آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خسف بیداء» ثبت شده است

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 7)

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۲۳ ب.ظ

عبدالله سفیانی یکی از پرچمداران سه گانه در شام

از کعب روایت شده است که گفت:

سوی فرات،در کنار شام یا کمی پس از آن، جایگاه گردآمدنی بزرگ خاهد بود؛ پس، بر سر داراییها کارزار می کنند، و از هر نه تن هفت تن کشته می شوند، و آن، پس از صدای سخت فروافتادن چیزی سنگین و سست شونده در ماه رمضان، و پس از جداشدن سه پرچمی است که هر کدام از آنان پادشاهی را برای خُدش می خاهد، و در ایشان مردی می باشد که نامش عبدالله است(1).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «جایگاه گردآمدنی بزرگ خاهد بود؛ پس، بر سر داراییها کارزار می کنند»، گردآمدن سپاهیانی فراوان در قرقیسیا و کارزارشان بر سر گنجی از تلاست که فرات نمایانش می کند. 

مقصود از «صدای سخت فروافتادن چیزی سنگین»(2) در این جا، صدایی سخت است که در پی فروافتادن شهابی بزرگ از آسمان در مشرق زمین شنیده می شود، هنگام برآمدن خُرشید در مکّه، در صبح روز جمعه نیمۀ ماه رمضان سالی که امام مهدی(علیه السّلام) در آن به پا می خیزد.

از برخی خبرها بهره گرفته می شود که «سست شونده» در این جا وصف برای موصوفی مُقَدَّر است که «زمین» باشد، و مراد از آن، شهر حَرَسْتا پیرامون دمشق و آبادی جابِیَه در دوردستهای آن است که در ماه رمضان سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) فروبرده می شوند، یا آن در این جا وصف برای موصوفی مُقَدَّر است که «آسمان» باشد، و مقصود از آن، شهابی بزرگ است که از آسمان فرومی افتد، چنان که در سخن خداوند متعالی آمده است: «و آسمان بشکافد، پس، آسمان در آن روز سست شونده است»(3)، و خداوند داناتر است.

مقصود از «سه پرچمی» در این روایت، پرچم اصهب مروانی از جزیره و عراق، پرچم ابقع فِهْری از مصر و پرچم عثمان سفیانی از سوریه است، و «عبدالله» همان عثمان سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخر الزّمان است.
----------------------------------------- 

1. الفتن، ص 4-233، جزء 5، ح 923 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بهره گرفته شده از: برخی فرهنگهای واژگان عربی.
3. قرآن کریم، سورۀ حاقّه، آیۀ 16 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۲۳
خادم گمنام

لبنان در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ

جغرافیای لبنان
لُبْنان کشوری در خاورمیانه و جنوبِ غربی آسیاست، و از شمال و شرق به سوریه و از جنوب به اسرائیل و از غرب به دریای مدیترانه می رسد، و چون جنبش حزب الله را در خود دارد و با اسرائیل و سوریه همسایه است، دارای جایگاهی راهبردی می باشد(1).

      

چیره شدن زورگویان بر لبنان
از برخی خبرهای بیانگر رویدادهای آخرالزّمان هویداست که بی گمان، رومیها بر بخشی از سرزمینهای شام چیره می شوند، و سفیانی بر بیشتر آن سرزمین دست می یابد. بنا بر این، دور نیست که لبنان یا برخی بخشهایش زیر فرمان رومیان یا سفیانی درآید.
در کتاب مقدّس در بارۀ لبنان آمده است:

... بوته های جنگل به آهن بریده خواهد شد،
و لبنان به دست جبّاران خواهد افتاد*(2).

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان رویدادهایی که پیش از قیام قائم(علیه السّلام) خواهند بود، فرمود:

... چیره شدن رومیان بر شام...(3).

بدان که بی گمان، مراد از «رومیان»، در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، همان اروپاییان و بیشترِ امریکاییان و استرالیاییها می باشند که از فرزندان رومیان اند(4).
شام سرزمینی پهناور در خاورمیانه و جنوب غربیِ آسیا بر کنارۀ شرقی دریای مدیترانه است، و فلسطین، اردن، لبنان و بیشتر سوریۀ کنونی را در بر می گیرد(5). بنا بر این، برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای شام در آخرالزّمان لبنان را نیز در بر می گیرند.


بقاع، سرزمینی آرام
از برخی روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می شود که بی گمان، استان بِقاع، به ویژه بعلبک، از سرزمینهایِ در آرامش خواهد بود، و ناخوشیها در پیرامون این بخش، به ویژه شرق آنجا از حمص تا دمشق، فرود می آیند.
امام علی پسر ابو طالب(علیهما السّلام)، در بیان نشانه های قیام قائم(علیه السّلام)، فرمود:

... بَعْلَبَک در آرامش خواهد بود، و گرفتاریها در پیرامون لبنان فرود می آیند. پس،
چه بسیار کشته هایی که در بیابان و اسیرانی که در کنار رود خواهند بود. در آنجا
شیونهایی شنیده و چیزهای ترسناکی همراه می شوند. در این هنگام، زمان
بسیاری بر آنان (شامیها) نمی گذرد، تا آنکه در کارشان خوشی پدید آید...(6).

بَعْلَبَک شهری باستانی در لبنان و مرکز استان بِقاع می باشد و در شمال دشت بقاع جای دارد، و رشته کوههای شرقی و غربی لبنان آن را در بر گرفته اند(7).
از سخن امام علی(علیه السّلام) چنین برمی آید که بی گمان، مقصودش از «پیرامون لبنان»، همان بخشهای جای گرفته در کناره های رشته کوههای شرقی لبنان، درون کشور سوریه، از حمص تا دمشق، باشد، و مراد آن بزرگوار از «رود» در اینجا، همان رود عاصِی (خروشان) است که از بخش هِرْمِل در لبنان سرچشمه می گیرد، و به سوریه می رود و از دو شهر حِمْص و حَمات می گذرد، و سپس درون کشور ترکیه می رود و با گذر از اَنْتاکِیَه، در دریای مدیترانه می ریزد(8).
کعب گفته است:

میان حِمْص و راه گردنۀ عُقاب، هفتاد هزار تن بر اثر جنگ نابود می شوند...(9).

حِمْص شهری در غرب سوریه است که بر کرانۀ رود عاصِی و در بخشی کشاورزی و سرسبز در دشت غاب جای دارد(10).
راه گردنۀ عُقاب گذرگاهی کوهستانی بر بلندایِ غُوطَه دمشق است که هر کس خواهانِ رفتن از دمشق به حمص باشد، از آنجا مى گذرد(11).


بروز آشوبی در صیدا و دیگر سرزمینهای شام

بنا بر برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، بی گمان، سرزمینهای شام، به ویژه سوریه و لبنان، دچار آشوبی می شوند که چهار سال در آنجا پایدار می ماند، و این همان «آشوب گروههای تروریستی» است که گویا آغازش بازی کودکان است، و در شهر دَرْعا با شعارهایی ضدّ حکومت سوریه که شماری از کودکان در 22 ربیع اوّل 1432 برابر 26 فوریه 2011 بر دیوار مدرسه شان نوشتند، پدید آمد، و در سراسر سوریه و برخی بخشهای لبنان پخش شد، و این آشوب، در ماه صفر از سال پنجم، به شورش سفیانی در شام دگرگون می شود، و در ماه جمادی دوم همان سال، به درگیری میان گروه حسنی لبنانی، گروه اصهب مروانی، گروه ابقع قیسی و گروه سفیانی شامی کشیده می شود، و سرانجام، با قیام امام مهدی(علیه السّلام) پایان می یابد.

پسر مُسَیِّب گفته است:

در شام آشوبی خواهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است.
از سویی بالا می آید و از سویی آرام می شود، و پایان نمی یابد
تا آنکه فریادگری فریاد زند: بی گمان، فرمانروا آن کس است(12).

بَحِیر(13) پسر سَعْد گفته است:  

آشوبی از صَیْدا تا بالاهای شام آشکار می شود
که چهار سال در میان آنان درنگ می کند(14)
.

چنین می نماید که این دو روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه وآله) باشد، اگرچه سعید پسر مسیّب و بحیر حمصی پسر سعد آن دو را به وی نسبت نداده اند.
«بالاهای شام» همان برخی بخشهای جای گرفته در شمال غربی سوریه، مانند انتاکیه در غرب حلب، می باشند، و «صَیْدا» شهری در جنوب لبنان بر کنارۀ دریای مدیترانه است که میان بیروت در شمال و صور در جنوب جای دارد، و چنان که می دانید، صیدا پایگاه احمد اسیر سلفی بود که درگیریهای مذهبی و سیاسی را در لبنان برانگیخت و به «شیخ فتنه» شهرت یافت، و در سال 2013 م همراه هوادارانش بر برخی نیروهای ارتش لبنان و هواداران جنبش حزب الله یورش برد و مایۀ کشتن و زخمی شدن چندین تن شد(15).


درگیریِ حسنی و اصهب و ابقع و سفیانی
از احادیث اسلامی چنین برمی آید که سرزمینهای شام، در آخرالزّمان، بیش از دیگر سرزمینهای اسلامی، دچار درگیریهای سیاسی و نظامی خواهند شد، و ناخوشیهای سختی از آنها به شامیها می رسند. بنا بر این، با توجّه به آنکه لبنان بخشی از شام است، لبنانیها از آسیبهای آن درگیریها در آرامش نخواهند بود.
بنا بر برخی آیه های قرآن کریم و روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، بی گمان،آشوب فراگیر در شام از نخستین نشانه های بزرگ قیام امام مهدی(علیه السّلام) می باشد، و آن، درگیری ای است که میان گروههای چهارگانه، در پایدارکردن زمامداری بشّار اسد یا فروپاشاندن آن، در جمادی دوم سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) روی می دهد، و آن گروهها همان گروه حسنی لبنانی، گروه اصهب مروانی، گروه ابقع قیسی و گروه سفیانی شامی می باشند.
شایان یادآوری است که بی گمان، از میان این گروههای چهارگانه، گروه حسنی از بشّار اسد، زمامدار کنونی سوریه، پاسداری می کند، و سه گروه دیگر با وی می ستیزند، و رهبران این گروههای ستیزه گر هرچند در برانداختن زمامداریِ کنونی در سوریه هم باورند، میان خودشان سخت درگیر می شوند؛ زیرا هر کدام از آنان فرمانروایی را برای خودش می خواهد.
افزون بر آن، سران یمن، ترکیه و روم بر کشور سوریه می شورند، و سرانجام سفیانی بر سپاهیان آن گروههای و دولتها چیره می شود.
امام علی پسر ابو طالب(علیهما السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

... هنگامی که ... شام را درگیری فرا گیرد،
و زیندگانِ آنجا از میانه روی دور شوند...(16).

جابر از ابو جعفر -باقر-(علیه السّلام) نقل کرده است که وی فرمود:

ای جابر، قائم آشکار نمی شود، مگر آنکه مردم را در شام آشوبی فرا گیرد
که بیرون رفتن از آن را می خواهند، پس نمی یابندش، و میان کُوفَه و حِیرَه(17)
کشتاری باشد که کشته های آنان برابرند، و فریادگری از آسمان فریاد زند(18).

ابو جعفر محمّد پسر علی(علیهما السّلام) فرمود:

از امیر مؤمنان -علی-(علیه السّلام) در بارۀ سخن او (خدای متعالی): «پس،
گروهها میان خودشان درگیر شدند»(19)، پرسیده شد، فرمود: از سه [نشانه])20)
 چشم به راه گشایش باشید. گفته شد: ای امیر مؤمنان، آن سه کدام اند؟ فرمود:
درگیرشدن شامیها میان خودشان، پرچمهای سیاه از خراسان و ترساننده در ماه
رمضان. گفته شد: ترساننده در ماه رمضان چیست؟ فرمود: آیا سخن خدای عزیز و جلیل
 در قرآن را نشنیدید: «اگر بخواهیم، از آسمان نشانه ای بر ایشان فرو می فرستیم؛
پس، گردنهایشان برای آن فرود آیند...»(21). آن، نشانه ای است که دختر نوجوان را
 از سراپرده اش بیرون می آورد و خوابیده را بیدار می کند و بیدار را می ترساند(22).

مقصود از «پرچمهای سیاه از خراسان» در این روایت، همان پرچمهای هاشمی خُراسانی، رهبر خراسانیان است که در میانه های سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، رهبری جنبشی که پیشتر در استان سِینْ کِیانْگ چین آغازیده شده بود را می پذیرد، و در ماه رجبِ همان سال، در سَمَرْقَنْد از شهرهای خراسان قیام می کند، و سپاهش را با فرماندهی شُعَیْب تَمِیمِی پسر صالح به ایران، عراق و شام می آورد.
مراد از «ترساننده در ماه رمضان» در اینجا، دومین ترساننده در این ماه است، و آن، صدایِ بلند جبرائیل(علیه السّلام) می باشد که هنگام دمیدن سپیدۀ سحر در مکّه، شب جمعه 23 ماه رمضانِ سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، نام قائم(علیه السّلام) را از آسمان فریاد می زند، و مردم را سوی راستی فرا می خواند، و همۀ زمینیان آن را به زبانهای خودشان می شنوند.
ضمیر در سخن خدای متعالی: «بر ایشان» به «ناباوران» باز می گردد، و از برخی احادیث اسلامی چنین بهره گرفته می شود که بی گمان، کسانی که گردنهایشان در پیِ فروفرستادن نشانۀ آسمانی فرود می آیند، همان بنی اُمیّه و پیروانشان می باشند.
سَدِیر گفت که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) به من فرمود:

ای سَدِیر، در خانه ات بمان، و پَلاسی از پلاسهای آن باش، و تا شب و روز
آرام اند، آرام باش. پس، هر گاه خبر برسد که بی گمان، سفیانی برشوریده
است، هرچند با پایت، سوی ما کوچ کن. گفتم: فدایت شوم، آیا پیش از آن
چیزی است؟ فرمود: بله، و با سه انگشت دستش سوی شام اشاره کرد
و فرمود: سه پرچم: پرچمی حسنی، پرچمی اَمَوی و پرچمی قیسی.
پس، هنگامی که ایشان [آن گونه اند](23)، بی گمان، ناگهان سفیانی
برشوریده و آنان را چون کِشته درو می کند که مانند آن را هرگز ندیده ام(24).

گمانی نیست در اینکه فرمان دادن به خانه نشینی، آرامش و بودن انسان پلاسی از پلاسهای خانه، از آن چیزهایی است که مؤمنان را از رفتن درون آشوبها پرهیز می دهد، و ایشان را به گوشه گیری از آنها راهنمایی می کند.
پرچمی حسنی همان پرچم جنبش حزب الله در لبنان با رهبری سیّد حسن نصرالله لبنانی است که از تبار امام حسن پسر امام علی(علیهما السّلام) می باشد، و از لبنان و سوریه و از زمامدارش بشّار اسد پشتیبانی می کند.
پرچمی اَمَوی همان پرچم اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر عراقیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار در آخرالزّمان است که پیش از سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، جنبش خود را از سرزمینهای جزیره(25) می آغازد، و در ماه جمادی اوّل یا جمادی دوم همان سال بر عراق چیره می شود، و با شَیْصَبانِی هاشمی در کوفه پیمان می بندد، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می جنگد و بر سوریه یورش می برد.
پرچمی قیسی همان پرچم اَبْقَع قَیْسِی، رهبر بربرهای مغربی است که پیش از سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، جنبش خود را از لیبی می آغازد، و در ماه جمادی دوم همان سال، سپاهش با فرماندهی اَعْرَج کِنْدِی در مصر فرود می آید و بر فلسطین و سوریه یورش می برد.
سُفْیانِی همان عُثْمان شامی پسر عَنْبـَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در ماه صفرِ سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، جنبش خود را از درۀ خشک می آغازد، و در ماه رجبِ همان سال، در دمشق قیام می کند، و بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می برد.
بر کسی پوشیده نمی باشد که از پرچمهای یادشده، تا کنون تنها پرچم حسنی لبنانی -پرچم جنبش حزب الله- پدیدار شده است، و ما چشم به راهیم که به زودی دیگر پرچمها نیز -اگر خدا بخواهد- آشکار شوند، و گمانی نیست در اینکه پرچمی که پس از پرچم حسنی لبنانی نمایان می شود، همان پرچم اصهب مروانی می باشد.(26)
گفتنی است، در سال ۱۹۸۲ م، هم زمان با حمله های اسرائیل به جنوب لبنان و پس از ربوده شدن سیّد موسی صدر، روحانی برجستۀ شیعه، به دلیل بروز اختلافات سیاسی و نظامی میان رهبران جنبش اَمَل، سیّد حسن نصرالله همراه برخی دیگر از مقامات جنبش امل با رهبری سیّد عبّاس موسوی که به انقلاب ایران گرایش داشتند، از این گروه بیرون رفتند، و این رویداد، زمینه ساز تأسیس حزب الله شد، و در همان سال ۱۹۸۲ م، با رهبری سیّد عبّاس موسوی، هستۀ نخستین حزب الله شکل گرفت. پس از ترور موسوی با دست نیروهای نظامی اسرائیل در سال ۱۹۹۲ م، با اتّفاق شورای تصمیم گیری حزب ‌الله، سیّد حسن نصرالله، روحانی شیعۀ لبنانی، دبیر کلّ حزب ‌الله لبنان شد(27).


فروبرده شدن بیروت
در برخی اخباری که از پیشینیان به دست ما رسیده است، از فرورفتن سه سرزمین در کناره های شام یاد شده است که یکی از آنها شهر بندری بیروت، پایتخت جمهوری لبنان می باشد.
کعب گفته است:

... و آغاز سواحل، خداوند بر آنجا خشم می گیرد؛ پس بر اثر آن خشم،
صارِفِیَّه، قَیْسارِیَّه و بَیْرُوت فروبرده می شوند...(28).

«قیساریّه» شهری بندری در فلسطین، میان حَیْفا و یافا بود که اکنون ویرانه هایی از آن بر جای مانده اند(29).
اکنون در سرزمینهای شام جایی با نام »صارفیّه» یافت نمی شود، و در منابع کهن، یاد نشده است، مگر در دو جا: یکی، در سخن کَعْبُ الأَحْبار، نقل شده در «الفتن» ابن حَمّاد، و دیگری، در سخن ابو سفیان، نقل شده در «تاریخ مدینة دمشق» ابن عَساکِر، و چنین می نماید، این واژه در گذر زمان دگرگون شده است، و آن همان صَفُورِیَّه، آبادیِ مشهور در 6 کیلومتری شمال غربیِ شهر ناصِرَه در فلسطین اشغال شده می باشد.
------------------------------------------------ 
1. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
2. کتاب مقدّس، عهد عتیق، ص 1020، کتاب اِشَعْیا نبی، ب 10، بند 34 .
3. مناقب آل أبی طالب، ج 2، ص 309 (ترجمۀ نویسنده).
4. سخن نویسنده.
5. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
6. إلزام الناصب، ج 2، ص 196،خطبۀ بیان 3 (ترجمۀ نویسنده).
7. الموسوعة الحرّة «ویکیبیدیا»، درگاه «بعلبکّ»، با حذف و تصرّف (ترجمۀ نویسنده).
8. سخن ما در بارۀ رود عاصی بهره گرفته از برخی منابع است.
9. الفتن، ص 320، جزء 6، ذیل ح 1207‏ (ترجمۀ نویسنده).
10. الموسوعة الحرّة «ویکیبیدیا»، درگاه «حمص»، با حذف و تصرّف (ترجمۀ نویسنده).
11. معجم البلدان، ج 2، ص 85، درگاه «ثنیّة العقاب» (ترجمۀ نویسنده).
12. المصنّف، ج 11، ص 361، ح 20746 (ترجمۀ نویسنده).
13. در نسخۀ چاپی الفتن تکیه شده بر آن، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «بجیر» یافت می شود که سازگار با آنچه در نسخۀ چاپی از این کتاب در مصر آمده است، به «بحیر» اصلاح و ترجمه گردید.
14. الفتن، ص 468، جزء 10، ح 1469 (ترجمۀ نویسنده).
15. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
16. إلزام الناصب، ج ۲، ص 183، خطبۀ بیان 2 (ترجمۀ نویسنده).
17. «کُوفَه» در روزگاران کهن سرزمینی شنزار و سرخ بر کنارۀ غربی رود فُرات بود که شهر کوفه در مشرق، و بخشهای بلند جای گرفته در پشت آنجا در مغرب، مانند ثَوِیَّه، غَرِی و نَجَف، را در بر می گرفت، و «حِیْرَه» شهری کهن در جنوب شهر کوفه و پشت آنجا و نزدیک به 7 کیلومتر از آن دور بود، و اکنون ویرانه هایی از آنجا در غرب شهری کوچک که ابو صُخَیْر نامیده می شود، بر جای مانده اند (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
18. الغیبة، نعمانی، ص 288، ب 14، ح 65 (ترجمۀ نویسنده).
19. قرآن کریم، سورۀ مریم، آیۀ 37 و سورۀ زخرف، آیۀ 65 (ترجمۀ نویسنده).
20. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
21. قرآن کریم، سورۀ شعراء، آیۀ 4 (ترجمۀ نویسنده).
22. الغیبة، نعمانی، ص 1- 260، ب 14، ح 8 (ترجمۀ نویسنده).
23. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
24. بحار الأنوار، ج 52، ص 1- 270، ب 25، ذیل ح 161، با نقل از: سرور أهل الإیمان (ترجمۀ نویسنده).
25. مراد از «جَزِیْرَه» در اینجا، همان بخش شمالی سرزمینهای میان رودهای دِجْلَه و فُرات است که از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه آغاز می شود و به درون کشور عراق تا خودِ شهر تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و ویرانه های شهر اَنْبار بر کنارۀ خاوری فرات کشیده می شود (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
26. سخن نویسنده.
27. دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، درگاه «سید حسن نصرالله»، با حذف و تصرّف.
28. الفتن، ص 11- 310، جزء 6، ح 1192 (ترجمۀ نویسنده).
29. بهره گرفته شده از: برخی منابع

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۰
خادم گمنام