در این روایت به بسیاری از رویدادهایی که در ماه رجب سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) روی می دهند، اشاره شده است.
از عَمّار پسر یاسِر نقل شده است که گفت:
بی گمان، دولت خاندان پیامبر شما در آخرالزّمان خواهد بود، و برای آن دولت
نشانه هایی اند. است. پس هر گاه [آن زمان را](8) ببینید، بر زمین بچسبید
و [دستهایتان را](9) نگه دارید تا آنکه نشانه های آن دولت بیایند. هنگامی که
رومیان و ترکان بر شما بشورانند، و لشکرها بسیج شوند، و پادشاه شما که
داراییها را می اندوزد، بمیرد، و پس از او، مردی ناتوان(10) پادشاه شود که شش
ماه(11) پس از پیمان بسته شدن با وی برکنار می گردد، و نابودی زمامداری آنان
از همان جایی می آید که پدیدار شد، و ترکها و رومیها درگیر می شوند، و در زمین
جنگها فراوان می شوند، و فریادگری از دیوار [مسجد](12) دمشق بانگ می زند:
وای بر زمینیان از بدی ای که بی گمان، نزدیک شده است، و غرب مسجد آنجا
فرو برده می شود، به گونه ای که دیوارش(13) فرو بریزد، و سه تن در شام
پدیدار می شوند که همۀ آنان خواستار زمامداری اند: مردی ابقع (گندم گون)،
مردی اصهب (گلگون) و مردی از خاندان ابو سفیان که میان کلبیها برمی شورد،
و مردم را در دمشق در تنگنا می اندازد(14)، و مغربیها(15) سوی مصر می روند.
پس هر گاه ایشان وارد شدند، همان، نشانۀ [شورش](16) سفیانی است، و پیش
از آن، کسی که به خاندان محمّد(علیهم السّلام) فرا می خواند، برمی شورد،
و ترکان در جزیره(17) و رومیان در فلسطین فرود می آیند، و عبدالله عبدالله را
دنبال می کند(18) تا آنکه سپاهیانشان در قَرْقِیسِیا بر سر رودخانه رو به رو شوند،
و کارزاری بزرگ خواهد بود، و زمامدار مغرب می رود و مردان را می کشد و زنان
را اسیر می کند، سپس میان قیسیان باز می گردد تا آنکه سفیانی در جزیره
فرود آید. پس یمانی پیشی می گیرد و [قیسیان را در اَرِیحا](19) می کشد،
و سفیانی آنچه را فراهم آورده اند، به دست می آورد، و سپس سوی کوفه
می رود و یاورانِ خاندان محمّد(صلّى الله علیه و آله و سلّم) را می کشد،
و مردی از بهترینهایِ آنان(20) را می کشد. سپس مهدی برمی شورد، در
حالی که شعیب پسر صالح پرچمدارش می باشد، و هر گاه ببینید(21) که
بی گمان، کار شامیها به دست پسر ابو سفیان افتاده است، خود را به مکّه
برسانید. در آن هنگام، انسان پاک و برادرش در مکّه در بی کسی کشته
می شوند. پس فریادگری از آسمان بانگ می زند: ای مردم، بی گمان،
فرماندۀ شما آن کس است، و آن، همان مهدی است که زمین را از دادورزی
و برابری پر می کند، چنان که از ستم ورزی و نابرابری پر شده است(22).
چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه عمّار صحابی پسر یاسر آن را به وی نسبت نداده است.
شایستۀ یادآوری است، فرمان دادن به خانه نشینی و آرامش پیش از شورش سفیانی، از آن چیزهایی است که مؤمنان را از رفتن درون آشوبها پرهیز می دهد، و ایشان را به گوشه گیری از آنها راهنمایی می کند.
بدان که بی گمان، مراد از «رومیان»، در بسیاری از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، همان اروپاییان و بسیاری از امریکاییان و استرالیاییها می باشند که از فرزندان رومیان اند، و بی گمان، مقصود از «ترکها» در بسیاری از احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، همان ترکهای ترکیه اند.
