آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

صفر دومین ماه از ماههای دوازده‌گانۀ سال هجری قمری نزد مسلمانان است، و از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می‌شود که هر گاه خدای متعالی بخاهد امام مهدی(علیه‌السّلام) را بر جهانیان چیره کند، میان آنان، به ویژه مسلمانان، جنگهایی پایدار و آشوبهایی فراگیر را در بازه‌ای یک‌ساله پیش می‌اندازد که از صفر سال پیش از قیام امام آغازیده، و در صفر پس از قیامش پایان داده می‌شوند، و چنین می‌نماید که آغاز جنبشهای اصهب مروانی در عراق و اعرج کندی در لیبی و عثمان سفیانی در سوریه همان آغاز آشوبها و جنگهایی باشند که در این بازۀ زمانی روی می‌دهند، و خداوند داناتر است.

در این‌جا شایسته است اشاره شود به این‌که ماه صفر در روزگار نادانی عربها به بدشگونی شناخته شده بود، و عربها باور داشتند که صفر ماه فرودآمدن ناشادمانیها و ناخُشایندهاست، و افسوس این‌که آن باور نادرست میان مسلمانان تا روزگار کنونی ما نیز پخش شده است، به گونه‌ای که بسیاری از ایشان می‌گویند که صفر ماهی بدشگون است، به ویژه واپسین روز چهارشنبۀ آن. پس، از سفرکردن در صفر یا پیوند زناشویی در آن خُدداری می‌کنند، در حالی که از پیامبر و خاندانش(صلوات‌الله‌علیهم) چیزی که نشانگر ناخجستگی این ماه یا برخی روزهایش باشد، به ما نرسیده است، مگر آن‌چه در بارۀ صفر پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) آمده است. 
 
از کتاب عبدالله پسر بَشّار، شیرخُرده(1) با حسین(علیه‌السّلام)، روایت شده است:

هر گاه خداوند بخاهد خاندان محمّد را چیره گرداند، جنگ را از صفر تا صفر پیش می‌اندازد، و آن، در آستانۀ قیام مهدی(علیه‌السّلام) است(2).

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه عبدالله پسر بَشّار پسر ابو عَقِب دُئْلی لَیْثی، شاعر مشهور و دارندۀ قصیدۀ مَلاحِم، آن را به وی نسبت نداده است.

ابو هُرَیْرَه از پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وسلّم) روایت کرده است که فرمود: مرگی(3) در صفر خاهد بود...(4).

بی‌گمان، رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) در این روایت از روی‌دادن مرگی در ماه صفر خبر داده است، و هرچند ما به‌روشنی نمی‌دانیم که این مرگ برای چه و در کجا رخ می‌دهد، هویداست که آن در میان مسلمانان خاهد بود.

شایان یادآوری است، هنگامی که ما به نوشتار همۀ این حدیث برمی‌گردیم، می‌بینیم که در نقل برخی سخنانش پیش‌وپس‌انداختنی روی داده است، و از آن‌چه پس‌انداخته شده است، سخن «مرگی در صفر خاهد بود» می‌باشد، در حالی که آن، به رویدادی در صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) در ماه محرّم اشاره می‌کند.

بنا بر آن‌چه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از ماه صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در ماه شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

ابن مسعود گفته است:

در ماه صفر نشانه‌ای خاهد بود، و ستاره‌ای که برای وی دنباله‌هایی‌اند، پدیدار(5) می‌شود(6).

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه عبدالله صحابی پسر مسعود آن را به وی نسبت نداده است.

از روایت وَلِید پسر مُسْلِم و جز آن بهره گرفته می‌شود که ترکها و رومیان، هنگام گردش ستاره‌ای دنباله‌دار در کرانه‌های آسمان از ماه صفر تا رجب پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، درون سرزمینهای کردی و عربی می‌روند.

ولید گفته است:

... جز این نیست که ستارۀ نشانه‌ها ستاره‌ای می‌باشد که در صفر و در دو ربیع یا در رجب در کرانه‌ها می‌گردد، و در آن هنگام، خاقان با ترکها می‌رود، در پیِ او رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها می‌روند(7).

«خاقان» واژه‌ای ترکی است که در روزگاران کهن لقب پادشاهان ترکها بود، و بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «خاقان» در این حدیث، واپسین فرمانروای ترکیه در آخرالزّمان است که نیروهای ترکش از مرزهای جنوبی این کشور می‌گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق کشور سوریه جای دارد، می‌روند، و مقصود از «رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها»، نیروهایی مسیحی‌اند که از سرزمینهای روم، مانند اروپا، آمریکا و استرالیا به دشت عُمْق، میان حَلَب و اَنْتاکِیَه، در شمال غربی سوریه، قَرْقِیسِیا در شرق این کشور و حِمْص در غرب سوریه و رَمْلَه در شمال فلسطین و اسکندریّه در شمال مصر می‌آیند.

ذی قَرَبات(8) گفته است:

مردم در صفر ناسازگاری می‌کنند، و به چهار تن می‌گرایند: مردی در مکّه پناهنده، و دو مرد در شام که یکی از آن دو سفیانی و دیگری کبودچشم و زردی آمیخته با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم است، و مردی از زیندگان مصر که [کوتاه‌قدّی](9) بسیارزورگو است، پس، آنان چهار تن می‌باشند. مردی از کِنْدیان خشمگین می‌شود و سوی کسانی که در شام‌اند، می‌رود و سپاه را به مصر می‌آورد. پس، آن بسیارزورگو کشته می‌شود و مصر چون پاشیده‌شدن سرگین شتر پاشیده می‌شود. سپس [سفیانی سپاهی را](10) سوی کسی که در مکّه است، می‌فرستد(11).

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه ذو قَرَبات حِمْیَری صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «مردی در مکّه پناهنده» در این حدیث، امام مهدی(علیه‌السّلام) است که پس از پنهان‌شدنی دراززمان، در ماه محرّم سال قیامش، در مدینه آشکار می‌شود، و هنگامی که سپاه سفیانی به این سرزمین می‌رسد، و می‌خاهند وی را دستگیر کنند و بکشند، او بر جان خِیش نگران می‌شود و سوی مکّه می‌گریزد و به کعبه پناه می‌برد.

بدان که «پناهنده» از ویژگیهای امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد، و بر کسی که از زبان عربی آگاه است، پوشیده نیست که پناهنده در این‌جا معنایش «پناهنده به کعبه در آینده» می‌باشد، و از این حدیث و دیگر احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که پیروان امام مهدی(علیه‌السّلام) هنگامی که برخی نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان ظهورش را در ماه صفر پیش از قیامش می‌بینند، با برخی نشانه‌هایی که پیشتر دیده‌اند، چشم به راه ظهور و قیامش در ماه محرّم سال قیامش می‌شوند.

«سُفْیانِی» همان عُثْمان شامی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در ماه صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در ماه رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق و سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

و «دیگری کبودچشم و زردی آمیخته با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم» همان اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر زیندگان جزیره(12) و عراق(13) و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار پسر محمّد پسر مروان پسر حکم پسر ابو عاص پسر اُمیّه در آخرالزّمان است که در ماه صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری جنبشی که پیشتر در سرزمینهای جزیره و عراق آغازیده شده بود را می‌پذیرد، و در ماه رجب یا نزدیکش بر بغداد و سپس بر بیشتر سرزمینهای کشور عراق چیره می‌شود، و با هاشمی شَیْصَبانِی شورشگر در کوفه پیمان می‌بندد، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می‌جنگد، و بر سوریه یورش می‌برد، و برخی پژوهشگران باور دارند که اصهب مروانی همان عزّت ابراهیم دُورِی صدّام دوم در عراق می‌باشد، و خداوند داناتر است.

بنا بر آن‌چه هویداست، «مردی از زیندگان مصر که کوتاه‌قدّی بسیارزورگو است» همان عبدالفتّاح سِیسِی رئیس‌جمهوری کنونی مصر می‌باشد که نماد زمامداران سکولار(14) ستیزه‌گر با گروههای تروریستی مانند داعش است، و با دست سپاه قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی یا با دست گروهی از مصریان سَلَفی‌ای که به این سپاه می‌پیوندند، کشته می‌شود، و خداوند داناتر است.

«مردی از کِنْدیان» همان عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در آخرالزّمان است که چندماهی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در لیبی و پیرامونش و دوردستهایش آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در ماه جمادی آخر یا نزدیکش در آن‌جا برمی‌شورد، و سپس سپاهش را به مصر می‌آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می‌فرستد.

امیر مؤمنان علی پسر ابو طالب(علیه‌السّلام) فرمود:

سه پرچم ناسازگاری می‌کنند: پرچمی در مغرب، وای بر مصر از آن‌چه(15) در آن‌جا فرود می‌آید از آنان (مغربیها)، و پرچمی در جزیره، و پرچمی در شام؛ آشوب یک‌سالی میان آنان پایدار می‌شود...(16).

بی‌گمان، امام علی(علیه‌السّلام) در این روایت از روی‌دادن آشوبهایی یک‌ساله میان نیروهای اعرج کندی از لیبی و نیروهای اصهب مروانی از جزیرۀ عراقی و نیروهای عثمان سفیانی از سوریه خبر داده است، و از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که آشوبها در میان پرچمداران سه‌گانه از ماه صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) آغازیده می‌شوند، و در صفر پس از قیامش پایان داده می‌شوند.

شَهْر پسر حَوْشَب گفته است:

... در صفری از صفرها هر بسیارزورگویی در جایگاه گردآمدن رودها کشته می‌شود(17).

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه شهر تابعی پسر حوشب آن را به وی نسبت نداده است.

 

مقصود از «صفری از صفرها» در این روایت، صفری است که در پیِ محرّمی می‌آید که امام مهدی(علیه‌السّلام) در آن ماه در مکّه قیام می‌کند، و مراد از «جایگاه گردآمدن رودها»، سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو می‌باشند که کشتارگاه بسیاری از بسیارزورگویان در آخرالزّمان‌اند.

ابو بَصِیر از ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) روایت کرده و گفته است:

از او در بارۀ رجب پرسیدم؟ فرمود: آن ماهِ یادآوری است که عربهای روزگار نادانی آن را بزرگ می‌داشته اند، و آن را ماه ناشنوای خدا می‌نامیده‌اند(18). گفتم: شعبان؟ فرمود: کارها در آن شاخه شاخه می‌شوند. گفتم: رمضان؟ فرمود: ماه خدا است، و در آن به نام زمامدارتان و نام پدرش بانگ زده می‌شود. گفتم: پس شوّال؟ فرمود: کار گروه در آن پراکنده می‌شود. گفتم: پس ذی قعده؟ فرمود: در آن می‌نشینند(19). گفتم: پس ذی حجّه؟ فرمود: آن ماهِ خون است. گفتم: پس محرّم؟ فرمود: در آن حلال حرام، و حرام حلال‌کرده می‌شود. گفتم: صفر و ربیع؟ فرمود: در آن دو رسوایی‌ای سخت زشت و کاری بزرگ است. گفتم: جمادی؟ فرمود: در آن گشودن است از آغازش تا پایانش(20).

بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «کارها» در این حدیث، کارهای بنی عبّاس می‌باشد، و «زمامدارتان» همان امام مهدی(علیه‌السّلام) است، و مقصود از «گروه»، فرمانروایان بنی عبّاسی‌اند که در آخرالزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می‌شوند.

در پایان این گفتار برای شما روشن می‌کنم که بنا بر برخی روایات اسلامی، در آخرالزّمان، میان مردم، به ویژه مسلمانان، آشوبها و جنگهایی آشکار می‌شوند که دوازده سال پایدار می‌مانند، و آشوبها و جنگهایی که در آستانۀ قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) از صفر تا صفر روی می‌دهند، از دنباله‌های همان آشوبها و جنگهایی‌اند که پیشتر در بازه‌ای یازده‌ساله پدیدار شده‌اند، و جدایی میان اینهای واپسین و آنهای سپری‌شده آن است که اینها سخت، پایدار و ناگسستنی‌اند.

از بَزَنْطِی روایت شده است که رضا(علیه‌السّلام) فرمود:

پیشاپیش این کار کشتاری بسیار ریشه‌برانداز(21) است. گفتم: بسیار ریشه‌برانداز چیست؟ فرمود: پایداری است که سست نمی‌شود(22).

مقصود امام رضا(علیه‌السّلام) از سخنش: «این کار»، قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد.
--------------------------------------------------------- 

1. بی‌گمان، در برخی روایات اسلامی آمده است که «حسین(علیه‌السّلام) از فاطمه(علیهاالسّلام) و از هیچ زنی شیر نخُرد»، در هیچ روایت و تاریخی یافت نمی‌شود که عبدالله پسر بشّار و امام حسین(علیه‌السّلام) از یک پستان شیر خُرده باشند، مگر در این سخن، و شاید مراد گوینده‌اش آن باشد که آن دو را یک دایه پرورش داده است.
2. الصراط المستقیم، ج 2، ص 285، ب 11، ف 11 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «صوت» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در المستدرک علی الصحیحین آمده است، به «موت» اصلاح و ترجمه گردید.
4. الفتن، ص 149، الجزء 3، ح 611 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یبتدأ» یافت می‌شود که به «یتبدّی» اصلاح و ترجمه گردید.
6. الفتن، ص 148، الجزء 3، ح 609 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. الفتن، ص 152، الجزء 3، دنبالۀ ح 620 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
8. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «ذی قریات» یافت می‌شود که به «ذی قربات» اصلاح و ترجمه گردید.
9. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است که آن را از روایت دیگری مانند این روایت که در «الفتن، ص 196، الجزء 4، ح 801» آمده است، گرفته و ترجمه کرده‌ایم.
10. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است.
11. الفتن، ص 198، الجزء ۴، ح 806 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
12. جزیره بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است، و مراد از «جَزِیرَه» در این‌جا، بیشتر سرزمینهای جزیره می‌باشد که درون کشور عراق جای دارد، و از مَوْصِل در شمال تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات کشیده می‌شود (بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع).
13. مقصود از «عِراق» در این‌جا، بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو است که از سامَرا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود (بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع).
14. زمامداران سکولار کسانی‌اند که نه باورهای دینی را پشتیبانی و نه با آنها ناسازگاری می‌کنند.
15. در همۀ نسخه‌های چاپی عقد الدرر نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.

16. عقد الدرر، ص 7-126، ب 4، ف 2 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
17. الملاحم، ص 166، ب 18، ح 97 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
18. هنگامی که به تاریخ روزگار نادانی عربها می‌نگریم، می‌بینیم که آنان واژۀ «الله» را به کار می‌بردند و او را باور داشتند، ولی ایشان برای «الله» همبازانی می‌گرفتند و بتها را در کنار «الله» می‌پرستیدند.
19. در نسخۀ چاپی سرور أهل الإیمان پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یقاعدون» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در بحار الأنوار آمده است، به «یقعدون» اصلاح و ترجمه گردید.
20. سرور أهل الإیمان، ص 46 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
21. در همۀ نسخه‌های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا و پس از آن «بَیُوح» و «البیوح» یافت می‌شوند که سازگار با آن‌چه در روایتی دیگر مانند این روایت که در بحار الأنوار آمده است، به «بَؤُوح» و «البؤوح» اصلاح و ترجمه گردیدند. 
22. بحار الأنوار، ج 52، ص 182، ب 25، ح 6، با نقل از: قرب الإسناد (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۲۹
خادم گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی