفتن، ب فتنة الدجّال...، ح ۴۰۷۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. الفتن، ص ۱-۳۶۰، الجزء ۷، دنبالۀ ح ۱۳۱۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۶. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۷. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. 
۸. المستدرک على الصحیحین، ج ۵، ص ۶۵۹، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۴۸۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. الفتن، ص ۴۳، الجزء ۱، ح ۱۴۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. الفتن، ص ۴۵، الجزء ۱، ح ۱۵۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. الفتن، ص ۳۲۱، الجزء ۶، ح ۱۲۱۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۲. الملاحم، ابن مُنادی، ص ۶-۳۰۴، ب ۴۳، ح ۲۵۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۳. الغیبة، نعمانی، ص ۴۰-۲۳۹، ب ۱۳، ح ۲۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۴. الأمالی، مفید، ص ۵-۶۴، المجلس ۷، ح ۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۵. مراد از «کار نَهْرَوان» نبردی است که میان گروهی گمراه از مسلمانان با نام خَوارِج (شورشیان) و سپاه امام علی(علیه‌السّلام) در سرزمین نهروان -میان واسِط و بغداد-، در سال ۳۸ هـ.ق، روی داده است؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۶. شرح نهج البلاغة، ج ۳، الجزء ۶، ص ۵-۱۳۴، ب الخطب و الأوامر، دنبالۀ خطبۀ ۷۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. گفتنی است، این سخن که به امام علی‏(علیه‌السّلام) نسبت داده شده است، در نسخه‌های چاپی «وقعة صفّین» نزد ما، یافت نمی‌شود، و شاید ابن ابی الحدید آن را از نسخه‌ای که فراگیرتر از این نسخه‌ها بوده، آورده است، و یا آن را از منبعی دیگر گرفته و نامش را نادرست برده است، و به هر روی، این سخن و همانندهایش جز از پیامبر یا سفارش شدۀ وی(صلوات‌الّاه‌علیهما) پدید نمی‌آید.
۱۷. قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۸. الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۹، ب ۱۴، ح ۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۹. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۰، ب ۱۴، ح ۲۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی.
۲۰. تفسیر القمّی، ج ۱، ص ۱۱-۳۱۰، سورة یونس؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۱. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۲۰۴، خطبة التَّطَنْجِیَّة؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
۲۲. الفتوح، ج ۲، ص ۱-۳۲۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۳. الاختصاص، ص ۱۶۲، آفة العلامات فی السنة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۴. سَطِیح کاهن از شناخته‌شده‌ترین پیشگویان عرب در روزگار نادانی عربها بود که از برخی چیزهای پنهان خبر می‌داد، و مردی یمنی زیندۀ شام بود که ناتوان زاده شده بود، و همواره چون پاره‌گوشتی بی‌استخان پهن‌شده بر روی زمین بود، به گونه‌ای که نمی‌توانست بایستد یا بنشیند؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. 
۲۵. در همۀ نسخه‌های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الأعصار» یافت می‌شود که به «الأمصار» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۶. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۳-۱۶۲، ب ۱۱، با نقل از: مشارق أنوار الیقین؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۷. کتاب مقدّس، عهد جدید، انجیل مَتّی، ب ۲۴، بند ۹-۳ و ۲۲-۲۱.
۲۸. کتاب مقدّس، عهد عتیق، کتاب دانیال نبی، ب ۱۲، بند ۱۲-۱۱.
۲۹. شیطانی ترسناک.    
۳۰. سوشیانت، ص ۹۷، بخ ۴، یادداشت ۱.
 ۳۱. «هوشیدر» به معنای «پرورانندۀ قانون» است. 
۳۲. بسا از برای امتیاز، «بامی» را به اسم اوّلین موعود افزوده، هوشیدر بامی گفته‌اند؛ سوشیانت، ص ۶۴، بخ ۲. بامی (به معنای روشن و درخشان) یعنی مشرقی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۴۳
خادم گمنام

عبدالله های سه گانه در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۰ ق.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۰۰
خادم گمنام

سرنوشت بشّار اسد و زمامداری اش

سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۶ ق.ظ

بر پایۀ روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، آشوب شام، به‌ویژه سوریه، را هیچ کس نمی‌تواند آرام کند، و اگر از جایی آرام شود، از جایی دیگر سر برمی‌آورد، و ۱۲ سال دوام می‌یابد، و سپس فروپاشی حکومت زمامدار شام، در پی یورش شورشیان آفریقایی از لیبی به مصر و بیت المقدس و اردن و دمشق، و یورش نیروهای شیصبانی کوفی و اصهب مروانی از عراق به دمشق و یورش نیروهای سفیانی از جنوب دمشق به این شهر خاهد بود، و واپسین زمامدار شام که گویا همین بشّار اسد ‌باشد، پس از کشته‌شدن زمامدار کوتاه‌قد و بسیارزورگوی مصر که گویا همین عبدالفتّاح سیسی است، و فروپاشی پادشاهی عبدالله هاشمی در اردن، و نیز در پی آشکارشدن پرچم سفیانی در شام، با دست مردم دمشق کشته می‌شود، و مردم به سفیانی می‌پیوندند، و وی بر منبر دمشق می‌نشیند، و از برخی محاسبات جفری که چند سال قبل انجام گرفته است، چنین برمی‌آید که کشته‌شدن بشّار اسد با «سرب» (گلوله) خاهد بود، و در هر حال کشته‌شدن واپسین زمامدار شام پیش از سفیانی در ماه رمضان پیش از ظهور یا کمی پیش از آن خاهد بود، و خداوند داناتر است.

گفتنی است، بنا بر آن‌چه که با بهره‌گیری از چندین روایت اسلامی و برخی محاسبات جفری پیشبینی کردیم،  همۀ خبرهایی که در بارۀ فرار بشّار اسد به ایران یا روسیه در گذشته شنیدید و یا در آینده خاهید شنید، دروغهایی بیش نیستند و نخاهند بود، و همان گونه که روش بیشتر زمامداران عرب برکنارشده، مانند صدّام و مبارک و قذّافی و علی عبدالله صالح می‌باشد که از کشورشان فرار نکردند تا آن‌که دستگیر و زندانی و کشته ‌شدند یا مردند، بشّار اسد نیز از دمشق و سوریه خارج نخاهد شد تا آن‌که در همان جا کشته شود!!!

نیز شایان یادآوری است، با نگاه به آن‌که آشوب شامِ یادشده در احادیث اسلامی که دوازده سال به درازا می‌کشد، گویا همین آشوب سوریه است که با شعارنویسی برخی کودکان شهر دَرْعا بر زیان زمامداری بشّار اسد در ۲۲ ربیع اوّل ۱۴۳۲ برابر ۲۶ فوریه ۲۰۱۱ آغاز شد، می‌توان سال ۱۴۴۴ هـ.ق برابر ۲۰۲۳ م را پایان دوران زمامداری این شخص در سوریه دانست، و خداوند داناتر است. 

-------------------------------------------------------------------------------
📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۰۰:۴۶
خادم گمنام

به مناسبت 10 و نیم ساله‌شدن آشوب سوریه

سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۲ ق.ظ

آشوب فراگیر پایدار در آخرالزّمان

از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که زیندگان خاورمیانه، به‌ویژه مسلمانان، پیش از شورش سفیانی، گرفتار آشوبی فراگیر می‌شوند که دوازده سال پایدار می‌ماند، و آغاز آن آشوب از شام و پایانش در همان‌جا خاهد بود.
 
ابن مُسَیَّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. از سویی بالا می‌آید و از سویی آرام می‌شود، و پایان نمی‌یابد تا آن‌که فریادگری فریاد زند: بی‌گمان، فرمانده آن کس است.(۱)

 

نیز ابن مُسَیَّب گفته است:

در شام آشوبی خاهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. سپس کار مردم بر چیزی استوار نمی‌شود و برای آنان گروه گردآمده‌ای نخاهد بود تا آن‌که فریادگری از آسمان فریاد زند: بر شما باد آن کس، و پنجۀ دستی برآید که اشاره می‌کند.(۲)

چنین می‌نماید که این دو روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله) باشند، اگرچه سعید ابن مسیّب تابعی آن‌دو را به وی نسبت نداده است.

بدان که در ماه محرّم سال قیام قائم(علیه‌السّلام)، جبرائیل(علیه‌السّلام) از آسمان بانگ می‌زند که مهدی فرماندۀ مردم است، و پنجۀ دستی آویزان در هوا آشکار می‌شود که سوی وی اشاره می‌کند.