از روایت عمّار و دیگر احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می شود که بی گمان، دولتهای روم و ترک، مانند امریکا، اروپا، اسرائیل، ترکیه و آذربایجان، نیروهایی از ترکان و خزرها را با فرماندهی شَرُوسِی در سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) در قَفْقاز جنوبی گرد می آورند و آنان را بر ایران می شورانند، و سپس سوی عراق می فرستند، و سرانجام، همۀ این یورشگران در آنجا نابود می شوند.
پادشاهی که داراییها را می اندوزد و می میرد، همان دومین پادشاه از پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاسی اند که در آخرالزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق زمین چیره می شوند، و مرد ناتوانی که جانشین وی می شود و پس از گذشت شش ماه از زمامداری اش بر کنار می گردد، همان عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در آخرالزّمان است.
چنین می نماید که بی گمان، فریادگر از دیوار مسجد دمشق همان جبرائیل(علیه السّلام) باشد که نزدیک شدن بدی، به ویژه پدیدارشدن آشوب سفیانی، را در رجب سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) بانگ می زند.
رویداد فروبرده شدن زمین در سوریه همان نشانۀ بزرگی است که برای مؤمنان، در ماه رجب سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) آشکار می شود، در پیِ زلزلۀ بزرگی که در دمشق و پیرامونش روی می دهد، و با آن، بخش حَرَسْتا فروبرده می شود و بخشی از دیوار مسجد اَمَوی فرو می ریزد و بیش از سد هزار تن کشته می شوند.
«مردی ابقع» همان اَبْقَع قَیْسِی، رهبر بربرهای مغربی است که پیش از سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، جنبش خود را از لیبی می آغازد، و در ماه رجب سال ظهور، سپاهش با فرماندهی اَعْرَج کِنْدِی در مصر فرود می آید، و بر فلسطین، اُردن و سوریه یورش می برد.
«مردی اصهب» همان اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر زیندگان جزیره و عراق و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار در آخرالزّمان است که پیش از سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، جنبش خود را از سرزمینهای جزیره می آغازد، و در ماه رجب سال ظهور، بر کشور عراق چیره می شود، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می جنگد، و بر سوریه یورش می برد.
«مردی از خاندان ابو سفیان» همان عُثْمان سُفْیانِی پسر عَنْبـَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در ماه صفرِ سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، جنبش خود را از درۀ خشک می آغازد، و در ماه رجبِ همان سال، در دمشق قیام می کند، و بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می برد.
«کسی که به خاندان محمّد(علیهم السّلام) فرا می خواند» همان هاشمی خُراسانی، رهبر خراسانیان است که در میانه های سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، رهبری جنبشی که پیشتر در استان سِینْ کِیانْگ چین آغازیده شده بود را می پذیرد، و در ماه رجبِ همان سال، در سَمَرْقَنْد از شهرهای خراسان قیام می کند، و سپاهش را با فرماندهی شُعَیْب تَمِیمِی پسر صالح به ایران، عراق و شام می آورد.
مقصود از «عبدالله» نخست در این حدیث، همان سفیانی بدشگون می باشد، و نمی دانیم که «عبدالله» دوم چه کسی است.
مراد از «رودخانه» در اینجا، همان خابور از بزرگترین رودهای ریزنده در فرات است، و قَرْقِیسِیا -عربی شدۀ کرکیسیوم یونانی- از شهرهای کهن در سرزمینهای میان رودان در کنار ریزشگاه رود خابور در فرات بود که اکنون تپه هایی باستانی از آن، نزدیک شهر دَیْرُ الزَّوْر بر جای مانده اند، و شهر بُصَیْرَه که در شرق سوریه و نزدیک مرزهای غربی عراق جای دارد، بر آن برپا شده است(23).
بنا بر آنچه هویداست، بی گمان، مراد از «زمامدار مغرب» در این روایت، همان اعرجِ (لنگ) کِنْدِی فرمانده سپاه بربرهای مغربی در لیبی است که ابقع قیسی آنان را رهبری می کند.
مقصود از «یمانی» در اینجا، همان منصور قحطانی ای است که پیش از قیام منصور حسینی یمانی، در یمن با ستم فرمانروایی می کند، و سپاهش را برای کارزار از صنعا به فلسطین می آورد و بر سوریه یورش می برد، و چنین می نماید که این مرد همان عبدربّه منصور هادی رئیس جمهوری کنونی یمن می باشد.
بی گمان، مراد از «جزیره» در اینجا، همان بخشی از سرزمینهای جزیره است که در شمال و شمال شرقی کشور سوریه جای دارد، و سفیانی پس از آنکه بنی مروانِ پیرو اصهب را از شام سوی جزیره می راند و در آنجا فرود می آید و با ترکان و رومیان در قرقیسیا نبرد می کند، به دمشق باز می گردد، و سپس سپاهیانش را سوی عراق می فرستد، و مقصود از قیسیانی که یمانی آنان را در اریحا می کشد، همان نیروهای بربر مغربیِ پیرو ابقع قیسی اند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
8. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
9. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.
10. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «صحیح» -تندرست- یافت می شود که سازگار با آنچه در دو روایت همانند این روایت که در کتاب الفتن آمده اند، به «ضعیف» اصلاح و ترجمه گردید.
11. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «سنین» -سالها- یافت می شود، همچنان که در دو روایت همانند این روایت که در کتاب الفتن آمده اند، «سنتین» -دو سال- یافت می شود، و ما سازگار با درون مایۀ برخی احادیث، آن را به «ستّة أشهر» اصلاح و ترجمه کرده ایم، و خداوند داناتر است.
12. میان دو کروشه از افزوده های ما هست که آن را از حدیثی گرفته ایم که در کتاب عقد الدرر آمده است و به فریاد جبرائیل(علیه السّلام) بر دیوار مسجد دمشق پس از پدیدارشدن کارهای زشت دهشت انگیز از سفیانی در محرّم سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) اشاره می کند.
13. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «حائطها» -دیوار دمشق- یافت می شود که به «حائطه» اصلاح و ترجمه گردید.
14. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «یحضر» یافت می شود که سازگار با آنچه در روایتی همانند این که در کتاب الفتن آمده است، به «یحصر» اصلاح و ترجمه گردید.
15. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «الغرب» یافت می شود که به «المغرب» اصلاح و ترجمه گردید.
16. میان دو کروشه از افزوده های ما هست که آن را از حدیثی همانند این روابت گرفته ایم که در کتاب عقد الدرر آمده است.
17 . در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «الحِیْرَة» یافت می شود که به «الجزیرة» اصلاح و ترجمه گردید. گفتنی است، هر چند، بر پایۀ برخی روایات اسلامی، گروهی از ترکها با فرماندهی شروسی بر ایران یورش می برند و سوی عراق می روند و در حیره، نزدیک کوفه، فرود می آیند، ولی در اینجا مراد همان فرودآمدن ترکان در بخشی از جزیره هم زمان با فرودآمدن رومیان در رملۀ فلسطین است.
18. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «یسبق» -پیشی می گیرد- یافت می شود که سازگار با آنچه در روایتی همانند این روایت که در کتاب الفتن آمده است، به «یتبع» اصلاح و ترجمه گردید.
19. میان دو کروشه از افزوده های ما هست که آن را از روایتی همانند این روایت گرفته ایم که در کتاب الفتن آمده است. اَرِیحا شهری فلسطینی، تاریخی و کهن بر کنارۀ باختری نزدیک رود اُردن و شمال بحر میّت می باشد، و در شمال شرقی شهر قدس در 38 کیلومتری آن جای دارد (الموسوعة الحرّة «ویکیبیدیا»، درگاه «أریحا»، با حذف و تصرّف، ترجمۀ نویسنده).
20. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «مسمّیهم» یافت می شود که به «مسمّاهم» اصلاح و ترجمه گردید. مراد از «مردی از بهترین یاورانِ خاندان محمّد(صلّى الله علیه و آله)» همان انسان پاکی است که در پشت کوفه کشته می شود، چنان که امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) از آن خبر داده است: ... و کشتن انسانِ بی گناه میان هفتاد تن در پشت کوفه...»؛ در این باره بنگرید: بحار الأنوار، ج 53، ص 82، ب 29، ح 86، خطبۀ مخزون، با نقل از: مختصر البصائر.
21. در همۀ نسخه های چاپی یافت شده نزد ما از الغیبة، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «رأی» یافت می شود که به «رأیتم» اصلاح و ترجمه گردید.
22. الغیبة، توسی، ص 4-463، ف 7، ح 479 (ترجمۀ نویسنده).
23. بهره گرفته شده از: برخی منابع.