آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۶ مطلب در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

شورش شعیب خراسانی در ری

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۱۵ ب.ظ


هاشمی چینی و شعیب خراسانی با لشکریانشان از خراسان به ری می‌آیند، پس هاشمیِ رهبر شماری از نیروهایش را با فرماندهی شعیب درون این شهر می‌فرستد تا حسنی گیلانی را در ریشه‌کن‌کردن ناسازگارانش و دورکردن سپاه سفیانی یاری کنند.

از حسن روایت شده است که گفت:

در ری، مردی میانه‌اندام، سبزه‌رو(۱)، خیشاوند بنی تمیم و کوسه که به او شعیب ابن صالح گفته می‌شود برمی‌شورد میان چهار هزار تن که جامه‌هایشان سفید و پرچمهایشان سیاه‌اند، پیشاپیش مهدی می‌باشد، کسی با وی روبه‌رو نمی‌شود، مگر آن‌که او را در هم می‌شکند.(۲)

چنین می‌نماید که این روایت سخن پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- باشد، اگرچه حسن بصری تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از: «پیشاپیش مهدی می‌باشد» آن است که شعیب پس از ظهور امام مهدی-علیه‌السلام- فرمانده سپاه پیشروش در جنگها و گشایشها می‌شود.
 
«ری» شهری کهن، بزرگ و شناخته‌شده در ایران بود که بی‌گمان با گذر زمان چند بار با زمین‌لرزه‌ها و جنگها ویران شد، پس بخشی از آن با نام «شَهْرِ رَی» بر جای ماند و امروزه بخشی از جنوب شرقی شهر تهران شده است.

بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از مردم افغانی کوسه (ریش بر چانه روییده) می‌باشند، و نام شعیب در میان آنان پُرکاربرد است.
------------------------------------- 

۱. شایان یادآوری است، دو روایت در الفتن یافت می‌شوند که شعیب در آن دو به زردچهره‌بودن وصف شده است. 
۲. الفتن، ص ۲۱۴، الجزء ۴، ح ۸۵۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تُنِکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۱۵
Admin

صفر دومین ماه از ماههای دوازده‌گانۀ سال هجری قمری نزد مسلمانان است، و از برخی روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می‌شود که هر گاه خدای متعالی بخاهد امام مهدی-علیه‌السّلام- را بر جهانیان چیره کند، میان آنان، به‌ویژه مسلمانان، جنگهایی پایدار و آشوبهایی فراگیر را در بازه‌ای یک‌ساله پیش می‌اندازد که از صفر سال پیش از قیام امام آغازیده، و در صفر پس از قیامش پایان‌داده می‌شوند، و چنین می‌نماید که آغاز جنبشهای اصهب مروانی در عراق و اعرج کندی در لیبی و عثمان سفیانی در سوریه همان آغاز آشوبها و جنگهایی باشند که در این بازۀ زمانی روی می‌دهند، و برخی پژوهشگران باور دارند که شوریدن ترکها بر ارمنیها در قفقاز جنوبی آغاز آن جنگها و آشوبها است، و خداوند داناتر است.

در این‌جا شایان اشاره است که ماه صفر در روزگار نادانی عربها به بدشگونی شناخته شده بود، و عربها باور داشتند که صفر ماه فرودآمدن ناشادمانیها و ناخُشایندها است، و افسوس این‌که آن باور نادرست میان مسلمانان تا روزگار کنونی ما نیز پخش شده است، به گونه‌ای که بسیاری از ایشان می‌گویند که صفر ماهی بدشگون است، به‌ویژه واپسین روز چهارشنبۀ آن. پس، از سفرکردن در صفر یا پیوند زناشویی در آن خُدداری می‌کنند، در حالی که از پیامبر و خاندانش-صلوات‌الّاه‌علیهم- چیزی که نشانگر ناخجستگی این ماه یا برخی روزهایش باشد، به ما نرسیده است، مگر برخی روایتهایی که در بارۀ رویدادهای صفر پیش از ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- آمده‌اند، و آن نیز برایِ مؤمنان چشم‌به‌راه نیکو است.
 
از کتاب عبدالّاه ابن بَشّار، شیرخُرده(۱) با حسین-علیه‌السّلام-، روایت شده است:

هر گاه خداوند بخاهد خاندان محمّد را چیره گرداند، جنگ را از صفر تا صفر پیش می‌اندازد، و آن، در آستانۀ قیام مهدی-علیه‌السّلام- است.(۲)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- باشد، اگرچه عبدالّاه ابن بَشّار ابن ابی عَقِب دُئْلی لَیْثی، شاعر مشهور و دارندۀ قصیدۀ مَلاحِم، آن را به وی نسبت نداده است.

از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌[وآله]وسلّم- فرمود:

مرگی(۳) در صفر خاهد بود... .(۴)

بی‌گمان رسول خدا-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- در این روایت از روی‌دادن مرگی در ماه صفر خبر داده است، و هرچند ما آشکارا نمی‌دانیم که این مرگ برای چه چیزی و برای چه کسی یا کسانی و در چه جایی روی می‌دهد، گمان می‌رود که آن مرگ خُد به خُدِ مردی بلندپایه میان مسلمانان یا مرگ بسیاری از مسلمانان در پیِ جنگی است که در سرزمینهایشان روی می‌دهد، و خداوند داناتر است.
 
شایان یادآوری است، هنگامی که ما به نوشتار همۀ این حدیث برمی‌گردیم، می‌بینیم که در گزارش برخی سخنانش پیش‌وپس‌انداختنی روی داده است، و از آن‌چه پس‌انداخته شده است، سخن «مرگی در صفر خاهد بود» می‌باشد، در حالی که آن، به رویدادی در صفر پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- در ماه محرّم اشاره می‌کند.

بر پایۀ آن‌چه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، کمی پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام-، از صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک‌اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت‌شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرو می‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

از ابن مسعود روایت شده است که گفت:

در صفر نشانه‌ای خاهد بود، و ستاره‌ای که برای وی دنباله‌هایی‌اند، پدیدار(۵) می‌شود.(۶)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- باشد، اگرچه عبدالّاه ابن مسعود صحابی آن را به وی نسبت نداده است.


 
از روایت وَلِید ابن مُسْلِم و جز آن بهره گرفته می‌شود که ترکها و رومیان، هنگام گردش ستاره‌ای دنباله‌دار در کرانه‌های آسمان از ماه صفر تا رجب پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام-، درون سرزمینهای کردی و عربی می‌روند.

ولید گفته است:

... جز این نیست که ستارۀ نشانه‌ها ستاره‌ای است که در صفر و در دو ربیع یا در رجب در کرانه‌ها می‌گردد، و در آن هنگام، خاقان با ترکها می‌رود، در پیِ او رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها می‌روند.(۷)

«خاقان» واژه‌ای ترکی است که در روزگاران کهن لقب پادشاهان ترکها بود، و بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «خاقان» در این حدیث، واپسین فرمانروای ترکیه در آخرالزّمان است که نیروهای ترکش از مرزهای جنوبی این کشور می‌گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق کشور سوریه جای دارد، می‌روند، و مقصود از «رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها»، نیروهایی مسیحی‌اند که از سرزمینهای رومیان، مانند اروپا و آمریکا، به دشت عُمْق، میان حَلَب و اَنْتاکِیَه، در شمال غربی سوریه، قَرْقِیسِیا در شرق این کشور و حِمْص در غرب سوریه و رَمْلَه در شمال فلسطین و اسکندریّه در شمال مصر می‌آیند.

از ذی قَرَبات(۸) روایت شده است که گفت:

مردم در صفر ناسازگاری می‌کنند، و به چهار تن می‌گرایند: مردی در مکّه پناهنده، و دو مرد در شام که یکی از آن دو سفیانی و دیگری کبودچشم و زردی آمیخته با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم است، و مردی از زیندگان مصر که [کوتاه‎ قدّی](۹) بسیار زورگو است، پس آنان چهار تن می‌باشند. مردی از کِنْدیان خشمگین می‌شود و سوی کسانی که در شام‌اند، می‌رود و سپاه را به مصر می‌آورد. پس آن بسیار زورگو کشته می‌شود و مصر چون پاشیده‌شدن سرگین شتر پاشیده می‌شود. سپس [سفیانی سپاهی را](۱۰) سوی کسی که در مکّه است، می‌فرستد.(۱۱)

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- باشد، اگرچه ذو قَرَبات حِمْیَری صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «مردی در مکّه پناهنده» در این حدیث، امام مهدی-علیه‌السّلام- است که پس از پنهان‌شدنی دراززمان، در ماه محرّم سال قیامش، در مدینه آشکار می‌شود، و هنگامی که سپاه سفیانی به این سرزمین می‌رسد، و می‌خاهند وی را دستگیر کنند و بکشند، او بر جان خِیش نگران می‌شود و سوی مکّه می‌گریزد و به کعبه پناه می‌برد.
 
بدان که «پناهنده» از ویژگیهای امام مهدی-علیه‌السّلام- می‌باشد، و بر کسی که از زبان عربی آگاه است، پوشیده نیست که پناهنده در این‌جا معنایش «پناهنده به کعبه در آینده» می‌باشد، و از این حدیث و دیگر احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که پیروان امام مهدی-علیه‌السّلام- هنگامی که برخی نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان ظهورش را در ماه صفر پیش از قیامش می‌بینند، با برخی نشانه‌هایی که پیشتر دیده‌اند، چشم‌به‌راه ظهور و قیامش در ماه محرّم سال قیامش می‌شوند.

«سُفْیانِی» همان عُثْمان ابن عَنْبَسَه شامی، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در صفر پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- رهبری جنبشی را در سوریه می‌پذیرد، و در رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق، سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

«دیگری کبودچشم و زردی آمیخته با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم» همان اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر زیندگان جزیره(۱۲) و عراق(۱۳) و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار پسر محمّد پسر مروان پسر حکم پسر ابو عاص پسر اُمیّه در آخرالزّمان است که در صفر پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- رهبری جنبشی را در سرزمینهای جزیره و عراق می‌پذیرد، و در رجب یا نزدیکش بر بغداد، سپس بر بیشتر سرزمینهای کشور عراق چیره می‌شود، و با هاشمی شَیْصَبانِی شورشگر در کوفه پیمان می‌بندد، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می‌جنگد، و بر سوریه یورش می‌برد.

بر پایۀ آن‌چه هویداست، «مردی از زیندگان مصر که کوتاه‎ قدّی بسیار زورگو است»(۱۴) همان واپسین کسی است که پیش از یورش سپاه شورشیان آفریقایی از لیبی بر این سرزمین و بر پا خاستن ابقع فهری مصری در آن‌جا، مصر را فرمانروایی می‌کند؛ پس او کسی است که با دست آن سپاه یا با دست گروهی از مصریان سَلَفی‌ای که به این سپاه می‌پیوندند، کشته می‌شود.

«مردی از کِنْدیان» همان عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در آخرالزّمان است که چندماهی پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- رهبری جنبشی را در لیبی و پیرامونش می‌پذیرد، و در جمادی آخر یا نزدیکش در آن‌جا برمی‌شورد، سپس سپاهش را به مصر می‌آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می‌فرستد.

امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب-علیه‌السّلام- فرمود:

سه پرچم ناسازگاری می‌کنند: پرچمی در مغرب، وای بر مصر از آن‌چه(۱۵) در آن‌جا فرود می‌آید از آنان (مغربیها)، و پرچمی در جزیره، و پرچمی در شام؛ آشوب یک‌سالی میان آنان پایدار می‌شود... .(۱۶)

بی‌گمان امام علی-علیه‌السّلام- در این روایت از روی‌دادن آشوبهایی خبر داده است که یک‌سالی میان نیروهای اعرج کندی از لیبی و نیروهای اصهب مروانی از جزیرۀ عراقی و نیروهای عثمان سفیانی از سوریه پایدار می‌مانند، و از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که آشوبها میان پرچمداران سه‌گانه از ماه صفر پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- آغازیده می‌شوند، و در صفر پس از قیامش پایان‌داده می‌شوند.

از شَهْر ابن حَوْشَب روایت شده است که گفت:

... در صفری از صفرها هر بسیار زورگویی در جایگاه گردآمدن رودها کشته می‌شود.(۱۷)

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر-صلّى‌الّاه‌علیه‌وآله- باشد، اگرچه شهر ابن حوشب تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «صفری از صفرها» در این روایت، صفری است که در پیِ محرّمی می‌آید که امام مهدی-علیه‌السّلام- در آن ماه در مکّه قیام می‌کند، و مقصود از «جایگاه گردآمدن رودها»، سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو می‌باشند که کشتارگاه بسیاری از بسیار زورگویان در آخرالزّمان‌اند.

ابو بَصِیر از ابو عبدالّاه [صادق]-علیه‌السّلام- روایت کرده و گفته است: از او در بارۀ رجب پرسیدم؟ فرمود:

آن ماهِ یادآوری است که عربهای روزگار نادانی آن را بزرگ می‌داشته‌اند، و آن را ماه ناشنوای خدا می‌نامیده‌اند(۱۸). گفتم: شعبان؟ فرمود: کارها در آن شاخه شاخه می‌شوند. گفتم: رمضان؟ فرمود: ماه خدا است، و در آن به نام زمامدارتان و نام پدرش بانگ زده می‌شود. گفتم: پس شوّال؟ فرمود: کار گروه در آن پراکنده می‌شود. گفتم: پس ذی قعده؟ فرمود: در آن می‌نشینند(۱۹). گفتم: پس ذی حجّه؟ فرمود: آن ماهِ خون است. گفتم: پس محرّم؟ فرمود: در آن حلال حرام، و حرام حلال‌کرده می‌شود. گفتم: صفر و ربیع؟ فرمود: در آن دو رسوایی‌ای سخت زشت و کاری بزرگ است. گفتم: جمادی؟ فرمود: در آن گشودن است از آغازش تا پایانش.(۲۰)

بر پایۀ آن‌چه هویداست، مراد از «کارها» در این حدیث، کارهای بنی عبّاس می‌باشد، و «زمامدارتان» همان امام مهدی-علیه‌السّلام- است، و مقصود از «گروه»، فرمانروایان بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروایی می‌کنند.

در پایان این گفتار برای شما روشن می‌کنم که بر پایۀ برخی روایات اسلامی، در آخرالزّمان میان مسلمانان آشوبها و جنگهایی پدیدار می‌شوند که هجده سال پایدار می‌مانند، و در واپسین سال، از صفر تا صفر در آستانۀ قیام امام مهدی-علیه‌السّلام-، آشوبها و جنگها همۀ سرزمینها و مردمان را فرا می‌گیرند و سختر می‌شوند، به گونه‌ای که پایدار و ناگسستنی خاهند شد.

از بَزَنْطِی روایت شده است که امام رضا-علیه‌السّلام- فرمود:

پیشاپیش این رویداد کشتاری بسیار ریشه‌برانداز(۲۱) است. گفتم: بسیار ریشه‌برانداز چیست؟ فرمود: پایداری است که سست نمی‌شود.(۲۲)

مراد امام رضا-علیه‌السّلام- از سخنش: «این رویداد»، قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- است.
--------------------------------------------------------- 

۱. بی‌گمان در برخی روایات اسلامی آمده است که «حسین-علیه‌السّلام- از فاطمه-علیهاالسّلام- و از زنی دیگر شیر نخُرد»، و در هیچ روایت و تاریخی یافت نمی‌شود که عبدالّاه ابن بشّار و امام حسین-علیه‌السّلام- از یک پستان شیر خُرده باشند، مگر در این سخن، و شاید مراد گوینده‌اش آن باشد که آن دو را یک دایه پرورش داده است.
۲. الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۸۵، ب ۱۱، ف ۱۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «صوت» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در المستدرک علی الصحیحین آمده است، به «موت» اصلاح و ترجمه گردید.
۴. الفتن، ص ۱۴۹، الجزء ۳، ح ۶۱۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۵. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یبتدأ» یافت می‌شود که به «یتبدّی» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. الفتن، ص ۱۴۸، الجزء ۳، ح ۶۰۹؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۷. الفتن، ص ۱۵۲، الجزء ۳، دنبالۀ ح ۶۲۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۸. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «ذی قریات» یافت می‌شود که به «ذی قربات» اصلاح و ترجمه گردید.
۹. میان دو چنگک از افزوده‌های ما است که آن را از روایت دیگری از ذی قربات مانند این روایت که در «الفتن، ص ۱۹۶، الجزء ۴، ح ۸۰۱» آمده است، گرفته و ترجمه کرده‌ایم.

۱۰. میان دو چنگک از افزوده‌های ما است که آن را از روایت دیگری از ذی قربات گرفته‌ایم که گفته است: «پس هر گاه سفیانی به کسی که در مصر است برسد، سپاهی را سوی کسی که در مکّه است، می‌فرستد، و مدینه را سخت‌تر از حَرَّه ویران می‌کنند تا آن‌که به بَیْدا رسیدند فرو برده می‌شوند»؛ الفتن، ص ۲۲۷، الجزء ۵، ح ۸۹۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۱. الفتن، ص ۱۹۸، الجزء ۴، ح ۸۰۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۲. جزیره بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است، و مراد از «جَزِیرَه» در این‌جا، بیشتر سرزمینهای جزیره می‌باشد که درون کشور عراق جای دارد، و از مَوْصِل در شمال تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات کشیده می‌شود؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۳. مقصود از «عِراق» در این‌جا، بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو است که از سامَرّا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۴. برخی پژوهشگران گمان می‌کنند که این مرد همان عبدالفتّاح سِیسِی رئیس جمهوری کنونی مصر است که نماد زمامداران سکولار ستیزه‌گر با گروههای سَلَفی (گذشته‌گرا) مانند گروه اِخوانِ مسلمین و داعش می‌باشد، و خداوند داناتر است. زمامداران سکولار کسانی‌اند که نه باورهای دینی را پشتیبانی و نه با آنها ناسازگاری می‌کنند.
۱۵. در همۀ نسخه‌های چاپی عقد الدرر نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.
۱۶. عقد الدرر، ص ۷-۱۲۶، ب ۴، ف ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۷. الملاحم، ص ۱۶۶، ب ۱۸، ح ۹۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۱۸. بر کسی که به تاریخ روزگار نادانی عربها می‌نگرد پوشیده نمی‌ماند که آنان واژۀ «الّاه» را به کار می‌برده‌ و او را باور می‌داشته‌اند، ولی ایشان برای «الّاه» همبازانی می‌گرفتند و بتها را در کنار «الّاه» می‌پرستیده‌اند. و جوهری در الصِّحاح گفته است: «مردم روزگار جاهلیّت رجب را ماه ناشنوای خدا می‌نامیده‌اند. خلیل گفته است: جز این نیست که به آن نام نامیده شده است، چون در آن ماه صدای یاریخاهی و کارزاری و برخُرد جنگ‌افزاری شنیده نمی‌شده است؛ زیرا آن از ماههای حرام است».
۱۹. در نسخۀ چاپی سرور أهل الإیمان پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یقاعدون» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در بحار الأنوار آمده است، به «یقعدون» اصلاح و ترجمه گردید.
۲۰. سرور أهل الإیمان، ص ۴۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۲۱. در همۀ نسخه‌های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا و پس از آن «بَیُوح» و «البیوح» یافت می‌شوند که سازگار با آن‌چه در روایتی دیگر مانند این روایت که در بحار الأنوار آمده است، به «بَؤُوح» و «البؤوح» اصلاح و ترجمه گردیدند. 
۲۲. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۸۲، ب ۲۵، ح ۶، با گزارش از: قرب الإسناد؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تُنِکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان 
@joinchatakheruzzaman

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۴ ، ۱۴:۳۵
Admin

ویران‌شدن سرزمینها در آخرالزّمان

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ

بر پایۀ آیه‌های قرآنی و روایتهای اسلامی خداوند هیچ گروهی را بی‌دلیل و برهان نابود (هلاک) یا شکنجه (عذاب) نمی‌کند. نخست برای آنان راهنمایانی، چون کتابهای آسمانی، پیامبران، امامان و عالمان دین، می‌فرستد تا به راه راست راهنماییشان  کنند، و سپس اگر نپذیرفتند و سرکشی کردند، آنان را نابود یا شکنجه می‌کند.

بی‌گمان در آخرالزّمان و پیش از ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- مردمان گرفتارِ آزمایشهایی سخت و عذابهایی گوناگون می‌شوند. از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که در آخرالزّمان شهر قم که برخی عالمان مروّج معارف قرآنی و احادیث اسلامی در آن می‌زیند، راهنمای شهرهای دیگرِ جهان سوی خداوند و دینش می‌شود و حجّت را بر مردم تمام می‌کند و اگر مردمان پذیرا نشوند که نخاهند شد، خداوند بر آنان عذاب یا هلاک را فرود می‌آورد.

اگر نگاهی به جوامع کنونی بیندازید، می‌بینید که در کنار افزایش ستم بر زیردستان و ناتوانان، قضاوتهای نادرست، اختلاسها و دزدیها و گران‌کردن نرخها، دین‌گریزی در پیروان ادیان، به‌ویژه مسلمانان، روز به روز رو به فزونی است. در روایات اسلامی آمده است که مردم آخرالزّمان بدترین مردمان‌اند، و عالم‌گریز می‌شوند و به خداوند آشکارا کفر می‌ورزند، و در نوشتارهای زرتشتیان نیز پیشبینی شده است که جهان خاستار دین نباشد.

خداوند متعالی می‌فرماید:

هیچ آبادی ‎ای نیست، مگر آن‎که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه‎ کنندۀ آن می‎باشیم، شکنجه‎ ای سخت؛ آن در کتاب نوشته شده بود.(۱)

بدان که مراد از «روز قیامت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، روز قیام قائم-علیه‎السّلام-، و مقصود از «کتاب» در این‎جا همان لوح محفوظ است.

نیز خداوند فرموده است:

و هر گاه بخاهیم آبادی‌ای را نابود کنیم، خُشی‌داده‌شد‌گانش را فراوان می‌کنیم؛ پس در آن‌جا از راه راست بیرون می‌روند، پس آن آبادی سزاوار گفتار (فرمان عذاب) ‌شود و آن‌جا را نابود می‌کنیم، نابودکردنی.(۲)

ناگوارانه باید گفت که در قرآن در دسترس مسلمانان که در زمان عثمان گردآوری شده است، این آیه نادرست نشانه‌گذاری و قرائت شده است، و آن را این گونه می‌خانند و ترجمه می‌کنند: «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفِیها فَفَسَقُوا فِیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِیراً»؛ «و هر گاه بخاهیم آبادی‌ای را نابود کنیم، به خُشی‌داده‌شدگانش فرمان می‌دهیم؛ پس در آن‌جا از راه راست بیرون می‌روند، پس آن آبادی سزاوار گفتار (فرمان عذاب) شود و آن‌جا را نابود می‌کنیم، نابودکردنی».

نویسنده هر گاه این آیه را با قرائت «أَمَرْنا» می‌خاندم سرگردان می‌شدم که خداوند در این آیه خُشی‌داده‌شدگانِ آن‌جا را به چه چیزی فرمان می‌دهد، در حالی که در آیه فرمانی نمی‌بینیم تا آن‌که روزی با سخنی ارزشمند از ابو جعفر امام باقر-علیه‌السّلام- روبه‌رو شدم که در بارۀ آیۀ «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَّرْنا مُتْرَفِیها...» فرمود:

«أَمَّرْنا» قرائتش با تشدید میم و فتحه به معنای «کَثَّرْنا» (فراوان می‌کنیم) است، نه با تخفیف میم به گونۀ «أَمَرْنا» به معنای «فرمان می‌دهیم»!(۳).

بی‌گمان مراد از فراوان‌شدن خُشی‌داده‌شدگان در آیۀ شریفۀ فراوانی مالداران در آخرالزّمان و در زمانی نزدیک به ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام-است که به آن «ساعت» گفته می‌شود؛ چنان‌که در روایتی از عَمْرو ابن تَغْلِب آمده است که رسول خدا-صلّی‌الّاه‌علیه‌[وآله]وسلّم- فرمود:

 بی‌گمان از پیش‌درآمدهای ساعت آن است که دارایی پخش و فراوان شود... .(۴)

گفتنی است، اگر اکنون نگاهی به فراوانی خُدروهای لوکس خارجی و پنت‌هاوسهای متری ۴۰۰ میلیون تومانی و دیگر خانه‌های با شکوه و کالاهای گرانبها در همین کلان‌شهر تهران بیندازید که بانکداران و پولدارها و قدرتمندان سوارشوندگان و ساکنان و دارندگان آنها هستند، آشکارا درمی‌یابید که خُشی‌داده‌شدگانِ بیرون‌رونده از راه راست شمارشان فزونی یافته است، و این نعمتها و خُشیهای دنیایی نقمتها و عذابهای دنیایی و آخرتی را در پی دارند و خبر از فرود عذاب در آینده‌ای نزدیک می‌دهند.
 
نیز شایان یادآوری است، در این وضعیّت آخرالزّمانی که مردمان بسیاری از کشورها، مانند یمن، مصر، سوریه، عراق، ایران، افغانستان و پاکستان در فقر و ناخُشی به سر می‌برند، برگزاری جام جهانی فوتبال  ۲۰۲۲ در قطر با آن مخارج هنگفت و سر و صداها و بریز و بپاشهایش، خبر از ویرانیهایی دهشتناک و رویدادهایی خطرناک در شهرها و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس، مانند عراق، کویت، بحرین، قطر، امارات متّحدۀ عربی، عُمان، عربستان و ایران می‌دهد، چنان‌که امام علی-علیه‌السّلام- برای سرزمینهای کنار خلیج فارس درگیریهای بزرگی را پیشبینی فرموده است؟!!!

همچنین امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام-، در بیان نشانه‎ های قیام قائم-علیه ‎السّلام-، فرمود:

... مردم به کفر بازمی‌گردند؛ پس در آن هنگام، خداوند ویران‎کردن شهرها و سرزمینها را می‌آغازد... .(۵)

چنان‌که می‌بینید، شرق و غرب و شمال و جنوب جهان، سرزمینهای مسلمانان و مسیحیان و یهودیان و بوداییان و ... روز به روز در حال پُرشدن از نافرمانیها و کفر به خداوند، چون بی‌خدایی، کشتار، ستم بر ناتوانان، ربا، رشوه، دروغ، لختیگری، هرزگی، زناکاری، شراب‌نوشی، رقص، موسیقی، قمار، شطرنج و دیگر ولنگاریها و گناهان، می‌باشند، به گونه‌ای که بشر می‌پندارد این جهان و مردمش آزاد رها شده‌اند و برای آنها خدایی و حسابرسی و داوری نیست. بنا بر این، با شروع ویرانیها در سوریه و عراق و یمن و افغانستان، اکنون شاهد تداوم این ویرانیها و گسترش آنها به دیگر سرزمینها و کشورهای جهان، مانند اکراین، هستیم، و بی‌گمان در آینده‌ای نزدیک شاهد ویرانیهایی فراگیر در شهرها و سرزمینهای این کرۀ آبی‌خاکی با بلاهای طبیعی و ساختگی گوناگون، مانند زلزله و سیل و طوفان و آتش و جنگ، خاهیم بود!

از ابو مالِک اَشْعَری روایت شده است که رسول خدا-صلّی‌الّاه‌علیه‌[وآله]وسلّم- فرمود:

سوگند که بی‌گمان مردمانی از گروه مردم من (مسلمانان) مستی‌آور را می‌نوشند، در حالی که بر آن نام دیگری می‌نهند، و بر سر آنان، با ابزارهای نوازندگی زدنی و زنان آوازخان، نواخته می‌شود. خداوند ایشان را در زمین فرو می‌برد، و برخی از آنان را بوزینگان و خوکان می‌گرداند.(۶)

امروزه می‌بینید، چنان‌که پیامبر-صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله- خبر داده است، کنیزان آوازخان و ابزارهای نوازندگی، میان مردم، به‌ویژه مسلمانان، پدیدار شده‌اند، و گمانی نیست در آن‌که شکنجه‌های یادشده به‌زودی فرود می‌آیند، و از خداوند متعالی می‌خاهیم که در قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- و سر و سامان‌دادن به کارهای جهان شتاب ورزد.
—---------------------------------------------— 

۱. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ ۵۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. گفتنی است، نویسنده این افتخار را دارد که برای نخستین بار در تاریخ ترجمۀ قرآن کریم، آیه را بر پایۀ قرائت امام باقر-علیه‌السّلام- درست ترجمه کرده است، و نیز برای واژۀ «مُتْرَفیها» به معنای «مُتِنَعِّمِیها» ترجمۀ «خُشی‌داده‌شدگانش» را برگزید!
۲. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ ۱۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
۳. بنگرید: التفسیر، عیّاشی، ج ۳، ص ۴۱، ح ۲۴۷۸.
۴. السنن الکبری، ج ۶، ص ۸، ح ۶۰۰۵، ک البیوع.
۵. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۳-۱۷۲، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.  
۶. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۳۳، ک الفتن، ب العقوبات، ح ۴۰۲۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
 
📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته ‎های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۴ ، ۱۱:۰۰
Admin

هاشمی چینی و چیره‌شدنش بر تنگۀ راهبردی هُرمُز

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۵۰ ق.ظ

از ابو عبدالّاه جعفر ابن محمّد-علیهماالسّلام- روایت شده است که امیر مؤمنان [علی]-علیه‌السّلام- از چیزهایی که پس از وی تا قیام قائم خاهند بود، سخن گفت. پس حسین گفت: ای امیر مؤمنان، خداوند کی زمین را از ستمگران پاک می‌کند؟ امیر مؤمنان-علیه‌السّلام- فرمود:

خداوند زمین را از ستمگران پاک نمی‌کند تا آن‌که خون حرام ریخته شود. سپس کار بنی امیّه و بنی عبّاس را در حدیثی دراز یاد کرد، پس از آن فرمود: هر گاه قیامگر در خراسان(۱) بر پا خیزد و بر سرزمین کرمان(۲) و مُلْتان(۳) چیره شود و بر جزیرۀ بنی کاوان(۴) دست یابد(۵)، و قیامگری از ما در گیلان(۶) برخیزد، و آبُر(۷) و دَیْلَم(۸) به وی پاسخ دهند، [و](۹) برای فرزندم پرچمهای ترکها که در سرزمینها و کناره‌ها پخش شده‌اند پدیدار شوند، و میان سختیها و کارهایی بزرگ باشند. هر گاه بصره(۱۰) ویران شود، و فرماندۀ فرماندهان در مصر برخیزد. پس سخن گفت سخنی دراز، سپس فرمود: هر گاه هزاران تن بسیج گردند و دسته‌ها پشتِ سرِ هم شوند و قوچ (گوسفند نر) برۀ نر (بچه‌گوسفند نر) را بکشد، در آن هنگام، دیگری بر پا می‌خیزد و شورشگر برمی‌شورد و کافر نابود می‌شود، سپس قیامگرِ آرزوشده و پیشوای ناشناخته که برای وی بلندی و برتری است، برمی‌خیزد، و او از فرزندان تو است ای حسین، پسری مانند وی نیست، میان گوشه و جایگاه(۱۱) پدیدار می‌شود، در دو جامۀ کهنه و فرسوده، بر انسانها و جنها چیره می‌شود، و زمین را ناکِشته رها نمی‌کند(۱۲)، خُشا کسی که زمانش را دریابد و به هنگامش برسد و روزگارش را ببیند.(۱۳)

مراد از «ریختن خون حرام (ناروا)» در این حدیث، کشتن انسان بی‌گناه، فرستادۀ امام مهدی-علیه‌السّلام- سوی زیندگان مکّه، کمی پیش از قیامش است، و «قیامگر در خراسان» هاشمی چینی، و «قیامگری از ما در گیلان» حسنی گیلانی است، و «ترکها» در این‌جا، گروههای ترکی‌اند که در بخش تُرْکِسْتان در آسیای میانه، مانند استان سِینْ کِیانْگ در چین، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و شمال افغانستان، می‌زیند و همگی اندکی پیش از ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- در زیر رهبری هاشمی چینی و فرماندهی شعیب خراسانی گرد می‌آیند، و به ایران می‌آیند سپس به عراق می‌روند تا با امام پیمان ببندند و یاری‌اش کنند.

بر پایۀ آن‌چه هویداست، «فرماندۀ فرماندهان در مصر» همان اَبْقَع فِهْرِی مصری است که نیروهای قیسی، بربر و سیاه آفریقاییِ پیرو عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی را برای نبرد از مصر سوی فلسطین، اُردُن و سوریه فرماندهی می‌کند، و خداوند داناتر است.

چنین می‌نماید که مقصود از «قوچ» (گوسفند نر) سرور گروه و پادشاهی از پادشاهان بنی عبّاس در آخرالزّمان است، و برۀ نر (بچه‌گوسفند نر) کسی است که جایگاهش پایینتر از وی می‌باشد، و «دیگری» کسی است که جانشین قوچ می‌شود، و «شورشگر» حسنی گیلانیِ قیامگر در دیلم است، و «کافر» دومین پادشاه بنی عبّاس در آخرالزّمان است، و خداوند داناتر است، و «قیامگرِ آرزوشده» امام مهدی-علیه‌السّلام- نهمین از فرزندان امام حسین-علیه‌السّلام- است.

از این روایت بهره می‌گیریم که زمینه‌سازان دولت امام مهدی-علیه‌السّلام- پس از به‌پاخاستن در خراسان به ایران می‌آیند و سوی خلیج فارس می‌روند تا جزیرۀ قشم را بگیرند و بر تنگۀ راهبردی هُرمُز که از برجسته‌ترین گذرگاههای آبی در جهان است، چیره شوند.    
-------------------------------------------------------------- 

۱. «خراسان» سرزمینی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می‌شود، و اکنون بیشتر افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخشهایی از ایران و قرقیزستان را در بر می‌گیرد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. مراد از «خراسان» در حدیث یادشده، فرارود یا سرزمینهای جای‌گرفته میان دو رود آمُودَریا (جیحون) و سِیردَریا (سیحون‌)، مانند سَمَرْقَنْد، است. 
۲. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «کوفان» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی نسخه‌های خطّی این کتاب آمده است، به «کرمان» اصلاح و ترجمه گردید. کِرْمان سرزمینی در حنوب شرقی ایران است که میان سیستان و فارس جای دارد و نزدیک خلیج فارس می‌باشد.
۳. «مُلْتان» سرزمینی در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان، و مرکزش شهر باستانی ملتان است؛ بهره گرفته‌شده از: دانشنامۀ آزاد «ویکی‌پدیا»، درگاه «مولتان». بر پایۀ خبرهایی که به ما رسیده‌اند، اکنون در ملتان گروهی از شیعیان چشم‌به‌راه ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- می‌زیَند.

۴. یاقوت حَمَوی گفته است: «جزیرۀ کاوان، و جزیرۀ بنی کاوان گفته می‌شود: جزیره‌ای بزرگ است، و همان جزیرۀ لافِت، و آن از دریای فارس، میان عُمان و بحرین، است...»؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۳۹، درگاه «جزیرة کاوان»؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. شایان یادآوری است، جزیرۀ بنی کاوان یا اَبَرْکاوان همان جزیرۀ لافِت است که در روزگار ما نزد پارسیان جزیرۀ قِشْم و نزد عربها جزیرۀ جِسْم نامیده می‌شود، و لافت اکنون نام روستا و بندری در این جزیره است، و قشم جزیره‌ای ایرانی و بزرگترین جزیرۀ خلیج فارس می‌باشد که بر تنگۀ راهبردی هرمز جای دارد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۵. در همۀ نسخه‌های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «جاز» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در برخی نسخه‌های خطّی این کتاب آمده است، به «حاز» اصلاح و ترجمه گردید.
۶. «گیلان» سرزمینی ‌جلگه‌ای کوهستانی در شمال ایران است که بخشی از جنوب و جنوب غربی کناره‌های دریای خزر تا بخشی از شمال غربی رشته‌کوههای البرز را در بر می‌گیرد. 
۷. یاقوت حَمَوی گفته است: «آبُر آبادی‌ای از آبادیهای سیستان است»؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۹، درگاه «آبر». شایان یادآوری است، اکنون در سیستان آبادی‌ای با این نام نمی‌شناسیم، و گمان می‌کنم که آبُر یا اَبَر همان شهر کهنی است بوده و که «اَبَرْ شَهْرْیار» یا «رامْ شَهْرِسْتان» نامیده شده و میان کِرْمان و زَرَنْگ جای داشته و پایتخت استان سیستان سپس ویران و رها شده است و نشانه‌ها و تپه‌هایی از آن در بخش زَهَک کنونی مانده‌اند و زرنگ مرکز استان گردیده است.
۸. «دَیْلَم» یا «دَیْلَمان» سرزمینی کوهستانی از شرق سرزمینهای گِیْلان است که در جنوب رشته‌کوههای اَلْبُرْز جای دارد، و مردمان دیلم از روزگاران کهن به دلیری و گستاخی در جنگها شناخته شده بودند.
۹. میان دو چنگک از نسخۀ چاپی‌ پشتوانۀ ما افتاده است، و آن را از دیگر نسخه‌های چاپی این کتاب افزوده‌ایم.
۱۰. «بَصْرَه» شهری بندری در جنوب شرقی عراق بر کنارۀ خلیج فارس و بر کرانۀ اروندرود است که در شمال کویت و نزدیک مرزهای ایران جای دارد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.
۱۱. مقصود از «گوشه و جایگاه» «گوشۀ» شرقی کعبه است که حجر اسود در آن‌ است و «جایگاه» ایستادن ابراهیم-علیه‌السّلام- می‌باشد.
۱۲. در نسخۀ چاپی الغیبة پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و لایترک فی أرض دمین»، و در برخی نسخه‌های چاپی این کتاب: «و لایترک فی الأرض دمین»، و در بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۳۶، ح ۱۴: «و لایترک فی الأرض الأدنین»، و در برخی نسخه‌های خطّی: «و لایترک فی الأرض وثنین» آمده است که سازگار با آن‌چه علی‌اکبر غفّاری در پی‌نوشت ۸ از صفحۀ ۲۷۵ از کتاب الغیبة آورده و درست دانسته است، به «و لایترک الأرض بلا مَیْن» اصلاح و ترجمه گردید. 
۱۳. الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۳، ب ۱۴، ح ۵۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تُنْکابُنِی

✍🏻روش ما در نوشتن واژه ‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎ های دیگر است.

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۵۰
Admin

پیشبینی رویداد خشکسالی و ترس در ایران

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۴ ق.ظ

گفتنی است، بانک مرکزی ایران با فروش سکّه و ارز و گران‌کردن آنها مهمترین عامل گرانی و تورّم اقتصادی در کشور است. 

نیز شایان یادآوری است، بر پایۀ پژوهشهای انجام‌شده، دستگاه اقتصادی ایران و بانکهایش رباخارترین دستگاههای اقتصادی در جهان است. در بارۀ رشوه نیز برخی گفته‌اند که ایران رتبۀ سوم در جهان را داراست. وقتی چنین است، پیامد این دو، بر پایۀ روایتی از پیامبر گرامی-صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله-، چیزی جز خشکسالی و ترس نخاهد بود که خشکسالی را اکنون در کشورمان می‌بینیم و ترس نیز در راه است!

از [عبدالّاه](۱) ابن عَمْرو ابن عاص روایت شده است که گفت: شنیدم که رسول خدا-صلّی‌الّاه‌علیه[وآله]وسلّم- می‌فرمود:

هیچ گروهی نیست که میان آنان ربا آشکار شود، مگر آن‎که با خشکسالی کیفر داده می‎شوند، و هیچ دسته‌ای نیست که میان آنان رشوه پدیدار شود، جز آن‌که با ترس کیفر داده می شوند.(۲)
 

---------------------------------------------
۱. چنین می‌نماید که در سنددادن حدیث «عبدالّاه» افتاده است؛ بنگرید: تعجیل المنفعة، ج ۲، ص ۱۸۰، راوی ۹۳۶. 
۲. مسند أحمد، ج ۲۹، ص ۳۵۶، ح ۱۷۸۲۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

✔️کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۴۴
Admin

سفیانی عربی بیابانی که نشسته و نظاره‌گر است!

سه شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۹ ب.ظ

برخی نوشته‌اند: درگیریهای فرقه‌ای اخیر در سوریه بین بادیه‌نشینها و دروزها سر یک وانت تره‌بار شروع شد که بعد با دخالت نیروهای جولانی و حمله نظامی اسرائیل ادامه پیدا کرد. همش بکش بکش!

در درگیریهای روی‌داده میان گروه جولانی و گروه دروزی در استان سویدای سوریه، نامی از عربهای بیابانی (بادیه‌نشین) می‌شنوید که با دستور فرماندهان جولانی یا خُدسرانه بر دروزیها یورش می‌برند. نیروهای جولانی مورد حمایت ترکیه و دولتهای عربی و نیروهای دروزی مورد حمایت اسرائیل، و دو گروه در حال کشتار یکدیگرند. از قبیلۀ بنی کلب که طایفۀ مادری سفیانی و ساکن سویدا می‌باشند، سخنی به میان نمی‌آید. هرچند خبری دقیق از دخالت کلبیها در این درگیریها در دست نداریم، آنان نیز از کشتار و تخریب در حوادث پیش‌آمده بی‌نصیب نیستند. سفیانی بر پایۀ روایات اسلامی از عربهای بیابانی و از پدر از بنی امیّه و از مادر از بنی کلب و ساکن سویدا می‌باشد و بی‌گمان مخالف گروههای سنّی‌ای چون گروه جولانی است، ولی این‌که از نظر سیاسی و مذهبی دروزی باشد نیز دور از ذهن است، و در هر حال، سفیانی انسانی خداپرست و اهل نماز و روزه نیست. دروزیها هم در اصل از شیعیان اسماعیلی مذهبی بودند که در سده ۱۱ میلادی از این گروه منشعب شدند و هرچند خُد را موحّد می‌دانند، عقاید و باورهایشان شباهت و سنخیّتی با عقاید اسلامی ندارند و منحرف و بی‌گانه از اسلام‌اند. حال این‌که از سفیانی چه گروههایی پشتیبانی می‌کنند و آیا دروزیها نیز به او می‌پیوندند یا نه از پرسشهایی‌اند که گذشت زمان و آشکارشدن سفیانی در آینده پاسخ آنها را روشن خاهد کرد.

---------------------------------------------------------------------------------

ایران- قم- سیّد سلیمان مدنی تنکابنی- ۲۸ تیر ۱۴۰۴

✔️کانال آخرالزّمان
@joinchatakheruzzaman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۴ ، ۱۸:۳۹
Admin