از روایات اسلامی بهره گرفته میشود که در آخرالزّمان سه سالی سخت خاهند بود که در آنها گرفتاریها و ناخُشیهای گوناگونی فرود میآیند که زمین را ویران و بسیاری از زیندگانش را نابود میکنند، و آن سالهای سخت از سه رمضان پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) در ماه محرّم در مکّه آغاز میشوند و در ماه رمضان پس از قیامش به پایان میرسند، و در آغاز سال سوم که سختترین سالهای سهگانه است، بزرگستارهای دنبالهدار که «گیسوی سختیآور» نامیده میشود، در ماه رمضان برمیآید، و در پایانههایش دجّال یکچشم هنگام بیبارانی و گرسنگیای سخت در زمانی چهلروزه برمیشورد. پس، عیسی ابن مریم(علیهماالسّلام) از آسمان در شام فرود میآید و به بیت المقدس میرود و پشت سر مهدی(علیهالسّلام) نماز میگزارد و دجّال را با فرمان امام میکشد، و سختیها، بهویژه آشوبها و جنگها، پایان مییابند.
خداوند متعالی فرموده است:
«بیگمان، با سختی آسایشی است»(۱).
امام علی(علیه السّلام) فرمود:
هنگام سختی بیش از اندازه، گشایش میباشد، و زمان تنگشدن دایرههای گرفتاری، آسایش خاهد بود.(۲)
ابو اُمامَه باهِلِی گفته است که رسول خدا(صلّیالّاهعلیه[وآله]وسلّم) برای ما سخنرانی کرد ... فرمود:
... بیگمان، پیش از شورش دجّال، سه سالی سخت خاهند بود که در آنها گرسنگی سختی به مردم میرسد. خداوند در سال نخست به آسمان فرمان میدهد که یکسوم بارانش را بازدارد، و به زمین فرمان میدهد، پس، یکسوم روییدنیاش را بازمیدارد. سپس در [سال](۳) دوم به آسمان فرمان میدهد، پس دوسوم بارانش را بازمیدارد، و به زمین فرمان میدهد، پس دوسوم روییدنیاش را بازمیدارد. سپس خداوند در سال سوم به آسمان فرمان میدهد، پس، همۀ بارانش را بازمیدارد و قطرهای نمیبارد، و به زمین فرمان میدهد، پس، همۀ روییدنیاش را بازمیدارد و سبزیای نمیرویاند، و هیچ دارندۀ سُمشکافداری نمیماند، مگر آنکه نابود شده باشد، جز آنچه خداوند بخاهد... .(۴)
تُبَیْع گفته است: پیشِ رویِ دجّال سه نشانه است:
سه سالی گرسنگی، و رودها میکاهند، و گیاهان خُشبوی زرد میشوند و چشمهها میخشکند و مَذْحِج و هَمْدان از عراق جابهجا میشوند تا آنکه در قِنَّسْرِین و حَلَب فرود آیند؛ پس، دجّال را بامداد یا آغاز شب در خانههایتان بشمارید.(۵)
چنین مینماید که این خبر از سخنان پیامبر(صلّىالّاهعلیهوآله) یا بهرهگرفتهشده از آن باشد، اگرچه تُبَیْع حِمْیَری تابعی پسر زن کعب الاحبار آن را به وی نسبت نداده است.
مَذْحِج و هَمْدان از قبیلههای قحطانی یمنیاند، و مردمانی از این دو قبیله پس از اسلامآوردنشان با دست علی(علیهالسّلام) در روزگار پیامبر(صلّیالّاهعلیهوآله) کمکم به عراق آمدند و در کوفه و پیرامونش جای گرفتند و از شیعیان امام علی(علیهالسّلام) شدند و در جنگها یاریاش کردند، سپس بخشی از هَمْدانیها به خوزستان و کرمان و خراسان از سرزمینهای ایران کوچیدند و اکنون ایشان در آنجاها زندگی میکنند.(۶)
«قِنَّسْرِین» از شهرهای کهن در شمال غربی سوریه بود، و اکنون نشانهها و ویرانههایی از آن نزدیک ۴۰ کم جنوب غربی شهر بزرگ «حَلَب» بر جای ماندهاند، و امروزه در این بخش روستایی با نام عِیس یا اِسْکِی حلب یافت میشود.(۷)
از ابو سعید خُدْری روایت شده است که پیامبر خدا(صلّیالّاهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
در مردم من (مسلمانان) در آخرالزّمان گرفتاریای سخت از پادشاهشان فرود میآید که گرفتاریای از آن سختتر شنیده نشده است، به گونهای که زمین گسترده برایشان تنگ شود و تا آنکه زمین از برگشتن از راستی و ستمورزی لبریز شود، تا جایی که مؤمن پناهگاهی نمییابد که به آن از ستم پناه برد. پس، خداوند(عزّ و جلّ) مردی از فرزندان و نوادگانم را برمیانگیزد و زمین را از دادن بهرۀ هر کس و برابری پُر میکند، چنانکه از ستمورزی و برگشتن از راستی لبریز شده است، زیندۀ آسمان و زیندۀ زمین از وی خُشنود میشوند، زمین از دانهاش چیزی را نمیاندوزد، مگر آنکه بیرونش اندازد، و آسمان از بارانش چیزی را نمیاندوزد، جز آنکه آن را بر ایشان بسیار بریزد، در آنجا هفت یا هشت یا نُه سالی زندگانی میکند، زندگان بودن مردگان را آرزو میکنند، برای آنچه خداوند(عزّ و جلّ) از خوبیاش با زیندگان زمین کرده است.(۸)
بیگمان، بیشتر روایات اسلامی در اندازۀ زمان فرمانروایی امام مهدی(علیهالسّلام) میان هفت تا هفتاد سال ناسازگارند، و باور دارم که بیشتر آن اندازهها از افزودههای روایتگران و رونوشتبرداراناند، و درست در نزد من همان چیزی است که در کتابهای شیعیان و سنّیان آمده است، از پایداری دولتش نزدیک بیست سال، و خداوند داناتر است، و از برخی حدیثها هویدا میشود که در پایان کار مهدی(علیهالسّلام)، امام حسین(علیهالسّلام) به دنیا بازمیگردد و مؤمنان او را میشناسند، و هر گاه مرگ مهدی فرا رسد، حسین او را میشوید و میپوشاند و به خاک میسپارد، و سیسد و نه سال پادشاهی میکند، سپس پیامبر و امیر مؤمنان علی و دیگر پیامبران و سفارششدگان(صلواتالّاهعلیهم) با برخی دشمنانشان به دنیا بازمیگردند، پس، از آنان خونخاهی میکنند و میکشندشان، و برای مهدی(علیهالسّلام) نیز بازگشتی خاهد بود، و بازگشتکنندگان با دیگر مؤمنان زندگی میکنند تا رستاخیز برپا شود.
از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّیالّاهعلیه[وآله]وسلّم) فرمود:
ساعت برپا نمیشود، مگر آنکه مرد از گور برادرش بگذرد و بگوید: ای کاش جای تو بودم.(۹)
بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیهالسّلام) است.
عبدالّاه ابن عَمْر گفته است:
روزگاری بر مردم فرا میرسد که مرد دارندۀ بزرگی و دارایی و فرزند، از آنچه از گرفتاری سرپرستانش میبیند، آرزوی مرگ میکند.(۱۰)
نیز عبدالّاه ابن عَمْر گفته است:
سوگند که بیگمان، روزگاری بر مردم فرا میرسد که مرد، از سختی آنچه از گرفتاری در زمین است، در آن آرزو میکرد که کاش او و خانوادهاش درکشتیای پُر بودند که آنان را در دریا میگردانْد.(۱۱)
چنین مینماید که این دو حدیث از سخنان پیامبر(صلّىالّاه علیه و آله) باشند، اگرچه عبدالّاه ابن عَمْر ابن عاص صحابی آندو را به وی نسبت نداده است.
اَصْبَغ ابن نُباتَه گفت که امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیهالسّلام) در کوفه سخنرانی کرد، پس، خدای متعالی را ستود و بر وی آفرین گفت، سپس فرمود:
ای مردم، بیگمان، قریشیانی پیشوایان عربها میباشند ... و سوگند که بیگمان، از خانوادۀ من مردی خاهد بود که به فرمان خداوند فرمان میدهد و نیرومندی است که با داوری خدا داوری میکند، و آن، پس از روزگاری ترشکننده روی و نمایانگر بدی است که در آن، گرفتاری سخت، امیدواری بریده و رشوه (پول زور) پذیرفته میشود... .(۱۲)
ابو حمزۀ ثُمالی گفته است که شنیدم ابو جعفر محمّد ابن علی(علیهماالسّلام) میفرمود:
... ای ابو حمزه، قائم(علیهالسّلام) برنمیخیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمینلرزههایی، آشوبی و گرفتاریای که به مردم میرسند، طاعونی پیش از آن، شمشیری برنده میان عربها، ناسازگاریای سخت میان مردم و پراکندگیای در دینشان و دگرگونیای در حالشان، تا آنجا که هر آرزوکنندهای، از بزرگی آنچه از درندهخویی مردمان و خُردن برخی از آنان دیگری را میبیند، هر صبح و شام آرزوی مرگ میکند، و شورش وی هر گاه برشورد، هنگام ناامیدی و دلسردی خاهد بود... .(۱۳)
سَدِیر صَیْرَفِی گفته است که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالّاه جعفر ابن محمّد(علیهماالسّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:
... پس، در آن هنگام، از حج بازداشته میشوید، میوهها کاهش مییابند، سرزمینها بیباران و خشک میشوند، دچار گرانی نرخها و از راستی برگشتن پادشاه میشوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی میان شما پدیدار میشوند، و آشوبها از همۀ گوشهوکنارهها بر شما سایه میافکنند... .(۱۴)
مَدائِنِی در کتاب «صِفِّین» روایت کرده و گفته است: علی(علیهالسّلام) پس از پایان کار نَهْرَوان(۱۵) سخنرانی کرد و چیزهای نو و شگفتی از نبردهای پُرکشتار را یادآور شد و فرمود:
هر گاه میان شما، نژادآمیختگان افزون و نَبَطِیها چیره شوند، ویرانشدن عراق نزدیک خاهد شد ... پس در آن هنگام، کشته و با گرفتاریهای گوناگون زده و با شمشیر درو می شوید و سوی آتش میروید و گرفتاری، چنانکه پالان پشت شتر را میگزد، شما را میگزد... .(۱۶)
بیگمان، امیر مؤمنان علی(علیهالسّلام) در این پیشگویی از رویدادن برخی رویدادهای برجسته در عراق، بهویژه شهر بغداد، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) خبر داده است، و آن، هنگامی است که میان عراقیها گروههای نژادآمیخته، مانند گروه داعش و دیگر تروریستهایی که از سراسر جهان به عراق میآیند، افزون شوند، و نیز هنگامی است که نَبَطِیها، مانند برخی کسان از حزب بعث، بر زیندگان عراق چیره میشوند، و «نَبَطِیها» گروهی ناعرب و ناپارسیاند که در سیاه زمینِ عراق جای دارند، و به کشاورزی، چوپانی و هنرهای دستی سرگرم میباشند.
از ابو بَصِیر روایت شده است که ابو عبدالّاه [صادق](علیهالسّلام) فرمود:
ناگزیر پیشاپیش قائم سالی خاهد بود که در آن مردم گرسنه میشوند، و به آنان ترسی سخت از کشتن و کاستنی از داراییها و جانها و میوهها میرسند؛ پس بیگمان، آنها در کتاب خداوند روشناند، سپس این آیه را خاند: «و سوگند که بیگمان، شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاستن داراییها، جانها و میوهها میآزماییم، و به شکیبایان مژده بده»(۱۷).(۱۸)
نیز از ابو بَصِیر روایت شده است که ابو جعفر [باقر](علیهالسّلام) فرمود:
قائم(علیهالسّلام) در تکسالی از سالها برمیخیزد: نهای، یکای، سهای، پنجای. و فرمود: هر گاه بنی اُمیّه ناسازگاری کنند، پادشاهیشان میرود، سپس بنی عبّاس پادشاهی میکنند، پس، هموار در جوانی از پادشاهی و فراوانی از زندگانی خاهند بود تا آنکه در میانشان ناسازگاری کنند، و هر گاه ناسازگاری کنند، پادشاهیشان میرود، و زیندگان مشرق و زیندگان مغرب ناسازگاری کنند، و رویآورندگان به قبله (مسلمانان) نیز بله، و مردم، از آنچه بر آنان از ترس میگذرد، با دشواریای سخت رویاروی میشوند، پس، همواره در آن حالاند تا آنکه فریادگری از آسمان بانگ زند، و هر گاه بانگ بزند، پس، رهسپار شوید، رهسپار شوید، و سوگند به خداوند که بیگمان، گویا او را میان گوشه و جایگاه مینگرم که با مردم پیمان میبندد، با فرمانی نو و کتابی تازه و چیرگیای نوین از آسمان. آگاه باشید که هرگز پرچمی برای وی بازگردانده نمیشود تا آنکه بمیرد.(۱۹)
مراد از «بنی عبّاس» در این حدیث، بنی عبّاسیاند که دو بار بر مسلمانان چیره میشوند: بار نخست همان بود که پس از فروپاشی دولت بنی اُمیّه، در سرزمینهای اسلامی فرمانروایی کردند، و بار دوم آن است که در آخرالزّمان، در بخشی از سرزمینهای مشرق فرمانروایی میکنند، و اندکی پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) نابود میشوند.
مقصود از «زیندگان مشرق و زیندگان مغرب» در اینجا، جهانیان نامسلمان، مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان و پیروان دیگر آیینها، میباشند.
بدان که پس از شنیدهشدن صدای بلند جبرائیل(علیهالسّلام) از آسمان در ماه رمضان، امام مهدی(علیهالسّلام) در مدینه آشکار میشود، سپس در ماه محرّم به مکّه میرود و پهلوی کعبه، میان گوشۀ شرقیاش که حجر اسود در آن است و جایگاه ایستادن ابراهیم(علیهالسّلام)، میایستد و همراهانش با او پیمان میبندند. پس، سزاوار است برای مؤمنان که پس از صدای بلند و پیش از قیام، از مدینه و دیگر سرزمینها رهسپار مکّه شوند تا به امامشان بپیوندند.
از فُضَیْل روایت شده است که ابو جعفر [باقر](علیهالسّلام) ... فرمود:
... هر گاه نیازمندی و تنگدستی سخت شوند و برخی از مردم دیگری را نشناسند (از برآوردن نیاز برادران رویگردان شوند)، پس، در آن هنگام، هر صبح یا غروب، این فرمان را پیشبینی کنید... .(۲۰)
مراد از «فرمان» در این روایت، فرمان خداوند به نابودی خاندان عبّاس در پایان دولت دومشان کمی پیش از ظهور امام مهدی(علیهالسّلام) است.
امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیهالسّلام)، فرمود:
... مرگها فراگیر و سختیها در دولت پادشاه و زنان فراوان میشوند... .(۲۱)
امیر مؤمنان علی(علیهالسّلام)، در یادآوری برخی سرزمینهای مشرق و رویدادهایشان، فرمود:
... سوگند که بیگمان، در زمامداری سفیانی، بیبارانی، دشواری و گرفتاریای بزرگ به زیندگان ری میرسند.(۲۲)
«سُفْیانِی» همان عُثْمان ابن عَنْبَسَه شامی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که جنبش خُد را در صفری پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) در سوریه میآغازد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمیشورد، و در ماه رمضان بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره میشود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش میبرد.
بنا بر آنچه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگستارهای دنبالهدار که «گیسوی سختیآور» یا «گیسوی شیطان» نامیده میشود، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام)، از صفر تا رجب در کرانههای آسمان میگردد تا آنکه در شعبان میان خُرشید و زمین جای میگیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک میشود و پیرامونش میچرخد و اندکاندک درون پوشش گازیاش میرود و میسوزد و شعلهور میشود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی میکند، و تندبادی سرخ پدید میآورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومیباراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق میافتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم میشود.
شیخ مفید(رحمهالّاه) در کتابش آورده است:
هر گاه بزرگستارهای سرخ را ببینی که آن را نمیشناسی و در گذرگاههای ستارگان نیست، در آسمان از جایی به جایی میرود، مانند ستون است، در حالی که ستون نیست، پس بیگمان، آن، نشانۀ جنگ، گرفتاریها، کشتن بزرگان، فراوانی بدیها، دلنگرانیها و آشوب در مردم است.(۲۳)
کعب ابن حارث از کاهِنی به نام «سَطِیح»(۲۴)، در بیان رویدادهای آخرالزّمان، روایت کرده است:
... برآمدن بزرگستارهای که عربها را سخت و ناگهان میترساند، و برای آن مانند دُم است؛ پس، در آن هنگام، بارانها نمیبارند، رودها خشک، شهرها(۲۵) ناسازگار و نرخها در همۀ سرزمینها گران میشوند... .(۲۶)
در کتاب مقدّس آمده است: وقتی عیسی بر کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد او آمده، گفتند: به ما بگو این وقایع کِی روی خاهند داد و نشانۀ آمدن تو و پایان این عصر چیست؟* عیسی پاسخ داد:
بههوش باشید تا کسی گمراهتان نکند.* زیرا بسیاری به نام من خاهند آمد و خاهند گفت: «من مسیح هستم»، و بسیاری را گمراه خاهند کرد.* و جنگها و اخبار جنگها را خاهید شنید. امّا مشوّش مشوید؛ زیرا چنین وقایعی میباید رخ دهند، ولی هنوز پایان فرا نرسیده است.* زیرا قومی بر قوم دیگر و حکومتی بر حکومت دیگر برخاهند خاست، و گرسنگیها و وباها و زلزلهها در جایها پدید آیند.* امّا همۀ اینها تنها آغاز درد زایمان است.* در آن زمان شما را تسلیم خاهند کرد تا آزار بسیار بینید، و شما را خاهند کشت... .* زیرا در آن زمان چنان مصیبت عظیمی روی خاهد داد که مانندش از آغاز جهان تا کنون روی نداده، و هرگز نیز روی نخاهد داد.* اگر آن روزها کوتاه نمیشد، هیچ بشری نجات نیافتی، ولی بهخاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خاهند شد.*(۲۷)
نیز در کتاب مقدّس آشکار شده است که بازۀ زمانی پایانی روزهای شرارت و مصیبت در جهان نزدیک سه سال و نیم میباشد:
بسیاری پاکیزه و سفید و صاف خاهند شد، ولی شریران شرارت خاهند ورزید، و هیچ کدام از آنان نخاهند فهمید، ولی خردمندان خاهند فهمید.* و از زمانی که قربانی دائمی متوقّف شود و پلیدی ویرانی برپا گردد، هزار و دویست و نود روز خاهد بود.* خُشا به حال آنکه انتظار کشد و به هزار و سیسد و سی و پنج روز برسد.*(۲۸)
در نوشتارهای زرتشتیان آمده است:
در پایان هزارۀ هوشیدر بامی، دیوی مَهِیب(۲۹) به نام «مَلْکوش»، زمستانی سخت و ترسناک پدید میآورد، و در مدّت سه سال، سراسر گیتی را با برف و باران و تگرگ و باد سرد و طوفان ویران میسازد، و مردمان و جانوران و دیگر موجودات روی زمین را نابود میکند.(۳۰)
بنا بر پژوهش نویسنده، هُوشِیدَر(۳۱) یا هوشیدر بامِی(۳۲) همان بهرام (هاشمی چینی) و نخستین زمینهساز زمامداریِ سوشیانت (امام مهدیعلیهالسّلام) است که در چین آشکار میشود، و چند ماه پیش از قیام سوشیانت، از چین و مُلْتان به سرزمین خراسان میآید و در آنجا برمیشورد، و همراه پَشُوتَن (شعیب خراسانی) برای یاری هوشیدر ماه (حسنی گیلانی) به ایران میآید و سپس به عراق میرود و از آنجا رهسپار دمشق و بیتالمقدس میشود.
گفتنی است، «مَلْکوش» واژهای پهلوی و به معنای «مرگ و نابودی» است.
در پایان یادآوری میکنیم، هرچند بیشتر این گرفتاریها و سختیهایی که اندکی پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) روی میدهند، از نشانه های نزدیک شدن آناند، ولی از پیامدهای آن نیستند، بلکه برآیندهای فراوانیِ نافرمانیهای بشر و کارهای تباهش در آن بازۀ زمانی میباشند.
---------------------------------------------------------------
۱. قرآن کریم، سورۀ انشراح، آیۀ ۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲. نهج البلاغة، ص ۸۶۰، ب المختار من الحکم، ش ۳۴۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. در نسخۀ چاپی سنن ابن ماجة پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «السنة» افتاده است، و ما آن را از نسخۀ چاپی این کتاب در مصر افزوده و ترجمه کردهایم.
۴. سنن ابن ماجة، ج ۵، ص ۱۹۷ و ۲۰۱، أبواب الفتن، ب فتنة الدجّال...، ح ۴۰۷۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. الفتن، ص ۱-۳۶۰، الجزء ۷، دنبالۀ ح ۱۳۱۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۶. بهرهگرفتهشده از: برخی منابع.
۷. بهرهگرفتهشده از: برخی منابع.
۸. المستدرک على الصحیحین، ج ۵، ص ۶۵۹، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۴۸۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۹. الفتن، ص ۴۳، الجزء ۱، ح ۱۴۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۰. الفتن، ص ۴۵، الجزء ۱، ح ۱۵۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. الفتن، ص ۳۲۱، الجزء ۶، ح ۱۲۱۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۲. الملاحم، ابن مُنادی، ص ۶-۳۰۴، ب ۴۳، ح ۲۵۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۳. الغیبة، نعمانی، ص ۴۰-۲۳۹، ب ۱۳، ح ۲۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۴. الأمالی، مفید، ص ۵-۶۴، المجلس ۷، ح ۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۵. مراد از «کار نَهْرَوان» نبردی است که میان گروهی گمراه از مسلمانان با نام خَوارِج (شورشیان) و سپاه امام علی(علیهالسّلام) در سرزمین نهروان -میان واسِط و بغداد-، در سال ۳۸ هـ.ق، روی داده است؛ بهرهگرفتهشده از: برخی منابع.
۱۶. شرح نهج البلاغة، ج ۳، الجزء ۶، ص ۵-۱۳۴، ب الخطب و الأوامر، دنبالۀ خطبۀ ۷۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. گفتنی است، این سخن که به امام علی(علیهالسّلام) نسبت داده شده است، در نسخههای چاپی «وقعة صفّین» نزد ما، یافت نمیشود، و شاید ابن ابی الحدید آن را از نسخهای که فراگیرتر از این نسخهها بوده، آورده است، و یا آن را از منبعی دیگر گرفته و نامش را نادرست برده است، و به هر روی، این سخن و همانندهایش جز از پیامبر یا سفارش شدۀ وی(صلواتالّاهعلیهما) پدید نمیآید.
۱۷. قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۸. الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۹، ب ۱۴، ح ۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۹. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۰، ب ۱۴، ح ۲۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی.
۲۰. تفسیر القمّی، ج ۱، ص ۱۱-۳۱۰، سورة یونس؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۱. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۲۰۴، خطبة التَّطَنْجِیَّة؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر.
۲۲. الفتوح، ج ۲، ص ۱-۳۲۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۳. الاختصاص، ص ۱۶۲، آفة العلامات فی السنة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۴. سَطِیح کاهن از شناختهشدهترین پیشگویان عرب در روزگار نادانی عربها بود که از برخی چیزهای پنهان خبر میداد، و مردی یمنی زیندۀ شام بود که ناتوان زاده شده بود، و همواره چون پارهگوشتی بیاستخان پهنشده بر روی زمین بود، به گونهای که نمیتوانست بایستد یا بنشیند؛ بهرهگرفتهشده از: برخی منابع.
۲۵. در همۀ نسخههای چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «الأعصار» یافت میشود که به «الأمصار» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۶. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۳-۱۶۲، ب ۱۱، با نقل از: مشارق أنوار الیقین؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۷. کتاب مقدّس، عهد جدید، انجیل مَتّی، ب ۲۴، بند ۹-۳ و ۲۲-۲۱.
۲۸. کتاب مقدّس، عهد عتیق، کتاب دانیال نبی، ب ۱۲، بند ۱۲-۱۱.
۲۹. شیطانی ترسناک.
۳۰. سوشیانت، ص ۹۷، بخ ۴، یادداشت ۱.
۳۱. «هوشیدر» به معنای «پرورانندۀ قانون» است.
۳۲. بسا از برای امتیاز، «بامی» را به اسم اوّلین موعود افزوده، هوشیدر بامی گفتهاند؛ سوشیانت، ص ۶۴، بخ ۲. بامی (به معنای روشن و درخشان) یعنی مشرقی.
📚گزیدههایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی
✍🏻روش ما در نوشتن واژه ها، بر پایۀ درستنویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته های دیگر است.
✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman