تعیین جایگاه قیام سفیانی برای نخستین بار در تاریخ پژوهشهای مهدوی
هر گاه ناقوس بانگ زند، کابوس فشار آورد و گاومیش سخن بگوید...
امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیهالسّلام)، فرمود:
ای جابر، هر گاه ناقوس بانگ زند، کابوس فشار آورد و گاومیش سخن بگوید، پس، در آن هنگام، شگفتیها و چه شگفتیهایی خاهند بود! هر گاه آتش در بُصْری بدرخشد، پرچم عثمانی در درۀ سُوَیْدا(۱) پدیدار شود، بصره آشفته گردد و برخی از آنان بر برخی دیگر چیره شوند، هر گروهی بر گروهی دیگر یورش بَرَد(۲)، لشکرهای خراسان بجنبند و شعیب ابن صالح تمیمی(۳) از درون تالقان بجوشد(۴)، برای سعید شوشی در خوزستان پیمان بسته شود، برای بلندقدان و تناوران کرد(۵) پرچم برافراشته شود و عربها بر ارمنیها چیره شوند... .(۶)
بیگمان، امام علی(علیهالسّلام) با سخنش: «هر گاه ناقوس بانگ زند» خبر داده است که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام)، ناقوس خطری کوبیده خاهد شد که هشدار میدهد مردم را که آنان در آستانۀ نابودیاند، و نیز سخن امام میتواند به یورش رومیان مسیحی بر سرزمینهای مسلمانان و کارزارشان با ایشان کمی پیش از قیام اشارهگر باشد.
کابُوس (بَخْتَک) فشار سختی است که بر سینۀ انسان در خاب میآید و او را آزار میدهد و میترساند، و مراد از «کابوس فشار آورد»، همان فشارهای سختیاند که بر مردمان از رویدادهای ترسناک و گرفتاریهای بزرگ در ماههای پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) فرود میآیند.
در گفتار امام: «گاومیش سخن بگوید» اشارهای نرم به داستان گوسالۀ سامری است که از تلا ساخته شده و برای آن صدای گاو بود، و بیشتر قوم موسی پیامبر(علیهالسّلام) در روزهای پنهانشدن وی آن را میپرستیدهاند، و گویا این گاومیش سخنگو در آخرالزّمان به آن گوسالۀ تلایی فریادکش میان بنی اسرائیل همانند شده است، و بنا بر آنچه در اندیشهام میگذرد، مقصود از «گاومیش سخن بگوید»، میتواند همان سخنگفتن مردی تندخو، نیرومند، ترسناک و پرنیرنگ در کارهای مردم باشد، و خداوند داناتر است.
درخشیدن آتش در بصری همان درخشش آتشی است که در حجاز، در پی ترکیدن و جوشش برخی آتشفشانهای جنوب مدینه، پدیدار میشود و در هوا پخش میگردد و شعلههایش سوی آسمان زبانه میکشند، به گونهای که بخشهای گستردهای از حجاز و سرزمینهای پیرامونش را روشن میکنند و از جاهای دور، مانند بصرای شام(۷)، دیده میشوند.
پدیدارشدن پرچم عثمانی در درۀ سویدا همان برافراشتهشدن پرچم عُثْمان ابن عَنْبَسَه سُفْیانِی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در صفر پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) رهبری برخی جنبشهایی را که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند میپذیرد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمیشورد، و در ماه رمضان بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره میشود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش میبرد.
شایان یادآوری است، از بیشتر احادیث اسلامیای که به جایگاه قیام سفیانی اشاره میکنند بهره گرفته میشود که آن همان «درۀ خشک» در کنارههای دمشق و دوردستهای آن است، و گمانی نیست در اینکه اکنون در سرزمینهای شام درهای به این نام یافت نمیشود، بلکه درۀ خشک نامی همگانی است که همۀ درههای خشک در شام را در بر میگیرد، و برای همین، به روایتی نیازمندیم که این اسم را ویژه میکند و این جایگاه را میشناساند، و آن نیست مگر همین روایتی که در آغاز گفتار گزارش کردهایم، و آن ما را یادآوری میکند که جای شورش سفیانی همان درۀ سُوَیْدا است؛ پس، روایت نزد پژوهندگان در رویدادهای آخرالزّمان بسیار گرانبهاست.
از آن چیزهایی که راهنمایی میکنند درۀ خشک در سویدا همان جایگاه شورش سفیانی است، برخی روایات اسلامیاند که روشن میکنند سفیانی «داییهایش از کلبیاناند»(۸) و «بیشتر پیروانش از کلبیاناند»(۹)، و سخن برخی جغرافیدانان که میگوید: «... سویدا، پس بیگمان، در آنجا گروهی از کلبیاناند»(۱۰).
«درۀ سویدا» درهای در شهر سویدا در ۱۰۰ کیلومتری جنوب شهر دمشق است، و بنا بر آنچه کمال شوفانی، در گفتارش «دره سویدا دیگر دره نیست» در پایگاه اینترنتی « السویداء الیوم» از برخی جهانگردان گزارش کرده است که درۀ سویدا درهای گود بود که از کوه حَوْران سرازیر میشد، و بر بالایش پلی بلند و استوار و خُشساخت بود و از آن سیلابهای برندهای در برخی فصلها روان بودند که برای به کار انداختن آسیابهای آبی در غرب پل بسنده بودند، و آبهای فراوان در پایان بهار روان نمیشدند، و شوفانی گفته است: وادی سویدا سخنی پرکاربرد در زبان مردم شهر نیست؛ پس، نشانههایش پنهان شدهاند، و از آن، جز نمای میان تُهىاش در میان ساختمانهای نو سویدا و پلهای برپا بر آن که میفهمانند بیگمان، درهای در زیرشان روان بوده، نمانده است.
بنا بر آنچه از برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان هویدا میشود، آشفتگی بصره برای شورش حزب بعث و گروه داعش با رهبری اصهب مروانی از پیرامون این شهر بر دولت عراق و چیرهشدنشان بر آن و یورش آنان از آنجا بر شهر اهواز میباشد، و در پی آن رویداد، یورش ایرانیان بر عراقیها و گرفتنشان بصره را خاهد بود.
«لشکرهای خراسان» همان دارندگان پرچمهای سیاه کوچک در آخرالزّماناند، و «شعیب ابن صالح تمیمی» نوجوانی است که در تالِقان زاده میشود، و جنبش خُد را از آنجا میآغازد، و در رجب پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) در سَمَرْقنْد برمیشورد، و پس از آمدن هاشمی چینی با سپاهش از چین و مُلْتان به خُراسان و قیامش در آنجا، شعیب همراه یارانش با وی پیمان میبندد و فرمانده سپاهش میشود.
مقصود از «تالقان» در این حدیث، تالقان خراسان است که مرکز استان تَخار در شمال شرقی افغانستان میباشد و در جنوب سمرقند است که آن نیز از سرزمینهای خراسان و از شهرهای ازبکستان میباشد.
شُوش شهری باستانی در خوزستان است، و خُوزِسْتان استانی در جنوب غربی ایران است که مرکزش اهواز و از شهرهایش آبادن و شوش و شُوشْتَرند.(۱۱)
«سعید شوشی» مردی از زیندگان شوش کنونی است که رهبری جنبشی را در خوزستان در آخرالزّمان میپذیرد.
چنین مینماید که سخن امام علی(علیهالسّلام): «بلندقدان و تناوران کُرد» به کردهای طالبانی اشاره میکند که در بخشهای کوهستانی عراق، مانند سلیمانیّه و پیرامونش، جای دارند؛ زیرا آنان در سنجش با کردهای بارزانی که در بخشهای ناکوهستانی، مانند اربیل و کرکوک و پیرامونشان، زندگی میکنند، بلندقدتر و تنومندترند، و خداوند داناتر است.
شاید مقصود امام علی(علیهالسّلام) از گفتارش: «عربها بر ارمنیها چیره شوند»، چیرهشدن برخی گروههای تروریستی عرب مانند داعش و جز آنان باشد که با ترکهای ترکیه و آذربایجان در یورش بر ارمنستان همبسته میشوند، و خداوند داناتر است.
----------------------------------------------------------
۱. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «سوداء» (سیاه) یافت میشود که به «السویداء» اصلاح و ترجمه گردید.
۲. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «صبا کلّ قوم إلی قوم» یافت میشود که به «صبأ کلّ قوم علی قوم» اصلاح و ترجمه گردید.
۳. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «تبع» یافت میشود که به «نبع» اصلاح و ترجمه گردید.
۴. در نسخۀ چاپی مشارق أنوار الیقین پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «التیمیّ» یافت میشود که سازگار با آنچه در برخی نسخههای چاپی این کتاب آمده است، به «التمیمیّ» اصلاح و ترجمه گردید.
۵. در همۀ نسخههای چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در اینجا «کردان» یافت میشود که واژهای فارسی است و در سخن عرب به کار نمیرود، و به «الأکراد» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. مشارق أنوار الیقین، ص ۲۶۶، خطبة التَّطَنْجِیَّة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. بُصْری یا بصرایِ شام شهری در جنوب دمشق در استان دَرْعا و نزدیک مرزهای شمالی اُردن است؛ بهرهگرفتهشده از: برخی منابع.
۸. کتاب سُلَیم بن قیس الهلالیّ، ج ۲، ص ۷۷۴، ح ۲۵.
۹. المستدرک علی الصحیحین، ج ۵، ص ۷۲۷، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۶۳۳.
۱۰. البلدان، یعقوبی، ص ۱۶۴، درگاه «جند دمشق».
۱۱. بهرهگرفتهشده از: برخی منابع.
📚گزیدههایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی
✍🏻روش ما در نوشتن واژه ها، بر پایۀ درستنویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته های دیگر است.
✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman