آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

اللهم عجل لولیک الفرج

آخرالزمان (بررسی نشانه های ظهور)

این وبلاگ برای ارائۀ پیشگوییهای گوناگون در بارۀ نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام) و رویدادهای آخرالزّمان است که بیشتر آنها برگرفته از کتابهای زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به ویژه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می باشند، و خوانندگان گرامی را از رویدادهایِ پیشِ رویِ جهان آگاه می سازند.

بایگانی

بنا بر روایات اسلامی، ترکهای منطقۀ قفقاز جنوبی و ترکهای ترکیه در سال ظهور امام مهدی(علیه السّلام) دو شورش فتنه گرانه و نابرحق دارند که در نخستین آنها همراه با خزرها و با فرماندهی فرمانده ای ناصبی مذهب و یهودی نسب با نام شَرُوسِی بر کشور ما یورش می برند و پس از مدّتی نبرد با ایرانیان به رهبری مَرْوَزِی، از ترس چینیها و خراسانیها و برای چیزهایی دیگر، جنگ با ایرانیان را رها می کنند و سوی عراق می روند و در آن جا نابود می شوند، و در دومین شورش، وارد بخشی از جزیره در شمال و شمال شرقی سوریه می شوند و دختران جوان مسلمان را به یغما می برند، و سرانجام، نخست نیروهای سفیانی بخشی از آنان را می کشند و سپس یاران امام مهدی(علیه السّلام) آنان را نابود می کنند.

از مَکْحُول روایت شده است که پیامبر(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

برای ترکها دو شورشی است: شورشی که آذربایجان را ویران می سازند، و شورش دومی که اسبهایشان را بر فرات می بندند، و پس از آن (شورش دوم) ترکی نخاهد بود(1).

پسر مَهْزِیار اهوازی، در بارۀ دیدارش با امام مهدی(علیه السّلام)، در جایگاهی ناشناخته در حجاز، در روزگار پنهان شدنش، گفته است: ... آن گاه که او را دیدم، خِرَدم در خوبی و ویژگی اش سرگردان شد. پس، به من فرمود:

 ... شَرُوسِی، با هدفِ کوه سیاه در پشتِ ری که پیوسته به کوه سرخ و چسبیده به کوههای تالِقان است، از اَرْمَنِسْتان و آذَرْبایْجان بیرون می آید. پس، میان او و میان مَرْوَزی نبردی نابودگر و ریشه برانداز خاهد بود که در آن، خردسال سپیدمو، و از آن، بزرگسال پیر می شود، و میان آن دو کشتار آشکار می گردد...(2).

«پشتِ ری» همان بخش بلند جای گرفته در شمال شهر ری کهن است، و مراد از آن در این جا، بخش شمالی از شهر کنونی تهران می باشد، و «کوه سیاه» همان کوه تُوچال است که از دور سیاه دیده می شود و بر بخش تجریش و پیرامونش در شمال شهر تهران سایه می افکند و در بخش جنوبی کوههای اَلْبُرْز مرکزی جای دارد، و «کوه سرخ» همان کوه سرخی است که در بخش کرج، میان کوه سیاه در تهران و کوههای تالقان، جای دارد، و اکنون از آن سنگهای سرخ که در ساختمان کاربرد دارند، برداشته می شود، و مقصود از «تالِقان» در این حدیث، سرزمینی است که میان کَرَج و قَزْوِین، در 120 کیلومتری شمال غربی تهران جای دارد، و «زَوْرا» در این جا، همان زورای نو یا شهر تهران پایتخت ایران می باشد.

«اَرْمَنِسْتان» سرزمینی است که میان جمهوری آذربایجان در شرق و ترکیه در غرب و گرجستان در شمال و رود اَرَس در جنوب جای دارد، و «آذَرْبایْجان» سرزمینی در شمال غربی ایران است که میان دریای خزر در شرق و ترکیه در غرب و رود اَرَس در شمال جای دارد، و آن جدای از جمهوری آذربایجان می باشد که نادرست به این نام نامیده شده است.

از ابو بصیر روایت شده است که ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) فرمود که بی گمان، پدرم -باقر-(علیه السّلام) به من فرمود:

ناگزیر بی گمان، آتشی از آذربایجان خاهد بود که چیزی برابر آن نمی ایستد. پس، هر گاه چنان شود، پلاسهای خانه هایتان شوید و بمانید تا هنگامی که ما مانده ایم. پس، هر گاه جنبشگر ما (مهدی) جنبش کند، سوی او بشتابید، اگرچه با سینه خیز رفتن...(3).

خانندگان گرامی بدانند که ویرانی فقط برای آذربایجان نیست برای بسیاری از مناطق و شهرهای ایران و کشورهای خاورمیانه و جهان نیز ویرانی یا نابودی پیشبینی شده است و آیات و روایات بسیاری در این باره داریم! حتی قم و مکّه و بیت المقدس نیز ویرانی و آسیب دارند!
 ————————————————————- 

1. الفتن، ص 145، الجزء 3، ح 597 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بحار الأنوار، ج 52، ص 6-45، ب 18، ح 32، با نقل از: کمال ‏الدین (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
3. الغیبة، نعمانی، ص 200، ب 11، ح 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۶
خادم گمنام

سیستان در آخرالزّمان(ویرایش شده)

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۱ ب.ظ

جغرافیای سیستان

سِیسْتان سرزمینی شنزار و پهناور در جنوب خراسان و شمال بَلُوچِستان است، و اکنون بیشتر آن در افقانستان و بخشی از آن در شمال پاکستان و شرق ایران جای دارد، و مرکز آن شهر زَرَنْگ بوده است(1).

ویران شدن سیستان و نکوهش و ستایش زیندگانش

در کتاب ابو حُذَیْفَه از مُقاتِل آورده شده است که وی گفت:

پس از مرگ ضَحّاک، در کتابهای گردآوری شده نزدش، در بارۀ گفتۀ خداوند( عزّ و جلّ): «و هیچ آبادی ای نیست، مگر آن که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه کنندۀ آن می باشیم، شکنجه ای سخت، و آن، در کتاب (لوح محفوظ) نوشته شده بود»(2)، خانده ام: ... ویران شدن سیستان با بادها، شنها و مارهایی است...(3).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه ضَحّاک خراسانی تابعی پسر مُزاحِم آن را به وی نسبت نداده است.

بدان که مراد از «روز قیامت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، همان روز قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.

بنا بر آن چه هویداست، مقصود از «مارهایی» در این روایت، همان شهابها و سنگهای آسمانی ای می باشند که در پی درخشیدن بزرگ ستاره ای دنباله دار در ماه رمضان سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، بر برخی سرزمینها پرتاب می شوند.

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در یادآوری برخی سرزمینهای مشرق و رویدادهایش، فرمود:

... ولی سیستان، بی گمان، [در آن جا](4) گروهی می باشند که قرآن می خانند، در حالی که از گلوهایشان درنمی گذرد، از آیین اسلام بیرون می روند، همان گونه که تیر از کمان بیرون می رود. سپس در آخرالزّمان شن بر آن جا چیره می شود و آن جا را بر همۀ کسانی که در آن می باشند، ویران می کند...(5).

شایان یادآوری است، هرچند سیستان هر ساله با بادهای موسمی 120 روزه (از پایانه های خرداد تا پایانه های مهر) رو به روست که توفانهای شن را در پی دارند، در سالهای کنونی، برای روی دادن خشکسالی در آن جا و کاهش آب دریاچۀ هامون و افزایش بازۀ زمانی وزش آن بادها و شتابشان، بی گمان، فراوانی توفانهای شن همراه با آسیبهای جانی، مالی و سرزمینی را دیده است. 

ابو عبدالله فقیه هَمَدانی در کتاب البُلْدان آورده است:

بی گمان، ابو موسی اشعری روایت کرده است که وی از علی پسر ابو طالب(علیه السّلام) از آسوده ترین شهرها و بهترین جایگاهها هنگام فرودآمدن آشوبها و آشکارشدن شمشیر پرسید؟ فرمود: آسوده ترین جایگاهها در آن روز سرزمین کوهستان می باشد. پس، هر گاه خراسان آشفته شود، میان گرگانیها و تبرستانیها جنگ درگیرد و سیستان ویران شود، آسوده ترین جایگاهها در آن روز شهر قم است؛ آن، سرزمینی است که بیرون می آیند از آن جا یاورانِ بهترین مردمان از سوی پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمو و عمّه...(6).

سرزمین «کوهستان» یا «کوهستانها» که به آن «عراق عَجَم» نیز گفته می شود، بخشهایی گسترده و کوهستانی از میانه ها تا غرب کشور ایران است که در شرق سرزمینهای «جزیره» و «عراق عرب» جای دارد، و شهرهای بسیاری، مانند تهران، کرج، قزوین، زنجان، قم، ساوه، کاشان، اسفهان، اراک، همدان، خرّم آباد، کرمانشاه و سنندج، را در بر می گیرد، و «خراسان» سرزمینهایی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می شود، و اکنون بیشتر افقانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخشی از ایران و قرقیزستان را در بر می گیرد، و «گرگان» سرزمینی میان تبرستان و خراسان بود که اکنون استان گلستان را در خد جای داده است، و «تبرستان» سرزمینی میان گرگان و گیلان بود که اکنون استان مازندران در شمال کشور ایران را در بر می گیرد(7).

سزاوار است در این جا اشاره شود که آشفتگی خراسان از سخت شدن آشوبها در سرزمینهایش می باشد، و درگرفتن جنگ میان گرگانیها و تبرستانیها یا برخاسته از ناسازگاریهای درونی میان دو گروه از گروههای سه گانه در حکومت جمهوری اسلامی ایران است و یا از گرایش تبرستانیها به حسنی گیلانی و ناسازگاری گرگانیها با این قیامگر سرچشمه می گیرد، و خداوند داناتر است.

از شگفتیهای سخن امام علی(علیه السّلام) این است که از آن بهره گرفته می شود کشور ایران در سنجش با دیگر کشورهای خاورمیانه در آخرالزّمان جزیرۀ آسودگی و آرامش خاهد بود، و آسودگی و آشتی در آن جای می گیرد، و این همان چیزی است که ما اکنون آشکارا آن را می بینیم، و بی گمان، ناآرامی اش تنها در سال پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می باشد، و مراد از «بهترین مردمان از سوی پدر و مادر...» در این حدیث، همین امام است.

از اَعْمَش روایت شده است که جعفر پسر محمّد(علیهما السّلام) فرمود:

شانزده دسته از گروه مردمان (مسلمانان) نیای من(صلّى الله علیه و آله) ما را دوست ندارند و ما را نزد مردم دوست داشتنی نمی کنند ... زیندگان شهری که سجستان نامیده می شود، آنان برای ما مایۀ دشمنی و گرفتاری اند، و آنان بدترین مردمان و آفریدگان اند، بر آنان آن چیزی از شکنجه است که بر فرعون و هامان و قارون بوده است...(8).

برخی پژوهشگران باور دارند که نکوهش زیندگان سیستان در برخی روایات اسلامی برمی گردد به خوارج(9) و پیروان بنی اُمیّه ای که از سرزمینهای عربی به این سرزمین گریختند یا رفتند و بسیاری از سیستانیها را گمراه کردند، و بر درستی این باور گواهی می دهد آن چه که یاقوت حَمَوی در بارۀ سیستان گفته است: «در سیستان بسیاری از خوارج اند که روش خیش را آشکار می کنند، و از آن دوری نمی جویند و هنگام داد و ستد به آن می بالند»(10)، و افزون بر آن، گمانی نیست در این که سرزمین سجستان در آخرالزّمان از خوارج و پیروان بنی اُمیّه تهی نخاهد شد، و از برخی احادیث اسلامی و سخنان نویسندگان هویدا می شود یافت شدن مؤمنان دیندار در سیستان، از کسانی که امام علی(علیه السّلام) را در روزگاران کهن دوست می داشته اند یا کسانی که امام مهدی(علیه السّلام) را در آخرالزّمان یاری می کنند، چنان که یاقوت حموی، در یادآوری برخی ویژگیهای ستوده برای سجستانیها، آورده است: «رُهْنی گفت: و بزرگتر از همۀ اینها آن است که علی پسر ابو طالب(رضی اللّه عنه) بر منبرهای شرق و غرب ناسزاگویی شد، در حالی که بر منبر آن جا جز یک بار ناسزاگویی نشد، و بر بنی اُمیّه سرپیچی کردند، به گونه ای که در پیمانشان افزودند کسی بر منبرشان ناسزا گفته نشود ... و چه برتری ای بزرگتر از خُدْداریشان از ناسزاگویی برادر رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) بر منبرشان، در حالی که وی بر منبرهای دو حرم مکّه و مدینه ناسزا گفته می شد»(11).

شورش دجّالی از سیستان

از پسر عبّاس روایت شده است که رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) فرمود:

هنگامی که سوی سرورم(جلّ جلاله) بالا برده شدم، خداوند(عزّ و جلّ) پیام داد: ... آشکارشدن دجّال که در مشرق از سجستان برمی شورد..(12).

چنین می نماید، دجّالی که آغازگاه قیامش سیستان است، همان دجّال دوم از دجّالهای سه گانه در آخرالزّمان باشد که دجّال دروغگوتر نامیده شده است، و این دجّال سالهای بسیار پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) برمی شورد، و از نژاد بنی عبّاس می باشد، و سیستانی نیست.

قیام سیستانیان با رهبری قریشی سیستانی

قیام مردی قریشی از بنی عَدِی در آبُرِ سیستان یکی از پنج قیام حقّی است که در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) روی می دهند، و گمانی نیست در آن که این قیامگر و قیامگران چهارگانۀ دیگر هدف بنیادینشان از قیام، همان فراخاندن مردم به خشنودی خاندان محمّد(صلوات الله علیهم) و فرمان برداری از امام مهدی(علیه السّلام) و هم پیمان شدن با وی و واگذاردن پرچم به او پس از قیامش می باشد.

بنا بر آن چه از برخی روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می شود، قیامگر قریشی سیستانی و سربازانش با هاشمی چینی و شعیب تمیمی خراسانی و نیروهایشان به کمک حسنی گیلانی در ری می شتابند و وی را در رسیدن به هدفهایش یاری می کنند. سپس خراسانیان و سیستانیان همراه حسنی و سپاهش از ری به نیشابور و سیستان می روند و از آن دو جا به اصفهان و قم می آیند، و پس از چند روز، از این شهر می کوچند، و آنان پس از این که سپاه سفیانی را در استخر در هم می شکنند، از راه همدان، کرمانشاه، اهواز و بصره، سوی کوفه و نجف می روند، و سرانجام درون دمشق می روند و بیت المقدس را می گشایند، و خداوند داناتر است.

از مَعْروف پسر خَرَّبُوذ روایت شده است که گفت:

هرگز نزد ابو جعفر باقر(علیه السّلام) نرفتیم، مگر آن که فرمود: خراسان خراسان، سیستان سیستان! گویا ما را به آن مژده می داد(13).

بی گمان، امام باقر(علیه السّلام) با این سخن شیعیانش را مژده داده است به قیام زیندگان خراسان و سیستان کمی پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام).
  
یاری دادن سیستانیها با تالقانیها به حسنی گیلانی

حسنی گیلانی پس از آن که در دیلم به پا می خیزد و زیندگانش وی را یاری می کنند، به ری می آید و در آرامگاه عبدالعظیم حسنی بانگ می زند: «ای خاندان احمد، ستمدیدۀ فریادگر و یاریخاه از پیرامون قبر را پاسخ دهید»(14)، و در این هنگام، زیندگان تالقان خراسان و زیندگان آبر سیستان به او پاسخ می دهند و یاریش می کنند.

از ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهما السّلام) روایت شده است که امیر مؤمنان -علی-(علیه السّلام) از چیزهایی که پس از وی تا قیام قائم خاهند بود، خبر داد. حسین گفت: ای امیر مؤمنان، خداوند کی زمین را از ستمگران پاک می کند؟ امیر مؤمنان(علیه السّلام) فرمود:

خداوند زمین را از ستمگران پاک نمی کند، مگر آن که خون حرام ریخته شود. سپس کار بنی اُمیّه و بنی عبّاس را در حدیثی دراز یادآوری کرد، سپس فرمود: هر گاه قیامگر در خراسان به پا خیزد و بر سرزمین کوفان(15) و مُلْتان(16) چیره شود و از جزیرۀ بنی کاوان(17) بگذرد، و قیامگری از ما در گیلان به پا خیزد، و آبُر و دَیْلَم به وی پاسخ دهند...(18).

مراد از «ریختن خون حرام (ناروا)» در این حدیث، همان کشتن انسان پاک، فرستادۀ امام مهدی(علیه السّلام) سوی مکّیان، کمی پیش از قیامش می باشد، و «قیامگر در خراسان» هاشمی چینی، و «قیامگری از ما در گیلان» همان حسنی گیلانی است.

یاقوت حَمَوی گفته است:

«آبُر آبادی ای از آبادیهای سیستان است»(19)، و اکنون در آن جا آبادی ای با این نام نمی شناسیم، و گمان می کنم که آبُر یا اَبَر همان شهر کهنی است که «اَبَرْشَهْرْیار» یا «رامْ شَهْرِسْتان» نامیده شده و میان کِرْمان و زَرَنْگ جای داشته و پایتخت استان سیستان بوده و سپس ویران و رها شده است و نشانه ها و تپه هایی از آن در بخش زَهَک کنونی مانده اند و زرنگ مرکز استان گردیده است.

«دَیْلَم» سرزمینی کوهستانی از شرق سرزمینهای گیلان است که در جنوب رشته کوههای البرز جای دارد.

تالَقان خراسان شهری است که مرکز استان تَخار در شمال شرقی افقانستان می باشد.

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

... پس، هر گاه قیامگر که از چین و مُلْتان آمده است، در خراسان به پا خیزد، سفیانی سربازانش(20) را سوی  او می فرستد، پس، بر وی چیره نمی شوند. سپس قیامگری از ما در گیلان به پا می خیزد، و مشرقی او را برای دورکردن پیروان عثمان یاری می کند، و  آبُر و دَیْلَم به وی پاسخ می دهند، و از وی بخشش و خُشی می یابند...(21).

مقصود از «مشرقی» در این روایت، همان هاشمی چینی است که جنبش خیش را از استان سِین کِیانْگ در چین می آغازد، و با سپاهش به ملتان و خراسان می آید، سپس سوی ری می رود و گروهی از نیروهایش را با فرماندهی شعیب تمیمی خراسانی برای یاری حسنی گیلانی درون این شهر می فرستد، و «پیروان عثمان»، گروهی از لشکریان عثمان سفیانی پسر عَنْبَسَه اند که بر برخی بخشهای ایران یورش می برند.

شایان یادآوری است، پاسخ دادن سجستانیها به بانگ حسنی گیلانی که خیش را نزد مردم ستمدیدۀ فریادگر و یاریخاه می شناساند، برخاسته از ویژگی فریادرسی ستمدیده در درون این گروه است، و یاقوت حموی، در یادآوری برخی ویژگیهای ستوده برای سجستانیها، سوی همین اشاره می کند: «محمّد رُهْنی پسر بَحْر گفته است: سیستان یکی از سرزمینهای مشرق می باشد، و همواره ... تک است با زیباییها و یکتاست با کارهای نیکویی که برای سرزمینهایی جز خُدَش شناخته شده نیستند ... شتاب ورزیشان سوی فریادرسی ستمدیدۀ یاریخاه  و رسیدگی به ناتوان...(22).
 
آمدن سیستانیها با خراسانیها به قم 

از محمّد پسر خالد، از برخی همراهانش، از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت شده است، گفت: نزد وی نشسته بودیم که ناگهان چنین آغاز فرمود:

خراسان خراسان، سجستان سجستان! گویا زیندگان آن دو جا را می نگرم در حالی که بر شتران نر سوار و سوی قم شتابان اند(23).

بدان که مراد از «شتران نر» در این حدیث و همانندهایش، برخی خدروهای جا به جاگر به کار رونده در آخرالزّمان اند که سوارانشان را بر پشتشان می کشند؛ مانند خدروهای نیروبر زرهی و خدروهای باری.

رسیدن سپاه سفیانی به سیستان

اَرْطَاَه گفته است: سفیانی، شش ماه، همۀ کسانی را که نافرمانی اش کنند، می کشد، و آنان را با اره ها اره می کند، و در دیگها می پزدشان. گفت:

و با دو مشرق و مغرب رو به رو می شود(24).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه اَرْطَاَه تابعی پسر مُنْذِر آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «دو مشرق» در این جا، همان سیستان در جنوب و خراسان در شمال است، و مقصود از «دو مغرب» همان مصر در جنوب و جزیره در شمال می باشد.

از جابر جُعْفِی روایت شده است که ابو جعفر [باقر(علیه السّلام)](25) فرمود:

سفیانی، پس از درون کوفه و بغداد رفتنش، سپاهیانش را در دوردستها می پراکند. از فرارود از خراسانیان ترسی(26) به او می رسد. مشرقیها با کشتار بر آنان روی می آورند و سپاهشان را نابود می کنند(27). پس، هر گاه خبر آن رویداد به وی برسد، سپاه بزرگی را سوی اِسْتَخْر می فرستد که بر ایشان مردی از بنی اُمیّه است. برای آنان نبردی در کُومِش، نبردی در دُولابِ(28) ری و نبردی در مرزهای زَرَنْگ خاهد بود...(29).

«زَرَنْگ» در روزگاران کهن پایتخت کشور سیستان بود که اکنون نشانه ها و آوارهایی از آن پیرامون دریاچۀ هامون مانده اند، و امروزه شهری با نام زرنگ یافت می شود که مرکز استان نیمروزِ افقانستان است و در شرق با شهر زابُل در استان سیستان و بلوچستانِ ایران همسایه می باشد(30).

کمک رسانی نیروهای قریشی سیستانی به نیروهای هاشمی چینی

از جابر جُعْفِی روایت شده است که ابو جعفر [باقر(علیه السّلام)](31) فرمود:

سفیانی، پس از درون کوفه و بغداد رفتنش، سپاهیانش را در دوردستها می پراکند. از فرارود(32) از خراسانیان ترسی(33) به او می رسد. مشرقیها با کشتار بر آنان روی می آورند و سپاهشان را نابود می کنند(34). پس، هر گاه خبر آن رویداد به وی برسد، سپاه بزرگی را سوی اِسْتَخْر(35) می فرستد که بر ایشان مردی از بنی اُمیّه است. برای آنان نبردی در کُومِش(36)، نبردی در دُولابِ(37) ری و نبردی در مرزهای زَرَنْگ خاهد بود. هنگام آن رویداد، سفیانی فرمان کشتار کوفیها و مدنیها را می دهد، و آن گاه، پرچمهای سیاه از خراسان روی می آورند که بر همۀ مردم جوانی از بنی هاشم است که در کف (پنجه) راستش خالی می باشد و خداوند کارش و راهش را آسان می کند. سپس برای وی نبردی در مرزهای خراسان می باشد، و هاشمی در راه ری می رود، و مردی(38) از بنی تمیم از همپیمانان را که به وی شعیب پسر صالح گفته می شود، به استخر سوی اَمَوی می فرستد. پس، وی و تمیمی(39) و هاشمی در بیضای(40) استخر رویاروی می شوند و میان آن دو نبرد پرکشتار بزرگی خاهد بود، [به گونه ای که اسبان تا مچهایشان خونها را لگدمال کنند. سپس لشکرهای بزرگی از سیستان نزد وی می آیند](41) که بر ایشان مردی از بنی عَدِی است، و خداوند یارانش و لشکریانش را پیروز می کند. سپس، در پی دو نبرد ری(42)، نبردی در مَدائِن(43) خاهد بود، و در عاقِرْقَوْفا(44) نبردی نابودگر و ریشه برانداز است که هر رهایی یافته ای از آن خبر می دهد. سپس، در پی آن، سربریدنی بزرگ در بابل می باشد، و در زمینی از سرزمین نَصِیبِین(45) نبردی است. سپس گروهی از سرزمین سیاه عراق(46) بر اَخْوَص می شورند، و آنان، بهترینان(47) می باشند که بیشترینشان از کوفه و بصره اند، تا آن که آن چه را از در بند افتادگان کوفه در دستان وی است، رها سازند(48).

