رسیدن همۀ گروهها به فرمانروایی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)
از برنامه های خداوندی در این دنیا آن است که پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، هر گروهی از گروههای بشری به فرمانروایی می رسند، تا برای آنان روشن شود که بر برپایی راستی و برابری توانا نیستند، و از شگفتیهای این کار آن است که بنی عبّاس و بنی اُمیّه در آخرالزّمان برای بار دوم بر مردم فرمانروا می شوند.
از هِشام پسر سالم روایت شده است که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) فرمود:
این کار (قیام مهدی علیه السّلام) نمی شود تا آن که دسته ای از مردم نماند مگر آن که بر مردم فرمانروا گردیده است، تا گوینده ای نگوید: بی گمان، اگر ما فرمانروا شویم، برابری می ورزیم. سپس برپاکنندۀ راستی و برابری برمی خیزد(1).
از ابو صادق روایت شده است که ابو جعفر -باقر-(علیه السّلام) فرمود:
دولت ما واپسین دولتهاست، و خاندانی که برای آنان دولتی باشد، نخواهند ماند، مگر آن که پیش از ما پادشاهی کنند؛ تا هنگامی که روش ما را ببینند نگویند: هر گاه پادشاهی کنیم، مانند روش اینان رفتار می کنیم، و آن، سخن خداوند(ﻋﺰّ ﻭ ﺟﻞّ) است: «و سرانجام از آنِ پرهیزکاران است»(2)(3).
از ابو خدیجه روایت شده است که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) فرمود:
قائم برنمی شورد، مگر آن که دوازده تن از بنی هاشم برشورند که هر کدام آنان سوی خدش فرا می خواند(4).
«بنی هاشم» بخشی از قریشیان اند که تبارشان به هاشم پسر عبد مَناف نیای پیامبر(صلّی الله علیه و آله) می رسد، و به طالبیان از نژاد ابو طالب(علیه السّلام) و علویان و فاطمیان از تبار علی و فاطمه(علیهم ا السّلام) و عبّاسیان از نژاد عبّاس و جز آنان جدا می شوند.
شایان یادآوری است، بنی هاشمی که پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) برمی شورند و مردم را سوی خودشان فرا می خانند و خواستار رهبری می باشند، همان بسیارسرکشانی اند که جای خداوند پرستیده می شوند.
عبدالله پسر عبدالعزیز گفته است که علی پسر ابو طالب(علیهما السّلام) در کوفه سخنرانی کرد و فرمود:
ای مردم، پس از من بر زمین بچسبید و از تکروان از خاندان محمّد بپرهیزید؛ زیرا بی گمان، تکروانِ از خاندان محمّد برمی شورند، و برای سرپیچی کردن آنان از فرمان من و شکستن ایشان پیمانم را، آن چه را که دوست دارند، نمی بینند(5)، و پرچمی از فرزندان حسین بیرون می آید که در کوفه با فراخوانِ [بنی](6) اُمیّه آشکار می شود، و مردم را گرفتاری فرا می گیرد، و خداوند بهترین آفریدگانش را می آزماید، تا پلید را از پاکیزه جدا کند، و برخی مردم از دیگری بیزاری می جویند، و آن رویدادها به درازا می کشند، تا آن که خداوند با دست مردی از خاندان محمّد برای آنان گشایش کند، و هر کس از فرزندانم برشورد و کار و روشی جز کار و روش من انجام دهد، من از او بیزارم، و هر کس از فرزندانم پیش از مهدی برشورد، بی گمان، وی شتر گردن زده و تکه تکه شده است، و از دجّالهای از فرزندان فاطمه بپرهیزید؛ زیرا بی گمان، برخی فرزندان فاطمه دجّال اند، و دجّالی از [کنارۀ](7) دجلۀ بصره برمی شورد، در حالی که از من نیست، و او پیش درآمد همۀ دجّالهاست(8).
تکروان از خاندان محمّد(صلّی الله علیه و آله) گروهی از آنان اند که با روش امامان دوازده گانۀ پس از رسول خدا(صلوات الله علیهم) ناسازگاری می کنند، و باور دارند که شوریدن بر پادشاهان ستمگر و برافراشتن پرچم برای برپایی فرمانروایی ای نو برای نامعصومانِ(9) از پسرانِ فاطمه(علیها السّلام) نیز در هر روزگاری رواست، و زیدیها از این گروه اند، در حالی که شیعیان دوازده امامی باور دارند که شورش با شمشیر و بنیادگذاری زمامداری ای نو تنها برای امام مهدیِ قائم(علیه السّلام) در آخرالزّمان رواست(10).
گواه روا بودن قیام حسینی یمانی در یمن و قیام حسنی گیلانی در دیلم، که هر دو از فرزندان علی و فاطمه(علیهما السّلام) می باشند، و قیام شعیب تمیمی خراسانی در سمرقند و قیام هاشمی چینی در خراسان و قیام مردی قریشی از بنی عَدِی در سیستان همان چیزی است که از برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان آشکار می شود که این قیامگران پنج گانه هدف بنیادینشان از قیام همان فراخواندن مردم به خشنودی خاندان محمّد(صلوات الله علیهم) و فرمانبرداری از امام مهدی(علیه السّلام) می باشد، و آنان پس از قیام قائم(علیه السّلام) با او پیمان می بندند و پرچم را به وی واگذار می کنند، و بر کسی پوشیده نیست که حسینی یمانی و حسنی گیلانی از فراگیری قانونِ فراگیری که از برخی روایات اسلامی بهره گرفته می شود، بیرون می روند، و آن قانونِ فراگیر این است که پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، کسی از فرزندان علی و فاطمه(علیهما السّلام) بر کسی از فرمانروایان ستمگر با شمشیر برنمی شورد، مگر آن که وی کشته می شود و به هدفش نمی رسد.
مراد از «پرچمی از فرزندان حسین» در این حدیث، همان پرچم هاشمی شیصبانی، و مقصود از «بنی اُمیّه» در این جا، همان اصهب مروانی و همراهانش می باشند که از سرزمینهای جزیره بر زمامداران عراق می شورند و در این کشور فرمانروا می شوند.
چنین می نماید، دجّالی که آغازگاه قیامش شهر بصره بر کنارۀ دجله است، همان دجّال نخستین از دجّالهای سه گانه در آخرالزّمان باشد که دجّال زیرکتر نامیده شده است، و این دجّال سالهای بسیار پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) برمی شورد، و از زیندگان بصره نیست، و مردم او را از تبار امام علی(علیه السّلام) می پندارند، در حالی که وی از نژاد بنی عبّاس است.
--------------------------------------------------------------------------------
1. الغیبة، نعمانی، ص 282، ب 14، ح 53 (ترجمۀ نویسنده).
2. قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 128 (ترجمۀ نویسنده).
3. الغیبة، توسی، ص 3-472، ف 8، ح 493 (ترجمۀ نویسنده).
4. الغیبة، توسی، ص 437، ف 7، ح 428 (ترجمۀ نویسنده).
5. مرادش آن است: گشایشی را که دوست دارند آن را ببینند، نمی بینند.
6. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
7. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
8. التشریف بالمنن، ص 9-248، فتن سُلَیْلی، ب 36، ح 362 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
9. بر پایۀ باور شیعیان دوازده امامی، معصوم همان کسی است که خداوند وی را، برای چنگ زدن به قرآن کریم، از همۀ حرامهایش باز می دارد، و معصومان همان پیامبر و دخترش فاطمۀ زهرا و امامان دوازه گانۀ پس از وی(صلوات الله علیهم) می باشند (بهره گرفته شده از: برخی روایات اسلامی).
10. شیعیان دوازده امامی بر این باورند که یزید و پیروانش بر امام حسین(علیه السّلام) شوریدند، و او بر آنان نشورید، بلکه ایشان را به کارهای پسندیده فرمان داد و از کارهای ناپسند باز داشت و از خیش، خانواده و یارانش در کربلا پشتیبانی کرد.
نویسنده مقاله سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم