آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بنی عباس» ثبت شده است

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 3)

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۱۲ ب.ظ

عبدالله عبّاسی دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم و کلید گرفتاری و شمشیر نابودی

از کعب روایت شده است که گفت:

هر گاه مردی از بنی عبّاس پادشاهی کند که به وی عبدالله گفته می شود، و او دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم از آنان است که با آن پولها آغازیده شده و با آنها پایان داده می شوند، پس، وی کلید گرفتاری و شمشیر نابودی است. هر گاه نامه ای برای او از عبدالله عبدالله امیر مؤمنان در شام خانده شود، درنگ نمی کنید تا آن که برسد به شما نامه ای که بی گمان، بر منبر مصر از عبدالله عبدالرحمان امیر مؤمنان خانده شده است. پس، هر گاه چنان شود، مشرقیها ومغربیها، مانند دو اسب همدوش در گروبندی، به شام پیشی می گیرند؛ می بینند که پادشاهی انجام نمی شود، مگر برای کسی که شام را نگه دارد، هر کدام می گوید: کسی که بر آن جا چیره شود، بی گمان، دارندۀ پادشاهی شده است(1).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

«عبدالله عبدالله» همان عبدالله دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم، واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در آخر الزّمان است که نیروهایش را از مشرق زمین به شام می فرستد، و از یادآوری عبدالله دو بار برای این پادشاه عبّاسی هویداست که لقب و نام وی، هر دوشان، عبدالله می باشد، و «عبدالله عبدالرحمان» همان اَعْرَج کِنْدِی، رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در آخر الزّمان است که در میانه های سالی پیش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در لیبی و پیرامونش و دوردستهایش آغازیده شده بودند را می پذیرد، و در ماه جمادی آخر یا نزدیکش از همان سال در آن جا برمی شورد، و سپس سپاهش را به مصر می آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می فرستد.

مراد از «مغرب» در این روایت، لیبی و پیرامونش و دوردستهایش، و مقصود از «شام»، سوریه می باشد.
شایان یادآوری است، عبدالله عبّاسی در این روایت با ویژگی «ذو العین الآخرة منهم» -دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم از آنان- یاد شده است، و «اَصْمَعِی در کتاب الأجناس گفته است: «العَیْن» پولهای سیم و زر است»(2)، و بر کسی پوشیده نیست که «الآخرة» وصف برای «العین» می باشد نه «ذو العین»، و بر پایۀ این حدیث و دیگر احادیث اسلامی، عبدالله عبّاسی مانند کسی که پیش از وی بود، رهبری داراست، ولی برکنار می شود و داراییهایش از دستش می رود، به گونه ای که بر روی زمین گام برمی دارد، در حالی که چیزی از آن برای وی نیست(3)، و فرمانروایی بنی عبّاس با زر و سیم آغازیده شده و با آن دو پایان داده می شود.

دانشمند شیعه محمّدباقر مجلسی(رحمه الله) گفته است:

«سخن او: «و وی ذو العین است»، مقصودش آن می باشد که در آغاز نامش عین است، چنان که نخستینشان ابو العبّاس عبدالله پسر محمّد پسر علی پسر عبدالله پسر عبّاس بود، و واپسینشان عبدالله پسر مستنصر، لقب مستعصم داده شده، بود»(4)، و درست آن چیزی است که ما یاد کرده ایم.

از جُبَیْر پسر نُفَیْر روایت شده است که گفت:

وای بر عبدالرحمان از عبدالله، وای بر عبدالله از عبدالرحمان(5).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه جُبَیْر حَضْرَمی حِمْصی تابعی پسر نُفَیْر آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «عبدالرحمان»، عبدالرحمان اَعْرَج کنْدِی رهبر شورشیان آفریقایی در لیبی، و «عبدالله» نخست، سفیانی رهبر اَمَویان در شام، و «عبدالله» دوم، رهبر عبّاسیان در مشرق است.
----------------------------------------------------------------

1. الفتن، ج 1، ص 261، جزء 4، ح 742، چاپ مصر (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. المزهر فی علوم اللغة و أنواعها (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. بنگرید: الغیبة، نعمانی، ص 276، ب 14، ح 39.
4. بحار الأنوار، ج 52، ص 213، ب 25، دنبالۀ ح 64 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. الفتن، ص 190، جزء 4، ح 781 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

حدیثی یافت می شود که چنین می نماید از سخنان امام صادق(علیه السّلام) به جابر جُعْفِی پسر یزید باشد که او را به نگهداری کتاب سُلَیْم فرمان می دهد، و وی را از برخی رویدادهای آخر الزّمان آگاه می کند:

نگهدار این کتاب را ای جابر؛ پس، پادشاهی برای بنی عبّاس است تا آن که به عبدالله(1) دارندۀ واپسین پولهای زر و سیم پایان یابد، و آتشی(2) در حجاز پدیدار شود، و مسجد جامع کوفه و آن چه بنیانگذار در صَرات(3) برافراشته است، ویران شوند، و هر گاه پادشاه ترکان نابود شود، سرزمینهای(4) شام آشفته می شوند و پادشاهان در هم می شکنند(5) و راستی آشکار می شود، و ستایش برای خداوند است(6).

مراد از «عبدالله» در این روایت، عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخر الزّمان است، و «ذو العین» -دارندۀ پولهای زر و سیم- از ویژگیهایش می باشد، و «الآخرة» -واپسین- ویژگی «العین» است، نه «ذو العین».

بنا بر آن چه هویداست، مقصود از پدیدارشدن آتشی در حجاز، شعله ورشدن آتشهایی بزرگ در پی ترکیدن برخی آتشفشانهای حجاز است، به گونه ای که بخشهای گسترده ای از حجاز و سرزمینهای پیرامونش را روشن می کنند و از جاهای دور، مانند شهر بُصْری در جنوب دمشق، دیده می شوند، چنان که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود: «ساعت (زمان قیام قائم) برپا نمی شود، مگر آن که آتشی از سرزمین حجاز بیرون آید که در بصری گردنهای شتران را روشن می کند»(7)، و ویرانی مسجد جامع کوفه یا با ویران کردن ساختمانش می باشد یا با کم شدن نمازگراران در آن و رهاکردنش، پس از رفتن سپاه سفیانی درون کوفه، چنان که امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «هرگاه ... مسجد جامع کوفه از آبادانی ویران شود»(8)، و نمی دانیم که مقصود از «آن چه بنیانگذار در صَرات برافراشته است» چیست، و می تواند پلی باشد که بر رود صرات بسته و ویران می شود، و «پادشاه ترکان» همان واپسین فرمانروایان ترکیه در آخر الزّمان است، چنان که امام علی(علیه السّلام) فرمود: «هر گاه ... زمامدار قسطنطنیّه نابود شود»(9)، و آشفتگی سرزمینهای شام و نیز زیندگانش با آشوبی فراگیر هنگام آشکارشدن پرچمهای ابقع و اصهب و سفیانی در آن جا خاهد بود، چنان که امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) فرمود: «شام آشفته می شود و پرچمها برافراشته می شوند»(10)، و نیز فرمود: «پس، شامیان و فلسطینیها آشفته می شوند»(11)، و همۀ این رویدادهای یادشده از نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می باشند.
------------------------------------------------------ 

1. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «بعباد الله» یافت می شود که سازگار با آن چه در برخی نسخه های خطّی این کتاب آمده است، به «بعبدالله» اصلاح و ترجمه گردید.
2. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «ناد» یافت می شود که سازگار با آن چه در برخی نسخه های خطّی این کتاب آمده است، به «نار» اصلاح و ترجمه گردید.
3. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الثانی بالفرات» یافت می شود که سازگار با آن چه در برخی نسخه های خطّی این کتاب آمده است، به «البانی بالصراة» اصلاح و ترجمه گردید. «صَرات: ... آن، رودخانه ای است که از نهر عیسی، نزدیک سرزمینی که به آن مُحَوَّل گفته می شود، سرچشمه می گیرد، میان آن جا و میان بغداد فرسنگی است»؛ معجم البلدان، ج 3، ص 399، درگاه «الصَّراة» (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
4. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «لسان» یافت می شود که به «بلاد» اصلاح و ترجمه گردید.
5. در نسخۀ چاپی کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «یکثر» یافت می شود که به «یکسر» اصلاح و ترجمه گردید.
6. کتاب سلیم بن قیس الهلالیّ، ج 2، ص 833، دنبالۀ ح 41 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. صحیح مسلم، ج 4، ص 8-2227، کتاب فتن و اشراط ساعت، ب 14، ح 42 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
8. التشریف بالمنن، ص 70-369، ملحقات، ح 542 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
9. إلزام الناصب، ج 2، ص 183، خطبۀ بیان 2 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
10. دلائل الإمامة، ص 475، ح 465 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
11. إلزام الناصب، ج 2، ص 162، خطبة البیان 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۱۲
خادم گمنام

اختلاف بنی عباس آخرالزمان

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۴۳ ب.ظ

اسحاق بن عمار از امام صادق علیه‏ السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:

لا ترون ما تحبون حتی یختلف بنو فلان فیما بینهم، فاذا اختلفوا طمع الناس و تفرقت الکلمه و خرج السفیانی [۱]

آنچه را که شما دوست دارید (که مراد قیام حضرت قائم علیه‏ السلام است) نخواهید دید مگر موقعی که بنی فلان (یعنی بنی‏ عباس) در بین خود اختلاف کنند. و چون آنان اختلاف کردند مردم به طمع می ‏افتند و تفرقه ایجاد می‏ شود و آن وقت است که سفیانی ظاهر می‏شود.

فإذا کان ذلک طمع الناس فیهم واختلفت الکلمه وخرج السفیانی [۲]

قال الصادق(ع):متی فرج شیعتکم فقال اذا اختلف ولد العباس و وهی سلطانهم و طمع فیهم من لم یکن یطمع [۳]

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گفتم: فَرَج شیعیان شما کی می رسد؟ فرمودند: هنگامی که بنی عباس با هم کشمکش داشته و پایه دولتشان سست گردد و کسی که هیچگاه در خود احساس طمع به دولت انها نمی کرد، چشم به دولتشان بدوزد.

این اختلافی که درروایات بسیار تاکید شده برسر کلمه است که آن کلمه عدل و عدالت میباشد و آن اختلاف که برخی گفته اند برای اینکه آخرین خلیفه از فلانی می میرد و چون فرزندی ندارد برسرجانشینی او دعوا و اختلاف می شود ربطی به بنی عباس  آخرالزمان ندارد.

دقیقادر روایتی دیگر با تعبیرلاترون ماتحبون به کار برده شده است که اشاره امام به اختلاف میان شیعیان است

که این روایت اشاره به اختلافی که خواهد افتاد دارد.

و الذی نفسی بیده ما ترون ما تحبون حتی یتفل بعضکم فی وجوه بعض، و حتی یسمی بعضکم بعضا کذابین [۴]

قسم به کسی که جانم در دست اوست نکند آنچه راکه دوست دارید نخواهید دید مگر اینکه که برخی از شما روی برخی دیگر آب دهان بیندازد و برخی از شما برخی دیگر را به دروغگو خطاب می کنند.

کلمه، اختلافی در اندیشه وگفتار

سبحان الله أما تحبون أن یظهر الله تبارک وتعالی الحق والعدل فی البلاد، ویجمع الله الکلمه ویؤلف الله بین قلوب مختلفه، ولا یعصون الله عز وجل فی أرضه، وتقام حدوده فی خلقه، ویرد الله الحق إلی أهله فیظهر حتی لا یستخفی بشئ من الحق مخافه أحد من الخلق. أما والله یا عمار لا یموت منکم میت علی الحال التی أنتم علیها إلا کان أفضل عند الله من کثیر من شهداء بدر وأحد، فأبشروا[۵]

صاحب کتاب «مجمع‏ النورین» درباره ‏ی برخی از حوادث قبل از ظهور، در حدیثی از عبدالله بشار برادر رضاعی حضرت سیدالشهداء علیه‏ السلام روایت کرده است که وی گفت: حضرت حسین بن علی علیه ‏السلام در ضمن یک حدیث طولانی چنین فرمود:

«اختلاف الصنفین من العجم فی لفظ کلمه، و یسفک فیهم دماء کثیره، و یقتل منهم الوف الوف الوف و خروج الشروسی من بلاد الأرمینیه الی آذربایجان یسمی بالتبریز، یرید وراء الری، الجبل الأحمر المتلاحم بالجبل الأسود، لزیق جبال الطالقان فتکون بین الشروسی و بین المروزی وقعه صیلمانیه، یشیب منه الصغیر و یهرم منه الکبیر فتوقعوا خروجه الی الزوراء، و هی البغداد هی أرض میشومه، هی أرض ملعونه و یبعث جیشه الی الزوراء مأه و ثلاثون الفا الی الزوراء، و یقتل علی جسرها الی مده ثلاثه أیام سبعون الف نفس، و یفتض اثنی‏عشر ألف بکر، و تری ماء الدجله محمرا من الدم و من نتن الأجساد»[۶]

دو دسته از مردم «عجم» درباره ‏ی لفظ کلمه‏ ای (که ظاهرا کلمه‏ عدل و عدالت باشد) دچار اختلاف می‏گردند و در میان آنان خونریزی بسیار می‏شود و هزاران هزار نفر کشته می‏شوند.(برخی باوقایع مشروطه تطبیق کرده اند)

آنگاه فرمود: و شروسی از بلاد (ارمنیه) به سمت آذربایجان که آن را (تبریز) می‏ نامند به قصد کوه سرخ پشت شهر «ری» که متصل به کوه سیاه، و چسبیده به کوهستان «طالقان» است قیام می ‏کند و میان «شروسی» و مروزی  جنگ بسیار سختی روی می‏دهد که کودکان را پیر و بزرگسالان را فرسوده می‏کند.

سپس فرمود: پس در آن موقع منتظر خروج او، (یعنی: آمدن سفیانی) باشید که به سوی «زوراء» خروج خواهد نمود، و «زوراء» (بغداد) است و آن سرزمین شوم، و زمینی لعن شده می‏باشد، لشکری را که متشکل از صد و سی هزار نفر است برای تسخیر (بغداد) می‏فرستد و تا سه روز بر روی جسر بغداد، (یعنی: پل نهر دجله) می‏جنگند و هفتاد هزار نفر از طرفین بر روی جسر کشته می‏شوند بطوری که آب دجله، از خون رنگین و از اجساد متعفن می‏گردد، و دوازده هزار دختر را (از اهالی بغداد) بی‏ عفت می‏نمایند.

…لَنْ یَخْرُجَ الْقَائِمُ وَ لَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى یَخْتَلِفَ بَنُو فُلَانٍ فِیمَا بَیْنَهُمْ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ‏ طَمَعَ النَّاسُ فِیهِمْ وَ اخْتَلَفَتِ الْکَلِمَهُ وَ خَرَجَ السُّفْیَانِیُّ وَ قَالَ لَا بُدَّ لِبَنِی فُلَانٍ مِنْ أَنْ یَمْلِکُوا فَإِذَا مَلَکُوفقا ثُمَّ اخْتَلَفُوا تَفَرَّقَ مُلْکُهُمْ وَ تَشَتَّتَ أَمْرُهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ عَلَیْهِمُ الْخُرَاسَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ هَذَا مِنَ الْمَشْرِقِ وَ هَذَا مِنَ الْمَغْرِبِ یَسْتَبِقَانِ إِلَى الْکُوفَهِ کَفَرَسَیْ رِهَانٍ‏ هَذَا مِنْ هُنَا وَ هَذَا مِنْ هُنَا حَتَّى یَکُونَ هَلَاکُ بَنِی فُلَانٍ عَلَى أَیْدِیهِمَا أَمَا إِنَّهُمْ لَا یُبْقُونَ مِنْهُمْ أَحَداً ثُمَّ قَالَ ع خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ وَ الْخُرَاسَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَه..[۷]

قائم هرگزخارج نخواهد شد و آنچه را که دوست می دارید نخواهید دید تا آنگاه که فلان طائفه در میان خودشان اختلاف اندازند و چون چنین شود مردم در باره آنان به طمع افتند و اختلاف کلمه روى دهد و سفیانى خروج کند.
و فرمود: فلان طائفه به ناچار باید به حکومت برسند و همین که به حکومت رسیدند و سپس اختلاف نمودند حکومتشان از یکپارچگى بیفتد و کارشان پراکنده شود تا آنکه خراسانىّ و سفیانىّ بر آنان خروج کنند این یک از خاور و آن یک از باختر همچون دو اسب میدان مسابقه بسوى کوفه پیشتازى کنند این از این سو و آن از آن سو تا آنکه نابودى فلان طائفه بدست آن دو انجام پذیرد آنچنان که یک نفر از آنان را باقى نگذارند.
سپس آن حضرت فرمود: خروج سفیانىّ و یمانىّ و خراسانىّ در یک سال‏ و…است

نکاتی دراین باره

۱-اختلاف بین بنی عباس آخرالزمان حتمی است وعامل نابودی آنها اختلاف است نه قدرت های خارجی

۲-بعد از این اختلاف است که مردم(اهل تسنن)جرأت طمع به بنی عباس را می کنند.

۳-حکومت بنی عباس بسیار قدرتمند است وکسی  جرأت نگاه چپ به این حکومت را نمی کند.

۴-خروج سفیانی هم بعد از اختلاف بنی عباس وضعیف شدن آنها است.

۵-باتوجه به خروج سفیانی کلمه فرج در روایات به معنای ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف است

۶-اختلافات بین بنی عباس آخرالزمان باعث خونریزی های متعددی می شود

۷-حرکت سفیانی به خاطر بنی عباس و دشمنی با بنی عباس است و در روایات بسیاری داریم که او دشمن بنی عباس است وبرای انتقام از بنی عباس آخرالزمان خروج می کند.

۸-هم سفیانی وهم خراسانی برحکومت بنی عباس خروج می کنندیکی از غرب یکی از شرق

کسانی که بنی عباس را حکومت عربستان می دانند  باید مراقب باشند از سفیانی حمایت نکنند چرا که دشمنی سفیانی با حکومت عربستان باعت دوستی آنها با سفیانی نشود درحالی که ما حکومت عربستان را بنی عباس آخر الزمان نمی دانیم بلکه بنی عباس آخرالزمان کسی است که سفیانی با او می جنگد وهمین جنگ سفیانی نیز نباید باعث حمایت از بنی عباس شود چرا که چون فلان کشور مثلا الان دارد باسفیانی می جنگد پس ما باید از او حمایت کنیم این خطایی بس بزرگ است که خیلی ها دچار آن می شوند یا بلعکس در روایات داریم برخی از شیعیان و خوبان درلشکرسفیانی می روند ولی درروز ابدال برمی گردند ولی انهایی که کشته شدندخدا میداند چه عاقبتی در قیامت درانتظارشان است.

شاید درباره مدت حکومت بنی عباس آخرالزمان که از جمله نشانه های اصلی وفراموش شده آخرالزمان است کمتر صحبت شده با شد در این روایت ۳ نفر که بر حکومت بنی عباس آخرالزمان حکومت می کنند را بیان می کند که نام سه حاکم آن هم نام پیامبران است و مدت حکومتشان ۴۰سال می باشد.

با توجه اتصال زوال ملک بنی عباس وظهور حضرت این نشانه اهمیت بسیاری دارد.

برکناری دونفرازبنی عباس آخرالزمان

ازجمله نشانه هایی که در آخر الزمان بسیار مهم است و از ائمه به عنوان کل فرج نام برده شده بنی عباس آخرالزمان است که ما در فرصتهای مناسبتر این را موشکافی کرده وبررسی می کنیم .اما قبل از اینکه به بررسی بنی عباس بپردازیم برخی از روایتها رابرای عزیران قرار می دهیم که باشد راهگشای آنان باشد و یکی از نشانه های بنی عباس در آخر الزمان خلع دونفر که آن دو نفر در حکومت بنی عباس از ارکان اصلی نیستند بلکه از ارکان فرعی می باشندکه شخص اول بدون اختلاف برکنار می شود و از قدرت بنی عباس کاسته نمی شود ولی در هنگام خلع دومین شخص از منصب خود بنی عباس دچار اختلاف شده و باعث طمع سفیانی می شود و سفیانی خروج می کند.

 

قبلا گفتیم امرسفیانی که شخصی جوان و موفرفری وسفید و قد بلند است در حمص جرقه می زند و شعله ورشدن آن دردمشق است و با اختلاف بنی عباس است که هنگام خلع شخص دوم از منصب در حالی که اصلی نیست سفیانی خروج می کند.

پی نوشتها

[۱] – روضه کافی ص۲۰۹

[۲] – بحارج۵۲ص۲۳۲

[۳] – اعیان الشیعه ص۷۳و(تفسیر عیاشی از یعقوب بن سراج)

[۴] – بحارالانوارج۵۲ ص۱۱۶

[۵] – بحارالانوار ج۵۲ص۱۲۷-الکافی ج۱ص۳۳۳-کمال الدین ج۲ص۶۴۵

[۶] – مجمع النورین  ص۲۹۷ چاپ محرم ۱۳۲۷ وبشارهالاسلام ص۸۵

[۷]-الغیبه( للنعمانی) ص: ۲۵۶

https://t.me/joinchatakheruzzaman

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۴۳
خادم گمنام

حکومت بنی مروان درآخرالزمان

شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ

یکی از اقوام تاثیرگذار در تاریخ که انحراف آنها بسیار بود و در مقابل شیعه ایستاده بودند مروانیان می باشند که در زیارت عاشورا بر آنها لعن وارد شده است.

لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّهَ قَاطِبَه

هَذَا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ وَ الْعَذَاب‏

اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه

جواب این سوالات چیست؟

حال نقش بنی مروان در آخرالزمان چگونه است ؟
چگونه حکومتی خواهند داشت؟

اشخاص تاثیرگذار در بین آنها خواهد بود؟

آیا قدرتی خواهند داشت؟

دشمنان وهمدستان آنها چه کسانی هستند؟

 

صحیفه الرضا علیه السلام عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام کَأَنِّی بِالْقُصُورِ وَ قَدْ شُیِّدَتْ حَوْلَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ کَأَنِّی بِالْأَسْوَاقِ قَدْ حُفَّتْ حَوْلَ قَبْرِهِ فَلَا تَذْهَبُ الْأَیَّامُ وَ اللَّیَالِی حَتَّى یُسَارَ إِلَیْهِ مِنَ الْآفَاقِ وَ ذَلِکَ عِنْدَ انْقِطَاعِ مُلْکِ بَنِی مَرْوَانَ.

 

بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۹۸ ص ۱۱۴

 

مرحوم مجلسی دربحار روایتی را از امام رضا علیهم السلام که آن حضرت از پدرانشان و از حضرت سجاد علیه السلام نقل می فرمایند:

گویا که من قصرهایی را که بلند می باشد را می بینم که اطراف قبر امام حسین علیه السلام بنا شده است و بازارها اطراف قبر او را احاطه کرده است و شب و روز می گذرد که از آفاق به سوی قبر او می آیند و این در زمان از بین رفتن حکومت بنی مروان است.

 

در این روایت حضرت از واقعه ای پیشگویی می کند که در آخرالزمان اتفاق می افتد زیرا ساختمانهای بلند و آپارتمانها درزمانهای گذشته اطراف حرم امام حسین علیه السلام نبوده و تایید آن به نظر نمی رسد ولی اینکه به سوی زیارت قبر حسین علیه السلام می آیند شاید تایید باشد ولی بازهم باید گفت که زیدیه ، اسماعیلیه ، کیسانیه و… همه ارادتمند امام حسین علیه السلامند و تنها حضور در کربلا وزیارت قبر حسین علیه السلام دلیلی بر خوب بودن افراد نیست مگر کسی که امامیه و دوازه امامی باشد ولی در این این روایت شریف بیشتر اشاره به از بین رفتن حکومت بنی مروان دارد که بعد از آن زیارت رونق می گیرد و این خود نشانه ای واضح برای شیعه می باشد.

حال آیا می توان بنی مروان را حکومت صدام و بعثی های عراق عنوان کرد؟ چرا که بعد از نابودی صدام و بعث در عراق این رونق در زیارت کربلا و ساختمانهای بزرگ وهتلهای بلند در اطراف این مرقد نورانی ساخته شده و بازارها و زفت وآمد به این مکان شریف زیاد شد، طوری که هرساله میلیونها زائر از سراسر زمین به زیارت ایشان می روند.

 از ویژگی های بارز بنی مروان طبق روایات تراشیدن ریش وگذاشتن سبیل بوده است که امیرالمومنین از این گروه هم خبر می دهد که :

 

….قَالَ لَهُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ فَمَا جُنْدُ بَنِی مَرْوَانَ قَالَتْ فَقَالَ لَهُ أَقْوَامٌ حَلَقُوا اللِّحَى وَ فَتَلُوا الشَّوَارِب‏ ….

الکافی (ط – الإسلامیه) ج‏۱ ص ۳۴۶

 

در روایت حباله والبیه بیان شده که راوی به امیرالمومنین علیه السلام می گوید:

جند بنی مروان چه کسانی اند؟ حباله می گوید : حضرت فرمودند: آنها گروهی اند که ریشهای خود را می تراشند و شبیلهای خود را می گذارند…

از ویژگی های اصلی حکومت بعث همین خصلت می باشد که ریشهای خود را می تراشند و سبیل های خود را میگذارند وهمه در تصویر صدام ولشکریانش کاملا دیده اند واین را می رساند که آنها با اهل بیت علیهم السلام خوب نبوده و زیاد نمی گذارند زیارت ائمه رونق بگیرد.

اما این گروه هنوز نابود نابود نشده اندولی حکومت آنها منقطع شده است  و باقی مانده افراد آنها توسط سفیانی نابود خواهند شد که این افراد در شام ودمشق می باشند و در واقع همان امتداد حزب بعث در عراق هستند که ریش های خود را می زنند و سبیل می گذارند.

عن جابر ، عن أبی جعفر علیه السلام  قال : یقتل أربعه نفر بالشام کلهم ولد خلیفه ، رجل من بنی مروان ورجل من آل أبی سفیان .قال : فیظهر السفیانی على المروانیین فیقتلهم ، ثم یتبع بنی مروان ، فیقتلهم ، ثم یقبل على أهل المشرق وبنی العباس حتى یدخل الکوفه .

جابر از امام باقرعلیه السلام نقل می کند که فرمود:

چهار نفر درشام کشته می شوند که همه آنها فرزند خلیفه هستند ، مردی از بنی مروان ومردی از آل ابی سفیان ، پس سفیانی بر مروانیان غلبه کرده و انها را می کشد وبعد از ان نیز طرفداران آبنی مروان را می کشد و سپس رو به سوی اهل مشرق و بنی عباس می کند تا اینکه وارد کوفه می شود.

 

قال أبو جعفرعلیه السلام : ینازع السفیانی بدمشق أحد بنی مروان فیظهر على المروانی فیقتله ثم یقتل بنی مروان ثلاثه أشهر ثم یدخل على أهل المشرق حتى یدخل الکوفه .

 

امام باقرعلیه السلام فرمود:

 سفیانی با یکی از بنی مروان در دمشق منازعه کرده و درگیر می شود و بر مروانی غلبه می کند سپس بنی مروان را در مدت سه ماه می کشد سپس وارد اهل مشرق شده و وارد کوفه می شود.

 

الفتن لابن حماد ص ۱۷۱-۱۷۲

إحقاق الحق للتستری ج ۲۹ ص ۵۱۸

اینجاست که این روایت نورانی امام باقر علیه السلام برای شیعه معنایش واضح تر می شود که سفیانی برای شما برای مقابله وشکنجه با دشمنانتان کافیست

 

…کَفَى بِالسُّفْیَانِیِّ نَقِمَهً لَکُمْ مِنْ عَدُوِّکُم …

سفیانى براى شکنجه کردن دشمن شما براى شما کافى است

الغیبه( للنعمانی) ص: ۳۰۱ – بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۵۲ص ۱۴۱

 

حال ببینیم چه کسانی از از بین رفتن مروانی نیرو می گیرند که آغازی برای ظهور حضرت خواهد بود و وظیفه شیعه عدم حمایت از هیچ کدام جز معصوم است .

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ:

 إِذَا صَعِدَ الْعَبَّاسِیُّ أَعْوَادَ مِنْبَرِ مَرْوَانَ أُدْرِجَ مُلْکُ بَنِی الْعَبَّاسِ وَ قَالَ علیه السلام قَالَ لِی أَبِی یَعْنِی الْبَاقِرَ علیه السلام: لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ‏ءٌ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ…

 

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:

هنگامى که‏ عبّاسىّ از چوبهاى (پله‏هاى چوبین) منبر مروان بالا رود، حکومت بنی عبّاس ترقّى و رونق خواهد یافت و فرمود: پدرم- یعنى امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر باید آتشى از آذربایجان برافروزد که چیزى در برابرش نتواند ایستاد، پس چون چنین شود در خانه‏هاى خود بمانید و تا زمانى که ما آرام هستیم شما نیز آرام باشید  وبه زمین بچسبید و چون حرکت‏کننده ما به فعّالیت پرداخت به سوى او بشتابید اگر چه بر سر زانوان، به خدا سوگند گوئى من هم اکنون بدو مى‏نگرم که در میان رکن و مقام از مردم بر کتابی جدید بیعت می گیرد.

الغیبه( للنعمانی) ص ۲۶۴ – بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۵۲ ص ۱۳۵

 

سفیانی اصهب مروانی را در شام که کشت ، هدف بعدی او عراق می باشد.

امام باقر علیه السلام فرمودند:

…أَوَّلُ أَرْضٍ تَخْرَبُ أَرْضُ الشَّامِ ثُمَّ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَى ثَلَاثِ رَایَاتٍ رَایَهِ الْأَصْهَبِ وَ رَایَهِ الْأَبْقَعِ وَ رَایَهِ السُّفْیَانِیِّ فَیَلْتَقِی السُّفْیَانِیُّ بِالْأَبْقَعِ فَیَقْتَتِلُونَ فَیَقْتُلُهُ السُّفْیَانِیُّ وَ مَنْ تَبِعَهُ ثُمَّ یَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا یَکُونُ لَهُ هِمَّهٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاق‏….

اولین زمینی که خراب می شود زمین شام است که در این موقع سه پرچم وحزب (اصلی) در آنجا اختلاف می کنند اصهب وابقع وسفیانی که سفیانی بعد از کشتدن ابقع و یارانش اصهب را می کشد و بعد از ان تنها همتش این است که به سوی عراق حرکت کند….

الغیبه( للنعمانی) ص ۲۸۰ – باب ۱۴

 

البته دربرخی روایات که اصهب را همان ابقع معرفی کرده است را می توان به همین معنا که هردو مروانی هستند تعبیر کرد که وقتی سفیانی این دو را می کشد یکی از ترفندهای بنی عباسیان این است که به مکه می روند و اموال فراوانی را بین مردم تقسیم می کنند ومی خواهند برای جذب نیرو خود را شبیه امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف کنند وشاید از زیدیه هم کمک بگیرند

 

بُرَیْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام  قَالَ یَا بُرَیْدُ اتَّقِ جَمْعَ الْأَصْهَبِ قُلْتُ وَ مَا الْأَصْهَبُ قَالَ الْأَبْقَعُ قُلْتُ وَ مَا الْأَبْقَعُ قَالَ الْأَبْرَصُ وَ اتَّقِ السُّفْیَانِیَّ وَ اتَّقِ الشَّرِیدَیْنِ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ یَأْتِیَانِ مَکَّهَ یَقْسِمَانِ بِهَا الْأَمْوَالَ یَتَشَبَّهَانِ بِالْقَائِمِ علیه السلام وَ اتَّقِ الشُّذَّاذَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ قُلْتُ وَ یُرِیدُ بِالشُّذَّاذِ الزَّیْدِیَّهَ لِضَعْفِ مَقَالَتِهِمْ وَ أَمَّا کَوْنُهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لِأَنَّهُمْ‏ مِنْ بَنِی فَاطِمَهَ.

 

از برید روایت شده که امام محمد باقر علیه السّلام به او فرمود: ا

ى برید! از پیوستن بجمعیت اصهب وابقع برحذر باش.  گفتم: اصهب کیست؟ فرمود: همان ابقع است. گفتم: اصهب کیست؟ فرمود: کسى است که پیسى دارد و از سفیانى پرهیز کن و از دو نفر آواره از اولاد فلان که بمکه مى‏آیند و اموال بمردم تقسیم مى‏کنند و خود را شبیه بقائم نشان می دهند نیز بپرهیز. همچنین از گروه کمی از آل محمد که سادات هستند هم دورى کن.

مقصود حضرت زیدیه هستند که عقیده ضعیفى دارند اما اینکه آنها از آل محمدند چون از فرزندان فاطمه می باشند.

بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۵۲ ص ۲۷۰

 

نکاتی درباره آل مروان در آخرالزمان

  1. آل مروان مورد لعن وبرائت ائمه معصوم علیهم السلام واقع شده اند.
  2. آل مروان ابتدا حکومتی درعراق دارند که قبر حسین علیه السلام تحت سلطه آنهاست.
  3. حکومت بنی مروان که از بین برود کربلا رونق پیدا کرده و از همه جای دنیا به زیارت قبر شریف می آیند.(بنی عباس اول بسیاری از حکامشان مخالف زیارت بودند مانند متوکل)
  4. بعد از بنی مروان بنی عباس می آید که باعث رونق زیارت کربلا با بنا و ساخته های بلند وبازار ها می شود.
  5. همه بنی مروان از بین نمی روند بلکه گروهی از آنها در شام قدرت دارند.
  6. سفیانی دشمن مشترک بنی مروان وبنی عباس است
  7. شخصیتهای بزرگ بنی مروان مانند اصهب درشام ودمشق هستند.
  8. سفیانی سراغ یکی از طرفداران بنی مروان رفته او ویارانش را می کشد.
  9. سفیانی بعد از ان سراغ اصهب رفته واورا نیز می کشد.
  10. سفیانی بعد از کشتن مروانیان هدفش عراق است.
  11. بعد از کشته شدن مروانیانِ دمشق وشام، بنی عباس ضعیف می شود.
  12. بنی مروان و بنی عباس و زیدیه ازدشمنان سفیانی هستند که کاری از پیش نمی برند.
  13. لزوم خانه نشینی وعدم حمایت از هیچ گروهی تا خروج سفیانی وندای آسمانی درروایات تصریح شده است.
  14. سفیانی برای مبارزه با دشمنان شیعه کافی است و امام عصر علیه السلام خودشان با سفیانی مبارزه می کنند.
  15. بنی مروانیان یک ویژگی بارز دارند که سبیلها را می گذارند وریشها را می تراشند که این خلاف عمل سفیانی و مکاتب افراطی اهل تسنن است.
  16. اهل مشرق و بنی عباس باهم همدست هستند که سفیانی علیه ایشان حرکت می کند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۰:۲۷
خادم گمنام

اختلاف از نشانه های قبل از ظهور

دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ب.ظ

                                                               

بروز و افزایش اختلاف میان گروههای مختلف جوامع انسانی از مهمترین نشانه های نزدیک شدن ظهور امام مهدی(علیه السلام) است؛ اختلاف میان زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، برادر و خواهر، دو دوست و دو هم مذهب، اختلاف بین مردم یک سرزمین و زمامدارانش، اختلاف میان زمامداران یک کشور و اختلاف بین ملّتها و دولتها و پیروان مذاهب گوناگون.


اختلاف میان جهانیان، به ویژه مسلمانان

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

قائم(علیه السلام) قیام نمی کند مگر هنگام…
اختلافی شدید میان مردم و پراکندگی در دین…(۱).

نیز از آن بزرگوار روایت شده است:

… میان اهل مشرق و مغرب اختلاف می افتد
و بین اهل قبله (مسلمانان) نیز چنین می شود…(۲).

۱٫ الغیبه، ص ۲۴۰، ب ۱۳، ح ۲۲٫
۲٫ الغیبه، ص ۲۷۰، ب ۱۴، ح ۲۲٫


اختلاف میان زمامداران بنی عبّاس

بروز اختلاف میان زمامداران بنی عبّاس و از نشانه های حتمی بودن آن، یکی از پیچیده ترین و مهمترین مباحث مرتبط با آخرالزمان و مهدوِیّت می باشد که تا کنون به صورت رازی سر به مهر باقیمانده است و نگارنده، با توجّه به آنکه ما اکنون در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) به سر می بریم و نگرانی و سرگردانی مؤمنان و منتظران ظهور رو به افزایش است، بر آن شد با استمداد از عنایات الهی و بهره گیری از روایات اسلامی از این راز بزرگ پرده بردارد.
پس از به حکومت رسیدن بنی عبّاس در آخرالزمان و دوام حکومتشان در سالهای دراز، سرانجام بر سر تقسیم قدرت، در دو مرحله میانشان اختلاف می افتد.
در مرحلۀ اوّل که چند سالی با ظهور امام مهدی(علیه السلام) فاصله دارد، بنی عبّاس سه گروه می شوند: بنی عبّاس، خودسران و بنی فاطمه. دو گروه قدرتمند بنی عبّاس و خودسران به تدریج گروه ضعیفتر (بنی فاطمه) را از عرصۀ قدرت خارج می سازند و نتیجۀ این اقدام، سست شدن پایه های نظام عبّاسی بر اثر کاهش حمایت دولتهای قدرتمند خارجی و نیروهای مردمی از ایشان است.
در مرحلۀ دوم، دو گروه قدرتمند باقیمانده با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند و این اختلاف در زمانی نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) به اوج می رسد و بنی عبّاس و خودسران در برابر یکدیگر صف آرایی می نمایند و خونریزی زیادی میانشان رخ می دهد و مردم دچار ترس می شوند. 
گفتنی است، نشانه های قیام امام مهدی(علیه السلام) برخی اختصاصی و حتمی اند و بعضی دیگر عمومی و غیر حتمی. اوّلین نشانۀ حتمی، بروز اختلاف دوم میان زمامداران بنی عبّاس در آخرالزمان است.
امام محمّد باقر(علیه السلام) می فرماید:

هر گاه بنی فلان در میانشان اختلاف افتاد، پس در آن هنگام، منتظر گشایش باشید و گشایش شما نیست مگر در اختلاف بنی فلان. پس هر گاه اختلاف پیدا کردند، منتظر صدای بلند در ماه رمضان باشید و خروج قائم. بی گمان خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد و هرگز قائم خروج نخواهد کرد و آنچه را دوست می دارید نخواهید دید، مگر آنکه بنی فلان میانشان اختلاف افتد. پس هر گاه آنچنان شد، مردم در ایشان طمع می ورزند و اختلاف کلمه می شود و سفیانی خروج می کند…(۱).

نیز از آن بزرگوار روایت شده است:

ای جابر، به زمین بچسب و دست و پایی مجنبان تا نشانه هایی را که برایت یادآور می شوم ببینی، اگر به آنها رسیدی(۲).
نخستین آن نشانه ها اختلاف بنی عبّاس است…(۳).


یعقوب بن سَرّاج می‏گوید: به ابو عبدالله(علیه ‏السّلام) – امام صادق- گفتم: گشایش شیعیان شما چه زمانی خواهد بود؟ فرمود:

هنگامی که فرزندان عبّاس اختلاف پیدا کنند و حکومتشان سست گرددو طمع ورزد در ایشان کسی که طمع نمی ورزید، عرب افسار خود رابر کند(۴)، هر چنگالداری چنگالش را بالا برد(۵) و سفیانی آشکار شودو یمانی روی آورد و حسنی حرکت کند، صاحب این امر، با میراث رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، از مدینه به سوی مکّه می رود…(۶).

نیز از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است:

و اختلاف بنی فلان از [نشانه های] حتمی است…(۷).

امام علی(علیه السلام) در این باره چنین می فرماید:

هر گاه پرچمهای سیاه را دیدید، به زمین بچسبید و دستها و پاههایتان را تکان ندهید. سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شودو دلهایشان چون پاره های آهن است، آشکار خواهند شد. ایشان که به هیچ عهد و پیمانی وفا نمی کنند، به حق دعوت می کنند، در حالی که اهلش نیستند، نامهایشان کنیه ها و نسبتهایشان به آبادیهاست(۸)،
موهایشان مانند موهای زنان رهاست، دارای دولت اند تا آنکه میانشاناختلاف افتد. سپس خداوند حق را به هر کس که بخواهد می دهد(۹).

این حدیث به پرچمهای سیاه اوّل اشاره دارد و دارندگان آن، همان بنی عبّاسی اند که در آخر الزمان در مشرق زمین و در میان مردم غیر عرب ظاهر می شوند و به حکومت می رسند.
کعب الأحبار گفته است:

هر گاه خاندان عبّاس در میانشان اختلاف افتاد،پس آن، نخستین سستی کارشان است(۱۰).

محمّد بن حنفیّه گفته است:

همواره پرچمهای سیاهی که از خراسان خارج می شوند، بر سر
نیزه هایشان یاری است(۱۱)، تا آنکه میانشان اختلاف افتد. پس هر گاه میانشان اختلاف افتاد، سه پرچم در شام برافراشته می شود(۱۲)
.

امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده است:

. . . دولت ایشان (بنی عبّاس) همواره برقرار است، تا آنکهستارۀ دنباله‏ دار آشکار شود و با یکدیگر اختلاف پیدا کنند(۱۳).

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

به زودی شما را رهبرانی که بدترین رهبران اند،سرپرستی می کنند. پس هر گاه به سه پرچم جدا شدند،بدانید که این [مایۀ] نابودی ایشان است(۱۴).

ابو اُمیّۀ کلبی گفته است: حدیث گفت ما را پیرمردی که [دوران] جاهلیّت را درک کرده بود و دو ابرویش بر دو چشمش افتاده بود. [او] گفت:

صاحبان پرچمهای سیاه، همواره گردنهاشان کلفت است(۱۵) تا آنکه  میانشان اختلاف افتد و برخی از ایشان با بعضی [دیگر] مخالفت ورزند.
پس به دسته تقسیم می شوند؛ گروهی به بنی فاطمه، عدّه ای به بنی عبّاس و دسته ای به خودشان فرا می خوانند…(۱۶).

امام صادق(علیه‏السّلام) فرمود:

تباهی حکومت بنی فلان نخواهد بود، مگر آنکه دو شمشیر (دو گروه قدرتمند) بنی فلان درگیر شوند. پس هر گاه با یکدیگر درگیر شدند، تباهی حکومت ایشان در آن هنگام خواهد بود(۱۷).

کعب الأحبار گفته است:

هر گاه دو مرد بلند مرتبه از بنی عبّاس بر کنار شوند، نخستین اختلاف میانشان می افتد. سپس در پیِ آن، اختلاف دیگری است که در آن،نابودی خواهد بود و خروج سفیانی هنگام اختلاف دوم ایشان است(۱۸).

امام محمّد باقر(علیه‏السّلام) فرمود:

به ناچار بنی فلان حکومت خواهند کرد. پس هر گاه حکومت کردند و سپس اختلاف پیدا کردند، حکومتشان متفرّق و کارشان پراکنده می گردد، تا آنکه خراسانی و سفیانی بر ایشان بشورند؛ این از مشرق و آن از مغرب…(۱۹).

۱٫ الغیبه، ص ۲۶۶، ب ۱۴، ذیل ح ۱۳٫
۲٫ یعنی اگر به آن زمان رسیدی، آن نشانه ها را می بینی.
۳٫ الغیبه، ص ۲۸۹، ب ۱۴، ح ۶۷٫
۴٫ یعنی هر کاری که خواست، انجام دهد.
۵٫ واژۀ «صیصیّه» ـ به کار رفته در متن عربی حدیث ـ معانی مختلفی دارد؛ از جمله: چنگال و ناخن پشت پای خروس، شاخ آهو و گاو، قلّاب بافندگی و برج و بارو. در اینجا کنایه از هر چیزی است که نشانۀ زورمندی و آلت دفاعی باشد.
۶٫ الغیبه، ص ۲۷۸ ، ب ۱۴، ح ۴۲٫
۷٫ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۹، ب ۲۶، ح ۲۷٫
۸٫ یعنی این گروه عرب نیستند. زیرا عربها کنیه مانند ابوالفضل را نام اشخاص قرار نمی دهند و افراد را به جای آبادیها، به قبیله هاشان نسبت می دهند.
۹٫ الفتن، ص ۱۳۶، جزء ۳، ح ۵۵۸٫
۱۰٫ الفتن، ص ۱۴۱، جزء ۳، ح ۵۷۸٫
۱۱٫ یعنی بنی عبّاس در سایۀ سلاحهایشان نیرومندند.
۱۲٫ الفتن، ص ۱۴۱، جزء ۳، ح ۵۷۷٫
۱۳٫ الفتن، ص ۱۳۴، جزء ۳، ح ۵۵۲‏.
۱۴٫ الفتن، ص ۱۴۰، جزء ۳، ح ۵۷۵٫
۱۵٫ یعنی نیرومندند.
۱۶٫ الفتن، ص ۱- ۱۴۰، جزء ۳، ح ۵۷۶٫
۱۷٫ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰، ب ۲۵، ح ۵۵٫
۱۸٫ الفتن، ص ۱۴۲، جزء ۳، ح ۵۸۱٫
۱۹٫ الغیبه، ص ۲۶۶، ب ۱۴، ذیل ح ۱۳٫


اختلاف میان ایرانیان
شیخ مفید، از اخبار مرتبط با نشانه‏های پیش از قیام قائم(علیه‏السّلام)، چنین دریافته است:

… اختلاف دو گروه از عجم (ایرانیان) و خونریزیِ بسیار میان آنان…(۱).

۱٫ الإرشاد، ج ۲، ص ۳۶۹٫


اختلاف میان زمامداران ایران و کشورهای عربی
امام علی(علیه السلام) می فرماید:

… سپس بین سران عرب و عجم، دشمنی و اختلاف رخ می‏دهد.در نتیجه، همواره با یکدیگر در اختلاف‏اند تا آنکه کار به دستمردی از فرزندان ابوسفیان بیفتد…(۱).

خوانندگان گرامی آگاهند که در کنار روابط به ظاهر دوستانه میان زمامداران ایران و برخی کشورهای عربی، اختلافات ریشه داری از سالها پیش تا کنون میان سران عرب و عجم وجود دارد، و هر چه به زمان خروج سفیانی در شام نزدیکتر شویم، این اختلافات بیشتر می شوند.
۱٫ منتخب کفایه ‏المهتدی ، ح ۳٫

اختلاف میان آل سعود
ه
مان گونه که در مبحث «بحران در حکومت عربستان سعودی» توضیح داده ایم، در پیِ مرگ ملک عبدالله، بر سر تعیین جانشین وی، اختلاف شدیدی میان خاندان سعود روی می دهد، و در نتیجه، حکومتشان از هم می پاشد.
پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) در این باره چنین می فرماید:

هنگام مرگ خلیفه ای اختلافی خواهد بود…(۱).

۱٫ عقد الدرر، ص ۱۰۳، ب ۴، ف ۲٫


اختلاف میان ترک و روم
بر اساس روایات اسلامی، در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام)، پس از اتّحادی شوم میان امریکا (غرب) و روسیه (شرق) در تهاجم به ایران، میان آن دو اختلاف می افتد و جنگ جهانی رخ می دهد.
از حُذَیفَه بن یمان روایت شده است:

پیامبر(صلّی الله علیه و آله) از فتنه ای (اختلافی) که میان مشرق و مغرب
خواهد بود، یاد کرد و فرمود: در حالی که آنان با یکدیگر اختلاف دارند،
ناگهان سفیانی از درّۀ خشک بر آنان می شورد…
تا آنکه در دمشق فرود می آید(۱).

۱٫ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۸۶، ب ۲۵، ذیل ح ۱۱٫


اختلاف میان ارتش ناتو
همان گونه که در مبحث «اختلاف در ارتش ناتو» آورده ایم، امام علی(علیه السلام) از بروز اختلاف میان نیروهای نظامی غرب یا ارتش ناتو (NATO)، در آستانۀ قیام امام مهدی، خبر داده است:

… هنگامی که… میان سپاهیان روم اختلاف افتد
و آنچه پنهان بوده آشکار شود…(۱).

۱٫ إلزام الناصب، ج ۲، ص ۴- ۱۸۳، خطبۀ بیان ۲٫

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۵۳
خادم گمنام

یکی از عواملی که برای یاری امام  عصر عج الله فرجه الشریف نیاز است این است که شیعه تا می تواند خود را به مهلکه نیندازد وخود را به کشتن ندهد جان خود را حفظ کند تا به یاری مولای خود برسد و همینکه ظهوررا باید نزدیک بدانیم یعنی جان خود را حفظ کنیم تا حضرت را یاری کنیم رکن اصلی یاری رسانی به امام جان شیعه وشیعیان اند.حتی امام حسین علیه السلام برای حفظ جان خود از مدینه خارج شد وبرای حفظ جان از مکه خارج شد تااورانکشند.

درروایتی می بینید که امام صادق علیه السلام در حالی که قیام گروهی را تشریح می کند وحتی کشته های آنان را شهید می نامد ولی باز تاکید می کند جان خود ار باید حفظ کرد.

عنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی‏ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.

الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۲۷۴

همانا از امام باقر علیه السّلام  فرمودند:  انگارمی بینم گروهی را در شرق که خارج شده اند  وحق را می خواهند  ولی به آنها نمی دهند، دوباره حق را می خواهند و طلب می کنندولی به آنها نمی دهند وقتی می بینند اینچنین است  شمشیرهای خود را بر دوش می گذارند   پس به آنها آنچه را که خواسته بودند میدهند ولی  آنها قبول نمی کنند تا اینکه قیام می کنند وقیامشان را نگه داشته تا اینکه به  صاحب شما می دهند کشته هایشان شهید اند اما اگر من آن زمان را درک کنم جانم را نگه می داشتم برای صاحب این امر.

نکاتی که از این حدیث بدست می آید

۱-گروهی در آخرالزمان قبل از ظهور امام ازشرق خارج می شوند یا حرکتی می کنند

۲-این خروج قیام مسلحانه نیست  بلکه خارج شدن از خانه هایشان یا حرکتی مسالمت آمیز است چون بعد از آنکه به آنها حقی که خواستارند نمی دهند مسلح می شوند ولی باز هم در روایت نیامده که از اسلحه استفاده می کنند بلکه تنها آمادگی آنها بیان می شود

۳-حقی که این گروه می طلبند ولایت ائمه است ومبارزه با کسانی که ولایت ائمه رامنحرف کرده اند یعنی بنی عباس آخرالزمان

أَنَّ أَئِمَّهَ الْحَقِ‏ وَ أَتْبَاعَهُمْ هُمُ الَّذِینَ عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَنَّ أَئِمَّهَ الْجَوْرِ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ عَنِ الْحَقِ‏ فَقَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا

الغیبه( للنعمانی)، النص، ص:۱۲۹

در این روایت به صراحت تاکید شده که  همانا حق ائمه اطهارند وکسانی که از آنها تبعیت کنند و امامان جور از دین خدا دورند وبر حق نیستند وآنها گمراه شده وگمراه کننده می باشند دقیقا بر حکومت وامامان بنی عباس آخرالزمان تطبیق می شود که این گروه اهل شرق حق را می خواهند یعنی توحید وولایت معصوم را می خواهند

۴-خروج آنها می تواند بر خراسانیکه  بر بنی عباس  می شورد باشد چرا که درروایتی آمده

… لَا بُدَّ لِبَنِی فُلَانٍ مِنْ أَنْ یَمْلِکُوا فَإِذَا مَلَکُوا ثُمَّ اخْتَلَفُوا تَفَرَّقَ مُلْکُهُمْ وَ تَشَتَّتَ أَمْرُهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ عَلَیْهِمُ الْخُرَاسَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ هَذَا مِنَ الْمَشْرِق‏…

الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۲۵۶

به ناچار بنی عباس حکومتی تشکیل می دهند وهنگامی که قدرتمند شده وحکومت می کنند اختلاف در آنها پیش می آید و تفرقه در حکومتشان می شود وامورآنها پراکنده خواهد شد تا اینکه بر آنها خراسانی از مشرق وسفیانی از مغرب خروج می کند

۵-خروج خراسانی وسفیانی در یک زمان است وبعد از خروج سفیانی امام مهدی عج ظهور مخفی کرده وارتباط با خواص ویارانش دارد لذا این حرکت با خود حضرت مهدی عج الله فرجه هماهنگ می باشد.

فَإِذَا ظَهَرَ السُّفْیَانِیُّ اخْتَفَى‏ الْمَهْدِیُ‏ ثُمَّ یَخْرُجُ بَعْدَ ذَلِک‏ 

الغیبه (للطوسی)/ کتاب الغیبه للحجه، النص، ص: ۴۴۵

۶-کشته های  آنها شهیدند چند دلیل می تواند داشته باشد 

الف:چون اینان بعد از خروج سفیانی حرکت کردند وبعد از خروج سفیانی اجازه حرکت داده شده است

ب: آنها به ظلم کشته شده اند نه اینکه آنها وارد مهلکه وجنگ شده باشند مثلا اینها آماده نبرد بودند ولی عملیاتی نکردند اما بنی عباس به ناحق ومخفیانه یا شبیخون مانند آنها را کشته است یا مثلا درزندانهای بنی عباس کشته شدند

ج:این حرکت برای نابود حکومتی که ولایت ائمه را منحرف کرده، بوده است وبعد از اذن امام معصوم هم بوده پس شهیدند.

۷-خروج آنها قیام نیست چون ادامه حدیث می گوید حتی یقوموا یعنی قیامشان با یقینی شدن ظهور امام عصر عج الله تعالی فرجه است

۸-با این همه اوضاع واحوال باز هم واجب نیست  انسان وارد حرکت آنها شود ومی تواند صبر کند تا ظهور امام زمان عج الله فرجه علنی وآشکار شود وبه یاری وی رود

۹- اینکه دوباردر روایت اشاره شده به اینکه حق را می خواهند ولی به آنها نمی دهند وبار دوم آماده نبرد مسلحانه می شود نشان است این دارد که در بار اول بنی عباس قدرتمند است ولی در بار دوم بنی عباس ضعیف شده وآنها قدرتمند تر شده اند

۱۰-اما چرا امام  کمک به آنها را واجب نکرده است در جواب می توان گفت:

الف: شاید به خاطر هم مسیری خراسانی وسفیانی باشد چرا که هردو یک هدف دارند واین خود انحراف ایجاد می کند یا شبه ایجاد می کند که سفیانی هم شاید حق باشد

ب:شاید نیازی به حرکت آنها نیست وخود سفیانی برای نابودی بنی عباس کافی است

ج:شاید در بین بنی عباس افرادی باشند که ساده گی داشته وفریب خورده اند واگر آنها بجنگند شاید انسانهای بی گناهی کشته شود

د:مهمترین عامل را شاید اهمیت قیام امام دانست واینکه کمک به آن قیام واجب است و با قیام حضرت تمام حکومتهای ظالم بر خواهد افتاد ونیازی به حرکت اینها نمی باشد

اما مهمترین نکته در باره این حدیث اهمیت حفظ جان برای یاری رساند به قیام حضرت است واگر نگاهی به نزدیک دانستن ظهور بکنیم متوجه خواهیم شد اگر هم گفته اند ظهور را نزدیک بدانیم یعنی چون ظهور نزدیک است وهر لحظه امکان دارد حضرت بیاید باید جان خودرا حفظ نموده ووارد مهلکه ها نشویم.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۵
خادم گمنام