مقصود از لگدمال کردن اسبان خونها را تا مچ دستها و پاها در این حدیث و همانندهایش، فرورفتن چرخهای خدروهای ارتشیِ به کار رونده در آخرالزّمان در خونهای کشته های نبرد است.

بنو عَدِی پسر کَعْب، شاخه ای از قریش، از خانواده های عرب عدنانی شناخته شده اند(49).

بدان که «اَخْوَص» (چشم فرورفته) از ویژگیهای عُثْمان سُفْیانی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان می باشد.
—---------------------------------------------------—  

1. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
2. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ 58 (ترجمۀ نویسنده).
3. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 3-102، ف 13 (ترجمۀ نویسنده).
4. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
5. الفتوح، جزء 2، ص 79-78 (ترجمۀ نویسنده).
6. بحار الأنوار، ج 57، ص 217، ب 36، ح 47، با نقل از: تاریخ قم (ترجمۀ نویسنده). گفتنی است، این روایت در البلدان چاپی نزد ما با دگرگونی ای در برخی واژه ها و گزاره ها یافت می شود، و آن چه ما آورده ایم، بهتر و کاملتر است.
7. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
8. الخصال، ص 7-506، أبواب ستّه عشر، ح 4 (ترجمۀ نویسنده).
9. خَوارِج (شورشیان) همان گروه گمراهی از مسلمانان اند که بر امام علی(علیه السّلام) شوریدند، و میان آنان و سپاه امام نبرد مشهوری در بخش نَهْرَوان -بین واسِط و بغداد-، در سال 38 هـ.ق، روی داده است (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
10. معجم البلدان، ج 3، ص 190، درگاه «سجستان» (ترجمۀ نویسنده).
11. معجم البلدان، ج 3، ص 191، درگاه «سجستان» (ترجمۀ نویسنده). 
12. کمال الدین، ص 3-281، جزء 2، ب 23، ح 1 (ترجمۀ نویسنده).
13. الغیبة، نعمانی، ص 282، ب 14، ح 51 (ترجمۀ نویسنده).
14. بحار الأنوار، ج 53، ص 15، ب 28، با نقل از: الهدایة الکبری (ترجمۀ نویسنده).
15. یاقوت حَمَوی گفته است: «کُوفان: ... آبادی ای در هرات است (معجم البلدان، ج 2، ص 139، درگاه «کوفان»، ترجمۀ نویسنده). مقصود از «کوفان» در سخن امام علی(علیه السّلام)، آبادی ای در استان هَرات در افقانستان است.
16. مُلْتان سرزمینی در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان است، و مرکزش شهر باستانی ملتان می باشد (بهره گرفته شده از: دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، درگاه «مولتان»).
17. یاقوت حَمَوی گفته است: جزیرۀ کاوان، و جزیرۀ بنی کاوان گفته می شود: جزیره ای بزرگ است، و آن همان جزیرۀ لافِت و از دریای فارس، میان عُمان و بحرین، می باشد (معجم البلدان، ج 2، ص 139، درگاه «جزیرة کاوان»، ترجمۀ نویسنده).
شایان یادآوری است، جزیرۀ بنی کاوان یا اَبَرْکاوان همان جزیرۀ لافِت است که در روزگار ما نزد پارسیان جزیرۀ قِشْم و نزد عربها جزیرۀ جِسْم نامیده می شود، و لافت اکنون نام روستا و بندری در این جزیره است، و قشم جزیره ای ایرانی و بزرگترین جزیرۀ خلیج فارس می باشد که بر تنگۀ راهبردی هرمز جای دارد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
18. الغیبة، نعمانی، ص 283، ب 14، ح 55 (ترجمۀ نویسنده).
19. بنگرید: معجم البلدان، ج 1، ص 49، درگاه «آبر».
20. در نسخۀ خطّی منتخب کفایة المهتدی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فی الجنود» یافت می شود که به «الجنود» اصلاح و ترجمه گردید.
21. منتخب کفایة المهتدی، نسخۀ خطّی، ص 4، ح 3 (ترجمۀ نویسنده)، و از همین منبع در: إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 133، نیز نقل شده است.
22. معجم البلدان، ج 3، ص 1-190، درگاه «سجستان» (ترجمۀ نویسنده).
23. بحار الأنوار، ج 57، ص 215، ب 36، ح 34، با نقل از: تاریخ قم (ترجمۀ نویسنده).
24. الفتن، ص 59، جزء 1، ح 219 (ترجمۀ نویسنده).
25. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
26. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فرعه» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «فزعة» اصلاح و ترجمه گردید.
27. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فتقبل أهل المشرق علیهم قتلاً و یذهب نجیهم» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی این کتاب در مصر آمده است، به «فیُقبِل أهل المشرق علیهم قتلاً و یُذهِب بجیشهم» اصلاح و ترجمه گردید.
28. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «بدولات» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «بدولاب» اصلاح و ترجمه گردید.
29. الفتن، ص 218، جزء 4، ح 869 (ترجمۀ نویسنده).
30. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
31. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
32. «فرارود» سرزمینهای جای گرفته در شمال رود جیحون است، و بخشی از خراسان می باشد، و شهر سمرقند، جایگاه قیام شعیب تمیمی خراسانی، از آن جاست، و هاشمی چینی در آن جا به پا می خیزد.
33. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فرعه» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «فزعة» اصلاح و ترجمه گردید.

34. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فتقبل أهل المشرق علیهم قتلاً و یذهب نجیهم» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی این کتاب در مصر آمده است، به «فیُقبِل أهل المشرق علیهم قتلاً و یُذهِب بجیشهم» اصلاح و ترجمه گردید.
35. «اِسْتَخْر» در روزگاران کهن شهری بزرگ در 60 کیلومتری شمال شرقی شهر کنونی شیراز (7 کیلومتری شمال تخت جمشید) بود که پس از سدۀ چهارم هجری قمری، با گسترش شیراز، از رونق آن کاسته شد، و رو به ویرانی نهاد، و اکنون نشانه ها و ویرانه هایی از آن در بخش مَرْوْدَشت در استان فارس مانده اند (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
36. بنا بر آن چه دانشمندان تاریخ و جغرافیا نوشته اند، کُومِش در روزگاران کهن استانی بزرگ و گسترده میان نیشابور و ری بود که شهرها و آبادیها و کشتزارهایی را در بر می گرفته است، و بَسْتام، دامْقان و سِمْنان از شهرهای مشهورش بوده اند، ولی چنین می نماید که مراد از «کومش» در روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، سرزمینی در خراسان باشد که میان نیشابور و بستام، در شمال کوه کومش جای دارد، و جایگاهش با شهر کنونی سَبْزِوار (بَیْهَق) و پیرامونش، برابر است (نویسنده). 
37. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «بدولات» یافت می شود که سازگار با آن چه در نسخۀ چاپی «العرف الوردیّ» آمده است، به «بدولاب» اصلاح و ترجمه گردید. «دُولاب» در روزگاران کهن روستایی از روستاهای شهر ری در شمال شرقی آن بود، و اکنون بخشی در جنوب شرقی شهر تهران می باشد، و بر کنارۀ چپ راه خراسان جای دارد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
38. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «رجل» یافت می شود که به «رجلاً» اصلاح و ترجمه گردید.
39. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «المهدیّ» یافت می شود که به «التمیمیّ» اصلاح و ترجمه گردید.
40. «بَیْضاء» یا «نَسا» در روزگاران کهن شهری بزرگ در بخش استخر بود، و اکنون نشانه ها و ویرانه هایی از آن با نام «تلّ بیضاء» نزدیک شهر سَپِیْدان در استان فارس مانده اند (با بهره گیری از: برخی منابع).
41. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، از نوشتار عربی حدیث، میان دو کروشه [حتّى تطأ الخیل الدماء إلى أرساغها. ثمّ تأتیه جنود من سجستان عظیمة] افتاده است، و ما آن را از «العرف الوردیّ» گرفته و ترجمه کرده ایم.
42. از روایات اسلامی بهره گرفته می شود که برای سپاه سفیانی دو نبرد در ری خاهد بود: یکی از آن دو، نبردشان با نیروهای رهبر سوم انقلاب ایران، و دیگری، نبردشان با نیروهای هاشمی چینی که شعیب تمیمی خراسانی آنان را فرماندهی می کند.
43. «مَدائِن» شهری کهن است که بر کنارۀ دجله جای دارد، و در 32 کیلومتری جنوب شرقی بغداد می باشد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
44. «عاقِرْقَوْفا» یا «عَقْرَقَوْف» آبادی ای از آبادیهای کهن بغداد بود، و اکنون در 30 کیلومتری شمال غربی بغداد جای دارد، و در آن جا تپه هایی باستانی یافت می شوند (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
45. «نَصِیبِین» شهری کهن است که در شمال سرزمینهای جزیره در استان مارْدِین ترکیه جای دارد، و در جنوب همسایۀ شهر قامِشْلِی سوریه می باشد، و میان آن دو چیزی مگر مرز نیست، و یکی از شاخه های رود خابور از آن دو شهر می گذرد (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
46. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «سوادهم» یافت می شود که به «سواد العراق» اصلاح و ترجمه گردید. «سرزمین سیاه عراق» همان سرزمینهای سرسبز و پُردرخت و کِشته از روستاها و کشتزارهای جای گرفته در جنوب سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو می باشند، و این سرزمینها، برای بسیاریِ سرسبزی رو به سیاهیِ باغهایش، به این نام نامیده شدند (بهره گرفته شده از: برخی منابع).
47. بی گمان، در روایات اسلامی آمده است که برخی همراهان و یاوران امام مهدی(علیه السّلام) از بهترینانِ عراقی اند.
48. الفتن، ص 9-218، جزء 4، ح 869 (ترجمۀ نویسنده).
49. با بهره گیری از: برخی منابع.

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم https://telegram.me/joinchatakheruzzaman

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۱
خادم گمنام

خبر نخست غیبی: نابودی پایتختهای کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس در آیندۀ نزدیک!

برخی از ما می پرسند که چگونه است بر سر مردم مسلمان یمن و فلسطین آن همه بمب و موشک کشورهای غربی یا عربی ریخته می شود و این دو ملّت در فقر و بیچارگی و محاصره اند و ذرّه ای به غیرت دولتهای شیطانی و بی غیرت عرب برنمی خُرَد تا به آمریکا و اروپا و عربستان اعتراض کنند و همچنان به عیش و نوش در کاخهایشان مشغول باشند. پس، عدالت خدا کجاست؟! 

پاسخ به این سؤال بخشی تجربی و عقلی و بخشی دیگر شهودی و غیبی است که البتّه خالی از تجربۀ امّتهای پیشین نیز نیست. 

در بخش تجربی و عقلی نخست باید بگوییم که بلاهایی که بر سر برخی امّتها چون یمنیها و فلسطینیان می آیند، تا حدّی نتیجه کارهای ناشایست و اعتقادات فاسد و رفتارهای فتنه گرانۀ خُد این امّتها نیز هست که بحث در این باره مفصّل می باشد، ولی در هر حال، نظام این عالم به گونه ای است که خداوند برای امتحان بشر به قدرتمندان فرصت و مهلت برای تاخت و تاز و ستمگری و خونریزی می دهد و زمانش که برسد ظالم را از میان برمی دارد، به ویژه آن هم در روزگار ما که دوران آخر الزّمان و پر از آزمایشها و فرصتها و مهلتها و هنگام پایان یافتن ستمگریهاست. 

در بخش دوم که خبر غیبی و شهودی و نیز تجربۀ امّتهای ستمگر و یا ساکت در برابر ظالم و ناکمک کار به مظلوم است، آن می باشد، بر پایۀ اسناد قرآنی و روایی و غیره در سالهایی نزدیک که ان شاء الله به عدد انگشتان دست نمی رسند، شاهد پیروزی مظلومان پرهیزکار، نه هر یمنی و نه هر فلسطینی مظلوم ولی ناپرهیزکار، بر غربیان و عربهای قدرتمند و ظالم خاهیم بود، و مهمتر از همه آن که خاستم برای نخستین بار به آگاهی شما برسانم همه یا بیشتر پایتختها و شهرهای بزگ کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس، چون کویت، بحرین، قطر، امارات متّحدۀ عربی و عُمان، به زودی در پیِ هفت جنگ بزرگ یا بیشتر، توفانهای دریایی و سیل آب و باد شدید و زلزله نابود خاهند شد و اثری از این عربهای کاخ نشین مست که روزگاری اجدادشان شترچرانی می کردند و چلپاسه می خُردند و سرزمینهایشان زیر سلطۀ ایرانیان بود، و اکنون نه خدای را بنده اند و نه بیشترشان برای ایران ارزش چندانی قائلند، بر جای نخاهد ماند، و اگر فرصتی دست داد اسناد و مدارک اشاره شده را در گفتاری مستقل یا لا به لای گفتارهایمان ارائه می دهم! 

خبر دوم غیبی از سروش غیبی است که در بارۀ روی کرد آمریکا به ایران در شرایط کنونی فرمود: «تشرّفت الحیّة علیهم» ... مار از جای بلند بر آنان نگریست!  ... مار نماد دشمنی گزنده و زیان رسان است، و از بلندی نگریستن آن حاکی از نیرومندی و قصد قدرت نمایی است .... خداوند شرّشان را به خُدشان برگرداند و نیکان را از گزندشان محفوظ بدارد.

خبر سوم غیبی آغاز آشکارشدن دشمنی رومیان با ایرانیان از فرانسه و نیز پیروزی پادشاه یمن بر مخالفانش با کمک جنگ افزارهای فرانسوی: در بارۀ آسیب فرانسه به ایران در مقالۀ «نقش فرانسه و همپیمانان غربی اش در سرنوشت انقلاب ایران» پیشگویی نوستراداموس را نگاه کنید، و در بارۀ یمن خبر ارطأه ر را بخانید و سپس خبر بعدی را ببینید:

باران، گرسنگی و جنگ در ایران بازنمی ایستند.
ایمانی بزرگ پادشاه را به زانو درمی آورد.
آن کارهایی که در فرانسه آغاز شده بودند، در همان جا پایان می یابند.
نشانه ای رازآلود برای کسی که در تنگناست
(نوشتارهای نسترآداموس به زبان فرانسوی و برگردان آن به زبان انگلیسی، سانتوری 1، رباعی 70، ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).

نوشته سید سلیمان مدنی تنکابنی کانال تلگرامی آخرالزمان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۰۹
خادم گمنام

بر پایۀ روایات اسلامی، روزگار نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) روزگاری پر از جنگ و آشوب است، و پیش از شورش سفیانی، هر جنبش و قیام خُدسرانه‌ای آسیب‌پذیر می‌باشد و به شکست و نابودی می‌انجامد، و در صورت پیروزی کوتاه مدّت نیز رهبریش با طاغوتی خاهد بود که جای خدا پرستیده می‌شود. بنا بر این، بهترین کار در زمان بروز جنگها و فتنه‌ها میان مسلمانان، پرهیز از هر جنبش و قیام خدسرانه و نشستن در خانه است تا انسان بازیچۀ دست گروهها و احزاب نشود و جان و ایمان خُد را از دست ندهد، و هنگامی که دشمن خدا سفیانی شامی برشورید، و رهبران بر حق و توانمندی مانند هاشمی چینی، شعیب تمیمی خراسانی، قریشی سیستانی، حسنی گیلانی و حسینی یمانی آشکار شدند و قیام کردند، انسان نیز برخیزد و به آن رهبران الاهی بپیوندد.

گرفتارشدن بسیاری از مسلمانان هم‌روزگار ما در سرزمینهایی مانند لیبی، مصر، فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، بحرین، یمن و کشمیر، برآیند ناآگاهی آنان از روایات بیانگر رویدادهای آخرالزّمان و ناباوری آنان و عمل نکردنشان به سفارشهای پیامبر و اهل البیت(علیهم‌السّلام) است. چنین کسان و مردمانی جنبشها و تلاشهایشان ناسودمند می‌باشند و نیروهایشان هدر می‌روند و چه بسا در بند می‌افتند و شکنجه ها می‌شوند و خونهایشان بر زمین می ریزند و گشایش را نمی‌بینند.

از ابو موسی روایت شده است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم) فرمود:

بی‌گمان، پیشِ دستان شما آشوبهایی مانند پاره‌های شبِ تاریک‌اند که مرد در آن آشوبها صبح می‌کند در حالی که مؤمن است و شب می‌کند در حالی که کافر است، شب می‌کند در حالی که مؤمن است و صبح می‌کند در حالی که کافر است. نشستۀ در آن آشوبها بهتراز ایستاده، ایستادۀ در آنها بهتر از گام‌بردارنده و گام‌بردارندۀ در آنها بهتر از تندرونده می‌باشد. گفتند: چه دستوری به ما می‌دهید؟ فرمود: پلاسهای خانه‌هایتان باشید(1).

امام علی(علیه‌السّلام) فرمود:

... به زمین بچسبید و بر گرفتاری شکیبا باشید و دستهایتان و شمشیرهایتان را در خاهش زبانهایتان مجنبانید و در آن‌چه خدا در باره‌اش برای شما شتاب نکرده است، نشتابید. پس بی‌گمان، هر کس از شما، با شناخت حقّ سرورش و حقّ فرستاده‌اش و خاندانش، در بستر خِیش بمیرد، شهید می‌میرد و مزد وی با خداست، و سزاوار پاداش چیزی است که مقصودش بوده از کار شایسته‌اش و مقصودش جایگزین شمشیرش را از نیامش درآوردنش می‌شود. پس بی‌گمان، برای هر چیزی زمانی و سررسیدی است(2).

سَدِیر گفت که ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) به من فرمود:

ای سَدِیر، در خانه ات بمان، و پَلاسی از پلاسهای آن باش، و تا شب و روز آرام اند، آرام باش. پس، هر گاه خبر برسد که بی‌گمان، سفیانی برشوریده است، هرچند با پایت، سوی ما کوچ کن...(3).

—------------------------------------------------------------------------— 
1. سنن أبی داود، ج 4، ص 80، ح 4262 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. ترجمه و شرح نهج البلاغة، ص 6-765، خطبه‌ها، ش 232 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. بحار الأنوار، ج 52، ص 1-270، ب 25، دنبالۀ ح 161، با نقل از: سرور أهل الإیمان (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۱۶:۱۷
خادم گمنام

 بنا بر محاسبات نجومی، روز پنج‌شنبه ۵ دی‌ماه 1398 برابر 29 ربیع دوم 1441 و 26 دسامبر 2019 خرشیدگرفتگی از نوع حلقوی روی می‌دهد که در کشور‌های جنوبی حاشیۀ خلیج فارس، از عربستان سعودی تا قطر، امارات و عُمان مشاهده خاهد شد، ضمن آن‌که جنوب هند، سریلانکا، مالزی، سنگاپور و مجمع الجزایر فیلیپین در مسیر گرفت حلقوی خرشید می‌باشند.

خرشیدگرفتگی حلقوی در ایران به صورت جزئی همزمان با طلوع آفتاب دیده می‌شود، به گونه‌ای که در تهران ۶۱ درسد سطح خرشید با ماه پوشیده خاهد شد و در جنوبیترین نقاط کشور سطح پوشیده‌شدن خرشید با ماه به ۸۶ درسد می‌رسد، و این در حالی است که در شمال شرق کشور میزان گرفت جزئی ۴۵ درسد است.

شایان یادآوری است، خرشیدگرفتگی 5 دی 1398 در صورت فلکی قوس خاهد بود، و همزمان خرشید، عطارد، ماه، مشتری و زحل نیز همراستایی دارند.

هرچند پیشبینی آثار و یپامدهای خرشیدگرفتگی و دیگر پدیده‌های نجومی نیاز به بررسیها و محاسبات نجومی ویژه‌ای دارد، منجّمان قدیم احکامی نجومی را نیز به گونه‌ای کلّی در کتابهایشان برای برخی پدیده‌های نجومی در وضعیّتی خاص بیان می‌کردند که ما نیز به برخی از آنها در این گفتار اشاره می کنیم، ولی ناگفته نماند که این احکام کلّی گاه ممکن است به گونه‌ای فراگیر در پی پدیده‌های مورد نظر پدیدار نشوند. 

شیخ یوسف بحرانی آورده است:

«گرفتن خرشید در برجها ... اگر در قوس باشد، نشانۀ وبا در مردمان بزرگ و کمیِ خُراک و بالارفتن مردمان پست و درگیری میان عالمان و درگذشت مردی بزرگ‌جایگاه و دگرگونی پولها و دگرگون‌شدن کارها می‌باشد»(1).

نیز قطب‌الدّین راوندی آورده است:

«گفتار در نشانه‌های خرشیدگرفتگی در دوازده ماه ... هر گاه خرشید در ماه ربیع آخر گرفته شود، پس بی‌گمان، میان مردم ناسازگاری‌ای بسیار خاهد بود، و از ایشان مردم فراوانی کشته می‌شوند، و شورشی‌ای بر پادشاه می‌شورد، و ترسی سخت و ناگهانی و کارزاری می‌باشد و مرگ در مردمان بسیار می‌شود»(2).

پیشبینیهای دیگری نیز در بارۀ خرشیدگرفتگی در برج قوس و همراستایی خرشید، عطارد، ماه، مشتری و زحل، در 5 دی 1398، می‌توان کرد و گفت که در پی این دو رویداد نجومی، برخی پدیده‌های آب‌وهوایی چون سیل و توفان ویرانگر و پدیده‌های زمینی چون رانش زمین و زلزله روی خاهند داد، و برخی پادشاهان و سران خاورمیانه تصمیمات عجولانه و خُدسرانه‌ای می‌گیرند و کارهایی می‌کنند که به زیان آنان می‌انجامد، و در پی آن، احوال پادشاهان و سران و مردمان دگرگون می‌شوند. پادشاهان حاشیۀ خلیج فارس دچار فتنه‌هایی تیره و تار می‌گردند، و میانشان اختلاف و دشمنی می‌افتد، و برخی از این پادشاهان و سران می‌میرند، و عزلها و نصبها در میان آنان رو به فزونی می‌نهند، و نیز شاهد گردهماییهای سیاستمدارانۀ برخی گروهها و دولتهای دوست و دشمن با یکدیگر با ادّعای دروغین صلح و دوستی یا همنشینیهای برخی گروهها و دولتهای دوست با هم برای آسیب‌زدن به مخالفان و دشمنانشان خاهیم بود، و خداوند به آن‌چه روی می دهد، داناتر است.

از دادن هر گونه پاسخ به خانندگان گرامی و دوستان بزرگوار در بارۀ آن‌چه آورده‌ایم، معذوریم، و در هر حال، امیدواریم خداوند فتنه‌های دشمنان داخلی و خارجی و بلاهای آسمانی و زمینی را از سر مؤمنان و مظلومان در کشورمان و دیگر کشورهای جهان دور بگرداند.
--------------------------------------------------------------------
1. الکشکول، بحرانی، ج 1، ص 400-399، ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
2. قصص الأنبیاء(علیهم‌السّلام)، ج 2، ص 90، ب 15، ح 12، ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۸ ، ۱۴:۴۱
خادم گمنام

دی دهمین ماه از ماههای دوازده‌گانۀ خُرشیدی و نخستین ماه از فصل سرد زمستان نزد ایرانیان است. 

بنا بر آن‌چه پیش آمده است و روی خاهد داد، دی‌ماه در تاریخ انقلاب ایران و جمهوری اسلامی، ماهی حادثه‌خیز و نقش‌آفرین بوده و می‌باشد.

چنان‌که می‌دانید، در تاریخ انقلاب ایران، 19 دی 1356 که شورش مردم قم بر رژیم شاهنشاهی در آن آغاز شد، روزی سرنوشت‌ساز به شمار می‌آید.

روی‌دادن زلزلۀ ترسناک 6.7 ریشتری در 5 دی‌ماه ۱۳۸۲ که شهر بم و روستاهای پیرامونش را ویران ساخت و بزرگترین بنای خشتی جهان (ارگ بم) را در هم کوبید و نزدیک به 100 هزار کشته و زخمی بر جای گذاشت.

مرگ ناگهانی اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، سیاست‌مدار معروف ایرانی و دومین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و از ستونهای انقلاب ایران، در روز 19 دی 1395، درون استخری در کوشک ناصری در مجموعۀ سعدآباد تهران روی داد؛ درست همزمان با سالگرد کشته‌شدن امیر کبیر در حمّام فین کاشان و سالگرد شورش مردم قم.

آتش‌سوزی و فروریختن نخستین ساختمان بلند ایران «پلاسکو» در تهران در 30 دی 1395 که مرگ گروهی از آتش‌نشانان، بازاریان و دیگر هموطنانمان و زیانهای مالی فراوان را در پی داشت.

آغاز برخی اعتراضات مردمی به گرانیها و تورّم اقتصادی و بیکاری در ایران که از 7 دی ماه 1396 در مشهد آغاز شد و به برخی  شهرهای دیگر کشور هم کشیده شد.

حادثۀ برخُرد کشتی نفت‌کش سانچی حاوی میعانات گازی با یک کشتی فله‌بر چینی در آبهای چین در ۱۶ دی ۱۳۹۶ و انفجار آن و کشته‌شدن 30 ایرانی و دو بنگلادشی.
 
درگذشت سیّد محمود هاشمی شاهرودی، سیاست‌مدار ایرانی زادهٔ عراق و سومین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایب رئیس اوّل مجلس خبرگان رهبری در ۳ دی ۱۳۹۷ در تهران، و انتخاب صادق آملی لاریجانی در 9 دی 1397 با عنوان چهارمین رئیس تشخیص مصلحت نظام.

اینک پس از گذر سالیان دراز رسیدیم به دی‌ماه 1398، و بسیاری از خانندگان گرامی پیشتر در گفتار «رویدادهای مهم و شگفتی در راه‌اند!!!» خانده‌اند: 

«خبرهای مهم و رویدادهای شگفتی در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه و جهان در ماههای آینده و در مقاطع زمانی خاصّی در راه اند، و بنا بر آن‌چه که در اوایل اردیبهشت 1397 در جلسه‌ای که با انسانی اهل دل و روشن‌ضمیر داشتم و از وی شنیدم، در حدود 7 و 16 ماه آینده و دی‌ماه بعد از آن، رویدادهایی در ایران و نیز بحران و بلوایی در اصفهان و نیز رویدادی در گنبد کاووس خاهد بود...».

بنا بر پیشبینی آن اهل دل روشن‌ضمیر در دی ماه امسال (1398) رویداد یا رویدادهایی در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه خاهد بود.

همچنین بسیاری از خانندگان پیگیر گفتارهای ما از سالها پیش عباراتهای زیر را به یاد می‌آورند:

«در برخی استخراجهای جفری که در سالهای 2-1381 هـ.ش در بارۀ حوادث ایران در آخرالزّمان و درگیری نظامی آمریکا و متّحدانش با این کشور انجام گرفته است، کلمات زیر پدیدار شدند:

زن، شَرُوس، لبه اَرَس شوم، ز مَهِ دی هَزْل (ضعف) فُرْس (پارسیان)، سَنَه (خشکسالی) بِرَی (تهران)، ترس، صدا در ری، نور ، بَرْد (سرما)، بهانه، زود، شبانه، ز روی آب، تُنْب، بندر، جِت، تازش، سوزش جور...»

با نگاه به آن‌که طبق پژوهش نویسنده و با بهره‌گیری از روایات اسلامی، انقلاب و حکومت جمهوری اسلامی در ایران تا سال ظهور و قیام حسنی گیلانی دوام می‌آورد، واژۀ «دی» در محاسبۀ جفری یادشده به واپسین دی‌ماه در دوران چهل‌ و یا چهل‌واندی سالۀ انقلاب ایران و هنگام شروع ماههایی که شمارش معکوس حوادث ظهور در آنها آغاز می‌شوند، اشاره دارد، و پس از آن در فصل بهار ایرانیان با رهبری مروزی درگیر نبرد با خزرهای قفقازی با فرماندهی شروسی خاهند شد، و چنین می‌نماید که دی‌ماه پایانی در پایانه‌های انقلاب ایران ماهی نقش‌آفرین و حادثه‌خیز خاهد شد.

ناگفته نماند، در پرسشی جفری که در آغازۀ آذر ۱۳۹۲ پیرامون موضوعی خاص در ایران انجام شد، چنین جواب داده شد: «ده ز برج بارد (سرد) بس» که هرچند پاسخی مبهم بود، شاید به دی‌ماهی حادثه‌خیز در ایران اشاره داشته باشد، و خداوند داناتر است.

در پایان شایان یادآوری است، در صبح روز 5 دی‌ماه 1398 خُرشیدگرفتگی حلقوی و دو هفته پس از آن در 20 و 21 دی‌ماه ماه‌گرفتگی نیم‌سایه‌ای روی خاهند داد که در بارۀ آثار و پیامدهایشان چیزهایی در گفتاری دیگر خاهیم نوشت.

از دادن هر گونه پاسخ به خانندگان گرامی و دوستان بزرگوار در بارۀ آن‌چه آورده‌ایم، معذوریم، و در هر حال، امیدواریم خداوند فتنه‌های دشمنان داخلی و خارجی و بلاهای آسمانی و زمینی را از سر مؤمنان و مظلومان در کشورمان و دیگر کشورهای جهان دور بگرداند.
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۸ ، ۱۰:۳۱
خادم گمنام

هرچند رویداد ظهور ناگهانی است، ولی حوادث پیش از ظهور حساب و کتاب و برنامه‌ریزی خاصّی دارند... برخی اصرار دارند که بگویند امسال قمری 1441 سال پیش از ظهور و سال شورش سفیانی است و سال بعد 1442 سال قیام امام مهدی(علیه السلام) می باشد، در حالی که هنوز بسیاری از نشانه های ظهور آشکار نشده اند. بله اگر در ماه جمادی و رجب پیش رو باران و سیل جهانی روی دهد، در ماه رجب شورش سفیانی و در ماه رمضان دنباله بزرگ و درخشنده پدیدار می شود و سپس صیحۀ آسمانی شنیده می شود و در محرّم سال بعد ظهور امام مهدی(علیه السّلام) روی می دهد، و آرزو می کنیم که این گونه شود. 

از سویی دیگر می بینیم که هنوز برخی نشانه ها و پیشبینیهای مقدّماتی ظهور روی نداده اند و تا زمان وقوع آنها چند سالی باقی است. به عنوان مثال، در برخی روایات اسلامی آمده است فتنه شام که به اعتقاد ما همان آشوب سوریه است، دوازه سال طول می کشد و سپس گنج فرات آشکار می شود و نبرد پرکشتار قرقیسیا درمی گیرد و ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) روی می دهد، و چنان که می دانید، فتنۀ سوریه در 22 ربیع اوّل 1432 برابر 26 فوریه 2011 آغاز شد، و اگر بدا و تغییری در آن روی ندهد، تا سال 1443 برابر 2021 می بایست ادامه یابد. نیز طبق پیشگویی دانیال نبی(علیه‌السّلام) در تورات و رمزگشایی نسترآداموس از آن، حکومت یهودیان در اسرائیل 73 سال و هفت ماه دوام می آورد، و چون آغاز حکومتشان در 1948 میلادی بود، می بایست تا سال 2021 صبر کنیم.

در هر حال، ماههای آینده سرنوشت ساز می باشند.... 

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۸ ، ۰۰:۳۷
خادم گمنام

توضیحاتی پیرامون رویدادهای ماه صفر 1441

جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۳۳ ب.ظ

در گفتار «جنگهای پایدار و آشوبهای فراگیر از صفر تا صفر» از پدیدارشدن آشوب و جنگ در صفر پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) سخن به میان آوردیم. نیز نقل کردیم از رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) که در این ماه مرگی خاهد بود. همچنین آوردیم که ستاره ای دنباله‌دار از صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد و سپس با درخششی بسیار پدیدار می‌شود و در هنگام آن گردش، ترکها وارد جزیره در شمال سوریه می شوند و رومیها به اسکندریه و فلسطین و بخشهایی از سوریه می‌آیند. از ناسازگاری مردمان در ماه صفر و سرانجام گرایششان به امام مهدی(علیه‌السّلام) و سفیانی و اصهب و مردی کوتاهقد و زورگو در مصر خبر دادیم.

چنان‌که می‌دانید، در ماه صفری که گذشت، ارتش ترکیه بر شمال سوریه یورش برد و وارد بخشهایی از جزیرۀ سوری شد و با کردهای جزیره جنگید و شماری از آنان و عربهای ساکن جزیره را کشت و تعدادی نیز کشته داد، و آمریکاییها نیز که رومی به شمار می‌آیند، پیش از حملۀ ترکها از جزیرۀ سوری خارج شدند و سپس نیروهایی را به منطقۀ دیرالزور آوردند و هچنین ادّعا کردند که با یورش به ادلب در شمال غربی سوریه ابوبکر بغدادی و شماری از همراهانش را کشتند.

ستارۀ دنباله‌دار مهمّی که رصد شده و اکنون رؤیت شده و در گردش باشد تا کنون گزارش نشده است، هرچند آشکارشدن ستارۀ نشانۀ ظهور نیاز نیست لزوماً در صفر باشد.
 
تداوم اعتراضات و آشوبها در لبنان که سرانجام در آخر صفر منجر به کناره‌گیری سعد حریری از نخست وزیری شد.

آشوبهایی که پیشتر در اوایل اکتبر در بغداد و برخی شهرهای جنوبی عراق آغاز شده بودند، بار دیگر از 25 اکتبر به این سو از سر گرفته شدند و دهها کشته و سدها زخمی بر جای گذاشتند و همچنان تا آخر ماه صفر و پس از آن نیز ادامه دارند.

با آن‌که در ماه صفر امسال جنگ جنگ و آشوبهایی آغاز شده‌اند، و مرگ و میرهایی نیز در میان مسلمانان بوده‌اند، هنوز زود است که قضاوت کنیم این ماه همان صفر پیش از ظهور است یا نیست. باید صبر کنیم و ببینیم در ماههای پس از صفر، جنگ و آشوبها همچنان ادامه می‌یابند و جنگها و آشوبهای نوی پدیدار می‌شوند یا نه، و آیا حوادث یادشده برای ماههای دو ربیع و دو جمادی نیز طبق آن‌چه در روایات اسلامی بیان شده‌اند، رخ می‌دهند یا نه تا بتوانیم بگوییم در ماه رجب سفیانی و خراسانی و یمانی خروج می‌کنند و در ماه رمضان ستارۀ دنباله‌دار ظاهر و صیحۀ جبرائیل شنیده می‌شود و در ماه محرّم ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) خاهد بود، ان شاء الله.
چهارشنبه 8 آبان 1398 
کانال آخرالزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۶:۳۳
خادم گمنام

صفر دومین ماه از ماههای دوازده‌گانۀ سال هجری قمری نزد مسلمانان است، و از روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان بهره گرفته می‌شود که هر گاه خدای متعالی بخاهد امام مهدی(علیه‌السّلام) را بر جهانیان چیره کند، میان آنان، به ویژه مسلمانان، جنگهایی پایدار و آشوبهایی فراگیر را در بازه‌ای یک‌ساله پیش می‌اندازد که از صفر سال پیش از قیام امام آغازیده، و در صفر پس از قیامش پایان داده می‌شوند، و چنین می‌نماید که آغاز جنبشهای اصهب مروانی در عراق و اعرج کندی در لیبی و عثمان سفیانی در سوریه همان آغاز آشوبها و جنگهایی باشند که در این بازۀ زمانی روی می‌دهند، و خداوند داناتر است.

در این‌جا شایسته است اشاره شود به این‌که ماه صفر در روزگار نادانی عربها به بدشگونی شناخته شده بود، و عربها باور داشتند که صفر ماه فرودآمدن ناشادمانیها و ناخُشایندهاست، و افسوس این‌که آن باور نادرست میان مسلمانان تا روزگار کنونی ما نیز پخش شده است، به گونه‌ای که بسیاری از ایشان می‌گویند که صفر ماهی بدشگون است، به ویژه واپسین روز چهارشنبۀ آن. پس، از سفرکردن در صفر یا پیوند زناشویی در آن خُدداری می‌کنند، در حالی که از پیامبر و خاندانش(صلوات‌الله‌علیهم) چیزی که نشانگر ناخجستگی این ماه یا برخی روزهایش باشد، به ما نرسیده است، مگر آن‌چه در بارۀ صفر پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) آمده است. 
 
از کتاب عبدالله پسر بَشّار، شیرخُرده(1) با حسین(علیه‌السّلام)، روایت شده است:

هر گاه خداوند بخاهد خاندان محمّد را چیره گرداند، جنگ را از صفر تا صفر پیش می‌اندازد، و آن، در آستانۀ قیام مهدی(علیه‌السّلام) است(2).

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه عبدالله پسر بَشّار پسر ابو عَقِب دُئْلی لَیْثی، شاعر مشهور و دارندۀ قصیدۀ مَلاحِم، آن را به وی نسبت نداده است.

ابو هُرَیْرَه از پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وسلّم) روایت کرده است که فرمود: مرگی(3) در صفر خاهد بود...(4).

بی‌گمان، رسول خدا(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) در این روایت از روی‌دادن مرگی در ماه صفر خبر داده است، و هرچند ما به‌روشنی نمی‌دانیم که این مرگ برای چه و در کجا رخ می‌دهد، هویداست که آن در میان مسلمانان خاهد بود.

شایان یادآوری است، هنگامی که ما به نوشتار همۀ این حدیث برمی‌گردیم، می‌بینیم که در نقل برخی سخنانش پیش‌وپس‌انداختنی روی داده است، و از آن‌چه پس‌انداخته شده است، سخن «مرگی در صفر خاهد بود» می‌باشد، در حالی که آن، به رویدادی در صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) در ماه محرّم اشاره می‌کند.

بنا بر آن‌چه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از ماه صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در ماه شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

ابن مسعود گفته است:

در ماه صفر نشانه‌ای خاهد بود، و ستاره‌ای که برای وی دنباله‌هایی‌اند، پدیدار(5) می‌شود(6).

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه عبدالله صحابی پسر مسعود آن را به وی نسبت نداده است.

از روایت وَلِید پسر مُسْلِم و جز آن بهره گرفته می‌شود که ترکها و رومیان، هنگام گردش ستاره‌ای دنباله‌دار در کرانه‌های آسمان از ماه صفر تا رجب پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، درون سرزمینهای کردی و عربی می‌روند.

ولید گفته است:

... جز این نیست که ستارۀ نشانه‌ها ستاره‌ای می‌باشد که در صفر و در دو ربیع یا در رجب در کرانه‌ها می‌گردد، و در آن هنگام، خاقان با ترکها می‌رود، در پیِ او رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها می‌روند(7).

«خاقان» واژه‌ای ترکی است که در روزگاران کهن لقب پادشاهان ترکها بود، و بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «خاقان» در این حدیث، واپسین فرمانروای ترکیه در آخرالزّمان است که نیروهای ترکش از مرزهای جنوبی این کشور می‌گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق کشور سوریه جای دارد، می‌روند، و مقصود از «رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها»، نیروهایی مسیحی‌اند که از سرزمینهای روم، مانند اروپا، آمریکا و استرالیا به دشت عُمْق، میان حَلَب و اَنْتاکِیَه، در شمال غربی سوریه، قَرْقِیسِیا در شرق این کشور و حِمْص در غرب سوریه و رَمْلَه در شمال فلسطین و اسکندریّه در شمال مصر می‌آیند.

ذی قَرَبات(8) گفته است:

مردم در صفر ناسازگاری می‌کنند، و به چهار تن می‌گرایند: مردی در مکّه پناهنده، و دو مرد در شام که یکی از آن دو سفیانی و دیگری کبودچشم و زردی آمیخته با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم است، و مردی از زیندگان مصر که [کوتاه‌قدّی](9) بسیارزورگو است، پس، آنان چهار تن می‌باشند. مردی از کِنْدیان خشمگین می‌شود و سوی کسانی که در شام‌اند، می‌رود و سپاه را به مصر می‌آورد. پس، آن بسیارزورگو کشته می‌شود و مصر چون پاشیده‌شدن سرگین شتر پاشیده می‌شود. سپس [سفیانی سپاهی را](10) سوی کسی که در مکّه است، می‌فرستد(11).

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه ذو قَرَبات حِمْیَری صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «مردی در مکّه پناهنده» در این حدیث، امام مهدی(علیه‌السّلام) است که پس از پنهان‌شدنی دراززمان، در ماه محرّم سال قیامش، در مدینه آشکار می‌شود، و هنگامی که سپاه سفیانی به این سرزمین می‌رسد، و می‌خاهند وی را دستگیر کنند و بکشند، او بر جان خِیش نگران می‌شود و سوی مکّه می‌گریزد و به کعبه پناه می‌برد.

بدان که «پناهنده» از ویژگیهای امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد، و بر کسی که از زبان عربی آگاه است، پوشیده نیست که پناهنده در این‌جا معنایش «پناهنده به کعبه در آینده» می‌باشد، و از این حدیث و دیگر احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که پیروان امام مهدی(علیه‌السّلام) هنگامی که برخی نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان ظهورش را در ماه صفر پیش از قیامش می‌بینند، با برخی نشانه‌هایی که پیشتر دیده‌اند، چشم به راه ظهور و قیامش در ماه محرّم سال قیامش می‌شوند.

«سُفْیانِی» همان عُثْمان شامی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد ابو سفیان در آخرالزّمان است که در ماه صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در ماه رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی‌شورد، و در ماه رمضان بر دمشق و سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می‌شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می‌برد.

و «دیگری کبودچشم و زردی آمیخته با سرخی و سپیدی از فرزندان حَکَم» همان اَصْهَب مَرْوانِی، رهبر زیندگان جزیره(12) و عراق(13) و واپسین زمامداران اَمَوی از نژاد مَرْوان حِمار پسر محمّد پسر مروان پسر حکم پسر ابو عاص پسر اُمیّه در آخرالزّمان است که در ماه صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری جنبشی که پیشتر در سرزمینهای جزیره و عراق آغازیده شده بود را می‌پذیرد، و در ماه رجب یا نزدیکش بر بغداد و سپس بر بیشتر سرزمینهای کشور عراق چیره می‌شود، و با هاشمی شَیْصَبانِی شورشگر در کوفه پیمان می‌بندد، و سپاهش با فرماندهی عَوْف سُلَمِی با ایران می‌جنگد، و بر سوریه یورش می‌برد، و برخی پژوهشگران باور دارند که اصهب مروانی همان عزّت ابراهیم دُورِی صدّام دوم در عراق می‌باشد، و خداوند داناتر است.

بنا بر آن‌چه هویداست، «مردی از زیندگان مصر که کوتاه‌قدّی بسیارزورگو است» همان عبدالفتّاح سِیسِی رئیس‌جمهوری کنونی مصر می‌باشد که نماد زمامداران سکولار(14) ستیزه‌گر با گروههای تروریستی مانند داعش است، و با دست سپاه قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی یا با دست گروهی از مصریان سَلَفی‌ای که به این سپاه می‌پیوندند، کشته می‌شود، و خداوند داناتر است.

«مردی از کِنْدیان» همان عبدالرحمان اَعْرَج کِنْدِی رهبر قیسیان، بربرها و سیاهان آفریقایی در آخرالزّمان است که چندماهی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) رهبری برخی جنبشهایی که پیشتر در لیبی و پیرامونش و دوردستهایش آغازیده شده بودند را می‌پذیرد، و در ماه جمادی آخر یا نزدیکش در آن‌جا برمی‌شورد، و سپس سپاهش را به مصر می‌آورد، و آنان را با فرماندهی اَبْقَع فِهْرِی مصری برای نبرد سوی فلسطین، اردن و سوریه می‌فرستد.

امیر مؤمنان علی پسر ابو طالب(علیه‌السّلام) فرمود:

سه پرچم ناسازگاری می‌کنند: پرچمی در مغرب، وای بر مصر از آن‌چه(15) در آن‌جا فرود می‌آید از آنان (مغربیها)، و پرچمی در جزیره، و پرچمی در شام؛ آشوب یک‌سالی میان آنان پایدار می‌شود...(16).

بی‌گمان، امام علی(علیه‌السّلام) در این روایت از روی‌دادن آشوبهایی یک‌ساله میان نیروهای اعرج کندی از لیبی و نیروهای اصهب مروانی از جزیرۀ عراقی و نیروهای عثمان سفیانی از سوریه خبر داده است، و از برخی احادیث اسلامی بهره گرفته می‌شود که آشوبها در میان پرچمداران سه‌گانه از ماه صفر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) آغازیده می‌شوند، و در صفر پس از قیامش پایان داده می‌شوند.

شَهْر پسر حَوْشَب گفته است:

... در صفری از صفرها هر بسیارزورگویی در جایگاه گردآمدن رودها کشته می‌شود(17).

چنین می‌نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه شهر تابعی پسر حوشب آن را به وی نسبت نداده است.

 

مقصود از «صفری از صفرها» در این روایت، صفری است که در پیِ محرّمی می‌آید که امام مهدی(علیه‌السّلام) در آن ماه در مکّه قیام می‌کند، و مراد از «جایگاه گردآمدن رودها»، سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن دو می‌باشند که کشتارگاه بسیاری از بسیارزورگویان در آخرالزّمان‌اند.

ابو بَصِیر از ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) روایت کرده و گفته است:

از او در بارۀ رجب پرسیدم؟ فرمود: آن ماهِ یادآوری است که عربهای روزگار نادانی آن را بزرگ می‌داشته اند، و آن را ماه ناشنوای خدا می‌نامیده‌اند(18). گفتم: شعبان؟ فرمود: کارها در آن شاخه شاخه می‌شوند. گفتم: رمضان؟ فرمود: ماه خدا است، و در آن به نام زمامدارتان و نام پدرش بانگ زده می‌شود. گفتم: پس شوّال؟ فرمود: کار گروه در آن پراکنده می‌شود. گفتم: پس ذی قعده؟ فرمود: در آن می‌نشینند(19). گفتم: پس ذی حجّه؟ فرمود: آن ماهِ خون است. گفتم: پس محرّم؟ فرمود: در آن حلال حرام، و حرام حلال‌کرده می‌شود. گفتم: صفر و ربیع؟ فرمود: در آن دو رسوایی‌ای سخت زشت و کاری بزرگ است. گفتم: جمادی؟ فرمود: در آن گشودن است از آغازش تا پایانش(20).

بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «کارها» در این حدیث، کارهای بنی عبّاس می‌باشد، و «زمامدارتان» همان امام مهدی(علیه‌السّلام) است، و مقصود از «گروه»، فرمانروایان بنی عبّاسی‌اند که در آخرالزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می‌شوند.

در پایان این گفتار برای شما روشن می‌کنم که بنا بر برخی روایات اسلامی، در آخرالزّمان، میان مردم، به ویژه مسلمانان، آشوبها و جنگهایی آشکار می‌شوند که دوازده سال پایدار می‌مانند، و آشوبها و جنگهایی که در آستانۀ قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) از صفر تا صفر روی می‌دهند، از دنباله‌های همان آشوبها و جنگهایی‌اند که پیشتر در بازه‌ای یازده‌ساله پدیدار شده‌اند، و جدایی میان اینهای واپسین و آنهای سپری‌شده آن است که اینها سخت، پایدار و ناگسستنی‌اند.

از بَزَنْطِی روایت شده است که رضا(علیه‌السّلام) فرمود:

پیشاپیش این کار کشتاری بسیار ریشه‌برانداز(21) است. گفتم: بسیار ریشه‌برانداز چیست؟ فرمود: پایداری است که سست نمی‌شود(22).

مقصود امام رضا(علیه‌السّلام) از سخنش: «این کار»، قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد.
--------------------------------------------------------- 

1. بی‌گمان، در برخی روایات اسلامی آمده است که «حسین(علیه‌السّلام) از فاطمه(علیهاالسّلام) و از هیچ زنی شیر نخُرد»، در هیچ روایت و تاریخی یافت نمی‌شود که عبدالله پسر بشّار و امام حسین(علیه‌السّلام) از یک پستان شیر خُرده باشند، مگر در این سخن، و شاید مراد گوینده‌اش آن باشد که آن دو را یک دایه پرورش داده است.
2. الصراط المستقیم، ج 2، ص 285، ب 11، ف 11 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
3. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «صوت» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در المستدرک علی الصحیحین آمده است، به «موت» اصلاح و ترجمه گردید.
4. الفتن، ص 149، الجزء 3، ح 611 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. در همۀ نسخه‌های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یبتدأ» یافت می‌شود که به «یتبدّی» اصلاح و ترجمه گردید.
6. الفتن، ص 148، الجزء 3، ح 609 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. الفتن، ص 152، الجزء 3، دنبالۀ ح 620 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
8. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «ذی قریات» یافت می‌شود که به «ذی قربات» اصلاح و ترجمه گردید.
9. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است که آن را از روایت دیگری مانند این روایت که در «الفتن، ص 196، الجزء 4، ح 801» آمده است، گرفته و ترجمه کرده‌ایم.
10. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است.
11. الفتن، ص 198، الجزء ۴، ح 806 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
12. جزیره بخش شمالی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات از جنوب شرقی ترکیه و شمال و شرق سوریه تا درون عراق است، و مراد از «جَزِیرَه» در این‌جا، بیشتر سرزمینهای جزیره می‌باشد که درون کشور عراق جای دارد، و از مَوْصِل در شمال تا تَکْرِیت بر کنارۀ باختری دجله و حَدِیثَه بر کنارۀ خاوری فرات کشیده می‌شود (بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع).
13. مقصود از «عِراق» در این‌جا، بخش جنوبی سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو است که از سامَرا بر کنارۀ خاوری دجله و هِیْت بر کنارۀ باختری فرات آغاز می‌شود و تا آبادان در جنوب غربی ایران و پایانۀ بَصْرَه در شمال کویت کشیده می‌شود (بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع).
14. زمامداران سکولار کسانی‌اند که نه باورهای دینی را پشتیبانی و نه با آنها ناسازگاری می‌کنند.
15. در همۀ نسخه‌های چاپی عقد الدرر نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.

16. عقد الدرر، ص 7-126، ب 4، ف 2 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
17. الملاحم، ص 166، ب 18، ح 97 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
18. هنگامی که به تاریخ روزگار نادانی عربها می‌نگریم، می‌بینیم که آنان واژۀ «الله» را به کار می‌بردند و او را باور داشتند، ولی ایشان برای «الله» همبازانی می‌گرفتند و بتها را در کنار «الله» می‌پرستیدند.
19. در نسخۀ چاپی سرور أهل الإیمان پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «یقاعدون» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در بحار الأنوار آمده است، به «یقعدون» اصلاح و ترجمه گردید.
20. سرور أهل الإیمان، ص 46 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
21. در همۀ نسخه‌های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا و پس از آن «بَیُوح» و «البیوح» یافت می‌شوند که سازگار با آن‌چه در روایتی دیگر مانند این روایت که در بحار الأنوار آمده است، به «بَؤُوح» و «البؤوح» اصلاح و ترجمه گردیدند. 
22. بحار الأنوار، ج 52، ص 182، ب 25، ح 6، با نقل از: قرب الإسناد (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخرالزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۶:۳۰
خادم گمنام

با توجّه به پیشبینی بارش بارانهای سیل‌آسا و وزش بادهای تند در آخر الزّمان، به ویژه جمادی دوم تا دهۀ نخست ماه رجب پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، به همگان یادآور می شویم، جایگاههایی دور از آبراهه‌ها و سیل‌گذرها را برای زندگی خِیش برگزینید، و پیِ خانه‌هایتان را بلند و استوار بگیرید، و دیوارها و سقفهای منازل و شیروانیها را در برابر باد و باران عایق‌بندی و استوار کنید، و جویها و آبراهه‌های پیرامون زیستگاههایتان را پیش از رویدادهای یادشده پاکسازی و لایروبی کنید و از زیستن در کنار سدها و رودها و دریاها و زمینهایی که سست می‌باشند و احتمال ریزش و فرونشست دارند، بپرهیزید تا آسیبها به کمترین اندازه برسند. نیز مدارک و اسناد و نوشته‌های ارزشمندتان را در پاکتهای پلاستیکی و ضدّآب بسته‌بندی کنید و در جاهایی مناسب بگذارید، تا هنگام بروز بارندگی و سیل آسیب نبینند. همچنین موادّ غذایی و خُراکی را در ظرفهایی مناسب و جاهایی دور از رسیدن رطوبت و آب بگذارید.

گفتنی است، باران چهل روزه یا چهل روز باران از نشانه های شگفتی است که پیش از ظهور روی می دهد، و اشاره به آن در این گفتار دلیل بر آن نیست که امسال سال پیش از ظهور است. 
                                            (این هشدار را به دیگران هم برسانید)
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۶:۳۶
خادم گمنام

حوادث پیش‌آمده در عراق از ماه اکتبر 2019 به این سو بخشی از فتنۀ خاکستری در آخر الزّمان است که همگان را فرامی گیرد و چند ماه پیش به آن اشاره کردیم. به قدرت رسیدن دو بارۀ بعثیها در عراق را از ده سال پیش در گفتارهایمان با بهره گیری از روایات اسلامی پیشبینی کرده بودیم، ولی در آن زمان کمتر کسی آن را باور می کرد، و اکنون زمینه هایش در حال فراهم‌شدن است.
 
1. بنا بر پیشبینی احادیث اسلامی، کمی پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام) در کشور عراق بعثیها و داعشیها چندماهی زمامداری می کنند. زیرا طبق روایات اسلامی، قبل از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، همۀ گروهها و احزاب طالب حکومت، به ویژه بنی مروان در عراق و بنی سفیان در شام، می بایست به حکومت برسند.

2. در زمان زمامداری صدّام و حزّب بعث تنها خد صدّام فاسد و اوضاع اقتصادی تحت کنترل بود، ولی پس از صدّام فساد در زمامداران و یا اصحاب دولت و نیروهای دولتی و نظامی نهادینه شد و گسترش یافت! 

3. اعتراضاتی که در پی گسترش مفاسد اقتصادی در عراق و فقر و نابرابری در این کشور و ضعف دولت در ادارۀ امور، پیش از اربعین در عراق رخ داد و بیش از 100 کشته و زخمی داده است، و از 25 اکتبر از سر گرفته شد، بیشتر از سوی شیعیان عراق است، و اکنون مردم شیعه بر ظلمی است که از جانب زمامداران شیعه به آنان روا داشته می شود، شوریده اند! اهل سنّت عراق هرچند دل خُشی از دولت شیعی عراق ندارند، هنوز ساکت اند و جرأت ابراز وجود ندارند. 

4. حکومت انقلابی عراق با اعتراضات و شورشهای مردمی فرونمی پاشد، حتّی اگر برخی سرانش تغییر یابند، بلکه فروپاشی این حکومت با شبیخون و یورش نیروهای بعثی و داعشی و با کمک برخی کشورهای خارجی مانند عربستان سعودی خاهد بود.

5. بسیاری از عراقیها حتّی شیعیان، بنا بر حسّ ناسیونالیستی و عربی، از دخالت ایرانیان در اوضاع عراق و پشتیبانی زمامداران ایران از زمامداران عراق ناخرسندند و هجوم میلیونی ایرانیان برای رفتن به عراق برای زیارت عتبات مقدّس را گونه ای لشکرکشی سیاسی می دانند که تعادل اوضاع اقتصادی این کشور را به هم می ریزد و تبعاتی دیگر نیز دارد مانند حسّاس کردن دشمنان وهّابی در عربستان سعودی و ... (از قضا سرکنگبین صفرا فزود!).

6. بعثیها که با سقوط صدّام زخم خُرده اند و به چم و خم کارها در این کشور آشنا می باشند، منتظرند تا با کمک عربستان سعودی و دیگران بار دیگر قدرت را در این کشور به دست گیرند.

7. عراق تنها راه ارتباطی ایران به سوریه و لبنان است، و از سالها قبل پیشبینی کردیم که دولتهای اروپا و آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی برای قطع این ارتباط و به ضعف کشاندن حزب الله لبنان و دولت بشّار اسد، می خاهند دولت شیعی عراق را که متّحد راهبردی زمامداران ایران است، از میان بردارند و راه دسترس ایرانیان سوی سوریه و لبنان بسته شود.
 
8. با سقوط دولت شیعی عراق، حلقۀ محاصرۀ ایران و سوریه نیز تنگتر خاهد شد! و عراقیها نیز از چاله به چاه خاهند افتاد، و میان ایران و عراق جنگ روی می دهد، و چون قدرت ایران بر عراق می چربد و ایرانیان بر بصره چیره می شوند، عراقیها بیشتر آسیب می بینند و دچار کمبود کالا، گرانی و گرسنگی می شوند.

9. در وضعیّت پیش‌آمدۀ کنونی، رفتن به عراق کاری عاقلانه نیست! پس از به قدرت رسیدن حزب بعث و داعش در عراق، به دلیل اتّحاد و همپیمانی شیصبانی کوفی با اصهب مروانی، به مکانهای مقدّس و مذهبی شیعیان آسیبی نمی رسد، مگر در پایان کار که میان مروانی و شیصبانی اختلاف می افتد و مروانیها به برخی اماکن مقدّس نزد شیعیان، مانند مسجد بُراثا در غرب بغداد، آسیب می زنند. 

😳در بارۀ چگونگی سقوط دولت انقلابی عراق و تسلّط حزب بعث و داعش بر این کشور، روایات فراوان و شگفتی هست که هر وقت احساس کنیم به آن زمان نزدیک شده ایم، آنها را ارائه خاهیم داد. همین قدر بدانید که این رویداد در پی گسترش مفاسد اقتصادی در عراق و ناتوانی دولت انقلابی در از میان بردن آنها و بروز اختلاف میان ایران و عراق و حادثه ای غیرمنتظره در ایران و یا در خُد عراق خاهد بود!

................................................................................................................................................
✔️ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۸ ، ۱۵:۲۶
خادم گمنام

هرچند در ماه صفر امسال جنگی در ماه صفر در جزیره از سوی ترکها آغاز شده و در دو ماه ربیع میان قبایل و احزاب اختلافات و درگیریهایی پدیدار و رو به فزونی نهاده است، بنا بر دلایل متقن و شواهد محکم، امسال سال ظهور نیست، و هر کس چنین ادّعایی کند، دروغگو، جاهل و بی بهره از دانش مهدویّت و آخر الزّمان است!

امّا این که سال بعد (رمضان به آن سو) را سال ظهور بدانیم در صورتی قابل اثبات خاهد بود که در جمادی دوم و ده روز از رجب پیش رو بارانی چهل روزه و سیل‌آسا در جهان، به ویژه ایران، ببارد که شورش سفیانی را در پی داشته باشد.

 

چیره شدن آب بر روی زمین
 
روایت شده است از علی پسر محمّد عسکری، از پدرش، از نیایش امیر مؤمنان -علی-(علیه السّلام) که رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) فرمود:

هنگامی که به آسمان چهارم گذر داده شدم، نگاه کردم به گنبدی از مروارید که برای آن چهار گوشه و چهار در بود همه اش از پارچۀ ابریشمی زربافت سبز، گفتم: ای جبرائیل، این گنبدی که نیکوتر از آن را در آسمان چهارم ندیدم چیست؟! گفت: دوست من محمّد، این نَمای شهری است که به آن «قم» گفته می شود، و در آن جا بندگان مؤمن خداوند گرد می آیند که چشم به راه محمّد و شفاعت وی برای رستاخیز و حسابرسی می شوند، و بر آنان اندوه، دلنگرانی، ناشادمانیها و ناخُشایندها می گذرد. [راوی](1) گفت: از علی پسر محمّد عسکری(علیه السّلام) پرسیدم: کی چشم به راه گشایش خاهند شد؟ فرمود: هنگامی که آب بر روی زمین چیره شود.(2)
 

.............................................................................................................
1. میان دو کروشه از افزوده های ما است، و بنا بر آن‌چه از کتاب «تاریخ قم، ص 269، ف 8،  ب 1، چاپ نخست، سال 1385 هـ.ش در قم» برمی‌آید، راوی همان ابو مُقاتِل دیلمی است. 
2. الاختصاص، ص 2-101، در مدح مدینۀ قم (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۸ ، ۲۲:۲۴
خادم گمنام

پیشبینی تیره شدن روابط عربستان سعودی و آمریکا

ترامپ رئیس جمهوری قدرتمندترین کشور دنیا و تاجری است پولدار و بسیار مغرور و نفرت برانگیز. عربستان سعودی نیز کشوری است ثروتمند که بیشترین ذخایر انرژی جهان را دارد. پادشاهی پیر دارد که مغزش فرسوده است ولی ولیعهدی جوان و تحصیل کرده ای دارد که در واقع اداره کنندۀ اصلی امور کشورش می باشد و از حالا تمرین پادشاهی می کند. او همه چیز را خوب می فهمد و زیر نظر دارد و به گونه ای طبیعی از غرور جوانی و عربی نیز برخُردار است. بی گمان، بن سلمان از این که می بیند ترامپ قبل از انتخابات آمریکا سخن از دوشیدن عربستان به میان آورده است و اکنون نیز در حال دوشیدن این کشور است و تا کنون هیچ کار مهمّی در سوریه و یمن و نیز بر ضدّ ایران نکرده است، و دست کم دو بار بن سلمان را در حضور رسانه ها تحقیر کرده است، از وی کینه به دل می گیرد و سرانجام روابط عربستان سعودی و آمریکا تیره می شود.در بارۀ آن چه گفتیم، افزون بر شواهد و قرائن یادشده، روایتی است که شاهد صدق گفتار ماست. 

 از برخی احادیث اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان چنین برمی آید که واپسین کسی که پیش از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) در حجاز و سرزمینهای پیرامونش پادشاهی می کند، کشته می شود.

حُذَیْفَه پسر یَمان گفته است:

پادشاهی کشته می شود که برای او در آسمان بهانه پذیر و در زمین یاوری نخاهد بود،‌ و پادشاهی برکنار می شود، به گونه ای که بر روی زمین گام بردارد، در حالی که چیزی از زمین(1) برای وی نیست، و پسر بانوی در بند شده پادشاه می گردد(2).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه حذیفه صحابی آن را به وی نسبت نداده است.

مراد از «پادشاهی که کشته می شود» و فرشتگان آسمان بهانه اش را نمی پذیرند و توانگران زمین یاری اش نمی کنند، واپسین زمامداران حجاز و سرزمینهای پیرامونش پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) می باشد، و مقصود از «پادشاهی که برکنار می شود» و همۀ داراییهایش در پایان زمامدارای اش از دستش می رود، واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاسی اند که در آخر الزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می شوند، و گمانی نیست در این که «پسر بانوی در بند شده که پادشاه می گردد»، امام مهدی(علیه السّلام) می باشد؛ زیرا وی از ملیکه زاده شد که دختر یَشُوعا پسر قیصر امپراتور روم شرقی و از زیندگان قُسْطَنْطَنِیَّه -اِسْتانْبُول کنونی- بود، و مسلمانان در درگیریهایشان با رومیان بر مرزهای روم شرقی وی را در بند کردند و در عراق فروختند، و امام علی هادی(علیه السّلام) او را از میان بردگانی که برای فروش به عراق آورده بودند، خرید و آزاد کرد و به عقد فرزندش امام حسن عسکری(علیه السّلام) در آورد.

گفتنی است، کشتن واپسین پادشاهان حجاز و سرزمینهای پیرامونش، در ماه ذی حجّۀ سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) روی می دهد، و گمان می کنم که برکناری واپسین زمامداران بنی عبّاس، در ماه ذی قعدۀ همان سال خاهد بود.
—------------------------------------------------------------------------- 
1. در نسخۀ چاپی الغیبة پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الآخر» یافت می شود که سازگار با آن چه در دیگر نسخه های چاپی این کتاب آمده است، به «الأرض» اصلاح و ترجمه گردید.
2. الغیبة، نعمانی، ص 276، ب 14، ح 39 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۸ ، ۱۰:۵۳
خادم گمنام

نویسنده سالها پیش از استاد حسن عرفان -از روحانیّون شهرضایی ساکن قم- شنیده است:
 
در آغازین سالهای پیروزی انقلاب ایران، زمانی که در کشورمان، در پی تحریمهای اقتصادی دولتهای غربی و برخی مشکلات داخلی، قیمت کالاها و خدمات رو به گرانی می‏‌نهاد، و دولت انقلابی تازه‌کار بعضی کالاهای ضروری و مورد نیاز مردم را سهمیّه‌بندی کرده بود و به صورت تعاونی در اختیار آنان می‌گذاشت، در شهرضای اسفهان، مردی خُش‌مشرب، بذله‌گو و عاقلی در جامۀ دیوانگان، با نام مشهدی محمّدعلیِ ناظم می‌زیست که گاه ‏گاه اشعاری می‌سرود، بر کاغذی می‌نوشت و به کلاهی که بر سرش می‌گذاشت، می‌چسباند و در کوچه‌ها و ‏خیابانهای شهر می‌گشت. مردم که با او انس گرفته و به دیدنش علاقه‌مند بودند، از روی کلاه، اشعارش را می‌خاندند و در اندک‌زمانی ورد زبانشان می‌شد. از شعرهای ناظم شهرضایی این بیتها بود:

بهمن را تیر کردند              مردم را پیر کردند
آبِ به این فراوونی              تا نشده تعاونی
مهدی بیا، مهدی بیا

شایان یادآوری است، در مصرع نخست این شعر، به دو گونه بسته‌بندی سیگار با نشان تجارتی بهمن و تیر اشاره شده است. در آن زمان، سیگار بهمن در آغاز با کیفیّتی مناسب و بهایی ارزان به بازار می‌آمد، ولی پس از مدّتی نایاب شد و ادارۀ دخانیّات، سیگار تیر را با کیفیّتی کمتر و بهایی بیشتر به بازار عرضه کرد. ناظم که خُد سیگار می‌فروخت و گاهی نیز آن را می‌کشید، از باب «مشت نمونۀ خروار»، به این گرانی و کیفیّت نامناسب یکی از کالاهای مصرفی مردم اشاره و اعتراض، و گرانیهای آینده را هم پیشبینی کرده است.

....................................................................................................
✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۷:۱۱
خادم گمنام

از ابو سُلالَه سُلَمِی روایت شده است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم) فرمود:

به‌زودی امامانی بر شما خاهند بود که روزیهایتان را در دست می‌گیرند. با شما سخن می‌گویند و دروغ می‌گویند، و کار می‌کنند و کار را بد انجام می‌دهند، سپس از شما، جز با نیک‌شمردن زشتشان و راست‌پنداشتن دروغشان، خُشنود نمی‌شوند. شما حق را به آنان بدهید تا آن را می‌پسندند، و اگر از حق گذر کردند، با ایشان کارزار کنید. پس، هر کس بر سر آن کشته شود، او شهید است(1).


—-------------------------------------------
1. جامع الأحادیث، ج 13، ص 262، ح 13068، با نقل از: المعجم الکبیر (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۷:۰۶
خادم گمنام

نیازمندیهای سال را فراهم کنید!

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۵:۰۲ ب.ظ

با توجّه به پیشبینی آسیب دیدن فراورده های کشاورزی در پی بروز پدیده های طبیعی، و گرانی، کمیابی و جیره بندی آنها و نیز خشکسالی درازمدّت و جنگهایی که در آینده ای نزدیک روی خاهند داد، اندوختن نیازمندیهای یک سال، از کالاهای بهداشتی و شوینده ها، داروها، و خُراکیهایی مانند برنج و لوبیا و نُخُد و دیگر حبوبات، گردوی پوست دار و بادام درختی(1) و خرما و آرد و نان خشک، روغن و ربّ گوجه و پیاز و سیب زمینی، کاری شایسته می باشد. دست رسی داشتن به آب، به ویژه آب آشامیدنی، نیز باید همواره مورد توجّه انسان باشد.

اگر چه گفته می شود که داروها جزو اقلام تحریمی نیستند، با توجّه به افزایش تحریمها، ذخیرۀ داروهای ضروری سال برای بیماران کاری بایسته است. فراهم کردن برنج تازه برای مصارف سال نیز فراموش نشود.

یکی از راههای پیشگیری از خرابی و کرم زدن و حشره افتادن حبوبات و آرد، ریختن آنها درون ظرفهای دردار و کیسه های پلاستیکی، مانند جای نوشابه، و بستن درب آنهاست تا هوا نکشند و سپس در جای خشک و خنک و تاریک نگه داری شوند.

برنج را نخست درون کیسۀ پلاستیکی بی سوراخ ریخته و سپس سر کیسه را خوب جمع کنید تا درون کیسه جایی برای هوا نباشد و درب آن را سفت ببندید تا هوا نکشد و آن کیسه را درون کیسۀ معمولی دیگری بگذارید و در جای خشک و خنک و دور از نور آفتاب قرار دهید تا سالم بماند و خراب نشود، و هر زمان که مقداری از آن را بر می دارید، دو باره همان کار را انجام دهید.

گفتنی است، هر چند در هر جای و زمانی، اندوختن توشۀ سال کاری پسندیده و سازگار با خردورزی و آیین اسلام است، در روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان به اندوختن خُراک یک سال از هنگام دیدن ستارۀ دنباله دار سختی آور در ماه رمضان سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) سفارش ویژه شده است.
 
نیز شایان یادآوری است، کسانی که دارا می باشند، برای خانواده های نادار و نیازمند هم آذوقه و دیگر نیازمندیهای سالشان را فراهم کنند تا اندوختۀ دنیا و آخرتشان باشد، و پس از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) روسپید شوند.

وای بر کسانی که بیش از نیاز خِیش و برخی نیازمندان مورد نظرشان، کالاها را ذخیره و احتکار کنند و مایۀ کمبود و افزایش بهای آنها شوند. بی گمان، چنین کسانی به زودی اثر وضعی کارهای بد خُد را خاهند دید و در دولت مهدوی کیفر داده می شوند!!!
------------------------------------------------------------- 
1. بادام درختی دارای گنجایشی اندک و انرژی ای بسیار است؛ چنان که مرتاضان نیز در زمان نخُردن و کمخُری از آن بهره می گیرند، و در اشعار شاعران پارسیگو نیز اشاره شده است: «ریاضت کش به بادامی بسازد»! در روزگار سختی و گرسنگی، 7 دانه بادام و 3 دانه خرما برای غذای یک روز انسان بس است.

(کسانی که این پیام را می خانند، نگران نباشند و بدانند که این هشداری برای وضعیّت کنونی کشور است، و ربطی به شرایط ویژه و سخت در سال ظهور ندارد)
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۷:۰۲
خادم گمنام

زود است لباس فخر بر تن پوشد!

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۵۷ ب.ظ

من بارها گفته ام که شورش بر ضدّ حکومتها و قیام ضدّ پادشاهان، طبق روایات اسلامی، جز برای یاران امام مهدی(علیه السّلام) که رهبرانی الاهی اند، جایز نیست، و چیزی جز ویرانی و کشتار در بر ندارد و بر فرض پیروزی، دولت نوانقلابی روی کار آمده بدتر از دولتها و حکومتهای پیشین خاهد بود. و باز هم گفتم که اعتراض به ناحقّیها و گرانیها جایز است. امّا الان می گویم چنین اعتراضی در ایران بی نتیجه است. زیرا کسی گوش شنوا ندارد و نتیجۀ عکس می دهد و گرانی بیشتر را در پی دارد، و در هر حال، به قول روحانی آزاداندیش مرحوم دکتر سیّد احمدعلی خسروی همدانی:

  این جور و جفا که می شود با مردم             آثار ظهور حجّت بن الحسن است
     زود است لباس فخر بر تن پوشد             این ملّت بیچاره که در این وطن است

 

............................................................................................................................

سید سلیمان مدنی تنکابنی کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۶:۵۷
خادم گمنام

از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که پیش از ظهور امام مهدی(علیه‌السّلام)، مردم از بهبود وضع زندگیشان و از هر خیری ناامید می‌شوند و از زمامداران و احزاب قدرتمند سیاسی کشورشان دلسرد و خسته می‌گردند. اگر انسان نگاهی به وضع کنونی کشورهای جهان، از شرق تا غرب، بیندازد، احساس می‌کند که مردم بسیاری از کشورها روز به روز بیشتر به این سو که اشاره کردیم، پیش می روند، و این ناامیدی که خُد از نشانه های ظهور امام مهدی(علیه‌ السّلام) می‌باشد، بسی امیدوارکننده است.

وقتی بازی احزاب برای فریب مردمان در بسیاری از کشورها به پایان برسد، نوبت به نبرد احزاب می‌رسد، و طبق برخی روایات، حزب عبّاسی، حزب مروانی و حزب سفیانی و حزب قیسی و نیز ترک و روم و هند و سند و چین و .... با هم درگیر می‌شوند، و در آن زمان یاران امام مهدی(علیه السّلام) برمی‌شورند و سرزمینها را یکی پس از دیگری می‌گیرند.


ابو قَبِیل گفته است:

مردم همواره از خوبی در خُشی‌اند تا زمانی که زمامداری بنی عبّاس سست نشود. پس، هر گاه زمامداری آنان سست شود، همواره در آشوبها خاهند بود تا آن که مهدی برخیزد(1).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه ابو قَبِیل مَعَافِرِی تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

از محمّد پسر حَنَفِیَّه روایت شده است که گفت:

بنی عبّاس پادشاهی می‌کنند تا آن‌که مردم از خوبی ناامید شوند. سپس کارشان پراکنده می‌گردد. پس، اگر نیافتید(2) جز سوراخ عقربی، درون آن بروید. زیرا بی‌گمان، در مردم بدی‌ای دراز خاهد بود. آن گاه، پادشاهیشان نابود می‌شود، و مهدی قیام می‌کند(3).

چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى‌الله‌علیه‌وآله) باشد، اگرچه محمّد تابعی پسر امام علی(علیه‌السّلام) و خولۀ حَنَفِیَّه آن را به وی نسبت نداده است.
————————————————————- 
1. الفتن، ص 140، الجزء 3، ح 572 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. در نسخۀ چاپی الفتن پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «لم یجدوا» یافت می‌شود که سازگار با آن‌چه در نسخۀ چاپ‌شده از این کتاب در مصر آمده است، به «لم تجدوا» اصلاح و ترجمه گردید.
3. الفتن، ص 142، الجزء 3، ح 584 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۱:۰۶
خادم گمنام

فتنه‌های سوزنده و مبارک

جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ق.ظ

هرچند فتنه در اصل پدیده‌ای ناپسند و زیانبار است؛ فتنه‌های آخر الزّمان، با صرف نظر از سختیها و تلخیهایشان، نتایج ارزشمندی را در پی دارند، و سبب افشای ماهیّت منافقان فتنه‌گر، نابودی حکومت زورگویان و در هم ریختن بساط تباهکاران می شوند، و در پایان، با قیام امام مهدی(علیه‌السلام) و زدودن فتنه‌ها، کام مؤمنان شیرین می‌گردد.

امام علی(علیه‌السّلام) فرمود:

در آخر الزّمان فتنه را ناپسند مدارید؛ زیرا بی گمان، فتنه منافقین را نابود می‌کند(1).

امام صادق(علیه‌السّلام) فرمود:

فتنه را آرزو کنید که در آن نابودیِ زورگویان و پاکیِ زمین از تباهکاران است(2).

امام علی(علیه‌السّلام) فرموده است:

هر کس آتش فتنه را برافروزد، سوخت (هیزم) آن خاهد شد(3).
 

-------------------------------------------------------------------------
1. کنز العمّال، ج 6، الجزء 11، ص 189، ح 31167 (ترجمۀ سلیمان مدنی تنکابنی).
2. تنبیه الخواطر، الجزء 2، ص 87 (ترجمۀ سلیمان مدنی تنکابنی).
3. غررالحکم، ح 10677 (ترجمۀ سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۰:۳۵
خادم گمنام

بررسی روایات اسلامی و رصد کواکب و نجوم خبر از دگرگونی امور و احوال سران و پادشاهان و مردم و بروز بلایای طبیعی، به ویژه سیل و زلزله، در آینده ای نزدیک می دهد. پس از خرشیدگرفتگی 5 دی ماه امسال (1398) حال پادشاهان خاورمیانه، به ویژه حاشیۀ خلیج فارس، اندک اندک رو به ناخُشی می نهد. سران و پادشاهانی که از درد و رنج توده های محروم بی خبرند یا خُد را به بی خبری زده اند!!!

دوران عزل و نصبها و ناپایداری حکومتها در خاورمیانه آغاز شد! پس از کسوف دی ماه چنین رویدادی رو به فزونی می نهد و شاهد تغییر پادشاهان نیز خاهید بود! 

پادشاهان حاشیۀ جنوبی خلیج فارس هم چون پادشاهان شمال و شمال غربی خلیج فارس گرفتار فتنه ها می شوند!

منتظر خبرهای تازه در کانال آخر الزّمان در روزهای آینده باشید.

 بس خبرهاست در این عالم خاک 
که کنند اهل معانی ادراک

...........................................................................................................
سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۰:۲۹
خادم گمنام

در آخر الزّمان نرخها گران می شوند و سالهای سختی خاهند بود و فتنه های خاکستری و پیاپی پدیدار می شود و مردم در آن فتنه ها مانند مورچه به این سو و آن سو کشیده می شوند و برخی دیگری را می کشند و قاتل نمی داند برای چه و چه کسی را کشته و مقتول نیز نمی داند برای چه کشته شده است! در آشوب خاکستری پادشاهان و زمامداران و مردم عادی آسیب فراوان می بینند و در فتنه می افتند، و کسانی نیز که به اخبار آخر الزّمان و دستورهای پیامبر و اهل بیتش(صلوات الله علیهم) در پرهیز از فتنه ها عمل می کنند و وارد این فتنه نمی شوند، هرچند کمتر آسیب می بینند و ایمانشان از دست نمی رود، از آسیبهای فتنه ها بی نصیب نخاهند بود. در ماجرای گران کردن بنزین و آشوبهای پس از آن در ایران که نتیجه ای جز جرح و قتل و غارت اموال و ویرانیهای بسیار را در پی نداشت، آن گونه بود و شد که نوشتیم و خاندید، و پیامدهایی نیز دارد که در آیندۀ نزدیک یا دور آشکار می شوند!

شایان یادآوری است، متن روایاتی که در این گفتار به مضمون آنها اشاره شده است، برخی در گذشته در کانال آخر الزّمان آورده شدند، و برخی نیز در آینده ارائه خاهند شد. ایران و افقانستان و سوریه و یمن اکنون در این فتنه غوطه ورند ... ناگفته نماند که تبلیغات راست و دروغ رسانه ها، به ویژه برنامه های ماهواره ای، در شعله ورساختن فتنه ها و کشاندن مردم، به ویژه جوانان کم دانش و تجربه، سوی فتنه ها بسیار اثرگذارند!

البتّه اگر امسال سالِ پیش از ظهور باشد، آشوب آبان 98 می تواند بخشی از درگیری گروهها و احزاب در دو ربیع نیز باشد، وگرنه همان فتنۀ خاکستری است، و خداوند داناتر است. سال پیش از ظهور بودن امسال در صورت بارش بارانهای سیل آسا در ایران و جهان دانسته و یقینی می شود، و گرنه باید صبر کنیم... همچنین آشوب در اصفهان می تواند  همان «بلوایی در اصفهان» باشد که آن اهل دل روشن ضمیر برای یک دورۀ 24 ماهه، از اردیبهشت 97 تا اردیبهشت 99 پیشبینی کرده بود، اگر بلوایی سخت تر از آن در راه نباشد!

گرانی بنزین و آشوبها و خرابیها و قتل و جرح پیش‌آمده پس از آن در کشور به خاست خداوند تحوّلات آخر الزّمانی در ایران را شتاب می بخشد! منتظر خبرهای مهمّی باشید. 

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم
کانال آخر الزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۸ ، ۱۷:۱۴
خادم گمنام

ربیع اوّل و ربیع آخر سومین و چهارمین ماه از ماههای دوازده گانۀ سال هجری قمری نزد مسلمانان‌اند، و از برخی روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان بهره گرفته می‌شود که در این دو ماه، گردش ستارۀ دنباله‌داری که از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد، مانند پیشتر، در کرانه‌های آسمان پایدار خاهد بود، و میان مردم، به ویژه مسلمانان در سرزمینهای اسلامی، جنگها سخت و آشوبها فراگیر می‌شوند، و بسیاری از گروهها، مانند رومیان، فرنگیان، روسها، ترکها، خزرها، عربها، بربرها، فارسها، کردها، بلوچها، خراسانیان، هندیان، سندیان، چینیان، کره‌ایها و ژاپنیها، گرفتار آن دو می‌شوند.

بنا بر آن‌چه در احادیث اسلامی آمده است، بزرگ ستاره‌ای دنباله‌دار که «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، از ماه صفر تا رجب پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن که در ماه شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و گردش می‌چرخد و اندک اندک درون هوای فشردۀ پیرامونش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبِ پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهای بسیاری بر روی زمین فرومی‌باراند و مایۀ سختیها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

از روایت وَلِید پسر مُسْلِم و جز آن بهره گرفته می‌شود که ترکها و رومیان، هنگام گردش ستاره‌ای دنباله‌دار در کرانه‌های آسمان از ماه صفر تا رجب پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، درون سرزمینهای کردی و عربی می‌روند.

ولید گفته است:

جز این نیست که ستارۀ نشانه‌ها ستاره‌ای می‌باشد که در صفر و در دو ربیع یا در رجب در کرانه‌ها می‌گردد، و در آن هنگام، خاقان با ترکها می‌رود، در پیِ او رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها می‌روند(1).

 «خاقان» واژه‌ای ترکی است که در روزگاران کهن لقب پادشاهان ترکها بود، و بنا بر آن‌چه هویداست، مراد از «خاقان» در این حدیث، واپسین رئیس‌جمهوری ترکیه در آخر الزّمان است که نیروهای ترکش از مرزهای جنوبی این کشور می‌گذرند و درون بخشی از سرزمینهای جزیره که در شمال و شرق کشور سوریه جای دارد، می‌روند، و مقصود از «رومیان آشکارشونده با پرچمها و صلیبها»، نیروهایی مسیحی‌اند که از سرزمینهای روم، مانند اروپا، آمریکا و استرالیا به دشت عُمْق، میان حَلَب و اَنْتاکِیَه، در شمال غربی سوریه، قَرْقِیسِیا در شرق این کشور و حِمْص در غرب سوریه و رَمْلَه در شمال فلسطین و اسکندریّه در شمال مصر می‌آیند.

ابو هُرَیْرَه از پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم) روایت کرده است که فرمود:

... سپس گروهها در دو ماه ربیع با هم درگیر می‌شوند...(2).

بنا بر آن‌چه هویداست، رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در این روایت از روی‌دادن ناسازگاریها و درگیریها در دو ماه ربیع اوّل و ربیع آخر پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، میان گروهها و دسته‌های گوناگون در جهان، به ویژه سرزمینهای اسلامی از مَرّاکُش در مغرب تا سین کیانگ در مشرق، خبر داده است، و خداوند داناتر است.

شایان یادآوری است، هنگامی که ما به نوشتار همۀ این حدیث بازمی گردیم، می بینیم که در نقل برخی سخنانش پیش و پس انداختنی روی داده است، و از آن‌چه پس‌انداخته شده است، سخن «سپس گروهها در دو ماه ربیع با هم  درگیر می‌شوند» می‌باشد، در حالی که آن، به رویدادی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) در ماه محرّم اشاره می‌کند.
------------------------------------------------------------ 
1. الفتن، ص 152، الجزء 3، دنبالۀ ح 620 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. الفتن، ص 149، الجزء 3، ح 611 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۸ ، ۲۳:۴۷
خادم گمنام

خوزستان در آخر الزّمان

يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۳۷ ب.ظ

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

ای جابر، هر گاه ناقوس بانگ زند، و کابوس فشار آورد، و گاومیش سخن بگوید، هنگام آن رویدادها، شگفتیها و چه شگفتیهایی خاهند بود! هر گاه آتش در بُصْری بدرخشد، و پرچم عثمانی در درۀ سیاه(1) پدیدار شود، و بصره آشفته گردد و برخی از آنان بر برخی دیگر چیره شوند، و هر گروهی به دیگری بگراید، و لشکرهای خراسان جنبش کنند، و شعیب تمیمی(2) پسر صالح از درون تالقان بجوشد(3)، و برای سعید شوشی در خوزستان پیمان بسته شود، و برای بلندقدان و تناوران کُرد پرچم برافراشته شود...(4).

همان گونه که از پیشترها نیز گفته ایم، گفتاری با عنوان «خوزستان در آخر الزّمان» داریم، ولی هنوز کامل آن آمادۀ ارائه نیست، و همین قدر خوب است بدانید که این سرزمین چنان که درهمسایگی عراق قرار گرفته است و با چون عراق خاکی حاصلخیز و منابع عظیم نفتی دارد، از زمان محمّدرضا پهلوی به این سو مردم آن دیار مانند عراقیها در فقر و محرومیّت به سر می برند، به گونه ای که خوزستان را از هر جهت باید عراق کوچک و اهواز را باید روستایی بزرگ نامید! بنا بر این، با توجّه به همسایگی آن با عراق و شرایط پیش آمده در آن کشور و محرومیّتهای شدید مردم این سرزمین، جنبش سعید شوشی دور از انتظار نیست، هرچند در بارۀ حق یا باطل بودن آن چیزی نمی دانیم یا نباید بر زبان آورد!
———————————————— 
1. در همۀ نسخه های چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «سوداء» یافت می شود که به «السویداء» اصلاح و ترجمه گردید.
2. در همۀ نسخه های چاپی مشارق أنوار الیقین نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «تبع» یافت می شود که به «نبع» اصلاح و ترجمه گردید.
3. در نسخۀ چاپی مشارق أنوار الیقین پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «التیمیّ» یافت می شود که سازگار با آن چه در برخی نسخه های چاپی این کتاب آمده است، به «التمیمیّ» اصلاح و ترجمه گردید.
4. مشارق أنوار الیقین، ص 266، خطبۀ تَطَنْجِیَه (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی


 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۸ ، ۲۳:۳۷
خادم گمنام

گران شدن نرخها در آخر الزّمان

يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۵۵ ب.ظ

گران شدن نرخهایی که مایۀ تنگی و دشواری و گرسنگی می‌شود، از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) است.

بنا بر روایات اسلامی، شکنجه‌های خداوند که بر مردمان فرود می‌آیند، برآیند کارهای ناشایست آنان‌اند، و دو گونه می‌باشند: شکنجه‌های بزرگ و یک‌باره، مانند پرتاب‌کردن، فروبردن و زشت‌کردن؛ و شکنجه‌های کوچک و اندک اندک، مانند گرانی نرخها، گرسنگی و از راستی برگشتن پادشاهان.

مُفَضَّل پسر عُمَر گفت:از ابو عبدالله-صادق-(علیه السّلام) در بارۀ سخن خداوند(عزّ و جلّ): «و سوگند که بی‌گمان، آنان را پیش از شکنجۀ بزرگتر، از شکنجۀ نزدیکتر می‌چشانیم»(1) پرسیدم؟ فرمود:

نزدیکتر گرانی نرخ، و بزرگتر مهدی با شمشیر است(2).

شایان یادآوری است، ضمیر در سخن خدای متعالی: «و سوگند که بی‌گمان، آنان را ... می‌چشانیم» به «بیرون روندگان از دین» برمی‌گردد، و گمانی نیست در آن‌که امام مهدی(علیه‌السّلام) با شمشیرش برای مؤمنان مهربانی و خُشی، و برای بیرون روندگان از دین شکنجه و کیفر می‌باشد.

حَفْص پسر عُمَر از مردی روایت کرده است که ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) فرمود:

گرانی نرخ بدخویی می‌آورد، امانتداری را از میان می‌برد و مرد مسلمان را به ستوه می‌آورد(3).

قاسم پسر اسحاق از پدرش از نیای خُد روایت کرده است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

نشانۀ خُشنودی خداوند(تعالی) در مردمش، ارزانی نرخهایشان و برابری ورزیدن پادشاهشان، و نشانۀ خشمگینی خداوند(تبارک و تعالى) بر مردمش، از راستی برگشتن پادشاهشان و گرانی نرخهایشان است(4).

از امیر مؤمنان-علی-(علیه‌السّلام) روایت شده است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

هر گاه خداوند بر گروهی از مردم خشم گیرد و میان آنان شکنجه‌ای فرو نفرستد(5)، نرخهاهایشان گران می‌شوند، عمرهایشان کوتاه می‌شوند، بازرگانانشان سود نمی‌برند، میوه هایشان پاکیزه نمی‌شوند، رودهایشان پُرآب نمی‌شوند، بارانهایشان از آنان بازداشته می‌شوند و بدهایشان بر آنان چیره ‏می‌گردند(6).

محمّد پسر مُسْلِم گفت که شنیدم ابو عبدالله-صادق-(علیه‌السّلام) می‌فرمود:

بی‌گمان، پیش از قائم، آزمایشی از سوی خداوند خاهد بود. گفتم: فدایت شوم، آن آزمایش چیست؟ آیۀ «و سوگند که بی‌گمان، شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاستن داراییها، جانها و میوه‌ها می‌آزماییم، و به شکیبایان مژده بده»(7) را خاند. سپس فرمود: ترس از پادشاهان پسرانِ آن کس [در پایان زمامداریشان](8)، گرسنگی از گرانی نرخها، کاستن داراییها از بی‌رونقیِ داد و ستدها و کمیِ بهرۀ آنها، کاستنِ جانها از مرگی شتابان و فراگیر و کاستنِ میوه‌ها از رویش اندک کِشْته‌ها و کمفزونی میوه‌ها. سپس فرمود: و شکیبایان را در آن هنگام به شتابان‌کردن شورش قائم(علیه‌السّلام) مژده بده(9).

مراد از «پادشاهان پسرانِ آن کس» در این حدیث، فرمانروایان بنی عبّاس‌اند که در آخر الزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می‌شوند.

از عبدالله پسر مسعود روایت شده است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمود:

ساعت (زمان قیام قائم) بر پا نمی‌شود ...، مگر آن‌که اسبان و زنان گران شوند.سپس ارزان می‌شوند و تا روز قیامت (رستاخیز) گران نخاهند شد(10).

با نگاه به همراهی ساعت با قیامت در این حدیث، بهره می‌گیریم که مراد از «ساعت» در این‌جا، زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد، و در بسیاری از روایات اسلامی و برخی آیات قرآنی نیز کار این گونه است.

از سخن پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) هویدا می‌شود که هنگام نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) بهای همه گونه ابزارهای جابه‌جایی، مانند اسبان، استران، خُدروها، کشتیها و هواپیماها و مهر زنان و هزینه‌های پیوند زناشویی بالا می‌روند، و سپس نرخها در دولت گرامی‌اش ارزان می‌شوند و تا روز رستاخیز همین گونه می‌مانند.

کعب ‏پسر حارث از کاهِنی به نام «سَطِیح»(11)، در بیان رویدادهای آخر الزّمان، روایت کرده است:

... برآمدن بزرگ‌ستاره که عربها را سخت و ناگهان می‌ترساند، و برای آن مانند دُم است؛ پس، در آن هنگام، بارانها نمی‌بارند، رودها خشک، شهرها(12) ناسازگار و نرخها در همۀ سرزمینها گران می‌شوند...(13).

کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از ماه صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در ماه شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم می‌شود.

از این روایت و دیگر روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان برمی‌آید که گرانی فراگیر نرخها در سرزمینها در پی برآمدن بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار خاهد بود که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، و کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام)، از ماه صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در ماه شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیار ترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم، به ویژه عربها، می‌شود.

سَدِیر صَیْرَفِی گفت که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالله جعفر پسر محمّد(علیهما‌السّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود:

... پس، در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شوید، میوه‌ها کاهش می‌یابند، سرزمینها بی‌باران و خشک می‌شوند، دچار گرانی نرخها و از درستی برگشتن پادشاه می‌شوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی میان شما پدیدار می‌شوند و آشوبها از همۀ گوشه و کناره‌ها بر شما سایه می‌افکنند...(14).

مَدائِنِی در کتاب «صفّین» روایت کرده و گفته است: علی(علیه‌السّلام) پس از پایان کار نَهْرَوان(15) سخنرانی کرد و چیزهای نو و شگفتی از نبردهای پُرکشتار را یادآور شد و فرمود:

هر گاه میان شما، نژادآمیختگان افزون و نَبَطِیها چیره شوند، ویران‌شدن عراق نزدیک خاهد شد. آن، هنگامی است که شهری که دارای درخت شوره‌گز(16) و رودهایی می‌باشد، ساخته شود. پس، هر گاه در آن‌جا نرخها گران، ساختمانها برافراشته و بیرون روندگان از دین فرمانروا شوند و گرفتاری سخت شود و مردمان پست و بد به خُد ببالند، فرورفتن بَیْدا(17) نزدیک و گریختن با شتاب و ترس و کوچیدن گوارا شود...(18).

بی‌گمان، امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام) در این پیشگویی از روی‌دادن برخی رویدادهای برجسته در عراق، به ویژه شهر بغداد، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) خبر داده است، و آن، هنگامی است که میان عراقیها گروههای نژادآمیخته، مانند گروه داعش و دیگر تروریستهایی که از سراسر جهان به عراق می‌آیند، افزون شوند، و نیز هنگامی‌اند که بر زیندگان عراق نَبَطِیها، مانند برخی کسان از حزب بعث، چیره شوند، و گمانی نیست در آن‌که پس از این رویدادها ایرانیان بر عراقیان یورش می‌برند و شهر راهبردی بصره را می‌گیرند و زیندگان عراق را در تنگنای اقتصادی‌ای می‌افکنند که مایۀ کم‌شدن خُراکیها و گرانی نرخها میان آنان می‌شود، و سپس سفیانی از سوریه بر عراق یورش می‌برد و سپاهی را سوی ایران و سپاهی را سوی عربستان سعودی می‌فرستد؛ پس، سپاه دوم در بیدا فروبرده می‌شود، هنگامی که می‌خاهند از مدینه به مکّه بروند، و مراد از «بیرون روندگان از دین» و «مردمان پست و بد»، اصهب مروانی و پیروانش، از بازماندگان حزب بعث و گروه داعش، می‌باشند که خُدشان را مسلمان نشان می‌دهند، ولی آنان به‌راستی از ناسازگاران با دین و بیروندگان از آن‌اند، و برای سروری کوتاه زمانشان به خِیش می‌بالند(19).

«نَبَطِیها» گروهی ناعرب و ناپارسی‌اند که در سیاه زمینِ عراق جای دارند، و به کشاورزی، چوپانی و هنرهای دستی سرگرم می‌باشند، و «سیاه زمینِ عراق» نامی است که کشورگشایان مسلمان بر سرزمینهای سبز و پُردرخت و کِشْتۀ رو به سیاهی از روستاها و کشتزارهای جای گرفته در جنوب سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو گذارده بودند(20).

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های قیام قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

... مردم به کفر بازمی‌گردند. پس، در آن هنگام، خداوند ویران کردن شهرها و سرزمینها را می‌آغازد ... مَوْصِل پس زیندگانش از گرسنگی و گرانی نابود می‌شوند ... و اَنْتاکِیَه از گرسنگی، گرانی و ترس ویران می‌شود ... و حِمْص از گرسنگی و گرانی ویران می‌شود...(21).

«موصل» شهری در شمال عراق، «انتاکیه» شهری در جنوب ترکیه و «حمص» شهری در غرب سوریه است.

علی پسر ابو طالب(علیهماالسّلام)، در بیان نشانه‌های ظهور قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

... در شام گرانی فرود می‌آید...(22).

گرانی نرخها در سرزمینهای شام، به ویژه سوریه، از رومیان، مانند اروپاییان و آمریکاییان، سرچشمه می گیرد، هنگامی که نیروهایشان را به آن‌جا می‌فرستند و بر برخی بخشهایش چیره می‌شوند و از رسیدن داراییها و خُردنیها به شامیها جلوگیری می‌کنند و آنان را در تنگنای اقتصادی سختی می‌افکنند.

«شام» سرزمینی پهناور در خاورمیانه است که فلسطین، اردن، لبنان و بیشتر سوریۀ کنونی و بخشی از جنوب ترکیه و شرق مصر را در بر می‌گیرد(23).

امیر مؤمنان علی(علیه‌السّلام)، در بیان نشانه‌های قیام قائم(علیه‌السّلام)، فرمود:

بهوش، ای وای بر نَجْد از آن‌چه(24) بر آن‌جا فرود می‌آید از بی‌بارانی و گرانی...(25).

«نَجْد» سرزمینی گسترده در میانۀ کشور عربستان سعودی است که مرکزش ریاض می‌باشد. نجد از شمال به عراق و اردن و از جنوب به ربع خالی و از شرق به اَحْسا و از غرب به حجاز می‌رسد. بُرَیدَه، عُنَیزَه، سَدِیر، رِیاض -پایتخت عربستان سعودی-، خَرْج‌ و دَمام از برجسته‌ترین شهرهای نجد می‌باشند(26).

--------------------------------------------------------

1. قرآن کریم، سورۀ سجده، آیۀ 21 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

2. بحار الأنوار، ج 51، ص 59، ب 5، ح 55، با نقل از: تأویل الآیات الظاهرة (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

3. فروع الکافی، ج 5، ص 166، کتاب المعیشة، ب 63، ح 6 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

4. فروع الکافی، ج 5، ص 164، کتاب المعیشة، ب 63، ح 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

5. مرادش آن است: میان آنان گرفتاری بزرگ و یک‌باره‌ای نفرستد.

6. فروع الکافی، ج 5، ص 317، کتاب المعیشة، ب 159، ح 53 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

7. قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ 155 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

8. میان دو کروشه از افزوده‌های ما است، و آن را از دو حدیث همانند این حدیث گرفته‌ایم که یکی از آن دو در: الغیبة، نعمانی، ص 250، ب 14، ح 5، و دیگری در: کمال الدین، ص 678، الجزء 2، ب 25، ح 3 آمده است.

9. الإرشاد، ج 2، ص 8-377 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

10. المستدرک علی الصحیحین، ج 5، ص 7-426، کتاب الفتن و الملاحم، ح 8776 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

11. سَطِیح کاهن از شناخته‌شده‌ترین پیشگویان عرب در روزگار نادانی عربها بود که از برخی چیزهای پنهان خبر می‌داد، و مردی یمنی زیندۀ شام بود که ناتوان زاده شده بود، و همواره چون پاره گوشتی بی‌استخان پهن‌شده بر روی زمین بود، به گونه‌ای که نمی‌توانست بایستد یا بنشیند (بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع).

12. در همۀ نسخه‌های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الأعصار» یافت می‌شود که به «الأمصار» اصلاح و ترجمه گردید.

13. بحار الأنوار، ج 51، ص 3-162، ب 11، با نقل از: مشارق أنوار الیقین (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

14. الأمالی، ص 5-64، المجلس 7، ح 10 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

15. مراد از «کار نَهْرَوان» نبردی است که میان گروهی گمراه از مسلمانان با نام خَوارِج (شورشیان) و سپاه امام علی(علیه‌السّلام) در سرزمین نهروان -میان واسِط و بغداد-، در سال 38 هـ.ق، روی داده است (بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع).

16. شوره‌گز درختی شکوفه‌آور از دستۀ درختان گز است که بیشتر در زمینهای خیسِ نزدیک آبها، رودها و دره‌ها می‌روید، و در خیابانها برای آراستن رویانیده می‌شود، و بومی عربستان سعودی، مصر، عراق، ایران، افقانستان و پاکستان می‌باشد (بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع).

17. بَیْدا در روزگاران کهن زمینی بیابان در جنوب مدینه بر راه مکّه بود، و امروزه، درون آبادی شهر مدینه رفته است (بهره‌گرفته‌شده از: معجم معالم الحجاز، ج 1، الجزء 2، ص 3-242، درگاه «البَیْداء»).

18. شرح نهج البلاغة، ج 3، الجزء 6، ص 5-134، باب الخطب و الأوامر، دنبالۀ خطبۀ 70 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی). گفتنی است، این سخن که به امام علی‏(علیه‌السّلام) نسبت داده شده است، در نسخه‌های چاپی «وقعة صفّین» نزد ما، یافت نمی‌شود، و شاید ابن ابی الحدید آن را از نسخه‌ای که فراگیرتر از این نسخه‌ها بوده، آورده است، و یا آن را از منبعی دیگر گرفته و نامش را نادرست برده است، و به هر روی، این سخن و همانندهایش جز از پیامبر یا سفارش شدۀ وی(صلوات‌الله‌علیهما) پدید نمی‌آید.

19. سخن نویسنده.

20. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

21. إلزام الناصب، ج 2، ص 3-172، خطبة البیان 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

22. إلزام الناصب، ج 2، ص 184، خطبة البیان 2 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

23. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

24. در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید.

25. إلزام الناصب، ج 2، ص 8-157، خطبة البیان 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

26. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع.

برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور

 پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

کانال آخر الزّمان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۸ ، ۲۱:۵۵
خادم گمنام

در سال ظهور امام مهدی علیه السلام در خاورمیانه به ویژه ایران ، جنبشی پیروز و ناوابسته به شرق و غرب ، روی خواهد داد به نام تنگدستان شیعه علی که دارای رهبری بزرگ و الاهی است و چیزی جلودارش نمی باشد.

برخی خانندگان منتظر و نگران گاهی چنین اظهار می دارند که با وضعیت اقتصادی جهان ، به ویژه خاورمیانه و ایران عزیز ما که هر روز خبر از اختلاسها و دزدیها به گوش می رسد و سرمایه داران وابسته به حکومت ها روز به روز بر ثروتشان افزوده می شود و ماه به ماه قیمت کالاها و مسکن و اجاره منزل بالا می رود ،با افزایش هزینه های زندگی و مالیاتهای کمرشکن و تقویت اقتصاد لیبرالی که بنیادش بر نابودی مستضعفان است ، براستی چه بر سر مردم فقیر خواهد آمد و چه بسا خواهند مرد؟

پاسخ ما روشن است که بله مردمان ، به ویژه مسلمانان ، به شرایط بسیار سخت و دشواری می رسند و هنگامی که قدرتمندان و ثروتمندان مردم بیجاره را به مرگ می گیرند تا به تب راضی شوند ، ناگهان با سیل و باران و زلزله و جنگهای ناخواسته ، مانند شورش اصهب مروانی و داعش در عراق و شورش داعش در قفقاز و لیبی و شورش هاشمی چینی در سین کیانگ چین ، شورش شعیب تمیمی خراسانی در سمرقند ،شورش قریشی عدوی در سیستان ، شورش حسینی یمانی در یمن و شورش حسنی گیلانی در دیلمستان رو به رو می شوند و دچار چالش وتزلزلی کنترل ناشدنی می گردند و یاران قیامگران بر حقی که انصار امام مهدی علیه السلام می باشند و نام بردیم  ، و پیروانشان همان مستضعفان پابرهنه اند نه قدرتمندان غافل و ستمگر و ثروتمندان پول حرام جمع کرده پس اینان فرصت نابودی آنان را پیدا نمی کنند و در آن زمان جنبش تنگدستان شیعه علی علیه السلام شکل می گیرد.

محمد پسر مسلم گفت که شیندم ابوعبدالله – صادق – علیه السلام می فرمود :

بی گمان ، پیش از قائم ، آزمایشی از سوی خداوند خواهد بود . گفتم فدایت شوم آن آزمایش چیست ؟ آیه «و سوگند که بی گمان شما را با چیزی از ترس ، گرسنگی و کاستن دارایی ها ، جان ها و میوه ها می آزماییم و به شکیبایان مژده بده »را خواند سپس فرمود : ترس از پادشاهان پسران آن کس [در پایان حکومتشان]گرسنگی از گرانی نرخ ها ، کاستن دارایی ها از بی رونقی داد و ستد ها و کمی بهره آن ها ، کاستن جانها از مرگی شتابان و فراگیر و کاستن میوه ها از رویش اندک کشته ها و کم فزونی میوه ها . سپس فرمود و شکیبابان را در آن هنگام به شتابان کردن شورش قائم علیه السلام مژده بده . الارشاد جلد 2 صفحه 377-8

مراد از پادشاهان پسران آن کس در این حدیث همان فرمانروایان بنی عباس اند که در آخرالزمان در بخشی از سرزمین های مشرق چیره می شوند و به آنها سیاه نشانان نخست گفته میشود . طبق روایات تمام فرج (گشایش) در اختلاف بنی فلان است .

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

... پس، هر گاه قیامگر که از چین و مُلْتان آمده است، در خراسان به پا خیزد، سفیانی سربازانش(1) را سوی او می فرستد، پس، بر وی چیره نمی شوند. سپس قیامگری از ما در گیلان به پا می خیزد، و مشرقی او را برای دورکردن پیروان عثمان یاری می کند، و  آبُر و دَیْلَم به وی پاسخ می دهند، و از وی بخشش و خُشِیها می یابند...(2).

مُلْتان سرزمینی در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان است، و مرکزش شهر باستانی ملتان می باشد (بهره گرفته شده از: دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، درگاه «مولتان»)، و بنا بر خبرهایی که به دست ما رسیده اند، اکنون، در این سرزمین، گروهی از شیعیان چشم به راه ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می زیَند.

1. در نسخۀ خطّی منتخب کفایة المهتدی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فی الجنود» یافت می شود که به «الجنود» اصلاح و ترجمه گردید.

2. منتخب کفایة المهتدی، نسخۀ خطّی، ص 4، ح 3 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی)، و از همین منبع در: إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 133، نیز نقل شده است.

. از عَمْر پسر سَعْد روایت شده است که امیر مؤمنان -علی-(علیه السّلام) فرمود:

قیامت بر پا نمی شود، مگر آن که چشم دنیا کنده شود، و سرخی در آسمان پدیدار شود، و آن،  اشکهای باربران عَرْش (تخت پادشاهی خداوند) بر زمینیان است، [و](1) مگر آن که در آنان گروهی به هم پیوسته(2) پدیدار شوند که سوی فرزندانم فرامی خانند و ایشان از فرزندانم بیزارند ... بی گمان، برای بنی عبّاس روزی مانند روز بسیار بلند است، و برای آنان در آن روز شیونی چون شیون زن باردار می باشد، و وای بر شیعیان فرزندان عبّاس از جنگی که میان نهاوند و دینور پیش می آید، آن جنگِ تنگدستان شیعۀ علی است که پیشاهنگشان مردی از همدان خاهد بود که همنام پیامبر(صلّی الله علیه و آله) است...(3).

دینور در استان کِرْمانْشاه و نهاوند در استان هَمَدان جای دارد، و شخصی که نیروهای مبارز را فرماندهی می کند و قصد رفتن به عراق را دارد، همان حسنی گیلانی است ...

1. میان دو کروشه از افزوده های ما است.

2. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا پس از واژۀ «عصابة» سخن «لا خلاق لهم» -بهره ای از خوبی برایشان نیست- یافت می شود که چون پیاپی آمده بود، انداخته شد.

3. الغیبة، نعمانی، ص 50-149، ب 10، ح 5 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

در پایان شایان یادآوری است، فتنه سوریه حدود 12 ساله و حکومت اسرائیل حدود 73 سال و هفت ماهه شود، به وعده بزرگ الاهی می رسیم ان شاء الله!

برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور

پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۰:۵۰
خادم گمنام

زشت کردن نوآوران در دین و بیرون روندگان از آن از نشانه های نزدیک شدن زمان قیام امام مهدی(علیه السّلام) است.

روی دادن مسخ میان بنی اسرائیل

خداوند متعالی به پیامبرش(صلّی الله علیه و آله)، در بارۀ گروهی از یهود، فرمود:

«بپرس از ایشان در بارۀ آبادی ای که کنار دریا بود، هنگامی که روز شنبه سرپیچی می کردند، آن گاه که ماهیهایشان روز شنبۀ (تعطیلی) آنان درون آب نزدشان می آمدند و روزی که دست از کار نمی کشیدند (دیگر روزها) نزدشان نمی آمدند؛ این گونه آنان را برای نافرمانی ای که می کردند، می آزماییم ... پس، هنگامی که آن چه را بدان یادآوری شده بودند، فراموش کردند، کسانی را که از بدی بازمی داشتند، رهایی بخشیدیم، و کسانی را که ستم کردند، برای آن نافرمانی ای که می کردند، با شکنجه ای سخت گرفتار کردیم. پس، آن گاه که از آن چه بازداشته شده بودند، سرکشی کردند، گفتیم به ایشان: بوزینگانی رانده شده باشید»(1).

از داستانهای شگفت قرآنی، داستان «اصحاب سَبْت» - شنبه کاران- است، و آن، این است که گروهی از یهودیان بنی اسرائیل در بندر «اَیْلَه» در اردن، شمال خلیج عَقَبَه بر کنارۀ دریای سرخ، در زمان داود پیامبر(علیه السّلام) می زیستند و در جستجوی روزیشان در درازای روزهای هفته جز شنبه بودند که در آن، برای پرستش، دست از کار می کشیدند و در آن، شکار ماهی بر آنان حرام بود. پس، ماهیها را شکار می کردند و از آن می خُردند و بخشی را می فروختند و روزگاری از زندگانیشان را بر آن کار ماندند، و پس از آرامشی، این گروه به رهاکردن بندگی در روز شنبه و سرگرم شدن به خُشگذرانى و داد و ستد و نافرمانی آغازیدند. پس، خداوند خاست که ایمان و شکیباییشان را بیازماید، و چنان شد که ماهیها روز شنبه فراوان به کناره می آمدند و روزهای دیگر پنهان می شدند، و یهودیان با پنهانکاری بر فرمان خدا به شکار نکردن در روز شنبه چاره جویی کردند، و تورها و جلوگیرهایی روز جمعه می گذاشتند تا ماهیها روز شنبه بیایند و درون تورها بروند و روز یک شنبه آنها را بیرون می آوردند. پس، گروهی از بنی اسرائیل برخاستند و آنان را از آن کار حرام بازداشتند، ولی آنان از ایشان نپذیرفتند. پس، خداوند گروه بازدارنده را رهایی بخشید، و بر سرپیچی کنندگان از بنی اسرائیل، به کیفر نافرمانی و تباهکاریشان، شکنجۀ زشت کردن را چیره ساخت، و آنان را بوزینگانی کرد که سه روز زندگی کردند و مردند و زایشی نداشتند(2).
 
روی دادن مسخ میان مسلمانان

از احادیث اسلامی بهره گرفته می شود که اندکی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام)، بسیاری از مردم، به ویژه مسلمانان، برای بیرون رفتن از دین و شتاب ورزی در نافرمانیها، گرفتار شکنجه های گوناگون و سخت می شوند، مانند مَسْخ، و آن، زشت کردن آفرینش انسان و دگرگون کردن آن از گونۀ سرشتی اش به دیگر گونه ها می باشد، و خَسْف، و آن، فرورفتن چیزی در زمین یا فروکردن چیزی در آن می باشد، و قَذْف، و آن، پرتاب کردن سنگ از آسمان بر روی زمین پس از برآمدن بزرگ ستاره ای دنباله دار می باشد، و ریح حَمْراء، و آن، تندبادی سرخ است که در پی برآمدن بزرگ ستاره ای دنباله دار می وزد، و رَجْف، و آن، تکان دادن سختِ زمین و زمین لرزۀ بزرگ می باشد، و صاعِقَه، و آن، روشنایی ای است که در آسمان با صدایی سخت، پس از جوششی الکتریکی در ابر، می درخشد، و سَیْف -شمشیر-، و مراد از آن، جنگ افزارهای گوناگون به کار رونده در جنگهاست، و غَرْق، و آن فرورفتن در آب می باشد.

رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) فرمود:

در بنی اسرائیل چیزی روی نداده است، مگر آن که در گروه مردم من (مسلمانان) مانند آن، تا زشت کردن و فروبردن و سنگباران کردن، خاهد بود(3).

«بنی اسرائیل» فرزندان پیامبر خدا یعقوب(علیه السّلام) -دارای لقب اسرائیل- و مردمی اند که از تبار او می باشند(4).

از عبدالله پسر مسعود روایت شده است که پیامبر(صلّى الله علیه و سلّم) فرمود:

پیش روی ساعت (زمان قیام قائم) زشت کردنی، فروبردنی و سنگباران کردنی است(5).

بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.

از اَنَس روایت شده است که رسول خدا(صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:

به زودی در این گروه مردم من (مسلمانان) فروبردنی، زشت کردنی، تکان دادنی سخت و سنگباران کردنی می باشد(6).

از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که پیامبر(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

ساعت (زمان قیام قائم) بر پا نمی شود، مگر آن که در گروه مردم من (مسلمانان) فروبردنی، زشت کردنی و سنگباران کردنی باشد(7).

از ابن عُمَر روایت شده است که پیامبر(صلّى الله علیه و سلّم) فرمود:

... سوگند که بی گمان، واپسینهای این گروه مردم (مسلمانان) با تکان دادنِ سخت آزمایش می شوند ... پس، اگر برگردند (توبه کنند)، خداوند بر آنان بازمی گردد (می بخشدشان)، پس، اگر برگردند (گناه کنند)، خداوند تکان دادن سخت، سنگباران کردن، زشت کردن و آذرخشها را بر آنان بازمی گرداند(8)(9).

از عِمْران پسر حُصَیْن روایت شده است که رسول خدا(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

در این گروه مردم (مسلمانان) فروبردنی، زشت کردنی و سنگباران کردنی است. مردی از مسلمانان گفت: ای فرستادۀ خدا، آنها کی خاهند بود؟ فرمود: هنگامی که کنیزان آوازخان و ابزارهای نوازندگی زدنی پدیدار و مستی آوران نوشیده شوند(10).

از ابو مالِک اَشْعَری روایت شده است که رسول خدا(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

سوگند که بی گمان، مردمانی از گروه مردم من (مسلمانان) مستی آور را می نوشند، در حالی که آن را با نام دیگری می نامند، و بر سر آنان، با ابزارهای نوازندگی زدنی و زنان آوازخان، نواخته می شود. خداوند ایشان را در زمین فرو می برد، و برخی از آنان را بوزینگان و خوکان می کند(11).

رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) فرمود:

هر گاه گروه مردم من (مسلمانان) پانزده کار را پیشۀ خُد کنند، در آنان گرفتاری فرود می آید. هر گاه مالیات چیز دست به دست شونده(12)، امانت دارایی آسان به دست آمده و صدقه دادن زیان باشد، مرد فرمانبردار زنش شود و با مادرش نافرمانی و با دوستش نرمخویی کند و از پدرش روی گرداند، صداها در مسجدها بلند شوند(13)، مرد از ترس بدی اش گرامی داشته شود، رهبر مردم پست ترینشان باشد، ابریشم بپوشند(14)، کنیزان آوازخان و ابزارهای نوازندگی زدنی را برگزینند، مستی آوران را بنوشند و زنا فراوان شود، پس، در آن هنگام، چشم به راه بادی سرخ، فروبردنی و زشت کردنی و چیره شدن دشمن بر شما باشید، سپس یاری نخاهید شد(15).

از ابو اُمامَه روایت شده است که پیامبر(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

مردمانی از این گروه مردم (مسلمانان) شب را بر خُردنی و نوشیدنی و سرگرمی و بازی سپری می کنند؛ پس، صبح می کنند، در حالی که بوزینگان و خوکانی شده اند، و سوگند که بی گمان، فروبردنی و سنگباران کردنی به ایشان می رسد، به گونه ای که مردم صبح کنند و بگویند: امشب تنها پسران آن کس فرو برده شدند و تنها خانۀ آن کس فرو برده شد، و سوگند که بی گمان، تندبادی(16) سنگ آور از آسمان بر آنان فرستاده می شود، چنان که بر قوم لوط فرستاده شد، بر گروههایی از آنان و بر خانه ها[یشان](17)، و سوگند که بی گمان، بر آنان باد نازا که عاد را نابود کرد، فرستاده می شود، بر گروههایی از آنان(18) و بر خانه ها[یشان](19)، برای مستی آور نوشیدنشان، ابریشم پوشیدنشان و کنیزان آوازخان برگزیدنشان و ربا خُردنشان و از خِیشاوندی بریدنشان(20).

خداوند متعالی فرمود:

«و در عاد، هنگامی که باد نازا را بر آنان فرستادیم»(21)، و ابن عبّاس گفته است: «باد نازا» درخت را بارور نمی کند و ابر را برنمی انگیزاند(22)؛ پس، آن، بادِ شکنجه ای است که ابر را برای باریدن و روییدنی را برای میوه دهی بارور نمی کند.

«عاد» قومی خُد بزرگ بین و توانمند بودند که در شهر اِرَم دارای ستونها زندگی می کردند و بتها را می پرستیدند و به پیامبری هود(علیه السّلام)، هنگامی که آنان را به پرستش خداوند فرا خاند، ایمان نیاوردند، پس، خداوند آنان را با بادی توفنده و سرکش که هفت شب و هشت روز پایدار بود، نابود کرد. 

زُهْرِی از علی پسر حسین[(علیهما السّلام)](23) روایت کرده است که رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

این گروه مردم (مسلمانان) با پنج گونه از شکنجه ها شکنجه می شوند: سنگباران کردنی، زشت کردنی، فروبردنی، بادی سرخ مانند باد عاد، و مارهایی بالدار که میان آسمان و زمین پرواز می کنند، آنان را از گلو فرو می برند. گفتند: آن رویدادها کی خاهند بود، ای رسول خدا؟ فرمود: هنگامی که مستی آوران را بنوشند، کنیزان آوازخان برای آنان بخانند و ابریشم را زیرانداز کنند(24).

و مقصود پیامبر(صلّى الله علیه و آله) از گفتارش: «مارهایی بالدار که میان آسمان و زمین پرواز می کنند»، سنگهایی آسمانی اند که درون هوای فشردۀ پیرامون زمین می روند و می سوزند و شعله ور می شوند و برخی از آنها بر روی زمین می افتند و مایۀ نابودی بسیاری از مردم می شوند، پس از برآمدن بزرگ ستاره ای دنباله دار که «گیسوی شیطان» نامیده می شود، در ماه رمضان سال قیام امام مهدی(علیه السّلام)، و سخنش: «آنان را از گلو فرو می برند» اشاره می کند به آن که این مارهای آتشین پرنده و شهابهای آسمانی که بر برخی سرزمینها پرتاب می شوند، نابودگر هر چیزی می باشند که به آن برسند، چنان که در برخی احادیث اسلامی در بیان ویژگی آنها آمده است: «آتشی است ... جانها و داراییها را می خُرَد»(25).

 

خالِد پسر ابو ‏عِمْران گفته است:

از حُذَیْفَه پسر یَمان در بارۀ زمامدارانی که کار این گروه مردم (مسلمانان) را سرپرستی می کنند، پرسیده شد؟ پس، رهبری ابوبکر، عمر، عثمان، علی و بنی ‏اُمیّه، سپس رهبری فرزندان ‏عبّاس را یادآوری کرد، سپس، سفیانی، یأجوج و  مأجوج، جنبنده، دجّال، فروبردن، زشت کردن‏ و مارهای بالدار که در هوا جای دارند را یاد کرد، سپس، برآمدن خُرشید از غروبگاهش را یادآوری کرد(26).

شایان یادآوری است، «فرزندان ‏عبّاس» در سخن حذیفه، بنی عبّاسی را در بر می گیرد که پس از فروپاشی دولت بنی اُمیّه، سرزمینهای اسلامی را فرمانروایی کردند، و نیز فرمانروایان بنی عبّاسی را در بر می گیرد که در آخر الزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می شوند.

از ابو اُمامَه روایت شده است که رسول خدا(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

در گروه مردم من (مسلمانان) ترساننده ای خاهد بود؛ پس، مردم به دانشمندانشان می رسند که ناگهان ایشان بوزینگان و خوکان شده اند(27).

بنا بر آن چه هویداست، مراد از «ترساننده ای» در این روایت، نخستین ترساننده است که در رمضان روی می دهد، و آن، صدایی سخت است که در پی فروافتادن شهابی بزرگ از آسمان در مشرق زمین شنیده می شود، هنگام برآمدن خُرشید در مکّه، در صبح روز جمعه نیمۀ ماه رمضان سالی که امام مهدی(علیه السّلام) در آن به پا برمی خیزد.

جعفر گفته است که شنیدم مالک پسر دینار می گفت:

در آخر الزّمان بادها و تاریکی ای خاهند بود؛ پس، مردم به دانشمندانشان پناه می برند و آنان را زشت گردیده می یابند(28).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه مالک تابعی پسر دینار آن را به وی نسبت نداده است.

یادکردن خبر شورش دجّال و ویژگی وی ... کعب گفته است:

و نشانۀ شورش اش آن است که بادی مانند باد قوم عاد بوَزَد، صدایی بلند و بزرگ مانند صدای بلند قوم صالح شنیده شود و زشت کردنی مانند زشت کردن اصحاب رَس باشد، و آن، هنگامی است که مردم فرمان دادن به کار نیک و بازداشتن از کار زشت را رها کنند. پس، هر گاه ریختن خونها را آغاز کنند، ربا را حلال بدانند، ساختمان را برافرازند، مستی آوران را بنوشند، مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند، پس، در آن هنگام، دجّال از سوی مشرق برمی شورد..(29).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه کعب الأحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

محمّد پسر مُسْلِم گفت: مردی از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) پرسید: کی قائم شما آشکار می‏شود؟ فرمود:

هنگامی که گمراهی بسیار و راهنمایی اندک شود، برگشتن از حق و تباهی فراوان و درستی و راستی کم شوند، مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند، فقیهان به دنیا و بیشتر مردمان به شعرها و شاعران گرایند، گروهی از نوآوران در دین زشت گردند، به‏ گونه ای که بوزینگانی و خوکانی شوند...(30).

طَیّار از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت کرده است:

در بارۀ گفتار خداوند(عزّ و جلّ): «به زودی نشانه هایمان را در گوشه و کناره ها و در جانهایشان به آنان می نمایانیم تا برای ایشان روشن شود که آن حق است»(31)، فرمود: فروبردنی، زشت کردنی و سنگباران کردنی اند. گفت: گفتم: «تا برای ایشان روشن شود»؟ فرمود: این را رها کن، آن، قیام قائم است(32).

مراد امام صادق(علیه السّلام) از سخنش: «این را رها کن» همان رهاکردن پرسش از تفسیر گفتار خداوند(عزّ و جلّ): «تا برای ایشان روشن شود» است که به بنی اُمیّه و پیروانشان اشاره دارد، و آن برای این است که امام همروزگار با برخی فرمانروایان اَمَوی بود، پس، از تفسیر این گفتار روی گردانید و روش پنهان ورزی را در پیش گرفت، و «آن» اشاره دارد به گفتار خداوند: «آن حق است».

ابو بَصِیر از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت کرده و گفته است:

از او در بارۀ گفتار خداوند(عزّ و جلّ): «به زودی نشانه هایمان را در گوشه و کناره ها و در جانهایشان به آنان می نمایانیم تا برای ایشان روشن شود که آن حق است»(33)
پرسیدم؟ فرمود: به آنان در جانهایشان زشت گردیدن را می نمایاند، و به آنان در گوشه و کناره ها فروریختن گوشه و کناره ها بر ایشان را می نمایاند؛ پس، توانایی خداوند(عزّ و جلّ) را در جانهایشان و در گوشه و کناره ها می بینند. به او گفتم: «تا برای ایشان روشن شود که آن حق است»؟ فرمود: شورش قائم همان حقِّ از نزد خداوند(عزّ و جلّ) می باشد که مردم آن را می بینند و گریزناپذیر است(34).

مقصود از «فروریختن گوشه و کناره ها بر آنان»، فروریختن گوشه و کناره های آسمان و زمین بر مردم است، و این شکنجه ای است که اندکی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) فرود می آید، یا با پرتاب کردن سنگها و شهابهای آسمانی بر برخی سرزمینها مانند بغداد، بصره، ری، سیستان و خراسان، یا با فروبردن زمین در برخی بخشها مانند بغداد، بصره، حَرَسْتای دمشق و بَیْدای مدینه.

 

علی پسر ابو حَمْزَه از ابو حسن موسی -کاظم-(علیه السّلام) روایت کرده است:

در بارۀ گفتار او(جلّ قائلاً): «به زودی نشانه هایمان را در گوشه و کناره ها و در جانهایشان به آنان می نمایانیم تا برای ایشان روشن شود که او حق است»(35)، فرمود: شکنجه ها در گوشه و کناره ها و زشت کردن در دشمنان حق اند(36).

 

روی دادن مسخ در بصره

از اَنَس پسر مالک روایت شده است که رسول خدا(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

ای انس کوچولو، بی گمان، پس از من مسلمانان شهرهایی می سازند(37). از آن شهرهایی که می سازند، شهری است که به آن «بصره» گفته می شود. پس، اگر تو به آن جا رفتی، بپرهیز از رودش، بازارش و دروازۀ پادشاهش؛ زیرا بی گمان، به زودی در آن شهر فروبردنی، زشت کردنی و سنگباران کردنی خاهد بود. نشانۀ آن زمان این است که در آن، برابری بمیرد، برگشتن از حق آشکار، زنا بسیار و گواهی دروغ پخش شود(38).

هنگامی که امیر مؤمنان -علی(علیه السّلام)- از کار جنگ با جَمَلیها(39) دست کشید ... فرمود:

ای بصریها، ای زیندگان سرزمین زیر و رو شده که با زیندگانش سه بار زیر و رو شده است، و بر خداوند است که چهارمین را به پایان رساند ... ای پسر جارود. بله، خونخاهیهای(40) بزرگی اند که از آنهاست گروه هوادارانی که برخی دیگری را می کشند، و از آنهاست آشوبی که مایۀ ویران رها کردن فرودگاهها، ویران شدن خانه ها، دست یازیدن به داراییها، کشتن مردانی و در بند کردن زنانی خاهد بود که سربریده می شوند، سر بریده شدنی؛ ای وای کار آنها سخنی شگفت است ... کشته می شود کسی که می کشد و می گریزد شتابان و ترسان کسی که با شتاب و ترس می گریزاند. سپس تکان دادنی سخت و آن گاه سنگباران کردنی و سپس فروبردنی و آن گاه زشت کردنی و آن گاه گرسنگی خاکستری و سپس مرگ سبز(41) خاهد بود، و آن، فرورفتن در آب است ...(42).

 

روی دادن مسخ در بغداد

از حُذَیْفَه روایت شده است که رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) فرمود:

در زَوْرا نبردی است. گفتند: ای فرستادۀ خدا، زورا چیست؟ فرمود: شهری در مشرق، میان رودهاست که بدترین مردمان خدا و بسیارزورگویانی از گروه مردمان من (مسلمانان) در آن جای می گیرند، و با چهار گونه از شکنجه ها شکنجه می شود(43): با شمشیر، فروبردن، سنگباران کردن و زشت کردن(44).

مقصود از «زَوْرا» در این روایت، زورای کهن یا شهر بغداد، پایتخت عراق، است، و «رودها» همان دجله و فرات و شاخه های آن دو می باشند.

در کتاب ابو حُذَیْفَه، از مُقاتِل روایت شده است که وی گفت:

پس از مرگ ضَحّاک، در کتابهای گردآوری شده نزدش، در بارۀ گفتار خداوند(عزّ و جلّ): «و هیچ آبادی ای نیست، مگر آن که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه کنندۀ آن می باشیم، شکنجه ای سخت؛ آن، در کتاب نوشته شده بود»(45)، خانده ام: ... نابودی زورا با بادی ماندگار که از آن جا می گذرد، خاهد بود؛ پس زیندگانش صبح می کنند، در حالی که بوزینگان و خوکان اند...(46).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه ضَحّاک خراسانی تابعی پسر مُزاحِم آن را به وی نسبت نداده است.

بدان که مراد از «روز قیامت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، روز قیام قائم(علیه السّلام) می باشد.

مقصود از «کتاب» در این جا، لوح محفوظ، و «زورا» همان زورای کهن یا شهر بغداد است، و «بادی ماندگار» همان تندبادی سرخ می باشد که سه روز پایدار می شود، و در پی برآمدن بزرگ ستاره ای دنباله دار که «گیسوی شیطان» نامیده می شود، در ماه رمضان سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) می وزد. 

از ابن عبّاس روایت شده است که گفت:

بادی سرخ در زورا برمی خیزد که مردم آن را نمی شناسند؛ پس، به دانشمندانشان پناه می برند و آنان را در حالی می یابند که بوزینگان و خوکانی گردیده اند که چهره هایشان سیاه و چشمهایشان آبی شده است(47).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه عبدالله صحابی پسر عبّاس آن را به وی نسبت نداده است.مراد از «زورا» در این جا، زورای کهن یا شهر بغداد است.

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های قیام قائم(علیه السّلام)، فرمود:

گروههای مردم، بهوش که بی گمان، هر گاه سفیانی آشکار شود، برای وی نبردهایی بزرگ خاهند بود ... سفیانی سوی [زورا](48) فرود می آید و از آنان(49) شست هزار تن را می کشد، و بی گمان، در آن جا گنجهای قارون اند، و برای آن جا، پس از فروبردن، سنگباران کردن و زشت کردن، دگرگونیهایی بزرگ خاهند بود، و در فرورفتن در زمین از میخ آهنین در زمین سست(50) شتابانتر می باشد(51).

«سُفْیانِی» همان عُثْمان شامی پسر عَنْبَسَه، رهبر شامیان و واپسین زمامداران اَمَوِی از نژاد ابو سفیان در آخر الزّمان می باشد که در ماه صفر سالی که پیش از سال قیام امام مهدی(علیه السّلام) است، رهبری برخی جنبشهایی را که پیشتر در سوریه آغازیده شده بودند، می پذیرد، و در ماه رجب در درۀ خشک در سُوَیْدا برمی شورد، و در ماه رمضان بر دمشق و سپس بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می برد.

مقصود از «زورا» در این جا همان زورای کهن یا شهر بغداد می باشد، و «قارون» مردی نابخشنده و بسیاردارا از بنی اسرائیل بود که با خداوند و پیامبرش موسی(علیه السّلام) دشمنی کرد. پس، خداوند او و خانه و گنجهایش را با زمین لرزه ای سخت در زمین فرو برد، و یافت شدن گنج قارون در زورا اشاره به بودن اندوخته های بسیار از داراییها در بغداد در آخر الزّمان است.

روی دادن مسخ در تهران

از دو روایت که در پی می آیند، روی دادن شکنجۀ زشت کردن، در شهر ری یا تهران کنونی، پایتخت ایران، را بهره می گیریم. از اَعْمَش روایت شده است که جعفر پسر محمّد(علیهما السّلام) فرمود:

... زیندگان شهری که «ری» خانده می شود، آنان دشمنان خدا، دشمنان فرستادۀ او و دشمنان خاندان وی اند، جنگ با خاندان رسول خدا(صلّی الله علیه و ‏آله) را جهاد، و داراییشان را دارایی آسان به دست آمده می دانند. پس، برای ایشان شکنجۀ خارشدن در زندگانی این جهان و جهان پسین می باشد، و برای ایشان شکنجه ای ماندگار است ...(52).

ابو بَصِیر گفته است: به ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) گفتم: گفتار او(عزّ و جلّ): «شکنجۀ خارشدن در زندگی این جهان...»(53)، آن شکنجۀ خارشدن در این جهان چیست؟ فرمود:

ای ابو بصیر، چه خاری ای خارتر از آن که مرد در خانه و سراپرده، کنار برادران و میان روزیخُرانش باشد که ناگهان خانواده اش بر او گریبان چاک داده و سخت فریاد کشیده باشند. مردم می گویند: این چیست؟! گفته می شود: آن کس اکنون زشت گردید. گفتم: پیش از قیام قائم(علیه السّلام) یا پس از آن است؟ فرمود: نه، بلکه پیش از آن است(54).

 

روی دادن مسخ در بیدای مدینه

از جابر پسر یزید جُعْفِی روایت شده است که ابو جعفر محمّد باقر پسر علی(علیهما السّلام) فرمود:

... سفیانی سپاهی را سوی مدینه می فرستد؛ پس، مهدی از آن جا سوی مکّه می کوچد و به فرماندۀ سپاه سفیانی خبر می رسد که مهدی سوی مکّه رفته است. پس، سپاهی را در پی او می فرستد، ولی به وی نمی رسد، تا آن که درون مکّه می رود، در حالی که بر روش موسی پسر عِمْران(علیه السّلام) ترسان و چشم به راه است. فرمود: پس، فرماندۀ سپاه سفیانی در بَیْدا فرود می آید، و فریادگری از آسمان فریاد می زند: «ای بیدا، گروه را نابود کن»؛ پس، فرو برده می شوند، و از آنان رهایی نمی یابد، مگر سه تنی که خداوند گونه هایشان را به پشت گردنهایشان برمی گرداند، و اینان از کلبیها می باشند، و در بارۀ ایشان این آیه فرو فرستاده شده است: «ای کسانی که کتاب داده شدید، به آن چه ما آن را فرو فرستادیم ایمان آورید، در حالی که آن چه را با شماست، پذیرا می باشد، پیش از آن که چهره هایی را پاک کرده و آنها را به پشتهایشان برگردانیم»(55)...(56).

«بَیْدا» در روزگاران کهن زمینی بیابان در جنوب مدینه بر راه مکّه بود، و امروزه، درون آبادی شهر مدینه شده است(57).«کلبیها» از قبیله های عربی مشهوری اند که از شبه جزیرۀ عربی درون شام رفتند و در سرزمینهایش جای گرفتند، و معاویه با دختر بَحْدَل کلبی میسون ازدواج کرد و یزید(لعنه الله) از وی زاده شد، و نسبت سفیانی از سوی داییهایش به کلب می رسد، و کلبیها همواره پشتیبان ارتشیِ بنی اُمیّه و دست زورمندشان در دوران فرمانرواییشان بودند(58).

مراد از «کتاب» در این آیۀ شریف همان تورات و انجیل، و «آن چه ما آن را فرو فرستادیم»، قرآن کریم است، و از سخن امام باقر(علیه السّلام) و آیۀ شریف هویدا می شود که اگر یهودیان و مسیحیان پیش از آن که سپاه سفیانی در بیدا فرو برده شوند و برخی از آنان زشت گردند، قرآن و دین اسلام را باور نکنند، پس از قیام امام مهدی(علیه السّلام) و فرود عیسی مسیح(علیه السّلام)، پشیمان و زیانکار خاهند شد.

از جابر روایت شده است که ابو جعفر [باقر(علیه السّلام)](59) فرمود:

هر گاه خبر کشتن انسان پاک به سفیانی برسد، و او آن کسی می باشد که بر زیانش فرمان داده شده است، تودۀ مسلمانان، از حرم رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) سوی حرم خداوند(تعالی) در مکّه، با شتاب و ترس می گریزند. پس، هنگامی که خبر آن رویداد به وی رسید، سربازانی را سوی مدینه می فرستد که بر آنان مردی از کلبیها می باشد، تا آن که به بیدا رسیدند، فرو برده می شوند، رهایی نمی یابد از ایشان جز دو مرد از کلبیان که نامشان وَبَر و وَبِیر است و چهره هایشان به پشت گردنشان برمی گردد(60).

شایان یادآوری است که این روایت در کتاب الفتن دو بخش شده بود، و ما آن دو را برای فراگیرشدن بهره اش، به هم پیوند دادیم و روایت را به گونۀ درستش در این جا نقل کردیم.

«انسان پاک» -نَفْس زَکِیَّه- همان فرستادۀ امام مهدی(علیه السّلام) سوی مکّیان، کمی پیش از قیامش می باشد.

از ابو قَبِیل روایت شده است که گفت:

رهایی نمی یابد از آنان جز بَشِیر (مژده دهنده) و نَذِیر (هشدار دهنده)؛ ولی بشیر، پس بی گمان، وی نزد مهدی و همراهانش می آید و آنان را به آن چه از کارشان بود، آگاه می کند، و گواه آن در چهره اش می باشد که خداوند رویش را سوی پشت گردنش برگردانده است، پس، آن را می پذیرند، برای آن چه از دگرگونی چهره اش می بینند و می دانند که گروه فرو برده شده اند، و دومین مانند آن است که خداوند چهره اش را به پشت سرش برگردانده است، پس، نزد سفیانی می آید و او را به آن چه در همراهانش فرود آمده است، آگاه می کند، پس، آن را می پذیرد و می داند که آن حق است، برای آن نشان که در وی می بیند، و آن دو از کلبیها می باشند(61).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه ابو قَبِیل مَعَافِرِی تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

 

روی دادن مسخ میان لشکریان دجّال

در برخی کتابها خبری یافت می شود که زشت گردیدن گروه بسیاری از لشکریان دجّال یک چشم پیش از فرود آمدن عیسی مسیح(علیه السّلام) سوی زمین را می رساند: 

«گفته می شود: بی گمان، مهدی سوی کارزار دجّال می رود و بر سرش عمامۀ رسول خدا(صلَّى الله علیه و سلَّم) است، عمامه ای سفید. پس، رویاروی می شوند و  کارزار می کنند، کارزاری سخت، و از همراهان دجّال سی هزار تن را می کشد، و دجّال و کسانی که با وی می باشند، سوی بیت المقدس شکست می خُرَند. پس، خداوند(تعالى) زمین را به نگاه داشتن اسبانشان فرمان می دهد، سپس خداوند(تعالى) بادی سرخ را بر آنان می فرستد، و از ایشان چهل هزار تن نابود می شوند. سپس مهدی در جستجوی وی می رود و از لشکرش نزدیک پنجاه هزار تن را می یابد و نشانه ها و کارهای فراتر از توان را به آنان نشان می دهد و ایشان را به ایمان فرا می خاند، پس، ایمان نمی آورند، و خدا آنان را بوزینگان و خوکان می گرداند. سپس خداوند(عزّ و جلّ) به جبرائیل فرمان می دهد که عیسی(علیهما السّلام) را سوی زمین فرود بیاورد... »(62).

 

سرنوشت مسخ شدگان

از روایات اسلامی که در بارۀ زشت گردیدگان آمده اند، بهره می گیریم که آنان نمی خُرَند و نمی آشامند و بیش از سه روز نمی مانند و برایشان فرزند و پشتی نیست.
 
از عبدالله پسر عُمَر روایت شده است که رسول خدا(صلّی الله علیه و سلّم) فرمود:

هرگز گروه مردمی زشت نگردیده است که برایش فرزندی باشد(63).

اُمُّ سَلَمَه گفت که از رسول خدا(صلّى الله علیه و سلّم) در بارۀ کسی که زشت گردیده است، پرسیدم، آیا برای او فرزندی می باشد؟ فرمود:

هرگز کسی زشت نگردیده است که برایش فرزندی و پشتی باشد(64).

ابن عبّاس گفته است:

هرگز زشت گردیده ای بیش از سه روز زندگی نکرده است، و نمی خُرَد و نمی نوشد(65).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه عبدالله صحابی پسر عبّاس آن را به وی نسبت نداده است.

از علی پسر محمّد پسر جَهْم روایت شده است که رضا علی پسر موسی(علیهما السّلام) فرمود:

... بی گمان، زشت گردیدگان بیش از سه روز نمانده اند تا آن که مردند، و چیزی از آنان زاده نشده است، و امروزه زشت گردیده ای بر روی زمین نیست...(66).

 

 

در پایان یادآوری می کنیم، چنان که پیامبر و خاندانش(صلوات الله علیهم) خبر داده اند، بی گمان، گناهان و نافرمانیهای گوناگون، میان مردم، به ویژه مسلمانان، پدیدار شده اند، و گمانی نیست در این که شکنجه های یادشده به زودی فرود می آیند، و از خدای متعالی می خاهیم که در قیام امام مهدی(علیه السّلام) و بهسازی کارهای جهان شتاب ورزد.
------------------------------------------------------- 

1. قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 163 و 6-165 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
3. بحار الأنوار، ج 10، ص 233، ب 15، ذیل ش 3، با نقل از: الفصول المختارة (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
4. الموسوعة الحرّة «ویکیبیدیا»، درگاه «بنو إسرائیل»، با حذف و تصرّف (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. سنن ابن ماجه، ص 906، کتاب فتن، ب 29، ح 4059 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
6. مسند أبی یعلی، ج 7، ص 36، ح 3945 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).   
7. صحیح ابن حبّان، ج 15، ص 162، ح 6759 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).  
8. در همۀ نسخه های چاپی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «أعاد» یافت می شود که به «عاد» اصلاح و ترجمه گردید.
9. الفتن، ص 7-416، جزء 9، دنبالۀ ح 1351 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
10. سنن الترمذیّ، ج 4، ص 1-90، کتاب فتن، ب 38، ح 2219 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
11. سنن ابن ماجه، ص 894، کتاب فتن، ب 22، ح 4020 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
12. گاهی برای این و گاهی برای آن باشد.
13. بر پایۀ آیین اسلام، بلندکردن صداها در مساجد، جز در اذان، جایز نیست.
14. بر پایۀ آیین اسلام، پوشیدن جامه های ابریشمی برای مرد مسلمان جایز نیست، و همچنین برای وی روا نیست که بر ابریشم بنشیند یا بخابد و یا آن را روی خُد بکشد.  
15. إرشاد القلوب، ج 1، ص 150، ب 18 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).   
16. در همۀ نسخه های چاپی مسند أبی داود الطیالسیّ نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «حاصباً» یافت می شود که به «حاصب» اصلاح و ترجمه گردید.
17. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
18. در همۀ نسخه های چاپی مسند أبی داود الطیالسیّ نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فیها» یافت می شود که به «منها» اصلاح و ترجمه گردید.
19. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
20. مسند أبی داود الطیالسیّ، ج 2، ص 7-456، ح 1233 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
21. قرآن کریم، سورۀ ذاریات، آیۀ 41 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
22. جامع البیان فی تأویل القرآن، ج 22، ص 433 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
23. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
24. کتاب العلوم (أمالی أحمد ابن عیسى)، جزء 4، 9-268، کتاب تحریم مسکر، باب ما ذکر فی الغناء و النوح و أشباههما (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
25. بنگرید: حلیة الأولیاء، ج 3، جزء 5، ص 192 .
26. الملاحم، ص 276، ب 35، ح 220 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
27. نوادر الأُصول فی معرفة أحادیث الرسول، ج 2، ص 196، اصل 150 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
28. حلیة الأولیاء، ج 1، جزء 2، ص 382 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
29. نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج 14، ص 275، با نقل از: قصص الأنبیاء کسائی.
30. مختصر إثبات الرجعة، ح 16، نشریافته در مجلّۀ: تراثنا، سال 2، ش 4، ص ص 8- 457 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
31. قرآن کریم، سورۀ فصّلت، آیۀ 53 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
32. روضة الکافی، ج 8، ص 119، ح 181 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
33. قرآن کریم، سورۀ فصّلت، آیۀ 53 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
34. روضة الکافی، ج 8، ص 257، ح 575 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
35. قرآن کریم، سورۀ فصّلت، آیۀ 53 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
36. الإرشاد، ج 2، ص 373 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
37. در همۀ نسخه های چاپی المعجم الأوسط نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «یتمصّرون» یافت می شود که به «یمصّرون» اصلاح و ترجمه گردید.
38. المعجم الأوسط، ج 6، ص 167، ح 6095 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
39. جنگ جَمَل همان نبردی مشهور است که میان سپاه امام علی(علیه السّلام) و سپاه عایشه که در کجاوه ای بر روی جَمَلی (شتری نر) سوار شد با فرماندهی طَلْحَة و زُبَیْر، در سرزمین بصره، در سال 36 هـ.ق، روی داده است (بهره گرفته شده از: برخی منابع).  
40. در همۀ نسخه های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «تارات» یافت می شود که به «ثأرات» اصلاح و ترجمه گردید. 
41. در همۀ نسخه های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «الأحمر» یافت می شود که به «الأخضر» اصلاح و ترجمه گردید.

42. بحار الأنوار، ج 32، ص 6-253، ب 4، ح 199، با نقل از: شرح نهج البلاغة، میثم بحرانی (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
43. در همۀ نسخه های چاپی السنن الواردة فی الفتن نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «تقذف» یافت می شود که به «تعذّب» اصلاح و ترجمه گردید.
44. السنن الواردة فی الفتن، ص 269، جزء 5، ب 103، ح 597 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی). 
45. قرآن کریم، سورۀ اسراء، آیۀ 58 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
46. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 3-102، ف 13 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
47. التشریف بالمنن، ص 283، فتن سُلَیْلی، ب 73، ح 410 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).  
48. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
49. ضمیر در گفتار امام علی(علیه السّلام): «از آنان» به «مردان زورا و زیندگانش» برمی گردد.
50. در همۀ نسخه های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «أرض الرجف» یافت می شود که به «الأرض الرخوة» اصلاح و ترجمه گردید.
51. إلزام الناصب، ج 2، ص 163، خطبۀ بیان 1 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
52. الخصال، ص 7-506، أبواب ستّه عشر، ح 4 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).  
53. قرآن کریم، سورۀ فصّلت، آیۀ 16 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).  
54. الغیبة، نعمانی، ص 269، ب 14، ح 41 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی). 
55. قرآن کریم، سورۀ نساء، آیۀ 47 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
56. الغیبة، نعمانی، ص 289، ب 14، ح 67 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
57. بهره گرفته شده از: معجم معالم الحجاز، ج 1، جزء 2، ص 3-242، درگاه «البَیْداء».
58. بهره گرفته شده از: برخی منابع.
59. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
60. الفتن، ص 228، جزء 5، ح 899 و الفتن، ص 229، جزء 5، ح 900 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
61. الفتن، ص 229، الجزء 5، ح 901 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
62. عقد الدرر، ص 351، ب 12، ف 2، با نقل از: قصص الأنبیاء کسائی (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
63. المعجم الأوسط، ج 1، ص 97، ح 297 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).  
64. مسند أبی یعلی، ج 12، ص 403، ح 6967 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
65. حیاة الحیوان الکبری، ج 2، ص 333 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
66. عیون أخبار الرضا، ج 2، ص 245 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۱۰:۱۱
خادم گمنام

از مفضل پسر عمر روایت شده است که امام صادق علیه السلام فرمود:

هر همپیمانی (بیعتی) پیش از آشکار شدن قائم علیه السلام همپیمانی کفر , دو رویی و پنهانکاری است . خداوند پیمان دهنده بر آن پیمان و پیمان گیرنده را لعنت - دور از مهربانی اش - کند.

مختصر بصائر الدرجات ، ص 433 ، ح512 

از روایات اسلامی بهره گرفته می شود که هر گونه همپیمانی (بیعت) با هیچ زمامدار و قیامگری پیش از قیام امام مهدی علیه السلام روا نیست ، جز با قیامگران پنج گانه که هاشمی چینی ، شعیب تمیمی خراسانی ، حسنی گیلانی ، قریشی سیستانی و حسینی یمانی اند و برای جواز یاری و همپیمانی با این پنج تن که هدف بنیادینشان از قیام ، فراخاندن مردم به خشنودی خاندان محمد صلوات الله علیهم و فرمانبرداری از امام مهدی علیه السلام و دادن پرچم به او می باشد ، احادیثی هست .

.................................................................................................................................................

برگرفته از : جهان در آستانه ظهور پژوهش و نوشته سید سلیمان مدنی تنکابنی کانال آخرالزمان  

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۲۳:۳۲
خادم گمنام

خبری امیدوار کننده برای دوستان منتظر!!!

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۵ ق.ظ

برخی خانندگان منتظر و نگران گاهی چنین اظهار می دارند که با وضعیت اقتصادی خاورمیانه، به ویژه ایران عزیز ما که گرانی و اختلاس و دزدی روز به روز بیشتر می شود و سرمایه داران وابسته به حکومتها روز به روز بر ثروتشان افزوده می شود و گوشت به 100 هزار تومان و سیب زمینی به 7 هزار تومان و برنج به 25 هزار تومان و پراید به 50 میلیون تومان و قیمت مسکن و اجاره منزل به کذا و کذا رسیده و مالیاتها روزافزون و کمرشکن و اقتصاد لیبرالی شده که بنایش بر نابودی مستضعفان است، مردم فقیر و ناتوان معلوم نیست چه به سرشان خاهد آمد و چه بسا خاهند مرد؟!!!

پاسخ روشن ما این است که بله مسلمانان، به ویژه مستضعفان، به شرایط سخت و دشواری می رسند و هنگامی که قدرتمندان و ثرومندان مردم بیچاره را به مرگ می گیرند تا به تب راضی شوند، ناگهان با سیل و باران و زلزله و جنگهای ناخاسته مانند شورش اصهب مروانی و داعش در عراق و شورش داعش در قفقاز و لیبی و شورش هاشمی چینی در سین کیانگ و شورش شعیب در تالقان و سمرقند و قیام سید حسنی در گیلان و شورش قریشی سیستانی در سیستان رو به رو می شوند و دچار چالش و تزلزلی غیر قابل کنترل می گردند و یاران قیامگران بر حقّی که انصار امام مهدی(علیه السلام) می باشند و نام بردیم، همان مستضعفان پا برهنه اند؛ نه قدرتمندان غافل و ستمگر و ثروتمندان پولِ حرام جمع کرده؛ پس اینان فرصت نابودی آنان را پیدا نمی کنند... و در آن زمان همان گونه که با بهره گیری از روایات اسلامی پیشتر وعده داده بودیم، جنبش تنگدستان شیعۀ علی(علیه السّلام) شکل می گیرد، و از سین کیانگ و مولتان و خراسان و ایران و عراق تا سوریه و قدس و اسرائیل همه به دست همین پابرهنگان پرهیزگار می افتد!

اینک اشاره به سه روایت.... 

محمّد پسر مُسْلِم گفت که شنیدم ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) می فرمود:

بی گمان، پیش از قائم، آزمایشی از سوی خداوند خاهد بود. گفتم: فدایت شوم، آن آزمایش چیست؟ آیۀ «و سوگند که بی گمان، شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاستن داراییها، جانها و میوه ها می آزماییم، و به شکیبایان مژده بده» را خاند. سپس فرمود: ترس از پادشاهان پسرانِ آن کس [در پایان زمامداریشان]، گرسنگی از گرانی نرخها، کاستن داراییها از بی رونقیِ داد و ستدها و کمیِ بهرۀ آنها، کاستنِ جانها از مرگی شتابان و فراگیر و کاستنِ میوه ها از رویش اندک کِشْته ها و کمفزونی میوه ها. سپس فرمود: و شکیبایان را در آن هنگام به شتابان کردن شورش قائم(علیه السّلام) مژده بده(1).

مراد از «پادشاهان پسرانِ آن کس» در این حدیث، فرمانروایان بنی عبّاس اند که در آخر الزّمان بر بخشی از سرزمینهای مشرق چیره می شوند.

1. الإرشاد، ج 2، ص 8-377 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:

... پس، هر گاه قیامگر که از چین و مُلْتان آمده است، در خراسان به پا خیزد، سفیانی سربازانش(1) را سوی او می فرستد، پس، بر وی چیره نمی شوند. سپس قیامگری از ما در گیلان به پا می خیزد، و مشرقی او را برای دورکردن پیروان عثمان یاری می کند، و  آبُر و دَیْلَم به وی پاسخ می دهند، و از وی بخشش و خُشِیها می یابند...(2).

مُلْتان سرزمینی در جنوب استان پَنْجاب در پاکستان است، و مرکزش شهر باستانی ملتان می باشد (بهره گرفته شده از: دانشنامۀ آزاد «ویکی پدیا»، درگاه «مولتان»)، و بنا بر خبرهایی که به دست ما رسیده اند، اکنون، در این سرزمین، گروهی از شیعیان چشم به راه ظهور امام مهدی(علیه السّلام) می زیَند.

1. در نسخۀ خطّی منتخب کفایة المهتدی پشتوانۀ ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا «فی الجنود» یافت می شود که به «الجنود» اصلاح و ترجمه گردید.
2. منتخب کفایة المهتدی، نسخۀ خطّی، ص 4، ح 3 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی)، و از همین منبع در: إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 133، نیز نقل شده است.

از عَمْر پسر سَعْد روایت شده است که امیر مؤمنان -علی-(علیه السّلام) فرمود:

قیامت بر پا نمی شود، مگر آن که چشم دنیا کنده شود، و سرخی در آسمان پدیدار شود، و آن،  اشکهای باربران عَرْش (تخت پادشاهی خداوند) بر زمینیان است، [و](1) مگر آن که در آنان گروهی به هم پیوسته(2) پدیدار شوند که سوی فرزندانم فرامی خانند و ایشان از فرزندانم بیزارند ... بی گمان، برای بنی عبّاس روزی مانند روز بسیار بلند است، و برای آنان در آن روز شیونی چون شیون زن باردار می باشد، و وای بر شیعیان فرزندان عبّاس از جنگی که میان نهاوند و دینور پیش می آید، آن جنگِ تنگدستان شیعۀ علی است که پیشاهنگشان مردی از همدان خاهد بود که همنام پیامبر(صلّی الله علیه و آله) است...(3).

دینور در استان کِرْمانْشاه و نهاوند در استان هَمَدان جای دارد، و شخصی که نیروهای مبارز را فرماندهی می کند و قصد رفتن به عراق را دارد، همان حسنی گیلانی است ...

1. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
2. در همۀ نسخه های چاپی الغیبة نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این جا پس از واژۀ «عصابة» سخن «لا خلاق لهم» -بهره ای از خوبی برایشان نیست- یافت می شود که چون پیاپی آمده بود، انداخته شد.
3. الغیبة، نعمانی، ص 50-149، ب 10، ح 5 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

در پایان شایان یادآوری است، فتنه سوریه حدود 12 ساله و حکومت اسرائیل حدود 73 سال و هفت ماهه شود، به وعده الاهی می رسیم ان شاء الله ....

✔️ برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۸ ، ۱۱:۰۵
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 9)

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۰۳ ب.ظ

جالوتْ عبداللهِ حَجّام آسیب رسانِ به اسفهانیها!

امیر مؤمنان علی(علیه السّلام)، در خطبۀ ملاحم معروف به «زهرا»، فرمود:

... وای بر اسفهانیها از جالوت عبداللهِ حَجّام (خونگیر یا بسیارگزنده)...(1).

«جالوت» نام بسیارزورگوی فلسطینی است که داود پیامبر، از پیامبران بنی اسرائیل(علیهم السّلام)، سوی او رفت و با وی کارزار کرد و با سنگی که از فلاخنش پرتاب کرد، او را کشت(2).

بنا بر آن چه هویداست، واژۀ «جالوت» در این حدیث اشاره می کند به بسیارزورگو بودن و سرکشی  فراوان عبداللهِ حجّامی که به اصفهانیها در آخر الزّمان آسیب می زند، و می تواند صیغۀ مبالغه باشد به معنای «جَلّاد» (سرپرست تازیانه زدن و کشتن) از «جَلَتَ» به معنای جَلَدَ و ضَرَبَ، و برای «حَجّام» معنای شناخته شده ای است که «خونگیر» باشد، یا صیغۀ مبالغه است به معنای «بسیارگزنده» از «حَجَمَ» به معنای لَسَعَ، اگر جالوت نادرست نویسی شدۀ واژه ای دیگر همانندش نباشد که اکنون آن را یاد نمی کنم، و خداوند داناتر است.

به هر روی، اگر این روایت ساختگی نباشد، می تواند مراد از «جالوت عبداللهِ حَجّام» همان عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخر الزّمان باشد، و خداوند داناتر است.
---------------------------------------------------- 
1. مناقب آل أبی طالب، ج 2، ص 10-309 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
2. بهره گرفته شده از: المنجد فی الأعلام، درگاه «جُلیات».
                   پایان گفتار
✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۰۳
خادم گمنام

عبداللّه های سه گانه در آخر الزّمان (بخش 8)

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۳۳ ب.ظ

عبدالله عبّاسی از نژاد مأمون و عبدالله سفیانی از نژاد خالد

از شگفتیهای تاریخ اسلام آن است، همان گونه که عبّاسیان بر بنی اُمیّه شوریدند و زمانی دراز در جایگاهشان ایستادند، اَمویان نیز در آخر الزّمان بر بنی عبّاس می شورند و آنان را کیفر می دهند، و چند ماهی پادشاهی می کنند، و چون عبدالله مأمون عبّاسی پادشاهی بسیار سیاستمدار و فریبکار و دانشمند به احادیث آمده در بارۀ رویدادهای آخر الزّمان و قیام امام مهدی(علیه السّلام) بود، و بنا بر آگاهی نابسنده اش از خبرها و پیشگوییهای یادشده در کتابهای گذشتگان، می پنداشت که وی واپسین رهبران بنی عبّاس و مهر پایان آنان است، و سفیانی شامی از خاندان اُمیّه و حسنی گیلانی از خاندان ابو طالب پس از وی بی درنگ بر خاندان عبّاس می شورند، برای همین، نرمخویی با خاندان ابو طالب و دوست داشتن خاندان پیامبر(صلوات الله علیهم) و دلسوزی بر پیروان و دوستدارانشان را وانمود می کرد، و امام رضا(علیه السّلام) را، جای پسرش عبّاس، ولی عهد و جانشینش برگزید، برای جلوگیری از ریختن خونهای خاندانش و پایداری دوستی میان آل عبّاس و آل ابو طالب پس از مرگش، و در پاسخ نامه ای که عبّاسیان برای او نوشتند و پاسخ آن و چرایی گرامی داشتن وی آل ابو طالب و یاری دادنش به آنان را می خاستند، نوشت:
«... پس، رشید خبر داد به من [از](1) پدرانش و از آن چه در «کتاب دولت» و جز آن یافته بود که هفتم از فرزندان عبّاس برپا نمی شود برای بنی عبّاس پس از وی گروه به پاخاسته ای، و همواره خُشِی برای آنان با زندگی اش بستگی خاهد داشت ... هر گاه خُدِ مرا از دست دهید، برای خُدتان پناهگاهی جستجو کنید، و دور است(2)، برای شما نیست مگر شمشیر، حسنی شورشگر و ورزیده(3) نزد شما می آید، پس، شما را درو می کند، دروکردنی، یا سفیانی خارکننده، و قائمِ مهدی که از ریختن خونهایتان پیشگیری نمی کند، جز خونهایی که سزاوار نریختن باشند...»(4)، و با همۀ آنها، امام رضا(علیه السّلام) با دست مأمون(لعنه الله) شهید شد، و پدرش موسی کاظم(علیه السّلام) با دست پدرش هارون رشید(لعنه الله) شهید شد، برای کینه توزی و رشک بردن آن دو بر خاندان ابو طالب(علیهم السّلام)!

شاید مراد از «جز کتاب دولت» در سخن مأمون، خبر ابن منادی و حدیث فضل کاتب باشد که در پی می آیند.

ابن مُنادِی گفت: ابو سلیمان عبدالله جُوالِقِی پسر جَرِیر خبر داد من را از مردی اهل کتاب(5) که وی آگاه کرد او را که دانیال پیامبر(علیه السّلام) در کتابش یاد کرده است:

... میان فرماندهان عجمها (پارسیان) دشمنی و ناسازگاری روی می دهد ... کسی را که می خاهند برمی دارند و کسی را که می خاهند، سرپرست می کنند، زمانی نادراز ... تا آن که کار مردم را مردی از فرزندان پادشاه هفتم سرپرستی کند، سپس در پی ماههایی اندک، مردی که از خاندان پادشاه سوم است و به وی سفیانی گفته می شود، سرپرستی می کند...(6).

بر کسی که اخبار آشوبها و نبردهای پُرکشتار در آخر الزّمان را پیگیری می کند، پوشیده نمی باشد، سخنانی که پسر منادی با سندهایش از کتاب دانیال آورده است، به راستی از احادیث اسلامی، به ویژه سخن رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)، می باشند، ولی با برخی نادرستها آمیخته گردیده و به کسی جز گوینده اش نسبت داده شده اند، و بی گمان، در این جا آن چه از آنها درست و سازگار با دیگر خبرهاست را آورده ایم.
بدان که «عَجَم» نامی برای همۀ مردمان ناعرب است، ولی چه بسیار عجم به کار می رود و با چیزی که همراه سخن می باشد، دانسته می شود که مقصود از آن همان پارسیان یا ایرانیان اند، چنان که در این حدیث آمده است.

مراد از «مردی از فرزندان پادشاه هفتم»، عبدالله عبّاسی واپسین پادشاهان سه گانۀ بنی عبّاس در مشرق در آخر الزّمان است که از نژاد مأمون عبّاسی هفتمین رهبر از بنی عبّاس پس از بنی اُمیّه می باشد، و مقصود از «پادشاه سوم» که سفیانی از خاندان وی می باشد، خالد پسر یزید پسر معاویه پسر ابو سفیان است، چنان که در حدیثی که امام باقر(علیه السّلام) از امام علی(علیه السّلام) روایت کرده، آمده است: «مردی از فرزندان خالد پسر یزید پسر معاویه پسر ابو سفیان برمی شورد...»(7).

از فضل کاتب روایت شده است که گفت: نزد ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) بودم، ... فرمود:

بی گمان، آن کس پسر آن کس تا آن که رسید به هفتمین از فرزندان آن کس، گفتم: پس، نشانه در میان ما و شما چیست، فدایت شوم؟ فرمود: ای فضل، از زمین جدا نشو تا آن که سفیانی برشورد. پس، هر گاه سفیانی بشورد، سوی ما برگردید...(8).

با نگاه به آن که امام صادق(علیه السّلام) در این حدیث پادشاهان بنی عبّاس را، تنها از نخستین تا هفتمین آنان، بی شمارش دیگرانشان، برشمرد و سپس شورش سفیانی را یاد کرد، به اندیشۀ انسان پیشی می گیرد که هفتمینشان همان واپسینشان است، با آن که گمانی نیست در دانابودن امام به این که پادشاهان بنی عبّاس چهل پادشاه اند، و این که سفیانی بر چهلمین از ایشان برمی شورد، و سخن درست در این جایگاه آن است که بگوییم امام در پیِ شمردن همۀ رهبران بنی عبّاس نبود، بلکه به شمارش هفت تای نخستین از آنان و پایان بردن سخن به یادآوری هفتمینشان و شورش سفیانی بسنده کرد؛ زیرا وی از سوی نیاکانش آگاه بود که عبّاسی هفتم که مأمون است، بزرگترین رهبران عبّاسی در پادشاهی و دانشمندترینشان در دانش می باشد و واپسین رهبران بنی عبّاس در آخر الزّمان از نژاد وی است و سفیانی بر او می شورد، چنان که ابن اَحْنَف از امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) روایت کرده است: «هفتمین آنان دانشمندترینشان است»(9).

به هر روی، چیزی که از روایات اسلامی آشکار می شود و در جهان بیرونی روی می دهد، برپایی دو دولت با چهل پادشاه برای بنی عبّاس می باشد: دولت نخستین همان است که در سرزمینهای اسلامی، پس از فروپاشی دولت اَمَوی، بنیادگذاری و 524 سال با سی و هفت پادشاه ماندگار شد و از میان رفت، و دولت دومین آن است که در بخشی از سرزمینهای مشرق، در آخر الزّمان برپا می گردد و 40 سال با سه پادشاه پایدار می ماند، سپس کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) نابود می شود، و سفیانی و حسنی و خراسانی در پایان این دولت بر عبدالله عبّاسی که مردی از نسل پادشاه هفتم از بنی عبّاس (مأمون) می باشد، می شورند.  
----------------------------------------------------------- 

1. میان دو کروشه از افزوده های ما است.
2. مرادش آن است که دستانتان به پناهگاه نمی رسد.
3. در نوشتار عربی سخن مأمون در این جا «الحسنیّ الثائر البائر» یافت می شود. در تهذیب اللّغة آمده است: «البائِر: المُجَرِّب (ورزیده)». محمّدباقر مجلسی(رحمه الله) در بحار الأنوار، ج 49، ص 215، در بیان واژۀ «البائر» گفته است: «البائر الهالک (نابودشونده)»؛ زیرا وی کشته می شود، و می تواند «الباتر» باشد که شمشیر برنده است»، و نویسنده می گوید که درستِ در این جایگاه همان معنایی است که از تهذیب اللّغة آوردیم؛ زیرا مراد از «حسنی ثائر (شورشگر)» همان حسنی گیلانی ای است که در دیلم برمی شورد و بر دشمنانش چیره می شود و چیرۀ کسی نمی شود تا آن که به کوفه و نجف برود و با امام مهدی(علیه السّلام) پیمان ببندد، و روایتی یافت نمی شود که به کشته شدنش اشاره کند، و امام علی(علیه السّلام) در باره اش فرمود: «قیامگری از ما در گیلان به پا می خیزد»؛ منتخب کفایة المهتدی، ص 4، ح 3، نسخه ای خطّی عکسی، ولی حسنی هالک (نابودشونده) همان کسی است که کمی پیش از قیام امام مهدی(علیه السّلام) خُدسرانه در مکّه برمی شورد و کشته می شود، چنان که از ابو عبدالله -صادق-(علیه السّلام) روایت شده است: «هنگامی که ... حسنی جنبش کند ... پس، حسنی به شورش پیشی می گیرد و مکّیان بر وی یورش می برند و می کشندش و سرش را سوی شامی می فرستند»؛ روضة الکافی، ج 8، ص 154، ح 285. 
4. الطرائف، ص 280 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
5. اهل کتاب پیروان یکی از دینهایی اند که برای پیامبرانش کتابی آسمانی بود؛ مانند یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان، و مراد از «مردی اهل کتاب» در این جا، انسانی یهودی یا مسیحی است.
6. الملاحم، ص 8-76، ب 6، ح 21 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
7. الفتن، ص 193، جزء 4، ح 792 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
8. روضة الکافی، ج 8، ص 188، ح 412 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).
9. مناقب آل أبی طالب، ج 2، ص 11-310 (ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی).

✔️برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور 
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۳۳
خادم گمنام