بنا بر آن‌چه هویداست، آشوب شام همان «آشوب سوریه» است که گویا آغازش از بازی کودکان بود، و در شهر دَرْعا زبانه کشید، هنگامی که شماری از کودکان شعارهایی را بر زیان زمامداری سوریه در ۲۲ ربیع اوّل ۱۴۳۲ برابر ۲۶ فوریه ۲۰۱۱ بر دیوار مدرسه‌شان نوشتند و با دست نیروهای امنیّتی بازداشت شدند، و پس از آن، آشوب با دستان برخی گروههای تروریستی و پشتیبانی برخی دولتهای غربی، عربی و ترک، در سراسر سوریه و برخی بخشهای لبنان پخش شد، و پس از گذشتن نزدیک چهار سال از درنگش در آن دو کشور، در ۱۰ شعبان ۱۴۳۵ برابر ۹ ژوئن ۲۰۱۴ با دستان گروه داعش و بازماندگان حزب بعث، درون کشور عراق رفت، و آن همچنان که بود، پایدار می‌باشد، و گمانی نیست در آن‌که آشوب یادشده پس از دوازده سال به درگیری میان گروه حسنی لبنانی، گروه اصهب مروانی، گروه ابقع فهری و گروه سفیانی شامی و به آشکارشدن گنج فرات کشیده می‌شود، و آشوب با قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) پایان می‌یابد، و خداوند داناتر است.

از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّى‌الّاه‌علیه[وآله]وسلّم) فرمود:

پس از من چهار آشوب سوی شما می‌آیند: نخستین آنها در آن خونها حلال دانسته می‌شوند، دومین آنها در آن خونها و داراییها حلال دانسته می‌شوند، سومین آنها در آن خونها، داراییها و شرمگاهها حلال دانسته می‌شوند، و چهارمین، ناشنوا، کور و فراگیر است که مانند جنبش موج در دریا می‌جنبد تا آن‌که کسی از مردم از آن پناهگاهی نمی‌یابد، و خانه‌ای از عربها و ناعربها نمی‌ماند، مگر آن‌که آن را از خاری و ترس پُر کند، در شام می‌گردد، عراق را می‌پوشاند و جزیره را با دست و پایش می‌کوبد، و گروه مردمان (مسلمانان) در آن، چون مالیده‌شدن چرم، مالیده می‌شوند، گرفتاری در آن سخت می‌شود، به گونه‌ای که کار نیکو در آن زشت دانسته، و کار زشت در آن نیکو شناخته گردد، کسی از مردم نمی‌تواند در آن بگوید: نه نه. سپس آن را از سویی نمی‌دوزند، مگر آن‌که از سویی دیگر بشکافد، مرد در آن صبح می‌کند، در حالی که مؤمن است و شب می‌کند در حالی که کافر است، و رهایی نمی‌یابد در آن، مگر کسی که مانند دعای فرورفته در دریا دعا کند، آن آشوب دوازده سال پایدار می‌ماند، از میان می‌رود هنگامی که از میان می‌رود، در حالی که بی‌گمان، فرات از کوهی از تلا پرده برداشته است؛ پس، بر سر آن کارزار می‌کنند تا آن‌که از هر نه تن هفت تن کشته شوند.(۳)

شایان یادآوری است که این روایت در کتاب الفتن دو بخش شده بود، و ما آن دو بخش را برای فراگیرشدن بهره‌اش، به هم پیوند دادیم و روایت را بر گونۀ یگانه و درستش در این‌جا آوردیم.

«شام» سرزمینی پهناور در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا بر کنارۀ شرقی دریای مدیترانه است، و فلسطین، اردن، لبنان و بیشتر سوریۀ کنونی و بخشی از جنوب ترکیه و شرق مصر را در بر می‌گیرد.(۴)

«عِراق» بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو است که از سامَرّا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود.(۵)

«جَزِیرَه» بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات است که از جزیرۀ ابن عُمَر، نَصِیبِین، مارِدِین، دِیار بَکْر، حَرّان و شانْلِی اُورْفا در جنوب شرقی ترکیه آغاز می‌شود و به قامِشْلِی، حَسَکه، رأسُ الْعَیْن، عَیْن العَرَب، رَقَّه و بُصَیْرَه در شمال شرقی، شمال و شرق سوریه می‌رسد و تا درون کشور عراق، از مَوْصِل بر کنارۀ خاوری دجله تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات، کشیده می‌شود.(۶)
------------------------------------------------------------ 

۱. المصنّف، عبدالرزّاق، ج ۱۱، ص ۲-۳۶۱، ح ۲۰۷۴۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. الفتن، ص ۲۳۶، الجزء ۵، ح ۹۲۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. الفتن، ص ۳۱، الجزء ۱، ح ۸۷ و الفتن، ص ۱۵۹، الجزء ۳، دنبالۀ ح ۶۵۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۴. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۵. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۶. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۰۰:۴۲
خادم گمنام